بیانات آیت هللا وحید خراسانی در خصوص ساحت قدسی

(رسول خدا )صلی هللا علیه و آله وسلم

ای پاپ وامانده! که سکوت می کنی، عرضه داری جواب این را بدهی؟ اگر این قرآن نبود به حکم تورات و انجیلی که

االن هست، عیسی بن مریم ولد الزنا است و ولد الزنا محروم از ملکوت خدا است پس هم نسب عیسی، هم حسب عیسی

كاة به برکت نفس خاتم انبیاء است ض مثل نوره كمشأ رأ ماوات والأ نور السه . للاه

SHIA-NEWS.COM شیعه نیوز :

، آیت للا وحید خراسانی در درس خارج روز چهارشنبه، در خصوص هتک حرمت به ساحت «شیعه نیوز»به گزارش

بیاناتی را ایرار نمودند که متن کامل ان به توسط دشمنان بشریت (قدسی نبی مکرم اسالم )صلی للا علیه و آله وسلم

:شرح زیر است

سم للا الرحمن الرحیم

الحمد هلل رب العالمین وصلی للا علی سیدنا محمد وآله الطاهرین سیما بقیة للا في االرضین واللعن علی أعدائهم إلی یوم

الدین

بحث ما در این آیات به اینجا رسید: لقدأ حقه

ل... و لکن نکته ای که مهم است، این است الأقوأ

که ولو مفصل بحث شد در این دو سه آیه اما حق

مطلب ادا نشد و نخواهد شد. آنچه باید توجه شود

این است که در این سوره که قلب قرآن است، خدا

کاری کرده که با هیچ پیغمبری نکرده؛

. اوال: یک آیه فقط در اسم او نازل کرده: یس

خود این یک آیه شدنش عقل کمل را متحیر

کند، بعد هم انتخاب کرده این اسم را می .

در قرآن اسمایی برای آن حضرت است؛ اسم

زمینی: محمد. آن اسم را هم وقتی ذکر کرده باز

توأم کرده با یک مقامی که کلی منحصر به فرد

د أبا أحد منأ رجالك مأ ولكنأ است. "ما كان محمه

وخاتم النهبیین"؛ اسم آسمانی را ذکر کرده آن اسم آسمانی را هم وقتی -ها را باید اهل نظر کار کنند این نکته -رسول للاه

ی مهم این است که اسم عیسی را آورده و مسیح را مقدمه کرده؛ عیسی بن مریم کلمة للا، روح للا، با بیان کرده... نکته

همه مقام: محیی موتی، مبرء اکمه و ابرص، ولی در عین حال منصبش این است: إنی مبشر... إنی مبشر، مورد آن

مد. این سیر بحث نشان می مه أحأ دي اسأ دهد که مقام مقامی است که نه عقلی قدرت بشارت چیست؟ برسول یأأتي منأ بعأ

تواند بفهمد میدرک دارد، نه احدی از جن و انس و ملک .

توى، جبرئیلی که -این مطالب ظاهری دارد]و[ باطنی -وقتی رفت در مقام عروج ة فاسأ جبرئیلی که شدید الأقوى ، ذو مره

لى، جبرئیلی که تمام مدائن قوم لوط را بر یک پر از بال خودش گرفت و سرنگون کرد، متوقف شد، فرمود: عأ فق الأ بالأ

تواند قسم یاد کند گذاری؟ گفت: برو که در این جا نه ملک مقربی، نه پیغمبر مرسلی می را تنها میچرا م .

موسی را فرستاد با تورات، عیسی را :آن کاری که خدا در این سوره ]یس[ کرده که با احدی از انبیاء نکرده، این است

حدی از انبیاء قسم یاد نکرد اما به این جا که رسید، فرمود: فرستاد با انجیل، ابراهیم را فرستاد با صحف، ولی به کتاب ا

آن الأحكیم ؛ قسم به قرآن حکیم! تو مرسل مایی این رسالت چه رسالتی است؟ این گوهر نشناخته چه گوهری .یس ، والأقرأ

عرفی کرده، تعریف کنند. است؟ باید کسانی که اهل فکر اند، در بحث دقت کنند و مجهز بشوند و او را آن چنان که خدا م

ی وقت]تعریفی می آوریم ولو وقت کم است اما به اندازه ].

ف یا مساوی، لذا تعریف او غلط است اال از دو مقام ف باید اجال باشد از معره یکی ذات قدوس پروردگار؛ یکی هم :معر

فسنا وأنأفسكمأ به اتفاق عامه و خاصه: وأنأ .آن کسی که در خود قرآن وجود تنزیلی او است .

کنیم. یک سوره نازل اما خدا چه فرموده؟ مطالبی است که ذات قدوس حق در وصف او گفته، فقط به یک کلمه اکتفاء می

ی ضحی؛ و مهم این است که در یک سوره قسم خورده ی شمس، یک سوره نازل کرده به اسم سوره کرده به اسم سوره

نوری که از او در عالم پخش شده، باز در یک سوره دیگر بالنسبه به نوری که از او به خود آن خورشید و به ضحی و

.منتشر شده، قسم مستقلی یاد کرده

س وضحاها. منظومه دو منظومه است: یکی منظومه ی ملکوت. قرآن ی ملک، یکی منظومه در این سوره فرموده: والشهمأ

من منأ تفاوتمجید ظاهرش ناظر به ملک است، باطنش ن حأ اظر به ملکوت است. ما ترى في خلأق الره اگر در این .

منظومه برای پرورش معادن، خورشید ]را[ آفریده، در آن منظومه هم برای پرورش معادن انسانیت... الناس معادن...

ی ملکوت است الناس معادن کمعادن الذهب والفضة. مستخرج این معادن، شمس منظومه .

ی ملکوت، و لذا حجت خدا فرمود: تأویل آیه این است: قسم به آفتابی که احمد مصطفی است، اوست آفتاب منظومه

حاال خود او چه گوهری است، ضحای او که باز در آن سوره دیگر .ضحای او دینی است که از او در عالم منتشر شده

کلمات آن کسی که وجود تنزیلی او]یعنی فرموده: والضحی، آن ضحی چه ضحایی است، باید رجوع کرد به

دون -چون همان طوری که ابن ابی الحدید تا حدی که فهمید -امیرالمؤمنین علیه السالم[ است. قسمتی از آن کلمات]او[

شود ترجمه کرد، ترجمه قاصر است، متن روایت که اهل دقت این را درک کالم خالق است و فوق کالم مخلوق، لذا نمی

هم نهج البالغه، بیان این است کنند، آن :

الخاتم لما سبق ، والفاتح -افسوس که وقت نیست -اجعل شرائف صلواتك ، ونوامى بركاتك ، على محمد عبدك ورسولك

لما انغلق؛ کسی که مهر ختم زده بر آنچه که گذشته، کسی که کلید بر قفل هر منغلقی زده، والفاتح لما انغلق والمعلن الحق

شود. این است کلی منحصر به فرد. والمعلن الحق بالحق ، دیگر ختم کالم، در حق اصال عقل بشریت مبهوت می بالحق .

است؛ حق و بالحق منتهی به او است. این است ذهاب او. والمعلن الحق بالحق، فهو أمینك، او امین تو است. امین اگر

ه باز ضمیمه کردهی مهم این است ک امین خدا بود، دیگر کافی است ولی نکته این کالم کیست؟ کالم کسی است که عقل .

-مبهوت است در بالغت و فصاحت و حکمت او؛ فهو أمینك المأمون. این مقدمه است. ذی المقدمه این است: وخازن

ء؛ آن وخازن علمك المخزون. دو علم دارد ذات قدوس او: یک علمی که تحمیل کرده به انبیاء، اولیا -پیغمبر را بشناسید

آن خدایی -این است کسی که ثانی برای او قابل تصور نیست -علم به صورت کتب سماوی آمده ،اما غوغا این جا است:

ی آن علم، قلب خاتم النبیین است. وخازن علمك ، اما نه علم مشهود، علم مخزون. ابراهیم که علم مخزون دارد، خزینه

دار علم مخزون، او است ر به پایش نهاده! خزینهاین جا به زمین افتاده! از آدم تا عیسی س .

شود به حکم قرآن: منصب آخر: وشهیدك یوم الدین؛ او کسی است که شاهد تو است روز قیامت. روز قیامت که می

سلین ، هم از مرسل سؤال می ألنه الأمرأ سل إلیأهمأ ولنسأ ألنه الهذین أرأ الیه. از امم سؤال]می شود[، از شود، هم از مرسل لنسأ

. اول کسی که مسئول است خود پیغمبر خاتم است. سؤال .رسل هم سؤال. آن روز استثنا بردار نیست مئذ الأحق ن یوأ والأوزأ

آید: شاهد تو کیست؟ شود: هل بلغت؟ آیا تبلیغ کردی آن تبلیغی که اعالن حق است به حق؟ می گوید: بلی! خطاب می می

دهد کیست که این جور قدرت حرف زدن آن روز داشته باشد؟ جوابش این است: شاهد من تویی. خدا شهادت می بعد .

گوید: نعم! شاهد تو کیست؟ شاهد من پیغمبر خاتم است. او را به شهادت آورند ابراهیم خلیل را: هل بلغت؟ می می

تد: یکی امیر المؤمنین، یکی جعفر طیار. این دو تا به نیابت او فرس آید، دو نفر را می طلبند برای ابراهیم. خودش نمی می

ها می خواهند، ی انبیاء. شاهد از آن شود، موسی، عیسی، همه دهند بر رسالت ابراهیم. نوح آورده می شهادت می

.منحصرا شاهد اوست. این است: وشهیدک یوم الدین. این در نهج البالغه

نه وسراجا منیرا. دیگر باما در قرآن: یا أیها النه بإذأ را ونذیرا ، وداعیا إلى للاه سلأناك شاهدا ومبش ی کلمات آن ه بقیهبي إنها أرأ

رسیم. مسئله این است: خلقت حضرت نمی رسول للا[ اولش چه بوده، بعد والدت چگونه بوده، بعد رضاع چه جور ]

ثت چه جور بوده، بعد وفات چه جور بوده، هر یک قیامتی است. خلق للا محمدا من نور عظمته . دیگر این بوده، بعد بع

جا کمیت اولین و آخرین لنگ است. مبدأ خلقت، نور عظمت خدا. کی خلق شده؟ تا عالم خلق شده چقدر فاصله بوده؟

ی انوار از نور اهل بیت او. سیر از نور او. بعد بقیهأ خلقت این. بعد اهل بیت او "اول ما خلق" او است، آن هم مبد

.مسئله این است

آنچه درکش برای ما قابل نیست، فقط گفتنش میسر است: هزار دهر... دهر چیست؟ عالم، سه عالم است: زمان، دهر،

یاء را خلق کرد. از وقت سرمد. هزار دهر فقط او بود و خدا؛ خدا بود و او. هزار دهر... بعد از هزار دهر، ارواح انب

خلقت ارواح انبیاء تا زمان خلقت آدم دوهزار سال فاصله است، نه به سالی که در این عالم است، سنین ربوبی! یک

روزش عند الرب پنجاه هزار است. به همچو سالی دو هزار سال قبل از خلقت آدم ارواح انبیاء را آفرید. بعد که ارواح

میثاق النهبیین انبیاء را آفرید، این آی ه پیدا شد: وإذأ أخذ للاه میثاق النهبیین ،]در -این است پیغمبر خاتم - وإذأ أخذ للاه جمع [

ها داد. بعد عمده این محلی به ال، از آدم تا به عیسی همه مأخوذ. مورد میثاق چیست؟ کتاب و حکمتی است که به آن

مننه به. میثاق از صد و بیست و چهار هزار پیغمبر گرفت که همه باید ایمان است: ثمه جاءك ق لما معكمأ لتؤأ مأ رسول مصد

قال... شدت .به او بیاورید، ولتنأصرنهه، همه باید یاور او باشید؛ خالصه معنای اسمی اوست، همه معنای حرفی هستید

ري امر این است: این خطاب تمأ على ذلكمأ إصأ تمأ وأخذأ به ابرهیم است، به موسی بن عمران و عیسی بن مریم است؛ أأقأررأ

اهدین؛ این است پیغمبر خاتم. اگر بخواهی بدانی او کیست، آیه هدوا وأنا معكمأ من الشه نا قال فاشأ نور را بخوان: قالوا أقأررأ

نور لى. خدایی که مثل ندارد، خودش را به او مث للاه عأ الأمثل الأ كاة ، وهلله ض مثل نوره كمشأ رأ ماوات والأ ل زدهالسه .

تابد، احدی قدرت دارد پا روی شعاعش بگذارد؟ هر کسی پا بگذارد نور می افتد روی پای او. اگر نور این این آفتاب می

بأفأواههمأ آفتاب پامال ش دنی نیست، نور آن آفتاب هم پامال شدنی نیست. یریدون لیطأفئوا نور للاه این نور خدا است. نور .

خدا به پف تو ]ای[ بشر! خاموش شدنی نیست. قرآن او را مسیحیت جاهل، نادان که آن کشیش اگر عرضه دارند جواب

اش این است که عیسی بن اند اما این قدر نمی فهمد اگر قرآن او سوخته شد، نتیجهسوز قرآن او را می :این کلمه را بدهند

مة للأعالمین . کسی که دامن مریم را از زنا پاک کرد و طهارت مولد عیسی مریم می سلأناك إاله رحأ شود ولد الزنا. وما أرأ

.را ثابت کرد، قرآن او است

ی کنی، عرضه داری جواب این را بدهی؟ اگر این قرآن نبود به حکم تورات و انجیلی که ای پاپ وامانده! که سکوت م

االن هست، عیسی بن مریم ولد الزنا است و ولد الزنا محروم از ملکوت خدا است پس هم نسب عیسی، هم حسب عیسی

ض مثل ن رأ ماوات والأ نور السه كاة به برکت نفس خاتم انبیاء است. للاه وره كمشأ .