18
ﻓﺮﻫﻨﮕ ﻣﺎﻫﻨﺎﻣﻪ- اﻳﺮاﻧ اﺟﺘﻤﺎﻋن ادﻣﻮﻧﺘﻮن11 ﺳﺎل دوم- ﺷﻤﺎره4 ﺑﺎن آ1387 ﻧﻮاﻣﺒﺮ2008 اﺟﺮاﻳﻲ ﻣﺪﻳﺮ: ﻧﻴﻤﺎ ﻳﻮﺳﻔﻲ ﻣﻘﺪم ﺳﺮدﺑﻴﺮ: ﺳﻴﺮ ﻧﻴﻚ ﻣﺤﺴﻦ ﺷﻤﺎره اﻳﻦ ﻧﻮﻳﺴﻨﺪﮔﺎن: ﺗﺒﺮﻳﺰي، اﻟﻨﺎز ﭘﻴﺪاوﺳﻲ، ﻧﻮﻳﺪ ﭘﻴ ﭼﻮﺑﻚ، ﺮوز ﺧﺎﻟﻘﻲ، ﻛﻴﻮان رﺿﺎزاده، ﺳﻴﺎوش ﻃﺎﻫﺒﺎز، ﻧﺎﺻﺮ ﻧﺎ ﺧﺴﺮو ﻓﺎﺧﺮي، ﻣﺤﻤﺪﻋﻠﻲ دري ﺟﻠﺪ ﻋﻜﺲ: ﻣﺮاﺳﻢ» ﻮﺳﺘﻦ ﺗﺎر ﺑﻪ ﻓﻘﺮ« - آﻟﺒﺮﺗﺎ داﻧﺸﮕﺎه) رو( ﻣﻮﺳﻴﻘﻲ ﺷﺐ- International House ) اﻧﺘﻬﺎ( * آﻣﺎدﺋﻮس) 2 * ( ﻛﺎﻧﺎدا ﻏﺮب ﻫﻨﺮي روﻳﺪادﻫﺎي) 7 ( * ﺟﻬﻨﻢ ﺑﺎﻏﺒﺎن ﻛﺘﺎب از) 9 * ( اﺳﺖ ﮔﻨﺎه ﻧﺒﺮدن ﻛﺎر ﺑﻪ را ﻫﻮش) 9 ( * ادﻣﻮﻧﺘﻮن ﭘﺎﺗﻮﻗﻬﺎي: ﺳﻴﺴ ﻴﻠﻴﻦ) 10 ( * اﻳﺮاﻧﻲ ﻫﺎي وﺑﻼگ در ﮔﺬري) 11 ( * آﺷﭙﺰﺧﺎﻧﻪ- ﻋﺮﺑﻲ ﻛﻮﻓﺘﻪ) 11 * ( ﺑﺮﻧﺎدل) 12 ( * ﻧﻘﺮه ﭘﺮده اي) 13 ( * ﺧﺎﻧﮕﻲ ﺣﻴﻮاﻧﺎت ﻧﮕﻬﺪاري) 14 ( * ﺗﺼﻮﻳﺮي ﮔﺰارش) 15 ( * ﻋﻜﺎﺳﻲ ﻫﻨﺮ) 17 ( * ﻣﺎﻫﻨﺎﻣﻪ ﺑﻪ ﺗﻤﺎس) 17 ( * اﻧﮕﻠﻴﺴﻲ ﻧﻤﺎﻳﻪ) 18 ( ﻣﺮاﺳ» ﺗﺎرﻳ ﺑﻪ ﻓﻘﺮﻴﻮﺳﺘ« آﻟﺒﺮﺗﺎ داﻧﺸﮕﺎه در- ادن ﻣﻮﻧﺘﻮ- ﻛﺎﻧﺎدا- ﻣﺤﻤﺪ ﻓﺎﺧﺮي ﻋﻠ اﻳﺮاﻧﻴﺎن

Iranians 011n4y2nov08

Embed Size (px)

DESCRIPTION

International House ) ‫اﻧﺘﻬﺎ‬ ( ‫ﻓﺮﻫﻨﮕﻲ‬ ‫ﻣﺎﻫﻨﺎﻣﻪ‬ - ‫اﻳﺮاﻧﻴ‬ ‫اﺟﺘﻤﺎﻋﻲ‬ ‫ادﻣﻮﻧﺘﻮن‬ ‫ﺎن‬ * ‫ﻋﻜﺎﺳﻲ‬ ‫ﻫﻨﺮ‬ )17(* ‫ﻣﺎﻫﻨﺎﻣﻪ‬ ‫ﺑﻪ‬ ‫ﺗﻤﺎس‬ )17(* ‫اﻧﮕﻠﻴﺴﻲ‬ ‫ﻧﻤﺎﻳﻪ‬ )18( ‫اﻳﺮاﻧﻴﺎن‬ - ‫ﻣﻮﺳﻴﻘﻲ‬ ‫ﺷﺐ‬ ‫ﺷﻤﺎرهدوم،ﺳﺎل‬ 4- ‫ﻣﺒﺮﻧﻮا‬ 2008 ‫اﺻﻠﻲ‬ ‫ﺗﻢ‬ ‫زيروزﮔﺎريدرﻏﺮبرو‬ ‫ﻣﺮدان‬ ‫ﻫﻤﻴﺸﮕﻲ‬ ‫رواﻳﺖ‬ ‫ﻛﻨﺎر‬ ‫در‬ ، ‫ﺧﺴﺘﻪ‬ ‫و‬ ‫ياﻧﺘﻘﺎماﺳﺖيﺑﻴﺎﺑﺎﻧﻬﺎيﻏﺮﺑﻲ،ﺣﻜﺎﻳﺖﻛﻴﻨﻪﺗﻨﻬﺎ‬ . ‫در‬ ‫ﻫﺮﮔﺰ‬ ‫رﺿﺎزاده‬ ‫ﺳﻴﺎوش‬ 2 1

Citation preview

Page 1: Iranians 011n4y2nov08

ان ادمونتون اجتماعي ايراني- ماهنامه فرهنگي

11 2008 نوامبر –1387 آبان 4 شماره -دوم سال

:مدير اجرايي مقدم يوسفي نيما

:سردبير محسن نيك سير

:نويسندگان اين شماره نويد پيداوسي، الناز تبريزي،

كيوان خالقي، روز چوبك،پي ناصر طاهباز، سياوش رضازاده،

دريمحمدعلي فاخري، خسرو نا

:عكس جلد )رو ( دانشگاه آلبرتا- »خي فقر به تاروستنيپ«مراسم

)انتها (International House -شب موسيقي

) 7(رويدادهاي هنري غرب كانادا ) *2 (آمادئوس*

)9( هوش را به كار نبردن گناه است ) *9 (از كتاب باغبان جهنم*

) 11(گذري در وبالگ هاي ايراني * )10 (يلينسيس: پاتوقهاي ادمونتون *

) 13( اي پرده نقره* ) 12 (برنادل) * 11 ( كوفته عربي- آشپزخانه*

)15 (گزارش تصويري* )14(نگهداري حيوانات خانگي *

) 18( نمايه انگليسي* ) 17 (تماس به ماهنامه* ) 17 (هنر عكاسي*

علي فاخري محمد- كانادا-مونتون اد- در دانشگاه آلبرتا»پيوستن فقر به تاريخ«مراسم

ايرانيان

Page 2: Iranians 011n4y2nov08

2008 مبرنوا -4 شماره دوم،سال

2

آمادئوس سياوش رضازاده

)1(

يك ي مشهورش، گانه پس از آن كه سرجو ليونه وسترنهاي سهخوب، بد، ، و )1965 (براي چند دالر بيشتر، )1964 (مشت دالر

، را ساخت، تصميم داشت تا از ژانر وسترن فاصله )1966 (زشتروزي روزگاري : بگيرد و فيلمي گانگستري كه در ذهن داشت بسازد

براي ساختن همين فيلم بود كه حتا كارگرداني . در آمريكانهاد را هم كه پيش از فرانسيس فورد كاپوال به او پيشپدرخوانده

.شده بود رد كرد تا روايت خود را از مافيا بسازد

كنندگان آمريكايي كه از فروش جا بود كه تهيه اما مشكل آنت بودند اعالم كردند كه تنها به وسترنهاي اسپاگتي ليونه سرمس

روزي روزگاري در آمريكا گذاري در شرطي حاضر به سرمايه. شوند كه ليونه پيش از آن يك وسترن ديگر هم برايشان بسازد مي

ي ديگر افتاد؛ اين گانه اين گونه بود كه ليونه به فكر ساختن يك سهزي روزگاري روي مختلف تاريخ آمريكا كه با ي سه برهه بار دربارهيك مشت شد؛ با در غرب وحشي آغاز مي) 1968 (در غربي ي شاعرانه حماسه«يافت؛ و سرانجام با ادامه مي) 1971(ديناميت

، به پايان )1984 (روزي روزگاري در آمريكا .1»خشونت و آزورزي .رسيد و به زمان حال مي

، همان روزي روزگاري در غربفيلم نخست اين مجموعه، . كنندگان هاليوودي درخواست كرده بودند ست كه تهيه وسترني

ي فيلمي عظيم كه اغلب به عنوان برترين فيلم وسترني كه بر پردهاگر ليونه با وسترنهاي . شود اي نقش بسته است معرفي مي نقره

اسپاگتيش پايان دوران وسترنهاي رمانتيك جان فورد و هاوارد بديل پايان كل سينماي كار بي شاههاكس را اعالم كرد، اين بار با اين

زند، چنان كه پس از اين فيلم ناگهان ديگر هيچ اثر وسترن را رقم ميانگار اين فيلم چنان . 2خورد قابل توجهي در اين ژانر به چشم نمي

توان بازگفت به چه را كه در يك ژانر مي ي آن باعظمت بوده كه همه .تنهايي به تصوير كشيده است

، در كنار روايت هميشگي مردان زي روزگاري در غربروتم اصلي هرگز در . ي انتقام است ي بيابانهاي غربي، حكايت كينه تنها و خسته

هيچ فيلم ديگري چنين ژرف و ظريف، انساني كه جانش به تمامي قهرماني كه نامي . ي انتقام است به تصوير درنيامده است ريز كينه لب

پندار كه كارش در . زند زدهني ميندارد؛ به جاي صحبت كردن، ساو آن گاه كه . ور نگه داشتن آتش اين كينه بوده اين جهان تنها شعله

شوند يا به ناكجا مي شود و مردان كابوي يا كشته انتقام ستانده ميشود؛ و گذرد؛ غرب وارد تمدن مي آهن هم از شهر مي روند، راه مي

.سدر بدين سان دوراني از تاريخ به پايان مي

)2(

آن روزها كه رونالدو تازه از بارسلونا به اينتر رفته بود و به خالف ي كالچو فرصت نگرانيهاي پيش از انتقال از اين كه فوتبال بسته

درخشيد و خوب گيرد، خوش مي ي جوان مي هنرنمايي را از ستارهست كه كني هايي آغاز شده بود كه او آن بازي زد، زمزمه گل مي

و البته از اين . ها، پله و مارادونا، نزديك شود رو افسانه به قلمتواند ميوطن بودنش با دو اسطوره نام پله بيشتر بر زبانها بود، به خاطر هم

در پاسخ اين حرفها پله در يك كنفرانس خبري در . رونالدو البدكن جهان ساله را بهترين بازي21ي كنگ گفت كه ستاره هنگاو فقط يك مهاجم خوب است . گز پله نخواهد شدداند؛ اما او هر مي

پله يكي بوده است و خواهد . زند دهند و گل مي كه توپ را به او مي .چنان كه مانند بتهوون ديگر ظهور نكرده است ماند؛ هم

ي اين كه چند ماه بعد از اين، زيدان در فينال جام جهاني، ستارهرگز آن رونالدوي شكست كه ديگر ه جوان و تيمش را چنان درهم

زيدان، هشت سال بعد، اين بار در . پيشين نشد، چندان مهم نيستكه –چهارم نهايي جام جهاني اين بال را بر سر رونالدوي ديگر يك

هم نازل كرد و هر –نامش را براي تمايز به رونالدينيو تغيير داده بودچه آن.ها دور ماندند رو افسانه دو اين ستارگان بدين گونه از قلم

جالب است اين است كه پله چرا خود را با بتهوون مقايسه كرد؟

. شايد بتوان گفت كه موسيقي حسيترين و نيز عموميترين هنرهاستجا كه مهارت يك فرد در كارش از هم از اين روست به گمانم كه آن

رسد، با شناختي مي گذرد كه به مرزهاي زيبايي حدي ميدر شطرنج براي مثال، . شود سه ميدانان برجسته مقاي موسيقي

. شود طرحهاي مينياتوري ميخاييل تال با ويولن پاگانيني مقايسه ميراه با تاكتيكهاي هاي توفاني الكساندر آلخين، هم يا حملهي واگنر است و آورش كه يادآور اپراهاي چنداليه و پيچيده سرگيجه

.البته جان پرآشوب اين هر دو

Page 3: Iranians 011n4y2nov08

1387 آبان - 11 شماره پياپي اجتماعي ايرانيان ادمونتون- ماهنامه فرهنگي

3

باز بزرگ ها اما خوزه رائول كاپابالنكا، شطرنجي اين جالبتر از همهاي كه با نگاه كردن به بازي پدر، شطرنج كودك نابغه. كوبايي است

آموخت و تا رسيدن به قهرماني جهان هيچ كتابي نخواند، و از اين رو بازيهايش تركيب . دانستند باز بالفطره مي او را شطرنج

بايي، كه در عين سادگي، ست از ظرافت و سادگي و زي انگيزي حيرت .نمايد نيافتني مي سخت دور و دست

ست اگر او را بخواهيم با بزرگي از عالم موسيقي قياس كنيم بديهي .ولفگانگ آمادئوس موتسارت: تنها يك نام خواهد بود

)3(

واستها، خواه شديد باشد خواه نه، هرگز نبايد طوري بيان خ« در سهمناكترين حتا،موسيقي نيز. آور گردد شود كه نفرت

جا هم بايد آن كه بل؛آزاردهد حالت خود، نبايد گوش را .3»پيوسته موسيقي بماند ونواز باشد گوش

ساز تاريخ وچرا برترين آهنگ چون تا اواخر قرن بيستم، بتهوون، بيي فرد او به خصوص با سمفونيهاي توفاني شماره. شد داد مي قلم

نوآوريهاي بسيار او در ژانرهاي مختلف شان، و نيز آغازهاي كوبندهي هفتاد بود اما از دهه. شد كه كمتر كسي به اين شك كند سبب مي

...كه موتسارت بار ديگر سر برآورد

آن را كه در هشت . موتسارت به معناي كامل واژه، يك نابغه بودنويسد و در سيزده سالگي اپرا، جز اين چه سالگي سمفوني مي

بتهوون نخستين سمفونيش را در سي سالگي (توان خواند؟ ميموسيقي موتسارت، و به خصوص ملوديهايش به طرز ). نوشتانگيزي ساده و آشنا، و در عين حال پيچيده و دور از دست حيرتنوازي شگرف بود و به مدد سازي و بداهه تواناييش در بداهه. است

ا به ذهن ي موسيقي ر توانست هر قطعه انسانيش، مي ي فوق حافظهبسپارد و هر اثر جديدش را در ذهن بيافريند و تنها براي ثبت روي

بتهوون اما . كاغذ بياورد، با تمامي جزييات، بي يك نت اضافه يا كموجوگري بيش از آن كه از نبوغي چنين فراانساني بهره گيرد، جست

هاي آثاري كه ازاين دو بر جا نوشته اين را از تفاوت دست. كوشا بودنويسهاي موتسارت به ندرت تصحيح دست: توان دريافت مانده مي

، در حالي كه يادداشتهاي قطعات بازمانده از بتهوون بارها و بارها شده . وجوي كمال موسيقايي توسط او تغيير يافته است در جست

شناسي مبحثي با نواز است كه در روان موسيقي موتسارت چنان گوشاثر مثبت موسيقي بر مغز، . ه شده استگشود» اثر موتسارت«نام

در 1993انگيزي كه در سال ي حيرت چندان جديد نيست؛ اما نتيجهژورنال نيچر از آزموني در دانشگاه ويسكانسين چاپ شد بر اين داللت داشت كه موسيقي موتسارت بيش از همه بر افزايش قدرت مغز تاثير

مينه انجام شده، و تاثير از آن زمان تحقيقات بسياري در اين ز. داردموسيقي موتسارت بيشتر به الگوهاي خاص ملوديك و فركانسهاي

هوده نبود كه آواي موسيقي بي. تكرارهاي آنها ارتباط داده شده استنبوغ موتسارت آشناترين . دانستند موتسارت را صداي خود خداوند مي

رت بر تمام اگر چه تاثير ژرف موتسا. به زواياي تاريك روح آدمي بود به گمانم 4ست عصر و پس از خود انكارنشدني دانان هم موسيقي

گويي كه مي«: مشهورتر از همه عشق چايكوفسكي به موسيقي اوست. خوان نيست عشقم به موتسارت چندان با طبيعت موسيقي من هم

اما اين شايد به دليل اين باشد كه با گذشتن كودكيم در آن دوران ام كه تسكين و آسودن ه و افسرده تبديل شدهخاص به فردي شكست

ساز اي كه آهنگ جويد؛ موسيقي خويش را در موسيقي موتسارت ميدر آن لذت زندگي را كه خود بخشي از وجود كامل و سالم خود

باور نخواهي كرد، دوست عزيزم، كه وقتي ... كند اوست منعكس ميناشدني مرا فسپارم چه احساس وص خود را به موسيقي موتسارت مي

زايي است كه از اين چيزي كامال متفاوت از شور تنش. گيرد در بر ميحالم خوش... شود موسيقي بتهوون، شومان، يا شوپن در من بيدار مي

اي تهي از كه سرنوشت چنين خواسته بود كه كودكي من در خانهآواي موسيقي سپري شود و گوشهاي كودكيم با زهر موسيقي بعد از

داني كه وقتي موسيقي موتسارت را نمي... ن آلوده نشودبتهووكنم، پنداري كه باز گونه احساس جواني و سرزندگي مي نوازم چه مي

...»ام در عنفوان جواني مردي شده

نوازي عظمت موسيقي موتسارت اما البته تنها در اين ظرافت و گوشظاهري اگر از تقارنهاي زيبا در اوورتورهايش و سرزندگي . نيست

كنسرتوهايش بگذريم و به تفاوت وارياسيونهاي در ظاهر مشابه توجه ي بيروني شاداب آثارش عبور كنيم و به درون آن كنيم؛ اگر از پوسته

ي آن گاه است كه هارموني زندگي را در موسيقي نابغه... برسيمي وخيزهايش، با همه ي افت با همه. بزرگ بازخواهيم يافت

كه سرانجام در ركوييم مشهور مرگش به انفجار فرازونشيبهايش، شايد بهتر از همه آرتور اشنابل جادوي موسيقي موتسارت را . رسد مي

بيش از حد «جا كه سوناتهاي پيانويش را توصيف كرده باشد، آن .خواند مي» ساده براي كودكان و بيش از حد دشوار براي هنرمندان

Page 4: Iranians 011n4y2nov08

2008 مبرنوا -4 شماره دوم،سال

4

)4(

ي بيستم و نيز مرگ ي دوم سده هتوجه دوباره به موتسارت در نيمي پيتر شافر شد تا مايه تراژيك و مرموزش در جواني دست

كرساكف بر اساس آن -كه ريمسكي(اي كوتاه از پوشكين نامه نمايشي آن را از فراموشي بيرون بكشد و بر پايه) اپرايي هم ساخته بود

.اي جديد بنويسد نامه نمايش

ي موتسارت با آنتونيو ساليري، ي رابطه ي پوشكين درباره نامه نمايش. ساز ايتاليايي مقيم وين و دربار امپراتوري، نوشته شده بود آهنگ

سالها بعد از مرگ موتسارت، وقتي كه ساليري روزهاي پاياني عمر آورد، ناگهان در وين شايع شده خود را در يك آسايشگاه به سر مي

د كه موتسارت را مسموم بود كه ساليري اعتراف كرده است كه او بوتوان تصور هر چند كه اين شايعه هرگز تاييد نشد، اما مي. كرده بود

كرد كه به روسيه و پوشكين هم رسيده باشد و موضوعي ناب را در . و شاعر بزرگ قرار داده باشد اختيار نويسنده

آنجلس ي شافر در لندن و سپس نيويورك و لوس نامه موفقيت نمايش، 1984درست در سال . ه به سرعت به فيلم هم درآمدچنان بود ك

و البته . هم ساخته شدروزي روزگاري در آمريكاهمان سالي كه كار ليونه توسط تكه شدن شاه بخت آن داشت كه با تكهآمادئوس

.هاليوود، هشت اسكار را براي سازندگانش ببرد

تقام را به ي ان تايي از كينه هم روايت بيروزي روزگاري در غرباگر اين بار . ي حسادت است روايتگر كينهآمادئوسكشد، تصوير مي

دست با بازي غولهايي چون هنري به حكايت رويارويي دو مرد اسلحهاي كه ست و كينه حكايت وادي موسيقي. فاندا و چارلز برانسن نيستي حسادت به آن كه نبوغي كينه. ست به همان ظرافت اين وادي

د و اين نبوغ را بهتر از درباريان امپراتور، ساليري فراانساني داركاري و بدين سان هم. داني برجسته است فهمد كه خود موسيقي مي

يك گروه، از آنان كه شايعه را ساختند تا پوشكين و شافر و ميلوس فورمن، منجر به آن شد كه حسادت به عميقترين وجه خود، در قالب

. به تصوير كشيده شوديك داستان با شخصيتهاي تاريخي

موتسارت . شخصيت اصلي اين داستان نه موتسارت، كه ساليري استي او چيز آن قدر بزرگ و آن قدر آشناست كه ساختن فيلمي درباره

اگر چه (اما شخصيت خلق شده براي ساليري . جديدي نخواهد داشتاو كه با آمدن . بسيار براي گفتن خواهد داشت) نامنطبق با تاريخ

تسارت به وين اگر چه جايگاهش متزلزل نشده، اما چيزي درونش موعظمت موتسارت و شكوه موسيقي او سرانجام او را . فروشكسته است

رساند كه اين موتسارت نيست كه او و استعداد فرودستش به اين ميو . خندد كه خود خداست كه از اين راه به او مي كند؛ بل را تحقير مي

. كه مبارزه كند؛ با موتسارت و با خداشود او هم مصمم مي

كشاند وپنج سالگي به نابودي مي آن كه سرانجام موتسارت را در سينبوغ آسماني موتسارت بيش از اين . ساليري هست و ساليري نيست

توان تصور كرد كه اگر موتسارت همان نمي. تاب زندگي را نداشت او ديگر در اين عظمت نبوغ. رسيد كرد به كجاها مي گونه رشد مي

گويد ساليري همان گونه كه خود مي. جهان گنجايي نداشتي آنان كه از نبوغ بهره ندارند؛ نماينده. مايگان است ي ميان نماينده

:گويد چنان كه به كشيش مي

ي شما ترجيح داد آن را كه بيش از همه دوست خداوند بخشاينده«مايه در يك مياني آن ندهد كه داشت نابود كند اما اجازه مي

.كوچكترين سهمي از بزرگي او شريك شود

ودو سال سي. او موتسارت را كشت و مرا نگاه داشت تا شكنجه كندپژمرده شدن ... موسيقيم. ودو سال تماشاي فنا شدنم سي... شكنجه

هر روز پژمرده شدنش تا زماني كه ديگر هيچ كس آن را ... موسيقيم ...و موسيقي او. كند اجرا نمي

ي من به جاي همه. زنم، پدر روحاني من به جاي تو هم حرف ميي همه. من قديس حامي آنها هستم. زنم مايگان جهان حرف مي ميان ...»اند مايگاني كه جهان را پر كرده ميان

.مايگان جهان از موتسارت و از نبوغ است ي ميان ساليري انتقام همه

)5(

، بين فتح و 76سال . فوتسال بودنخستين بار كه ديديمش در فينالادعا بود از جواناني كه سربازيشان را فتح تيمي بي. استقالل

اما وقتي او خود را از . تر از هميشه گذراندند و استقالل، پرستاره ميچنان زمين را به آتش : زير فشار سالن بيرون آورد، چشمها خيره شد

يك كرد كه يكپوشان پرمدعاي استقالل چنان كشيد و با ملي .آجرهاي سالن پير تا ابد آن شب را به ياد خواهند داشت

هنوز بيست ساله نشده بود و در . 77سال . بعدتر به پرسپوليس رفتكيا پرسپوليسي كه از دروازه تا نوك حمله از عابدزاده تا مهدوي

كرد و جايي داشت، درخشيدن آسان نبود، هر چند كه خوب بازي ميبازي استقالل اولين بازي بود كه . چپ داشتثابت در هافبك

هايي از آن تكنيك ناب را در برابر محمد تقوي به رخ كشيد و بارقه

Page 5: Iranians 011n4y2nov08

1387 آبان - 11 شماره پياپي اجتماعي ايرانيان ادمونتون- ماهنامه فرهنگي

5

ي در بازي دوستانه. بعد منصور پورحيدري به تيم ملي دعوتش كردتيم ملي با كويت كه يكي از بدترين بازيهاي تاريخ تيم ملي بود، تنها

را بازيافت و چندين دريبل ناب از او ي مثبت اين بود كه او خود نكته .كه به وجدمان آورد

بازيهاي اول به عنوان . بازيهاي آسيايي بانكوك ميدان درخشش او بوداما . كن جانشين هر بار كه به زمين رفت خوب بازي كرد بازي

درخششش از آنجا آغاز شد كه تيم ملي در پيستون چپ با مشكل در پستي كه . داد تيم ملي نشان نميي مواجه شد و نوازي در قواره

دورترين پست ممكن از تخصصش بود چنان بازي كرد كه همان با . ملقبش كردند» جواهر«هاي ورزشي تهران به روزها روزنامهتوپ موربش از روي خط اوت جناح چپ به سمت حركتهاي پابه

هاي مفرح دريبلش، ي حريف، با حيله ي جريمه مركز و پشت محوطهي ي خودي كه يادآور عابدزاده دوپا روي خط كرنر دروازه-پا كبا ي

اگر او نبود بعيد بود كه تيم ملي مغرور از برد آمريكا در ... بزرگ بوداما او آمده بود تا دوراني از . جام جهاني، در بانكوك به جايي برسد

تاريخ فوتبالمان را رقم بزند و به مدد گل همو بود كه در فينال كويت از همان بازيهاي بانكوك بود كه دانستيم كه . شكست داديمرا

اي كه كل تاريخ فوتبالمان را به انتظارش نشسته بوديم ظهور ستاره داشت كه نه در پروين و محمدخاني و پيوس 5»آني«. كرده است

كيا و سراغش كرده بوديم، نه در دايي و باقري و خداداد و مهدويي كه گزارشگر از او پرسيد آيا تجربهبعد از همين بازي بود. بقيه

ي مرسوم بازي در اين پست را داشته و او به جاي آن كه به شيوهو » ...بگي، نگي«: همه، ساختگي و باطمانينه صحبت كند، فقط گفت

...گفتيم مان را به هم تبريك مي ستاره خنديديم و تولد فوق ما كه مي

آن روزها ريوالدو بهترين . داز آن پس لحظات ناب برايمان كم رقم نزكن جهان بود و دوست داشتيم كه در استاديوم نام او را با نام بازي

بعدتر حس كرديم كه ريوالدو هم . ريوالدو پيوند بزنيم و فرياد كنيماو . براي او كوچك است و لقب را به ماردونا و جادوگر تبديل كرديم

ست از درخشيدنش، ها شده بود و ما سرم ديگر وارد ساحت اسطورهكرديم كه صرف دريبل زدن، او را به مارادونا شبيه به اين فكر نمي

چنان كه صرف يگانه بودن، پله را به بتهوون مانند هم. كند نميي بتهوون با آن ديسنانسهاي سمفونيهاي كوبنده. تواند كرد نمي

وون بود، وار پله چه كار؟ مارادونا، بته توفاني را با حركتهاي نرم و بالهبا آن دريبلهاي انفجاري و آن قدرت و سرعت، و آن فرارهاي

ي ما هم ستاره پله بتهوون نبود، و فوق. آسايش از بين چند نفر برق .جادوگر بود، اما مارادونا نبود

نظيرش او نه قدرت مارادونا را داشت، نه سرعت او براي دريبلهاي بيتوانست هزار بار برگردد و به ميمدافع . به اينها نيازي هم نداشت. را

او برسد و باز دريبل بخورد، بدون اين كه حتا فرصت بيابد كه رويش گونه مدافع بازي بايرن و هانوفر را به ياد آوريد كه چه. خطا كند

كوشد تا تنش را بين او و توپ حايل كند، و او پيكر حريف مي غولاند و آن را به جايي رس گونه پايش را از پشت حريف به توپ مي چه

گونه با يك اندازد و وقتي باز مدافع برگشت چه خواهد مي كه ميبازي او چيزي داشت . كند كلي از جريان بازي محو مي دريبل او را بهايراني، آني كه در » آني«ي ستارگان جهان فوتبال؛ جدا از همه

به نقصش را دوپاهاي بي-پا يك. هاي مارليك آموخته بودش كوچه پسبان را هم به همين شيوه جا خاطر آوريد، كه گاه حتا دروازه

گونه در يك وجب جا ، يا بازي ايران و آلمان را، كه چه(!)گذاشت ميزند تا مفهوم تنها و تنها ايراني بهترين مدافع چپ جهان را دور مي

و ... را تا پايان عمر از ياد نبرد» دريبل خوردن روي يك موزاييك«ي اينها اضافه كنيد روح خاص او را؛ روحي رها و طاغي، ه همهالبته ب

شخصيت عجيب «نگاران به روحي كه روزنامه. ي نوابغ چون همه همشناختيمش؛ انگار روح خود كردند، اما ما خوب مي مربوطش مي» او

ي دو استقامت تنهايي يك دوندهما بود؛ انگار روح كالين اسميت گذاشت و بعد در بود كه همه را جا مي) 1962توني ريچاردسن، (

او هم . خنديد مي ايستاد و به ريش همه دوقدمي خط پايان ميي مدافعان حريف را دريبل و تحقير كند، و جا همه توانست يك مي

...خيالي توپ را به آسمان بزند ي خالي با بي بعد در دوقدمي دروازه

اين : يگانه است از يك جهت ديگر نيز روزي روزگاري در غرب

فيلم، نخستين فيلم تاريخ سينماست كه موسيقي پيش از برداري ضبط شده و بازيگران سر صحنه حركات خود را با فيلم

نظير بدين سان است كه خراميدنهاي بي. كردند موسيقي تنظيم ميكلوديا كارديناله و حركات پرهيبت هنري فاندا و جيسن رابردز را

ايرانيان

Page 6: Iranians 011n4y2nov08

2008 مبرنوا -4 شماره دوم،سال

6

تاي انيو موريكونه چنان هم موسيقي بي. كردتوان توجيه بهتر ميكند قدرتمند است كه هر كسي را به متابعت از ريتم خود مجبور مي

استفاده از : ي ليونه اي بوده است اين ايده ي هوشمندانه و چه ايدهموسيقي براي زيباتر كردن هارموني حركتها در جايي كه هيچ ربطي

.به ميدان رقص ندارد

همه چيز انگار كه . مين فوتبال هم به همين گونه بودحركات او در زتوپش، پاسهاي نظير پابه حركات بي. شد با ريتم موسيقي تنظيم مي

اش كن حريف هم دوره اگر ده بازي. طالييش، و حتا ضربات سرشترين و بهترين راه، هميشه آن بود كه او انتخاب كردند، ساده ميگونه درست از روي خط بينيد كه چهبازي تيم ملي با رم را ب. كرد مي

كن حريف كند و از بين آن همه بازي ي زمين حركت مي نيمهجز به موسيقي به چه . كوبد گذرد و توپ را به تير افقي مي ميتوان اين حركات را مانند كرد؟ دشوارترين حركتها كه تنها زير مي

چون آواي موسيقي درست هم. نمايد ترين مي پاهاي او ساده ...موتسارت

)6(

تهران،

.من آمدم

...ده سال ديرتر

6...ده سال پيرتر

13اما . صبرانه به انتظار جام جهاني بوديم و اجراي موتسارتمان بياسفند بود و نحسي سيزدهش، بازي با هامبورگ، زمين گلي

همان روز نوشتيم . آليانزآرنا، مچ پايي كه پيچيد و رباطي كه پاره شد ...سپاريم ت را به تو ميخدايا موتسار

به معناي محبوب خداوند است و به خاطر همين معني، » آمادئوس«اگر «: اما. پيتر شافر عنوان نمايشش را از نام وسط موتسارت گرفتموتسارت . »خدا مرا دوست دارد، بايد گفت ساليري را بغل كرده است

.چنين گفته بود

او پا به . گذرد رديم، ميدرست ده سال از روزهايي كه او را كشف ك. سي سالگي گذارده؛ ما هم ديگر آن جوانان پرشور آزادي نيستيم

او كجا اجرا كرده كه من «كند كه ساليري از او دعوت نمياي گردد، با قراردادي به گونه موتسارت به ميهن بازمي» ببينمش؟

ر آزادي، د. اين بار او به افكار ساليري آگاه است. آور ارزان خندهمعموليترين بازي فصل پرسپوليس، در يك روز ميان هفته، براي

گمان ساليري بي. شود آمدگويي به جادوگر لبالب تماشاگر مي خوشپيچد، از نبوغي كه محبوب دلهاست و محبوب خداوند باز به خود مي

حتا اگر در . كند مايگان پرمدعا را تحقير مي نبوغي كه ميان. است كه افتخارش در تيم ملي چيدن سيستمي بوده دربي ليگ، آن مربي

كه جادوگر كمترين كارآيي ممكن را داشته باشد، يك مهاجم را بيرون بكشد تا يك مدافع اختصاصي تنها براي مهار او به زمين بفرستد، باز او سمفوني خود را خواهد نواخت، حتا نه روي زمين،

. بهتر و زيباتر از اوي خود ساليري، و البته هزار بار كه به شيوه بل

پوش از موتسارت ساليري در لباس مبدل، در هيبت مردي سياهخواسته بود كه ركوييمي براي مرگ بنويسد تا موتسارت باور كند كه

دعوت شدن جادوگر به تيم ملي هم . مرگ خودش نزديك استنشين كردنش، ايجاد تنش، و سرانجام نيمكت: همان حكايت است

موتسارت اين بار دعوت را نپذيرفته كه ديگر . وغنابود كردن نباز همان شبي كه در . دانند مي ي حسادت ساليري را همه كينه

ي خرد شد و به چهره–پاهاي خداوند–فوتسال زير پاهاي جادوگر ...نبوغ سيلي زد

هاي بسيار مايگان، حيله ي ميان ساليري اما هنوز، به نمايندگي از همهگويد تا من چنان كه پس از رد دعوتش، ابتدا مي. در آستين دارد

ي اطرافيان هستم موتسارت نخواهد بود؛ سپس تقصير را حوالهباره در بين دو نيمه در كند و بعدتر در بازي با برق يك موتسارت مي

...شود كن پرسپوليس ظاهر مي رخت

)7( ...سپاريم خدايا، آمادئوس را به تو نمي

ايبرتبه تعبير راجر . 1روزي زمان با وبيش هم كه كم) 1969سام پكينپا، (اين گروه خشن به جز . 2

باشد كه ) 1992(نابخشوده ساخته شد، شايد تنها استثنا، روزگاري در غرب .كارگردانش، كلينت ايستوود، خود، كشف ليونه بوده است

1781موتسارت، . 3د كه او سمفوني مشهور پنجم خود آي هاي بتهوون برمي نوشته براي مثال از دست. 4

. موتسارت نوشته است40را از الگوي سمفوني )حافظ(ي طلعت آن باش كه آني دارد بنده. 5 !ياد علي حاتمي، با تغيير زندههزاردستاناز . 6

Page 7: Iranians 011n4y2nov08

1387 آبان - 11 شماره پياپي اجتماعي ايرانيان ادمونتون- ماهنامه فرهنگي

7

رويدادهاي هنري غرب كانادا تبريزيالناز

مركز معماري كانادا در مونترال

Canadian Centre for Architecture (CCA)

در بخش هنري اين شماره از نشريه، قبل از اشـاره بـه رويـداد هـاي هنري و فرهنگي كه در ماه نوامبر در پيش داريم، قـصد دارم يكـي از

معمـاري كانـادا رو كـه شـايد خيلـي از شـما -مجموعه هاي هنـري :عزيزان از اون بازديد كردين بطور مختصر براتون معرفي كنم

به دوران شود نگهداري مي CCA يوني كه در مجموعهكلكسقدمت سراسر دنيا را از گذشته تا معماري گردد كه فرهنگ رنسانس بازمي

اين مجموعه در واقع . امروز در معرض ديد عموم قرار داده است بهدر كشورهاي مختلف معماري كه در عرصه نمايانگر تغييراتي است

.ها به وقوع پيوسته است در طي دوران

المللي در اين مركز انجام هايي كه در سطح داخلي و بين برنامهبه مردم و معماران و دانشجويان معماري هاي شيوه شود معرف مي

و فرهنگ شهري و معماري غناي است كه با هدف نشان دادن. گيرد صورت مي مشاركت در مشكالت و مسايل مطرح در اين زمينه

هاي آموزشي براي رشيو عكس و برنامه كتابخانه آشاملاين مجموعه هايي را هم براي باال بردن اطالع عمومي همگان است كه نمايشگاه

.كند مي برگزار

ساخته 1874در سال نيز "خانه شاگنسي"ي بناميك بناي تاريخبازسازي اين ساختمان . تركيب شد CCA شده و با ساختمان جديد

لوئيس انجام گرفته مترمربعي با سرپرستي دنيس سنت20000 يكي از بناهاي نادر قرن نوزدهم» خانه شاگنسي«است و امروز

130000اين مجموعه . كاناداست كه بازديد آن براي عموم آزاد است، كتابخانه، بخش حفظ و مرمت آثار ها، تئاتر گالري فوت مربعي با

جوايز متعددي در اياالت ، دفاتر سرپرستي و مركز مطالعه هنري، .دريافت كرده است ده و اروپامتح

رفته ها از بين ساختار شهري را كه در اثر احداث بزرگراه CCA باغاين قسمت توسط شهر مونترال در سال . كند بود، دوباره احيا مي

به نام ملوين معماريانهاعطا شد و طراحي هنرمند CCA به1986فيق كرده تل معماري هاي سازي را با مهارت مجسمه هنر چارني كه اين مجموعه در واقع تلفيقي از.ه استهاي آن افزود بر زيبايي

و بافت شهري است كه يكي از مراكز معماري هنر هاي طبيعت جلوه .آيد به شمار مي معماري در زمينه برجسته

مدارك غني آرشـيو ي،هاي مهم اين مجموعه نمايشگاه يكي از بخش هاي اصـل معمـاري ها و ماكت ها، فيلم ها، اسكيس شده مانند طراحي

اي از اتاق هاي متـصل مجموعه .باشد در مقياس شهري آن زمان، مي :ماننـد به هم، بازديد كنندگان را از ميان حجم وسـيعي از اطالعـات

دهد تا به تصور روحيه ها، تصاوير و تبليغات شهر قديم، عبور مي فيلم به كـار گرفتـه معماري و شهرسازي كه در بستر اجتماعي آن روزگار

.شده است، كمك نمايد

هايي با مقياس بسيار بزرگ بخش مهم ديگر نمايشگاهي شامل عكس .نـد ك باشد كه شهر قديم و جديد را با هم مقايسه مي و تاثير گذار مي

هايي در هر شهر امكـان توجـه بـه برپايي چنين نمايشگاه در حقيقت تـرين ن و اجرايـي وضعيت كنوني و بهتري وضعيت قبلي شهر، بررسي

. كند برنامه ريزي براي آينده را فراهم مي

ايرانيان

ايرانيان

Page 8: Iranians 011n4y2nov08

2008 مبرنوا -4 شماره دوم،سال

8

كه قراره در مـاه آينـده شـاهد ي هنري و اما فستيوال ها و رويداد ها :برگزاريشون باشيم

فستيوال انديشه ها

برجـسته و اصـلي ق ايـده و انديـشه يكـي از ابتكـارات فستيوال خلـ يـن فـستيوال در ا. باشـد لبرتا در جشن صد سالگي خود مي آدانشگاه

نتـون برگـزار وهاي كانادا واقع در شـهر ادم مشاركت با مركز فستيوال هاي فرهنگي شـهر و بـا كمـك تعـدادي از گردد و بر اساس سنت مي

هـدف اصـلي ايـن .گـذاري شـده اسـت بزرگان دانشگاه آلبرتـا، پايـه فستيوال همگرا نمودن علوم و هنرهاي مختلف در بطن يك فستيوال

اي از ميراث صد سـاله دانـشگاه بـه ز بوده و در واقع هديه انگي هيجان .باشد جامعه مي

موضــوع اولــين دوره فــستيوال "تــرس و شــادي در دنيــاي مــدرن" ايــن برنامــه بــه انتخــاب كــارگردان فــستيوال. اشــدب هــا مــي انديــشه

Miki Andrejevic و رهبـران و هيئت مديره بخش مشاوره دانشگاه دانـشمندان، فيلـسوفان، سياسـتمداران و انجمن، شـامل هنرمنـدان، .گردد مفسران اجتماعي برپا مي

پانل آزاد معماري، طراحي شهري و شادي

هـاي عمـومي، هدف اين برنامه بحثي آزاد در مورد نحوه تـاثير خانـه هاي عمومي و طراحي شهري بر چگونگي احـساس و ادراك ساختمان

شــــركت كننــــدگان ايــــن پانــــل . انــــسان امــــروزي اســــتWilliam Alsop (England), Jaime Lerner (Brazil) و

Marianne McKenna (Canada) ــده آن ــوده و گرداننــ بــLance Carlson مدير و CEO باشد كالج هنر و طراحي آلبرتا مي.

صبح تـا 10:30 از ساعت 2008 نوامبر 15اين برنامه در تاريخ شنبه .گردد زار مي برگCitadel Rice بعد از ظهر در محل تئاتر 12

جنبش مغزها-نتونو در ادمGlobal Visionsفستيوال فيلم

گـردد، اين فستيوال فيلم جهاني كه ساالنه در ماه نوامبر برگـزار مـي منـد و نتون بوده و كارهـاي مـستندسازان عالقـه ومنحصر به شهر ادم

اين فـستيوال كـه . نمايد باذوق كانادا و سراسر نقاط دنيا را تجليل مي تين بـار بـا شـروع سـومين سگذرد، نخ سال از عمر آن مي 27ن اكنو

فستيوال فيلم جهاني شروع بكار نمود و انرژي خود را براي فعاليت از طرفداران بـسيار عالقمنـد و مـشتاق، حاميـان و داوطلبـان دريافـت

فـيلم و سـينماي كانـادا صـنعت ءارتقـا هدف اين فـستيوال .كند مي

اي متعهدانـه هـ هـا و فعاليـت گر بحث دهنده و انعكاس بعنوان سازمان بسوي بهبود وضعيت اجتماعي، فرهنگي، اقتصادي و اكولوژيكي دنيـا

.باشد مي

طبيعتا اين فستيوال بعنوان يك فستيوال فيلم كانادايي، بيشتر تاكيد ، موضوعاتي در خصوص جوانان كانادايي : هاي كانادايي دارد بر داستان

كانادايي، اجتماعشان و مـسائل و مـشكالت منحـصر بـه هاي خانوادههـاي مـستند اين موضوعات از طريق نمايش بهترين فـيلم . خودشان

.گيرد كانادايي موجود انجام مي

ها، توسط فيلمسازان منحصر بفرد كانادايي ساخته شده و بـه داستانحضار اجازه تفكر در مورد نقش خـود در شهرشـان، كـشورشان و در

آورد كـه دهد و براي آنهـا ايـن فرصـت را فـراهم مـي را مي دنياشانبه اين منظور مستندهاي . بيني خود را بدرستي گسترش دهند جهان

، اي از كشورهاي مختلفي همچون چين، پاكستان، ايران، كنيا آموزندههـاي ايـن فـستيوال اياالت متحده آمريكا، آلمان و اسرائيل به برنامـه

يكــه تماشــاگران پــرده نمــايش را تــرك هنگام .افــزوده شــده اســتهـا حساسي از روشنفكري، تعالي و هجوم افكـار نـو بـه آن نمايند ا مي

.دهد دست مي

شـود و اين فستيوال ساالنه به مدت چهار روز در ماه نوامبر برگزار مي در Arts District در2008 نـوامبر 9 تـا 6امسال نيز قـرار اسـت از

عـالوه بـر نمـايش فـيلم .رپا گردد نتون ب و ادم Downtownمحدوده هـاي workshop: هاي ياد شده در اين فستيوال،برنامه هـايي چـون

هـاي جـوان بـراي عمومي و بحث هاي آزاد با فيلمسازان، روز رسـانه هاي ها به منظور معرفي گروه فيلمسازان جوان و نمايشگاه فروش ايده

ل امــسال هــاي ويــزه فــستيوا هــا از جملــه برنامــه NGOاجتمــاعي و .باشند مي

كـشور مختلـف دنيـا در 26 فـيلم از 40در فستيوال امسال قريب به ها شـامل اين فيلم . شود روز با شكوه به نمايش گذارده مي 4طي اين هاي مستند كانادا و ساير نقاط دنيـا هـستند كـه بـا كيفيـت بهترين

.بااليي پذيراي مهمانان خواهند بود

:منابع1. http://www.cca.qc.ca/table.asp?lang=eng

2. http://www.globalvisionsfestival.com/aboutus.php

Page 9: Iranians 011n4y2nov08

1387 آبان - 11 شماره پياپي اجتماعي ايرانيان ادمونتون- ماهنامه فرهنگي

9

از كتاب باغبان جهنم محمد شمس لنگروديشعري از

ت ؛چه اندوه بار اس مي شويبزرگ م

.ميري بمكه

اندوه بار استچه يعمر ستني زي سر راهي مسافرخانه ادر مسافرش از ساس كمتر استكه از دوش زنگ زده اشو

زدي ري فرو مسم هاشهي خود گذشته اند راز

آورندي را تاب مييتنها شناسندي نه منندوي بي كه نه مي اوهي مدني رسيبرا دانيشه جان گذشته اند از رندي مي مي كوچكيي روشنايبرا رسد ،ي مالشاني به خكه

ستني زي ققنوسي انهي اندوه بار است در اشچه . نداردي پركه

را آرد كن استخوانم نانش را ببخشو يا پرندهبه مانده است،ي از عمرش باقيا قهي دقكه

زردم باز كني را از چهرهدهانم دهي آنانه بو

. ندارند ي سخن گفتن دارند و دهاني براي دلكه

بار است بتيمص مي آن كه بزرگ شويآرزو

.ميري بمو شودي آغاز مگري ديروز دهند ، ي ها پرچم ها را تكان مداني شنوم در مي مو

استدشوار

ستنيز نداردي كه دريا مسافر خانهدر سوختني بوو . مالفه و تختش برخاسته است از

زاده (رودي شـمس لنگـ محمد

) خورشــيدي1329 آبــان 26شاعر معاصر ايراني و از اعضاي

.استيسندگان ايران نو كانون

لنگـــرود در 1329 ســـال در از راو سرودن شـعر شد متولد

نخـستين . دهه پنجاه آغاز كرد دفتر شعرش رفتار تـشنگي در

و "خاكستر و بانو " انتشار مجموعه هاي از منتشر شد، اما پس 1355او در دانـشگاه . رسيد در اواسط دهه شصت به شهرت "ناپيداجشن "

اشعار مجموعه "پنجاه و سه ترانه عاشقانه ". تاريخ هنر درس مي دهد .پنجاه و سه سالگي اوست

هوش را به كار نبردن گناه است

)پاياني بخش(نامه ابراهيم گلستان به نادر ابراهيمي

سال پيش در گفتار يك يس. اسم گذاشتن به روي هرچيز آسان است اي فريفـت و برحـرص خـويش نـام خودكامه"فيلم اين جمله بود كه

هاي نجيب و پاك اما پوك به چقدر از اين نام ".نجيب پاكي پوكي زد . شـعار آسـان اسـت . گوينـد هـا را شـعار مـي انـد؟ ايـن خورد مـا داده

شـد مكرر وقتي شعار . ها شعاردادن برحسب پيشداوري، غريزه، عادت گـاهي هـم . شود ارثي شود سنت، مي شود باور، مي شود عادت، مي مي

گاهي براي خودنمائي و گفـتن كـه بـا –آرايند ها آن را مي "با ذوق "ذوقيم، گاهي براي مزد با چشم پوشيدن از شعور و شرافت، گاهي بـه

ايـن، درجـاي بـاز كـردن . گمراهي، گاهي چون خود دست دركارانـد حتي اصل گاهي . افزايند دن بر شاخ و برگ مي واصلش را درست تردي

Page 10: Iranians 011n4y2nov08

2008 مبرنوا -4 شماره دوم،سال

10

هـا، بـراي زورآزمـائي شود بهانه براي همان شاخ و بـرگ كـشيدن مي. هـا حرفي، براي كرسي نهم آسمان به زيرپاي الب ارسـالن گذاشـتن

لعـاب آب . ها براي روي شرارت لعاب رنگي شيرين كشاندن اسـت ايناگـر كـه حتـي . شـود نـاخوش كند آدمي مـي شود شرارت اثر مي مي

از روي يـك نفهمـي دنبـال رسـم . قصدت چنين نبوده باشد در اصل بـه صـورت –اي اي تكـرار كـرده اي، و آنچه بـه ذهنـت نـشانده رفته

هرچند هوش را به كار نبـردن گنـاه كبيـره اسـت و ذنـب –معصوم خواسـتي كشيده است به بدكاري هرچند مـي قانون پاولف ترا . اليغفر

رفهاي گنده گنده بگوئي، يا دست خـودت نبـود و شيرين بكاري و ح شوند براي دراين ميانه هم يك دسته فرمولساز مي . فقط رسم روز بود

بخـارتر، ولـي هاي جوربجور همان اعمال، امـا خـود ازتمـام بـي جنبهپرگوي بيجاتر ولي پرازجنجال، از جاي خود نجنبنده پشت ميز كافـه

دعاي روشنائي چيزي كـه هـيچ سوزني، داراي ا -نشين عرقخور دودي دنياي تنگشان را به وسعت دنياي واقعي، حتي بـه . بيني نزدشان نمي

خواننـد خـود را روشـنفكر مـي . انگارنـد حساب مـي وسعت كيهان بي شـعر . آنكه نزدشان اصال فكري يا فكركي باشد چه بكر چـه آلـوده بيكننـد مـي سازند، نقاداند، و همچنين به ترجمه رو گويند، فيلم مي ميدانستن زبان اولي يا زبان خـود، حتـي؛ و مافيـاي مفنگـي كـه بـا بي

هاي خود دارند تضمين ادعاشان است كه مانند پمـپ بـا بـاد همانند . به ناحق. كنند نمايانند، يكديگررا بهم حقنه مي يكديگر را پروار مي

هاي سپرده به ذهن وگرفتـه بـه بايد فرمان ايست به خود داد، مطلب داري كـه بـه دت را زيروروئي كرد تا حاال كه آنقدر شـعور و شـرف عا

انديشي راهي كه راه باشد بيابي و بيهوده دور ورنداري تـا ديگران مي حساب بيفتي به كوره راه يا در مانداب درمانده ولجن تنگ چشم و بي

اينست كارروشنفكر نه ساختن يا تكـرار حرفهـاي مثـل . گرفته بماني . چيزهائي كه متكي به سـنت اسـت نـه برعقـل –ده ورد سحر فريبن

هـا نـه از حرفت بايد از حساب و تجربه باشد، از محك زدن به سـنت گويم اما، از تو نيست كـه اين هارا براي تو مي . اطاعت آنها، نه ازعادت

گـويم امـا دربـاره تـو نيـست كـه ها را درجواب تـو مـي گويم اين ميتواني ، و حرفت بايد تاحدي كه ميحرفت مرا به حرف آورده . گويم مي

هاي شخصي و محدود ودمدمي باشد بلكه بـا جـا نه به حسب حساب جا كامل بگوئي و چيزي از– نه يك روز–دادن درمتن منظره روزگار

.ها سياه كردن من از براي تو اينست انگيزه اين صفحه. نيندازي

با ارادت بسيار و با آرزوي روشن شدن

گلستان-ا

سيسيلين: وقهاي ادمونتوناتپ پيروز چوبك

سـرو رو سيسيلين رستوراني هـست كـه غـذاهاي جنـوب ايتاليـايي رسـتوران Jasper Avenue 11239. آدرسـش هـست . كنـه مـي

هـاي بـزرگ بـراي جمـع نسبتا بزرگي هست و امكان اين رو داره كهسـاندويچ منوي غذاش شامل انواع پيش غذا، پاستا، پيتزا،. رزرو كنيد

دالره و هـم 16-15قيمتهـاي پاسـتا حـدود . و غذاهاي اصلي هست . خيلي باالست و هم كيفيتش خيلي خوبه حجم غذا

شده و روغن زيتـون اسـتفاده در اكثر پاستاها از گوجه فرنگي خشكاصـلي قيمتهـاي غذاهاي. ميكنن كه طعم غذا رو خيلي خوب ميكنه

پرسـنل . روي منو هـم باشـه دالر40باالتري داره نسبتا و ميتونه تا بار رفتم هميشه خـوش برخـورد بـودن و 2رستوران تا جايي كه من

به عنوان پيش غـذا و روي سـرويس . مرتب و به موقع دادن سرويسرسـتوران سيـسيلين . كـنن و كره سـرو مـي معمولشون نون داغ تازه

شه هاي بزرگ داره كه مي مهماني منوهاي متفاوتي براي شام، ناهار و .دمه رو در وب سايت اين رستوران ديه

http://www.sicilianpastakitchen.com/home.html

انايراني

Page 11: Iranians 011n4y2nov08

1387 آبان - 11 شماره پياپي اجتماعي ايرانيان ادمونتون- ماهنامه فرهنگي

11

گذري در وبالگ هاي ايراني كيوان خالقي

وبـالگ نـويس چنـد به عنوان پي نوشت بـه معرفـي اول بـه . انـد ازم كه به تازگي كشف شـده پرد ديگر ساكن ادمونتون مي

كند كه رخ نمايد و خود كند ولي كرامت نمي مي1افاضاتكه - شيخــشناساند ــا ب ــه م ــي-را ب ــه م ــسوتان عرص ــه از پيشك ــردازيم ك ي پ

هاي پاي هر پستش را در كل نويسي است و البته تعداد كامنت وبالگاش يـك ملـه هـر ج ! ام نويسي خـود دريافـت نكـرده عمر كوتاه وبالگ catch phraseي زار دلباخته و من هر روز در اين شوره": مثل! است در هـم بابـك ."بردش از يـادم شوم كه شب، باد مى خسى ديگر مى براي سرآغاز شعري از سياوش كـسرايي را انتخـاب 2شبدر بي برگ

در نهايـت بـه وبـالگ انگليـسي . منتظر پستهاي بعدي هستيم . كرده ميرسيم كه از ورودي هاي جديد دانـشگاه آلبرتـا Pathology3زبان

ي ي رشــته اطالعــات مختلفــي در زمينــهفرزامــيآقــاي . هــستندــي ــشان يعن ــي( Pathologyتحصيلي ــيب شناس ــارب )آس ــا تج را ب

فكـر . دهنـد شخصيشان مخلوط كرده در اختيار خوانندگان قـرار مـي ها تفاوت هاي غير مهندسي در اينجا با مهندسي ي بچه كنم تجربه مي

اساسي داشته باشد چرا كه مثل ما در دانشكده با فارسي كارشـان راه دارويـي -ي رياضـي دوست دارم بـا قـسمت رياضـي پـروژه !افتد نمي

ديگر وبالگي كه مجـددا شـروع بـه فعاليـت .ايشان بيشتر آشنا شوم هـا طـول گـاهي مـاه . اسـت 5تصوير، دختـر كاغـذي كرده وبالگ

اي زيبـا را بـه خواننـده اهـدا كنـد، امـا جملـه تـصوير كـشد تـا مي :سخنانيست كه خواندنش براي نوشتن يك داستان كافيست

فكـر كـن الي . بزن، چشم هايت را ببند و حدس بـزن حدسكـدام كتـاب، تـوي آهنـگ كدام خاطرة خزنده، پشت جلـد

هايت و آنوقت چشم . حدس بزن . كدامين نواي موسيقي پنهانم ...اي تا ده، مدتهاست كه شمرده. م كنپيداي. و بيا. را باز كن

1 http://efaazaat.blogfa.com 2 http://noleafclover.blogfa.com 3 http://farzami.wordpress.com 4 http://foldedme.blogspot.com 5 http://www.tasvirbarkaghaz.blogspot.com

)كوفته تخم مرغي( كوفته عربي -آشپزخانه

وسينويد پيدا

من شخصا . دستور غذاي اين دفعه رو از مامانم گرفتم متاسفانه در اثر هيجان زياد از ديدن غذا يـادم رفـت . عاشق اين غذام

. اين كوفته حرف نـداره ولي از من قبول كنيد كه ! ازش عكس بگيرم به جاي عكس غذا يه عكـس از سـمبل آشـپزخونه ايرانيـان واسـتون

:م كه مامانم از ايران واسم آوردنذار مي

: مواد الزم براي دو تا سه نفر گرم250گوشت چرخ كرده • فلفل دلمه اي و گوجه فرنگي متوسط هركدام سه عدد •

  گرم250جعفري •

 برنج نيم پز يك پيمانه •

 يك عدد بزرگپياز •

تخم مرغ يك عدد •نمك، فلفل، ادويه غذا، آبليمو يا آبغوره، و روغن بـه مقـدار •

 كافي

 رب گوجه فرنگي يك قاشق •

 . جعفري رو پاك كرده و خرد كنين، بشورين و بذارين آبش كامل بره

پياز رو پوست بگيرين و خورد كنين و با يه كم روغن تفتش بدين تـا ده و تخم مرغ رو به گوشت اضافه كنين پياز سرخ ش . طاليي رنگ شه

يه كم نمك، فلفل، ادويه غذا، جعفري، و برنج نـيم . و خوب ورز بدين

ايرانيان

Page 12: Iranians 011n4y2nov08

2008 مبرنوا -4 شماره دوم،سال

12

به ماهيتابه يـه كـم روغـن . پز را بهش اضافه كرده و يه كم ورز بدين اضافه كنين، به اندازه يك تخم مرغ از مايه كوفته برداشته، به شـكل

. يتابه اطرافش رو سرخ كنين يك بيضي سه بعدي در بيارين و تو ماه .اين كارو براي تمام مايه كوفته انجام بدين

) دو بنـد انگـشت (فلفل دلمه اي و گوجه فرنگي را به قطعات بـزرگ خرد كرده، ته قابلمه يا ماهيتابه ديگري ريخته و كمي نمك، فلفـل و . رب گوجه فرنگي بهش اضـافه كـرده و كوفتـه هـا رو روش بچينـين

رو كه براي سرخ كردن كوفته اسـتفاده كـردين روش كمي از روغني يك ليوان آب بهش اضافه كنين، در ظرف رو بگذارين و اجاق . بريزين

بيست دقيقه تـا نـيم سـاعت بعـد كوفتـه هـا آمـاده . رو روشن كنيد ها رو تو ها گذشت، كوفته دقيقه كه از پخت كوفته 15 تا 10(شن مي

هـا كم آبليمو يا آبغـوره بـه كوفتـه در پايان كار يه ). ظرف برگردونين هـا كوفتـه . اضافه كرده و بعد از چند جوش اجاق رو خـاموش كنـين

.آماده هستن ...نوش جان

رنا دلب خسرو نادري

جلوى در ،زند بغل راننده مى" .همينجاست"چندان پير هم شايد . شود بزرگ باغ كه باز است و پيرمرد پياده مى

ست ولى آن عصاى چوب آبنوس وگندمىنباشد يعنى موها كه جاز داخل باغ صداى كنسرت و دست . آيد است كه بيشتر به چشم مى

مرد يا همان . رسد به گوش مى و كل و انواع اصوات شادى بخش دده با پدر عروس و داماد به ترتيب دست مى،شود پيرمرد داخل مى

و ) لكلىهمان مشروبات ا(بعد دعوت به نوشيدنى . گويد و تبريك مىرود انتهاى باغ سراغ عروس و كند صاف مى قليان و چاى را رد مى

ست از خداوند فرزندان صالح عطا فرمايد كه فرزند صالح گلى". دامادخندد، ساقدوش مى. بارد از لحنش شايد حسرت مى"گلهاى بهشت

"ببخشيد آقاى؟. خيلى خوش آمديد": پرسد بوسدش و مى مى ".زاده هستم" :گويد مى

" خالى؟ةزاد"-

شما زاده صدايم . بنى جمال هستم فخرةزاد محسنتقوى. نه"- ".كنيد

"جناب آقاى زاده، به به، خب عروس سريد يا داماد سر؟"-

".ام من از پريشان آمده"-

".از پريشان تا چلندر؟ كم راهى نيست"-

".نه، نيست"-

سر است يا پرسد كه باالخره آقاى زاده داماد ساقدوش ديگر نمىكند شايد فكر مى. يا اينكه اين پريشان اصال كجاستعروس سر

بلندگوها كه با تمام توان در حال پخش پارميدا ةصداى آزاردهندنشاند زند و زاده را مى لبخند مى. گذارد صدايش را بشنود هستند نمى

بت حها ص كند با دور و بري زاده شروع مى. پشت ميزى آن نزديكىپسرى از . يد و صفاي پريشانگو هواى اينجا مىشرجىاز . كردن

شكور هستيم، ما ف": گويد آنطرف ميز ليوان آب را برداشته و مىدوست دارم ببينم آنجا ": گويد زاده بالفاصله مى".ست هوايش عالى

البته ما خودمان . قدمتان روى سر":گيرد اش مى پسر سرفه"را پسر فحشى نثار خودش "هممن ":گويد زاده مى".مهمان هستيم

. نكرده هم آمد دارد گاهىتعارف. زند كند در دل و لبخندى مى مىاى دو دسته،آيد زاده به وجد مى،شود رقص قاسم آبادى كه شروع مى

ايرانيان

Page 13: Iranians 011n4y2nov08

1387 آبان - 11 شماره پياپي اجتماعي ايرانيان ادمونتون- ماهنامه فرهنگي

13

، عزيز اگر خبر ندارىةخوانند (.آورد هزار تومنى از جيبش در مىهم به بازار بدان و آگاه باش كه دوهزارى كه هيچ، پنج هزار تومنى

از طرف بانك نيزتازه سرى ايران چك جديد پنجاه هزار تومنى. آمدهالبته در . مركزى چاپ شده كه مثل اسكناس رد و بدل مى شود

ى نقد كردن آن نياز به كارت ملى است و هيچگونه كارت اها بر بانكپذيرفته عم از شناسنامه و گذرنامه و گواهينامه اشناسايى ديگر

شود بلند مى.) باشده انگار كه دولت خودش را قبول نداشت،شود نميدهد به پنج زنى كه قاسم آبادى را شاباش مىها اسكناسة و هم كافى بلكه بيش از حد و بخاطر پوشيدگى" :گويد رقصند و مى مى

اي انگار كه دارد در جشنواره "تحرك فراوان در اين شرجى و گرما .دهد جايزه مي

،دم در. چسبد به پسرك كه عازم فشكور است خورند مى شام كه مى ة تشريف داشته باشيد شب برويم خان،جناب": پدر داماد مى گويد

پدر ".روم شوم، با اين دوستان مى مزاحم شما نمى" :گويد مى"مادر شبكه موجود نمى " :گويد زاده مى "ها؟ خانم، بچه" :گويد داماد مى

".باشد

طوريكه پسرك هم گويد تا دم صبح قصه مىه ، زاد دوستانةدر خانرود پاى پياده تا همه كه خوابيدند، مى.شود از آوردنش شادمان مي

.ودش كند براى پيكانى كه نزديك مى لب جاده، دستش را بلند مىزاده . ايستد زند بغل جلوى پاى زاده مى مى) اش هدر واقع رانند(پيكان احتماال نام مقصد و طى ،يدوگ شود و از پنجره چيزى مى خم مى

شود و سوار مى. شنويم كرايه ولى فاصله زياد است و ما چيزى نمىاى هاى خربزه اى با چراغ پيكان جوانان قرمز گوجهلبتهكه ا(پيكان .افتد به مقصدى نامعلوم راه مى) نيست

ست تماشايي» ها عاشق شدن ماهي« ناصر طاهباز

اولـين فـيلم آقـاي علـي "ار خـزر به" يا "ماهي ها عاشق مي شوند " در 1317علي رفيعي بـه سـال . رفيعي كارگردان پرسابقه تئاتر است

اصفهان به دنيا آمـد و تحـصيالت خـود را تـا درجـه فـوق ليـسانس از جمله مشاغل . شناسي و دكتراي هنرهاي دراماتيك ادامه داد جامعه

كده هنر و رياست دانش ) 1354-57(توان به رياست تئاتر شهر وي مي دكتر علي رفيعي هـم اكنـون . اشاره كرد ) 1356-59(دانشگاه تهران

. استاد دانشكده هنرهاي دراماتيك دانشگاه تهران است

سـال بـه 21 و زنداني سياسي سابق پس از حدود "بچه ارباب "عزيز خانه به رستوران تبديل شده . آيد قصد فروش خانه پدري به ايران مي

زنـي آتيـه بيـوه . شود اداره مي،ران جواني عزيز عشق دو،و توسط آتيه ــا و دو نفــر ديگــر رســتوران را ــه همــراه دختــرش توك اســت كــه ب

فيلم به كنكاش رابطه آتيه و عزيزدر گذشته و اثر آن بـر . چرخاند مي. پـردازد هاي آنها در مورد زندگي و رابطه فعليشان مـي تصميم گيري

هاي داستان زنـدگي بلكه نگفتهها كند نه گفته آنچه فيلم را جالب مي خانـه پـدري /عزيز نمي خواهد آتيـه را از رسـتوران . عزيز و آتيه است

براند ولي نمي تواند چيزي به آتيـه بگويـد چـرا كـه آتيـه آنچنـان از ديدن عزيز به هيجان آمده و مشوش شده كه در ديدارشان يك نفس

جازه صحبت به گويد و ا خواسته بگويد را مي زند و آنچه نمي حرف مي دختـر از سوي ديگر عزيز كه شاهد دستگيري نـامزد . عزيز نمي دهد

براي تكرار سرنوشت بوده است به توكا چيزي نمي گويد تا مبادا آتيه مـوجبي -بيند شومي كه آنرا به سرانجام خود و آتيه بسيار مشابه مي

راني ناقد غير اي/بدين ترتيب كل فيلم براي بيننده .به دست داده باشد شـود كـه ها تبـديل مـي ها و نكرده اي كم و بيش از نگفته به مجموعه

. گردند دليل بين افراد مي موجب تداوم سوتفاهمات بي

رومانتيـك و – يـك بـازبيني موشـكافانه "شـوند ها عاشق مي ماهي"فرهنگـي كـه در آن . هـاي فرهنگـي ماسـت نوستالژيك از پيچيدگي دانـيم فـرد متعـارف در گرچـه مـي ادبي است تعارف نكردن نشانه بي

زنـد و عشق به زبان چشم و ابرو حـرف مـي . گفته خود صديق نيست از اين جنبه فيلم علـي . آيد زبان چه بسا جز به انكار عشق به كارنمي

زيبا و حتي عاشـقانه از - هنري -رفيعي را شايد بتوان نقدي فرهنگي در موسيقي متن اين زيبائي نه فقط . سنن فرهنگي ما به حساب آورد

هاي بندر انزلي كه تا كنـون بـه توسـط هاي شبانه دكل فيلم و صحنه بلكـه ،دهـد فيلمسازان ديگر هم به كار گرفته شده خود را نشان مـي

ايرانيان

Page 14: Iranians 011n4y2nov08

2008 مبرنوا -4 شماره دوم،سال

14

بواسطه استفاده بديع و زيبائي شناسانه علي رفيعي از جو آشپزخانه و ـ . شـود نماي غذاهاي سنتي ايراني به بيننده منتقل مـي ا كـارگردان ب

دهد ولي از صراحت لهجه اينكه ابزارتحليل كردن را بدست بيننده مي داند كـه چـرا عزيـز بـراي كسي نمي . پرهيزد ها مي در بسياري صحنه رود يـا مجرد است يا متاهل و اينكـه بـاالخره مـي ،فروش خانه آمده

باب تفكر و تخيل و داستان سازي براي بيننده بـاز گذاشـته . ماند ميتواند ادعا كنـد كـه خيـال زنـدگي كـردن از كسي مي شود و چه مي

. تواند باشد خودش زيباتر نمي

نفر20: تعداد حضار

نفر13-14: تعداد نظرات رسيده

هــا عاشــق مــاهي"نتــايج نظرخــواهي از بيننــدگان فــيلم 17 اكتبر-"شوند مي

ماهي-نگهداري حيوانات خانگي خريامحمد علي ف

اق افتـاده كـه وقتـي بحثـي شايد بارها براي من اتف برروي حيوانات خانگي و نگهداري از آنها پيش مياد،

به گفته . كنند اد مي يعدادي از دوستان از نگهداري ماهي به سادگي تايشان، يك تنگ پر از آب شير، ماهي قرمز سفره هفت سين و غـذاي

سـر و ها حضور يك حيوان خـانگي بـي پوره شده و آماده معادل سال .باشد صدا مي

از نظر جمع و تفريق شايد اين دسته از دوسـتان نظرشـان درسـت و معقول باشد ولي هر تنگ كوچك، آكواريوم، استخر پـرورش مـاهي و

هـاي محيط زيست كوچـك يـا بـزرگ بـا چرخـه كهمه و همه ي ... هايي كه به متفاوت هستند كه موجوداتي به كوچكي باكتري تا ماهي

.كنند نقش دارند و زندگي ميشوند در آن چشم ديده مي

برهمين اساس، به نظر رسيد كه بـد نيـست بخـشي كوچـك از ايـن نشريه را بـه چگـونگي مراقبـت صـحيح از حيوانـات خـانگي اهلـي و

تـر سـاختن غيراهلي اختصاص دهيم تا بدين وسيله عالوه بـر متنـوع مطالب نشريه از آنچه امروزه حيوان خـانگي نـام گرفتـه اسـت درك

.ري ايجاد گرددت صحيح

:در ابتدا يك ليست از وسايل مورد نياز آكواريوم - سرپوش آكواريوم - پايه آكورايوم - )Gravel(شن مخصوص آكواريوم - )Heater(بخاري - )هاي گوناگون در انواع و اندازه(فيلتر - )Air Pump(پمپ هوا - )Airline tubing(هاي پالستيكي هوا لوله - )Net) (مختلفهاي در اندازه(تور ماهيگيري - )Thermometer(دماسنج - وسايل تزييني داخل آكواريوم - )Gang Valve(شير اطمينان - كتابي جامع در خصوص ماهي و نگهداري از آن -

0

2

4

6

8

10

12

عالی خوب متوسط بد

فيلمبحثمعرفی

Page 15: Iranians 011n4y2nov08

1387 آبان - 11 شماره پياپي اجتماعي ايرانيان ادمونتون- ماهنامه فرهنگي

15

)عكس از سمانه حالج (Betta Fishتصويري از

: آكواريوم-1

ــگاه ــه در فروش ــاي عرض ــانگي، ه ــات خ ــصوالت حيوان ــده مح كننهاي متفاوت از يك تـا سـي و دو گـالن يافـت ههايي در انداز آكواريوم

هـايي بـا توان براي تهيه آكواريـوم در برخي از اين مراكز، مي . شود ميشـود به افراد مبتدي توصيه مـي .سايزهاي بزرگتر ارائه سفارش نمود

هايي با ظرفيت پايين، از يك تا ده گـالن، المقدور از آكواريوم كه حتي .كه تجربه كافي را كسب كننداستفاده نماييد تا زماني

هايي كوتاه، با سطح تماس باال استفاده نماييد كـه ترجيحا از آكواريوم در واقـع . توانند، مقدار زيادتري آب و ماهي را در خود جـا دهنـد مي

هاي موجود در بازار نيست و عمـده تفـاوت تفاوتي زياد، بين آكواريوم يي است كـه در هـر ها قيمت موجود بر سر مشخصات و كيفيت كيت

.رسد بسته به همراه آكواريوم به فروش مي

در طي سه الي چهار مقاله آينـده، اطالعـاتي هـر چنـد كوتـاه و گـاه ابتدايي در خصوص نگهداري ماهي در آكوايوم براي شما خواننـدگان

.نمايم به اميد آنكه مفيد واقع گردد ارائه مي

گزارش تصويري

International House (I-House) -بر اكت10 -2شب موسيقي

International House (I-House) - اكتبر10 -2 يقيشب موس

ايرانيان

ايرانيان

ايرانيان

ايرانيان

Page 16: Iranians 011n4y2nov08

2008 مبرنوا -4 شماره دوم،سال

16

ها توسط مجريان معرفي برنامه-53 شمال وي راد4برنامه شماره

پاتوق -53 شمال وي راد4برنامه شماره

- شوند ق ميها عاش ماهي- اكتبر18 - شوند ها عاشق مي ماهي-3اي پرده نقره

عكس از علي جزايري

- شوند ي عاشق مها ي ماه- اكتبر18 - شوند ي عاشق مها ي ماه- 3يا پرده نقره

عكس از علي جزايري

ايرانيان

ايرانيان

ايرانيان

يرانيانا

المللي مركز بين- مصاحبه با پونه فروغي-53 راديو شمال 4برنامه شماره دانشجويان دانشگاه آلبرتا

-اكتبر-4 -گويي آمد خوشجشن The Coast Edmonton Plaza

ايرانيان

يرانيانا

Page 17: Iranians 011n4y2nov08

1387 آبان - 11 شماره پياپي اجتماعي ايرانيان ادمونتون- ماهنامه فرهنگي

17

Buddy Voluenteers -گويي آمد خوشجشن

هنر عكاسي محمد علي فاخري

مشخـصات عكـس روي ث مربوط به آمـوزش عكاسـي ادامه مباح در

: عالوه بر اين.گردد جلد به شرح زير ارئه مي قبل از ظهر11:21 زمان برداشت عكس

Canon Eos Digital Rebel مدل دوربينXti

Shutter( 1/400 s(سرعت شاتر Aperture f/5.6 mm 260 فاصله كانونيISO Speed 400 Manual تنظيم سفيدي

no فالش

ما تصميم گرفتيم در راستا با ارتقـاء هنـر فراگيـر عكاسـي در سـطح دانشگاه، گروهي دانشجويي ثبت كنيم تا محلي باشه بـراي گفتگـوي

. بيشتر در اين زمينه

مندان به عكاسي با هر درجـه اين گروه دربرگيرنده طيف وسيع عالقه شـه از عكاسـي مـي هـاي ايـن گـروه از جملـه فعاليـت . مهارتي است

دستجمعي، راهنمايي براي خريد وسايل عكاسي شامل دوربين، لنز و هـا و و جلسات تخصصي و عمومي براي آشنايي بيشتر بـا تكنيـك ...

.ابزار عكاسي ياد كرد

از جمله اهداف بلند مدت ما در آينده نزديك، با استعداديابي و تعامل عكاسي در سطح دانـشگاه و بيشتر با اعضا، برگزاري نمايشگاه گروهي

.باشد شهر مي

:هاي زير اقدام كنيد براي عضويت كافيست تا با يكي از راه

Facebookعضويت در پايگاه ما در . 1

ايميل به آدرس موقت گروه. 2 :facebook در گروه نيا اسم

University of Alberta Photography Group

تماس با ماهنامه

با رويكرد داوطلبانه، پذيراي مستقلاي رسانه، به عنوان ايرانيان .باشد شما ميتبليغات و مطالب، ها ديدگاه

: ايرانيان پايگاه اينترنتي ماهنامه

html.Iranians/isaua~/ca.ualberta.www://http

[email protected] :نشاني الكترونيكي ماهنامه

ايرانيان

ايرانيان

Page 18: Iranians 011n4y2nov08

Amadeus Western Canadian Art Events

From Hell's Gardener book

Ebrahim Golsetan to Nader Ebrahimi: A letter – Last Part

Randevouz: Cicilian Iranian Blogs Kitchen: Koofteh

Bornadel Movie Night How to look after Pets

Pictorial report Art of Photography Contact Us

Iranian Monthly

Director Nima Yousefi Moghaddam

Editor: Mohsen Nicksiar

Contributors: Pirouz Chubak, Mohammad Ali Fakheri, Keivan Khaleghi, Khosro Naderi, Navid Paydavosi, Siavash Rezazadeh, Elnaz Tabrizi,Naser Tahbaz

Cover Photos: Make Poverty History-- U of A Campus (F) Music Night 2- International House (R)

Iranians Social and Cultural Monthly of Iranians in Edmonton November 1, 2008 - Aban 11, 1387 Year 2, No. 4

11 ايرانيان ايرانيان

International House در -2شب موسيقي

ايرانيان