11
های مهار آنخت آن و راهکنی؛ شنا نفرت پرا جامی مهدیین جستار، که ادیو زمانهری راستا به خوا برای آموزش روزنامه نگار ان جوان شده است، نوشته در چهار قسمت تنظیم شده و آن را روشن تر که شناخت هم راکنی تا نفرت آمیز و نفرت پراشد از سخنلی با تحلی قرار استر آن را. زیرا مهام راه ند و ه اگرچه نمیر جامعه نیاز هشتنداری از خوی حداقلیما حذف کرد ا کام نفرت آمیز راان سخن توان بخواهد در صلح و ای است که دست یابده رشد مطلوب آرامش زندگی کند و ب. قسمت اول بعد از درآمد،حث است:ین مبامل ا شا نفرت پراکنیرشماری تاب و نفرت؛ از خوا انق نفرت و عصر جدید پراکنیابله قانونی با نفرت مق نفان سخن رت پراکن چیست؟ان د نفرت پراکنی چون شمن دموکراسی سرچشمهای نفرت؛ ما و آنها ه نیستی مصون خواهی هم از نفرت پراکن برابری درآمدز یک بابت مسئله نفرت پراکنی ا و شبکهیشتر در عصر سیطره وب جدید است چرا که بی کام اجتماعی خوی ا ها دز یک بابت پدیده امان داده است؛ ا نشا رال از عصر وب است که می ای از دوران قبخ بومی اشزدیکترین تاری ن توان پیش از آن کهن داد. ولی نشاب در ایران را در دوره انق برویم در دوره در موضوعات غلبه نفرت را های مختلفستیحساسات ناسیونالیطر ا به خاانی و دوره رضاشاه جنگ اول جه از دوره کرد. مث خواهیمده خاص عمومی مشاه. قدیم تر ازنده است مختلف تا روزگار ما باقی مار شد و در صورتهای و عرب در ایران فراگیز ترک عثمانی نفرت ا آن هم میت میاریخ معاصر نفرت کفاین جستار تذکری به ت ای برایما شود رفت ا کند. انداز کلی می در یک چشمب فصل انق در میان ما تااریخ نفرت توان گفت تم،م نفرت از عرب و اسرد به نای دا هاینگلیس و آنگاه نپس نفرت از روس و ا و مقدونی و سان، نفرت از یونز ترک عثمانی نفرت اکای فرت از آمریان کلی میب هم دو جریلیست. بعد از انقمپریا ای و تجدد و و غربگرای نفرت از غربده کرد: جریانن مشاه توافرت از یقه چرکین ن جریانییی دولت و و فرهنگ تحمیلای دولت پناه ه. بقه درا سا نیست زیراز نفرت کار آسانیی ا رهایدسطری روشن است که مرور چن از همین دارد و در میان ما زی شاخه شجره خشونت متعدد از این های- را سبک تر نمی بار ما نیست اصین که آسان اما ثمر بردمیده است. ا کند. ت نها

Hate speech -نفرت پراکنی چیست؟ - جستاری برای روزنامه نگاران حرفه ای و شهروندی

Embed Size (px)

Citation preview

نفرت پراکنی؛ شناخت آن و راههای مهار آن

مهدی جامی

تنظیم شده قسمت در چهارنوشته شده است، ان جوانروزنامه نگار آموزشبرای به خواستاری رادیو زمانه این جستار، که

ند و هم راه مهار آن را. زیرا قرار است تحلیلی باشد از سخن نفرت آمیز و نفرت پراکنی تا هم راه شناخت آن را روشن تر ک و

ای است که بخواهد در صلح و توان سخنان نفرت آمیز را کامال حذف کرد اما حداقلی از خویشتنداری نیاز هر جامعهاگرچه نمی

.آرامش زندگی کند و به رشد مطلوب دست یابد

شامل این مباحث است:بعد از درآمد، اول قسمت

انقالب و نفرت؛ از خوارشماری تا نفرت پراکنی

پراکنی و عصر جدید نفرت

مقابله قانونی با نفرت

رت پراکن چیست؟سخنان نف

شمن دموکراسینفرت پراکنی چونان د

های نفرت؛ ما و آنهاسرچشمه

برابری خواهی هم از نفرت پراکنی مصون نیست

درآمد

د های اجتماعی خوای کامال جدید است چرا که بیشتر در عصر سیطره وب و شبکهنفرت پراکنی از یک بابت مسئله

توان نزدیکترین تاریخ بومی اش ای از دوران قبل از عصر وب است که میرا نشان داده است؛ اما از یک بابت پدیده

های مختلف غلبه نفرت را در موضوعات برویم در دوره را در دوره انقالب در ایران نشان داد. ولی پیش از آن که

خاص عمومی مشاهده خواهیم کرد. مثال از دوره جنگ اول جهانی و دوره رضاشاه به خاطر احساسات ناسیونالیستی

نفرت از ترک عثمانی و عرب در ایران فراگیر شد و در صورتهای مختلف تا روزگار ما باقی مانده است. قدیم تر از

.کندشود رفت اما برای این جستار تذکری به تاریخ معاصر نفرت کفایت میمی آن هم

هایی دارد به نام نفرت از عرب و اسالم، توان گفت تاریخ نفرت در میان ما تا انقالب فصلدر یک چشم انداز کلی می

فرت از آمریکای نفرت از ترک عثمانی، نفرت از یونان و مقدونی و سپس نفرت از روس و انگلیس و آنگاه ن

توان مشاهده کرد: جریان نفرت از غرب و غربگرایی و تجدد و امپریالیست. بعد از انقالب هم دو جریان کلی می

.های دولت پناه و فرهنگ تحمیلی دولت والییجریان نفرت از یقه چرکین

زی در میان ما دارد و از همین مرور چندسطری روشن است که رهایی از نفرت کار آسانی نیست زیرا سابقه درا

نها کند. تثمر بردمیده است. اما این که آسان نیست اصال بار ما را سبک تر نمی-های متعدد از این شجره خشونتشاخه

هایی است که در راه است برای هر کسی که بخواهد هنر همزیستی را پیشه کند و آن را در نشان دهنده ناهمواری

.رسانه و پیام پی گیرد

انقالب و نفرت؛ از خوارشماری تا نفرت پراکنی

های مختلف داشت اما بنیاد فکری همه آنها دوگانه انگار و قطبی ساز بود: سیاه در برابر سفید. جناح ۵۷انقالب سال

آخوند. دین در مقابل دنیا. این الگوی عام حزب هللا در برابر حزب الشیطان. سنت در مقابل تجدد. شاه در مقابل

کردند جز اینکه سیاهی در طرف دیگر / مقابل بود. رفتاری بود و روشنفکران هم از همین الگو پیروی می

میدان پوش روشنفکران متعهد در جنگی نابرابر بهسپاه کفن»نوشت: مجله می اولین شماره در کتاب جمعه سردبیر

جبر تاریخ، بدون تردید آن را زیر غلتِک سنگین »و اطمینان داشت که طرف سیاهی نابود خواهد شد: « اند.آمده

زایید؛ در دوره و خشونت و نفرت می این منطق عمومی بود. و از این منطق تنها تقابل« خویش درهم خواهد کوفت.

هر چه همبستگی انقالبی را مخدوش کند. اما حتی کانون نویسندگان –انقالب اصطالح رایج اش این بود: نفاق افکنی

کسی به کمتر از مرگ طرف «. مرگ بر امپریالیسم و سرسپردگان بیگانه»کرد: اش امضا می پایان بیانیه ایران در

.بود ”آنها“در مقابل ”ما“مقابل راضی نبود. همبستگی به معنای همبستگی

های نبرد بسیار بودند. و گاه آن سیاهی و سفیدی که ذکرش رفت با د. الیهاما این تنها نبرد اجتماعی در آن دوران نبو

شدند. چنانکه اولین موج نفرت در آغاز انقالب ایران نفرت از سرمایه داران بود؛ نفرت هم همفکر و همسو می

ت یه داشمشترک. همبستگی در نفرت. سرمایه دار به ناسزا و برچسب خوارکننده تبدیل شده بود. اگر کسی سرما

.توانست انقالبی شمرده شود. سرمایه دار خون کارگر را مکیده بود که سرمایه دار شده بودنمی

های بعد هم منتقل شد اگر چه به قوت سالهای اول انقالب نماند. از اینجا ست که ها سال به سال به نسلاین نفرت

های جدید ای درآمیخته است. در این نفرتنفرتهای تازهتوان دید این نفرت هنوز هم اینجا و آنجا وجود دارد و با می

توان دیگر مسئله ایدئولوژیک نیست بلکه مسئله فقر است و عقب افتادگی از رانت خواران صاحب امتیاز. حتی می

:شودهم دخیل است چنان که صرف خانه زیبا و مجلل داشتن اسباب نفرت می ”حسادت اجتماعی“گفت

لواسان رفتم. ویالهای اشرافی با مساحتهای بزرگ جلوی چشم بودند. ویالهایی که طبیعت را صبح با دوستانی به »

دهند. نفرتی که در آینده نه چندان دور منفجر شود کشور را با بحرانهای فزاینده میدان می نفرت طبقاتی ویران و به

شورند در مجله نی علیه این نفرت میجدی و حل نشدنی روبرو خواهد کرد. معلمهای اخالق که در چهره روشنفکر دی

شناسد بجای آنکه غارتگران را از غارت بیشتر حذر بدهد از فالکت یی که جز چپ ستیزی ماموریتی برای خود نمی

کنند و نسبت به این غارتگران مهر بورزند و با آغوش باز این غارت خواهد که این نفرت را از خود دورها میزده

(۲۰۱۵آوریل ۱۶، فیسبوک حمد آقازاده،)م« را تسهیل کنند.

ا مدت ت»کند: توجه کرده است زمینه همبستگی ساز نفرت را برجسته می ”کینه پنجاه و هفتی“اکبر گنجی که به

ا های متعارض رهمچنان افراد و گروه…آمریکا، لیبرالیسم، بورژوازی، غرب، و کوتاهی کینه و نفرت از امپریالیسم

این همان نفرت مشترک است. چیزی که شاید به اندازه عشق مشترک در تحرکات « کرد.در یک جبهه جمع می

های به روش اما عدم اعتقاد»شود. به قول گنجی: اجتماعی موثر باشد. اما این اشتراک بزودی به اختالف تبدیل می

طلبی انحصارگرایانه، اعتقاد به خشونت به عنوان ابزار رسیدن به قدرت، دموکراتیک، عدم باور به حقوق بشر، قدرت

گرفت که معلول کینه و نفرت از های جدیدی شکل میو غیره و غیره، همه را در برابر هم قرار داد. دائماً جبهه

ها ها و نفرتهای دهه شصت آفریده شد. کینهها و سرکوبکه خشونت ها بود. این چنین بود”متفاوت“و ”دیگری“

[1] «د.تر شگسترش یافت و عمیق

ها و سبک زندگی و نگاه به جهان کشیده است. در سالهای اخیر، ادامه دعواها به تضاد آشکاری در حوزه انتخاب

د. کننکشند و مردمی هستند که از سگها دفاع میدیگر موضوع فقط سیاسی هم نیست. مردمی هستند که سگها را می

با الگو گرفتن از اصطالح سیاسی دلواپسان که به خوانند و آن مردم می ”نفرت انگیز“این مردم روش سگ کشی را

، روزنامه قانون) !خوانندمی ”واپس-سگ“شود گروه مدافع سگها را محافظه کاران مخالف حسن روحانی اطالق می

(۹۴اردیبهشت ۱۷

پراکنی و عصر جدید نفرت

:در یک چشم انداز وسیعتر، نفرت پراکنی در معنای روزمره آن ناشی از چند اتفاق تازه در صدساله گذشته است

همگانی شدن آموزش و ورود مردم به عرصه سواد و خواندن و نوشتن

همگانی شدن رسانه در طول این دوره و نهایتا دسترسی به وب در سالهای اخیر

اختالفات مردمان فراتر از روستا و شهرهای همسایه به سطحی ملی و فراملی برمال شدن

های روزافزون که جوامع را با فرهنگها و آداب ناشناخته روبرو کرده استمهاجرت

های جنگ افروز و نفرت پراکن و مبتنی بر پاکسازی نژادیرواج مکتب

ردمان یک کشور و برتری دادن نظام مند تبعیض سیاسی برای تحکیم قدرت قاهره دولت با جداسازی م

.های دیگریک گروه طرفدار حاکمیت بر گروه

: شمار نفرت است ”انباشتگی“شدن و ”تکثیر“شود گفت که مشکل نفرت پراکنی عمدتا ناشی از از یک بابت می

ها در خدمتهبیشتری افراد به دلیل سواد قادر به خواندن متون نفرت برانگیز هستند؛ شمار بیشتری از رسان

ند و گیرهای قومی و اختالفات محلی قرار میگیرند؛ شمار بیشتری از مردم در جریان نزاعپراکندن نفرت قرار می

ممکن است موضعگیری آنها به حاد شدن مسئله کمک کند. بعالوه، شمار بیشتری از مردم به حقوق خود آگاه

کنند. در یک کالم مخاطب نفرت نسبت به صد سال اعتراض میهای جداساز و مبتنی بر تبعیض شوند و به نظاممی

فتهای شود. این تکثیر نفرت از راه پیشرپیش بسیار بیشتر شده است گرچه صدای سرکوب شدگان هم بهتر شنیده می

ای و باسوادی عمومی صورت و محتوای مسئله را دگرگون ساخته و دایره پیامدهای آن را گسترش داده رسانه

.است

رسد به توان آن جامعه برای به نظر می ”مهارشده“ای دیگر و در جامعه ”بی مهار“ای اینکه نفرت در جامعه اما

گردد. اما اصوال آموزشهای مدنی و شهروندی و قدرت قانون و میزان مشارکت عمومی در ساختارهای حاکم بر می

.بدون مراقبت دایمی امکان ندارد نفرت پراکنی همیشه مهار شود

نفرت پراکنی ممکن است با تبلیغ و تقبیح و یا اعمال قانونهای ضد نفرت پراکنی تا حدودی مهار شود، اما مهار واقعی

آن محتاج پرورش شخصیت تک تک اعضای جامعه است. و این دومی راهی دراز است گرچه پایداری اش بیشتر

دهد وارد میدان نفرت نون هم به خود اجازه نمیای داشته باشد حتی در غیاب قااست. کسی که شخصیت پرورش یافته

.پراکنی شود

مقابله قانونی با نفرت

قوانین مقابله با نفرت پراکنی حتی در کشورهای غربی هم سابقه چندانی ندارند. موضوعی که خود نشانگر تازه بودن

ای آنقدر ی مردمی و شبکههامسئله است. یعنی موج نفرت پراکنی )و هم اعتراض به آن( تا پیش از عصر رسانه

های اخیر است که تالشهایی برای تنها در دوره»وسیع نبوده که قانونگذاران را به فکر مقابله و کنترل آن بیندازد.

[2] .«محدود ساختن سخنان نفرت پراکن انجام شده است

به تصویب میثاق ۱۹۶۶للی در این زمینه هم تازه است. مجمع عمومی سازمان ملل متحد در دسامبر قوانین بین الم

:گویداز این معاهده در محدودسازی آزادی بیان می ۲۰حقوق مدنی و سیاسی پرداخت. بند

ا یا نژادی یهر گونه تبلیغ برای جنگ به موجب قانون ممنوع است. هر گونه دعوت )ترغیب( به کینه )تنفر( ملی »

[3] .«مذهبی که محرک تبعیض یا مخاصمه یا اعمال زور باشد به موجب قانون ممنوع خواهد بود

یک در ماه مارس همان سال ملل متحد همه صور پروپاگاندا و همه سازمانهایی را که بر اساس ایده یا تئوری برتری

اند و آن را توجیه کننده نفرت نژادی و تبعیض قرار نژاد یا گروه قومی یا یک رنگ پوست بر دیگری شکل گرفته

[4].دهند محکوم ساخته بودمی

دیل بود اما سالها طول کشید که به رویه سیاسی تباینها مقدمات حقوقی مقابله با نفرت پراکنی و برتری طلبی و تبعیض

شود و عمال به انزوای این گروهها و دولتها برسد. چنانکه رژیم تبعیض نژادی در آفریقای جنوبی تنها پس از پایان

شود به صورت به پایان رسید. در واقع می ۱۹۹۴و نهایتا در ۹۰جنگ سرد و فروپاشی شوروی در اوایل دهه

ای بود که فعالیتهای متوقف ساختن تبعیض نژادی نیاز داشت تا به ساله زندان نلسون ماندال دوره ۲۷دوره نمادین گفت

های سیاسی مبتنی بر تبعیض دیگر به صورت آشکار وجود ندارد، به صورت پنهان هنوز ثمر برسد. اما اگر رژیم

، گزارشی رسمی نشان داد که دولت ۲۰۱۵ نظام تبعیض و ماشین نفرت ساز همراه آن در کار است. در ماه ژوئن

برای ما [5].داده استسرخپوستان توصیف شده ادامه می ”نسل کشی فرهنگی“هم به آنچه ۱۹۹۸کانادا تا سال

ای تبعیض و نفرت پس از انقالب در ایران شکل هایرانیان هم این نوع نسل کشی شناخته شده است زیرا یکی از رژیم

.دهدها و دگراندیشان و منتقدان و معترضان ادامه میگرفت و همچنان به تبعیض و تاراندن متفاوت

اند و عمری کمتر از بیست سال دارند. اتحادیه اروپا در سال در عرصه وب به طور خاص نیز قوانین باز هم متاخرتر

ه است و وزرای شورای اروپا با توجه به اوج گیری نژادپرستی، خارجی ستیزی و وارد این بحث شد ۱۹۹۷

یهودستیزی و در عین حال حفظ معیارهای آزادی بیان به دولتهای عضو توصیه کرد که با سخنان نفرت پراکن در وب

تکل داد. پروقرار میمقابله کنند. این توصیه شش سال بعد با پروتکلی همراه شد که نشر سخنان نفرت آمیز را هدف

خواست که هر کدام قوانینی را به تصویب برسانند و اقداماتی را آغاز کنند که بر اساس آن نفرت از دولتهای عضو می

[6].پراکنی عمدی از طریق وب جرم شناخته شود و قابل تعقیب باشد

رت پراکن چیست؟سخنان نف

”نفرت انگیز“برای شناخت موضوع بهتر است از ماجرای دفاع از حیوانات شروع کنیم. آیا اگر شما سگ کشی را

راکنی بخوانند نفرت پ ”سگواپس“بنامید نفرت پراکنی کرده اید؟ آیا اگر دیگران شما را به عنوان مدافع حقوق حیوانات

کرده اند؟

ا کند. کسی که منتقدان ررا نقد می ”روش“کند یستند. کسی که از حقوق حیوانات دفاع میدو طرف این معادله یکسان ن

.گیردکند و در این حمله زبان تحقیر به کار میبه دلیل عقاید آنها حمله می ”آدمها“خواند دارد به سگواپس می

ی آیا هر حس نفرتی به نفرت پراکنتوان به این صورت دوباره پرسید: سوال در باره چیستی نفرت پراکنی را پس می

شود؟منتهی می

به رهبری دیوید کامرون نخست وزیر -ای حزب محافظه کاربعد از انتخابات اخیر بریتانیا که به طور غیرمنتظره

:ها حس نفرت پیدا کرده بودند. این اظهار نظر یکی از شهروندان استحائز اکثریت شد خیلی -وقت

رای کشور بود که اگر کسی طور دیگری فکر کند )که مثال خوب بود( حال مرا به هم امروز آنقدر روز بدی ب»

ها ما روحیه ما را گذاریم این لعنتیزند. اما معنای این روز بد آن است که ما سخت تر تالش خواهیم کرد و نمیمی

[7] .«خراب کنند

:و این مقدمه یکی از اولین گزارشهای روزنامه گاردین در واکنش به پیروزی محافظه کاران

کردی احساس دانم. درد دارد. هیچ کدام از ما انتظارش را نداشت. صبح که به دور و اطراف نگاه میببینید، می»

د زدند. شر اصلی سیستم انتخاباتی مسلط ات این بود که راست خودت را بیندازی توی دامن نومیدی. به این کشور گن

همه ۲۰۲۰است. بریتانیا به زمین زشت و صاف شده و داغ از سوختگی پس از یک فاجعه تبدیل شده است. تا سال

شویم که باید وقتی چیزی ای تبدیل میبه ژنده پوشان زمستانی هسته (Threads) “ تار و پود“ما مثل آدمهای سلایر

(۲۰۱۵می ۸، دینگار )استوارت هریتیج،« کنیم جشن بگیریم! برای خوردن پیدا می

در ماجرای انتخاب مجدد احمدی نژاد هم این حس را بسیاری از ما تجربه کرده ایم؛ و البته در طول دوره او وقتی

.زداینجا و آنجا حرفهای مضحک و دور از شان ایران و مقام ریاست جمهوری می

و بیزار بودند. آیا هر سخنی که ناشی از ما عصبانی بودیم. حتی متنفر بودیم. مخالفان حزب محافظه کار هم عصبانی

عصبانیت باشد یا حتی همراه با ناسزاگویی باشد نفرت پراکنی است؟

!جواب ساده اش این است: نه

.توانید حتی ناسزا بگویید، اما لزوما نفرت پراکنی نکرده ایدتوانید استهزا کنید، میتوانید عصبانی باشید، میشما می

یزی نفرت داشته باشیم و از نفرت پراکنی هم پرهیز کنیم؟توانیم از چآیا می

!جواب اش این است که بله حتما

داشته باشید. خواهید کوشید که بیمار نشوید. ممکن ”نفرت“نفرت به طور کلی منفی نیست. شما ممکن است از بیماری

ر ا نیندازید یا دل به بیماری ندهید. شما از فقکنید خود ربیزارید. بنابرین تالش می ”افتاده شدن“است بیمار شوید اما از

کوشید برای کاهش فقر تالش کنید مبارزه کنید برنامه ریزی کنید کمپین کوشید پس انداز کنید. میبیزارید. بنابرین می

ود خکنید که گروههای جنگ طلب افکار عمومی را با راه بیندازید. از جنگ نفرت دارید بنابرین مراقبت و دیدبانی می

.پردازیدکنید و با نقد مواضع آنها به مبارزه برای صلح و مسالمت میهای آنها را اوراق میهمراه نکنند. استدالل

.نفرت در این چارچوب سوی دیگر عشق و تکمیل کننده آن است. مدافع عشق است. عشق به صلح و سالمتی و شادی

است که ایاست. تالش برای تحقیر دیگری به سبب عقیده یحذف و نادیده گرفتن دیگر اما نفرت پراکنی مبتنی بر

دارد و ضرری به حال شما ندارد. یا به دلیل نژادی است که دارد. یا مذهب و ملیتی است که دارد. نفرت پراکنی

حس است. برافروختن لذت بردن از رنج دیگران .است اقدام برای حذف فیزیکی و اذیت و آزار دیگران دعوت به

.است انتقام

.نفرت پراکنی تبعیت از حکم کلی در باره یک گروه یا جامعه است و مبتنی است بر نادیده گرفتن تفاوتهای فردی

های ناروا به همه یک گروه یا جامعه است. افغانها اینطورند و عربها آنطورند و ترکها ها و نسبتتعمیم دادن گزاره

اینطورند و فارسها آنطورند. طورهایی که با تحقیر همراه است و تحقیری که مقدمه آزاررسانی یا تبعیض و برچسب

ها فاسدند یا تمام یهودیان اند یا تمام غربیمانده یا تروریستها عقب زنی است. وقتی فکر کنید که تمام مسلمان

اند و یا هر زنی که بی حجاب است پتیاره است و هر گونه نسبت دیگری را بدون تمایز و به طور عام به زرپرست

.گروهی یا قومی یا ملتی یا نژادی نسبت دهید پا به میدان نفرت پراکنی گذاشته اید

شمن دموکراسینفرت پراکنی چونان د

اند و در دوره جدید فرض بر این است که چون مردم باید حکومت کنند، پس حکومت بر خود را هم یاد گرفته

”ودحکومت بر خ“گیرند. مشکل اصلی از این منظر آن است که یاد نگرفته باشند؛ یعنی نفرت پراکنی ضد اصل می

پراکنی مبتنی بر روشی استبدادی و اقتدارگرا ست که در است. ضد دموکراسی و استقالل انتخاب فردی است. نفرت

تواند تواند حکومت کند و همان گروه صاحب قدرت است که میآن فقط یک گروه حق رای دارد، یک گروه خاص می

دیگران را سرکوب کند. این مایه اصلی تبعیض و محروم کردن دیگر مردمان از مشارکت در حکومت بر خود است.

.ه یک نظر و یک تصمیم و یک گرایش بر همه افراد جامعه استتحمیل یکطرف

روش نفرت پراکنی یکی .نفرت پراکنی نتیجه ناتوانی از برقراری یک رابطه مدنی و برابر است توان گفتبنابرین می

.کندترین روشهایی است که گفتگو را غیرممکن میاز اصلی

انه کرده است شوخی نیست! مسئله بسادگی این است که مشکل شود در هر یک از ما شاه مستبدی خاینکه گفته می

دموکراسی فقط به دولت مربوط نیست. اگر دموکراسی بر پایه شهروندان دموکرات استوار نشده باشد پایداری نخواهد

رد ف داشت. مسئله شهروندان دموکرات است یعنی شهروندانی که استبداد را از خود دور کرده باشند. و این نقش تربیت

داند. گذارد و در مسائل عمومی رای عمومی را اساس میکند. فردی که به جامعه و تنوع آن احترام میرا برجسته می

.های دموکراسی استاین همان پایه همکاری در جامعه مدنی است که از پایه

ق تلقی شود و با آن ای است که هر حرف دیگری غیرمحمحق دانستن خود به درجه ”استبداد به رای“مایه نظری

گیری دمکراسی در کشورهای در دهه هشتاد میالدی، موجی جدید از شکل»مقابله شود و نهایتا سرکوب شود.

غیردمکراتیک رخ داد. در این موج تنها کشورهایی توانستند از فضای باز سیاسی برای کسب دموکراسی استفاده کنند

[8] .«دانر بودهکه از سابقه داشتن جامعه مدنی نیز برخوردا

های نفرت؛ ما و آنهاسرچشمه

های مختلفی دارد. گاه ناشی از واقعیتی است مثل فقر و تبعیض و له شدن زیر چرخ بی ترحم نظام نفرت سرچشمه

ی یا ای ذهنقضایی است. و گاه نیز مسئله-نظام پلیسی اقتصادی و سیاسی. گاه ناشی از زندان و تحقیر و شکنجه و

عقیدتی است. بیزاری از افغانی در نزد گروههایی از ایرانیان و نفرت از مسلمان ریشو در نزد گروههایی از

را به یاد ۲۰۱۱فرانسویان یا نفرت از مهاجر زبان ندان و غریبه در نزد گروههای افراطی در نروژ )قتل عام جوالی

هایی رایج و معاصر از نفرت است. چنین است بیزاری از زنان و ید( یا بیزاری از یهودی در آلمان نازی نمونهآور

تحقیر ایشان در نزد مردساالران یا بیزاری از اهل کفر و نجس دانستن شان در نزد روحانیان یا منحرف و جاسوس

.شمار بسیارتلقی کردن بهائیان در زبان و عمل مقامات ایران. و از این

:شودهمه چیز از خوارشماری آغاز می

نفرت از بیگانه / بیگانه ستیزی / مهاجرستیزی / قتل عام در نروژ / قتل کارگران تاجیک در – خوارشماری بیگانه

روسیه

نفرت از زنان در مانویت / اسالمگرایی / عروسان هندو / عروس سوزانی در هند و پاکستان / – خوارشماری زنان

های ناموسیتلق

نفرت از کفار / نفرت از غربی ها/ نفرت از مسلمانان / اسالم هراسی / یهودستیزی / ارمنی – خوارشماری اهل کفر

ها به دست داعش / قتل فرخنده در کابلکشی/ قتل و اسارت ایزدی

/ زنندغانستان حرف مینفرت از ترک زبان / نفرت از کسانی که با لهجه ایرانی در اف – خوارشماری غیرهمزبانان

هادانند / تمسخر لهجهدانند یا حتی خوب نمینفرت از کردی در ترکیه/ نفرت از کسانی که فرانسه یا آلمانی نمی

نفرت روسهای مسکو از روسهای آسیای میانه/ نفرت همان روسها از تاجیکان – خوارشماری طبقات فرودست

”عوام الناس“شه ور / نفرت گروههایی از روشنفکران از مهاجر و کارگر/ نفرت اشراف از کارگر و پی

ها از سیاهان / سیاه کشی / لینچ / نفرت از عرب / نفرت از عجم/ نفرت کوکلوس کالن – خوارشماری نژادهای دیگر

نفرت از صربها / نفرت از توتسی ها

معلم (James Keegstra) های خاص خود را دارد. جیمز کیگستراها در هر جایی نمونهو این خوارشماری

دبیرستانی در آلبرتای کانادا بود. در درسهایش یهودیان را مردمی منحرف، سادیست، پول پرست، تشنه قدرت و بچه

اند. در اند اما یهودیان پنهانکار و بدطینتکرد. در چشم او مسیحیان مردمی محترم و درستکارکش توصیف می

مسئول افسردگی، آنارشی، آشوب، جنگها و “واهند مسیحیت را نابود کنند و خکالسهایش گفته بود که یهودیان می

۱۹۸۴دادگاه در [9].هستند. به نظر او، هولوکاست را هم خود یهودیان درست کرده بودند تا جلب ترحم کنند ”انقالبها

او را به خاطر رعایت خیر عمومی و به دلیل آنکه اصول رواداری جامعه کانادا و عزت و کرامت انسانها و احترام

:به تنوع گروههای اجتماعی را زیرپا گذاشته محکوم کرد. در حکم دادگاه آمده بود

ید. ای بهتر رسبر اساس آن بتوان به جامعه شده درست باشد یا بعید است که آنچه در این بیانات نفرت پراکن مطرح»

وقتی کسی این نوع اظهارات را بخشی از واقعیت تلقی کند و آن را به سود سیاست و جامعه بپندارد رهزنی کرده

.«است نه رهنمایی

ای آن ساخت که حمایت از بیان آزاد بردادگاه برای آنکه حکم اش به معنای محدودیت در آزادی بیان نباشد روشن می

ای داشته باشیم که همگان بتوانند در روندهای سیاسی آن مشارکت کنند. سخنان نفرت پراکن ارزش است که جامعه

[10].سازددموکراتیک مشارکت را متزلزل می

عش و دست به دست شدن شهر باستانی پالمیرا، داعش ها با دادر سوی دیگر جهان، در کش و قوس جنگ سوری

[11].ها از اینکه شهر را تخریب خواهند کرد باال گرفتسرانجام به شهر دست یافت و نگرانی

پالمیرا در مرکز سوریه بدست داعش افتاد. شهر باستانی »نویسد: عباس جوادی روزنامه نگار و پژوهشگر تاریخ می

این همان –هزار نفر ساکن آن( ۵۰های روم قدیم در این شهر باستانی نماند )و از حدود شاید بزودی اثری از خرابه

ها که حاال اسلحه بدستشان افتاده از تاریخ باستان دارند، از تخت جمشید و بیستون، مدائن و نفرتی است که بعضی

۲۱، فیسبوک) «ت.های آنها نیسفقط بخاطر اینکه این آثار یاد آور باورها و تعصب -ها و آمفی تئاتر ها..آتشکده

(۲۰۱۵می

از بیگانه سازترین انواع نفرت است. زیرا بشر همیشه با نفرت از چیزی که از ما نیست )یا مثل ما نیست( یکی

کند که مثل او نیستند و هم عقیده و هم مسلک او و هم تبار او نیستند. نفرت از آنچه دیگران بدان دیگرانی زندگی می

از تعلق خاطر دارند فاشیسم محض است. ترکیب تازه شهرها و زندگی در قرن ما باعث شده که بسیاری از افراد

های مختلف زبانی و عقیدتی و نژادی در کنار هم قرار بگیرند. همکار یا همسایه یا همراه شوند. بنابرین، هر حوزه

.نوع رفتاری که این ترکیب را به سود یکی از اجزای آن تحقیر کند، رفتاری نفرت پراکن خواهد بود

های محلی به هم نزدیک بودند و چه ا باهمستانهای یکدست تر پیش از قرن بیستم، افراد جوامع کوچک یدر جامعه

بسا خویشاوند. از کار و بار هم و از عادات یکدیگر و عقاید هم باخبر بودند. اما این امکان در دوره رشد شهرنشینی

که از آنها نبودند رشد یافت. ”دیگران“جدید وجود نداشت. پس خیال پردازی در نزد گروههایی از مردم در باره

ها چون های اصلی در نفرت پراکنی است. نفرت پراکنو وسوسه دانستن رازهای دیگران یکی از وسوسه وسواس

کنند. برای همین است که وارد شوند در باره آنها خیال پردازی می ”دیگران“توانند به هر دلیل به حلقه خصوصی نمی

از حقیقت داشته باشد. تنها نشانه جهل آنها به دیگری ای تواند بهرهزنند به قول دادگاه کانادایی نمیحرفهایی که می

.شوداست. این همان سوءظن است که در ادبیات دینی مسلمانان نیز مذموم شناخته می

برابری خواهی هم از نفرت پراکنی مصون نیست

ی برابری جنسیتممکن است فکر کنیم اگر اهداف عالی داشته باشیم و مثال در جامعه امروزی به دنبال دموکراسی یا

مترقی ایباشیم حتما از نفرت پراکنی مصون خواهیم بود. اما این خیال خام است! هیچ کس صرفا به دلیل داشتن عقیده

.شودیا دموکراتیک یا انسانی از نفرت پراکنی مصون نمی

ه با دیگری و برخورد اجتماعی و مواجه ”روش“پرهیز از نفرت پراکنی فارغ از محتوای عقیده است. مسئله در

اند. مهم این است که اند یا نوشتهدیگران است. مهم نیست که آن دیگران چقدر خوب یا بد عالمانه یا جاهالنه حرف زده

تواند به نفرت پراکنی منجر شود. نینا وباب از کنشگران حقوق شوید. هر رفتار پلیسی میشما چگونه با آن روبرو می

:نویسدنقد برخی رفتارهای طرفداران حقوق زنان میزنان و روزنامه نگار است. در

افتد که از پرخاش، توهین، حمله به شخصیت افراد و جامعه دور باشد. نقد اگر آداب نقد اجتماعی وقتی کارگر می .۱

ی ر ادامهای که باید دکند، پروسهی سازندگی را عقیم میشود که پروسهکننده تبدیل مینداشته باشد، به دستگاهی ویران

.نقد شکل بگیرد

روند، چرا که فضای گیری، تنها چند نمونه از نقد عقیم به شمار میتحقیر مخاطب و مچ های عصبی،توهین، حمله .۲

.کنندهای شخصی تبدیل میحسابها و تسویهنقد را به بده بستان

تواند به پاشنه آشیل آن تبدیل شود و به جای باال بردن سطح حساسیت جنسیتی به پلیسی کردن فمینیسم می .۳

ه زبان های فراوان در فیسبوک کگیریها و مچشاتبزند. پلیسی کردن فمینیسم یعنی همین اسکرین هراسی دامنفمینیسم

.کنداطالعی ـ را به دادخواستی علیه همه چیز تبدیل میی افراد ـ چه با لغزش فرویدی و چه از روی بیزدهجنسیت

د، با پرخاش و چنین رویکردهایی ره به جایی نقد اجتماعی اگر به دنبال نظم نوین اجتماع و پیشبرد مدنیت باش .۴

انجامد بخصوص که هدف حمله، هویت فردی یا جمعی باشد. با همین ای به دفاع مینخواهد برد، چراکه هر حمله

ترینترین و مالیمانگیزد و با عصبیهای اجتماعی همدلی من را برنمیهای شبکهرویکرد است که بسیاری از موج

[12]( ۲۰۱۵آوریل ۲۴، فیسبوک شوم. )نینا وباب،یراه گرفته تا نقدهای روانکاوانه، همراه نمیآنها، از بد و ب

کنید و برای تحقق آن دست به فعالیت ای دارید و از چه تغییراتی در جامعه حمایت مینکه چه عقیدهبنابرین فارغ از ای

زنید، باید از نفرت پراکنی پرهیز کنید. اگر پرهیز نکرده باشید، در واقع دارید یک گفتار قدرت طلب را به جای می

مثال برابری یا –کنید ی را که از آن دفاع میتواند پایه ارزشهاینشانید. این مییک گفتار قدرت طلب دیگر می

.متزلزل کند –دموکراسی

هم مطابق است با متن حاضر (. ویرایش متن 1394شهریور 30منتشر شده است ) رادیو زمانهاین جستار در وبسایت

منتشرشده.

هاپانویس

.۱۳۹۲بهمن ۱۸رادیو زمانه، ”کینه و نفرت پنجاه و هفتی“اگبر گنجی، [1]

[2] Kevin W. Saunders, Degradation, What the History of Obscenity Tells Us about

Hate Speech, New York: New York University Press, 2011, p. 100.

[3] Ibid, p. 104.

.۶۴۴، ص ۱۳۸۴ران: کارنامه، ، تهحقوق بشر در هوای حق و عدالت، از حقوق طبیعی تا محمد علی موحد،

[4] Saunders, Degradation, p. 105.

[5] ”Canada’s moment to right past wrongs”, June 7, 2015: Link

[6] Saunders, Degradation, p. 105.

[7] Today has been such a bad day for the country and it disgusts me that people

think otherwise, but it just means we work harder and we don’t let the bastards get

us down.

.۳۱۱، ص ۱۳۹۴، واشنگتن: آموزشکده توانا، جامعه مدنی، گفتارها، زمنیه ها و تجربه ها کاظم علمداری، [8]

[9] Saunders, Degradation, 105.

[10] Ibid, p. 106

:مثال بنگرید به این گزارش نیویورک تایمز [11]

Anne Barnard and Hwaida Saadmay, “ISIS Fighters Seize Control of Syrian City of

Palmyra, and Ancient Ruins”, May 20, 2015: Link

که لینک را چک کردم ظاهرا ایشان ( ۲۰۱۵ژوئن ۳نقل با اجازه از خانم وباب انجام شده است. اما امروز ) [12]

.صفحه خود را غیرفعال کرده اند