19
ﻣﺎ ﻨﺎ ا ﯿﺎن اد ﻮ ﻮن ا ﻤﺎ ﯽ ا ﺳﺎل د وم ﻤﺎره١٢ دد ا ا١٣٨٨ و ژ ٢٠٠٩ ﺷﺪ ﮔﺮداﻧﺪه ﺑﺎز اﻳﺮان ﺑﻪ ﭘﻴﺸﺪﺳﺖ ﺣﺎﻣﺪ ﭘﻴﻜﺮ2 ﻫﻤﺎﻳﺶ ﺑﺮا اﺗﺤﺎد ي ا ﺮان- ﮔﺰارش3 رﺳﺎﻧ ﺧﺒﺮ، ﻧﺎزك ﻓﺎﺻﻠﻪ واﻗﻌ دروغ و5 ﺧﺰرﻧﺎﻣﻪ7 ﻛﺮدﻧﺪ ﮔﺮﻳﻪ ﻫﻢ درﻳﺎﻳﻲ ﻣﺮﻏﺎن ﺣﺘﻲ ﻛﻪ زﻣﺎﻧﻲ10 ﺟﻤﻌﻲ ﻣﺸﺎرﻛﺖ11 آﻳﻨﻪ12 آرزو ﻣﺮز13 آﺷﭙﺰﺧﺎﻧﻪ14 ﺑﺮﻧﺎﻣﻪ ﺷﻤﺎل رادﻳﻮ ﻫﺎي53 15 ﻓﻌﺎﻟﻴﺖ داﻧﺸﺠﻮﻳﻲ اﻧﺠﻤﻦ ﻫﺎي16 ﺗﺼﻮﻳﺮي ﮔﺰارش17 اﻳﺮاﻧﻴﺎن و ﺷﻤﺎ19 اﻧﮕﻠﻴﺴ ﻧﻤﺎﻳﻪ20 اﺟﺮاﻳﻲ ﻣﺪﻳﺮ: ﺳﺮدﺑﻴﺮ: ﻳﻮﺳﻔﻲ ﻧﻴﻤﺎ ﻣﻘﺪم ﺳﻴﺮ ﻧﻴﻚ ﻣﺤﺴﻦ اﻳﻦ ﻧﻮﻳﺴﻨﺪﮔﺎن ﺷﻤﺎره: ﺳﭙﻬﺮ ﺧﻄﻴﺒﻲ ﺷﻴﻤﺎ دادرس ﺳﭙﻴﺪه، رﺿـﺎزاده ﺳﻴﺎوش، ، ﺳـﺎﻻري ﭘﮕـﺎه رﻣـﻀﺎﻧﻲ، ﻣﻬـﺪي، ﻣـﺴﻌﻮد ﺻﺒﺎ ﻓﺮزاﻧﻪ ﻓﺮ، ﺷﻔﻴﻌﻲ ﻣﻘﺪس ﺣﻤﻴﺪ ﻻﺟﻮردي، ﺳﺎﻳﻨﺎ، ، ﺳﻴﺮ ﻧﻴﻚ ﻣﺤﺴﻦ ﻋﻜﺲ: ﮔﻮﻫﺎﻣﺎﺟﻮﻣﺪار، دﺑﻮﻟﻴﻨﺎ ﺻﺎدﻗﻴﺎن، اردﻻن ﺟﻠﺪ ﻋﻜﺲ: ﭘﻴﺶ ﺣﺎﻣﺪ ﻳﺎدﺑﻮد ﻣﺮاﺳﻢ دﺳﺖ- ETLC - ﺟﻠﺪ روي ﻋﻜﺲ) رو( داﻧﺸﺠ اﻧﺠﻤرﺑﻠﻤﻪ- ) اﻧﺘ( اﻳﺮاﻧﻴﺎن- ﭘﻴﺸﺪﺳﺖ ﺣﺎﻣﺪ ﻳﺎدﺑﻮد ﻣﺮاﺳﻢ- ﺻﺎدﻗﻴﺎن اردﻻن از ﻋﻜﺲاﯿﺎن ا ﻣﺎ ﻨﺎ ﺮ ﯽ ﻣﺎه اول ൾঃ ﻮد

Iranians 019n12y2jul09

Embed Size (px)

DESCRIPTION

‫ﺗﺼﻮﻳﺮي‬ ‫ﮔﺰارش‬ 17 ‫ﺟﻤﻌﻲ‬ ‫ﻣﺸﺎرﻛﺖ‬ 11 ‫اﻧﮕﻠﻴﺴ‬ ‫ﻲﻧﻤﺎﻳﻪ‬ 20 ‫اﻳﺮاﻧﻴﺎن‬ ‫و‬ ‫ﺷﻤﺎ‬ 19 ‫ﻫﺎيرادﻳﻮﺷﻤﺎلﺑﺮﻧﺎﻣﻪ‬ 5315 ‫ﻫﺎياﻧﺠﻤﻦداﻧﺸﺠﻮﻳﻲﻓﻌﺎﻟﻴﺖ‬ 16 ‫ﺮانﻳاياﺗﺤﺎدﺑﺮاﻫﻤﺎﻳﺶ‬ - ‫ﮔﺰارش‬ 3 ‫اﻳﺮاﻧﻴﺎن‬ ( ‫اﺛـﺮ‬ ‫ﺑﺮ‬ ،‫ﻟِﺪوك‬ ‫ﻧﺰدﻳﻜﻲ‬ ‫در‬ ‫ﺷﺪﮔﻲ،ﭼﺸﻢازﺟﻬﺎنﻓﺮوﺑﺴﺖﻏﺮق‬ . ‫ﺷﻤﺎره‬ ،‫دوم‬ ‫ﺳﺎل‬ 12- ‫ﻣﻲ‬ 2009 ‫ﺷﻔﻴﻌﻲ‬ ‫ﻓﺮﻣﺴﻌﻮد‬ ‫ﻓﺮﻫﻨﮕﻲ‬ ‫ﻣﺎﻫﻨﺎﻣﻪ‬ - ‫ادﻣﻮﻧﺘﻮن‬ ‫اﻳﺮاﻧﻴﺎن‬ ‫اﺟﺘﻤﺎﻋﻲ‬ - ‫ﻜﺲازاردﻻنﺻﺎدﻗﻴﺎنﻋ‬ ‫اﻳﺮاﻧﻴﺎن‬ ‫ﻧﺸﺮﻳﻪ‬ ‫اﻳﺮاﻧﻴﺎن‬ ‫ﺻﺒﺎ‬ ‫ﻓﺮزاﻧ

Citation preview

Page 1: Iranians 019n12y2jul09

ی نا ون –ما و یان اد ا ی ا ما ا

ماره–وم دسال د ١٢ د ٢٠٠٩ه ژو – ١٣٨٨اا

2 پيكر حامد پيشدست به ايران باز گردانده شد

3 گزارش-راني اياتحاد براهمايش

5 و دروغتي واقعني فاصله نازك ب،يخبر رسان

7 خزرنامه

10 زماني كه حتي مرغان دريايي هم گريه كردند

11 مشاركت جمعي

12 آينه

13 مرز آرزو

14 آشپزخانه

15 53هاي راديو شمال برنامه

16 هاي انجمن دانشجويي فعاليت

17 گزارش تصويري

19 شما و ايرانيان

20 ينمايه انگليس

:سردبير :مدير اجرايي محسن نيك سير مقدم نيما يوسفي

: شمارهنويسندگان اين

مـسعود ، مهـدي رمـضاني، پگـاه سـاالري ،، سياوش رضـازاده ، سپيده دادرس شيما خطيبي سپهر محسن نيك سير ،، ساينا الجوردي، حميد مقدس شفيعي فر، فرزانه صبا

:عكس

اردالن صادقيان، دبولينا گوهاماجومدار،

:عكس جلد )رو( عكس روي جلد-ETLC -دست مراسم يادبود حامد پيش

)انتها ( -ابلمه پارتي انجمن دانشجوييق

عكس از اردالن صادقيان- مراسم يادبود حامد پيشدست-ايرانيان

یان ا نا ا مای ر ود اول ماه

Page 2: Iranians 019n12y2jul09

2009 مي -12 سال دوم، شماره

2

پيكر حامد پيشدست به ايـران بـاز گردانده شد

فر مسعود شفيعي

در روزهاي گذشته، جامعه ايراني ادمونتون شاهد از دست متاسفانه، حامـد پيـشدست، دانـشجوي . دادن يكي از اعضاي خود بود

جــوالي 18 (1388 تيرمــاه 27دانــشكده عمــران دانــشگاه آلبرتــا، در در نزديكي لِدوك، بر اثـر ) Wizard Lake(زارد ، در درياچه وي)2009 .شدگي، چشم از جهان فروبست غرق

در تهران به دنيا آمد، پس از 1360حامد پيشدست، در ارديبهشت ماه در كنكـور 53، با كسب رتبـه 1378اخذ ديپلم از شهر آستارا در سال

او . سراسري، در رشته كامپيوتر دانشگاه صنعتي شـريف پذيرفتـه شـد س از يك سال بـه مهندسـي مكانيـك تغييـر رشـته داده و در سـال پ

با اينكه در كنكور كارشناسـي ارشـد و در . التحصيل گرديد فارغ 1382دانشگاه صنعتي شريف پذيرفته شده بود، اما به علت داشتن پذيرش از چند دانشگاه در آمريكا، از ادامه تحصيل در ايران انصراف داد و پـس از

ركسب ويزاي آمريكا، در بخش صنعت مشغول بـه كـار عدم موفقيت د وي پس از اخذ پذيرش در مقطع كارشناسي ارشد از دانـشكده . گرديد

، 2009عمران دانشگاه آلبرتا، در گرايش سازه، در روز اول ژانويه سـال .وارد ادمونتون شد

جوالي، حامد براي گردش و تفريح به همراه دوستان خـود 18در روز تنهـا . ويزارد رفت، و متاسفانه بر اثر غرق شدگي درگذشـت به درياچه

دوستان حامـد ايـن . ساله بوده است 8شاهد اين قضيه، يك دختربچه :كنند واقعه را اينگونه بيان مي

پس از حدود يك ساعت كه در آب بوديم، براي صـرف نهـار از آب ... " پيـاده حدس زديم كه براي . بيرون آمديم، و متوجه غيبت حامد شديم

بعـد از . روي به اطراف رفته و يا در گوشه اي در حال اسـتراحت اسـت حدود يك ساعت جستجو، و تقاضاي مكرر از انتظامات ساحل، موضوع با پليس در ميان گذاشته شد، و واحدي از پليس شهر لدوك به محـل

با شروع تحقيقات پليس از افراد حاضـر در محـل، يكـي از . حادثه آمد ع داد كه دختربچـه وي، فـردي را در حـال تقـال در آب حاضرين اطال

ديده و موضوع را با وي در ميان گذاشته، اما چون ايشان چيزي نديده، بـا جـستجوي بيـشتر، دمپـايي و لبـاس . موضوع را جدي نگرفته است

بالفاصـله، پلـيس سـاحل را بـسته، بـا . حامد را در بيرون از آب يافتيم .اضاي ارسال نيروي ويژه نمودآتشنشاني تماس گرفته و تق

4مامورين آتشنشاني با چندين قايق مجهز و يك فروند هلـي كـوپتر، ساعت به دنبال هرگونه اثري از حامد بودند، كه ايـن تـالش هـا 5الي

در انتها يك غواص محلي به گروه جستجو اضافه شد، اما به . ناكام ماند و تاريك شدن هـوا، علت شرايط نامساعد جوي، و همچنين تيرگي آب صـبح روز يكـشنبه، . عمليات جستجو متوقف و به فردا موكول گرديـد

در محل حادثه حاضر شده، و غـواص و 7پليس و آتشنشاني از ساعت شروع به جـستجو كردنـد و در حـوالي 8هاي مخصوص از ساعت قايق

"...، موفق به پيدا كردن دوست عزيز ما حامد شدند9:15ساعت

هيچيك از افراد خانواده حامد در كانادا سـاكن نيـستند، بـه از آنجا كه پـس از رايزنـي بـا . باشـد لحاظ قانوني سفارت ايـران نماينـده وي مـي

سفارت ايران، و تا زمان انجام مراحل قـانوني توسـط خـانواده حامـد از در ايـن . ايران، پيكر حامد به پزشك قـانوني ادمونتـون منتقـل گرديـد

لعاده اينترنشنال سنتر و دانشكده مهندسي عمران ميان همكاري فوق ا هـاي اسـتاد با رايزنـي . براي تسريع و تسهيل كارها، شايان تقدير است

راهنماي حامد، دكتر سامر اديب، مسوول تحصيالت تكميلي دانـشكده مهندسي عمران، دكتر مارك لوون، و دكتر فرانك رابينـسون، معاونـت

")Provost(پـرو وسـت "هزينـه دانشجويي دانشگاه، از محـل كمـك دالر بـراي انتقـال حامـد بـه ايـران 15000كمك هزينه اي تا سـقف

Doug(رئيس اينترنشنال سـنتر، دكتـر داگ ويـر . تخصيص داده شدWeir( به عنوان نماينده دانشگاه مـسوول پيگيـري و انجـام كارهـاي ،

ه سفارت با انتقال وكالت كارهاي حامد از طرف خانواده ب . اداري گرديد ايران در اتاوا، و مكاتبات سفارت و اينترنشنال سنتر، حامـد از پزشـكي

تحويـل داده ) Funeral Home(قانوني به موسسه انجـام خاكـسپاري در روز . شد تا پس ازانجـام مراسـم مـذهبي، بـه ايـران فرسـتاده شـود

جوالي، حامد به مسجد شيعيان ادمونتون منتقل، مراسـم 26يكشنبه م و توسط تعدادي از دانشجويان و خـانواده هـاي ايرانـي، بـر غسل انجا

پيكر او نماز گـزارده شـد، تـا در روز پنجـشنبه عـصر، حامـد از مـسير اش آمستردام، بـه تهـران منتقـل و بـه خـانواده – كلگري –ادمونتون

.تحويل داده شود

Page 3: Iranians 019n12y2jul09

1388 دادرام – 19 شماره پياپي اجتماعي ايرانيان ادمونتون - ماهنامه فرهنگي

3

هاي موجود در ادمونتون كه كار انتقال پيكـر حامـد با وجود محدوديت هاي هاي مستمر دانشجويان و خانواده كرد، پيگيري هران را كند مي به ت

ايراني، اساتيد دانشكده عمران، اينترنشنال سـنتر، انجمـن دانـشجويان ايراني دانشگاه آلبرتا و سفارت ايران در اتاوا، حامـد در كمتـرين زمـان

.اش رسيد ممكن به دست خانواده

، به خـاطر برگـزاري دو مراسـم در پايان جامعه ايرانيان شهر ادمونتون جـوالي، برگـزاري 23 و 22يادبود در روزهاي سه شنبه و چهارشنبه،

جــوالي، از دوســتان وي و تمــام 26مراســم مــذهبي در روز يكــشنبه كساني كـه در ايـن ايـام حامـد را تنهـا نگذاشـتند تـشكر و قـدرداني

.نمايد مي

مادر و خانواده حامـد نيز به نوبه خود از خداوند براي نشريه ايرانيان .نمايد صبر، و براي روح آن مرحوم طلب آمرزش مي

گزارش-اتحاد براي ايرانهمايش فرزانه صبا

، ژوييه برابر با سوم مرداد، اتحاد براي ايـران 25روز شنبه، از يك ائتالف جمعي غير سياسي از فعاالن و سازمان هاي حقـوق بـشر

گردهمـايي هـا، راهپيمـايي هـا و در حضورمردم دنيا، دعوت كرد تا با پشتيباني خود را از جنبش كنند و تظاهرات در شهرهاي جهان شركت

محكوم كردن و آزادي حقوق بنيادين بشر مردم ايران براي دموكراسي، .كنند در ايران اعالم بشرحقوقض نق

در محـل سـاختمان يا با ارائـه برنامـه زي ادمونتون ن انيراني از ا يتعداد حركت اعالم ني خود را از ا تيحما) SUB( دانشگاه ييمن دانشجو انج

ييمـا ي راهپ تـاً ي زنده و نها يقي موس ،يبرنامه شامل چند سخنران . كردند دانـشگاه آلبرتـا ياسـ ي استاد علوم س يدكتر مهدو . بود تي وا ابانيدرخ رانيـ در ا خواهانـه ي دموكراسـ يهـا جنبش خچهي درباره تار يخناندرسايـن حركتهـا از . جنبشها در ايران اتفاق جديدي نيستند اينگونه : گفت

با انقالب مشروطه شروع شـد وبعـدها ) ميالدي 1905(صد سال پيش و انقـالب سـال 1950با نهضت ملي كردن صنعت نفت ايران در سـال

دوره اصالحات كه با انتخاب سيد محمد خاتمي . ادامه پيدا كرد 1979سـپس اتفاقـات بعـد از انتخابـات به عنوان رييس جمهور آغـاز شـد و

هشتمين دوره رياست جمهـوري از جنبـشهاي اصـالح طلبانـه بعـد از تمام اين حركتهاي دموكراسي خواهانه نشان . انقالب به شمار مي آيند

.ميدهد كه ايران پيشتاز اين گونه جنبشها در منطقه خاورميانه است

مـشروطه و يـا دخالت دولتهاي روسيه و انگلستان در شكست انقـالب مـرداد 28حمايت دولتهاي بريتانيا و اياالت متحده آمريكـا ازكودتـاي

عليه دولت محمد مصدق، نشانگر سياستهاي مداخله جويانه كشورهاي كـه منجـر 1979در جريان انقالب . ها است خارجي در اينگونه جنبش

به اولين تجربه دولت اسالمي در ايران شد ، شاه توسـط دولـت ايـاالت .تحده حمايت ميشدم

او افزود اين دوره از حركتهاي مردمي هم از اين قاعده مستثنا نيـست چنانچه دولتهاي روسيه و چين از دولـت ايـران حمايـت ميكننـد و از طرف ديگرعكس العمل هايي نظير حملـه نظـامي از طـرف اسـراييل و

با توجه به موضع گيـري اوبامـا خوشـبختانه چنـدان محتمـل (آمريكا و يا تحريمهاي اقتصادي نه تنها تاثير مثبت سياسي ندارد، بـه ) ستني

از طرف ديگر، انتظاراينكه كشورهاي خـارجي . ضرر مردم ايران نيزاست دولت را به رسميت نشناسند به دليل منافع اقتصادي كه نقش مهمـي

كس از اردالن صادقيانع -ايرانيان

Page 4: Iranians 019n12y2jul09

2009 مي -12 سال دوم، شماره

4

حمايــت . در تعيــين روابــط سياســي دارنــد چنــدان محتمــل نيــست سي شكايات مردم عليه كـساني كـه مرتكـب ازاعتراضات مردمي و برر

المللي توسط سازمان ملل نقض حقوق بشر شده اند در دادگاههاي بين و سازمانهاي غير دولتي مدافع حقوق بـشر گزينـه واقـع گرايانـه بـراي

.كمك به حل و فصل مناقشات اخير است

مهدي اخوان ثالث، لينـدا دانكـن "چاوشي"پس از اجراي زيباي شعر استرتكنا در مجلس كانادا بـا اعـالم حمايـت حـزب -ينده ادمونتون نما

از جنبش مردم ايران، بـا مـردم ايـران همـدردي و ) NDP(متبوعش وي اضافه كرد اهداف مردم . نگراني خود را از وضعيت زندانيها ابراز كرد

ايران كه استقالل، آزادي و عدالت اجتماعي اسـت منطبـق بـر اهـداف .يت و اتحاد مردم درسازماندهي اعتراضات را ستودحذبش است و خالق

ليندا دانكـن خواسـتار آزادي سـريع تمـام زنـدانيهاي سياسـي شـد و همچنين از برگزاري يك انتخابات شفاف كه راي مـردم در آن محتـرم

او گفت اين روزها نه تنها بـراي مـردم . شمرده شود اعالم حمايت كرد مهمي هستند و پيـام مـا بـه مـردم ايران بلكه براي مردم دنيا روزهاي

ايران اين است كه آنها اين روزهاي تاريك را پشت سر خواهند گذاشت و به زودي زنان و مردان آزاد ايران براي ساختن دنيايي بهتر دست بـه

. دست هم ميدهند

او در پاسخ به سوالي گفت اطالع رسـاني و جلـب حمايـت نـه فقـط از از طرف همه كانادايي ها بايد صورت گيـرد كاناداييها بلكه -طرف ايراني

و پيشنهاد كرد كه ايرانيها براي اطالع رساني در مراسم ديگر كاناداييها شركت كنند وبا بيان وقايع، توجه و حمايت ديگران را جلب كرده ونيز با برگزاري مراسم مختلف در دانشگاه و استفاده از وب سايتهاي خبري

. اطالع رساني نمايند

و همچنين خاطر نشان كرد كه پل دوار نماينده اتوا در مجلس بعـد از اآيد و جامعه ايراني ميتواند از اين فرصت نيمه سپتامبر به ادمونتون مي

.براي بيان درخواستهاي خود از دولت كانادا استفاده كند

در ادامه آهنگ نسيم وطن كه اولين بار در زمان حضور شيرين عبادي صـميمي، مكاخته شده توسط سازنده اين آهنگ، سـيا در ادمونتون س

.اجرا شد

الملـل بـود كـه آخرين سخنران، عارف نجفي، نماينده سازمان عفو بين اين سازمان به تشريح موضع آن در مورد اتفاقات پس از ارايه تاريخچه

او گفت اين سـازمان در برابـر نتـايج . بعد از انتخابات در ايران پرداخت طلبانـه مـردم را حقـشان ضعي ندارد ولي اعتراضـات صـلح انتخابات مو

هر چند اين اعتراضات با زير پا گذاشتن حقوق اوليه مـردم بـه . ميداند . شدت سركوب شد

به عقيده سخنگوي سازمان عفو بين الملل، محـدود كـردن دسترسـي مردم به اينترنت و ديگر سيستمهاي مخابراتي، لغو مجوز روزنامه هـا و

او گفـت . رشگران از موارد نقض حقوق بشر به شمار مي آيد اخراج گزا سازمان عفو بين الملل از كشورها انتظار دارد به مسايل ايـران بـا نگـاه حساستر و به منزله يك مسيله جهاني نگاه كنند و سازمان ملل متحـد . موضع سخت گيرانه تري براي رسيدگي به وضعيت زندانيان اتخاذ كند

زيمنس كه تكنولوژي كنترل مكالمـات را -كت نوكيا او همچنين به شر در اختيار دولت ايران قرار داده اشاره كرد اگر چه مخالفت آن سـازمان

.را با تحريم شركت مذكور اعالم نمود

سازمان عفو بين الملل اهـدافش را بـا نوشـتن نامـه هـاي سرگـشاده، تعدادي از راهپيمايي و كارهاي رسانه اي دنبال ميكند در همين راستا

اوتاوا را با دوچرخه – كيلومتري تورنتو 450اعضاي اين سازمان مسير طي ميكنند نا نامه اعتراضـشان را تـسليم سـفارت جمهـوري اسـالمي

.ايران در كانادا كنند

در پايان سرود خون ارغوان اجرا شد و جمعي از حضار بـا حركـت بـه ران سـازمان عفـو طرف خيابان وايت، حمايت خود را از دوچرخـه سـوا

.بين الملل اعالم كردند

Debolina Guha majumdar عكس از -ايرانيان

Page 5: Iranians 019n12y2jul09

1388 دادرام – 19 شماره پياپي اجتماعي ايرانيان ادمونتون - ماهنامه فرهنگي

5

خبر رساني، فاصله نازك بين واقعيت و دروغ

سير محسن نيك

دقــايق ابتــدايي مخــابره خبــر ســقوط هواپيمــاي ... ): جوالي-24(مشهد -تهران

از مـشهد 7468هواپيماي كيش اير به شماره ": خبرگزاري جوان فردا "...به تهران دچار حادثه شد

1525هواپيماي خطوط هـوايي آريـا بـه شـماره ":برنا نيوز خبرگزاري "...مشهد دچار حادثه شد-تهران

بنـدرعباس 945هواپيماي ايران اير به شـماره ":خبرگزاري لحظه نيوز "....مشهد دچار حادثه شد

شـود قطعيـت رخـداد اي كه حاصل مي با خواندن سه خبر فوق نتيجه براي كـساني كـه عزيزانـشان در اما . يك سانحه هوايي تاثر انگيز است

باشند، اين تنها يك تـضاد در اخبـار نخواهـد يكي از سه پرواز فوق مي تصميم گيري در مورد صحت يك خبر بخصوص در مواقع بحرانـي . بود

اي است كه در صورت عدم توجه به آن عواقب اسف بـاري را بـه مسئلهژي در راسـتاي مورد انـر دنبال خواهد داشت و گاهي منجر به اتالف بي

. دور شدن از هدف خواهد شد

هـا را در هـا و دولـت شايد بتوان يكي از اولين اختالف بين خبرگـزاري در آن زمـان نحـوه . دانـست Falkland و در زمان جنـگ 1982سال

باعث خشم دولت بريتانيا گرديـد چراكـه دولـت BBCپوشش خبري نـابع مـالي دولـت مارگارت تاچر انتظار حمايـت ايـن رسـانه كـه بـا م

در اين زمـان خبرنگـاران در مقابـل . كرد را داشت انگلستان فعاليت مي عدم همكاري دولت و محدود كردن دسترسي آنها به مناطق درگير، از انتقال اخبار خودداري كرده و در بعضي موارد دست به دروغ گويي مي

نه بـه وزارت دفـاع بريتانيـا بـا اربابـان رسـا 1984در سـال ). 1(زدند ها اخبـاري كـه از نظـر دولـت تفاهمي رسيد كه در طي آن خبرگزاري

محرمانه بود را منتشر نكنند و در عوض وزارت دفاع بـراي آنهـا امكـان انتقال به مناطق درگيري، فراهم كردن لباس و جليقه و ساير امكانـات

اي باشد كـه در آن اين نمونه شايد يكي از چندين نمونه . را فراهم آورد . دولتي سعي در كنترل اطالعات داشته باشد

Peter Braestrup كتـــاب در اش مقدمـــه در Newsmen and National Defense: Is Conflict Inevitable گونه اين را خبرنگار

:كند مي توصيف كنند، كنند بلكه تنها نظارت مي خبرنگاران عمل نمي" خبرنگاران هيچ درجه نظامي ندارند؛ مسووليت اندك يا هيچ مسووليتي در قبال مردم ديگر خبرنگاران

ندارند؛ كنند؛ آنها كار تيمي نمي آنها درحال رقابت با ساير همكـاران در داخـل موسـسه خودشـان

هستند؛ ها هستند؛ آنها هميشه در حال پيشي گرفتن از ساير خبرگزاري ").2(آنها هميشه روحيه ستيزه جو دارند

بـراي مـردان دولـت هـا، ها نسبت به خبرگزاري با توجه به نگرش دولت خبري بـه عنـوان عـاملي بـراي فرمـانروايي بـر اذهـان اعمال سانسور

سانسور قابل تقسيم به . كنند هاي گوناگون استفاده مي از شيوه عمومي، در بخش اول دولت بر روي اطالعاتي كه بـه دسـت . باشد دو بخش مي

در اين وضـعيت عوامـل دولتـي . نمايد رسد نظارت مي ها مي خبرگزاريدر بخش دوم خبرگزاري . باشند قادر به كنترل، حذف يا تغيير خبر مي

هاي حزبي و جناحي، هاي موجود و بعضا جهت گيري بر اساس سياست هاي سانسور قابل در نوع اول، روش . نمايد خبر را به مخاطب عرضه مي

:تقسيم به موارد زير است

اين روش پيش از ارسال پيـام و حتـي در. سانسور پيش از انتشار )1در سانسور . شود گيري پيام، بر آن نظارت مي گاهي در زمان شكل

و يا شود هاي پيام حذف مي گاهي برخي قسمت يا پيش از انتشار .شودمي بعضي مطالب به آن افزوده

Globecartoon.com

Page 6: Iranians 019n12y2jul09

2009 مي -12 سال دوم، شماره

6

شـود، در اين شيوه ابتـدا پيـام ارسـال مـي . سانسور پس از انتشار )2 لحاظ انتشار آن پديد آيد يا ارسال آن مغـاير سپس اگر عواقبي به

با مقررات و موازين قانوني شناخته شود، دستگاه قضايي تخلـف را . كند پيگيري مي

ها رونـدي در سانسور رسمي حكومت . سانسور رسمي و غيررسمي )3در . كننـد دارند و به آن عمـل مـي را براي اعمال نظارت اعالم مي

آزادي، به هر محدود كردن مت با سانسور غيررسمي به ظاهر حكو كنـد و قـوانين موجـود نيـز مؤيـد آزادي نوع، اظهار مخالفت مـي

. كننـد هستند، اما كارگزاران حكومت در روند ارتباطات اخالل مي )3(گويند مي"سانسور غيررسمي"نوع اخير را

اين نوع سانسور با دستكاري در بازار و يا گـران . سانسور اقتصادي )4حمايت دولت از پديدآورنـدگان و عي انتشارات و عدم كردن مصنو

رسـاني، هـاي اطـالع بـا گـسترش شـبكه . گيرد ناشران صورت مي گراني اتـصال ": سانسور اقتصادي با شكل ديگري بروز كرده است

رساني و فقدان دسترسـي بـه ابـزار و فنـاوري هاي اطالع به شبكه اطـات جهـاني ارتباطات موجب دوري جوامع فقيـر از جريـان ارتب

).4 ("است

مكان سانسور و ا گسترش دنياي ارتباطات و اينترنت، ا در بخش دوم و ب . ي آشكار براي اخالل در ارتباطات دشوار شده است ها كارگيري روش به

.رو، گرايش جاري به كنترل چگونگي ايجاد پيام و فهم آن اسـت از اين نسور نامحـسوس كوشش براي سا د و اين نوع كنترل نمود خارجي ندار

. گيرد در فرايند پيچيده ارتباطات با تعيين فيلترهاي گوناگون انجام مي ، Facebookاگرچه اين روزها و با گسترش امكانات اطالع رساني نظير

twitter هاي خبري، تحريف و تغيير خبر نيز و دسترسي به تمام سايت، خبـر حـذف هايي نظيـر روش. گيرد تري به خود مي هاي پيچيده روش

بنـدي زمانبيان اخبار با ، گويي و ابهام برانگيز كليبيان خبر به صورت ارائه اخبار به صـورت ذره ذره بـه صـورتي كـه در ، از پيش تعيين شده

ذهن مخاطب امكان رشد و گسترش داشته باشد و يا برعكس بـصورت ايجاد موج خبري به صورتي كه مخاطب فرصت تفكر و بررسي صـحت

دروغ هـر چـه بزرگتـر (گ دروغ بزر بيان ، ت خبر را نيابد و يا عدم صح به صورت بيان وارونه خبر و سازي و وارونه )باشد باور آن ساده تر است

.آيند سپس ارائه يك تكذيبيه روشهاي كارآمدتري به حساب مي

از آنجا كه معمـوال در شـرايط بحرانـي تـصميم گيـري سـخت بـوده و نـد و گرد مـي ، وحشت و سوء رفتار ابهام ، دچار گيجي معموال اكثر افراد

گـردد، غـافلگيري و دچار آشفتگي و اختالل مـي گيري گروهي تصميمدر اين . گيري باعث وخامت اوضاع خواهد شد عدم آمادگي براي تصميم

از گيـرد، قـرار و مـورد ارزيـابي پـردازش بايد كه اطالعاتي راستا حجم بحرانـي درشـرايط نـي يع .بيشتر است عادي شرايط در اطالعات حجم

. گـردد ارزيابي و رسيدگي نفرات كمتري، بايد توسط بيشتري اطالعات. افزايـد مـي بحران شدت به ، داده دست يكديگر به دست عامل دو اين

رســيدن بــه يــك تــوان زودرس وبــي موقــع از بايــددر ايــن وضــعيت ، جلـوگيري كـرد چه در سطح انفرادي و چه گروهـي درتصميم گيري

يم گيري آمادگي داشت و مانع از شكست در اجراي تـصميم براي تصم .عالوه بر اين حتي المقدور از تحريف اطالعات جلوگيري كرد. شد

منابع1‐ The fog of war, D. Mercer, G. Mungham, and K. Williams.

1987. Pp. 17-211 2‐ Peter Braestrup, An Introduction to Newsman and the

National Defence: Is conflict inevitable? .تحليلي بر سانسور كتـاب در دوره پهلـوي دوم : سانسور: سروي، فريبرز -3

1378مؤسسه فرهنگي پژوهشي چاپ و نشر نظر، : تهران

ترجمـه .المللي اطالعات، گزارش و تحليل جهاني جريان بين .موالنا، حميد -4 ؛1371 ها، مركز مطالعات و تحقيقات رسانه: تهران. يونس شكرخواه

progressivereform.org

Page 7: Iranians 019n12y2jul09

1388 دادرام – 19 شماره پياپي اجتماعي ايرانيان ادمونتون - ماهنامه فرهنگي

7

خزرنامه سياوش رضازاده

تو ... اما ببين. ام كه تو پدرشي من بهش گفته«: والت .»ايه كه رفته بودي، تراو مدت طوالني

»دوني؟ ام؟ تو مي چند وقت شده كه رفته«: تراويس .»چهار سال«: والت

»ايه؟؟ چهار سال مدت طوالني«: تراويس

.»زندگيشهنيمي از . خب، براي يه پسربچه آره«: والت

] )1984ويم وندرس، (پاريس، تگزاس[****

.هفتاد و دو روز از بهار گذشته بود

»...چشمهايت آالله دارند«: گفتي

ها ي صخره زد و بعد از ميانه باد، زخمه بر تبريزيها و برگهاشان مي گيله .خزر اما آرام بود. تر كند گذشت تا موهايِ درهم مرا آشفته مي

فوتبال سالها ... »ام جهاني است و عشق و ربرتو باجوشبهاي ج«: گفتمو سالها برايم محملي براي گريختن و پنهان شدن بود، و به خود

خواستم به تردستي جا دادن عشق بين جام جهاني و خنديدم كه مي ...از تو. ربرتو باجو واقعيت را از تو هم پنهان كنم

»خواهي بروي؟ مي«: گفتيجهان به كار . به دريا نگاه كردم كه آبي بود و آرام. دل ِ پاسخ نداشتم

.ي من زده اعتناي درون طوفان خود بود؛ بييادت نيست گفته بوديم نسل من و تو به . تنها خواهي ماند«: گفتي

بلندِ عاشق رود؟ زيبارويان سرزمين ليليپوت را طاقت قامتِ انقراض مي ...»شدن تو نيست

كه ماجراي من و تو دهان به دهان در شهر از همان روزها . دانستم مياز همان روزها كه مردان شهر، خشميِ جنون . دانستم پيچيد، مي مي

جاها برده بود كه در داستانها هم كسي من بودند كه عشق را به آنخواند و الجرم ديگر مردي در شهر ادعاي عاشق شدن ديگر نمي

ورِ حسدِ زيبايي شعلهاز همان روزها كه زنان شهر . توانست كرد نميگرداند؛ عامر را از لياليش برمي شگرف تو بودند كه ديدگان قيس بني

هاي داشت كه تيشه از كف بنهد و صخره كن را وامي كه فرهاد كوه ...پوش البرز ترك گويد لخت بيستون را به عزم اين سوي جنگل

، از چكد ما كه از تن سالهاي كودكيمان هنوز آب شور خزر مي«: گفتي. خزر عجيبترين درياي دنياست. نفرين او هرگز وانخواهيم رست

را از بسياري از درياها وسيعتر است گويند درياچه است؛ اما پس چه ميي درياهاي آزادِ كوچك و و عميقتر؟ و چه حزني دارد وقتي كه به همه

ي جوش خزر با همه... كند كه دست در دست هم دارند بزرگ نگاه ميو . ست ي بخشندگيش عاصي خزر، با همه. ش مغموم استخروش و

نشينيم تا صداي موجهايش اندوه گمان وقتهايي كه كنار خزر مي بيزيستنمان را تسكين دهد، او هم حكايت تنهايي بزرگش را با ما

ي هر با هر صداي كوبش موجهايش و با هر بوسه. گريد گويد و مي ميپايانش و بيشتر به او و به اندوه بيهامان، بيشتر ي آبش بر تن قطره

...»نه، ما از نفرين خزر نخواهيم رست... شويم دچار مي. درياهاي جهان فرق دارد صداي خزر با صداي همه. گفتي راست مي

همان لحظه كه سر به زير داشتم و با . دانستم همان وقت هم مي فكر كردم و به اين ماهيهاي جمع شده در زير پايم بازي مي گوشرا صدفها تنها صداي محزون موجهاي دريا را در خود كردم كه چه مي

نشينند و از دارند و صداي مد قلب آدمهايي را كه كنار دريا مي نگاه مي گويند، نه؟ عشق و وداع مي

: پرسيدم گذاشتم و مي يادت هست كه دست روي قلبت مي« :گفتيتي به من فكر ات را وق تپد؟ ديگر كسي لرزش سينه براي من مي

نويسي مگر شايد در كلماتت، كه اگر چه مي. كني حس نخواهد كرد ميي سوزان من سرازير نويسي، اما تنها وقتي كه واژگانت از خاطره و مي

گيرند، كه تپيدن قلبِ جاودانه شيدايت را به شده باشند، تپيدن ميفاق نويسي، خون است كه از رسانند، كه وقتي كه از من مي قلم مي

اين است آن صداي سخن عشق ... آي: زند، كه قلم به كاغذ نقش مي ...»گويند كه مي »...چشمهايت آالله خواهد «: گفتي

.كردم چنان خاموش، به فراز و فرود مرغان دريايي نگاه مي و من، هميافت، اگر براي سلينجر يك شهر بود كه به دختر استحاله مي«: گفتي

اي از من را در تكه. شوم ي جهان مي همهبراي تو نه اين شهر كههاي ديگري اي را بر لب خليج فارس؛ و تكه پايتخت خواهي يافت؛ تكه

ي ساحل نيس، يا در قايقي را در عمق آبهاي مرمره، در بين زنان برهنهگردي، و بدين سان گرد جهان مي... كوچك بر آبهاي اقيانوس آرام

آگينت به زمين ي خشم خيرهسرگشته، سرگردان، و همه جا نگاه داني كه خواهد بود؛ به دنبال نشاني از جاي پاي من؛ با آن كه خود مي

Page 8: Iranians 019n12y2jul09

2009 مي -12 سال دوم، شماره

8

ماند؛ بر برف پادرجاي قلب جاي پاها بر سنگ و ماسه و سيمان نميهايي از من كه اين سو و آن سوي چنان كه تكه هم... ماند توست كه مي

ي جامي ي شكستهها گيري، به خرده يابي و در مشت مي جهان ميشوند؛ تنها رنگِ بزم كسي نمي اند كه ديگر هرگز ظرف ميِ خون ماننده

...»كند شان از دستان نوميدت خون جاري مي تيزي برندههر سال، هفتاد و دو روز . شود اين نفرينِ ابدي زندگي تو مي«: گفتي

ر هاي اين دريابا كه از بهار بگذرد، ناگهان باز خود را سرگردان صخرهي درازي شبهاي يلدا را، سال به سال، چنان كه همه هم. خواهي يافت

آگين و خواهي انديشيد، و به آن نرمي عطر به طعم گس اولين بوسهچنان كه روزها كه هم... مانست ي الهيجان مي سرخ كه به چاي بهاره

چنان كه روزها به سمفوني چنان كه روزها به سعدي؛ هم به هامون؛ همچنان كه گاه شبها به نشتر خيال من از خواب هم... تهوونپنجم ب

شوي، تا كه باز پري، و باز تا مدتها و مدتها مجنون و سرگشته مي ميهايت خواب نوشين قلم در دست گيري و آواي خونين تپيدن واژه

...»مردم شهر را در هم ريزد »...آالله... چشمهايت«: گفتي

چنان ال پانزده سال است كه همو حا. به سوي افق غرب. و رفتيام و رفتنت را نگاه جا، روي اين سنگها نشسته روي، كه من اين ميپيچد، تا بادي شوخ را كه در پوشش سياه موهايت مي كنم، و گيله مي .جا بيرون بكشد جا و آن هايي زرين را از اين طره

**** پانزده . ابتنها، در دوردست خودم، به قول سهر. ام روي سنگها نشسته

پانزده سال است كه . ام سال است كه به نفرين ابدي زندگيم خو كردههر كجاي جهان بودم و باشم، هفتاد و دو روز كه از بهار بگذرد، جان

كشانم، به جوار تنهايي پرشكوه سنگها مي ام را روي اين تخته خسته بنشينم؛ به تا باز به تماشا... خزر، به ميعاد با خودم، به ميعاد با وداع

...تماشاي افق دوردست غرببينم كه كنم، مي حاال كه از وراي اين همه سال به آن روز نگاه مي

داستان . سره آن است كه تو روايت كرده بودي بيش و كم، داستان يكو البته خوبي اين عينك تيره در اين صبح ابري بهار، اين ... هايم آالله

.بيند نمياست كه دست كم كسي چشمهايم را و . ام خسته. كشم روي شنها دراز مي. شود كم كم آفتاب مي. ظهر است

ي ماجراي مرا گفته بودي، اما نه از همه. مثل هر سال. خورده زخم .خنجرهاي نامرديِ پنهان در آستين

اما، بگو، ماجراي تو چه شد؟ تو، كه به . ي ماجراي مرا گفته بودي همهل، برف به برف، دريا به دريا، ديوانگي وجوي رد پايت سال به سا جست

ي گذر هاي برنده ِزنم؛ تو كه دستهايم از فشردن تكه به ديوانگي گام مي ...كردنت بر هستي و زمان و مكان، هميشه خونين است

بر لب . ما، من و تو، از نفرين خزر نخواهيم رست. گفتي راست مي دو روز كه از بهار مديترانه باشي يا كنار آبهاي پاسيفيك، هفتاد و

بگذرد، تو هم به ياد تنهايي سهمگين خزر خواهي افتاد، و الجرم از آن ها و اقيانوسها بال خواهي گشود و باز خواهي آمد سوي دوردست قاره

آيي، تا من سر به روي زانوانت باز مي... ي اين ساحل متروك به كرانهگذاشتي تا ن ميثل آن روزهاي دور كه تو سر بر زانوي م مبگذارم،

باشد كه تو خود روزي از ما خبري : برايت سعدي زمزمه كنم، كه، يا تا بتهوون گوش دهيم و سمفوني پنجمش را، با سمت ...پرسي

راست گوشي در گوش تو و سمت چپش در گوش من، و سرانگشتهاي ...ي من تكرار كنند ي تو ضربِ آهنگ را روي سينه كشيدهزني، و خند مي گذارم و تو لب سر بر زانوانت ميجان، نيمه. آيي باز مي

ها از ماهي امسال هم كه درندگي كوسه! سانتياگوي من«: گويي ميكنم كه جز و من به اين فكر مي... »بزرگت چيزي باقي نگذاشته است

ام خزر كدام درياها هستند كه كوسه ندارند؟ و تو دست بر پشت برهنههر چه زخم و پلشتي نشسته از كشي، و قداست سرانگشتانت مي

پاك از . شوم و من پاك مي. زدايد خنجر نامرديِ نارفيقان را از تنم ميپايان مردمي كه شهوتي ؛ پاك از حقارت بيدرد و دروغ و جراحت

... نيرومندتر از اين ندارند كه تو را هم به قدر خودشان حقير كنند كه زالل بودي؛ كه چون تو، كرانه زالل باشم؛ هم شد كه بي كاش مي

هاي بلنديهاي جواهرده؛ زاللتر از آب زاللي، زاللتر از آب سرد چشمه ...پوشِ سياالن ي برف يخينِ جاري از قله

اي و زالل باز رفته. باز، مثل هر سال. ام اي و مانده رفته. شود غروب ميام و ام كه تن به تيرگي شنها سپرده اي، و من مانده و اثير را با خود برده

چسبانمشان، حاال به گوش كه مي. كنم ماهيها بازي مي با گوش .هاي تو را دارند شان صداي خنده همه

انگار كه هرگز خون و پلشتي خنجر . ام جان گرفته. شوم بلند مينشيند و بادِ آفتاب در افق غرب فرومي. نامردان پيكرم را نپوشانده بود

خزري هميشه قاصد به . آيد خزري در دريا و ساحل به جنبش در مياندك به خود پيچيدن خروش آمدن خزر است و الجرم موجها اندك

كيست كه تو را ببيند و از . تو را ديده است: حق دارد خزر. گيرند ميداري طاووس به حسرتت به خود نپيچد؟ تو، كه وقتي كه گام برمي

Page 9: Iranians 019n12y2jul09

1388 دادرام – 19 شماره پياپي اجتماعي ايرانيان ادمونتون - ماهنامه فرهنگي

9

د؛ كه كن ايستد و خورشيد زير پايت فرشي از نور پهن مي تماشا ميهايت زني مرغان گريزان عشق روي شانه خند مي وقتي كه لب

خوانند؛ كه وقتي سهراب و مسافرش غزل، حافظ مي نشينند و غزل ميات كني، كوير كاشان از آواي اثيري برآمده از حنجره را زمزمه مي

آيي آسمان بر شود؛ كه وقتي به رقص درمي جنگل، سبز مي جنگلماني، بندد؛ كه خود به باران مي كمان مي رنگينبلنداي سپيد بازوانت

...ماني، سراسر دهش دريغ، كه خود به باران مي بيانگار كن كه بغض پنج ميليون سال . شوند موجهاي دريا بلندتر مي

گوش . تركاند چنين بر سنگهاي ساحل مي تنهاييش است كه خزر اين ....كشد شنوي؟ نام توست كه خزر غريوش مي مي. كنماند كه از چشمهاي خزر بر پيكر اي مي ر افق غرب، خورشيد به آاللهد

دهند كه تك سنگهاي اين ساحل شهادت مي تك. آسمان چكيده استگون خزر نام تو را پنج ميليون سال است كه هر غروبگاه قلب آالله

چنان كه حاال، در اين دم غمگين غروب پانزدهم، تكرار كرده است؛ هم جنوبي، از آستارا تا تركمن صحرا، بر نيلوفرهاي آبي در سراسر ساحل

هاي چمخاله و گل سرخ، بر انزلي، بر نيزاران انبوه كياشهر، بر ماسهي تنهاي ساحل بابلسر، بر ساقهاي دختران مسافر خزرشهر، و خانه قهوه

كوشيد هوده مي ي دبيرستان قديميتان كه بي كاره بر ديوار پشتي نيم

كوبد و وار مشت مي ديدگان دريا دور دارد، خزر ديوانهزيبايي تو را از ...كشد وقفه تو را فرياد مي بي

. ي خزر كرانه كنم به تنهايي بي خيزم و تن رها مي برمي. خيزم برميخروش موجهايي را كه عصيان پنج ميليون سال تنهايي را نوميدانه به

سال ديگر و سالهاي . كشم كوبند، در آغوش مي يسنگهاي ساحل مديگر، هفتاد و دو روز كه از بهار بگذرد، باز هم بالهاي اثيريت را بگشا و

غروبگاهان، . ها و اقيانوسها به اين ساحل متروك پرواز كن از وراي قارهي خورشيد كه بر پيكر دريا بيفتد، خوب كه گوش دهي، از عكس آاللهي خزر، نسيم خروش تنهايي جاودانه و خزري و جوشي باد ميان زوزه

نجواي قلب مرا هم احساس خواهي كرد، كه پندار كه هنوز سر بر پيچد و پريشانشان زانوانم داري، در گيسوان طالييت انگشت مي

كند، و با شور اندوهي به يادگار از پنج ميليون سال پيش، و از ميخواند و ه برايت سعدي ميپانزده سال پيش، تا هنوز و تا هميش

... گفته بودم چو بيايي غم دل با تو بگويم: خواند، كه مي

ي خزر جايي در كناره- 88 خرداد

Flicker -AgniMax: عكس ازFlickr-AgniMax

Page 10: Iranians 019n12y2jul09

2009 مي -12 سال دوم، شماره

10

هم دريايي مرغان حتي كه زماني گريه كردند

ساينا الجوردي

سيستم را تشكيل . نبال داليل بگرديماند د سالهاست يادمان دادهبينيم و به دنبال داليل مسايل را مي. شويم دهيم و در آن درگير مي مي

رويم تا داليل را كه يافتيم روزها كلنجار مي. رويم باال و پايين ميشوند و همه گذرد و مسايل جايگزين مي زمان مي. اثباتشان كنيم

كنيم به حتي فراموش مي. يمگشت كنيم به دنبال چه مي فراموش ميدنبال چه باشيم و دليل چه بود و چه هست و كجا و چرا اثباتش

يابد و گذر زمان بسيار باور دارم كه همه چيز در زمان مفهوم مي. كنيمبهتر . است يا حجابي بر مشكالت"حالل"حالل مشكالت نيست بلكه

معنا نيست كه كند و اين بدان ها را كمرنگ مي بگويم زمان تنها آنشايد هم . مسئله حل شده است بلكه تنها صورت آن پاك شده است

. يابد مي"بقا" ي معن"وجود"اين تنها راهي است كه

توانم درك كنم كه گذشته به راستي اما به هر صورت اينجاست كه مي "اين ديگران"زندگي . است"اصل"تكرارپذير است و پيش از آن شايد

است با رنگ و بويي اندك "آن ديگران"زندگي تنها برداشتي از ها، ها، رفتارها، احساسات، عادت وقتي كه عكس العمل. متفاوت

ها تكراري و قابل ها، باورها وحتي نگاه ها، ترس گفتارها، تصميمبيني ست چرا كه تاريخ نباشد؟ مگر نه اينكه سياست، اجتماع، پيش

كليت را در ! ت؟ اس"فرد"جنگ، قدرت، فلسفه و زيستن همه ها هستند كه وقتي دانم كه اين تنها تفاوت مي. ام ها يافته شباهت

گويد زايند اما تاريخ نيز دروغ نمي روند و قله مي برخاستند به عرش مي . ها بسيارند و شباهت

ها، همان معامالت، همان ها، همان بهانه در يك طرف، همان دروغ . ها يبها، همان تزويرها و همان فر بردگي

ها، همان ها، همان محجور شدن در طرف ديگر، همان ترسها، همان ها، همان گناه نبودن"خود"ها، همان تضادها، همان دوگانگي

ها و هاي دروغين، همان عقده ها، همان خنده ها، همان دين تظاهرتكراري كه تماميش . ما خود همه تكرار ديگرانيم. همان دردها

شرح . ايست بسا اين تكرار شرح خسته كننده ست و چه "تكراري" .خستگي همگان

نه من مسافر ايرانم و نه شما مهاجران آن، ما همه " :مسيح علينژاد ".صاحبان ايرانيم

تر خواستم از تاريخ ديگران بنويسم فكر كردم چه تاريخي تكان دهندهاي خواستم از حماسه بنويسم فكر كردم چه حماسه. از امروز خودمان

خواستم از شجاعت بنويسم . تر از حماسه اخير مردم خودمان ظيمع .ايرانيانفكر كردم چه شجاعتي برتر از شجاعت

توانم بفهمم مبارزه يعني چه؟ رهبر يعني چه؟ االن است كه ميهمبستگي يعني چه؟ شجاعت يعني چه؟ وطن يعني چه؟ آزادي يعني

مه چيز اكنون ه. چه؟ حق يعني چه؟ ديگر صحبت از تاريخ نيست. ها تنها حرفش بود در تمامي اين سال. تماميش قابل لمس است و

توانم بفهمم جان آدميان يعني چه؟ برخاستن يعني اكنون است كه مي شدن يعني چه؟ خستگي يعني چه؟ جان باختن يعني چه؟ شهيد

اميدي يعني چه؟چه؟ نا

لم يعني فهمم بيگانه يعني چه؟ خودي يعني چه؟ ظ االن است كه مي خدا"چه؟ مظلوميت يعني چه؟ ياري رساندن يعني چه؟ و حتي

يعني چه؟")خودا(

االن است كه مي فهمم مردم يعني چه؟ يك نفر يعني چه؟ يك گروه يعني چه؟ يك ملت يعني چه؟

چه قدر شنيدن با لمس كردن فرق . چه قدر خواندن با ديدن فرق دارد .دارد

فت نداشتيم حاكمان بيشتر دوستمان اگر ن. اي كاش نفت نداشتيماگر نفت نداشتيم ساليان مورد . اگر نفت نداشتيم آزادتر بوديم. داشتنداگر نفت نداشتيم پيشتر . نبوديم"ي خودي بيگانه" و "بيگانه"هجوم

. اگر نفت نداشتيم نياز به خون ريزي نداشتيم. فرصت انتخاب داشتيماگر نفت نداشتيم نيازي به . شتيماگر نفت نداشتيم نياز به قهرمان ندا

. اگر نفت نداشتيم بيشتر همبستگي داشتيم. يي نداشتيموتزوير و دور !؟اگر نفت نداشتيم بيشتر همديگر را دوست داشتيم

. كاش ها ننويسميبهتر است بيش از اين در وصف خستگيها و ا

Page 11: Iranians 019n12y2jul09

1388 دادرام – 19 شماره پياپي اجتماعي ايرانيان ادمونتون - ماهنامه فرهنگي

11

مشاركت جمعي سپيده دادرس

به شمار مشاركت جمعي از ملزومات زندگي مدرن هاي هاي قوام و پيشرفت در عرصه در عصر حاضر يكي از نشانه. رود مي

اين نوشتار درصدد . باشد اجتماعي ميزان مشاركت جمعي افراد ميتبيين رابطه بين مشاركت جمعي با حقوق و تكاليف شهروندي

.باشد مي

كه با بوده جامعه افرادمشاركت جمعي ناشي از حق تعيين سرنوشت .گر ساخته است سم انتخابات در عصر حاضر خود را جلوهمكاني

جامعه حس افراد راي داشتن جامعه متعالي نياز به همكاري تمامي بنتخابات يكي از مهمترين نمودهاي اين مشاركت جمعي است ا.شود مي

توانيم از منظر جامعه شناختي به موضوع فوق براي اين منظور ما مي، به عبارت بهتر ه داراي حق و تكليف هستنداد جامعتمامي افر. بنگريم

همان طوري كه ما انتظار يك سري خدمات از حكومت داريم به همان خود . تفاوت باشيم ميزان نيز نبايد نسبت به سرنوشت حكومت خود بي

حق انتخاب «وجه اول آن . اين موضوع از چند جنبه قابل بررسي است حق انتخاب كردن حقي دانند همان طور كه همه مي. است» كردن

است كه تنها اتباع يك كشور دارند، به عنوان مثال يك فرد تبعه كشور تواند در انتخابات شركت كند، توجه به همين نكته كوچك ديگر نمي

كنند تا نشان دهنده آن است كه چه بسا برخي از افراد سالها تالش ميق يك تبعه، كه تابعيت كشور ديگر را به دست آورند تا حد اعالي حقو

.حق راي دادن و انتخاب كردن است را دارا باشند

اي است كه افراد را به داشتن ارتباطات اعتماد، مهمترين انگيزه حتي بسياري از انديشمندان . كند دوسويه يا چندسويه تشويق ميدانند كه منجر به تعاون و همكاري اجتماعي، اعتماد را حسي مي

ها، قادر به الت است كه انسان در عين تفاوتشود و فقط در اين ح مي .حل مشكالت خواهد بود

كند كه اگر پروساك نظريه پرداز اجتماعي با اين تعبير، پافشاري مياين اعتماد از حد فردي به سطح اجتماعي انتقال يابد، به عنوان يك

همچنين اين سرمايه موجب پايين . شود ارزش، تلقي مي سرمايه باهاي تعامالت اجتماعي و اقتصادي و اقدامات مختلف زينهآمدن سطح ه

.شودمي

هاي مهم مشاركت سياسي، شركت مردم يك يكي از سطوح و عرصهكاو در ادبيات موجود در مورد و كند. جامعه در انتخابات است

هاي سازد كه با وجود راه مشاركت سياسي اين نكته را روشن ميياست، پژوهشگران توجه خاص به و مداخله در س گوناگون مشاركت

اهميت مشاركت .اند داشته» مشاركت انتخاباتي«و » انتخابات« محور مشاركت سياسي غالباً بر مشاركت انتخاباتي سبب گرديده كه

توان در اهميت دليل واضح اين امر را هم مي .انتخاباتي بچرخدسياسي توان گفت زندگي اي كه مي انتخابات در جامعه دانست، بگونه

.شود شهروندان در دنياي نوين تقريباً در انتخابات خالصه مي

انتخابات مجموعه « در تعريف ديگري از انتخابات گفته شده استعملياتي است كه درجهت گزينش فرمانروايان يا تعيين ناظراني براي

راي دهنده ضمن راي دادن كه عملي . »مهارت قدرت تدبير شده استشود در حقيقت با برگزيدن نماينده و يا ب ميسياسي محسو-حقوقي

در واقع .كند نمايندگان در اداره امور سياسي جامعه خود مشاركت مياز طريق انتخابات است كه اعضاي جامعه به صورت مستقيم و غير

.نمايد مستقيم در شكل دادن به سياست عمومي دخالت مي

روندان به صورت انتخابات در كنار ديگر ساز و كارهاي مشاركت شهانفرادي يا جمعي،گروهي و صنفي، همچنان به عنوان بارزترين و قابل

همچنين . ترين نوع مشاركت مردم در عرصه سياسي است گيري اندازهدهد و هاي اجتماعي قدرت سياسي را نشان مي انتخابات از يك سو پايه

.گردد ترويج فرهنگ سياسي تلقي مياز سوي ديگر

ترين و ترين، سهل شركت در انتخابات عامندان اجتماعي از نظر انديشمترين نوع مشاركت سياسي است و يكي از معيارهاي مناسب كم هزينه

براي كشف ميزان مشاركت سياسي مردم ولو به شكل كمي آن ها و عوامل تشديد كننده مشاركت، باشد و تا حدودي انگيزه مي

هاي سياسي نشان اليتهمچنين موانع مشاركت مردم را در عرصه فع .دهد مي

اي راي دادن دسته. توان ذكر كرد در مورد ماهيت راي، دو نظريه را ميدانند و دسته ديگر آن را يك عمل اجتماعي و يك را حق افراد مي

هاي الزم زمينهتواند ميانتخابات .دانند تكليف براي افراد اجتماع مي و دگرگوني در چرخش نخبگان توزيع قدرت در جامعه،براي رغيب ت. سازد هايي از گروه حاكمه را بطور مستمر فراهم بخش

سازي رفتار جمعي نيز يكي ديگر از كاركردهاي فردباوري و عقالنيانتخاب توان اين طور ذكر كرد كه به اين ترتيب مي.انتخابات است

.متفكرانه جامعه را به سوي متعالي شدن سوق مي دهد

Page 12: Iranians 019n12y2jul09

2009 مي -12 سال دوم، شماره

12

آينه حميد مقدس

هاي هر انسان موجودي منحصر به فرد است با ويژگياز اين رو هر . هاي آشكار نشده هاي عجيب و ظرفيت خاص، توانايي

نهايت بعد است، كه در طول زندگي خود با تعدادي از شخص داراي بياعتالي . گيرد كند و به كار مي شود، آنها را شكوفا مي آنها آشنا مي

يكي استعداد خود را در رياضيات . ستانسان در گروي اين شناخت ابعضي هم چندين و چند بعدي رشد . يابد و ديگري در نواختن ساز ميدليل نيست كه در تعاليم اسالمي، خودشناسي به عنوان بي. كنند مي

زماني كه . ها و برابر با شناخت پروردگار معرفي شده است برترين دانشم، به نيازهاي دروني خود پي شناسي هاي خود را مي نيروها و استعداد

حال يك سوال مطرح . رسيم بريم و به كنترل بهتري از خود مي ميآيا : توان به خودشناسي رسيد؟ يا به عبارت ديگر چگونه مي: شود مي

 توان خود را شناخت؟ به تنهايي مي

هاي تميز و اتو كشيده لباس. ايد به يك مهماني رسمي دعوت شدهاما . كنيد كنيد، خود را خوشبو مي را مرتب ميپوشيد، موهايتان مي

حاال اگر يك آينه تمام قد بود، . محال است نگاهي به آينه نياندازيد

خواهيد مطمئن شويد از ديد ديگران آيا مي). چه بهتر(فبها المراد خواهيد اين زيبايي خود را رسيد؟ يا شايد هم مي چگونه به نظر مي

 .تحسين كنيد و حظ ببريد ما نياز . اين يك اصل بديهي است. سان موجودي اجتماعي استان

عالوه بر آن نياز داريم با . هاي ديگر زندگي كنيم داريم در جمع انسانچه يك دوست باشد، كه با او . هاي ديگر وارد ارتباط شويم انسان

گذاريد و چه بقال سر كوچه رازهاي مگوي خود را در ميان مينتون خبري از بقالي سر كوچه ر ادموببخشيد، فراموش كردم د(

ابراز . گذرانيم اوقات خوشي را مي. در جمع دوستان راحتيم.)نيستشايان توجه است، كه در تعاليم اسالمي، دوست به آينه . شويم مي

همانگونه كه يك آينه با توجه به ابعاد، زاويه يا محل . تشبيه شده استدهد كه ختلف از ما نشان مياستقرار نسبت به ما، تصاويري از جهات م

نهايت توانستيم ببينيم، هر دوست يك و فقط يكي از آن بي خود نمييك دوست ايده آل، طبق . بعد منحصر به فرد را بر ما آشكار مي نمايد

 . اين مدل همانند يك آينه تمام قد است

را اينگونه نقل افسانه نرگس "كيمياگر"پائولو كوئليو در مقدمه رفت تا بانوي زيبايي به نام نرگس، هر روز به كنار درياچه مي: كند مي

يك روز آنچنان محو زيبايي . زيبايي مسحور كننده خود را تماشا كنددرياچه غمگين شد و . خود شده بود كه به درون آب افتاد و غرق شد

هاي جنگل به كنار درياچه آمدند و از او دليل الهه. براي او گريست . پرسيدنداش را ناراحتي

چون تو . البته تو حق داري براي نرگس غمگين باشي: ها گفتند الهه .زيبايي او را به خوبي درك كرده بودي

مگر نرگس زيبا بود؟: درياچه پرسيدچه كسي ممكن است بهتر از تو اين را متوجه : ها پاسخ گفتند الهه

.ديد شده باشد؟ به هر حال نرگس، هر روز در تو زيبايي خود را مي

كنم اما من براي نرگس گريه مي: درياچه اندكي سكوت كرد و گفتگريم، چون هر بار او بر كرانه من مي. هرگز متوجه زيبايي او نشده بودم

نهاد، من در عمق چشمان او انعكاس زيبايي خود را من قدم مي . كردم مشاهده مي

ايرانيان

sivers.org-خالق اثر پيكاسو

Page 13: Iranians 019n12y2jul09

1388 دادرام – 19 شماره پياپي اجتماعي ايرانيان ادمونتون - ماهنامه فرهنگي

13

مرز آرزو پگاه ساالري

هاي سال. يش شروع كردم ها پ از آرزوهايم نوشتن را سال دانستم فراموشي يعني چه و بـاورم ها كه هنوز نمي آن سال . خيلي دور

كردم كـه خيال مي . ها تاريخ گذاشت شد كه بهتر است پاي نوشته نميهـاي زنـدگي و تمـام آرزوهـا مثـل حفـظ به خاطر سپردن تمام لحظه

چنـد به همان سـادگي و كـار تنهـا ! كردن برنامه هفتگي مدرسه است . دقيقه

تر، به گذشته و دفترهـاي تر شد و جدي هاي بعد كه زندگي واقعي سال "...ايكاش "هاي پراكنده نگاه كردم و با خودم گفتم تك نگاري

بچگـي بـود و دنيـاي . تر بود اوايل ساده . و آرزوهايم با من بزرگ شدند كـردم كـه گـاهي آرزو مـي . خواست و بستني دلم دوچرخه مي . تر ساده

درجـه اهـواز زيـر حـرارت 50داد در گرمـاي يكاش مـادر اجـازه مـي اخواست عروسكي كه ژان گاهي دلم مي . خورشيد توي كوچه بازي كنم

! وال ژان براي كوزت خريد مال من بود

آرزوهـا هـم از . تر شدند ها هم عجيب بعدها كه مدرسه شروع شد اتفاق هـا فكـر تفـاوت مدرسه مرا بـه . بستني و دوچرخه و عروسك گذشتند

هـاي اول، آرزو در مدرسـه سـال .به فكر اليه اليه بودن مـردم . ختانداهـا بـه ايكاش تعداد زنگ . تر بود كردم كه ايكاش خانم ناظم مهربان مي

روز 5اي روز فقط هفتـه 6اي ايكاش به جاي هفته . تا بود 3 تا 5جاي .شد ايكاش تعطيالت عيد تمام نمي. رفتيم مدرسه مي

بارها با خودم آرزو كردم كه ايكاش . ها هم عوض شد ا ولي همين بعده. شـد ايكاش كـسي بـا كـسي مقايـسه نمـي . ها هم قد بودند همه آدم

.هاي ديگر و خيلي ايكاش... كشت ها را نمي ها صميميت ايكاش رقابت

هـاي اهـواز را و صـداي بمبـاران . و جنـگ را . را ديـدم "فقـر "و بعدها و خانم كوتاه قدي كـه در . يدم كه پر از سرباز بود و كوچه را د . شنيدم

ديد سراغ شوهر مفقوداالثرش را محله ما بود و مادرم هربار كه او را مي و من خوب به خاطر دارم كه چه بچه بودم و خوب به خاطر . گرفت مي

ديـدم بـا خـودم دارم كه هربار كه آن خانم كوتاه قـد رنجديـده را مـي ...ايكاش قدش كمي بلندتر بود. يدا شودگفتم ايكاش شوهرش پ مي

هنـوز مـن در آرزوهـايم . رونـد ها يكي پس از ديگـري مـي روزا و سال . آيد و آرزوي تازه اي هنوز هر روز خيال جديدي مي. كنم زندگي مي

كنم كه ايكاش هواي ادمونتون ايـن قـدر سـرد حاال مثل همه آرزو مي ؛شـد ايكـاش حامـد غـرق نمـي .ايكاش ايران اين همه دور نبـود ! نبود

.... شناختم پسري كه حتي نمي

قـصه . قـصه زنـدگي همـه ماسـت "ايكاش"و يقين دارم كه اين قصه .هركس براي چيزي و به زباني. زندگي همه مردمان اين سياره

و مومنم به اين كـه بـا بـاور كـردن . خواهد از آرزوها بنويسم و دلم مي مومنم به اين كه روياها، . يك تحقق باشد تواند آغاز مي يآرزو، هر روياي

دانـم كـه آرزوهـا، حتـي دورتـرين و مي. اند هاي بقاي آدمي دست مايه مـرز "و از ايـن بـه بعـد در . انـد ترينشان شروعي بـراي تكامـل ناممكن .نويسم ها مي از ايكاش"آرزوها

. آرزوهايتان محقق باد

Page 14: Iranians 019n12y2jul09

2009 مي -12 سال دوم، شماره

14

ترشي ليته-آشپزخانه مهدي رمضاني

زي راجـع بـه غـذاهاي پبرخالف هميشه كه سـتون آشـ بار ميريم سراغ ترشي كه توي هواي سرد زمستوني خيلـي اين ،مفصله

پـا قـرص ليتـه، و من خودم طرفـدار پـر ،ها از بين ترشي . طرفدار داره ايران كه بوديم دست مامان درد نكنه هميشه . جون و گوجه ترشم مباد

شه كه اينجـا ر بود، اما خوب نمي ترشي و خيارشور از همه نوعش حاض دست گذاشت و لوبيا پلو و ديزي رو بدون ترشـي يو دست رو نشست

هرين، ليست خريد اين دفعـ اپس شما هم اگه حس منو د! خوردهليتsuperstore تون رو بيارين:

:مواد الزم عدد متوسط2جان مباد .1 عدد متوسط2هويج .2 سير يك بوته .3 عدد3 ريزفلفل .4 د متوسط عد1سيب .5 عدد2ساقه كرفس .6 عدد 1گل كلم .7 عدد كوچك1كلم پيچه سفيد .8 عدد1خيار .9

تايي15-10 ي پياز ريز يك بسته .10 سفيده سرك .11 نمك .12 گلپر .13 زيتون سياه .14 زردچوبه .15

رو بايـد از ايـران آورد ايـن يكـي ! گلپر هم بـين مـواد الزم هـست !بلهحجم آب بزرگ دو حجم سركه رو با يك ي داخل يه قابلمه ). چشمك(

ها رو هم داخل قابلمـه جونم نمك بذارين بجوشه و همزمان باد و كمي يادتون باشه كه جوشـوندن سـركه از كپـك زدنـش . نقرار بدين تا بپز

تونين ترشي رو واسه مدت زمان بيـشتري نگـه كنه و مي جلوگيري مي اسـتفاده كنـين تـا !) البتـه نـه پـاره آجـر (از يه جسم سـنگين . دارين

هـا جونم دقيقه، باد 10بعد از . حتما داخل سركه قرار بگيرن جونهامبادحـاال داخـل يـه ظـرف بـزرگ، . رو در بيارين و روي تخته خرد كنـين

ايـن قـسمت . هويج، سيب، كرفس، گل كلم و كلم پيچ رو رنده كنـين ياد همون لوبيا پلو با ليته بيفتين تا خسته يكم خسته كننده است ولي

و خيارها رو هم خرد كنين و به بقيه مواد اضافه حاال سير، فلفل! نشين تـا قـاچ بـه سـر هـر 2هاي ريز رو بگيرين و با چاقو پوست پياز . كنين

هـاي خـرد شـده و بادنجون. ها بره كدوم بدين كه سركه به خورده پياز قاشـق 3 تـا 2حـاال . زيتون سياه رو هم داخل ظرف بزرگتون بريـزين

هـم موادتـون اضـافه كنـين و حـسابي زردچوبه به و كمي بزرگ گلپر !نظيره طعم ليته با گلپر بي. بزنين

خـواين ايي كه مي هاي شيشه موادي كه مخلوط كردين رو داخل ظرف حاال سركه جوشيده رو به ترشيتون اضافه . ترشي رو نگه دارين بريزين

صبر كنين تا شيشه خنك تـر بـشه و بعـد درشـو محكـم كمي. كنين هفته طـول 3 تا 2ليته حدود . ين داخل يخچال قرار بد و حتما ببندين

روز يه نـاخنكي 10 من خودم هميشه سره فته ولي ا كشه كه جا بي مي ).چشمك(زنم بهش مي

يادتون باشه كه اگه ليته رو تند و تيز دوست دارين، آب ! اما چند نكته رو با سركه مخلوط نكنـين و البتـه در ايـن صـورت مواظـب سـالمتي

ميزان تند بودن ليته رو هم به ذائقـه خودتـون بـا ! ون هم باشين خودتـ . ميزان فلفل تنظيم كنين ه و سـيب زمينـي هينت آخر هم اينكه از بِ

شـايد راحـت در شـه در مـواد الزم اسـتفاده كـرد ولـي ترشي هم مي . ادمونتون پيدا نشه

!...نوش جان

انيانراي

Page 15: Iranians 019n12y2jul09

1388 دادرام – 19 شماره پياپي اجتماعي ايرانيان ادمونتون - ماهنامه فرهنگي

15

جوالي ماه -53هاي راديو شمال برنامه

بيست و يكماره ي ش برنامه ي جوال9 اي 1388 ري ت18 – 53 شمال وي رادكمي و ستي بي برنامه

علي كتابيكارگردان :عناوين برنامه ها

Twelve girls band از «clocks» آهنگ ترا •

سالم •

مشروطيت •

مروري بر اخبار ايران •

) بخش دوم(كتاب گويا •

» نترسون«آهنگ •

گذشت ويبه مناسبت در» محمد حقوقي«يادي از •

مصاحبه تلفني با پگاه از تورنتو راجع به فعاليت هاي مردم • وقايع انتخاباتتورنتو پس از

»بهمن قبادي«ساخته » نيمه ماه«تحليلي بر فيلم •

Michael Jackson از Beat it آهنگ •

به مناسبت درگذشت Michael Jackson زندگي نامه • وي

» نيما يوشيج«از » آي آدم ها«شعر •

در تاجيكستان» عينم«كنسرت •

معين-» بت پرست«آهنگ •

خداحافظي •

بيست و دوي شماره برنامه جوالي 23 يا 1388 مرداد 1 – 53ي بيست و دوم راديو شمال برنامه

ساالريپگاه: كارگردان :ها عنوان برنامه

از احسان خواجه اميري» سالم آخر«آهنگ •

جوي دانش» حامد«سالم و تسليت به مناسبت درگذشت • دانشگاه آلبرتا

از مكابيز» فاصله«معرفي موضوع برنامه و آهنگ •

فاصله •

)سيميا(از هادي بهشتي» فاصله«آهنگ •

فاصله •

جاده ابريشم •

از فريدون» فاصله«آهنگ •

خسرو شكيبايي، اسماعيل فصيح، مهدي آذر يزدي «يادي از • » لقا هوشمند و فرخ

محسن چاوشياز » فاصله«آهنگ •

ها فاصله نسل •

» كيمياي مراقبه» •

» خط فاصله«نمايش •

محسن چاوشياز » تو و فاصله«آهنگ •

خداحافظي •

Page 16: Iranians 019n12y2jul09

2009 مي -12 سال دوم، شماره

16

هاي انجمن دانشجويي فعاليت سپهر شيما خطيبي

مغرب سرد خورشيد" باد حرام من بر "... باورم آفاق در توست آفتاب تا

خط كلي با مي 29 روز شديد، باخبر همه ديگر امروز تا كه طور همان سوار انجمن جديد اعضاي باالخره سفيدها ريش ميانجيگري و ننشا و .شدند مراد گاري بر

... گذشت آنچه

دعـوت شد انجام ماه سه اين طول در كه كارهايي اولين از يكي • فـيلم، ادبيـات، ،موسـيقي هايگروه سكان هدايت براي اعضا از

در شـركت بـه تمايـل اگر.بود ورزش و تجسمي هنرهاي بازي، بـا مـستقيم طـور به توانيدمي داريد، هامجموعه اين يتهايفعال

:بگيريد تماس آنها مسئولين

[email protected] طاهباز ناصر فيلم

[email protected] نيكويه كسري ادبيات or [email protected]

هنرهــاي [email protected] or صادقي نعيمه تجسمي

[email protected]

[email protected] or پذير اصالح رهام موسيقي[email protected]

[email protected] ميالسي رسول ورزش [email protected] صديقيان اردالن بازي

از هدف كه شد انجام ژوئن 19 روز اعضا و بورد همĤيي گرد اولين • پاسخ و همكاري به دعوت عضا،ا پيشنهادات و نظرات شنيدن آن بود سواالت به

از هـر داريـم قصد ما سلمبه قلمبه انتخاباتي هايشعار دنبال به • برگـزار آموزشـي سمينارهاي يا و آزاد بحث جلسات گاهي چند مـسالمت گفتگـوي و بحث جلسه اولين راستا، همين در. مكني روز رد ايـران در جمهـوري رياست اخير انتخابات پيرامون! آميز

مجتبـي دكتـر آقايان جلسه اين سخنرانان. شد برگزار ژوئن 22 كه بودند ثامني عليرضادكتر و پور بهزادي سعيددكتر ،مهدوي

هايپرسش به سپس و نموده سخنراني ساعت نيم ابتدا يك هر .دادند پاسخ كنندگان شركت

در جوالي 25 و ژوئن 27 روزهاي در تابستانه هايپارتي قابلمه • جـاي .گذشت خوش بسي كه شدند برگزار پارك مورفي اميلي !خالي شما

... داريم رو پيش در آنچه اما

هـريتج " در ايرانـي هنـر و فرهنـگ تـرويج بـه كمـك بـراي • ايرانيـان فرهنگي انجمن با دانشجويي انجمن امسال ،"فستيوال در آگوسـت 3 و 2 ،1 روزهـاي در. كنـد مـي همكاري ادمونتون

عكاسي خوشنويسي، زنده، موسيقي با ايران هنر و رهنگف چادر غيـر و ايراني دوستان پذيراي دستي صنايع و عكس نمايشگاه و

.بود خواهيم ايراني آگوست 7 روز فارسي ادبيات به عالقمند دوستان ها، ماه از پس .شد خواهند جمع هم دور

نعنـوا بـا آزاد گوي و گفت هاينشست سري از نشست دومين • و "دانشگاهي كرسي جوي و جست براي پيشنهادي هايراهكار" 14 روز در آلبرتـا دانـشگاه ايرانـي اسـاتيد از جمعـي حـضور با

.شد خواهد برگزار آگوست

در آگوسـت 15 روز در 2009 تابـستان پـارتي قابلمـه سـومين • .شود برپا مي پارك مورفي اميلي

بـه ،خـارجي ياندانشجو ي معارفه اردوي در آگوست 27 روز در • كه باشيد مطمئن. رويم مي ايراني وارد تازه دانشجويان استقبال شـنيدن و هـا تـر قـديمي بـا آشـنايي مـشتاق وارد تازه دوستان .هستند آنها تجربيات

پركـاري بسيار ماه چند انجمن رسيد عرضتان به كه طور همان • و فكـري همكـاري بـا كـه اميدواريم. تاس گذشته سر پشت را ٔجامعه به خدمات كميت و فيتكي به روز به روز شما همه ليعم

آرزو شـما براي را خوبي تابستان. شود افزوده ايراني دانشجويان .كنممي

Page 17: Iranians 019n12y2jul09

1388 دادرام – 19 شماره پياپي اجتماعي ايرانيان ادمونتون - ماهنامه فرهنگي

17

گزارش تصويري

عكس از اردالن صديقيان– ETLC -پيشدست مراسم يادبود حامد -1تصوير

عكس از اردالن صديقيان - ETLC -پيشدستمراسم يادبود حامد -2تصوير

ETLC -پيـشدست مراسم يادبود حامـد پور در سخنراني دكتر بهزادي -3تصوير عكس از اردالن صديقيان

عكس -)ETLC (پيشدست سحنراني محسن يزدي در مراسم يادبود حامد -4تصوير از اردالن صديقيان

Debolina Guha majumdar عكس از )SUB( ايران اتحاد براي مراسم-5تصوير

عكس از -)SUB(ايران اتحاد براي سخنراني ليندا دانكن در مراسم -6تصويرDebolina Guha majumdar

ايرانيان ايرانيان

ايرانيان ايرانيان

ايرانيان ايرانيان

Page 18: Iranians 019n12y2jul09

2009 مي -12 سال دوم، شماره

18

شما و ايرانيان

با تغييراتي در صفحه اول نشريه همچون ايرانيان پيشين شمارهازو انحصاري ماهنامه ) طرحي از علي آزاد(استفاده از لوگوي جديد

. و تغيير ستون عكس و فهرست مطالب همراه بوده استيرانياناماهنامه ايرانيان به پاس درگذشت جمعي از هموطنانمان در حوادث اخير و نيز سانحه جانسوز سقوط هواپيما، اين شماره به رنگ مشكي

. منتشر گرديددر دسترس ) با طرح موقتي(همچنين پايگاه اينترنتي جديد نشريه

. باشد مي

نشاني الكترونيكي در صورت تمايل به همكاري لطفا با ما از طريق .ماهنامه و يا نويسندگان نشريه، تماس حاصل فرماييد

اي مستقل با رويكرد داوطلبانه، پذيراي ، به عنوان رسانهايرانيان .باشد شما ميتبليغات و مطالب، ها ديدگاه

.باشيد ايرانيانمنتظر اخبار جديد درباره

:ايرانيان پايگاه اينترنتي دايمي ماهنامه

http://iraniansmonthly.com/

: ايرانيان پايگاه اينترنتي قديمي ماهنامهhtml.Iranians/uaisa~/ca.ualberta.www://http

[email protected] :نشاني الكترونيكي ماهنامه

هارالك پارك-ISAUA قابلمه پارتي-7تصوير

هارالك پارك -ISAUA قابلمه پارتي -8تصوير

هارالك پارك-ISAUA قابلمه پارتي -9تصوير

ايرانيان

ايرانيان

ايرانيان

ايرانيان

Page 19: Iranians 019n12y2jul09

1388 دادرام – 19 شماره پياپي اجتماعي ايرانيان ادمونتون - ماهنامه فرهنگي

19

Director Editor Nima Yousefi Moghaddam Mohsen Nicksiar

Contributions from: Sepideh Dadras, Shima Khatibisepehr, Saina Lajevardi, Hamid Moghadas, Mohsen Niksiar, Mahdi Ramezani, Siavash Rezazadeh, Farzaneh Saba, Pegah Salari, Massoud Shafiifar, Photo and graphics: Ardalan Sadighian, Debolina Guha majumdar Cover Photos: In Memory of Hamed Pishdast (F) ISAUA Potluck (R)

Hamed Pishdast returned home United for Iran- Report Information- Truth or lie Khazarnameh Even when the seagulls cry Communion Mirror Wish border Kitchen N53 Radio Program ISAUA activities Pictorial Report Contact Iranians

انتخابات انجمن دانشجويي دانشگاه آلبرتا

Iranians Social and Cultural Monthly of Iranians in Edmonton

August 1, 2009 – Amordad 10, 1388 Year 2, No. 12

19

ايرانيان Darwin Mulligan Photography :: هارالك پارك؛ عكس از-پارتي انجمن دانشجويي دانشگاه آلبرتاقابلمه