1108
ق هق راء اگر میخواهید بدانیدین خدا چه آمدر برسر دز درگذشت پیامب پس ا ایران چه گذشتپس در وس پیشی به روشنایکی قرون وسطیز تاری چگونه اروپاه ا و آنگا رفت ر سید را بخوانیدین کتاب ا دکتراب شکوه شه یار

ءار قه ق - dl.ketabesabz.comdl.ketabesabz.com/ebooks3/up/qahqara-shahab-shokuhyar_[... · ءار قه ق دیشک یمن سکنآ ات ار شتسد داد یم تسد یسک

  • Upload
    others

  • View
    27

  • Download
    0

Embed Size (px)

Citation preview

  • راءهق ق

    اگر میخواهید بدانید پس از درگذشت پیامبر برسر دین خدا چه آمد

    وسپس در ایران چه گذشت سیدررفت و آنگاه اروپا چگونه از تاریکی قرون وسطی به روشنایی پیش

    این کتاب را بخوانید

    یارشهاب شکوه دکتر

  • 2

  • 3 راءهق ق

    راءهق ق

    دکتر شهاب شکوه یار

  • 4

    بزرگوارم درو ما پدر به پیشکشاین کتاب

  • 5 راءهق ق

    قهقراء

    نویسنده و ویراستار : دکتر شهاب شکوه یار

    1397چاپ اول:

    تومان 100000بهاء:

    8-14-8245-600-978شابک: 1471916 شماره مجوز چاپ:

    14/9/96تاریخ صدور مجوز:

    1357ه یار،شهاب،شکو: هسرشناس شکوه یار شهابدکتر بی قهقراء/شهاب شکوه یار؛ ویراستار علمی و اد: عنوان و نام پدیدآور ص1100: مشخصات ظاهری

    8-14-8245-600-978: شابک فیپا: وضعیت فهرست نویسی

    کتابنامه: یادداشت تاریخی : موضوع

    16/102BPش/8ق9 1395: رده بندی کنگره 18/297: رده بندی دیویی

    4495882: شماره کتابشناسی ملی

    ه شاره بااین کتاب بدون یا استفاده از مطالب هرگونه چاپ و نشر لف متخ مشخصات و اطالعات این کتاب و نویسنده آن ممنوع بوده و

    ی انونرد قحمایت از حقوق مولفان و هنرمندان تحت پیگ برابر قانون قرار میگیرد.

  • 6

    دراین کتاب میخوانید:آنچه

    او جانشینی گذشتو سرپیامبر و درگذشت سال پایانی زندگی راطوری بزرگسه امپدرهم شکستن

    آمد پیامبرراه و روش کتاب خدا و آنچه برسر نخستین انقالب

    برآمدن و فرونشستن خاندان پیامبر فرمان خدا بپاخاستپسرپیامبر به

    امویانبرآمدن کشتار دادخواهان

    دومین انقالب برآمدن عباسیان

    عربامپراطوری جنگ ایرانیان و دستگاه ی شیعیانسرنوشت آخرین پیشوا اوج درگیریهای مذهبی

    میالد دوباره امپراطوری ایرانیان اوج دانش ایرانیان

    چیرگی کلیسا بر اروپا اوج قرون وسطی و یبی جنگهای صل

    عربامپراطوری فروپاشییورش تاتارها و و فروپاشی امپراطوری ایرانیانداخلی جنگهای

    نسانس در اروپاآغاز رِپایان قرون وسطی و آغاز دوران صفویه در ایران

    ادامه جنگهای مذهبی داخلی دانش در اروپاشکوفایی

    جهانی اولجنگ چیرگی بر سرزمینهای اسالمی

    جنگ جهانی دوم مازمان

  • 7 راءهق ق

    پیشگفتار گذشته چراغ راه آینده است

    فردای هر مردمی بر دیروزش استوار است مردمی که تاریخ ندانند محکوم به تکرار آنند

    یان که آغاز و پام از میکنم او آغبا نا آنکه همتایی ندارد این دفتر را می گشایم و ذات آفرین ویگانه با نام آن

    هیبی نو چون کرده چنین کتابی فکرم را مشغول . دیربازیست که نگاشتتهر چیز به خواست و اراده اوس وح معانی ونتقال راتوانی در احساس نا ،نچه تاکنون مانع شدآ درآورم. که آن را به رشته تحریرامر میکند مرا

    عنی این م ازر و راز افکاراب برای و بیان فائق شد اشتیاق سرانجام اما عبارات بود قالب کلمات و در افکار .رسیده باشم بخشی از این هدفبه دست کم امیدوارم و شد جزم معزم

    ه آل سور هارچهل و چ ووآن تفسیر آیه صد نبود ه از قرآن مجید تفسیر یک آیاما هدف از نگارش چیزی جز در و ست قرآن ا ارکان تاریخ یکی ازناگفته پیداست که ه تمامی این کتاب را دربرمی گیرد. است ک عِمران

    م گذشته مَ اریخ اُچنان در تمن آن گفتعلی مرتضی اَمیرَالمُؤمِنین تاریخ همین بس کهیت و اهمّجایگاه بیانندارم پرم همی ی مینگکه خود را در شصت و اند امروزبسیاحت پرداخته ام که گویی یکتن از آنان شدم و

    م...یدبچشم د وزگاراز گردش ر شگفت م و هزاران دگرگونیگذراند گاریتی روزگکه همچون آنان سده ها درهان پن ته هاو ناگف شرح طول تاریخ اسالم تاکنون است دانشها کهدر شرح و تفسیر این مطلب این کتاب

    و او شنیده ه دریچه دیده ها کسی برخالف توصیف آن از ژرفای عظمت چیزی یا در وصفگاهی دارد. که شید استمچون خورت آن می پردازیم که مثال این هبه وصف عظم خود به ناتوانی اقرار با دیگر حواس

    این دریچه گشودن ابن کتاب ای دارم با این وجود امید .عتراف داریم که از دیدنش ناتوانیمشدت فروزانی ا از خی گفتموالنا جالل الدین محمد بل نصیب خویش کند. افتخاری، دیدگان خواننده در برابر

    ورنه هم افهام سوزد هم زبان فتم نگفتم زان بیان مجملش گگی ویژ اینند. رفته امدّنظر قرارگراستی و درستی اصول و اساسی برای نیل به این هدف و حرکت در جاده

    .افی استکاقد سند ف مواردیکهاز صرف نظر و بیان اسناد و مدارک تا جای ممکن اوالًها عبارتند از ( تا جای ممکن.انی وقایعت اصل کرونولوژی )ترتیب زمرعایثانیاً ثنا به دنبال وت درود ن عباراو بنابراین اصل حتی از بیا در متن اصلی خود باورهای خودداری از دخالتثالثاً

    .س کندخود احسا در فضایی متعلق بهخود را ،خواننده هراجتناب شده است تا اسامی مقدس در اسالم اختار این شی که سگزار ریخ گزارشی و تاریخ تفسیری. تاریخبطور کلی کتابهای تاریخی بردو دسته اند. تا

    دی پردازمزئیات جصل کرونولوژی و تنها به گزارش دقیق رویدادها با رعایت اکتاب از این نوع است نم که ارش میکرم و سفیار سپاس گزابساز خواننده گرامی برای گذاردن زمان و خواندن این کتاب ودرآخر

    ید.که همانا شامل نکات و سخنان بسیار مهمی است فراموش ننما خواندن پاورقی ها را هاب شکوه یارش

    1376 نوروز -تهران

  • 8

    و گذشت. دراین مدت اسالم بوسیله پیامبر می دینمردم به دعوت همگانی بیست و دو سال از آغاز

    مسلمانمردم مدینه و مکه و سپس همه عربستان ؛ انمسلمان پس از گذشت ده سال از هجرت نخستینو ادباء چیره دست که نتنها شعراء ز پیامبر گفتاری به زبان می آوردرو نخستیند. درهمه این سالها از شدن

    این گفتار کسی نبود. انبنویسند بلکه حتی بیان مشابه آن هم در تو نتوانستند همسنگ آن بگویند وعرب دلنشین بود که اندیشه چنان شیوا و رسا و زیبا و می کرد چراکه ا درباره پیامبری او نابودها ربه سرعت تردید

    تاری و دلها را مجذوب می کرد. اما پیامبر از کودکی بی سواد بود چگونه می توانست چنین گف ها را مشغول خداو برای ابالغ گفتار بر ا خدابلند مرتبه فرشته جبرئیل به زبان بیاورد. این همان دلیل ادعای او بر فرود

    ای اطرافیان کامالً آشکار بود. اما آثار سنگینی وحی بر پیامبر بر ن بودچشمان همه پنهابود. فرشته ای که از ته یا ایستاده ناگهان از خود بی خود میشد بر خود می را فرود می آورد پیامبر نشس خداپیام وقتی جبرئیل

    از بش سوار بود و رکَلرزید و عرق تمام پیکر او را تر می کرد و گاهی که وحی فرود می آمد پیامبر بر مَ خدادر نهایت شیوایی و رسایی پیام با گفتاری تازه امبرپی . لحظه ای بعدسنگینی وحی آن حیوان زانو می زد

    ندگان وحی بودند پیام تازه را و همان ساعت کسانیکه سواد داشتند و نویس ای همه میخوانداز بر بررا این نام پرسشی تازه بود. تازه یا پیامی می آورد از پی پیشامدی هربار که جبرئیل فرشته وحینگاشتند. می

    فرشته وحی و آیات و حاال همچنان پیاپی فرودخوانده شده. به معنیقرآن گفتارهای نگاشته شده قرآن بود. پیامبر که حاال بیش از شصت سال سن داشت خیلی زود پیر شد و ادامه داشت. ر پیامبرب خداپیامهای

    خسارش و ر ش گشادهصورت. باز و شانه های پهن، پیشانی بلند و میانهسالخورده تر نشان میداد. قدی و ابروانی انبوه و پیوسته و مژگانی پرمو بود و موهای مرتب یشتا شانه ها گندمگون بود گیسوانش بلند و

    روی بازوها و شانه هایش موی زیادی داشت .داشت و موی چانه و بناگوشهایش در آخر عمر سفید شده بودمیان و از لحظه تولد مهر نشان پیامبری بر که از دوطرف به سینه میرسید و مثل نخی تا ناف ادامه داشت

    ی آمیخته بود و بینی هموار و ه که سفیدی آن از اطراف اندکی با سرخچشمانی سیا 1دو کتفش نشسته بودبرجسته و دهانی گشاد و و دندانهای فاصله دار و محاسنی بلند و انبوه و گردنی بلند و گونه های کشیده

    و دست و پای درشت داشت کف پاهایش برجسته بود و به همین دلیل تند لبهای باریک و سینه ایی پهنمی رود. غالبا ت و اندکی به جلو تمایل داشت و نگاهش به زیر بود مانند کسی که درسرازیری راه راه می رف

    که روی گوش را می پوشاند می کسیمالید و گاه کاله های معمول روز یا کاله های روغن به موهایش میردم عطر و زن و غذا عطریات می خرید و می گفت از دنیای شما از سه چیز لذت ب هزینه گذاشت و بیش از

    شیر و خرما را بسیار دوست رفت جات می خورد ولی خود به شکار نمینماز ؛ از انواع غذاها و میوجات و سبزیکم انواع لباسها می پوشید. ولی سیر و پیاز و تره نمی خورد تا وقت صحبت با مردم دهانش بو ندهد. داشت

    یشتر نبود صدایش گرفته بود نگاهش اغلب به زمین نمیزد و از لبخند ب ههرگز قهقه حرف و کم خنده بود.بود و کمتر سرش را باال می گرفت هر وقت با کسی صحبت می کرد با تمام بدن به سمت او می چرخید

    اما درباره که میان دو کتف پیامبر، ُمهر پیامبری نقش بسته بود دندد، خبر دانرا دید پیامبر بسیاری از افرادی که در زمان صدر اسالم، 1

    اما درباره شکل و چگونگی آن روایات گوناگون نده پیامبر دیدمهر نبوت را میان دو شانبرخی کیفیت این مهر روایات مختلفی وجود داردخدایی جز خدای یگانه نیست و هیچ شریکی یعنی : ال اله اال اهلل توجه حیث شئت فانت منصورآمده است و گویا نقش مهر این عبارت بود

    نوری از آن ساطع بود که چشم ها را ند که گفته او . ندارد، به هر سو می خواهی متوجه باش؛ به راستی که تو یاری و کمک می شوی 100ص3ج مناقب آل ابیطالب که چندان با منطق سازگار نیست )نویسنده(/ خیره می کرد

    http://daneshnameh.roshd.ir/mavara/mavara-index.php?page=%D8%AD%D8%B6%D8%B1%D8%AA+%D9%85%D8%AD%D9%85%D8%AF+%D9%85%D8%B5%D8%B7%D9%81%DB%8C+%D8%B5%D9%84%DB%8C+%D8%A7%D9%84%D9%84%D9%87+%D8%B9%D9%84%DB%8C%D9%87+%D9%88+%D8%A2%D9%84%D9%87http://daneshnameh.roshd.ir/mavara/mavara-index.php?page=%D8%AD%D8%B6%D8%B1%D8%AA+%D9%85%D8%AD%D9%85%D8%AF+%D9%85%D8%B5%D8%B7%D9%81%DB%8C+%D8%B5%D9%84%DB%8C+%D8%A7%D9%84%D9%84%D9%87+%D8%B9%D9%84%DB%8C%D9%87+%D9%88+%D8%A2%D9%84%D9%87

  • 9 راءهق ق

    بیشتر اوقات نگاهش با گوشه چشم بود هر وقت با کسی دست می داد دستش را تا آنکس نمی کشید شرو و خوش برخورد بود که هرکس فکر می کرد وچنان خ در سالم و احوال پرسی با همهبرنمی داشت.

    بچه ها را امیدش نمی کرد. او می خواست نا هرگاه کسی چیزی ازپیامبر کسی را بیش از او دوست ندارد. ولی هرگز خارج از کرددوست داشت و گاهی با آنها بازی میکرد و گاهگاهی با دیگران شوخی می بسیاره درختی تکیه نشسته بود و ب ا دوست داشت یکروز که بین پیروانشذله گویی ری و بسرشتنبود. شوخ ادب

    گفت این پای من شبیه چیست هرکس چیزی گفت و وی زانوی پای دیگری انداخت زده بود پایش را روپای پیامبر را به شاخ شمشاد و شاخ نبات و چراغ فروزان تشبیه کرد و باالخره پیامبر پایش را برداشت و پای

    ه این یکی است. گرش را گذاشت و گفت نه شبیدیی میکرد دستش را بسرعت میچرخاند و خبر. وقتی از چیزی ابراز بی خندیدگفت و میمی با همسرانش بسیار

    میکرد یک دستش را به دست دیگرش میزد. وقتی از شگفتکف دستش را رومیآورد و وقتی از چیزی ابراز کرد و از شادی ند و وقتی از چیزی شاد میشد چشمانش را ریز میچیزی خشمگین میشد رویش را برمیگردا

    و ذوُالفَقاربست. دوست داشت روی هرچیزی اسم بگذارد سه شمشیر به نامهای مَخدوم ،زیاد چشمانش را میو قابموی بز به نام عُ به علی بن ابیطالب داد. شال سیاهی ازدر جنگ اُحُد را ذوُالَفقاررُسوب داشت که

    ، صوی، سِجِل و بَحر و شترهایی به نامهای قَزبه اسم سَبوع؛ اسبهایی به نامهای اسکب، مُرتَجِکالهی و داشت غَضباء و جدعا و دوقاطر به نامهای دِلدِل و اَبلیه و خری به اسم یَعفور و عصایی به اسم مَنشوق

    1سبزی داشت که اغلب می پوشید دستارش به نام سَحاب بود و ردایدر حاال بیش از یکسال بود که 2بود آخر دهه اول اسفند ماه مصادف باجه ماه ذیحّاول و رت هج سال نهم

    از وجود بت ها مکه و کعبه و همه شهر گرفته شدان مسلمانشهر مکّه بدست پیامبر و ماه رمضان سال قبل

    توصیه می ؛ 558-556ویژگیهایی سیمای پیامبر اسالم از منابع گوناگون نقل شده است از جمله اسالم شناسی دکتر علی شریعتی ص 1

    این کتاب و کتابهای مشابه ا بخوانیدراثر کنستان ویرژیل گیورگیو "محمد پیامبری که از نو باید شناخت " این کتاب ،کتاب شود پیش ازاز پژوهشگران اروپایی و آمریکایی و تقریبا تمامی کتابهایی که مربوط به اسالم و قرآن و یا تاریخ اسالم می شود از سیصد سال پیش تا

    می گردد و تقریبا کتابی با ارزش در ایران و جهان اسالم وجود ندارد که ترجمه آن به یکی از کنون در شهر لیدن کشور هلند منتشر ی فارسی و عربی نمی دانند از این راهزبانهای اروپایی در این شهر به چاپ نرسیده باشد و گروهی از شرق شناسان اروپا و آمریکا که زبانها

    ایرانیان مدت دویست سال از وجود چنین موسسه ای در شهر لیدن کشور هلند بی خبر بودند درباره تاریخ ایران و اسالم پژوهش می کنند. ها و فقط در صد سال اخیر از وجود آن آگاه شدند. این موسسه کار ترجمه یا انتشار متن اصلی این آثار را برعهده دارد و اگر نبود این کتاب

    در قرن اخیر شروع نشد بلکه بازرگانانی که در دوره صفویه به ایران می آمدند و ما هرگز بدست ما نمی رسید. خارج کردن کتابها از ایرانشان آشنا این کتاب با سرگذشت رادران شِرلی میدانیم و درفقط اسم معدودی از انها را بنامهای ژان باتیست تـاوِرْنیه و ژان شاردن و ب

    به این کتابها دسترسی ذوق ادبی داشتند و از خود سفرنامه باقی گذاشتند ون چکردند و شنیده ایم که این کتابها شروع به بردن میشویمبنابراین کتابهای ما را به بهای اندک می خریدند تا اینکه در اروپا به بازرگانی می آمدندسود ویه برایدر دوره صف یافتند اما این بازرگانان

    )به نقل از ندیافتمیور هلند به چاپ میرسیدند و از خطر نابودی همیشگی نجات خوشبختانه در شهر لیدن کشکتابها بهای گران بفروشند اما منابع مربوط به مشخصات پیامبر و وسایل او : -پاورقی( 47و 46مرحوم ذبیح اهلل منصوری در ترجمه کتاب امام حسین و ایران صفحات

    290ص3مناقب ابن شهرآشوب جوه بر نشان دادن تاریخ وقوع حوادث نشانگر گذر زمان است از آغاز بیان عدد سالها و ماهها در خالل کتاب عال 2

    کتاب تا چندی پس از آغاز دوران غیبت بزرگ پیشوای آخر شیعه اعداد سالها هجری قمری است و پس ازآن ر شگفت اینکه پس از مطالعه و کندکاو بسیا همانطورکه خواهید خواند به اعداد سالهای هجری شمسی تغییر خواهد کرد.

    در تاریخ صدر اسالم آشکار شد که منابع تاریخی معتبر در ثبت اعداد حوادث سالها از سالهای هجری شمسی و هجری قمری هردو استفاده کرده اند و همزمان برخی وقایع به هجری قمری و برخی هجری شمسی ثبت شده اند و باهم در منابع بویژه منابع تاریخنگاران ایرانی آمده

  • 10

    ر دلیل نمی خواستند مشغول بت پرستی و اشاعه آن بودند و به پنهانیکه هنوز عده اندکی اما پاک شده بود. بر پیامبر فرود آمد زمان بود که آیات نخستین سوره توبه دست از آیین نیاکانشان بکشند. دراین

    غَیْرُ أَنَّکُمْ واعلمٱوَ أَشْهُرٍ أَرْبَعَةَ لْأَرْضِٱ فِىفَسِیحُوا لْمُشْرِکِینَٱ مِّنَ عَـهَدتُّم لَّذِینَٱ إِلَى ۦوَرَسُولِهِ للَّهِٱ مِّنَبَرَآءَةٌ مِّنَ بَِرىءٌ للَّهَٱ أَنَّ لْأَکْبَرِٱ لْحَجِّٱ یَوْمَ لنَّاسِٱ إِلَى ۦوَرَسُولِهِ للَّهِٱ مِّنَ نٌوَأَذَ لْکَـفِرِینَٱ مُخْزِى للَّهَٱوَأَنَّ للَّهِٱمُعْجِزِى

    کَفَرُوا لَّذِینَٱوَبَشِّرِ للَّهِٱ مُعْجِزِى غَیْرُ أَنَّکُمْ واعلمٱ فَوَإِن تَوَلَّیْتُمْ لَّکُمْفَإِن تُبْتُمْ فَهُوَ خَْیرٌ ۥوَرَسُولُهُ لْمُشْرِکِینَٱ إِلَیْهِمْ فَأَتِمُّوا أَحَدًا عَلَیْکُمْ یُظَـهِرُوا وَلَمْ اشَیْـً یَنقُصُوکُمْ لَمْ ثُمَّ لْمُشْرِکِینَٱ مِّنَ عَـهَدتُّم لَّذِینَٱإِلَّا أَلِیمٍ بِعَذَابٍ

    وَجَدتُّمُوهُمْ حَیْثُ لْمُشْرِکِینَٱ قْتُلُواٱفَ لْحُرُمُٱ لْأَشْهُرُٱ نسَلَخَٱفَإِذَا لْمُتَّقِینَٱ یُحِبُّ للَّهَٱإِنَّ تِهِمْمُدَّعَهْدَهُمْ إِلَى للَّهَ ٱإِنَّ سَبِیلَهُمْ لُّوافَخَ لزَّکَوةَٱوَءَاتَُوا لصَّلَوةَٱ وَأَقَامُوامَرْصَدٍ فَإِن تَابُوا کُلَّ لَهُمْ قْعُدُواٱهُمْ وَحْصُرُوٱوَخُذُوهُمْ وَ

    لَّا قَوْمٌ بِأَنَُّهمْ لِکَذَ ۥهِ ثُمَّ أَبْلِغْهُ مَأْمَنَهُللَّٱ مَکَلَـ یَسْمَعَ حَتَّى فَأَجِرْهُ سْتَجَارَکَٱ لْمُشْرِکِینَٱ مِّنَوَإِنْ أَحَدٌ رَّحِیمٌ غَفُورٌفَمَا لْحَرَامِٱ لْمَسْجِدِٱ عِندَ عَـهَدتُّمْ لَّذِینَٱ إِلَّا ۦرَسُولِهِ وَعِندَ للَّهِٱ کَیْفَ یَکُونُ لِلْمُشْرِکِینَ عَهْدٌ عِندَ ونَعلمیَذِمًَّة وَلَا إِلًّا ِفیکُمْ یَرْقُبُوا لَا عَلَیْکُمْکَیْفَ وَِإن یَظْهَرُوا لْمُتَّقِینَٱ یُحِبُّ للَّهَٱإِنَّ لَهُمْ سْتَقِیمُواٱفَ لَکُمْ سْتَقَـمُواٱ

    ـَایَـتِ شْتَرَْواٱ فَـسِقُونَ وَأَکَْثرُهُمْ قُلُوبُهُمْ وَتَأْبَى هِهِمْکُم بِأَْفوَیُرْضُونَ إِنَّهُمْ سَآءَ ۦسَِبیلِهِ عَن فَصَدُّوا الِیلًقَ ثَمَنًا للَّهِٱ بِ لزَّکَوةَٱ وَءَاَتوُا لصَّلَوةَٱ وَأَقَامُوا فَإِن تَابُوا دُونَلْمُعْتَٱ هُمُ لَـئِکَوَأُو ذِمَّةً وَلَا امَا کَانُوا یَعْمَلُونَ لَا یَرْقُبُونَ فِى مُؤْمِنٍ إِلًّ

    دِینِکُمْ ِفى وَطَعَنُوا عَهْدِهِمْ بَعْدِ مِّن أَیْمَـنَهُم اونَ وَِإن نَّکَُثوعلمیَ لِقَوْمٍ لْءَایَـتِٱوَنُفَصِّلُ ینِلدِّٱفِى نُکُمْفَإِخْوَ لرَّسُولِٱ بِإِخَْراجِ وَهَمُّوا أَیْمَـنَهُمْ نَّکَثُوا قَوْمًا تِلُونَأَلَا تُقَـ یَنتَهُونَ لَعَلَّهُمْ لَهُمْ نَلَآ أَیْمَـإِنَّهُمْ لْکُفْرِٱ أَئِمَّةَ تِلُوافَقَـ

    1نِینَ مُّؤْمِ کُنتُم إِن تَخْشَوْهُ أَن أَحَقُّ للَّهُٱأَتَخْشَوْنَهُمْ فَ مَرَّةٍ أَوَّلَ بَدَءُوکُمْ وَهُمآیات نخستین این سوره که بدون بسم اهلل الرحمن بخوانند. برای همه داد این آیات را جبرئیل به او دستور که باید وضع هشدار بدهدگفت و از مشرکان است، شپیامبر حاکى از بیزارى خدا والرحیم آغاز میشد

    و بودند خواه نامسلمانرا تا چهار ماه دیگر روشن کنند، چنانچه به آیین توحید بگروند در زمره خودشان

    ینکه تاریخ میالد و درگذشت پیشوایان یا خویشان آنها اکثرقریب به اتفاق به هجری شمسی ثبت شده اند و همین اصلی ترین اند. جالب ا

    علمدلیل اشتباهات موجود در بیان تاریخ وقایع در ثبت تقویمی امَروز است. بهرحال آنچه در توان داشتم برای رعایت اصل کرونولوژی ) )نویسنده(ی ( حوادث با درنظر گرفتن اختالط سالهای هجری قمری و شمسی بکار بستم ترتیب زمانی حوادث تاریخ

    یعنی : خدا و پیامبرش بیزاری می جویند از مشرکانی که عهد بستند. پس چهار ماه در زمین گردش کنند و 13تا 1قرآن سوره توبه آیات 1کند کافران را و این آگاهی است از خدا و پیامبرش به مردم در روز حج اکبر که بدانند که همانا بر خدا چیره نتوانند شد و همانا خدا خوار

    همانا خدا بیزاری می جوید از مشرکان و پیامبرش و اگر توبه کنند برای ایشان بهتر است و چنانچه روبگردانند بدانند که بدرستی بر خدا کسانی از مشرکان که عهد بستند و سپس هیچ عهدشکنی نکردند و از چیره نخواهند شد و بشارت بده کافران را به عذابی دردناک غیر

    سوی هیچکس تسلطی برایشان نیست و تمام کنید با ایشان مدت زمان پیمان را همانا خدا پرهیزکاران را دوست دارد. پس چون چهار ماه یدشان و در هرکجا در کمینشان بنشینید پس به پایان رسید پس مشرکان را بکشید هرکجا ایشان را یافتید و بگیریدشان و محاصره کن

    چون توبه کردند و نماز خواندند و زکات دادند پس دست از ایشان بردارید که خدا بخشاینده و مهربان است. و اگر یکی از مشرکان به تو مردمی بی خبرند. چه پیمانی باشد برای پناه آورد به او پناه بده تا کالم خدا را بشنود سپس او را در امان به خانه اش برسانید چراکه ایشان

    ت مشرکان با خدا و پیامبرش غیر از پیمانی که در مسجدالحرام بستند پس تا وقتیکه پای بندند پای بند باشید همانا خدا پرهیزکاران را دوسبانشان راضی نگه دارند و دلهایشان دارد. چراکه اگر بر شما غلبه پیدا کنند نه خویشاوندی می شناسند نه پیمانی می خواهند شما را با ز

    ترسان است و اغلب ایشان بدکارند. آیات خدا را به بهای اندک می فروشند و راه خدا را می بندند و کارهای بدی مرتکب شدند. نسبت به هند پس برادران شما هیچ مومنی نه خویشی می شناسند نه پیمانی و هم ایشان سرکشانند. و چنانچه توبه کنند و نماز بخوانند زکات بد

    هستند در دین و آیات را برای آگاهان بطور کامل شرح دادیم. و اگر پیمانشان را پس از بستن شکستند و دینتان را مسخره کردند پس ی سران کفر را بکشید همانا که ایشان اعتقادی به شما ندارند شاید دست بردارند. آیا پس نمی جنگید با کسانیکه پیمان شکستند و سع

    دارید. کردند پیامبر را بیرون کنند و هم ایشان آغازگر بودند آیا از ایشان می ترسید پس خدا سزاوراتر است از اینکه از او بترسید اگر ایمان

  • 11 راءهق ق

    ولى اگر بر لجاجت وعناد خود باقى بمانند، شدمعنوى اسالم بهره مند خواهند دیگران از مزایاى مادى و مثلچون در سال بدانند که در هرجا دستگیر شوند کشته خواهند شد. شوند و جنگه باید آماده پس از چهار ما

    بعد ازآن که این آیات سال در مناسکمناسک حج حضور داشت درپیامبر مکه گرفتنسال یعنی در پیشآموخت و دستور داد همراه ابوبکر را فراخواند و این آیات را به اوقصد شرکت نداشت بنابراین فرود آمد

    انبوه حاجیان و ساکنان مکّه این آیات را روز عید قربان و در میان راهی شده و وقت مناسک حجّ در گروهیحدودًا دو سال از پیامبر کوچکتر و پیرمردی کسانی بود که به پیامبر گروید که از نخستیناَبوبَکر بخواند.سفید و الغر و سبک گونه و کوژ پشت بود و از کمر به پایین بسیار الغر بود بطوریکه ... ساله و شصتش هم الغر بود و چشمانش گود بود و بند انگشتانش برآمدگی داشت و مو نداشت و ریشش را با حنا صورت

    1نگ خضاب میکردر خداه کو گفت د آمدپیامبر فرو همراه گروهی به سرعت راهی شد. در میانه راه بودند که جبرئیل براو ابوبکر کی بسویپی رنگبیدخودت به مشرکان ابالغ کند. پیامبر گوید آن آیات را باید خودت یا کسی از می

    گذاشت و این درمیان با او را خدااخواند و دستور علی بن ابیطالب را فرفرستاد و پیغام داد که برگردد سپس موضوع را به ابوبکر بگوید. و واگذار کرد و گفت برود ومأموریت را به ا

    و محاسنی نسبتًا 2،بسیارچهارشانه و پیشانی اصلع میانهعلی بن ابیطالب که جوانی سی و پنج ساله بود ،قدی خنده و سنگین و بینی کشیده و خوش ترکیب و چهره ایی ی بسیارنافذبلند و چشمانی درشت و سیاه و نگاه

    یم و شکمی برآمده و رو و سینه ایی پهن و شانه هایی چون شیر برآمده و بازوانی بسیار عضالنی و ضخدستش نیرویش خارق العاده بود اگرمانند پیامبر تند راه میرفت و رو به جلو مایل بود. و داشت هیکلی فربه

    بی آنکه کمترین اثری از کردمیزمین بلند ین سوار و مردجنگی بند می شد او را از زین یانیرومندتر به کمر 3فشار در او دیده شود صدایش مثل غرش شیر بود

    ه بپس از دریافت دستور پیامبر و دریافت فرمان نامه ای که پیامبر خطاب به مشرکان نوشته بود بیدرنگبود، راه مکه را در پیامبر سوار ویژهشتر غزوه ، در حالى که بر پیامبرپیروان گروهى از وانصاری جابر همراه

    با ناراحتى به مدینه و سپس یم کردتسل یعلآیات را به همرا به ابوبکر رسانید. او پیامبر پیش گرفت وسخنذشت شایسته دیدى، ولى چیزى نگ مرا براى این کار گفت مبرپیازبان به گله گشود وخطاب به گشت ورب

    که پیک گفتى دلجویانه زبانآیا در این مورد فرمانى از خدا رسید پیامبر با که از این مقام برکنارم کردى .یستن شایستهمن است دیگرى براى این یا کسى که از خود من و غیر ازوگفت که ود آمدالهى فر

    رسا صداییقبه، با مره عَباالى جَمصادف با دوم فروردین در روز دهم ذى الحجه وارد مکه شد وعلی قطعنامه چهار ماده اى پیامبر را با صداى بلند به گوش تمام را قرائت کرد و توبه از سورهنخستین سیزده آیه

    روشن کنند. راخود صمیمه مهلت دارند که تشرکت کنندگان رسانید. همه مشرکان فهمیدند که تنها چهار ما 4هنوز چهار ماه سپرى نشده بود که مشرکان دسته دسته به آیین توحید روى آوردند

    209اسرارآل محمد،ص ؛سلیم بن قیس 1 مردی که موهای جلوی سرش ریخته باشد را اصلع می نامند 2 212اسرارآل محمد؛ صکتاب 3ینکه برخی تاریخنگاران و مفسران دلیل این برکناری و نصب را چیزی غیر از دستور خدا می دانند و بهرترتیب آنرا تصمیم شگفت ا 4

    شخص پیامبر می شمرند که ابتدا شامل ابوبکر و سپس پیشوای نخستین شده است که گویای تصمیم سلیقه ای است درحالیکه هر اندیشه 100ص10روح المعانى، ج /545، ص 4یره ابن هشام، جا اشتباه را دور از مقام پیامبری می داند. سژرف نگری تصمیم گیری سلیقه ای ی

    http://imamalinet.net/PER/INDEXP.HTM

  • 12

    به نامه ایبر د، پیامتان بوقرار دارد منطقه مسیحی نشین عربس سَباءمنطقه زیبای نَجران که در مرز حجاز و اده خدا، به و فرست یامبرپمحمد، اُسقف نجران فرستاد و درآن نوشت بنام خدای ابراهیم و اسحق و یعقوب، از

    گرنه شوید و وارد خدااسقف نجران، شما را دعوت می کنم که از پرستش بندگان، خارج شده و در پرستش ن پیامبر، مایندگاشود. ن به شما اعالم جنگ می صورتبپردازید و در غیر این جَزّیهباید به دولت اسالمی

    کی گفت یل داد، تشکی ندن نامه پیامبر برای تصمیم گیری شوراوارد نجران شدند، اسقف نجران پس از خواشود و نتقل میعیل ماز پیشوایان مذهبی شنیده ایم که پیامبری، روزی از نسل اسحاق به فرزندان اسما

    گروهی ن شد کهبر ای اسماعیل باشد، همان پیامبر موعود باشد. تصمیم فرزندانبعید نیست محمّد که از ان آنها با پیامبر از نزدیک گفت و گو کنند.دانشمندچند ده نفری از

    و َنجران به سَباءاز مسیحیان سرزمین گروهیروز بیست و چهارم ذیحجّه مصادف با شانزدهم فروردین، مدینه و نزد پیامبر آمدند، آنروز، وقت بامداد، پس از نماز پیامبر برای پاسخ به درخواستهای مردم آماده بود

    ر حالی که لباس های پر زرق و هیئت نمایندگی دآمدند به مسجدپیامبروارد مدینه شدند و که گروه آنها چندان ایشان و ناراحت کرد ه و نامناسب آنها پیامبر را؛ وضع زنندو صلیب بر گردن داشتند زیورآالتو برق

    آنها را ترپیش کهوف عُبن حمنالرَّبدُعَو عُثمان پیشآنها برای فهمیدن علتِ ناراحتی پیامبر را پذیرا نشد. ی خشرو داشت و بشره صورتو میانهقدی که حدوداً پنجاه و هفت سال داشت عُثمان، برگشتندشناختند، می

    ی گندمگون و استخوانهای مفصلش درشت و شانه پهنی صورتگوشش لطیف و ریشی انبوه و بلند داشت و و 1رده بود و ریشش را رنگ زرد می گذاشتموی سرش پرپشت بود و دندانهایش را روکش طال ک داشت و

    بود عُثمانشوهرخواهر حدوداً پنجاه ودو سال داشت. او وفعُبن حمن الرَّبدُعَ یکی از حافظان قرآن بود. دقبلند و ساله و جاه و دداً پنهمانند ابوبکر از نخستین کسانی بود که به پیامبر گروید و حدو بن خطّاب عُمَر

    دو دستش هربخشی ازجلوی سرش مو نداشت و با کوژ چشم بود و گون داشت وای گندم بود وچهره .کرد و ریشش را رنگ زرد یا حنا می زدبخوبی کار می

    وضع ساده گفت با ا گفتند اویطالب بردند و موضوع رآنها را پیش علی بن ابوف عُبن حمن الرَّبدُعَو عُثمانو پس از ذیرفتپنها را آیای امبر هداوید، آنها چنین کردند، پیبه حضور پیامبر بیایید تا مورد تکریم واقع ش

    یندگان گفتند نم. نمامی ک شما را به آیین توحید و یکتاپرستی دعوت پیامبر گفت مقدماتی به گفتگو نشستند. اگر منظور از اسالم، ایمان به خدای جهان است ما هم ایمان داریم.

    وشت خوکگتید، صلیب می پرس به اسالم واقعی نگرویدید؛ پیامبر گفت اسالم، نشانه هایی دارد شما خورید و برای خدا فرزند قایل هستید.می

    اسقف نصرانیان خطاب به پیامبر گفت چند پرسش دارد. پیامبر گفت بپرس. ،عِمرانپیامبرگفت موسی چه کسی بود. اسقف گفت ای ابوالقاسم، پدر

    عقوب،پیامبرگفت ی یوسف چه کسی بود. اسقف گفت پدر پیامبرگفت عبداهلل .پدر شما چه کسی بود اسقف گفت

    پیامبر ساکت ماند. عیسی چه کسی بود. اسقف گفت پدر .کرار کردتپیامبر سخن جبرائیل را بود. خداگفت بگو او پرتوی از روح جبرئیل فرود آمد و

    ت،آدم اس جبرائیل گفت بگو مثلش مانند اسقف گفت آیا روح بدون کالبد ممکن است.

    226ص-سلیم بن قیس هاللی عامری کوفی-اسرارآل محمد 1

  • 13 راءهق ق

    که مبر اینی پیااپیامبر سخن جبرائیل را تکرار کرد اسقف فریاد زد عیسی برتر از مشتی خاک است، توگفتی درهیچ کتاب آسمانی نیست.

    نَدْعُ تََعالَوْاْ فَقُلْ علمالْ مِنَ جَاءکَ مَا بَعْدِ مِن فِیهِ حَآجَّکَ مَنْجبرائیل این آیات را بر پیامبر خواند َ زماندراین 1الْکَاذِبِینَ عَلَى اللّهِ ةَلعنت فَنَجْعَل نَبْتَهِلْ ثُمَّ وأَنفُسَکُمْ وَأَنفُسَنَا َونِسَاءکُمْ وَنِسَاءنَا وَأَبْنَاءکُمْ نَاءنَاأَبْ

    تعیین کرد. ن مدینها بیروفردا ر و پیامبر رد عدالتی و مباهله را پذیرفتندم راستی محمّد آنها گفتند هان غیر از با کسی اگر پیامبرآمدن پیامبر به مکان تعیین شده اسقفها گفتند پیش از سپیده دم فردا

    راه فت و همربیطالب اپیامبر به خانه علی بن ی به سخنش ندارد.باوربیاید مشخص است که خویشاوندانشین دو سن و حسپسرانش حفاطمه دختری هجده ساله و به میعادگاه آمد. حُسیناو و فاطمه و حسن و

    آن پنج اینکه آنههم. تو خواهری کوچکتر بنام زینب داشتند که هفت سال داش ه و نه ساله بودندنوجوان د نفر را دیدند از نفرین کردن منصرف شدند و با پیامبر دوباره به بحث نشستند.

    من کسانی را می بینم که اگر لب به نفرین بازکنند همه نابود می شویم و خداگفت به اسقف نجران به پیامبرگفت بگو آمد و را معاف دار و از مباهله بگذر. جبرائیل فرود ما محمّد بعد گفتند کهدند و مشورت کر

    ول پیامبر آنها را به قب آتش می شد. بیابان بر سرتان به آنها که اگر مباهله می کردید تمام ریگهای اینو 2جِزّیَهای آنها را مقید به پرداخت ان طی فرمان نامهمسلمانزندگی در کنار نکرد اما دربرابر ناچاراسالم

    در فرمان نامه نوشته شد به نام خداوند بخشنده مهربان، این نامه ای است از مالیات به دولت اسالمی کرد.محمّد فرستاده خدا به مردم نجران، حکم و داوری محمّد این است که اهالی نجران هرسال فالن مبلغ

    د... و جان و مال و سرزمین و معابد مردم نجران در امان خدا و پیامبر اوست، جِزّیَه به دولت اسالمی بپردازن 3ز هر نوع ربا خواری خودداری کنندمشروط بر اینکه از همین حاال ا

    ظهر هنگامیکه پیامبر نماز ظهر را با مردم تمام کرد نیازمندی وارد مسجد شد تا کمک بخواهد. از مدتی بعد کس پاسخی نداد. سربه آسمان بلند کرد و باصدای بلند گفت خدایا تو شاهد چندنفر کمک خواست اما هیچ

    باش که درمسجد پیامبرت کمک خواستم و هیچکس کمکی به من نکرد. علی درحالیکه هنوز در نماز بود و به رکوع رفته بود دست راستش را بسوی او بلندکرد طوریکه نیازمند دانست علی به انگشتری امامت اشاره

    که بردارد. نیازمند انگشتر را از دستش درآورد و سپاسگذاری کرد و رفت. پیامبر و مردم این ماجرا میکنددیدند. دراین هنگام ناگهان حالت وحی به پیامبر دست داد و سپس پیامبر به مردم خبر داد که همکنون

    وَ رَُسولُهُ َو الَّذینَ آمَُنوا الَّذینَ یُقیمُوَن إِنَّما وَلِیُّکُمُ اللَّهُکه فرشته وحی برمن فرود آمد و این آیه را خواند و بدانید که آنکس که درمیان نماز و رکوع؛ زکات داد علی بود و همه 4الصَّالةَ وَ یُؤْتُونَ الزَّکاةَ وَ هُمْ راکِعُون

    5شما آنرا دیدید سپس این خبر درشهر پیچید

    م یعنی: وهرکس بعد ازاینکه دراین باره آگاه شدی با تو به مجادله برخاست پس بگو بیایید فرابخوانی 61قرآن سوره آل عمران آیه 1

    دفرزندانمان و فرزندانتان و زنانمان و زنانتان و خویشانمان و خویشانتان را و سپس یکدیگر را نفرین کنیم پس لعنت خدا بر دروغگویان با المی بیردازند )درمباحث آینده بیشترآشنا میشوید(سمسلمان نشده ها باید به دولت ابراساس دستور خدا در قرآن مبلغی که 2 369، ص 1؛ و زمخشری، الکشاف، ادب الحوزه، ج 85، ص 8سیر کبیر، ج فخر رازی، تف 3یعنی:همانا سرپرست شما خدا و پیامبرش و کسانی هستند که ایمان آوردند و نماز بپا میدارند وهنگامیکه در رکوع 55سوره مائده آیه 4

    هستند زکات میدهند.، واحدی النزول اسباب/ 478 ، ص9 ، جاالصولجامع/50 الغدیر،ص، فتحنیشوکا قاضی/ 88 ، ص، ذخائر العقبیطبری الدین محب 5

    ، ص2 تفسیر درالمنثور، ج/431، ص3 ، جتفسیر فخر رازی/165 ، صتفسیر طبری/ 105 ، صسیوطی النقول لباب/148ص

  • 14

    خمس و برود و 1ه علی مأموریت داد به سرزمین سَباءیکسال گذشت و در آغاز ماه ذیقعده سال دهم پیامبر بآوری کند و به گردو برخی مالیات های دیگر که طی معاهده صلح برقرار شده بود زکات مسلمانان و جِزّیَه

    حل برخی اختالفات میان اهالی آنجا بپردازد و به نمایندگی از سوی او مسلمانان آنجا را برای انجام مناسک با مردم چگونه نماز بخوانم از پیامبر دستورات الزم را گرفت و پرسید راهی نماید. علی حجّ گردآوری و

    و رفت بسرعت راهی شدسپس در حد توان ناتوانان نماز بگذار گفتپیامبر رود. ساکنان نازل شد، رسول خدا اعالم کرد که امسال به حج می 2آیه َو أَذِّْن فِی النّاسِ بِالْحَجِّ بدنبال آن

    بیست و پنجم ذى القعده روزگزارند. بنشینان، در مدینه گرد آمدند تا با پیامبر حج دینه و روستاها و بادیهم ،رسیدمی دهها هزار نفربه تعداد آنها که با شمار زیادى از مسلمانان پیامبرکاروان مصادف با پنجم اسفند ماه

    دند که از نقاط دیگر عربستان از جمله ساکنان این عده غیر از کسانى بو .شدمکه خارج سوی از مدینه به و در آن فرستادعلى رایاى بنامه پیامبر گرویدند.به حج گزاران و سرزمین َسباء مکه و آبادیهاى اطراف آناز که همراهش بود، مردمیبا وقتی پیک نامه را بدست علی رساند او هم .آیدبیسفارش کرد که به مکه

    در وفردای روزیکه کاروان پیامبر مدینه را بسوی مکه ترک کرد در راه .کردکت به سمت مکه حر سَباءپیامبر پیش از تولدش بشارت آنرا به 3اَبوبَکر پسری به دنیا آورد همسر اَسْماء بِنْت عُمَیسبیدا، محلی به اسم

    جوانترین همسر یعنی محمد گذاشت. عایشه دختر ابوبکر که خواهرش عایشه داده بود و نامش را نام خودبسیار زیبا و موهای سرخ و هیکلی نسبتاً فربه و بسیار چهره اییپیامبر بود حدود بیست سال داشت با

    باهوش بود. وقتی مطلبی را یکبار می خواند یا می شنید به خاطر می سپارد و از نویسندگان وحی بود.آداب در میقات، پیامبر. کردسوی مکه حرکت گذراند و سپس به میقات ذوالحلیفه یک شب را درپیامبر ای جامه احرامش دو تکه پارچه پنبه مُحرم شد حج کرد و برای غسل را به مردم آموخت. ابتدا احرام

    جا آوردبه مسجد شجره را در نماز ظهر سپسدستور داد پس مرگ کفنش شود بود که یمن ندوخته بافت، نزدیک مکه، یک ذی طوی درسپس داشت، عالمت زدبه همراه قربانی و بر کوهان شترانی که برای

    اهی ر دیدار پیامبر برای شسپرد و خود دیگریرا به هدایت مردم سَباء ،نزدیک مکه علی .شب را گذراندو هدایایى که آورده جزیه هاو مأموریتشه مالقات کند و دربار پیامبر راموفق شد قبل از ورود به مکه و شد

    .هحرام بستاِ به چه نیتى که پرسید ضمن ابراز خرسندى از دیدار على از او پیامبر .بدهدبود گزارشى

    شده است وهردو فرقه براین باورند که درباره پیشوای این ماجرا درکتابهای شیعه و اهل سنت نگاشته -391 ، ص6 ، جکنزالعمال/393

    55متاسفانه دربرخی منابع شیعه مانند کتاب مفاتیح الجنان شیخ عباس قمی نوشته شده است که آیه نخستین شیعیان فرود آمده است. سوره هراست مگراینکه بپذیریم آیات ران آل عمسوره 61سوره مائده در روز مباهله فرود آمد درحالیکه براحتی میتوان دید آیه مباهله آیه

    برای آن سوره نیست و نامترب است که این نوعی تحریف می باشد و چون قرآن هرگز تحریف نشده است چنین چیزی مردود می باشده دوآیه در این سوره سوره مائده درباره غدیرخم هستند بنابراین درفاصله زمانی کوتاهی فرود آمده اند درحالیکه میبنیم فاصل 67و 3آیات

    این سوره که شان نزول آن ماجرای انگشتری است بدلیل اینکه درمتن خطبه غدیر از زبان پیامبر آمده است بی 55آیه است بعالوه آیه 63مطلب به قرار دارد ازاین 67و 3تردید پیش از ماجرای غدیرخم بوده است و این درحالی است که در سوره مائده این آیه میان دو آیه

    . در آینده درباره چگونگی گردآوری قرآن دراین روشنی برمی آید که آیات سوره های قرآن نامرتب است و هرگز به ترتیب شان نزول نیست )نویسنده( کتاب بیشتر خواهید خواند

    نام کهن کشور یمن کنونی 1 یعنی: به مردم برای رفتن به حج آگاهی بده 67قرآن سوره مائده آیه 2 538، ص1؛ بالذری، انساب االشراف، ج1366، ص3ابن عبدالبر، االستیعاب، ج -326، ص4ابن اثیر، اسد الغابه، ج 3

    http://www.wikifeqh.ir/میقات_ذوالحلیفهhttp://www.wikifeqh.ir/میقات_ذوالحلیفهhttp://www.wikifeqh.ir/آداب_احرامhttp://www.wikifeqh.ir/آداب_احرامhttp://www.wikifeqh.ir/آداب_احرامhttp://www.wikifeqh.ir/غسلhttp://www.wikifeqh.ir/غسلhttp://www.wikifeqh.ir/حج_قرانhttp://www.wikifeqh.ir/حج_قرانhttp://www.wikifeqh.ir/یمنhttp://www.wikifeqh.ir/یمنhttp://www.wikifeqh.ir/نماز_ظهرhttp://www.wikifeqh.ir/نماز_ظهرhttp://www.wikifeqh.ir/مسجد_شجرهhttp://www.wikifeqh.ir/مسجد_شجرهhttp://www.wikifeqh.ir/قربانیhttp://www.wikifeqh.ir/قربانیhttp://www.wikifeqh.ir/ذی_طویhttp://www.wikifeqh.ir/ذی_طوی

  • 15 راءهق ق

    ن به نیت م ،ندی می بحرام به چه نیتى اِ ترسول خدا شما براى من ننوشته بودى که خودای على گفت یتى نمن به همان ایا،بار خد گفتم ت شما پیوند زدم وتم را به نیّحرام نیّ اِ به هنگام بنابراین شما آگاه نبودم،

    ام.براى قربانى با خود آورده همشتر چندینبندم که رسول تو بسته است و احرام مىتو در حج و مناسک و انجام قربانى با من ام.شتر براى قربانى آورده هم چندینمن اهلل اکبرپیامبر گفت بگرویم.بیاور تا در مکه به هم را سریعاً آنهاو حاال اِحرامت را نگه دار به سمت مردم برگرد ى.شریک هست

    به او پیوست و علیبه مکه رسید ذیحجه در آخر روز چهارمکاروان پیامبر هایی که با پارچهرفت و کعبه به سویو شد مسجد الحرام وارد شیبهبنی روز بعد، پیامبر با یارانش از در

    پیامبر سوار بر پرداخت ف کعبهطوا دست مالید و سپس به حجر األسود بر را پوشاند کعبه بافت یمن بود،ای طوالنی بر آن بوسه زد و گریهو نمود در پایان، یک بار دیگر بر حجراألسود دست مالید طواف شتر

    کرد و پس از دعا نوشید و چاه زمزم بعد، از آب و رکعت نماز طواف گزاردد ام ابراهیمسپس پشت مق سردادرا از صفا آغاز مروه و صفا بین سعی اول از صفا نام برده خدا و فرمود چون رفت اکوه صف آن به سوی

    ثنای الهی و ذکر بر صفا مستقر شد، رو به سوی رکن یمانی کعبه کرد و مدتی طوالنی به وقتی کنیممیبه مروه رسید، درنگ وقتی رفت لُکّه ، سپس از صفا به سوی مروه حرکت کرد و مقداری از راه را پرداخت

    در تمام مدت مراسم پیامبر و آموخترا حج تمتع در پایان سعی به مسلمانان چگونگی کرد و دعا خواند حاجیان راغذا دادو سپس سر برد، بهبَطحاء ای در بیرون مکه، درمهای منزل نکرد، بلکه در خیخانهحرکت کردند و شب را در منا به سوی و مسلمانان فتاب، پیامبرغروب آ ذیحجه هنگام هشتمترویه روز

    به کاروان رفتند. چون عرفات نهم ذیحجه، پس از طلوع آفتاب، به سویروز عرفه آنجا گذراندند و صبح و گفت خواند خطابه پیامبر وزدند خیمه در جوار عرفات رسید، توقف کرد و پیامبر و مسلمانان در آنجا نمره

    ای مردم شاید این آخرین حجّی باشد که با شما هستم، دو امر بسیارگران قدر را میانتان برجای می گذارم دیگری عترتم اهل بیتم که این دو هرگز از هم جدا نشوند تا در حوض کوثر بر من وارد یکی کتاب خدا و

    درمیان شما ندهید که از شما داناترند بینید با آنها چگونه رفتار می کنید. ای مردم، به آنها چیزی یاد شوندپوشید به آنها هم کسانی هستند که نیازمندند ازآنچه می خورید به ایشان هم بدهید و از لباسی که می

    زیاد خواهند بود هر کس هم من از بعد و تعداد کسانی که به من دروغ می بندند ، زیاد شده است بدهید....مطالب اآنرا ب به من دروغ ببندد، جایگاهش در آتش خواهد بود وقتی حدیثی از من برای شما نقل شد عمداً

    1....دیث درست است و اگرنه دروغ استحموافق بود اگر کنید مقایسهت من و سنّ کتاب خدا پرداخت ذکر الهی و دعا به عرفات رفت و در آنجا توقف کرد و تا غروب آفتاب به سپس

    به مسلمانان و حرکت نمود مشعرالحرام ُمزْدَلَِفه سوار شد و به سوی شتر هنگام غروب خورشید، پیامبر بردر مکان مناسبی در مشعرالحرام، نماز مغرب و عشا را باهم و به آرامی، مسیر را بپیمایند توصیه کرد که

    و با طلوع خورشید، به سوی منا و ذکر الهی پرداخت عبادت به سحرگاه و مدتی استراحت کرد جاآوردبه قربانگاه سپس به سوی به آن پرتاب کرد، ریگ رفت و هفت جمره عقبه حرکت کرد و مستقیم به سوی

    اهلل و حدیث معروف پیامبر اسالم مدتی پیش از وفات در گردهمایی انبوه مردم در حجّه الوداع در مکه : اِنّی تارِکُم فیکُمُ الثِّقَلین کتاب 1

    . این حدیث از احادیث متواتر شیعه و سنی است متواتر یعنی روایتی که از فراوانی بیان و سند هیچ تردیدی در درستی آن عِترَتی اَهلَِبیتی ..مستدرک -662ص5برای هیچیک از فرقه های اسالم نگذاشته است برخی از منابع نقل کننده این حدیث عبارتند از صحیح ترمذی ج

    و...109ص2طبقات کبری ابن سعدج-585ص2ضایل صحابه احمدبن حمبل جف-14ص3مسنداحمدبن حبل ج-109ص3الحاکم ج

    http://www.wikifeqh.ir/ذیحجهhttp://www.wikifeqh.ir/ذیحجهhttp://www.wikifeqh.ir/بنی_شیبهhttp://www.wikifeqh.ir/بنی_شیبهhttp://www.wikifeqh.ir/مسجد_الحرامhttp://www.wikifeqh.ir/مسجد_الحرامhttp://www.wikifeqh.ir/کعبهhttp://www.wikifeqh.ir/کعبهhttp://www.wikifeqh.ir/کعبهhttp://www.wikifeqh.ir/کعبهhttp://www.wikifeqh.ir/حجر_الأسودhttp://www.wikifeqh.ir/حجر_الأسودhttp://www.wikifeqh.ir/طواف_کعبهhttp://www.wikifeqh.ir/طواف_کعبهhttp://www.wikifeqh.ir/شترhttp://www.wikifeqh.ir/شترhttp://www.wikifeqh.ir/طوافhttp://www.wikifeqh.ir/طوافhttp://www.wikifeqh.ir/چاه_زمزمhttp://www.wikifeqh.ir/چاه_زمزمhttp://www.wikifeqh.ir/دعاhttp://www.wikifeqh.ir/دعاhttp://www.wikifeqh.ir/کوه_صفاhttp://www.wikifeqh.ir/کوه_صفاhttp://www.wikifeqh.ir/خداhttp://www.wikifeqh.ir/خداhttp://www.wikifeqh.ir/سعیhttp://www.wikifeqh.ir/سعیhttp://www.wikifeqh.ir/صفاhttp://www.wikifeqh.ir/صفاhttp://www.wikifeqh.ir/مروهhttp://www.wikifeqh.ir/مروهhttp://www.wikifeqh.ir/ذکرhttp://www.wikifeqh.ir/ذکرhttp://www.wikifeqh.ir/ثنای_الهیhttp://www.wikifeqh.ir/ثنای_الهیhttp://www.wikifeqh.ir/لکهhttp://www.wikifeqh.ir/لکهhttp://www.wikifeqh.ir/حج_تمتعhttp://www.wikifeqh.ir/حج_تمتعhttp://www.wikifeqh.ir/مناhttp://www.wikifeqh.ir/مناhttp://www.wikifeqh.ir/عرفاتhttp://www.wikifeqh.ir/عرفاتhttp://www.wikifeqh.ir/کاروانhttp://www.wikifeqh.ir/کاروانhttp://www.wikifeqh.ir/نمرهhttp://www.wikifeqh.ir/نمرهhttp://www.wikifeqh.ir/خیمهhttp://www.wikifeqh.ir/خیمهhttp://www.wikifeqh.ir/رسول_خداhttp://www.wikifeqh.ir/رسول_خداhttp://www.wikifeqh.ir/خطابهhttp://www.wikifeqh.ir/خطابهhttp://www.wikifeqh.ir/دعاhttp://www.wikifeqh.ir/دعاhttp://www.wikifeqh.ir/ذکر_الهیhttp://www.wikifeqh.ir/ذکر_الهیhttp://www.wikifeqh.ir/شترhttp://www.wikifeqh.ir/شترhttp://www.wikifeqh.ir/مزدلفهhttp://www.wikifeqh.ir/مزدلفهhttp://www.wikifeqh.ir/مشعرالحرامhttp://www.wikifeqh.ir/مشعرالحرامhttp://www.wikifeqh.ir/سحرگاهhttp://www.wikifeqh.ir/سحرگاهhttp://www.wikifeqh.ir/عبادتhttp://www.wikifeqh.ir/عبادتhttp://www.wikifeqh.ir/جمره_عقبهhttp://www.wikifeqh.ir/جمره_عقبهhttp://www.wikifeqh.ir/ریگhttp://www.wikifeqh.ir/ریگhttp://www.wikifeqh.ir/قربانگاهhttp://www.wikifeqh.ir/قربانگاه

  • 16

    علی داد تا برای خود به را حدود یک سوم همراه آورده بودبه مدینه از قربانی ی که برایانرفت و از شتر دادند صدقه اندکی از گوشت قربانی خوردند و باقی راو هردو ، را خود قربانی کرد باقیقربانی کند و

    س از انجام دادن تکالیف شخصی و پاسخ دادن به ، تراشید پاوموی سر پیامبر را، به دستور یکی از صحابه مسجد را در نماز ظهر رفت و کعبه را طواف کرد و مکه به ،مناسک حج برخی پرسشهای مردم درباره

    کرد و رَمْی جمره را در آنجا گذراند و سپس تَشریق سپس به منا برگشت و تا روز سوم به جا آورد، الحرام 1از منا بیرون رفت

    ابطح سیزدهم ذیحجه از منا به سوی مکه رفت، درروز پیش از ظهر پیامبرمراسم حج به پایان رسید وقتی خدااسم اعظم رسید، به آخرگفت پیامبریت به پیامبرو آمد فرودسه بار پیاپی یل جبرئ زمان ایندر دخیمه ز

    و صفحاتی دیگر که آثار و مواریث امامت و رسالت پناهی 2مُصحَف مَهمور والهی علوم و پیامبران یراثمو کسی است که نخستیناو که بسپار بن ابیطالب همگی را به علی 3یراث پیامبرانو سالح از م کُتُب و بودند

    خالی شناخته شود او والیتم با و پیرویمن او را برگزینم و که یدانشمنداز زمین هرگز و ایمان آوردپیام وحی را به او گفت و خبر امامت و جانشینی و خواند فرا علی بن ابیطالب را بیدرنگ پیامبر .نخواهد ماند

    پس به او سپرد.همه آنچه به او واگذارشده بود وسفارش کرد خدااسم اعظم دربارهاش را ابالغ کرد و به او معرفی کند. اَمیَرالمُؤمِنین گفت که لقب علی بن ابیطالب را و آمد فرود پیامبریل بر جبرئ ازآن

    خواند.فراوف عُبن حمن الرَّبدُعَو جَراح بیدهثمان و َابوعُو عُ عُمَرَابوبَکر و که عبارت بودند از را نفر پنج پیامبرجلوی او ندانهایدش باز و رگهای صورت بودقد بلند و الغر و کوژ پشت پنجاه ساله ؛ مردی اَبوعُبیده جَراح

    .و گورکن مهاجرین بودا .افتاده بود و یک پایش می لنگید گفتند،عُمَر و اَبوبَکر بخوانند. اَمیَرالمُؤمِنینبه نام را علی رفته او همه آنها پیش کرد طی مجلسی امرپیامبر

    به خدا .پیامبرش و خدا بله حقی از گفت و شد پیامبر خشمگین .است پیامبرش و خدااین حقی ازطرف آیا 4من امرکرده است

    مگان هر داد به دستو؛ بِاللموذن ویژه خود ؛ پیامبر به فندچهاردهم ذیحّجه مصادف با بیست و چهارم اس . نماند مکّهاحدی جز معلوالن در و خبر دهد تا فردا بسوی مدینه حرکت کنند

    محمدبن عمر -172، ص 2سعد طبقات ج ابن -253ص 4هشام،السیرةالنبویة، جابن -276ـ275مسعودی، تنبیه ص منابع حج الوداع : 1

    ، ص 1بن حجاج، صحیح مسلم ج مسلم -147، ص2البخاری جبخاری، صحیح اسماعیلمحمدبن -1088، ص 3المغازی، ج واقدی، کتاب 102، ص 2یعقوبی، تاریخ، ج -19، ص 3سیوطی،ج -919

    ر و امامان پس از اوست الزم به ذکر است این مصحف از آسمان از سوی خدا برای پیامبر اسالم آمد و همان شجره نامه فرزندان پیامب 2که این حدیث معروف به حدیث لوح و از احادیث بسیار معتبر اما تنها میان شیعیان است و سنیان آنرا ساختگی دانسته و مغایر با قرآن می

    و به باور شیعیان شجره نامه همه دانند ؛ در صفحات بعد میخوانید که جابرانصاری آن مصحف یا لوح سبز رنگ را در دست دختر پیامبر دید فرزندان پیامبر است و به گفته برخی دیگر عالوه براین کتابی است سه برابر قرآن شامل همه تاریخ جهان تا روز آخر که از جمله آثار

    ه براین باورند که این رسالت پناهی است که پیامبر در روز غدیرخم به پیشوای نخستین شیعیان داد اما متاسفانه گروهی از پژوهشگران شیعمصحف را خداوند بر فاطمه فرود آورد حال آنکه چطور ممکن است بر پیامبر نیامده باشد بلکه باید گفت این همان مصحفی بود که پیامبر

    به پیشوای نخستین داد )نویسنده(، جلد من الیحضره الفقیه -134، صفحه 2، جلد االحتجاج -77، حدیث 44، صفحه 26، جلد بحاراالنوار ،239، صفحه 1، جلد اصول کافی 3

    است که بر ف و زبور و تورات و انجیلصح ؛ مانده از پیامبران و امامان منظور از کتابها و سالحهای باقیهمچنین و -419، صفحه 4 )نویسنده(ابراهیم و داود و موسی و عیسی فرود آمد

    39ص 3و15عوالم ج/730سلیم بن قیس اسرارآل محمدص 4

    http://www.wikifeqh.ir/قربانیhttp://www.wikifeqh.ir/قربانیhttp://www.wikifeqh.ir/مدینهhttp://www.wikifeqh.ir/مدینهhttp://www.wikifeqh.ir/صدقهhttp://www.wikifeqh.ir/صدقهhttp://www.wikifeqh.ir/مناسک_حجhttp://www.wikifeqh.ir/مناسک_حجhttp://www.wikifeqh.ir/مکهhttp://www.wikifeqh.ir/مکهhttp://www.wikifeqh.ir/نماز_ظهرhttp://www.wikifeqh.ir/نماز_ظهرhttp://www.wikifeqh.ir/مسجد_الحرامhttp://www.wikifeqh.ir/مسجد_الحرامhttp://www.wikifeqh.ir/مسجد_الحرامhttp://www.wikifeqh.ir/تشریقhttp://www.wikifeqh.ir/تشریقhttp://www.wikifeqh.ir/رمی_جمرهhttp://www.wikifeqh.ir/رمی_جمرهhttp://www.wikifeqh.ir/ابطحhttp://www.wikifeqh.ir/ابطحhttp://lib.eshia.ir/22007/2/172/عياضhttp://lib.eshia.ir/22007/2/172/عياضhttps://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A7%D8%B5%D9%88%D9%84_%DA%A9%D8%A7%D9%81%DB%8Chttps://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A7%D8%B5%D9%88%D9%84_%DA%A9%D8%A7%D9%81%DB%8Chttps://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A8%D8%AD%D8%A7%D8%B1%D8%A7%D9%84%D8%A7%D9%86%D9%88%D8%A7%D8%B1https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A8%D8%AD%D8%A7%D8%B1%D8%A7%D9%84%D8%A7%D9%86%D9%88%D8%A7%D8%B1https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A7%D9%84%D8%A7%D8%AD%D8%AA%D8%AC%D8%A7%D8%AChttps://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A7%D9%84%D8%A7%D8%AD%D8%AA%D8%AC%D8%A7%D8%AChttps://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%85%D9%86_%D9%84%D8%A7%DB%8C%D8%AD%D8%B6%D8%B1%D9%87_%D8%A7%D9%84%D9%81%D9%82%DB%8C%D9%87https://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%85%D9%86_%D9%84%D8%A7%DB%8C%D8%AD%D8%B6%D8%B1%D9%87_%D8%A7%D9%84%D9%81%D9%82%DB%8C%D9%87

  • 17 راءهق ق

    قامتی آفریقایی اهل حبشه و آزاد شده بدست پیامبر بود و اکنون پنجاه و پنج سال سن داشت او بالل برده 1اشتظریف د چهره اییبلند و خاکستری، و گیسوانی کوژ پشت بود وسیاه، بسیار بلند و الغر، رنگ پوستی

    مخالف مسیر ایدب سَباءه ببرگشتن برایکه سَباءو سرزمین مکّهفر از اهل حتی هزاران ن شدند و آمادههمه .راهی مدینه شدند می رفتند

    هران الظَرُمَ تا آنجا از بعد و رسیدند فبه ناحیه سیرَابتدا .کردندرا ترک مکّه نفرهزار هزاران فردای آنروز حفه نزدیکهم به ناحیه جُ پس از عبور از آنجا ید رسیدنددَقُ به آنجا از و سفان بودآبادی بعدی عَ آمدند 2که غدیرخم درکنارش قرارداشت شدند

    به و رخم رسیدندبه منطقه غدی سال شمسی نوروز وآغاز بهار مصادف با جههجدهم ذیحَّ ،نزدیک ظهرمردم ای گفت، و دبه سوی غدیرخم تغییردا طرف راست جاده و به را مسیرحرکت خود پیامبرمحض رسیدن ب وادی سیال مسیر در گستردهبیابانی ،م. غدیرخمهست خدا برمپیا که من اجابت کنید را خدادعوت کننده

    ی بگیرهای طبیعآآن عبور ازو به دریای سرخ می ریخت و شرق به غرب جاری می شد که از حفه بودجُر ه و ودندبمعروف ریدبه نام غَ و آبی مبدل می شدند ول سال به ذخایرسیل در ط حاصل می شد که پس از

    و رسبزسنج درخت پ این آبگیر ردرکنا .غدیری به نام ُخم توقف کردند رادرکن نامی داشت وآنها غدیر ریک ردیف باآن پنج درخت د .صحراست درخت ویژه بود که چناردرخت شبیه ر مَکهنسال به نام سَ

    الیخخنرانی ای محل سزیردرختان بر دفرمان دا پیامبر سایبانی گسترده قرارداشتند. شاخسارهای انبوه ووقف ت ه روزس همه برای گفت پیامبر .نرسیده ها رسیدند و رفته ها برگشتند .مردم کم کم گردآمدند بماند.به را لباسشان گوشه ایی از همه و ده بودکه آزار دهن سوزان بود گرم و به حدی هوا آنروز بزنند. چادر اینجا

    ودند.به پایشان پیچیده ب خود را ردای برخیو اخته بودنداند پا زیر وگوشه ای را سر کنند. آماده محل درختان را گفت عَمّار و اَبوذَر ،سَلمان ، مِقدادبه پیامبر .بودو سیه چرده بلند قد و الغر چهل و سه ساله ؛ جوانیاَبوذَر

    4دو تقریباً هم سن ابوذر بو 3ر جِیاهل شهبا قامتی میانه سلمان پارسی

    180، ص1؛ ابن عبدالبرّ، االستیعاب، ج88؛ ابن قتیبه، کتاب المعارف، ص238-239، ص3ن سعد، الطبقات الکبری، جب 1ابن هشام، -19، ص3؛ سیوطی، الدر المنثور، ج14، ص2؛ ابن کثیر، تفسیر القرآن العظیم، ج289ـ292، ص1ق، ج1388یعقوبی، کافی، 2

    253، ص4جمتشکل از دو بخش بزرگ به نامهای یهودیه و جی بود که در بخش نخست که بزرگتر بود انبوهی از شهراصفهان کنونی در آن زمان 3

    فرار کردند، با نبوکدنصرمهاجرت کردند و از اورشلیموقتی یهودیان از یهودیان و در بخش دیگر انبوهی از زرتشتیان زندگی می کردند. خود مقداری از خاک و آب اورشلیم را بردند. آنها در هیچ جا ساکن نشدند بدون اینکه قبل از آن خاک و آب آن را مورد آزمایش قرار دهند.

    و خاک و آب آن را آزمایش کردند و آن را مشابه اورشلیم آنها اینکار را ادامه دادند تا به شهر اصفهان رسیدند. در آنجا استراحت کردند یهودیهیافتند. وقتی آنجا ساکن شدند شروع به کاشتن در زمین کردند و فرزندان و نوادگان خود را به دنیا آوردند و امروزه نام این منطقه

    استابن عبدالبر در کتاب از جمله دانسته اندسال 300یا حتی بیش از سال 250سلمان را طول عمرمورخان زیادی، شگفت انگیز اینکه 4

    ، 555، ص 1، صفوة الصفوه، ج 195، ص 1، السیرة الحلبیة، ج 322، ص 2، ابن اثیر جزری، در اسد الغابة، ج 195، ص 2االستیعاب ج سال را، معتبرتر 250، نظریه 220، و الدرجات الرفیعة، ص 282، ص 7، الغدیر، ج 62، ص 2، االصابة، ج 208، ص 1مجالس المؤمنین، ج

    برای افرادی چون پروفسور لوئی ماسینیون شگفت انگیز و موضوع درهم پیچیده بوده، و او را به و این و قابل قبول تر شمرده اندفت که اما باید گفت که چنین حرف بی اساسی دور از عقل و منطق بوده و نادرست است و دست کم باید گ قضاوتهای ناروا کشانده است

    ناپیداست چنین ادعاهای بی پایه ایی بیان شده اند )نویسنده( یتاریخپیشینه چون تاریخ تولد او در

    https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A7%D9%88%D8%B1%D8%B4%D9%84%DB%8C%D9%85https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A7%D9%88%D8%B1%D8%B4%D9%84%DB%8C%D9%85

  • 18

    1داشتسال بود و حدوداً پنجاه ، بلند قد و گندمگون مقداد مردی میانسال او قامتى بلند و موزون, .عَمّار حدوداً سه سال از پیامبر بزرگتر و حاال پیرمردی شصت و شش ساله بود

    ار بسیار این ذکر را تکر چشمانى درشت و زیبا و چهره اى گندم گون داشت و کم حرف و اندیشمند بود و 2به خداى رحمان پناه مى برم از فتنهو میگفت مى کرد

    جمع را سنگها و کندند را خارها آنهاهرچهار نفر آنها از پیشتازترین یاران پیامبر بودند که به او گرویدند. درخت روی شاخه درفاصله دو و قطع کردند شاخه های پایین درختان را و آب ریختند و زدند جارو و کردند

    پیامبرشتران منبری به بلندی قامت باربند و سنگها پشته از وبعد سایبان شود تا ه ای انداختندپارچ هاپس .خواندند نماز پیامبر پشت سر مردم واذان گفت بِالل مقارن ظهر .ارچه ای انداختندروی آن پ و ساختند

    صدا پیامبر را می دیدند. برای رسیدنبه دورآن حلقه زدند. همه مردمانبوه باالرفت، جایگاه از پیامبر نماز زا به باالی منبر علی بن ابیطالب راسپس به همه یکی که صدای بلندی داشت کالمش را تکرار میکرد.

    به پیامبر برشانه اش بود پیامبردست و ایستاد یک پله پایین تر علی باالرفت و سمت راستش فراخواند. گردهمایی ی ازبخشدر زنان نیز و تامردم کامال جمع شوند ماند منتظر و نگاهی کرد مردم گوشه و کنار

    و خدارحمت صفات قدرت و ذکر و ثنای خداوند و حمد پس ازپیامبر 3بخوبی می دیدند را پیامبر و نشستند و ش را گوش به فرمانمدستور ایمان دارم پیامبرانش و هاباکت و فرشتگان و گفت به او شهادت به بندگیش

    یَا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنزِلَ ؛ هستم تسلیم خواستش برابردر و کاری کنم که او را راضی کند و مفرمانبردارهْدِی الْقَوَْم إِلَیْکَ مِن رَّبِّکَ وَإِن لَّمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَاللَّهُ یَعْصِمُکَ مِنَ النَّاسِ إِنَّ اللَّهَ لَا یَ

    به من و گرد آییم اینجا در همگی من فرمان داد به خداسوی از و برمن نازل شد جبرائیل سه بار4الْکَافِرِینَ من است و از امام پس امتم و جانشین من بر وصی من، من، که علی بن ابیطالب برادر اعالم کنمکس هر

    شماست ب اختیارصاح او ی نیست وپیامبرمن از اینکه بعد هارون به موسی است جز نسبتش به من مانندإِنَّمَا وَلِیُّکُمُ اللَّهُ وَرَسُولُُه وَالَّذِینَ آمَنُوا الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلَاةَ وَیُؤْتُونَ الزَّکَاةَ وَهُمْ ؛ رسولش و خدا بعداز

    درهرحال و درحال رکوع زکات داد و بپاداشت را طالب است که نمازیعلی بن اباین آیه در شأن 5رَاکِعُونَ ای مردم .نچه درحق علی برمن نازل کرد ابالغ کنممگرآ ازمن راضی نمی شود خدا .می طلبد را خداای رض

    تسلیم خدافرمان دربرابر و کنید پیروی و ایستاده ام پس بشنوید گردهماییاست که درچنین باراین آخرین من علی بن از وبعد خواند می را پیامبرش که شما است وسپس شما معبود و شما صاحب اختیار خدا ،باشید

    فرزندان اوست تا نسل من از امامت در او از است وپس خدا به امر امام شما و شما صاحب اختیارابیطالب و حالل کرده باشند نانآ و پیامبرش و خدانچه آحاللی نیست مگر .کنید مالقات را پیامبرش و خداروزی که

    به حرام را حالل و بلندمرتبه وندخدا حرام کرده باشند. شمانان برآ رسولش و و خدانچه حرامی نیست مگرآ

    .8201الرقم 160ص 6؛ اإلصابة، ج 5484، ح 392، ص 3المستدرک على الصحیحین، ج 1 408و 347, ص 1سیر اعالم النبإل, ج 2معجم /510و492و368ص2مااستعجم ج معجم/286و10ص1الغدیر ج/136ص2اء جاثبات الهد/158و111ص37ج385ص21بحاراالنوار ج3

    57و53ص21احقاق الحق ج/156ص1ماده غدیر/مهجم معالم الحجاز ج6ج188ص4ج159ص3ج389و350ص2البلدان جتت را ابالغ نکرده ای و خدا یعنی:ای پیامبر ابالغ کن آنچه از پروردگارت بر تو فرود آمد واگر اینکار را نکنی رسا 67قرآن سوره مائده آیه 4

    تو را از مردم دورنگه دارد همانا خداوند کافران را هدایت نمی کندیعنی: همانا سرپرست شما خدا و پیامبرش و کسانیکه ایمان آوردند و کسانیکه نماز بپا داشند و 55سوره مائده آیه قرآن 5

    زکات دادند درحالیکه در رکوع بودند

  • 19 راءهق ق

    خداطرف از ی مردم اوا .سپرد موخته به اوحرام به من آحالل و ازکتابش و خدانچه من شناسانده است وآ خداای مردم ب .بخشدنمی را او و نمی پذیرد توبه اش را هرگز خدا انکارکند را او هرکس امامت امام است و

    همه حجت بر و خاتم پیامبران سوگند خدامن ب و دمن بشارت دادنآمدن پیشین به مبرانپیا سوگندشده جاهلیت اول کافر کفر مانند هرکس دراین مطلب شک کند زمین هستم. و اهل آسمانها از آفریدگان

    نچه برمن نازل شده است شک کرده است ودرهمه آ من شک کند گفتارهرکس درچیزی ازاین و است. .ش استتآ در شک کننده درباره ما نان شک کرده است ودرهمه آ امامان شک کند دریکی از هرکس

    دشمنی بن ابیطالب علی هرکس با می گوید ورده است وبرای من آ را این خبر خدابدانیدکه جبرائیل ازجانب و بیان نمی کند شمابرای ن راباطن قرآ سوگند خداب باد. او غضب من بر و نفرین نپذیرد را او امامت و کند

    باال بسوی خود را او می گیرم و را من دست او مگراین شخصی که برایتان روشن نمی کند تفسیرش را می فهمانم که هرکس من صاحب اختیار به شما می کنم و دستم بلند دو با گیرم ومی را بازوی او برم ومی

    جانب از او امامت جانشین من است و و رادرعلی بن ابیطالب ب او اوست و داریارتاویم این علی صاحب اخ و اصغرندثقل نسل او فرزندانم از پاکان از ای مردم علی و من نازل کرده است. است که بر بلندمرتبه خدا جدا یکدیگر از نهاآ .آن موافق است با و دیگری خبرمی دهد از این دو هریک از است. ن ثقل اکبرقرآزمین در ان اووالی بین مردم و خدانان امین های که آ بدانید شوند. من واردبر حوض کوثر سر بر تا شوندنمی

    او من برای احدی جز عدازبودن ب اَمیَرالمُؤمِنینکه جزاین برادرم نیست بدانید اَمیرَالمُؤمِنینبدانیدکه هستند. حالل نیست.

    پیامبر نزدیکتر بیا. علی کنارفت گو درکنارش ایستاده بود پشته که برفرازبن ابیطالب روکرد به علی پس سرا پیامبرمردم سفیدی زیر بغل و آنقدر باالگرفت که هردو برانگشتان پا ایستادندرا دست علی پیامبر و آمدل خذَاَ و صرهُ ن نَمَ رَ صَنَ و ن عاداهُ مَ عادَ و ن واالهُمَ والَ مَهُال والهُمُ لیٌعَ هذافَ والهُ مُ نتُن کُمَوگفت 1دنددیاْلیَوْمَ یَئِسَ الَّذِینَ کَفَُروا مِن دِینِکُمْ فَلَا تَخْشَوْهُمْ گفتیهنگام روشن شدن این مطلب تو ایخدا 2هُ ذلَخَن مَ

    3وَاخْشَوْنِ الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتِی وَرَضِیتُ لَکُمُ الْإِسْلَامَ دِیًنا رَ اْلإِسْلَامِ دِینًا وَمَن یَبْتَغِ غَیْ را دین شما خداای مردم شاهدی که من ابالغ کردم. تو ایخدا 4فَلَن یُقْبَلَ مِنُْه وَُهوَ فِی الْآخِرَةِ مِنَ الْخَاسِرِینَ

    نسل او از فرزندان من و از به کسانی که جانشین او و به او نکند پس هرکس اقتدا .کامل کرد امامت او با در بین رفته و خرت ازآ و دنیا در همه تالشهایشان بلندمرتبه خدارفتن به پیشگاه روز امت وقی روز تا هستند

    بهترین فرزندان او و جانشینش بهترین جانشین و پیامبرتان بهترین پیامبر بود. خواهند جاودانتش آ .استبن ابیطالب علی اَمیرَالمُؤمِنین نسل من از و فرزندانشی از پیامبر ای مردم نسل هر هستند. جانشینان

    ایمان نمی به او و پرهیزگار مگر علی دوستی نمی کند با و سرکش مگر کندعلی دشمنی نمی بدانیدکه با

    ع تاریخی نوشته اند که پیامبر او را از پشت و از دو بازو یا زیر بغل گرفت و از جا بلند کرد و تا باالی زانو باال آورد در پاره ای از مناب 1

    طوریکه مردم سفیدی زیر بغل پیامبر را دیدند درحالیکه با اندکی اندیشه آشکار است که چنین کاری ناممکن است )نویسنده( صاحب اختیارتر بوده ام این علی هم نسبت به او صاحب اختیارتر است. خدا یا دوست بدار هرکس را هرکس من نسبت به او از خودش 2

    که علی را دوست بدارد و دشمن بدار هرکس را که او را دشمن بدارد و یاری کن هرکس را که او را یاری کند و خوارکن هرکس را که او را خوارکند

    : امروز کسانیکه کافر شدند از دین شما نا امید شدند پس از ایشان نترسید بلکه از من بترسید امروز یعنی 3قرآن سوره مائده بخشی از آیه 3 دینتان را برای شما کامل کردم و نعمتم را بر شما تمام کردم و دین اسالم را برای شما پسندیدم

    پذیرفته نیست و او در آخرت از زیانکاران استیعنی: وهرکس غیر از اسالم دینی بطلید پس از او 85قرآن سوره آل عمران آیه 4

  • 20

    برعهده م وکردابالغ به شما را پیامبریم می گیرم و شاهد را خداای مردم من مومن مخلص مگر وردآمگرانکه نروید دنیا