12
ا د ی෮උ و ﮫﺎ ری ا آزان ا ر ا ازি ا ه ا د ﻮر ﻣﺎﻩ ﺳﻮﻡ ﺗﺎ ﺍﻭﻝ ﺭﻭﺯﻫﺎﻯ ﺩﺭ ﺷﺎﻫﺪ ﺗﻮﺭﻧﺘﻮ ﺷﻬﺮ ﺍﻣﺴﺎﻝ ﮊﻭﺋﻴﮥ ﺑﻮﺩ ﺗﺎﺭﻳﺨﻰ ﮐﻨﻔﺮﺍﻧﺴﻰ ﺑﺮﮔﺰﺍﺭﻯ ﻋﻨﻮﺍﻥ ﺑﺎ ﮐﻪ ﺳﺘﻴﺰﻯ ﺩﮔﺮﺍﻧﺪﻳﺶ ﺍﻳﺮﺍﻥ ﺩﺭ ﺁﺯﺍﺭﻯ ﺑﻬﺎﺋﻰ ﺩﺭ ﺑﺮﮔﺰﺍﺭ ﺷﻬﺮ ﺁﻥ ﺩﺍﻧﺸﮕﺎﻩ ﮔﺮﺩﻳﺪ. ﭼﻨﻴﻦ ﺗﺎﺭﻳﺨﻰ ﺭﺍ ﮐﻨﻔﺮﺍﻧﺴﻰ ﻣﻰ ﺑﺎﺭ ﻧﺨﺴﺘﻴﻦ ﺑﺮﺍﻯ ﺯﻳﺮﺍ ﺩﺍﻧﻴﻢ ﺍﻳﺮﺍﻥ ﭘﮋﻭﻫﺸﮕﺮﺍﻥ ﺷﻨﺎﺳﺎﻥ ﻓﮑﺮﻯ ﺳﻮﺍﺑﻖ ﺑﺎ ﺑﺮﺟﺴﺘﻪ ﺯﻳﺮ ﺩﺭ ﮔﻮﻧﺎﮔﻮﻥ ﺩﻳﻨﻰ ﺍﻋﺘﻘﺎﺩﺍﺕ ﺍﺯ ﻳﮑﻰ ﺑﺮﺭﺳﻰ ﺑﻪ ﺳﻘﻒ ﻳﮏ ﺍﻳﺮﺍﻥ ﺍﺟﺘﻤﺎﻋﻰ ﺑﺰﺭﮒ ﺩﺭﺩﻫﺎﻯ ﭘﺮﺩﺍﺧﺘﻨﺪ ﮐﻪ ﻫﺮ ﺑﺎ ﻣﺒﺎﺭﺯﻩ ﺳﺘﻴﺰ ﺩﮔﺮﺍﻧﺪﻳﺸﻰ ﻧﻮﺍﻧﺪﻳﺸﻰ ﻧﻮﻉ ﺑﻬﺎﺋﻰ ﻣﺨﺼﻮﺻﴼ، ﺳﺘﻴﺰﻯ ﺳﺖ. ﺑﻪ ﻫﻤﺎﻳﺶ ﺍﻳﻦ ﺧﺸﻮﻧﺖ ﺍﻳﻦ ﺷﻨﺎﺳﺎﻳﻰ ﺑﺮﺭﺳﻰ ﻫﺪﻑ ﮔﻔﺘﮥ ﺑﻪ ﺁﻥ ﺩﺭ ﮐﻪ ﮔﺮﺩﻳﺪ ﺗﺸﮑﻴﻞ ﻫﺎ

Toronto Conference Report-Intellectual Othering and the Baha'i Question in Iran

Embed Size (px)

DESCRIPTION

A report on the Conference held July 1-3 at the University of Toronto on the Baha'i question in Iran

Citation preview

Page 1: Toronto Conference Report-Intellectual Othering and the Baha'i Question in Iran

ش د ا ی و زی د ھا ان آزاری ا

ی س از ار ا ه و دا ور

در روزهاى اول تا سوم ماه ژوئيۀ امسال شهر تورنتو شاهد برگزارى کنفرانسى تاريخى بود

دگرانديش ستيزى ”که با عنوان در “و بهائى آزارى در ايران. گرديد دانشگاه آن شهر برگزار

کنفرانسى را تاريخى چنيندانيم زيرا براى نخستين بار مىشناسان و پژوهشگران ايران

برجسته با سوابق فکرى و اعتقادات دينى گوناگون در زير يک سقف به بررسى يکى از دردهاى بزرگ اجتماعى ايران

ستيز و مبارزه با هر کهپرداختند اين همايش به . ستاستيزى ، مخصوصا بهائىنوع نوانديشى و دگرانديشى

ها تشکيل گرديد که در آن به گفتۀ هدف بررسى و شناسايى اين خشونت

Page 2: Toronto Conference Report-Intellectual Othering and the Baha'i Question in Iran

هاى متفاوت بررسى گونهشناسان و پژوهشگران به تاريخ«: نندگانکبرگزارفرسايى اجتماعى و فرهنگى و دينى و حقوقى دگرهراسى و چگونگى توان

غريبه پنداشته که در زادگاه خويش غير خودى وپردازند از کسانى مىشناسان با روش و نگرشى دانشگاهى و مستند براى ايراناين . اند شده

زدايى هراسى و خشونت نخستين بار به بازکاوى تاريخى روند پيوستۀ بهائىآيينى اصالتا ايرانى دهند که چگونه پيروان در ايران پرداخته و نشان مى

بررسى با . اند ر روبرو بودهدرصد و شصت سال گذشته با آزار و تبعيض پيگيکنندگان در اين کنفرانس به شناسايى آزارى، شرکت هراسى و بهائى بهائىنوازى و پردازند که فرهنگ ايران را از مدار غريب هايى مى شالوده

.»پرورى گسيل داده است دگردوستى به دگرستيزى و خشونت اين کنفرانس به ابتکار آقايان پرفسور توک لى طرقى و پروفسور تاد الوسون

استادان دانشگاه تورنتو، و خانم دکتر مينا يزدانى استاد تاريخ دانشگاه هايى در قريب سى تن از اساتيد سخنرانىو شد کنتاکى شرقى برگزار مى

دعوت، نفى -نگرش تاريخى: ارائه دادندهاى گوناگون به شرح زير بخش -هاى فرامرزى ، هوي تهاى جهانى سياست- تجدد جنسى-و سرزمين موعود

خودى، غير خودى و حقوق - نابردبارى- شناسى آزار -ها ها و چالش جدل هر از مدعوينها سه تن در هر يک از اين بخش. شهروندى و حقوق-بشر

Isabelکنفرانس در طاالر . گفتند يک به مدت بيست دقيقه سخن مىBader قريب سيصد تن از در دانشگاه تورنتو برگزار گرديد و در هر جلسه

گروهى از دانشجويان و داوطلبان به .يافتند ايرانيان عالقمند حضور مىهايى براى فروش پرداختند و در چند جا غرفه تسهيل امور کنفرانس مى

.کتاب برپا شده بودها را در اين کنيم ويديوى کامل سخنرانى از خوانندگان عزيز دعوت مى

: سايت مالحظه نمايندnet.sitenama.www://http

براى آن دسته از خوانندگان که امکان استفاده از کامپيوتر ندارند، احتمال ها در سخنرانى. آوريم در زير مىهايى از چند سخنرانى را بخش

متن کامل هر . وجود داردبازنويسى از روى نوار صوتى خطاهاى کوچک .شنيدتوان در نشانى باال را مىسخنرانى

Page 3: Toronto Conference Report-Intellectual Othering and the Baha'i Question in Iran

اس امانت دکتر عب

آزارى بازنگرى تاريخى بهائىاس امانت استاد رشتۀ تاريخ معاصر ايران در دانشگاه ييل دکتر عب

. ت کنفرانس تورنتو آغاز کرد امريکا سخنان خود را با بيان داليل اهمي ستيزى تشکيل بهائىاى در زمينۀ يکى اينکه اين کنفرانس در مرحله

ها و علل اين پديده بيش از هر موقع در تاريخ شود که کاوش در شيوه مىستيزى فقط متوجه بهائيان م آنکه تبعات دگرانديش دو . ت دارد ايران اهمي

اى است که جمع بزرگى از ايرانيان را چه در داخل چه نيست بلکه پديدهترى از و نشانۀ کيفيت وسيعاين امر نماد. کند در خارج کشور نگران مى

سخنران با مقايسه .نابردبارى اجتماعى در فرهنگ و جامعۀ ايران استکشى، يا نسل براندازى در شرق و غرب در يکى دو قرن هاى کالن نمونه

کشى مذهبى وجود نداشته اخير نتيجه گرفت که در ايران هيچگاه کالنها ى مزدکيان و يا کشتار سن مگر تا حدودى در قرن هفتم ميالدى در مورد

اى با اين حال جامعۀ ايران به اصطالح جامعه. در دوران صفويان در تبريزدگر آزار يا ستمگر بوده و به ترتيبى هويت خود را با جدا کردن ديگران از

باز “ديگرى”و در تقابل با ) تر تر و ضعيف ت کوچک ي در اينجا اقل (خود يش دستگاه شرعى مدونى در دوران صفويه و با پيدا... يافته است مى

ت گرفت و تا دو سه قرن پس از صفويه نيز پشتيبانى دولت از آن اين امر قو “ديگرى” و “خود”ت خود را در تعيين مرز بين علماء و فقهاء هوي

ه در قرن هفدهم به فتواى محمد باقر مجلسى، که آزار اهل ذم . يافتند مى

Page 4: Toronto Conference Report-Intellectual Othering and the Baha'i Question in Iran

دهد که شريعت همواره يابد، نشان مى ز ادامه مى ني۱۹ و ۱۸در طول قرون همين . است که بتواند انسجام خود را حفظ نمايد“دگرى”به دنبال يافتن

امر را در مبارزات مجتهدين اصولى با اخباريون، تکفير شيخيه، زردشتى و .بينيم يهودى آزارى، ستم بر آسوريان، اهل حق و سرانجام بهائيان مى

بابيان و بهائيان چند وجه مشخص دارد که آن را از ديگر اما مواجهه با :سازد متمايز مى“دگرسازى”جريانات

ه، نهضت تى اهل ذم ي ل آنکه بر خالف يهوديان يا ديگر جوامع اقل او شمرد يعنى از نقطه نظر اسالمى مى بابى و بهائى خود را جريانى فرارى تاريخى، يا ترتيب تصو به اين . دانست اعتقادى خود را وراى اسالم مى

هاى ر دوره اين تصو . مدار را وارد اعتقادات خود کرده بود رى زمان تصو دنبال هم - اعم از اديان ابراهيمى يا غير ابراهيمى- ظهور اديان مختلف را

.ه تفاوت داشت ت اهل ذم ي داد و چون فرا اسالمى بود با اقل قرار مىحانه بابيان در آغاز نهضت بابى با هاى مسل م آنکه پس از درگيرى دو

قواى دولتى، بهائيان اعتقاد داشتند که امر را بايد با ابالغ کلمه يعنى از آيين بهائى از .طريق گفتمان و مباحثه پيش برد نه از طريق جهاد به سيف

دانست و از پذيرفت و جزئى از تجربۀ تاريخى دينى مى سويى اسالم را مىبدين ترتيب علماى اسالم . گرفت لفان را در پيش مىجانبى گفتگو با مخا

بايست در مقابل بهائيان به پاسخ بنشينند و گفتگو کنند نه آن که تنها به مى .تکفير آن پردازند

در دنيايى که ديوارهاى بلند . م آنکه جامعۀ بهائى جامعۀ سي الى بود سو پيوندند و از آن جدا توانستند به آن ب مذهبى محکم و استوار بود، افراد مى

سواى آن جامعۀ بهائى از نظر پيوند شهر و روستا يگانه بود و شايد . شوندتنها نهضتى بود در قرن نوزدهم و بيستم که هم در شهر و هم در روستاها

هاى مذهبى ت ي شد و اقل در آن جامعه صداى زنان شنيده مى. نفوذ داشت .شدند نيز به عضويت آن پذيرفته مى

رم جامعۀ بهائى پيامش تجدد بومى بود، تجدد اعالم شده از باال چهاشعاير . زبانش زبان مردم بود و پيامش پذيرش عامه داشت. يا وارداتى نبود يک نوع بورژوازى د،هاى فقهى جامعۀ شيعى را از بين بر و محدوديت

اصول مهمى مثل آموزش، بهداشت، احترام به ،شهرى پرورش داد

Page 5: Toronto Conference Report-Intellectual Othering and the Baha'i Question in Iran

آن وجود داشت که همه و همه براى جامعۀ ايران يک پيام اخالقيات دراجتماعات بهائى که در زير يک سقف افرادى با سوابق . آورد تجدد مى

له نجاست را ناديده أشدند و مس مختلف دينى و عقيدتى جمع مى .رفت گرفتند اين خود يک انقالب فکرى بشمار مى مى

لى شد که بخشى از دچار تحو ا اين جامعه در دورۀ مشروطه و پهلوى ام يعنى آن پيام مدرنيته و تجدد . ل اساسى در تمام جامعۀ ايران بود يک تحو

اى با داد و ستد با تجددى که از طرف مشروطه و بومى خود را تا اندازهچرا؟ چون در عوض . بعد دولت پهلوى در ايران عرضه شد از دست داد

هاى آن کرده د، نخبگان و تحصيلامنيت پيدا کرد، رفاه جامعه بيشتر شآن پيام تجدد و مدرنيته پيش از مشروطه را اگر چه بطور کامل . بيشتر شدند

ا نتوانست جايگاه اصلى خود را که حامل آن پيام باشد از دست نداد ام .پيدا کند

آيد سال که از انقالب ايران گذشته به نظر مى۳۲حال شايد بعد از اى پيدا کرده و آن پويايى که در نتيجه نوعى کل تازهجامعۀ بهائى ايران ش

اگر چه هنوز جنبۀ . اى از دست داده بود باز يافته انزواى داخلى تا اندازها خود را قدرتمندتر و با اطاعت از دولت را از دست نداده ام

.کند هاى بيشتر احساس مى توانمندى بايد بگويم پديدۀ لى با توجه به بيانات دوست عزيزم آقاى دکتر توک

توطئه پندارى که در جامعۀ ايران خيلى وسعت دارد و شامل بهائيان هم هاى اى بود حاصل ضعف جامعۀ ايران در مقابل قدرت شود پديده مى

کشى را داخل يعنى يک نوع ضعيف. بزرگتر يا در مقابله با مسألۀ مدرنيتهوانست با بيگانه ت اگر نمى. دانست براى توانمندى خودش عاملى مى

اين . خارجى مواجه شود بايد يک ديگردرونى را منکوب کند يا آزار دهدکشى به خاطر عدم توانمندى در مقابل بيگانۀ بيرونى، که وجه ضعيف

ساختۀ تصور و پندار خودش بود، حال به صورت آزارى درونى و W. H. Audenبه قول شاعر انگليسى اودن . شد کشى نمايان مى ضعيف

آنان : من خود آن دانم و ديگران نيز، آنچه که کودکان به مکتب آموزند” .“که بر ايشان ستمى رفت خود ستمکار بر دگرانند

Page 6: Toronto Conference Report-Intellectual Othering and the Baha'i Question in Iran

آرش نراقىدکتر

ىئاسالم، مدارا، و مسأله حقوق شهروندان بها

سخنرانى Moravianدکتر آرش نراقى استاد فلسفه در دانشگاه موراوين :ش زير به پايان آوردخود را با بخ

اى که بر مبناى اصل عدالت بنا شده باشد، صاحبان عقايد و ر جامعهدتوانند بر مبناى احترام متقابل با يکديگر همزيستى اديان گوناگون مى

هاى ترين چالش اين، يکى از مهم بر بنا. آميز داشته باشند مسالمتن بهائيت چالشى رسميت شناختن حقوق پيروان آييه مسلمانان براى ب

. است“ حق ناحق بودن”رسميت شناختن ه نظرى براى ب توانند دين خود را حق يا دست کم از حيث پيروان اديان مختلف مى

ا حق بودن يا برترى دين ايشان، به ى برتر از ساير اديان بدانند، ام مهم دارد که حقوق انسانى و ت، مطلقا ايشان را مجاز نمى فرض صح

ت عرصه عمومى به شهروندى پيروان ساير عقايد و اديان را که در مالکي ا به نظر ام .مثابه ملک مشاع همه شهروندان شريک هستند، ناديده بگيرند

رسميت شناختن حقوق پيروان آيين بهائيت با ه من، مسلمانان در مقام ب. و خطير است اندازه مهم اى هم روبرو هستند که به همان چالش عملى

را دشوار بتوان صرفا از طريق “ديگرى”آميز با مدارا و همزيستى مسالمتم با وأآميز و ت همزيستى مسالمت. هاى نظرى و عقلى تأمين کرد بحث

Page 7: Toronto Conference Report-Intellectual Othering and the Baha'i Question in Iran

و اين . احترام متقابل بيش از هر چيز محصول همدلى و شفقت استتوانند آزادانه با ها ب دهد مگر آنکه انسان همدلى و شفقت دست نمى

خود کنند، و جهان را گاه از پس يکديگر بياميزند، درد ديگرى را از آن توانايى انسان در تغيير نظرگاه، و خود را جاى . پنجره ديگرى بنگرند

. آفريند ديگرى نهادن، و درد او را از آن خود کردن، همدلى و شفقت مىپسندى بر بر خود نمىآنچه را که«قاعده طاليى زندگى اخالقى، يعنى

نشيند مگر آنکه فرد بتواند دست کم ، در جان فرد نمى»ديگرى هم مپسندذات پندارى دست و اين هم. گاه خويشتن را با ديگرى يکى بپندارد

ى از تخي ل اخالقى بهره نمى دهد مگر آنکه فرد از حد .مند باشد انى پيش و اما متأسفانه گسترش فرهنگ نفرت و خشونت در جامعه انسنفرت . کند بيش از هر چيز قدرت تخي ل اخالقى انسان را فلج مى

ذات راند، و امکان هم ت مى اى فروتر از انساني را به مرتبه“ديگرى”درد او ديگر دل مرا به درد . ستاند پندارى و به تبع همدلى با او را مى

ضاى در ف. نخواهد انگيخت نخواهد آورد و آه او ديگر شفقت مرا برشود، و تنها صدايى که به گوش درهاى گفت و گو بسته مى،نفرت .رسد هياهوى آه و فرياد است مى

جريان غالب روحانيت شيعه در طول قريب به دو سده براى مقابله با آيين بهائيت در روح و جان مسلمانان بذر نفرت و کينه افشانده و خون و

عقايد حريف تمام جهد خشونت درويده است، و به جاى نقد منصفانهبايد ميان . خود را مصروف حذف خشونت آميز او کرده است

تفاوت . ستيزى و نقد عالمانه و منصفانه آيين بهائيت تمايز نهاد ىئبهاستيز فقط در روش پژوهش و ىئمنتقد منصف آيين بهائيت و فرد بها

بر گر، منتقد منصف، برخالف فرد ستيزه. عيات ايشان نيست محتواى مد داند که پيش از گشودن باب بحث انتقادى اطمينان يابد خود فرض مى

. نهد که شريک گفت و گوى او در موقعيت امن و برابر به بحث گام مىشرط نقد منصفانه آيين بهائيت آن است که منتقد منصف اطمينان پيش

محترم ،ى به عنوان شهروندانئيابد که حقوق انسانى و مدنى شهروندان بها .رسميت شناخته شده استه برابر بو

در شرايطى که حريف در معرض انواع تحقيرها و قربانى انواع

Page 8: Toronto Conference Report-Intellectual Othering and the Baha'i Question in Iran

هاست، و حقوق انسانى و مدنى او به نحو گسترده و سيستماتيک خشونتو در غالب (تواند شود، نقد، ولو نقد منطبق بر موازين علمى، مى نقض مى

و توجيه سرکوب و خشونت مايه تشديد دست) موارد به آسانى مى تواند . به نفى زندگى رقيب بينجامد،شود، و به جاى نقد انديشه رقيب

در اينجاست که به گمان من روشنفکران و نوانديشان مسلمان بايد حساب خود را از جريان غالب در ميان روحانيت شيعه جدا کنند، و براى

ارى که در تلطيف فضاى اخالقى و معنوى جامعه ايرانى از تاريخ خونبى ايرانى آفريده شده است، ئطول قريب به دو سده براى شهروندان بها

رى بجويند، و براى گشودن باب گفت و گوى عالمانه و منصفانه با تب صاحبان عقايد گوناگون، از جمله پيروان آيين بهائيت، نخست اطمينان

و يابند که حقوق و کرامت انسانى تمامى شهروندان، صرفنظر از آرا ).تأکيدها از ماست( .عقايدشان، به يکسان حرمت يافته است

دکتر مهرانگيز کار

خشونت و تبعيض دينى در ايران

ق، و فع ال حقوق بشر و همکار مرکز دکتر مهرانگيز کار وکيل، محق کندى دانشگاه هاروارد در . حقوق بشر در مدرسۀ مطالعات دولتى جان اف

Page 9: Toronto Conference Report-Intellectual Othering and the Baha'i Question in Iran

بتدا به اهميت گفتگو و گفت و شنود در محيطى آزاد طى سخنان خود ااشاره کرد و گفت نزديک شدن جوامع مختلف با هم وقتى امکان پذير

ها با هم نشست و برخاست داشته است که افراد بتوانند صرفنظر از تناقضباشند بدون آنکه کسى ديگرى را به آيين دينى و يا سياسى خود دعوت

ى براى رفت و آمد و گفتگو است اين امر مقدمه مه.کند اگر شخص . م شود که آن زمينه هدفش جلب اى مى احساس کند که طرف وارد زمينه

کند و من مخاطب به آيين يا عقيدۀ اوست اين امر ايجاد مقاومت مىدکتر مهرانگيز کار اشاره . اميدوارم اين مانع فرهنگى از ميان برداشته شود

هايى حاصل ى فرهيختگان جامعۀ بهائى تماسکرد که ما در ايران با برخا مجبور شديم زود اين تماس را قطع کنيم نه از ترس حکومت کرديم ام

خود بلکه به آن خاطر که ما قصد وارد شدن در بحث مذهبى و تغيير آيين .نداشتيمرا

سخنران سپس به مشکالتى که قانون اساسى دوران مشروطيت با آن قانون ۱۴ و ۱۳، ۱۲ و سپس با بحث در اصول روبرو بود اشاره کرد

هاى اساسى نشان داد که ترکيب اين اصول بر اساس نقض حقوق اقل ي تنقص ديگر قانون اساسى ايران آنست که . بهائيان استدينى خصوصا

مرجعى به نام دادگاه قانون اساسى براى شکايت شهروندان از آن وجود ى وجود دارد و احکامى صادر ندارد حال آنکه در مصر چنين مرجع

.کند که با تطابق با ديانت اسالم بسيار به حقوق انسانى نزديک است مىخانم کار در پايان به لزوم مشارکت همۀ قشرهاى مردم ايران در تقاضاى حقوق انسانى اشاره کرد و بيانات خويش را با اين قطعه از يک آهنگ

:پايان دادتنها نمان به درد، کاين درد مشترک، . زيزهمراه شو عزيز، همراه شو ع

.شود هرگز جدا جدا درمان نمى

Page 10: Toronto Conference Report-Intellectual Othering and the Baha'i Question in Iran

دکتر عبدالکريم الهيجى

جمهورى اسالمى ايران در مقابل کميتۀ رفع تبعيضات نژادى سازمان ملل متحد

هاى المللى جامعه عبدالکريم الهيجى، نايب رئيس فدراسيون بيندکتر در سخنرانى خود با دفاع از حقوق بشر در ايران حقوق بشر و رئيس جامعه

عنوان باال ابتدا به دو قانون اساسى ايران يعنى قانون اساسى انقالب مشروطيت و قانون اساسى جمهورى اسالمى پرداخت و گفت که در هيچ

در قانون . يک از اين دو قانون، اصلى به نام آزادى مذهب وجود ندارد اساسى اول، پادشاه مرو ج مذهب شيعه است و وقتى از آزادى انتشار کتب

قانون اساسى . گردد ه مستثنى مى ضال هاى بارود بالفاصله کت سخن مىجمهورى اسالمى نه فقط سند تبعيض جنسى، تبعيض قومى و تبعيض

بنا بر اين وقتى در . مذهبى است بلکه سند قيمومي ت مل ت ايران استيابيم بايد به دنبال وق مردم نمىقانون اساسى چيزى براى دفاع از حق

المللى حقوق مدنى و المللى برويم مثل ميثاق بين ابزارهاى حقوقى بينخير آن أ با هشت نه سال ت،۱۹۵۴سال رژيم گذشته در سياسى که ايران در

۱۹۶۵المللى را در سال چنين کنوانسيونى بين رژيم گذشته هم. را پذيرفت

Page 11: Toronto Conference Report-Intellectual Othering and the Baha'i Question in Iran

هاى کنوانسيون الغاء همه گونه تبعيضپذيرفت و به آن ملحق شد و آنبا توجه به اينکه منشور ملل : در اين کنوانسيون آمده است.نژادى است

متحد مت کى بر اصول کرامت و برابرى تمام افراد بشرى است تمامى اند که براى تحقق بخشيدن به اهداف اين اعضاى سازمان ملل متعهد شده

هاى بشرى ى به حقوق بشر و آزادىسازمان در جهت گسترش احترام جهان ...بدون تفاوت نژاد، زبان و مذهب گام بردارند

دکتر الهيجى در بخش ديگرى از بيانات خود ضمن برشمردن وجوه قوانين جمهورى اسالمى اظهار داشت، جمهورى گرايانۀ به شدت تبعيض

:اسالمى بايدنى و کليه مفاد قانون اساسى، قانون مجازات اسالمى، قانون مد-۱

قوانينى که مسلمانان غير شيعه و ايرانيان غير مسلمان را مورد تبعيض قرار المللى حقوق بشر ها را با مفاد کنوانسيون بين دهند اصالح کند و آن مى

.تطبيق دهدهاى قانون اساسى حق همۀ مردم را به به طور مشخص در اصالحيه-۲

آزادى پذيرش و تغيير دين و آزادى انديشه، آزادى وجدان، آزادى دين، .ت را بگنجاند اکي آزادى حق ناباورى و شک

پيش شرط دستيابى به اين اهداف حرکت جامعۀ ايران به سوى جامعۀ شهروندى است ولى با قانون اساسى فعلى چنين حرکتى امکان ناپذير

.است

خطاب به بهائياندن به جامعۀ رسي: دکتر الهيجى در پايان سخنان خود اظهار داشت

ها، و در صدر همه آزادى وجدان، آزادى عقيده، شهروندى و آزادى .دينى تنها يک راه دارد و آن مبارزه است آزادى دين و آزادى بى

بدون مبارزه، بدون مطالبۀ بينيم که هيچ قومى تاريخ بشريت مى در. حقوق به حق خود نرسيده و اين حقوقى است در رابطه با کرامت انسانى

بنا بر اين اگر در اصول مذهبى دين شما به شما گفته شده است که فع الي ت سياسى نکنيد من به آن احترام مى اما اين فع الي ت سياسى . گذارم

شما از کرامت . کنيد شما به نفع کسى يا ضرر کسى کارى نمى. نيست

Page 12: Toronto Conference Report-Intellectual Othering and the Baha'i Question in Iran

نه شما با رژيمى سر و کار داريد که نه حق زندگى،. کنيد خودتان دفاع مى .دهد حق آزادى وجدان و نه حق آزادى مذهبى به شما مى

خواهد شما را تبديل مى. گذارد اين رژيم به هيچ چيز شما احترام نمىکند به انسان بدون کرامت، به يک برده که آنچه دارد در دست مواليش

ا اين مبارزۀ يک . ما را تبديل کند به يک بيگانهشخواهد است، مى ام شود و توقع وقتى به حقوقتان تجاوز مى. مبارزۀ همه استگروه نيست،

شود کنم بايد وقتى به حقوق ديگران هم تجاوز مىعداريد من از آن دفا. متوق ع نباشيد مردم فقط از حق شما دفاع کنند. شما هم از آن دفاع کنيد

نويس يا فع ال زنان بينيد مدافع حقوق بشر، وکيل عدليه، روزنامه وقتى مى در اين . افتد اين وظيفۀ شهروندى شماست که از او دفاع کنيد به زندان مى

مبارزه بايد بهائى، مسلمان، شيعه، کافر، من اگنوستيک، همه شرکت .کنيم تا جامعۀ شهروندى در آيندۀ ايران تحقق يابد