348
ي س ا ن ش ن ا ب دزس اول : ز ازي ز ب ا وان ن ع ه ب ه ك" ت س ا ي ع ما" ت ج ده ا دب+ ك, ب ي ان ب ز ان ب ردد. ز گ ي م اده ف" ت سس ا سا ج ز و ا ك7 ف ه ل اد ن م زاي ب ي گ د ب ز ن ي ر ا گ ا ي" ت ج د ا@ب ي م د دب+ ب ي ع ما" ت ج ا ي گ د ب ر ز ط ا خ ب رادي ف ن ا ي گ د ب ز" ت س ا ي ه ي د د. ب اش ره ب ف ن ، دو ي ع ما" ت ج اازد د ب ان ب ه ز ب ي از ن ن ره ف ن, ك" يو. يM ئ ا وب+ پ ل و م كا" ت ه دازاي د ب ود ز ج و م, ك ي د ن7 ن ما ان ب ز روع ش" مات ل ك و" وات ص ا ن ي ز" ب يM ئ دا" ن ن ا و از" ت س ا

Turkish learning

Embed Size (px)

DESCRIPTION

teaching turkish language to persians.

Citation preview

Page 1: Turkish learning

زبانشناسي : اول درس

به كه است اجتماعي پديده يك زباناحساس و فكر مبادله براي ابزاري عنوان

. زندگي بخاطر زبان گردد مي استفادهزندگي اين اگر حتي آيد مي پديد اجتماعي

. است بديهي باشد نفره دو ، اجتماعيزبان به نيازي نفره تك و انفرادي زندگي

.نداردو تكامل داراي زنده موجود يك مانند زبان

و اصوات ترين ابتدائي از و است پويائيو قرنها طول در و شده شروع كلمات

توانمند زبان يك ساختار كم كم ها هزارهتحوالت و تغيير با و گيرد مي خود به را

تكامل ... و اقتصادي ، سياسي ، فرهنگي . بر اعتقاد را اي عده رو اين از يابد مي

يك غناي و گستردگي روي از كه است اينزد حدس آنرا قدمت توان مي .زبان

Page 2: Turkish learning

مي كه پويائي و آرامي همان به زبان يكهمان به ، شود غني و بگيرد شكل تواند

تواند مي نيز آهسته و آرام صورت . يك زبان اينكه تصور لذا شود منقرض

منقرض F كامًال دهه چند عرض در محلاز تركيبي يا زبان به را خود جاي و شدهو اساس بي ، است داده ديگر زبانهاي

است .غيرعلمياز را دنيا موجود زبانهاي ، زبانشناسان

مستقل دسته سه در ساختاري نظر : ، هجائي تك زبانهاي كنند مي بررسي

التصاقي زبانهاي و تحليلي .زبانهاي

: كلمات ، زبانها اين در هجائي تك زبانهاياز تركيبي جمًالت و بوده هجائي تك همگي

. ، زبانها اين در هستند هجاها تك هميننيست ميانوند و پيشوند ، پسوند از خبري

Page 3: Turkish learning

. در نيستند پذيري حالت داراي كلمات وهمان كلمات پذيري حالت تنها واقع

مي ديگر هجائي تك كلمات با همسايگي .، جاوه ، ويتنامي ، چيني زبانهاي باشد

از اي نمونه آفريقا از زبانهائي و تبتهستند هجائي تك .زبانهاي

: ، زبانها از گروه اين در تحليلي زبانهايهجائي چند است ممكن كلمات ريشه

يا. پسوند پيوستن از ، زبانها اين در باشدبوجود جديدي كلمات ، كلمات به پيشوندتغييراتي ، تركيبات اين ضمن اما ، آيند مي

مي بوجود ريشه اصلي ساختمان در نيزريشه. ، زبانها اين در ، عبارتي به آيد

به است ممكن و نيست ثابت كلماتممكن حتي ، گردد تبديل ديگر صورتهاي

بين از F كامًال ريشه اصلي صورت است

Page 4: Turkish learning

. گردد آن جايگزين متفاوتي صورت و رفتهسامي و اروپائي و هند زبانهاي مجموعه

بصورت كه هستند زبانها دسته اين ازعربي و فارسي زبانهاي به توان مي خاص

. و تغيير اين ميزان البته نمود اشارهزبان يك در كلمات ريشه در تحوالت

. در F مثًال نيست يكسان ديگر زبان به نسبتصورت ، تركيبات اين اثر در فارسي زبان

ممكن ولي است پايدارتر اسم اصليپيدا تغيير F كامًال فعل اصلي ريشه است

تغيير دچار اسم هم عربي زبان در اما كند . از مثال براي فعل هم شود مي اساسي

ديدار: ، بازبيني ، بين ، ديدن .فارسي

:) از ) گروه اين در پيوندي التصاقي زبانهايچند است ممكن كلمات ريشه ، زبانها . ريشه پيوند ، زبانها اين در باشد هجائي

Page 5: Turkish learning

، نيستند ريشه كه كلمات بعضي با كلماتمي استخراج ريشه براي ديگري معاني

بسيار است ممكن معنا اين كه كند . همين براي باشد ريشه معناي از متفاوتتر

بسيار زبانها اينگونه در لغات دامنه . ، زبانها اينگونه در گردد مي تر گسترده

مي نخورده دست كلمات اصلي ريشه. باشد مي استخراج قابل راحتي به و ماند

است ممكن زبانها اينگونه در پيوندها . مجموعه باشد پسوندي يا پيشوندي

گروه جمله آن از و آلتاي ـ اورال زبانهايدر ، غيره يا آذربايجاني از اعم تركي زبان

پسوندي نوع از و التصاقي زبانهاي قالب . تركي از مثال براي باشند :مي

، گؤزليمين ، گؤزليم ، گؤزل ، گؤزگؤزليمينكيدير ، .گؤزليمينكي

Page 6: Turkish learning

آلتاي ـ اورال زبانهاي گروه بندي تقسيمبسيار آلتاي ـ اورال زبانهاي مجموعه

تا تركي زبان از و هستند متنوع و گستردهاز كدام هر اما شوند مي شامل را اي كره

جزئي هاي بندي تقسيم و ها شاخه در آنها . زبانهاي گروه شوند مي مستقل هم از ترزير بصورت توان مي را آلتاي ـ اورال

نمود بندي :تقسيمزيرشاخه : * دو به خود كه تركي شاخه ( ، استانبولي ، آذري شامل غربي تركي

( )، قزاقي شامل شرقي تركي و تركمني ، چاوشي ، ياقوتي ، ازبكي ، قرقيزي

شود( مي تقسيم .اويغوريقالموق : * ، مغولي شامل مغولي شاخه

است بوريات .و* : ، الپني ، فيني شامل فيني شاخه

است فنًالندي و .مجاري

Page 7: Turkish learning

مانجو : * و تنغوز شامل تونغوز شاخه

.استاست : * ساموييد شامل ساموييد .شاخه

ژاپني : * و اي كره شامل دور خاور شاخه

.است

مجموعه در ، آذربايجاني تركي زبان پسزبانهاي شاخه در و آلتاي ـ اورال زبانهايتركي زبانهاي زيرمجموعه در و تركي

باشد مي غربي

شناسي : آوا دوم درس

1 ) تركي ) زبان در مصوتها صدادار حروف ـهمه مانند نيز تركي زبان در حروف

( ، مصوت صدادار نوع دو از ديگر زبانهاي) ( ) گنگ ، صامت صدا بي و آوا ، صائت

. لحاظ از تركي زبان شود مي تشكيل

Page 8: Turkish learning

كاملترين ، مصوتها يا صدادار حروف. داراست دنيا زبانهاي ميان در را صداها

كوتاه مصوت شش مقابل در تركي زبانـ ) اي ـ آ ، ^ ا ـ _ ا ـ ` ا فارسي و عربي بلند و

اگر( كه است كوتاه مصوت نه داراي اودر هم را عربي و فارسي دخيل كلمات

مصوت دوازده به تركي در ، بگيريم نظر . نوع دو تركي در كه چرا شود مي تكلم

) ( » بلند » و آالجاق كوتاه بصورت آ صداي . ) ترتيب) همين به شود مي تلفظ آرامش

» « » دو » توان مي او و اي صداهاي براي . در البته كرد ذكر كوتاه و بلند صداي نوع

عاريتي صداي مورد سه اين به درس ايننه به تنها و كنيم نمي اي اشاره دخيل يا

كنيم مي بسنده تركي مخصوص .صدايالخط رسم با مصوت نه اين زير جدول در

اين كاربرد از مثالهائي با همراه عربي

Page 9: Turkish learning

ارائه كلمه انتهاي و وسط ، ابتدا در صداهااست :شده

تركي( : 1جدول ) گانه نه مصوتهاي

( 1رديفعربيمثال ( ) ( ، مغرب آخشام ، كم آز ) بهار ) ( 2ياز ( ) ( ، عميق درين ، دست ا̀̀ل

) شتر ) ( 3دوه ( ) ( ، سيل سئل ، قوم ائل _ ا ) دير ) ( 4گئج ( ) ديري ( ، زانو ديز ، اثر ايايز

) ( 5زنده) قْىgز ) ، روشني اْىgاْىgشيق ) ( ) زنبور) gآرْى ، ( 6دختر ل ) ي ، اتاق تاق ا ۏا ۏ ۏ

) ( ) شهرت) ي س ، ( 7ۏراه ( ، خود اؤاؤز ) ( ) سخن ( سؤز ، چشم او̂چماق 8گؤز او^

) ) ) ( ) خشك) قو̂رو^ ، كشك قو̂رو̂ت ، پريدن9 ) ( ) سۆرۆ ) ، صاف دۆز ، صورت اۆاۆز

) گله)

Page 10: Turkish learning

تركي 2 مصوتهاي بندي تقسيم ـدر مهم بسيار نقش تركي مصوتهاي

با تركيب ، سازي واژه ، زيبائي ، انسجامعده ... طوريكه ، دارند و ها افزوده پيو زيبائي كه است اين بر نظر را اي

بر حاكم قوانين همين به تركي شيريني.مصوتهاست

مختلف نظرهاي نقطه از تركي مصوتهايبه بنا كه شوند مي تقسيم گروه دو بهخاصي قانون و نظم ها بندي تقسيم همين

. ها بندي تقسيم اين دهند مي كلمات بههستند صورت :بدين

1 ( 2ـ ظريف ) و قالين ثقيل مصوتهاي ـ

) اينجه) :تلفظ لحاظ از تركي زبان مصوت نه تمام

Page 11: Turkish learning

« . او^ ، gاْى ، آ مصوتهاي نيستند شدت يك به » مي ادا شدت با و پر بصورت كه ا ۏ، ) مي ) قالين ثقيل مصوتهاي را شوند

« .، ائـ ، ` ا مصوت پنج ، مقابل در گويند » خفيف و سبك بسيار كه را اۆ ، اؤ ، اي

) اينجه ) ظريف مصوتهاي ، گردند مي اداگويند .مي

( 2جدول ) و( : ) قالين ثقيل مصوتهاي ) تركي ) در اينجه ظريف

) ( ، آآز قالين مصوتمصوتنمونهثقيل نوع ، اْىgايشيق ياد ، قارا ، آرمان ، آريق

، قارياو̂او̂شاق ، قيرميز ، قيز ، ايليق ، دون ا دو̂زا ، نشو^ ق ، قو̂ش ، ۏاو̂نودماق ۏ ۏ

لظريف س ، نماق د ، ن ،س راق ۏس ۏ ۏ ۏ ) (، نك گزه ، گزمك ، ا̀اسمك اينجه

، ائل ، ائشيتمك ، ائرتهائـائشيك ، سئرچه

Page 12: Turkish learning

، گيزلي ، ديش ، ديز ، يئرايايز ، سئل ، سؤندورمك ، گؤز ، سؤز ، سئچگيناؤاؤن ، دؤنۆم ، گؤزۆنده ، يۆك ، گؤندرمكاۆاۆز

اۆزلۆ2 ( 2ـ و ) دوداقًالنان اي غنچه مصوتهاي ـ

) دوداقًالنمايان ) اي غيرغنچه » هنگام » كه اۆ ، اؤ ، او^ ، ا ۏمصوتهاي

بسته اي غنچه بصورت لبها ، آنها تلفظاي غنچه مصوتهاي ، شوند مي

. ) هنگام) ، مقابل در دارند نام دوداقًالنان » « ، ` ا ، ائـ ، gاْى ، اي ، آ مصوتهاي اداي . نام به را مصوتها اين شود مي باز دهان

) بشناسيم ) دوداقًالنمايان اي .غيرغنچه

اي(: 3جدول ) غنچه مصوتهاي ) ( ) دوداقًالنمايان) اي غيرغنچه و دوداقًالنان

ترکي زبان در

Page 13: Turkish learning

) ( ) اي ) غنچه اينجه ظريف قالين ثقيل ) اي) اۆغيرغنچه ، او^اؤ ، ا ۏدوداقًالنان

) ائـ) ، اي ، ` اْىgا ، آ دوداقًالنمايان 3 (2ـ ( ) دار ) تنگ و آچيق باز مصوتهاي ـ

» اؤ » ، اۏ ، ائـ ، َاا ، آا مصوتهاي اداي هنگامو رفته پائين سمت به دهان پائين فك

. را مصوتها اين شود مي باز F كامًال دهان . ) هنگام ) طرفي از نامند مي آچيق باز

» آرواره » اۆ ، او^ ، gاْى ، اي مصوتهاي ادايبا دهان شود مي تر بسته و تر جمع پائين

. اين كند مي تلفظ را آنها باز نيمه حجم ) گويند ) مي دار تنگ نيز را .مصوتها

( 4جدول ) تنگ(: ) و آچيق باز مصوتهاي ) ترکي) زبان در دار

Page 14: Turkish learning

) ( ) باز ) مصوتهاي اينجه ظريف قالين ثقيل) ( ) (gاْى دار تنگ ،اؤمصوتهاي ائـ ، ` اا ، آ آچيق

اۆ ، او̂اي ،4 قبلي 2ـ جدول چهار از گيري نتيجه ـ

جدول ) به نگاهي نتيجه( 1با توان مي در بايد مصوتها از كدام هر كه گرفت

جداول ) هاي بندي تقسيم از يكي (2قالب . 4و( )3، ) جدول( چهار اين ادغام دربيآيند

دهد مي ما به را زير جدول ،:

تركي( : 5جدول ) مصوتهاي بندي تقسيم منظر سه از

ايباز غيرغنچه ـ اي ظريفغنچه ـ مصوتثقيل** * ايبازتنگآ ايغيرغنچه تنگثقيلظريفغنچه ـ

* * ** * ** * * * * * * * اي* * * ائـ ` ا ا او^ gۏاْى

Page 15: Turkish learning

اۆ* ** * اؤ ** * 3 سس ) آواها هماهنگي قانون ـ

)اويغونلوغوعامل ترين اساسي آواها هماهنگي قانونترکي زبان بودن ريتميک و بودن ملوديکمتمايز زبانها ديگر از براحتي آنرا و استاين کسي اگر حتي طوريکه ، کند مي

شود متوجه تواند مي ، نباشد بلد را زبان . اگر شود مي صحبت ترکي زبان به که

بلد را ترکي ولي بداند را قانون اين کسي ، فعل استنتاجي بصورت تواند مي ، نباشد

بسازد ... و صفت ، .اسماصل يک داراي اصل در که قانون اين

از نيز فرعي قانون چند ، است اساسيترکيب ، سازي واژه که آيد مي بدست آن

اين ... براساس و ها افزوده پي با ريشه . عبارتند قوانين اين آيد مي بدست قوانين

Page 16: Turkish learning

:از

1 مصوتها 3ـ هماهنگي قانون ـ : و ثقيل نظر از کلمه يک مصوتهاي همه

اول هجاي مصوت تابع بودن ظريف .، اول هجاي مصوت اگر يعني هستند

يا کلمه آن ديگر مصوتهاي تمام ، بود ثقيلو بود خواهند ثقيل ، آن هاي افزوده پي ، باشد ظريف ، اول هجاي مصوت اگر

بود خواهند ظريف نيز مصوتها .ديگر ) درست ) زخم يارا ترکي در نمونه براي

) يا ) اول هجاي مصوت چون ياره؟ يا است ) مصوتهاي ) پس ، است آ ثقيل بصورت

ثقيل ، آمد خواهند ادامه در که هم ديگر . . از است صحيح يارا پس بود خواهند

آن به ديگري هاي افزوده پي اگر طرفيثقيل صورت همين به ، شوند اضافه

Page 17: Turkish learning

) ( . صحيح کن زخمي ياراال لذا بود خواهند : ، ياراالندي ترتيب همين به و است

ياراالنديرديًالر ، .ياراالنديردي ، باشد ظريف اول هجاي مصوت اگر حال

» مصوتهاي » تمام ، ائشيک در ائـ مانند : ، ائشيکده آمد خواهند ظريف بعدي

ائشيکده ، کيلر ائشيکده ، کي ائشيکدهو کيلرينکي ائشيکده ، . ... کيلرين

، است اشتباه ياره که همانطور لذا ! نيست صحيح هم ائشيکداکيًالر يا .ائشيکدا

اوزان : 1تبصره از که اشعاري در مي استفاده فارسي يا عربي عروضيقانون اين از توان مي اجبار به بنا ، شود

. ترک شاعر فضولي F مثًال کرد عدول « : هر ايچر ايلن احتياط گويد مي عراقي

» اصل در که سو ياره اولسا کيمدهاحتياط » ، اولسا يارا کيمده هر بصورت

Page 18: Turkish learning

( » آب احتياط با زخمي آدم ايچر سو ايلن ) ضرورت به بنا که باشد مي خورد مي

» « ) (» آمده » ياره بصورت زخم يارا واژه.است

از : ) 2تبصره که کلماتي دخيل کلمات در ) ، شوند مي ديگر زبان يک وارد ديگر زبان

مصوت ، شده اضافه مصوتهاي مبناي . است ممکن چون است آخر هجاي

. باشد متفاوت آخر با اول هجاي مصوت » اول: » هجاي مصوت که اينسان مانند

) هجاي) مصوت ولي است ظريف ايـ يعني ) افزوده ) پي لذا ، است ثقيل آ يعني آخر

، آخر هجاي اساس بر بايد کلمه اين هاي. : . اينسانًالردا ، اينسانًالر مانند باشند ثقيل

درباره مورد اين که شود مي تأکيد البته . کلمات نيست صادق ترکي خالص کلمات

يا هستند ثقيل مصوت يا همگي ترکي

Page 19: Turkish learning

ظريف .مصوتمصوتها : 3تبصره هماهنگي قانون تعميم

دخيل کلمات بهحتي و فارسي ، عربي کلمات ورود خيل

ترکيزه مستلزم ترکي زبان به انگليسيقانون در آنها يافتن پااليش و آن شدن . بيگانه کلمات مصوتهاست هماهنگي

آن ساختار در ترکي زبان به ورود هنگامتشخيص گاهي طوريکه ، گيرند مي قرار

بسيار آن نخورده دست و اصلي صورت . کلمات اين از نمونه براي شود مي سخت) ( ) ( : هوا هاوا ، بهار باهار داريم دخيل

2 لبها 3ـ هماهنگي قانون ـ :و ) ريشه از اعم کلمه يک مصوتهاي تنها نه

و( ثقيل بندي تقسيم لحاظ از مصوتها ، بيآيند هم با همزمان توانند نمي ظريف

Page 20: Turkish learning

نيز اي غيرغنچه يا اي غنچه نوع لحاظ ازاز که هستند خاصي نظم و ضوابط داراي

. چنين قانون اين نمايند تبعيت بايد هم آن:است

اي غيرغنچه اول مصوت اگر ـ الف ) نيز) ديگر مصوتهاي ، باشد دوداقًالنمايان

. اگر عبارتي به بود خواهند اي غيرغنچهمصوتهاي ، باشد اي غيرغنچه اول مصوت

. باشند اي غنچه نوع از نيستند مجاز ديگرقاپيداكيندا: ـ قاپيداكي ـ قاپيدا ـ قاپي مانند

قاپيداكيندادير ـاي غنچه اول مصوت اگر ولي ـ ب ) مصوتهاي) از يكي اگر ، باشد دوداقًالنان

خود از بعد مصوتهاي ، باشد باز نوع از آن . اين در نمونه براي كرد خواهد خود تابع را

در بازي مصوت هيچ ها افزوده پي : ـ قوزوچو ـ قوزو كند نمي دخالت تركيبات

Page 21: Turkish learning

فوزوچونوندور ـ قوزوچونون » در » آ باز مصوت مثال اين در اما

» يعني» اول مصوت بر را عرصه قوناق » از» را بعدي مصوتهاي و كرده تنگ ۏا

: ـ قوناق كند مي خارج اي غنچه حالتـ قوناقًالرينكي ـ قوناقًالرين ـ قوناقًالر

قوناقًالرينكيديرکلمات : 1تبصره به قانون اين تعميم دخيل

زبانهاي از شده گرفته عاريت به کلماتاين قالب در ترکي در نيز فارسي و عربي

: . آبيري نمونه براي آيند مي ساختار ( ( ) فينديق) ، شوي مرده شير ميرده ، آبرو ( ) ( ) ناخوش) نوخوش ، قوري قورو ، فندق (

3 مصوتها 3ـ هماهنگي عمومي قانون ـ :داشتن لحاظ از نيز ها افزوده پي تمام

Page 22: Turkish learning

و اي غنچه يا ظريف و ثقيل مصوتهاينخست هجاي مصوت از اي غيرغنچه

. در آينده در را بحث اين کنند مي تبعيتبررسي تفصيل به ها افزوده پي درس

كرد .خواهيم

4 سسلرين )3ـ مصوتها توالي قانون ـ

:آرديجيلليغي(بر حاکم قوانين و محدوديتها تمام کنار در

اجازه مصوتها اين ، ترکي مصوتهاي ، خواستند که کلمه از هرجائي در ندارند

» « . شرايط با gاْى مصوت F مثًال شوند ظاهراز ، بيآيد کلمه ابتداي در دارد حق خاصي

» داخل » در تواند نمي اؤ مصوت طرفيابتداي در تواند مي تنها و بگنجد کلمه

نمايد ايفا نقش .کلمهمصوتها که بينيم مي زير جدول به دقت با

Page 23: Turkish learning

ندارند حق کجاها و بيآيند توانند مي کجا در:بيآيند

زبان(: 6جدول ) در مصوتها توالي قانون ترکي

ـ کلمهائـي اول در بعدينمونهفقط مصوتهامصوتمصوتهاي موقعيت ) ( ، يئددي ، يئريمک ، ائشيک ` ا ، ه ـه

) ( ، اؤزوم ` ا ، ه ـه ـ ي ـ ائرتهاؤۆ ، سئرچهآ ـ و^ سؤزومها ، گؤزلدي ، گؤزل ، ۏتؤکندي

، ناقلْىgق ق ، ناق ق ، تاق ا ، روج ْىgا ۏـ ۏ ۏ ۏ ، ْىgآنا ـ کلمهآآ جاي همه نشودر ۏق

، يالک ـ ` خانيما̀ا ، آغيز ، قارا ، آشاغيـ ازيلگناْىgآ ، گلمک ، اسمک ، اسکي ` اينانايا ، ايًالن ، ايليق ، ايلديريم ، ْىgايشيقايکياو̂و^ ، ديرک ، ديري ، گيرمک ، يايستک ـ

Page 24: Turkish learning

، او̂جاليق ، قوا̂لق ، ْىgقو̂ش̂چو ـ آ ـ ( ( يتۆرکچۆ، ـ ` ا ، ه ـه ـ او^شاقاۆۆ ، قو̂رشاق

اۆزمك يۆزلري،يۆزلرجه، تۆرکجه،

« 1نكته كلمه: » ابتداي در gاْى مصوت اگر » در » ، باشد آ بعدي مصوت و بيآيد

» به » را خود جاي gاْى مصوت اينصورت » توان» مي مورد اين در لذا ، دهد مي اي در را ظريف و ثقيل مصوتهاي F استثنائا

) ( : . اينام ، مار ايًالن مانند ديد هم كنار( ) ( ) خيس) ايسًالنماق ، پيمان ايلقار ، باور

کردن( ( بدرقه ايسمارالماق ، (شدنمي: 2نکته مکتوب ادبيات در حتي گاهي

« ، اؤ ، gاْى ، فوق جدول برخًالف که بينيممي « ظاهر هم کلمه انتهاي و وسط در ائـ

« : ، بنؤشه ، بيز ، قْىgر مانند ، ۏشود ۏ نيستند«. واقعي صورت کلمات اين گۆنئي

Page 25: Turkish learning

» « . انتهاي در F مثًال هستند تحريفي ۏو » است » آو اصل در ترکي کلمات بعضي

.» « » او » صداي نه است واو حرف و که » که » است بيزاو ، قْىgراو اصل در لذا

خوانند مي اينگونه تسهيل .جهت4 تركي آواشناسي در ديگر نكاتي ـ

1 صائتهاي 4ـ کوتاهي خصوصيت تعميم ـ دخيل کلمات به ترکي زبان

با صائت کوتاه زباني ترکي زبان که گفتيمو کشيدگي هيچ و است تند و سريع بياني

ندرت به مگر ندارد وجود آن در دادن مد~ . فارس اگر يعني بيگانه کلمات براي آنهم

» هم » زبان ترک ، گويد مي بادام هم زبان » يکي» آنها سرعت ، گويد مي بادام بصورت. و تر کشيده زبان فارس نيستزبان ترک ولي کند مي ادا آنرا ممدود . همين کند مي تلفظ تند و سريع بسيار

Page 26: Turkish learning

، شود مي باعث ترکي زبان خصوصيتفيلتر يک از ديگر زبانهاي از دخيل کلمات

ترکي زبان وارد سپس ، کنند عبور ديگر: گوئيم. مي فارسي در اگر لذا شوند » « » را» يارم همين ترکي در ، آمد يارم « : ياريم کرد خواهيم تلفظ سريعتر بسيار

: .»، شيرين ، بادام ترتيب همين به گلديخارابا ، امامزادا ، چاي ، داغ ، گيج ، ناشي

. ... و

2 ترکيبي 4ـ کلمات مصوتهاي ادغام ـ کلمه يک خود ، کلمه دو ترکيب گاهي

يک عنوان به ديگر آنرا ما و شود مي تلقي : . بو̂گۆن مانند پذيريم مي واحد کلمه

.) کلمه) يک عنوان به اگر حال امروز تبعيت ترکي آوائي قوانين از بايد ، بپذيريمکلمه. دو هر مصوتهاي اينکه جمله از کنند

Page 27: Turkish learning

باشند ثقيل يا دو هر و شده همجنس بايد . که بو̂گۆن ترکيبي کلمه در ظريف يا

) ( ) ( ، است روز گۆن و اين بو^ از ترکيبيمصوت ولي بوده ثقيل اول کلمه مصوت

. که بينيم مي لذا است ظريف دوم کلمهمصوت شکل به و شده فدا اول مصوت

آنرا و آيد درمي ظريف يعني دوم » « » گوئيم» مي بۆيۆن يا بۆگۆن .

( : او بۆرۆسۆگۆن داريم ترتيب همين به ) ( ) نه ناوار ، جۆر بو^ بو̂جو̂ر ، گۆن بيريسي

) ( ) و ) ايل بو^ بييل ، يوخ؟ نه وار نه يوخ؟... .

3 ترکي 4ـ در ساکنين التقاء ـ ، هم کنار در حرف دو تواند نمي ترکي در

. بسيار ترکي زبان باشند ساکن دو هردو در مکث تحمل و است جاري و روان

Page 28: Turkish learning

برخًالف و ندارد را سرهم پشت حرف: مانند کلماتي تواند نمي عربي زبان

را ... و حکم ، خبط ، اکل ، وقف ، قبض . عربي و فارسي کلمات حتي کند تحمل

با را خود بايد شوند مي ترکي وارد که همکردن متحرک با و کنند سازگار قالب اين

ديگر يکي هم اين و باشند راضي دوم سکون به تنها اول سکونکلمه ورود براي ترکي زبان فيلترهاي از

) ( : .، قبر قبير گوئيم مي ترکي در لذا است ) سي ) گئجه قدير ، آشي نذر آشي نذير ) ( ( (، آمد صبر گلدي صبير ، قدر شب

) ظولوم ) ، رفت عمر کئچدي عؤمور ) ( ) ( ) و) طبل طبيل ، حکم حوکوم ، ظلم ...

.يا : ساکنين التقاء براي استثنا يک تبصره

ترکي در مسکون حرف دو همجواريبخاطر ديد خواهيم باز که دارد وجود

Page 29: Turkish learning

. در است زبان اين بودن ريتميک و روانيدو هر توانند مي همجوار حرف دو ترکي

ساکن حرف که شرطي به بيآيند ساکن» ر » ـ ل ـ س ـ ن حروف از يکي ، اول

مخرجي. چنان حرف چهار اين باشنداگر حتي ، باشند ساکن اگر که دارند

قابل براحتي باز ، بيآيد ساکن بعدي حرفتلفظ مشکل دچار را دهان و هستند ادا

. ترکي در کلمات اين تعداد البته کند نميهر هم حروف اين دنباله به و است اندکآيند مي حروفي بلکه است نيآمده حرفي

راحت زبان آنها کردن ادا در F واقعا که .است

Page 30: Turkish learning

تركي( : 7جدول ) زبان در التقاءساكنين

، ديرنگ ، زيرنگ ، اولنمونهنبانگ ساكن ، دنگسآست ، انگ ، دينج ، قاخينج ، ياپينج

، اؤلچ ، اوجالت ، قالخ ، آللت اۆست ، برك ، دؤرد ، تورك ، آلتميشرقيرخ

بينيم ،آرتماقمي ييرتماق ، آرخ ، قورخماق » « » دارد » ساکنين التقاء تورک در رک که . با چقدر شود مي ادا راحت چقدر اما

متفاوت طبل يا وقف در ساکنين التقاء.است

بن : تركي زبان آموزش سوم درسشناسي

» « » معني » هم كلماتي ، بن و ريشه كؤك، ، تركي ادبيات در مفهوم يك با كه هستند

Page 31: Turkish learning

مي قرار استفاده مورد عربي و فارسيتجزيه. و خالصترين ، كوچكترين بن گيرد

. در باشد مي كلمه يك قسمت ناپذيرتريناصلي اجزاي به تجزيه قابل كلمات واقعريشه ، نگردد تجزيه ديگر آنچه و هستند

باشد مي كلمه .آن ، شد ذكر اول درس در كه همانطور

و عربي مانند تصريفي زبانهاي ) بن ( تواند نمي فارسي F خصوصا فارسي

كلمات و جديد ساختارهاي در در كلمهاي تازه صورت چنان و نمايد حفظ جديد

گاهي كه كنند مي پيدا جديد كلمات در. است سخت بسيار آن اصلي ريشه يافتن

از امر فعل از فارسي در نمونه براي .» « : » ريشه » بين شود مي ديدن مصدر

» « » و» دارد بين به ارتباطي چه ديد واژه مشاهده با تواند مي كجا از شخص

Page 32: Turkish learning

و » ...« بيني خوش ، بينش ، بينا هاي» ديد » اينها همه ريشه كه بدهد احتمال

را موضوع اين F قبًال آنكه مگر ، استباشد كرده حفظ يا .شنيده

. نيستند چنين تركي مانند التصاقي زبانهاينخورده دست و سالم هميشه كلمه ريشه

. نه كلمه ابتداي در آنهم ، ماند مي باقينه ، ريزد مي بهم و شده جابجا آن حروف

هر بلكه ، خورد مي تكان آن موقعيتجديد پسوند يك التصاق و شدن اضافه بصورت ، هست تغييري

) انتهاي) به افزوده پي دقيقتر عبارت به . معادل براي F مثًال شود مي ايجاد ريشه ) تركي ) در گؤرمك ديدن مصدر همين

:داريم ) ( ) ( ، ديدار گؤروش ـ ريشه عنوان به گؤر

) ( ) ( ، ديدني گؤركملي ، خوب نماي گؤركم ) و ) ديدن بار يك .... گؤروم

Page 33: Turkish learning

» « » اذيت » و موذي بدانيم بايد عربي در يا. اند درآمده شكل اين به و اند همريشه

نظم و قانون طبق عربي زبان در البتهولي گيرد مي صورت تغييرات اين خاصينمي كلمه حرفي سه ريشه صورت هر به

و دارد نگه يكپارچه را خود هميشه تواندمي فرو آن سازه جديد كلمات ساختن در

.پاشد

تركي در بن شناسائيبه نسبت تركي در ريشه يا بن شناسائي

. اين از است آسان بسيار ديگر زبانهايو اصول بر منطبق كه است آسان لحاظ

كه كسي براي كه است منظمي روابطعلم با آشنائي يا داند نمي را زبان اين

ريشه تواند مي ، ندارد شناسي ريشه . كار رو اين از بزند حدس را تركي كلمات

Page 34: Turkish learning

تركي در اتيمولوژيست يا شناس واژه يك . به تركي كلمات طرفي از است آسانتربه جديدي صورت هر و بروند زباني هرحفظ را خود اصالت باالخره ، بگيرند خودنشان را تركي زبان به خود تعلق و كرده

داد .خواهندابتداي در كه است همان تركي در ريشه

. ، تركي زبان در چراكه آيد مي كلمهاز كلمات تمام و ندارد وجود پيشوند

) به ) افزوده پي بگوئيم پسوند شدن اضافه . براي پس شود مي حاصل ريشه انتهايكلمات ابتداي سراغ بايد كلمه ريشه يافتن

بگيريم بايد .رااز بيش ريشه تك% 90اينكه تركي كلمات

مي آسان بسيار را ما كار ، است هجائييك. به رسيدن تا را كلمه كه چرا نمايد

. حتي كنيم مي دنبال هجائي تك ريشه

Page 35: Turkish learning

« : زبان گويد مي كه دارد وجود اي نظريه .» نظريه اين البته است هجائي تك تركي

ريشه بعضي ما چون ، است نشده اثباتو شناسيم نمي ديگر را هجائي تك هاي

. دانيم نمي آنرا پيش هاي هزاره صورت ) هجائي ) دو كه پا آياق دانيم نمي F مثًال

شده ايجاد هجائي تك ريشه چه از استفعلهايي با F غالبا تركي در اينهمه با است؟هجائي تك كه داريم كار و سر زير مانند

( ) را: ) بلندي يك آش ، كن فرار قاچ هستند ) ( ) يئن ، بيا باال چيخ ، بيا پائين و برو باال

) ( ) آت) ، شو سوار مين ، برو پائين ) ( ) ( ) كن) پاك سيل ، كن پهن سر ، بيانداز

. ... وكلمه چند سراغ ، مسائل اين به علم با

كنيم پيدا را آنها ريشه تا رويم :مي» « :) مك ) اله مصدر از اصل در غربال الك

Page 36: Turkish learning

» « ) ك) افزوده پي كه است كردن غربال . ريشه پس است كرده تبديل اسم به آنرا

. ) ( » از » است كن غربال اله F فعًال آن » ريشه » داراي اله دوهجائي ريشه طرفي

) ( » مفهوم » كه است دست ال هجائي تكمي استنباط ريشه همين از هم كردن الك

.شود :) ( ، است هجائي دو چون دماغ بورون

. غ ا ر س د ش ا ب ي ل ص ا ه ش ي ر كه م ي ر ا د ك ش » از » كه رويم مي بور آن اول هجاي

) ( » « F كامًال و است دادن انحنا بورماق مصدراست تشخيص قابل آن از دماغ .معناي

:) اين ) چند هر گرفتن طًالق بوشانماقچند بخاطر اما است مصدر خود كلمهريشه كه داد بايد احتمال ، بودن هجائي

. نشانه حذف با نيست ناب و خالص) ( » « » بگير » طًالق بوشان به ماق مصدري

Page 37: Turkish learning

از و است الزم فعل يك كه رسيم مي ) ( » حاصل » بده طًالق بوشا متعدي فعل

. كه داد احتمال توان مي باز است شده » چراكه» نيست اصلي ريشه هم بوشا

. ابتداي هجائي تك ريشه است دوهجائي ( ( » مفهوم » كه است خالي بوش آن

» را» تنهائي ، پشتيباني عدم ، كردن خالي . ريشه لذا نمود استنباط آن از توان مي

» « » است» بوش اسم ، بوشانماق .

فعل : يك F لزوما ريشه يا بن بن نوعو. عدد ، صفت ، اسم است ممكن نيست

حيوانات و پرندگان طبيعي صداهاي حتي . ريشه كه ديديم فوق بحث در باشد هم

» يا» الك ريشه اما است فعل يك بورون . از تركي زبان در بود اسم يك بوشانماقاز بالعكس و ساخت فعل توان مي اسم

Page 38: Turkish learning

در كه ساخت اسم توان مي هم فعلخواهيم ياد آنرا ها افزوده پي درس

.گرفتتا كنيم دقت كلمات اين اصلي ريشه به

است شده تشكيل چه از :ببينيم ) ( : ) تشكيل ) چشم گؤز اسم از زيبا گؤزل

است .يافته ) ( : ) ايجاد ) آتش اود اسم از هيزم اودون

است .شده ) ( ) قاپاق ) ، دروازه قاپقا ، در قاپي

:) ( ) ميوه) پوست قابيق يا قاپيق ، سرپوش ) بستن ) ، پوشاندن قاپماق فعل از همگي

اند شده .خلق ) ( :) وجود ) به دير گئج اسم از شب گئجه

است .آمده

با آشنائي و زحمت كمي با كه بينيم مي

Page 39: Turkish learning

توان مي هجائي تك هاي ريشه و افعالبودن هجا تك تا را تركي كلمات ريشه

. اين با زبان يك هاي واژه حال كرد دنبالمنتقل ديگري زبان هر به قانون و نظم

را آنها بودن تركي توان مي باز ، شوند . نمونه براي نمود :اثبات

عربي در تركي كلمات بن يافتن » به » اي ريشه قلعه كلمه عربي زبان در

» شده » ايجاد آن از كه ندارد قلع نامبه. اي اشاره نيز كلمه اين تاريخ در باشد

آنها بلكه است نشده عربها سازي قلعه» « . قاال همان كلمه اين بودند نشين چادر

) ( ) ماندگاري ) قالماق ريشه از تركي درنام به آن نزديك واژه F اتفاقا كه است

( » چيده» هم روي سوخت يا هيزم قاالق ) تركي در هم همكنون آذوقه جهت شده

Page 40: Turkish learning

دارد .وجود » بر » مسكن و خانه يا مأوا واژه عربي در ) ( » به » خانه ائو تركي ريشه از مفعل وزن

است آمده .وجود

فارسي در تركي كلمات بن يافتن « : سه ، دوقلو گوئيم مي فارسي در وقتي

» لغت دنبال لغتنامه در آيا چهارقلو ، قلو » را» اعداد همينطور كه ايم گشته قلو

» فارسي » در قلو چينيم؟ مي آن دنبال » « » « . عدد دوقلو در دو F اصًال ندارد وجود

. در دو كه همانطور نيست فارسي دوي . » « » اين» نيست فارسي دوبله يا دوجين

اصل در و است يكپارچه بصورت كلمه) ( » « » زادن» دوغماق مصدر از دوغولو » همزاد » معناي به تركي در كه است

.است

Page 41: Turkish learning

» از » قاشق كه شناخت توان مي براحتي ) ( » است » كردن خراطي قاشيماق مصدرپي و موضوع اين تاريخي شناخت با و

خراطي از قاشق اولين اينكه به بردن ، است آمده بدست چوب يك روي كردن

پذيريم مي آنرا .مفهومدلمه ريشه روي اگر نيست سختي كار

) كنيم) = فكر شدن پر دولماق .تركي ريشه توان مي ترتيب همين به

يافت را كلمات اين مثل :كلماتي ، قيمه ، ساناز ، چكمه ، كرنش ، كمك

، قابلمه ، سرمه ، يغما ، يونجه ، قورمهغ ا ر س ، ش ر و ي ، ن م ش د ، ه ب ا تپيوندها : ) چهارم (1درس

پيشوند تركي زبان در كه گفتيم پيشتربر است زباني بلكه شود نمي استفاده

Page 42: Turkish learning

. از كه همانطور پسوند پسوندها اساسريشه به افزوده آخرين ، پيداست نامش

است ممكن تركي در درحاليكه استوجود ريشه انتهاي به افزوده چندين

. به ها افزوده نمونه براي باشد داشته– : » غ » ا د د ي كن ه ظ اح ل م ا ر غ ا د ن ب ي ا ه ت ن ا

داغداكيًالر – – – دغداكي داغداداغداكيًالردانيميش – – داغداكيًالردان

داغداكيًالردانيميشًالر

زبان مانند تركي زبان در كه بينيم ميبن انتهاي به افزوده يك تنها فارسي

» پسوند » آنرا نام الجرم كه نداريمده از بيش است ممكن بلكه بگذاريم

. آيا شوند اضافه ريشه انتهاي به افزوده! نه گذاشت؟ نام پسوند را همه توان مي

و ناميد پسوند را آخري تنها توان مي آيا

Page 43: Turkish learning

! لذا نه كه البته كرد؟ رها نام بدون را بقيهانتهاي به افزوده نوع هر بعد به اين از

) ( » « » پيوند » وند پي يا افزوده پي را ريشه . و وظيفه داراي پيوند پس ناميد خواهيم

پسوند از متفاوتتر و تر گسترده نقشيداشت .خواهد

يا پسوند بحث مانند تركي در پيوند بحث. نيست كوتاه و مختصر فارسي در پيشوند

و غني بسيار تركي ادبيات از قسمت اينرا تركي اساس چون و است گسترده

را زيادي توجه و دقت ، دهند مي تشكيل . ولي پيشين مباحث همانند لذا طلبند مي

كه شود مي سفارش بيشتر تأكيد با اينبارحالت به هرگز تركي زبان فراگيري هنگام

، نكنيد مقايسه فارسي زبان با قياسياينكه ) مگر رسيد مي غلط نتايج به چون

.) F خصوصا كنيم تأكيد قياس اين روي

Page 44: Turkish learning

را زبان اين ، هستند زبان ترك كه كسانيآن معادل دنبال و بگيرند ياد تركي خود در

نگردند فارسي .در» پيوند » از تعريفي بايد چيز هر از قبل » « ها پيوند بشناسيم آنرا تا باشيم داشته

هستند گسترده و متنوع بسيار تركيباتيپس بلكه ندارند خاصي معني تنهائي به كهو معاني آنها به ديگر كلمات با تركيب از . و نقش البته دهند مي جديدتري مفاهيم

باز ولي است مشخص پيوند هر وظيفهآنها بودن معنادار بر دليل تواند نمي ، اين » « . مي الق پيوند نمونه براي باشد داشته

: مانند دهد نشان را مكان و منطقه تواندنقش ... يعني ، و قيشًالق ، يايًالق ، چايًالق

» كلمه » به مكاني مفهوم دادن الق پيوندنقش اين روي از توان نمي ولي است« » مكان » يعني الق كه گرفت .!«نتيجه

Page 45: Turkish learning

در پيوندها بحث در مهم بسيار مسئلهقوانين تابع آنها كه است اين تركي

، هستند لبي همآوائي و اصوات همآوائيتنها پيوند يك كه است بيني پيش قابل لذا

بلكه شد نخواهد ظاهر صورت يك بهتا گرفت خواهد خود به مختلفي صورتهاي

. براي كند سازگار را خود مصوتها انواع بارا دفتر و كتاب كه بگيريم نظر در قياس

. ببنديم جمع خواهيم مي فارسي زبان در . : زبان در اما دفترها و كتابها شود مي

. : در پس دفترلر ـ كيتابًالر شود مي تركي » را » ها كافيست بستن جمع براي فارسي

اين تركي در اما ، بيآوريم كلمه انتهاي درپذير امكان آوائي قوانين بررسي با كار

.است) جمع ) هاي نشانه از يكي البته جمع نشانه

. » اگر » است الر ـ لر پيوندهاي ، تركي در

Page 46: Turkish learning

پيوند از ، باشد ثقيل كلمه مصوت آخرين» « » لر» پيوند از ، باشد ظريف اگر و الر

: . داريم تركي در لذا كنيم مي استفادهـ باجيًالر ـ قارداشًالر ـ آغاجًالر ـ قاشيقًالر

ـ خانيمًالر ـ آدامًالر ـ باليقًالر ـ قوشًالرداراي ( همگي كه شود دقت اوشاقًالر

) ـ لر نه نه ـ چنگللر هستند ثقيل مصوتگوندوزلر ـ لر گئجه ـ لر جوجه ـ لر سئرچه

( داراي همگي كه شود دقت كيشيلر ـهستند ظريف )مصوت

» مي » چي ساز شغل پيوند از ديگر مثاليرفته. هم فارسي به كه پيوند اين زنيم

، صورت تك همان با زبان آن در ، است : ، موتورچي مانند تركيبي كلمات

، ساعتچي ، فرشچي ، تفنگچي ، آبدارچيتركي در اما ، ميسازد غيره و چي شيشهتغيير را خود شكل ، مصوت نوع به بسته

Page 47: Turkish learning

آيد درمي مختلف اشكال به و دهد .مي « ، چي مختلف بصورتهاي تركي در چي

» مي ظاهر تركيبات در چۆ ، چو^ ، gچي مصوتهاي. تمام براي خواهيم مي شود

. كلمات كنيم استفاده را پيوند اين تركي: دارند خود در را تركي مصوت نه تمام زير

ـ گؤز ـ قو̂ش ـ ل ي ـ ائل ـ دوه ـ ۏساز اگر است اشتباه gر قي ـ ديش ـ سۆت

» اين » انتهاي به را چي اصلي صورت: كنيم راحت را خود كار و بيآوريم كلمات

ـ لچي ي ـ ائلچي ـ چي دوه ـ ۏسازچي ـ ديشچي ـ سۆتچي ـ گؤزچي ـ قو^شچي

اين گاهي محاوره تركي در البته gرچي قي » به » gچي ـ چي صورت دو در پيوندها نوع

باز كه شود مي افزوده كلمات انتهاي » بهتر » چي شكل تك صورت به نسبت

است اشتباه حال هر به اما .است

Page 48: Turkish learning

دروس در كه آوائي قوانين مراعات با : دوه ـ gسازچي بگوئيم بايد ، گفتيم ابتدائيـ گؤزچۆ ـ قو̂شچو^ ـ لچو^ ي ـ ائلچي ـ ۏچي

رچْي� قْي� ـ ديشچْي ـ سۆتچۆاين علت قبلي دروس به مراجعه با شما

به بعدي درس در تا بيابيد را مسئلهبپردازيم مسئله اين دقيقتر .بررسي

پيوندها : ) پنجم (2درس

تركي در شكلي چند پيوندهايشكل تك فارسي مانند تركي در پيوندها

ممكن زير حالت سه در بلكه ، نيستندشوند ظاهر :است

به : نيازي پيوند اين شكل تك ـ الفريشه هر و ندارد ريشه مصوتهاي بررسي

. لذا يابد پيوند آنها به تواند مي ، باشد ايآسان بسيار پيوندها نوع اين با هم ما كار

Page 49: Turkish learning

. پيوندها نوع اين سهم البته بود خواهدحد در و اندك بسيار ديگر نوع دو به نسبت

. پيوندهاي مهمترين از است نادر و شاذ » اشاره » كن پيوند به توان مي صورتي تك ( : ضمن�. ، دويد همينكه قاچاركن مانند كرد

) ( )، كردن نگاه ضمن باخاركن ، دويدن ) ( ، داشتن دوست ضمن سئوركن ) گولركن ) ، دادن فحش ضمن سؤيركن

خنديدن) ضمن ( پيوندهائي ، اشتباه به كتابها بعضي در

و » ... « داش ، الق ، ايم ، كي ، چين ماننددرحاليكه ، اند كرده معرفي شكلي تك را

دو پيوندها نوع اين كه ديد خواهيم درهستند .شكلي

صورت : دو در پيوندها اين شكلي دو ـ ببه پيوند لحاظ از بايد و شوند مي ظاهر

. باشند داشته تطابق آن با ريشه

Page 50: Turkish learning

مي باز نوع از مصوت داراي كه پيوندهائي . از هستند شكل دو داراي ، باشند

» مشخص » اؤ ، ا ، ائـ ، ` ا ، آ باز ۏمصوتهاي » نمي » اؤ ، ا ، ائـ مصوتهاي كه ۏاست

در كه چرا ، كنند كمك پيوند نقش در تواند « ، ا ، ائـ صداهاي كه گفتيم قبلي ۏدرسهاي

»، بيآيند بعدي هجاهاي در توانند نمي اؤ» « ` ا ـ آ مصوتهاي تنها ، دسته اين از لذا

. شوند پديدار پيوندي نقش در توانند ميپيوندي كه است مشخص هم ميان اين از » مصوت » با هائي ريشه براي آ مصوت با

» ريشه » براي ` ا مصوت با پيوندي و ثقيلشده بيني پيش ظريف مصوت با هائي

اين. با پيوندهائي مجموعه از اند « : ـ ما به كرد اشاره توان مي مشخصات

: ( »، ساچما ، قوورما ، دولما مانند مه ، سورتمه ، سورمه ، كسمه ـ ييغما ، ياغما

Page 51: Turkish learning

: ( » « ) مانند لر ـ الر ، چكمه ، دوگمهـ يايًالر ، باغًالر ، داغًالر ، آيًالر ، قيزالر

، لر گئجه ، گوندوزلر ، كنيزلر ، كيشيلر .كندلر(

در : پيوندها اين شكلي چهار پيوندهاي ـ جكار و شوند مي ظاهر متفاوت شكل چهار

حالت دو مانند ريشه با انطباق براي ما . كه پيوندهائي بود نخواهد آسان پيشاين در ، باشد بسته نوع از آنها مصوت . بسته مصوتهاي شد خواهند ظاهر حالت » ياد » اۆ ، او^ ، اي ، ايْ بصورت F قبًال را

مصوتها. اين از يكي كه پيوندهائي گرفتيمآنرا ديگر صورتهاي F قطعا ، باشند داشته را

» « . چي پيوند وقتي F مثًال داشت خواهند نيزكه كنيم بيني پيش بايد ، بينيم مي را

« ، چو^ ، چيْ بصورت آن ديگر شكلهاي . نكته« اين به وقتي است موجود نيز چۆ

Page 52: Turkish learning

كدام هر انطباق سراغ بايد ، شديم واقفخود مخصوص ريشه با پيوندها اين از

پاسخ. را پيش درس سئوال پس باشيمفارسي. مانند توانيم نمي تركي در داديم

« :، چي ابريشم ، چي شيشه بگوئيم » هر مصوت بلكه ، دوغچي ، آبدارچيآوائي تطابق ريشه مصوت با بايد پيوندذكر قبلي درسهاي در كه باشد داشته

است .شدهاين چسبيدن دليل قبلي درسهاي كمك بابيآبيد را خود هاي ريشه انتهاي به :پيوندها

سؤزچو : ، يولچو^ ، ديلنچي ، gقچيْ بالي چيياالنچي ، اكينچي ، دونچو ا ، gنيقچيْ سي ۏ، ��

: ، فيكيرسيز ، گؤزسۆز ، آدامسيز سيز ، لسوز ي ، gز جانسي ، ديلسيز ، لسوز ۏق ۏ

gز شامسي : ، دؤزوملو ، آنًالقلي ، شهرلي لي

Page 53: Turkish learning

، پوللو ، باشاريقلي ، قوهوملو ، كسيمليسؤزلو ، وارلي

فعلي پيوندهاي و اسمي پيوندهاياسم انتهاي به است ممكن هم پيوندها

پديدار فعل يك انتهاي در هم و بچسبنديعني. ) عام معناي به اسم از منظور شوند ) و ... نقش است و عدد ، صفت ، اسم

. در بود خواهد متفاوت جديد كلمه وظيفهسان چه پيوند يك كه ديديم فوق مثالهاي

. از مثالي شود مي افزوده اسم انتهاي بهفعل انتهاي به پيوند يك الصاق و الحاق

» « . به يم پيوند الحاق از F مثًال نشد گفته) ( » كردن » شكيبائي دؤزمك فعل انتهاي » كه » رسيد دؤزۆم جديد كلمه به توان مي

. است صبر و شكيبائي معناي به اسم يك » انتهاي » به يون پيوند چسبيدن از يا

Page 54: Turkish learning

) ( » جديد » مصدر به ، شستن يوماق مصدر ) ( » رسيم» مي كردن استحمام يويونماق .ظاهر شكل چهار در نظر اين از پيوندها

شوند :ميل : + = ) : + ي مانند اسم پيوند اسم ۏالف

لچو = ي ۏچو (له : + = ) : + ايش مانند فعل پيوند اسم ب

ايشله= (وم : + = ) : + بؤل مانند اسم پيوند فعل ج

بؤلۆم= (ير : + = ) : + بيش مانند فعل پيوند فعل د

بيشير= (

اسمها خلق نحوه و فعل و اسم درس دربه فعلي يا اسمي ريشة از جديد فعلهاي و

خواهد صحبت مبحث اين روي تفصيل.شد

Page 55: Turkish learning

توصيفي و تصريفي پيوندهايمًالحظه شده ذكر پيوند نمونه چند ميان ازذات و ماهيت در آنها بعضي كه نموديد

پيوند مانند ، كنند نمي ايجاد تغييري كلمه « .» « ، آغاالر مانند كلماتي الر جمع

اند« نشده دور خود اصلي ريشه از باجيًالر » كرده » حفظ را باجي ، آغا معناي همان و

و. ريشه بين نزديكي رابطه عبارتي به اند . را پيوندها نوع اين دارد وجود جديد كلمه

. » پيوندهاي» ناميم مي تصريفي پيوندهاي براي كلمات سازي آماده جهت تصريفي

همبستگي ايجاد و گرامري نقش انجاماستفاده مورد كًالم مختلف عناصر ميان

. به كاري پيوندها نوع اين گيرد مي قراراصلي ماهيت از آنرا و ندارند كلمه معناي

. وظيفه انجام ضمن يعني كنند نمي دور

Page 56: Turkish learning

مي حفظ را ريشه ماهيت و ذات ، خودموقتي. و گذرا حالتي پيوندها نوع اين كنند

. است گسترده آنها شمول دامنه و دارندمي تركي در تصريفي پيوندهاي جمله از

گفت :توان : ، ملكي پيوندهاي ، جمع پيوند اسمي

استفهام پيوند ، حالت پيوندهايشخص : ، زمان ، وجه پيوندهاي فعلي

) . را آنها نباشيد اصطًالحات اين نگران F فعًال

گفت خواهيم مربوطه درس )درهم پيوندهائي ، پيوندها نوع اين كنار دررا ريشه ماهيت و ذات كه دارند وجود

مي جديد كلمه ذات جزو و دهند مي تغييركه. ديديم تصريفي پيوندهاي در شوند

كلمه ... توانند نمي و سنين ، منيم ، قيزالرمانند پيوندي اينجا در ولي باشند جديد

» « » است» ساخته جديدي كلمه آچار در ار

Page 57: Turkish learning

» آچماق » ريشه با خويشاوندي هرچند كهاز مستقل و جديد هويت يك ولي دارد

. پيوندها اينگونه دارد خود ريشه . » مانند» پيوندها اين هستند توصيفي

نيستند موقتي و گذرا ، تصريفي پيوندهايمانند مي جديد كلمه با هميشه براي وبه نسبت كمتري شمول دامنه ولي

» « . به الر پيوند آنجا در F مثًال دارند تصريفياينجا در ولي آيد مي اي كلمه هر انتهاي

» تواند» نمي اي كلمه هر انتهاي به ار .بيآيد

مي پيوندها نوع اين ، شد ذكر كه همانطورتبديل بالعكس و اسم به را فعل توانند

جديد فعل و اسم ، فعل يا اسم از و كنند.بسازند

Page 58: Turkish learning

تركي در پيوندها تواليبارز هاي ويژگي از پيوندها توالي اصل

. در پيوندها تسلسل به است تركي زبان: كنيد دقت كلمات اين

«، يويونمالييام ، باشاريقسيزليغيميزداندير آالجاقليسان ، «سوسوزالميشام: گفت توان نمي چرا

يويونلي» ، باشاريقليغسيزيميزداندير » ؟ آاللياجاقسان ، سوسوزميشامًال ، ماييم

و قانون داراي تركي در پيوندها اينكه برايهم سر پشت و تسلسل جهت روشي

هستند .قرارگيرياصل اين :طبق

« پيوندها عمل حدود و شمول دامنه هرچههرچه و نزديكتر ريشه به ، باشد محدودتر

Page 59: Turkish learning

ريشه از ، باشند تر گسترده و عامتربود خواهند .«دورتر

تعريف به عنايت با و اصل اين پذيرش باتوان مي توصيفي و تصريفي پيوندهاي

در توصيفي پيوندهاي كه گرفت نتيجه. دارند قرار اولويت در ريشه به چسبيدن

. لذا دارند محدودتري شمول دامنه چراكه» + + « » + + آجاق» لي آل و صحيح لي اجاق آل

است .اشتباهبر توصيفي پيوندهاي تقدم بحث از غيرنيز پيوندها اين خود ميان در ، تصريفي

. انواع در F مثًال دارد وجود تأخر و تقدمپيوند بر جمع پيوند ، تصريفي پيوندهاي

» « . صحيح قيزالرين لذا است مقدم ملكي » اشتباه » قيزينًالر و .است

فعل : ) ششم (1درس

Page 60: Turkish learning

تركي در فعلگستردگي خاطر به تركي در فعل مبحث

. قسمت در شود مي تدريس درس سه دردر فعل خواهيم مي ، بخش اين از نخستآن انواع ، ساختار نظر از آن انواع ، تركي

در فعل ساختن نحوه و نحوي لحاظ ازبيآموزيم را .تركي

زبانهاي آموختن هنگام كه همانطور ، ايم گرفته ياد انگليسي و عربي ، فارسي

زمان» در كاري انجام يا وقوع به ، فعل .» تمام شامل ، فعل دارد داللت خاصو تغييرات و حدوث و وقوع اشكال

موجودات كه است جنبشهايي و تبديًالتبستر در معنوي يا مادي ، جان بي يا زنده

آنرا يا دهند مي بروز خود از مكان و زمان . و معنا جمله يك ، فعل با پذيرند مي

كند مي پيدا .مفهوم

Page 61: Turkish learning

» / است » مك ماق تركي در مصدري نشانه » انتهاي » در ماق ، آوائي قوانين به بنا كه

» افعال » انتهاي در مك و ثقيل افعال . اين آذربايجان گويش در آيد مي ظريف

» / داده » مخ ماخ به را خود جاي نشانه . گويش در حتي نيست صحيح كه است

» ماخ » مصدرساز نشانه يك از تنها زنجانافعال تمام انتهاي در و شود مي استفاده » آورند » مي ماخ ، ظريف چه و ثقيل چه

ريزد مي هم به را آوائي قوانين .كهو بيكران آنچنان تركي در فعل بحث

صاحبنظران از بسياري كه است گستردهرا تركي در فعل ونبري هرمن مانند دنيا

اندام عرض باعث و آن گستردگي عاملمي جهان بزرگ زبانهاي ميان در آن كردن

آنچنان. تركي در فعل گسترده دنياي داندمحقر دنياي كه است روشمند و قانونمند

Page 62: Turkish learning

فعل صد از كمتر با فارسي افعال كوچك و . فارسي در اگر نيست 30تا 20آنچنان

با آنهم كه دارد وجود هجائي تك فعل » دو » بايد آن ابتداي به ب شدن اضافه

بقيه و شود چند 50-60هجائي آن فعل ششصد فقط تركي زبان ، است هجائي

هزار سه به نزديك و دارد هجائي تك فعلاست داده جاي خود در هجائي دو .فعل

تركي فعل ساختاري بندي تقسيمگونه سه ساختاري نظر از تركي در فعل

:استفعل ) آنا اصلي فعل ـ )الف

اجزاي و هستند هجايي تك F غالبا فعلها اين : . چيخ مانند ندارند خود دل در كوچكتري ( ) ( ) بلندي) يك آش ، برو پائين يئن ، بيا باال ( ) صبر دؤز ، برو پايين دوباره و بيا باال را

Page 63: Turkish learning

) ( ) ( )، بچين دۆز ، بيانداز آت ، كن ) ( ) ( ) ) ، بنوش ايچ ، بنويس ياز ، بيآويز تاخ

بخور ) )يئ

فعل ) دوزلمه مشتق فعل ـ )ببا اصل در ولي پذيريم مي مستقل و جاافتاده فعل يك عنوان به

شده خلق فعل يا اسم روي از پيوند كمك. هستند. هجائي دو F غالبا افعال نوع اين اند

( ) طًالق: ) بوشا ، باش مواظب گؤزت مانند( ) گاز( ) ديشله ، كن شروع باشًال ، بده

( ) بده( ) آلدير ، كن كاري روغن ياغًال ، بگير .) ( ) افعال بسوزان ياندير ، بخرند برايت

زير هاي ريشه از ترتيب به مذكور مشتق ) ( : بوش ، چشم گؤز اند شده ساخته

) ( ) ( ) غ) ا ي ، ن ا د ن د ش ي د ، ر س ش ا ب ، ي ل ا خ ( ) ( ) بسوز) يان ، بخر آل ، روغن (

نظريه به كرديم اشاره قبلي درسهاي در

Page 64: Turkish learning

: هجائي تك تركي زبان گويد مي كه ايهجائي دو آن كلمات بعضي اگر و است

تاريخ از آنرا هجائي تك ريشه بايد است . شدن هجائي دو عوامل از يكي كنيم پيدااست مشتقي افعال همين تركي كلمات

فوق مثال مانند را آنها از بسياري كههجائي تك ريشه از كه دهيم مي تشخيص

. مي احتمال را ها بعضي اند شده تشكيلهجائي تك ريشه يك از نوعي به كه دهيمفوق مثالهاي مانند اما اند يافته تشكيل

) ( : . از كن گريه آغًال مانند ندارند صراحت ) و ) سفيد تعبير به شايد سفيد آغ ريشه

. بعضي گريه هنگام صورت كردن روشنچه داراي است نشده معلوم نيز افعال از

. دانيش F مثًال هستند هجائي تك ريشه) ( ) شو) منكر دان به F واقعا آيا كن صحبت

) گلتير ) اصل در بيآور گتير آيا دارد؟ ربطي

Page 65: Turkish learning

از متعدي نوعي كه است بوده گلدير يا ) امر ) اين حال هر به است؟ بيا گل فعل

است بررسي .قابلغ ا ر س ، ب ك ر م ل ع ف ف ي ر ع ت ز ا س پ

ساختن براي كه رفت خواهيم پيوندهاييمي قرار استفاده مورد تركي در فعل

داده قول آنرا قبلي درس در ما و گيرند.بوديم

فعل ) قوشولما مركب فعل ـ )جاز زبانها ديگر مانند تركي در مركب فعلمي وجود به فعل يك با اسم يك همراهي

. فعل است معين فعل داراي F اكثرا و آيداست نوع چهار تركي در :مركب

ـ كمكي: 1ج فعل مشتقات با تركيب .» استفاده» تركي در اكنون فعل اين ايمك

مانند آن تركيبات ولي شود نمي

Page 66: Turkish learning

. » دارد» فراوان كاربرد ايدي ، ايميش :، ايديك گلميش ، ايدي يازميش مانند

آلسايديق ، نوشتار زبان در شود مي توصيه

» نه» بنويسيد ايدي آلميش ، ايدي يازميش آلميشدي» ، يازميشدي ».

ـ ،: » 2ج اوgل معين فعلهاي با تركيب : .» ، اوgل حاضير مانند ائيله ، ائله ، ائت

)! ائله ) ناز ، تركيت ائت تركـ « 3ج بصورت: » بيل فعل با تركيب

» / سپس » و ا آ صداي با فعل يك تركيب ) ( :» «، نوشتن به توانائي بيلمك يازا بيل

) اوچا ) ، تحمل توانائي بيلمك دؤزهپرواز ( توانائي )بيلمك

ـ . 4ج همه: البته فعل با اسم ساده تركيب در ولي است فاعل يك داراي فعل جا

توان نمي و ندارد صريح معناي اينجا

Page 67: Turkish learning

: . گؤز مانند كرد آن از مستقيم برداشت ) ( ، نمودن مواظبت و كردن كنترل قويماق

) گؤزدن ) ، آمدن چشم به گلمك گؤزه .) از ) كه همانطور افتادن چشم از دوشمك

از ، است مشهود هم فارسي معانيقطره يك افتادن معناي به افتادن چشم

( . به گلمك گؤزه نيست چشم از اشك ( به چيز يك آمدن معناي به آمدن چشم

نيست چشم .!داخل . گاهي كنيم دقت اي نكته به اينجا در

تنها مشتقي يا اصلي افعال داشتن ضمناز برداري گرته يا آشنائي عدم خاطر به

مي استفاده مركب افعال از ، فارسيتا كنيم تمرين و عادت است بهتر كه كنيم

: . پئشمان مانند كنيم اصًالح كم كم را آنها ) ( ) ( ، دؤز ائله صبر ، پئشمانًالماق اولماق

) اولدو ) قارا ، گؤزت اول مواظب

Page 68: Turkish learning

) ( ) داوا) ، ياراالندي اولدو زخمي ، قارالدي ساواشدي ) دي )ائله

فعلساز پيوندهاي ، فعل به توانند مي تركي در پيوندها

صداهاي حتي و عدد ، صفت ، اسماسمي ، جديد فعلي و بچسبند طبيعي

. كه فعلهائي بسازند جديد صفتي يا و جديددو در ، شوند مي ساخته پيوندها كمك با . از كه فعلهائي شوند مي بررسي گروه ) آيند ( مي وجود به عام معناي به اسم يكبا اينبار و ديگر فعل يك از كه فعلهائي و

شوند مي خلق ديگر نقشي و .معناگسترده و متنوع بسيار تركي در پيوندها

. نيست الزم آنها همه به پرداختن و استنيزبصورتنادروشاذ تعداديازآنها

. ، پيوندها شناختن با گردند مي استفاده

Page 69: Turkish learning

لغات ريشه كشف به مربوط راه از نيميريشه شناختن با و شود مي پيموده تركيريشه را كلمه آن توان مي آن هجائي تك

. مي توصيه دانشجويان به لذا نمود يابيتركي لغات به نسبت هميشه ، شود

مي تركي لغات به تا و باشند حساساي ريشه و پيوندي اجزاي به آنرا رسند

كنند تحليل آنرا سپس و كرده .تجزيهرا تركيب نوع دو اين ، كار با آشنائي براي

آنرا پيوندهاي متداولترين و كرده بررسيدهيم مي :ارائه

پيوند = + اسم فعل* : /، قيناماق ، بوشاماق ، ياشاماق ا آ

مك اله ، ساناماق* : /، دۆزتمك ، اؤيرتمك ، گؤزتمك ات آت

ياراتماق ، داراتماق ، گئنتمك ، ياراتماق

Page 70: Turkish learning

* : /، كؤزرمك ، بئجرمك ، باشارماق ار آر ، آغارماق ، سووارماق ، اوgتارماق

قيزارماقياناشماق/ : * ، ساواشماق اش آش

* : /، دوزلمك ، آزالماق ، چوخالماق ال آلبوشالماق ، دينجلمك

* : / / /، مك جۆكۆلده اولدا اۆلده ايلده ايلداتاپيلداماق ، تاقيلداماق

* : / / /، آسقيرماق گۆر گير قور قيراؤسگۆرمك ، ايشقيرماق ، قيشقيرماق

* : /، باغًالماق ، آغًالماق ، داشًالماق له المك ايزله ، باشًالماق ، مك ديشله

* : /، ديشلنمك ، باغًالنماق لن النباشًالنماق

پيوند = + فعل فعلقوپارماق/ : * ار آر

Page 71: Turkish learning

* : / . /، اميزمك ، قالخيزماق ۆز وز gز ي يز ، اودوزماق ، داديزماق ، داميزماق

قورخوزماق* : . / /، سينيخماق ، يانيقماق ۆك يك وق يق

قاريخماق ، گؤروكمك ، بئزيكمك* : / / /، بورولماق ، يورولماق ۆل ول gل ي يل

گؤتورمك ، قوولماققايناماق/ : * ، مك اسنه نه نا

* : / / /، يانديرماق ، انديرمك دۆر دور gر دي ديرسۆردۆرمك ، قوgشدورماق

* : / / سۆرۆمك/ اۆ او gاي اي

فعل : ) هفتم (2درس

نحوي -1 نظر از فعلبه توان مي منظر چند از نحوي نظر از : ، بودن متعدي يا الزم کرد نگاه فعل

منفي يا مثبت ، بودن مجهول يا معلوم

Page 72: Turkish learning

فعل ، عطفي فعل ، اشتراکي فعل ، بودن.اجباري

خواهيم مي فعل از دوم مبحث ابتداي دربشناسيم نحو منظر از را :فعل

متعدي :1_1 و الزم فعلفعل ولي دارد مفعول به نياز متعدي فعل

. براي باشد مي مفعول از نياز بي الزمقبل کافيست نظر اين از فعل نوع يافتن ( » کسي » چه يي؟ نه ، کيمي؟ فعل آن از ) آن به و بيآوريم را را؟ چيزي چه ، را؟ . افعال دانيم نمي نمونه براي دهيم پاسخ

» الزم» قاچماق ، آپارماق ، يئمک ، گئتمک . را فوق آزمون کافيست متعدي يا هستند

! « : يئمک يي نه ، گئتمک کيمي کنيم اجرا( ( کيتابي) آپارماق يي نه ، يئمک غذاني

.»! مي( مًالحظه قاچماق کيمي ، آپارماقاين در قاچماق و گئتمک فعل دو که شود

Page 73: Turkish learning

. هستند الزم دو اين لذا گنجند نمي سئوالاند متعدي افعال آپارماق و يئمک .و

تعريف دو اين مرز در افعال بعضي البتهالزم افعال گروه از گاهي و دارند قرارافعال نقش است ممکن گاهي و هستند

. مانند فعلي � مثًال بگيرند خود به را متعدي« » قاپيني» مانند اي جمله در آچماق

اي« جمله در اما دارد متعدي نقش آچدي » الزم » نقش آچدي چيچک گۆل مانند

دووجهي. افعال را افعال نوع اين دارد.گويند

فعل : _1_1 به الزم فعل تبديل الفمتعدي

مي متنوعي روشهاي به ترکي زبان درتبديل متعدي فعل به را الزم فعل توانانتهاي. به پيوند يک روشها اين در نمود

Page 74: Turkish learning

ساخته متعدي فعل و چشبيده الزم فعل . از عبارتند پيوندها اين شود :مي

o « » فعلهاي« : » انتهاي به ت الحاق با ت ) ( « ، شدن فاسد چۆرومک الزم

) اوتورماق ( ، ترسيدن قورخماق« : ») چۆروتمک) داشت خواهيم نشستن

) ( ) (، ترساندن قورخوتماق ، کردن فاسد ») فعل ) همگي که نشاندن اوتورتماق

هستند .متعديo « » افعال« : » انتهاي به ار الحاق با ار

) قوپماق » ) ، درآمدن چيخماق چون الزمي ») متعدي) افعال به شدن قطع

( ) قطع» ) قوپارماق ، درآوردن چيخارماق رسيم(« مي .کردن

o « انتهاي« : به پيوند اين پيوستن با يرفرار » ) قاچماق مانند الزمي افعال

) اوچماق( ) ، شدن پخته بيشمک ، کردن

Page 75: Turkish learning

») متعدي) افعال به توان مي شدن خراب ) بيشيرمک» ) ، دادن فراري قاچيرماق

») ( ) رسيد) کردن خراب اوچورماق ، پختن .o « پيوند« : دو از تركيبي پيوند اين يرت

. » « » با» است نقش همان با و ت و ير الزمي افعال انتهاي به پيوند اين پيوستن

( بيشمک » ) ، کردن فرار قاچماق مانند ») ( ) مي) شدن خراب اوچماق ، شدن پخته

فراري » ( قاچيرتماق متعدي افعال به توان ) اوچورتماق( ) ، پختن بيشيرتمک ، دادن

. ») شود) مي مًالحظه رسيد کردن خراب » را » ير نقش همان وظيفه نظر از کهمي. را حالت دو هر در همين براي دارداست صحيح دو هر و کرد استفاده .توان

o « استفاده« : پيوندها بقيه به نسبت دير . که است جالب دارد متداولتري و بيشتر

مي الزم فعل انتهاي به هم پيوند اين

Page 76: Turkish learning

. با البته متعدي فعل انتهاي به هم و چسبدکند مي متعدي را الزم فعل که تفاوت اين

از اين و ، اجباري را متعدي فعل و . افعال F مثًال است ترکي زبان توانمنديهاي

( باريشماق » ) ، خنديدن گۆلمک الزم ») ( ) کمک) به سوختن يانماق ، کردن آشتي

گۆلدورمک » متعدي افعال به پيوند اين ) ( ) (، دادن آشتي باريشديرماق ، خنداندن

») گردند ) مي تبديل سوزاندن يانديرماق ) ( « ، نوشيدن ايچمک متعدي افعال اما

») ) ) به ) خريدن آلماق ، خوردن يئمکاجباري افعال توانند مي پيوند اين واسطه

) ( «، نوشيدن به کردن مجبور ايچديرمک ) ( ، خوردن به کردن مجبور يئديرمک

») را ) خريدن به کردن مجبور آلديرماقکنند .خلق

o « نادر« : و نقش کم سازان متعدي از يز

Page 77: Turkish learning

جايي ما ادبيات در هرحال به ولي است: . خوانيم مي جايي در اگر دارد خود براي

بپا» ) و کردن بلند را خود قالخيزماق ) ( )، خوراندن شير اميزديرمک ، خاستن

) ( ، کردن سير را خود دويوزماق » ) اين ) ، گرفتن فرا ترس قورخوزماق

الزم افعال از متعدي صورت افعال( ) شير» ) اممک ، خاستن بپا قالخماق ) قورخماق( ) ، شدن سير دويماق ، خوردن

» ) هستند) ترسيدن .

مجهول :2_1 و معلوم فعلداراي جمله ، معلوم فعل با اي جمله در

مجهول آن فعل اگر اما است فاعلو شد نخواهد ديده جمله در فاعلي ، باشد

. اگر بود خواهد تعامل در مفعول با فعلنوع از بايد ناگزير ، باشد مجهول فعلي

Page 78: Turkish learning

باشد متعدي .فعل» ين » چهارگانه پيوندهاي از يکي الحاق با

» مي » ترکي متعدي فعل انتهاي به يل و . از نمونه براي ساخت مجهول فعل توان ) ( « ، نوشتن يازماق متعدي افعال روي

) ( ) ( ، کردن غرق بوغماق ، خوردن يئمک » ) ( ) به ) خواندن اوخوماق ، دانستن بيلمک ) ( » ، شدن نوشته يازيلماق مجهول افعال

( ) غرق ) بوغولماق ، شدن خورده يئييلمک ) ( )، شدن کشف بيلينمک ، شدن

») رسيم ) مي شدن خوانده .اوخونماق

مثبت :3_1 و منفي فعلدوگانه پيوند و فعل ترکيب با ترکي در

. » / کرد» منفي را فعل توان مي مه ما آلماق » مثبت افعال توان مي نمونه براي

) ) ) (، ايستادن دورماق ، باخماق ، گرفتن

Page 79: Turkish learning

») ( ) به ) را نوشيدن ايچمک ، گفتن دئمک ) ( « ، گرفتن آلماماق منفي افعال

) دئمه ) ، ايستادن دورماماق ، باخماماق ») ) ) تبديل ) نوشيدن مک ايچمه ، گفتن مک

» / همان. » بن از بعد مه ما واقع در کرد » / دومي » مه ما و است ساز منفي پيوند

» / مک » ماق مصدري نشانه اول صائت.است

» / انتهاي: = » به مه ما يوند چسبيدن با توجهدرست نيز صفت و اسم است ممكن فعل

. نگيريم. اشتباه منفي فعل با آنرا شود ) ) :، قئيمه قييما ، چكمه ، سۆرتمه مانند

يۆرتمه ، ساچما ، سۆرمه ، دولما ، قوورماتسمه ، دۆگمه ،

قارشيليق ) :4_1 اشتراکي )فعلنام به داريم بابي عربي زبان در

Page 80: Turkish learning

» «، بيآيد قالب آن در فعلي هر که مفاعله : ، مناظره مانند ، گيرد مي طرفه دو نقش

، منازعه ، متارکه ، مصاحبه ، مباحثهبا ... . ترکي زبان در قابليت اين و مباهله

» انتهاي » به يش چهارگانه پيوند الحاق . افعال براي F مثًال شود مي ساخته فعل

) ( ) ( «، راندن قووماق ، زدن وورماق » ) ( ) مي ) گفتن دئمک ، پرسيدن سورماق

: رسيد زير مشارکتي افعال به توان ) ( «، کردن خورد زدو ووروشماق

( ( ، پرداختن رقابت به هم با قوووشماق ) (، کردن جواب و سئوال سوروشماق

کردن ) جدل و بحث هم با .)دئييشمک » / « ، شود ختم ا آ صائت به فعل اگر

» له »/ ال از که مشتقي فعلهاي F خصوصا » به » ش پيوند از ، شوند مي ساخته

. فعل نمونه براي کنيم مي استفاده تنهائي

Page 81: Turkish learning

) ( » گيريم» مي نظر در را گريستن آغًالماق . » لذا » است آ صائت آن بن آخر حرف که

» + + يا » ماق ش آغًال آن مشارکتي فعل . ترتيب همين به شود مي آغًالشماق

قاراشماق: ، ساواشماق ، ياناشماق داريمقوجاقًالشماق ،.

قاييديش ) :5_1 بازگشتي يا عطفي )فعلترکي زبان شگردهاي از نيز فعل نوع اين

صاحب. به فعل نتيجه فعل اين در است» « . ين چهارگانه پيوند گردد بازمي فعل آن

معني اين و شده ظاهر فعل بن انتهاي در . مانند افعالي براي F مثًال دهد مي فعل به را

) ( ) ( «، گفتن دئمک ، شستن يوماق ) ( ) ( ، شدن آب اريمک ، دادن هل سۆرمک

») به ) توان مي کردن پوست سويماقنقشي داراي که رسيد زير جديد افعال

Page 82: Turkish learning

با همخانواده ولي اصلي فعل با متفاوت) ( « : کردن استحمام يويونماق باشد مي آن

( ( ، گفتن چيزي لبي زير دئيينمک ، تأخير ) به و کردن پا دو ـ پا يک سۆرونمک

) کردن( ) سستي و تنبلي ارينمک ، انداختن) درآوردن ) لباس سويونماق ،.

2 قيدي افعال ـشکل به آن انتهاي به پيوند شدن اضافه با

و ... درآمده و علت ، کيفيت ، زماني قيودحائز بسيار نقش ترکي جمًالت کوتاهي در

: . گلنده ياز مانند کند مي پيدا اهميتي ( ) نگاه) وقتي باخاندا ، آيد مي بهار وقتي

) ( ) کرد نگاه که همين گؤرجک ، کند ميقيود و زماني قيود گروه دو در قيود اين

شوند مي بحث حالتي و .کيفيتي2 زماني: 1ـ قيود

Page 83: Turkish learning

را وظيفه اين ترکي زبان در پيوند چندآن اهم به اينجا در که گيرند مي برعهده

شود مي :اشارهo « : » و/ چسبيده فعل انتهاي به که انده آندا

) ( : ، کردن باز هنگام آچاندا مانند کلماتي ( ) نگاه ) هنگام باخاندا ، آمدن هنگام گلنده

کنند( مي درست .کردنo « » قيدي/ افعال تواند مي که ديکده ديقدا

) ( « : ، ديدن محض به گؤردوکده مانند ») درست ) آمدن بيرون محض به چيخديقدا

.کندo « جزو« و است متداول بسيار که کن

يک به که است پيوندهايي نادرترين : . آالرکن مانند شود مي ظاهر صورت

گرفت) همينکه ، گرفتن ضمن (o « : » مي/ استفاده کمتر امروزه جک جاق

استفاده شعر حد در هست اگر و شود

Page 84: Turkish learning

( : . محض به گؤرجک مانند شود ميگرفتن( ) محض به آلجاق ، )ديدن

o « : » پيوند/ جاي امروزه جگين جاغين( : . به گؤرجگين مانند است گرفته را فوق

( ) گرفتن محض به آلجاغين ، ديدن )محضo « ( : » که/ بار هر گؤردوکجه ديکجه ديقجا

شد مي )ديدهo « ( : » او/ وقتي تا آلينجا اينجه اينجا

بيآيد( ) او که زماني تا گلينجه ، )بگيرد

2 علتي: 2ـ ، کيفيتي ، حالتي قيودرا وظيفه اين ترکي زبان در پيوند چند

آن اهم به اينجا در که گيرند مي برعهدهشود مي :اشاره

o « فعل« : دو در ضمير تکرار از يببه نشستن با و کرده جلوگيري متوالي

Page 85: Turkish learning

مي شيوا را جمله نخست فعل ضمير جاي ( » و. » گرفت گئتدي آلدي مانند نمايد » مي( » تبديل گئتدي آليب به که رفت

« : .، دوردو باخيب ترتيب همين به شوديالواردي آغًالييب ، دۆشدو .«قاچيب

o « : » امروزه/ آذربايجان در ارک آراق( » « : دوان قاچا قاچا بگويند دارند عادت

) ولي( ) ، گريان گريان آغًاليا آغًاليا ، دوانبه پيوند اين شدن اضافه با ادبي ترکي در

: . مانند شود مي ايفا نقش اين کلمه انتهاي( ) ضمن ) آالراق ، دويدن ضمن قاچاراق

) گئده( ) ، خنديدن ضمن رک گۆله ، گرفتنرفتن ) ضمن )رک

o « ( : » ضمن/ ، كنان گريه آغًاليابان بن بانخنديدن( ) ضمن بن گۆله ، )گريه

o « ( : » /، گرفتم همينكه آاللي من الي آلي ) باخالي سن ، گرفتم مي من آنكه بجاي

Page 86: Turkish learning

كردي) نگاه اينكه محض به (o « : » آلدين/ سن آلمادان من دن مه مادان

گرفتي) تو ، گرفتم مي من آنكه بجاي (o «: : » آيد/ مي متوالي فعل دو انتهاي در ا آ

( ) بيآيد ) باخا گله ، كند فرار و بگيرد قاچا آال » « .) بازي را يب نقش پيوند اين كند نگاه و

. يعني دهد مي را معنا همان و كند مي« » « : آليب يا قاچا آال بگوئيم كند نمي فرق

.«قاچاo « : » تكرار / بار دو فعل يك ارـمز آرـماز

. دائم زمان پيوند اولي انتهاي به شود مي » / پيوند» دومي انتهاي در و آيد مي ار آر

» « .» / گلمك » از F مثًال مز ماز دائمي انكار.) ( : ) نيآمد) آمد گلمز ـ گلر داريم آمدن : گلر تعارفين گفت توان مي نمونه براي ) ( ، دارد نيآمد آمد تعارف وار گلمزي

بگير ) شانس وار دوتمازي دوتار شانسين

Page 87: Turkish learning

دارد ).نگير

3 فعلي وجوه ـمتفاوت مختلف زبانهاي در نيز فعلي وجه

كه. است مهم چنان فعلي وجه استبازي فعلي نقش F مستقًال تواند مي گاهي

گسترده. لحاظ اين از زباني هر كنداز زبان آن نفع به امتيازي تواند مي ، باشد

باشد تنومندي و گستردگي .نظربه الحاق با فعلي وجوه تركي زبان در

و كنند مي بازي مستقل نقش يك ، فعلفعل يك عنوان به آنرا توان نمي گويا . وجوه گرفت درنظر تركيبي و مشتقيمباحث مانند و است متنوع بسيار تركي

آن مهم موارد به اشاره براي تنها گذشتهدهيم مي .رضايت

Page 88: Turkish learning

3 فعل: 1ـ شهودي يا خبري وجهجانب از را فعل انجام بًالواسطه گوينده

. زمانها تمام در تواند مي كند مي نقل خود . ) (F مثًال بيآيند گفت خواهيم آتي درس در كه

» « : و يازيرديم داريم استمراري ماضي در« : يازميشديم داريم هم بعيد ماضي .«در

3 ( 2ـ فعل: ) غيرشهودي ، روايي نقلي وجهزبان از و واسطه با خبري وجه برخًالف

گوينده گويا و شود مي نقل ديگري . آينده زمانهاي در ندارد آن درباره قطعيتي

بعيد ماضي ، نقلي غيرقطعي گذشته در : . ... ، يازميشام مانند دارد كاربرد و

. تركيبات با وجه اين ايديم يازميش » شود» مي شناخته ايميش .

Page 89: Turkish learning

3 ،: 3ـ آرزو ، تمنا ، التزام ، شك وجوه فعل در امر ، نصيحت ، تأكيد

ازمنه در و هستند هم شبيه محتوا نظر از : ، يازسيميشام ، يازسييام آيند مي مختلف

يازام ، يازيم

3 فعل: 4ـ استمراري وجهو استمرار حالت آن در كه فعلهائي تمام

. دارند استمراري وجه ، دارد وجود تداوميازار: ، يازيرديم ، يازارديم مانند

، يازماقدايام ، يازماقدايديم ، ايميشاميازماقدايميشام

3 فعل: 5ـ شرطي وجهنشانه با شرطي وجه زمانها تمام در

: . » / «، يازسام مانند بيآيد تواند مي سه سا

Page 90: Turkish learning

. در يازمالييامسا ، يازميشامسا ، يازديمسامي استفاده اخير حالتهاي از كمتر محاوره

» اگر. » فارسي شرط نشانه از گاهي شوددو هم گاهي حتي و شود مي استفاده

: . اگر مانند شود مي استفاده عًالمتاست! اشتباه كه ، يازديم اگر .آلسام

اسم به است ممكن تركي شرط نشانه : . منه سه سرين سو مانند شود اضافه نيز

) ) ، بده هم من به ، است خنك آب اگر وئر ) قاپيني ) سه حسن ، وگرنه ، اگرنه يوخسا

كن ) باز را در ، است حسن اگر )آچ

3 فعل: 6ـ توانائي وجه » توان » مي بيلمك كمكي قعل كمك به

» / « . ا آ پيوند آورد فعل در را توانائي مفهومبيلمك تركيبات سپس چسبيده فعل بن به

. آيد مي مختلف اشخاص و زمانها در

Page 91: Turkish learning

) ( :، كنم رها توانم نمي رم بيلمه آتا مانند ) ( ، كند نگاه تواند نمي هرگز بيلمز باخا ) يازا ) ، بنويسم توانم نمي رم بيلنمه يازا

بنويسم ) توانستم مي نگو جيميشم بيلهننوشتم )ولي

3 فعل: 7ـ استفهامي وجهچهارگانه پيوند تركي در سئوال نشانه

» رها» آذربايجان تركي در كه است مي آنرا توان مي اشعار در تنها و است شده

( ) آيا: ) گؤردونمۆ ، گرفتي؟ آيا آلدينمي ديد .) پيوند( ) اين خوردي؟ آيا يئدينمي ، ديدي؟

بيآيد تواند مي فعلي ازمنه تمام در .نيز

فعلي :4 صفاتو شود مي ساخته فعل از فعلي صفات

مفعول و فاعل كه را موصوف خصوصيات

Page 92: Turkish learning

دارد مي بيان ، .است

4 فاعلي: 1ـ صفت حالت » / ساخته » فعلي بن به ان آن پيوستن از

( : نگاه باخان سازد مي فاعل و شود مي ) ( ) ( )، رونده گئدن ، گيرنده آالن ، كننده

خورنده ) )يئيناز توان مي تركي در كه است اين جالب

: ساخت فاعلي صفت نيز منفي فعل ) آلمايان ) ، كند نمي نگاه آنكه باخمايان

( ) نمي) آنكه ين گئتمه ، گيرد نمي آنكه خورد( ) نمي آنكه ين يئمه ، )رود

4 مفعولي: 2ـ صفت حالتدر كه شود مي ساخته مختلفي اشكال به

شود مي اشاره :اينجاكرده + : ) * نگاه باخميش ميش فعل بن

Page 93: Turkish learning

) گئتميش( ) ، شده گرفته آلميش ، شده ( ) شده) خورده يئميش ، رفته (

* ( : / آنچه + باخديغيم ديگيم ديقيم فعل بن ( ) خريده آنچه آلديغيم ، ام كرده نگاهش

) يئديگيم( ) ، ام رفته آنچه گئتديگيم ، امام) خورده آنچه (

* ( : / نگاه + باخاجاق اجك آجاق فعل بن ) جك( ) گئده ، گرفتني آالجاق ، كردني

( ) خوردني) جك يئيه ، رفتني (تركي آينده قعل با نبايد را اخير مورد

كنيم .اشتباه

4 فعل: 3ـ وجوبي حالت » / به » لي مه مالي با فعل بن تركيب از ( : . نگاه قابل باخمالي مانند آيد مي وجود

( ) قابل آلمالي ، كرد نگاه بايد آنچه ، كردن ) لي گئتمه ، است گرفتني آنچه ، گرفتن

Page 94: Turkish learning

( ) قابل) لي يئمه ، رفتني ، رفتن قابل خوردني( ، خوردن

فعل : ) هشتم (3درس

حادثه: رخداد يا عمل وقوع ، فعل گفتيم . كه شود مي معلوم است معين زمان در

محسوب زبان ناپذير اجتناب جزء زمان . زبانها تمام كه رسد مي نظر به شود مي

تنها و باشند بايد هم مثل زمانهايي دارايبايد زبانها اختًالف بخاطر آنها ساختار

F كامًال حرف اين درحاليكه ، باشد متفاوت . تركي زبان در نيست زمان 46صحيح نوع رديف در آنرا كه دارد وجود فعل در

. دهد مي قرار پرقدرت و غني زبانهاي : زبان شود گفته اگر نگيريم جدي شايد

زبانها ديگر در كه دارد زمانهائي تركي . ولي ندارد وجود عربي و فارسي مانند

. مي تركي در نمونه براي دارد واقعيت اين

Page 95: Turkish learning

. گفت سخت آينده زبان به گذشته در توانيا ندارد وجود زمان اين يا زبانها ديگر در

شرح و جمله به متوسل بايد آن بيان براي.شوند

تمام به زبان 46پرداختن در فعل زمان و نيست ميسر كوتاه مجال اين در تركي

مراجع به بيشتر تحقيق براي عًالقمندان . مي تنها اينجا در نمايند مراجعه معتبر

. دهيم توضيح را تركي ازمنه اهم توانيمو ها داشته همين با عزيز دانشجويان

ازمنه ديگر روي توانند مي ها اندوختهكنند .تحقيق

همان تركي زبان در تقسيمبندي جامعترين ( حال ) ، كئچميش ، ماضي گذشته زمانهاي

) ( ) مي) جك گله ، مستقبل آينده و ايندي بخشها به زمانها اين از كدام هر كه باشد

مي تقسيم مختلف هاي زيرمجموعه و

Page 96: Turkish learning

از عبارتند كه :شوند

كئچميش ) ، ماضي گذشته زمان ـ )الفـ ـ: 1الف الف ساده ماضي: 2ماضي

ـ الف موقت: 3نقلي استمراري ماضي ـ ـ: 4الف الف دائم استمراري :5ماضي

ماضيبعيذ

ايندي ) حال زمان ـ )بـ ـ: 1ب ب ساده استمراري: 2حال حال

جك ) گله ، مستقبل آينده زمان ـ )جـ ـ: 1ج ج خبري ـ: 2آينده ج التزامي آينده

ـ: 3 ج خبري گذشته در در: 4آينده آينده التزامي گذشته

ريشه ابتدا ، مذكور زبانهاي انواع تمام در

Page 97: Turkish learning

پيوند يا عًالمت سپس ، آيد مي فعلضمير نهايت در و آيد مي زمانساز

. اين به علم با شود مي نمايان شخصيبه ، فوق بندي تقسيم شناخت با و مسئله

پردازيم مي آنها تك تك :شرح

كئچميش ) ، ماضي گذشته زمان ـ )الفاست گذشته زمان به مربوط فعل وقوع

به زمان اين نزديكي و دوري لحاظ از اماو غيرمستقيم يا مستقيم قول نقل يا حالزير گروههاي به آن غيرمداومت و تداوم يا

شود مي :تقسيم

ـ ساده: 1الف ماضي آن زمان F قطعا و است گذشته به مربوط

وقوع F مستقيما گوينده و رسيده اتمام به . به آنرا همين براي دهد مي خبر آنرا

Page 98: Turkish learning

و خبري ماضي ، مطلق ماضي نامهاي . عًالمت شناسيم مي هم شهودي ماضي

/ دي » چهارگانه پيوند ، تركي در «4آن آلماق. از جمع شخص دوم براي F مثًال است

» « ) سپس) و آل فعلي ريشه ابتدا گرفتن » « F نهايتا و gدي يعني آن با متناسب پيوند

يعني جمع شخص دوم شخصي ضمير » « » بصورت» آلدينيز فعل و آيد مي نيز جمع شخص دوم براي ساده ماضي

شود مي .تشكيل/ دي » پيوند چهار هر از بتوانيم اينكه براي

زمان« 4 اين كامل صرف ، كنيم استفاده « ، اوچماق ، آلماق ، گئتمك افعال براي را

دهيم« مي انجام :كؤچمكگئتديك : = گئتدي ـ گئتدين ـ گئتديم گئتمك

گئتديلر ـ گئتدينيز ــ : = gق آلدي gآلدي ـ gن آلدي ـ gم آلدي آلماق

Page 99: Turkish learning

gًالر آلدي ـ gز gني آلدياوچدو : = ـ اوچدون ـ اوچدوم اوچماق

اوچدوالر ـ اوچدونوز ـ اوچدوقكؤچدۆ : = ـ كؤچدۆن ـ كؤچدۆم كؤچمك

كؤچدۆلر ـ كؤچدۆنۆز ـ كؤچدۆكô :شخص دوم براي ميانه گويش در نكته

» وز » ـ ون شخصي ضماير از جمع و مفرد : ، آلدون گويند مي و كنند مي استفاده

. تبريز گويش در گوتدوز ، گئتدون ، آلدوز» وق » را جمع شخص اول شخصي ضمير

: باخدوخ ـ آلدوخ ـ گئتدوخ آورند ميô جمله از افعال تمام كردن منفي براي

دوگانه ساز منفي پيوند ، زمان اين » / ديگر» از قبل و فعلي بن از بعد را مه ما : . ، ديم گئتمه مانند آوريم مي پيوندها

ديم كؤچمه ، اوچماديم ، gم .آلماديô پيوند ، زمان اين كردن شرطي براي

Page 100: Turkish learning

» / انتهاي » در را سه سا دوگانه ساز شرط. آوريم مي شخصي ضمير از بعد و فعل

چندان محاوره در شرط از حالت اين : . ، سه گئتديم مانند نيست متداول

كؤچدومسه ، اوچدومسا ، gمسا آلدي

ـ نقلي: 2الف ماضيبه مربوط ساده ماضي مانند هرچند

آن با اساسي تفاوت يك اما است گذشتهشاهد خود گوينده گويا اينكه آن و دارد

. لذا كند مي نقل آنرا و نيست آن وقوعچه و نيست ساده ماضي مانند آن قطعيت

. باشد نگرفته انجام فعلي چنين F اصًال بسا/ ميش » زمان اين مخصوص «4پيوند

داريم. مثالها همان براي :استـ : گئتميشسن ـ گئتميشم گئتمك

ـ = گئتميشسينيز ـ گئتميشيك گئتميشدي

Page 101: Turkish learning

گئتميشلرآلمْي�شدْي� : ـ آلمْي�شسان ـ آلمْي�شام آلماق

gشًالر= آلمي ـ gز gني gشسي آلمي ـ gق gشي آلميـ : اوچموشسان ـ اوچموشام اوچماق

ـ = اوچموشوق اوچموشدواوچموشًالر ـ اوچموشسونوز

ـ : كؤچمۆشسن ـ كؤچمۆشم كؤچمكـ = كؤچمۆشۆك كؤچمۆشدۆ

كؤچمۆشلر ـ كؤچمۆشسۆنۆزô :اول براي فقط ميانه گويش در نكته

» ميش » پيوند از جمع و مفرد شخصپيوند از بقيه براي و كنند مي استفاده

: » گويند» مي و كنند مي استفاده يب گئديبدي : = ـ گئديبسن ـ گئتميشم گئتمك

گئديبلر ـ گئديبسيز ـ .گئتميشيكô جمله از افعال تمام كردن منفي براي

دوگانه ساز منفي پيوند ، زمان اين

Page 102: Turkish learning

» / ديگر» از قبل و فعلي بن از بعد را مه ما : . ، ميشم گئتمه مانند آوريم مي پيوندها

ميشم كؤچمه ، اوچماميشام ، .آلماميشام

ـ موقت: 3الف استمراري ماضيو گرفته انجام گذشته زمان در فعل اين

. استمرار است داشته استمرار و تداومبوده خاص زماني محدوده يك در آن/ ايردي. » پيوند آن عًالمت .4است است«

نمونه :برايگئديردي : = ـ گئديردين ـ گئديرديم گئتمك

گئديرديلر ـ گئديردينيز ـ گئديرديكردْي� : = آلْي� ـ ردي�ن آلْي� ـ ردي�م آلْي� آلماق

gًالر gردي آلي ـ gز gني gردي آلي ـ gق gردي آليـ : اوچوردون ـ اوچوردوم اوچماق

ـ = اوچوردونوز ـ اوچوردوق اوچوردواوچوردوالر

Page 103: Turkish learning

ـ : كؤچۆردۆن ـ كؤچۆردۆم كؤچمكـ = كؤچۆردۆنۆز ـ كؤچۆردۆك كؤچۆردۆ

كؤچۆردۆلرô » / مه » ما كافيست آن كردن منفي براي

بيآوريم بن از بعد راـ دائم: 4الف استمراري ماضي

و گرفته انجام گذشته زمان در فعل اين . محدوده است داشته استمرار و تداوم

استمراري » ماضي مانند آن زمانيبلكه« نيست موقتي و كوتاه موقت

. يعني شود مي گذشته تمام به مربوطصادق و شامل گذشته به فعل اين هميشه . نيكوي خصايص از اينكه مانند است بوده

و نيست ما پيش اكنون كه بگوئيم شخصي. است داشته را خصوصيات اين هميشه او

براي و ندارد وجود فارسي در زمان اينحالت يك از استمراري ماضي نوع دو هر

Page 104: Turkish learning

. پيوند آن عًالمت كنند مي استفاده/ اردي» . 2دوگانه نمونه« براي است :

گئدردي : = ـ گئدردين ـ گئدرديم گئتمكگئدرديلر ـ گئدردينيز ـ گئدرديك

آالردْي� : = ـ آالردي�ن ـ آالردي�م آلماقgًالر آالردي ـ gنيز آالردي ـ gق آالردي

اوچاردي : ـ اوچاردين ـ اوچارديم اوچماقاوچارديًالر= ـ اوچاردينيز ـ اوچارديق

كؤچردي : ـ كؤچردين ـ كؤچرديم كؤچمككؤچرديلر= ـ كؤچردينيز ـ كؤچرديك

ô زمان اين سازي منفي در مهم نكتهپيوند. از دائم نفي براي تركي در است

» / مي » استفاده مز ماز دائم ساز منفيكه. چيزي يعني سولماز همين براي كنند

: . گوئيم مي لذا نشود پژمرده هرگزـ ... گئتمزديم ، ـ آلمازدين ـ آلمازديم

ـ ... گئتمزدين

Page 105: Turkish learning

ـ بعيد: 5الف ماضيانجام انجام دور گذشته در بعيد ماضي

رسيده اتمام به زمانها همان و گرفته . ترين كهنه نيست آن از اثري ديگر و است

. شود مي محسوب زمانها ترين ديرين و » باشد » مي ايدي ميش پيوند آن :نشانه

ـ : ايدين گئتميش ـ ايديم گئتميش گئتمكگئتميش = ـ ايديك گئتميش ايدي گئتميش

ايديلر گئتميش ـ ايدينيزـ : ايدين آلميgش ـ ايديم آلميgش آلماق

آلميgش = ـ ايديك آلميgش ايدي آلميgشايديلر آلميgش ـ ايدينيز

اوچموش : ـ ايديم اوچموش اوچماقـ = ايديك اوچموش ايدي اوچموش ـ ايدين

ايديلر اوچموش ـ ايدينيز اوچموشكؤچمۆش : ـ ايديم كؤچمۆش كؤچمك

Page 106: Turkish learning

ايديك = كؤچمۆش ايدي كؤچمۆش ـ ايدينايديلر كؤچمۆش ـ ايدين كؤچمۆش ـ

ô « اكنون« كه است قديمي مصدري ايمكآن مختلف صورتهاي ولي رود نمي بكار

. » آنرا » توانيم نمي دارد كاربرد ايدي مانند: بگوئيم و دهيم تغيير مصوتها مطابق ! بسيار! هرچند آلميشيديق كؤچموشودوك

. نيست صحيح نظر به ولي است متداول: بگوئيم مجزا بصورت است بهتر

ايديك آلميش و ايديك .كؤچموشô مي عمل قبل مانند سازي منفي براي

: ايديم. آلماميش مانند كنيم

) ايندي ) حال زمان ـ ب

Page 107: Turkish learning

حاضر و كنوني زمان در افعال نوع اين. هستيم آن به واقف ما و گيرد مي انجام

دارد كاربرد نوع دو :درـ ساده: 1ب حال

. عًالمت است حاضر زمان در فعل وقوع/ اير » است« 4آن :

گئدير : = ـ گئديرسن ـ گئديرم گئتمكگئديرلر ـ گئديرسينيز ـ گئديريك

ـ : = gريق آلي gر آلي ـ gرسان آلي ـ gرام آلي آلماقgرالر آلي ـ gرسينيز آلي

اوچور : = ـ اوچورسان ـ اوچورام اوچماقاوچورالر ـ اوچورسونوز ـ اوچوروق

كؤچۆر : = ـ كؤچۆرسن ـ كؤچۆرم كؤچمككؤچۆرلر ـ كؤچۆرسونوز ـ كؤچۆروك

ô اصل در زمان اين سازي منفي مورد در » / فعلي » بن انتهاي به را مه ما بايد

: ، ييرم گئتمه بگوئيم و بيافزائيم

Page 108: Turkish learning

. زبان در هرچند ييرم كؤچمه ، آلماييرامبسيار نوشتن و كردن صحبت اينگونه ادبي

تسهيل به بنا اما است پسنديده و شيرينكؤچمورم ، آلميرام ، گئتميرم توان مي

برد ... كار به هم .وô » پيوند » از ر حرف F غالبا ميانه گويش در

» حذف» جمع و فرد شخص دوم در اير مخرج هم به جمع شخص سوم در و شده : » « ، گئديسن شود مي تبديل ل خود

گئديللر ، گئديسيز

ـ استمراري: 2ب حالو استمرار بصورت فعل ، زمان اين در

حاضر زمان در انجام حال در مداوم. است. نيافته پايان ولي شده آغاز است

فعل بن از بعد زمان نوع اين ساختن براي

Page 109: Turkish learning

دوگانه پيوند سپس ، مصدري نشانه ، » / مي» شخصي ضمير نهايت در و ده دا : هاوا. ، دير چيچكلنمكده گۆللر مانند آيد . براي دير گئتمكده حسن ، دير آچماقدا

داريم قبلي فعل :چهارـ : سن گئتمكده ـ يم گئتمكده گئتمك

گئتمكده = ـ ييك گئتمكده دير گئتمكدهديرلر گئتمكده ـ سينيز

ـ : آلماقداسان ـ آلماقدايام آلماقـ = آلماقداسينيز ـ آلماقداييق آلماقدادير

آلماقداديرالرـ : اوچماقداسان ـ اوچماقدايام اوچماق

ـ = اوچماقداييق اوچماقداديراوچماقداديرالر ـ اوچماقداسينيز

ـ : سن كؤچمكده ـ يم كؤچمكده كؤچمككؤچمكده = ـ ييك كؤچمكده دير كؤچمكده

ديرلر كؤچمكده ـ سينيز

Page 110: Turkish learning

ô پيوند باز زمان اين سازي منفي براي » / اصلي » بن از بعد را مه ما ساز منفي

: . ، يم مكده كؤچمه مانند آوريم ميآلماماقدايام

ô بجاي گويشها ديگر مانند ميانه گويش در » از» جمع و مفرد شخص سوم در دير . » حتي» حالت اين شود مي استفاده دي

كرده نفوذ هم نوشتاري و ادبي زبان دراست صحيح و .است

) جك ) گله ، مستقبل آينده زمان ـ جدر و نگرفته صورت F فعًال فعل اين وقوع

. از اينكه نظر از گيرد مي انجام آيندهاز ، نه يا باشيم مطمئن آينده در آن وقوع

محدوده در يا باشد هميشگي اينكه نظرتقسيمبندي ، باشد صادق خاص زماني

. تركي زبان در طرفي از دارد متنوعي

Page 111: Turkish learning

به مربوط كه دارد وجود آينده نوعي . مي آنها شرح به F ذيًال است گذشته

:پردازيم

ـ (1ج قطعي: ) خبري آيندهو است قطعي ، آينده در فعل وقوع

مي سخن آن وقوع به اطمينان با گويندهدوگانه. پيوند تركي در آن نشان گويد

. » / قبلي» فعل چهار براي است اجك آجاق كنيم مي صرف به شروع زمان اين در :بازگئده : ـ جكسن گئده ـ يم جه گئده گئتمك

گئده = ـ جكسينيز گئده ـ ييك جه گئده جكجكلر

آالجاق : = ـ آالجاقسان ـ آالجاغام آلماقآالجاقًالر ـ آالجاقسينيز ـ آالجاييق

ـ : اوچاجاقسان ـ اوچاجاغام اوچماقـ = اوچاجاقسينيز ـ اوچاجاييق اوچاجاق

Page 112: Turkish learning

اوچاجاقًالرـ : جكسن كؤچه ـ يم جه كؤچه كؤچمك

كؤچه = ـ ييك جه كؤچه جك كؤچهجكلر كؤچه ـ جكسينيز

ô دو بين اگر قاف و كاف اينكه به توجه با » و » ي ـ گ به ترتيب به بيافتند مصوت

» صوتي» تغييرات ، شوند مي تبديل غ » « . مي كم جه گئده بايد F مثًال ديديم را فوق

« » جه » گئده و گم جه گئده به كه شداست« صحيح دو هر كه شد تبديل .يم

ô دوگانه پيوند از نيز سازي منفي براي » / مي» اقدام فعل اصلي بن از پس مه ما

مشابه. مصوت دو تًالقي بخاطر منتها كنيم » « » « » در» ي تبديل يك از مجبوريم ا يا آ : . جه يه گئتمه مانند بگيريم كمك آنها ميان

آلماياجاغام ، گمô و مفرد شخص اول در ميانه گويش در

Page 113: Turkish learning

تحريفي پيوند از دارند تمايل بيشتر ، جمع » / گئده» ، آالجييام بصورت اجي آجي

كنند استفاده جييك كؤچه ، .جييم

ـ غيرقطعي: )2ج التزامي آينده ( ، خبري آينده مانند آينده در فعل اين وقوع

هستيم اصطراب در گويا و نيست قطعيعًالمت نه؟ يا گيرد مي انجام فعل اين كه

. » / مانند » است ار آر تركي در :آنر : = گئده ـ رسن گئده ـ رم گئده گئتمك

رلر گئده ـ رسينيز گئده ـ ريك گئدهـ : = آالريق آالر ـ آالرسان ـ آالرام آلماق

آالرالر ـ آالرسينيزاوچار : = ـ اوچارسان ـ اوچارام اوچماق

اوچارالر ـ اوچارسينيز ـ اوچاريقر : كؤچه ـ رسن كؤچه ـ رم كؤچه كؤچمك

رلر= كؤچه ـ رسينيز كؤچه ـ ريك كؤچه

Page 114: Turkish learning

ô » ر » ديگر شهرهاي مانند ميانه گويش در » « » و » كنند مي ادغام ل با را ل از قبل

: گئدللر گويند مي

ـ خبري: 3ج گذشته در آيندهدرباره و بريم مي گذشته زمان به را خود

وقوع اكنون كه كنيم مي صحبت اي آينده. بود نيافته وقوع زمان آن در ولي يافته

بصورت گذشته زمان در آينده از صحبت . نوع دو خود است گرفته انجام و قطعي

:است

ـ قطعي: 1ـ 3ج خبري گذشته در آيندهواسطه بدون و خود جانب از آنرا گوينده

. آوردن تركي در آن نشان گويد مي » آينده » نشان از بعد ايمك تركيبات . » / آالجاق» نمونه براي است جك جاق

Page 115: Turkish learning

) نخريدي ) ولي خريدي مي بايستي :ايدينـ : ايدين جك گئده ـ ايديم جك گئده گئتمك

گئده = ـ ايديك جك گئده ايدي جك گئدهايديلر جك گئده ـ ايدينيز جك

ـ : ايدين آالجاق ـ ايديم آالجاق آلماقآالجاق = ـ ايديك آالجاق ايدي آالجاق

ايديلر آالجاق ـ ايدينيزايدين : اوچاجاق ـ ايديم اوچاجاق اوچماق

ـ = ايديك اوچاجاق ايدي اوچاجاق ـايديلر اوچاجاق ـ ايدينيز اوچاجاق

جك : كؤچه ـ ايديم جك كؤچه كؤچمكايديك = جك كؤچه ايدي جك كؤچه ـ ايدين

ايديلر جك كؤچه ـ ايدينيز جك كؤچه ـô شهرها ديگر مانند ميانه گويش در

/ جاق » پيوند دو اين دارند و« 2دوست : » آالجاغيديم» بگويند و كنند ادغام را ايمك

اينكه ... . به توجه با و آالجاغيدين ـ

Page 116: Turkish learning

» « » مي» لذا ، گويند مي آجي هم را آجاق اوچاجئيديم: ، آالجئيديم شود

ـ روائي: 2ـ 3ج خبري گذشته در آيندهاز گوينده كه تفاوت اين با است قبل مانند

. بجاي اينجا در ندارد اطمينان آن وقوع » « » استفاده » ايميش از ايمك تركيبات

. مانند شود :ميجك : گئده ـ ايميشم جك گئده گئتمك

جك = گئده ايميش جك گئده ـ ايميشسنگئده ـ ايميشسينيز جك گئده ـ ايميشيك

ايميشلر جكايميشسن : آالجاق ـ ايميشم آالجاق آلماق

ـ = ايميشيك آالجاق ايميش آالجاق ـايميشلر آالجاق ـ ايميشسينيز آالجاقاوچاجاق : ـ ايميشم اوچاجاق اوچماق

اوچاجاق = ايميش اوچاجاق ـ ايميشسن

Page 117: Turkish learning

ـ ايميشسينيز اوچاجاق ـ ايميشيكايميشلر اوچاجاق

جك : كؤچه ـ ايميشم جك كؤچه كؤچمككؤچه = ايميش جك كؤچه ـ ايميشسن

ـ ايميشسينيز جك كؤچه ـ ايميشيك جكايميشلر جك كؤچه

ô و ادبي زبان در حتي كه شود مي ديده » « ، ريشه با متناسب را ايميش نوشتاري

. : اين ايمشام آالجاق مانند ، كنند مي ثقيلنوشتاري زبان در ديگر و افتاده جا اشتباه

ايم پذيرفته آنرا .هم

ـ التزامي: 4ج گذشته در آيندهدر خبري گذشته در آينده با زمان اين فرق

وجود آن ذات در كه است ترديدي و ابهامروائي. و قطعي صوررت دو در باز دارد

مي ساخته التزامي آينده پيوند با و است

Page 118: Turkish learning

:شود

ـ خبري: 1ـ 4ج التزامي گذشته در آيندهگئدر : ـ ايدين گئدر ـ ايديم گئدر گئتمكگئدر = ـ ايدينيز گئدر ـ ايديك گئدر ايدي

ايديلرايدي : = آالر ـ ايدين آالر ـ ايديم آالر آلماق

ايديلر آالر ـ ايدينيز آالر ـ ايديك آالرـ : ايدين اوچار ـ ايديم اوچار اوچماق

ـ = ايدينيز اوچار ـ ايديك اوچار ايدي اوچارايديلر اوچار

ـ : ايدين كؤچر ـ ايديم كؤچر كؤچمكـ = ايدينيز كؤچر ـ ايديك كؤچر ايدي كؤچر

ايديلر كؤچر

ـ روائي: 2ـ 4ج التزامي گذشته در آيندهـ : ايميشسن گئدر ـ ايميشم گئدر گئتمك

Page 119: Turkish learning

گئدر = ـ ايميشيك گئدر ايميش گئدرايميشلر گئدر ـ ايميشسينز

آالر : ـ ايميشسن آالر ـ ايميشم آالر آلماقـ = ايميشسينيز آالر ـ ايميشيك آالر ايميش

ايميشلر آالرايميشسن : اوچار ـ ايميشم اوچار اوچماق

اوچار = ـ ايميشيك اوچار ايميش اوچار ـايميشلر اوچار ـ ايميشسينيز

ايميشسن : كؤچر ـ ايميشم كؤچر كؤچمككؤچر = ـ ايميشيك كؤچر ايميش كؤچر ـ

ايميشلر كؤچر ـ ايميشسينيزô » / مز » ماز پيوند با آن منفي صورت

شود مي .ساخته

ترکی : زبان آموزش اسم نهم درسآذربایجانی

Page 120: Turkish learning

فرا خوب را گذشته درس هشت اگرهستيد مسلط را ترم از نيمي ، ايد گرفتهمي دوم ترم نيم وارد جلسه اين از وزبان. در اسم ما امروز مبحث شويم

است .تركيگوناگون ساختارهاي فعل مانند نيز اسم

نگاه بدان توان مي زاويه چند از و داردمورد. منظرها اين از را اسم ادامه در كرد

دهيم مي قرار :بررسيساخت نظر از اسم ـ الف

، ساده است ممكن فعل مانند نيز اسم . همان مانند تعاريف باشد مركب و مشتق

متفاوت ساختار با اما است فعل :تعاريف

ـ ساده: 1الف اسم :كوچكتر اجزاي به و بوده تجزيه غيرقابل

: . ، يئر ، گون ، آي مانند شود نمي تبديل

Page 121: Turkish learning

سو ، گؤياگر و است هجائي تك F غالبا اسم نوع اين

احتمال ، باشد هجائي دو و ساده اسميآن ريشه شناخت در ما كه دارد وجود . اسم رسد مي نظر به F مثًال باشيم ناآگاه

» باشد» تجزيه غيرقابل و ساده الك . گردد تجزيه تواند مي مرتبه دو درحاليكه

) ( و مك اله فعل به شدن تبديل با يكبارهجائي تك ريشه به شدن تبديل با يكبار

.) ( » كه» اسمهائي هستند اما دست ال اصلي ريشه درباره ما و هستند دوهجائي

: . ، آغاج مانند ايم نرسيده قطعيت به آنهابولود ، .اولدوز

ـ مشتق: 2الف اسم :مشتق اسم توان مي مشتق فعل مانند

فعل. يا اسم روي از مشتق اسم ساخت

Page 122: Turkish learning

ايجاد متنوعي تركيبات و شود مي ساختهخود به تري گسترده مفاهيم كه كند مي

معاني و مختلف نقشهاي با و گيرد مي . ريشه كنار در F قطعا شود مي ظاهر متنوع

هم پيوندهائي ، فعل يا اسم نام به ايريشه روي شدن تركيب با كه دارند وجود . ادامه در كنند توليد جديد اسمهاي بتوانند

بن نوع دو روي از مشتق اسم ايجادگوئيم مي برايتان را فعلي و :اسمي

ـ اسمي: 1ـ2الف بنچسبيدن با كه دارند وجود زيادي پيوندهاي

ايجاد جديد اسم توانند مي اسم انتهاي بهپيوندهاي. نوع اين از مورد ده به كنند

كنيم مي اشاره :معروفü :) / ( /، باالجا ، قاراجا ، آزجا چه چا جه جا

) ( ، منجه ، قاريشقا قارينجا ، قيزيلجا

Page 123: Turkish learning

توركجه ، گؤيجهü :) / ( /، ديلچك ، الجك چك چاق جك جاق

قولچاق ، اويونجاق ، تومانچاقü /4جي/ ،(: 4چي ) ديشچي ، ايشچي

گوموشچو ، وئريجي ، آليجي ، سوتچوü /4جيل/ ،(: 4چيل) اؤلومجول ، آدامجيل

اورتانجيل ، يئييمجيلü : /، قارداش ، ديلداش دش داش

چاغداش ، اكدش ، آداش ، يولداشü : /، قاراراق ، آزاراق ، اوجاراق رك راق

ساريراق ، آغراقü : /، قيشًالق ، چايًالق ، باتًالق لك الق

ديشلك ، دوزالق ، يايًالقü /4لي :، پوللو ، كارلي ، وارلي ، باشلي

اوغوللو ، گونلوü /4ليق :، بايرامليق ، ائوليك ، يايليق

باشليق ، سودلوك ، دامازليق

Page 124: Turkish learning

ü : /، قاهرامان ، توركمن ، آيمان من مانقوجامان ، دوزمان

ـ فعلي: 2ـ2الف بنبه و فعل انتهاي به چسبيده پيوندهايمتنوع بسيار نيز جديد اسم آورنده وجود

از مورد ده به اينجا در و هستندكنيم مي اشاره آنها :متداولترين

ü : اؤته/ ، دره ، يارا ، آغا ا آü : يانار/ ، دؤنر ، يئتر ، ياشار ، آچار ار آر

ü : /، قوناق ، اوتوراق ، ياتاق اك آقالك ، كؤمك

ü /4يق :، بيشيك ، يونوق ، قاييق ، قاتيق سؤنوك

ü /4يم :، قورتوم ، گؤروم ، ايچيم ، يئييم دؤزوم

ü : /، قاچان ، گئدن ، وئرن ، آالن ان آنايچن

Page 125: Turkish learning

ü /قاخينج: 4ينج ، قارينج ، قيسقينج ، ياپينج قيلينج ،

ü /4يش :، ياغيش ، گؤروش ، باخيش قارقيشپ ، تانيش

ü /قورو: 4اي ، اؤرتو ، سورو ، يازي ، قاليü /4ين :، بورون ، دوگون ، اويون ، اكين

يارين

ـ مركب: 3الف اسمدارد ادبيات در زيادي كاربرد مركب اسم

را خود منظور توان نمي آن بدون و . اسم. است زياد بسيار آنها تنوع رساند

دخالت بدون است ممكن تركي در مركبديگر اسم با اسم تركيب از ، اي واسطهيا پيوند يك است ممكن ، آيد وجود به

ممكن گاهي و بيآيد آنها كمك به عًالمتبرعهده را وظيفه اين عًالمت دو است

Page 126: Turkish learning

. اينجا در كه شود توجه باشند داشتهاسم شامل عام بصورت اسم از منظور

است ... و صفت ، .خاص

ـ پيوند: 1ـ3الف بدون اسم دو تركيبحضور از فارغ اسم دو تركيب درحالتيكه

اول اسم است ممكن ، است پيوندي هيجيا و صفت يا باشد خاص اسم ، دوم يا

. مثالهاي به نمونه براي ضمير و عدد حتي . از يكي كه كنيد دقت F ضمنا كنيد دقت زير

عدد ، صفت ، خاص اسم است ممكن آنهاباشد ضمير :يا

، آدام آلچاق ، توپراق قيزيل ، قاپي تاختاايستي ، سو آخان ، قيز بو ، ناغيل بير مين

غ ا د ، ق و ي و س ي ت س ي ا ، ي ش كي ر كو ، ن گوداش

Page 127: Turkish learning

ـ يك: 2ـ3الف با همراه اسم دو تركيب پيوند

اين با است قبل مورد مشخصات باپيوند داراي آن اجزاي از يكي كه تفاوت

مانند. :است ، سوتو قويون ، آدامي بازار ، قوشو گئجه

، آغاجي آلما ، اوشاغي ائو ، گؤزو قوزوفرشي اوتاق ، ميزي .كامپيوتر

انتهاي كه شود مي ديده فوق مثالهاي در . اگر شود نمي ختم مصوت به دوم اسم

حرف تلفظ راحتي براي ، باشد چنين/ « » ي» پيوند از قبل :4س . مانند« آيد مي

قاپيسي .ائشيك: . مانند آيد مي اسم سپس صفت گاهي

ميانالي ، كيشي پولسوز ، آدام آنًالقليرزمنده يارالي ، .دانشجو

مي مصدر انتهاي در اسم يك هم گاهي

Page 128: Turkish learning

: قالماق. ، اشتياغي گؤرمك مانند آيدنظري آلماق ، .فيكري

ـ دو: 3ـ3الف با همراه اسم دو تركيب پيوند

پيوند داراي جزء دو هر تركيب نوع اين درمي عرضه جديد مفاهيم و معاني و هستند

مانند. :كنندآنًالغي آدامين ، داياغي ائلين ، قيزي ائوين

مسئولًالري ميانانين ،.

مفهومي نظر از اسم بندي تقسيم ـ بنگاه اسم به توان مي هم منظر اين از

رسيد زير انواع به و :كرد

ـ خاص: 1ب و عامسينيق ، ميانا ، آيلين مانند خاص اسم

Page 129: Turkish learning

... ، شخص يك به كه و قافًالنتي ، كؤپرواسم ، كنند مي داللت خاص مكان يا شئي . چون اسمهائي مقابل در دارند نام خاص

... F دقيقا كه و شهر ، آدام ، آغاج ، ائوچيزي چه يا كسي چه به كند نمي مشخص

هستند عام ، كند مي .داللت

ـ غيرمجرد: 2ب و مجردقارا ، آج ، آجيق ، پيسليك مانند اسمهائي

... ، نيستند درك و لمس قابل كه وكامپيوتر. چون اسمهائي مقابل در مجردند

و ... لمس قابل كه و ال ، قيچ ، كيتاب ، شوند مي ناميده غيرمجرد ، هستند .درك

ـ جمع: 3ب و مفرد ، اوشاق ، آغاج ، كيتاب مانند اسمهائي

يا ... چيز يك به كه و خانيم ، كيشي

Page 130: Turkish learning

. اما مفردند اسم ، كنند مي داللت شخصاوشاقًالر ، آغاجًالر كيتابًالر، چون اسمهائي

يك ... از بيش به كه و خانيمًالر ، كيشيلر ، مي ناميده جمع اسم ، دارند داللت نفر

.شونداشاره به الزم قسمت اين در نكته دو

جمع. F ذاتا اسمها بعضي آنكه يكي است » / « ، ندارند لر الر جمع نشانه ولي هستند

. ... ) ( و: ائل ، مردم اولوس ، فوشون مانندمفرد فعل اسمهائي چنين براي جمله در . كهن تركي در آنكه دوم نكته آوريم مي/ يز » مانند ديگري جمع هاي وجود« 4نشانه

آن از جمع اسم چند تنها اكنون كه داشت/ يز » پيوند خود از و است مانده يادگار به

4 : . بيز« ، دنيز مانند كنيم نمي اي استفاده اسم ... . F ذاتا هم اينها و اوغوز ، سيز ،

اسم نقش در جمله در ولي هستند جمع

Page 131: Turkish learning

شوند مي استفاده .مفرد

اسم نحوي بندي تقسيم ـ جنقش سراغ ، اسم شناسي سازه از پس

. شش جمله در اسم رويم مي جمله در آن . حاالت اين بگيرد خود به تواند مي حالت

از عبارتند اسم گانه :ششü ) بدون ) چيزي؟ چه كسي؟ چه مسنداليه

: آلدين. سن ، گلديم من مانند پيوندü ( چه به متعلق كسي؟ چه مال مالكيت

. ) ملكي ضمير با همراه كجا؟ مال چيزي؟بيزيم: ، كيتابيم منيم ، آنان سنين مانند

.مياناميزü ( چيزي چه را؟ كسي چه به مفعول : .» مني( » مانند ي چهارگانه پيوند با ، را؟

، ايچدي سويو ، اوخودو كيتابي ، آپارديگؤردوم ني .علي

Page 132: Turkish learning

ü ( چه در كسي؟ چه در فيه مفعول.» « ) دا دوگانه پيوند با ، كجا؟ در چيزي؟

:، ده حسن ، ائوده ، شهرده ، دامدا مانند.اوشاقليقدا

ü ( چيزي؟ چه به كسي؟ چه به اليه مفعول: .» « ) مانند ا گانه دو پيوند با ، كجا؟ به

اوتاغا ، گئتديم ائشيگه ، چيخديم آغاجاوئرديم يه علي ، .گيرديم

ü ( چيزي؟ چه از كسي؟ چه از عنه مفعول: .» « ) مانند دان دوگانه پيوند با ، كجا؟ ازدن علي ، اوتاقدان ، ائشيكدن ، .آغاجدان

صفت : دهم درس

و آمده اسم از قبل تركي زبان در صفت . قيد اگر شناساند مي شنونده به را اسم

وابسته نيز صفت ، است فعل به وابسته

Page 133: Turkish learning

با همراه آن مفهوم و معنا و است اسم بهشود مي تكميل .اسم

1 تركي در صفت ساختار ـ

سه داراي اسم مانند تركي در صفت : ، ساده صفت است متفاوت ساختار

. آن شرح به ادامه در كه مركب و مشتقيپردازيم :مي

1 : ساده صفت الف ـ

F ذاتا كه هستند كلماتي صفت نوع ابن : غ آا ، ش ا ي ، س ي پ د ن ن ا م ، د ن ت س ه ت ف .ص

هجائي تك تركي ساده صفات تمام F تقريباصفات. كه دارد وجود احتمال هستند

تك به و هستند بن داراي هجائي دو ساده

Page 134: Turkish learning

» « . كه ياشيل مانند شوند مي ختم هجا . » يا » است شده گرفته ياش از F احتماال

» « » مصدر» از قيتسا اصل در كه قيسسا . ) ( » هرحال» به باشد مي بريدن قيتماق قطعيت صفات نوع اين ريشه روي چون

مي محسوب ساده را آنها ، ندارد وجود.كنيم

1 : مشتقي صفت ب ـ

پيوندها و اسم مبحث در كه همانطورعام بصورت ، اسم از منظور ، گفتيم

و ... عدد ، ضمير ، صفت ، اسم شاملچسبيدن. از تواند مي نيز صفت لذا است

فعلي ريشه ، عدد ، اسم انتهاي به پيوندهاآن ... به مراجعه با كه شود ساخته ويا مشتقي صفتهاي توان مي مباحث

Page 135: Turkish learning

نيازي ديگر و كرد متمايز بقيه از را پيوندينيست اينجا در كًالم اطاله .به

اشاره مورد چند به نمونه براي اينجا دركنيم :مي

ساخته فعلي بن از كه صفاتي جمله از : ، يازيچي ، دورغون ، سورگون شد مي

دونما ، قيزاريق

ساخته اسمي بن از كه صفاتي جمله از : ، يوخوسوز ، يوخولو ، دادلي شد مي

بوغازجيل

1 : مركب صفت ج ـ

مي مركب اسم مانند نيز مركب صفتو ... عدد ، اسم ، صفت از تركيبي با تواند

. و اسم مبحث به مراجعه با شود ساخته

Page 136: Turkish learning

را منظور اين ، مركب اسم ساختار . مختلف حاالت شويد مي تفهيم راحتتر

تشخيص زير مثالهاي در را صفت نوع اين:دهيد

قيرميزي ، سانلي ـ آدلي ، توخلو ـ آجلي ، كيشي باش قارا ، چادير قارا ، دون

ـ اوجا ، كئچي بوينوزلو ، كيشي آلچاق ، باال ـ باال ، قيشقيرا ـ قيشقيرا ، اوجا

بير ، آدام توخ گؤزو ، آدام توخ قارني ، يولداش ايلليك بئش ، كيشي قيچلي

آپارتمان ليك طبقه بئش

2 تركي در صفات درجات ـ

و استثنائي امري تركي در صفات درجات . نظر از زباني هيچ است بفرد منحصر

به تنوع و گستردگي داراي صفات درجات

Page 137: Turkish learning

. زبان اين در F اوال نيست تركي زبان اندازهو برتر ، عادي صفت درجه سه جاي به . به F ثانيا داريم صفت درجه پنج ، برترين

، كدام هر براي ساختار نوع يك جايدرجه هر دادن نشان براي پيوند چندين

. با آن مقايسه با و ادامه در دارد وجوداين عمق به ، فارسي زبان صفات

برد خواهيم پي .موضوع

2) ( : صفت آنا عادي صفت الف ـ

و است صفت F ذاتا ، صفت نوع اينصورت موضوع چند يا دو بين اي مقايسه

: . ، آلچاق ، اوجا ، گؤزل مانند گيرد نميپولسوز ، قارا ، آغ ، آريق ، كؤك

Page 138: Turkish learning

2 : قياسي يا برتر صفت ب ـ) صفتي) توتوشدورما

از بعد تركي زبان در چيز دو مقايسه براي » / گاهي » و رك راق دوگانه پيوند از صفت

. » كنند » مي استفاده لي چهارگانه پيوند از ) اوجاراق: ) ، بهتر ياخشيراق مانند

) ( ) چوخلو) ، كوتاهتر رك گوده ، بلندتر ) ( ) خئيلي) ، پولدارتر وارلي ، بيشتر

) زيادتر) .

2 : برترين يا تفضيلي صفت ج ـ) صفتي) اوستونلوك

» از » قبل ان آوردن با نوشتاري تركي درمي صفت به را برترين مفهوم صفت

) ( : ان. ، بهترين ياخشي ان مانند دهيم

Page 139: Turkish learning

) ( ) ( ، بلندترين اوجا ان ، كوتاهترين آلچاق) چاقترين ) پوتا .ان

» « » الپ » از ان بجاي محاوره تركي در : . ، ياخشي الپ مانند شود مي استفاده

پوتا الپ ، آلچاق الپ ، اوجا .الپ

2 : مطلق صفت د ـ

. در است تركي زبان مخصوص صفت اينبرترين يا تفضيلي صفت فارسي زبان

مطلق بطور را صفت آن درجه تواند نمي . دانش قد بلندترين كنيد فرض دهد نشاننفري هزار دبيرستان يك در 147آموزي

» « . بلندقدترين صفت آيا است سانتيمترصفت شنيدن با آيا هست؟ او شايسته

» شود» مي راحت خيالمان F واقعا زيباترين در شايد يا ندارد كسري و كم هيچ كه

Page 140: Turkish learning

ما اگر و است زيبا ديگران با مقايسهمشكل اين باشد؟ هم زشت شايد ببينيم

حل مطلق صفت بوسيله تركي زبان دررا صفتي ، درجه اين با وقتي و شود مي

آن كه شويم مي متوجه ، كنيم مي تعريفو است صفت آن داراي F ذاتا موضوع

. درجه اين گاهي گيرد نمي صورت قياسيشدت و مبالغه حالت تركي در را صفت از

كنند مي تعريف .نيز

از يكي ، صفت از درجه اين ساختن براي » اول » هجاي انتهاي به را پ ـ م حروفهمان از قبل را تركيب اين و كرده اضافه ( اول هجاي انتهاي اگر آوريم مي صفتهمان بجاي ، نيست صدادار حرف دارايمي قرار را حرف دو اين از يكي حرف

مطلق(. صفت ساختن براي F مثًال دهيم ) ( » انتهاي » به ، سياه قارا صفت براي

Page 141: Turkish learning

» « ) اضافه ) را پ حرف ، قا آن اول هجاي » همان » از قبل را قاپ تركيب و كنيم مي : ) قاپ ) شود مي كه آوريم مي قارا صفت .) مي ) ترتيب همين به مطلق سياه قارا

گؤپ: ، گؤي گؤم ، ياشيل يام بينيم ) ( ، دورو دوم ، آغ آپ آغ آغ آپ ، گؤزل ، سويوق سوپ ، ايستي ايپ ، بوز بوم

سرين سپ ، قيرميزي قيپ ، ساري ساپبوش بوم ،.

2 : خفيف صفت ر ـ

برترين صفت بيان در كه مشكلي همانصفت بيان در ، داشتيم فارسي زبان در

. مي چطور دارد وجود نيز كم و خفيف ، دما ، قد ، رنگ اندازه بودن خفيف توان

را ... و قدي كوتاه ، قدبلندي ، ديوانگي

Page 142: Turkish learning

. ده از بيش تركي زبان در كرد بيانصفتي چنين آوردن وجود به براي ساختار

چند به كه دارد وجود خود منظور بيان وشود مي اشاره اينجا در :نمونه

زرد: ) 4ايمتيل/ ، زرد به مايل ساريمتيل آنچه( ) ، كمرنگ آبي گؤيومتول ، خفيف

) قارامتيل ، باشد آبي رنگ به متمايل) سياهي) به متمايل

به: ) متمايل ، بلند كمي سوو اوزون سوو ( )، ديوانگي به متمايل سوو دلي ، بلندي

) ديوانه كمي

) ( :، سياهي به متمايل قاراشين شين) سفيدي ) به متمايل آغشين

قيد : یازدهم درس

قيد 1 تعريف ـصفت ، ديديم قبلي درس در كه همانطور

Page 143: Turkish learning

آنرا و آمده اسم از قبل تركي زبان در . مي فعل از قبل نيز قيد كند مي توصيف

. توصيف كند مي توصيف را فعل و آيدبه مربوط است ممكن قيد بوسيله فعل

آن وقوع چگونگي ، نحوه ، كيفيت ، زمان .باشد

» « » نازلي » صفت ، باال نازلي در اگر » در » ، كند مي باال اسم از توصيفي

» « » به» را قيد نقش يئيين نيز قاچير يئيين مي را فعل انجام چگونگي و گرفته خود

» خًالف. » ياواش قيد كه همانطور رساندفعل اين براي تواند مي را حالت اين « : قاچير ياواش بصورت ، دهد .«نشان

در استفاده نحوه به بسته كلمه يك گاهيهم و باشد صفت هم است ممكن جمله

اسم. همراه هم است ممكن يعني قيد . نمونه براي فعل همراه هم و بيآيد

Page 144: Turkish learning

» « » را» صفت نقش آغاج آلچاق در آلچاق آلچاق » در اما گيرد مي خود به

. است« قيدي وظيفه داراي دانيشيرديبراي مرزي توان نمي مطلق بطور پس

شد قائل قيود و .صفات

معنا 2 نظر از قيد انواع ـ1 به: ) 2ـ ، چرا سئواالت به پاسخ سبب قيد

و ...( دليل چه« ايدي« آغارميش اوزو آجليقدان

2 فعل: ) 2ـ وقوع نحوه بيان كيفيت قيد ( ، قاچماق يئيين ، دانيشماق آلچاق

باخماق حيرصلي

3 مكان: 2ـ قيداوجايا ، گلدي ياخين ، گئتدي اوزاق

Page 145: Turkish learning

گلدي لي ايره ، گئتدي گئري ، چيخدي

4 زمان: 2ـ قيدگئتدي ايندي ، گلدين هاچان ، گلديم بويون

گؤردوم باياق ،

5 مقدار: 2ـ قيدايچديم سو آووججا ، ايچ آز آز ، وئر آزجا

ساختار 3 نظر از قيد انواع ـ1 هستند: 3ـ قيد F ذاتا كه ، ساده قيود .

بري: ، باياق ، لي ايره ، گئري ، ائرته ماننديوخاري ، آشاغي ، ايندي ،

2 پيوند: 3ـ يك تركيب با كه ، مشتقي قيود هرصورت در اما شوند مي تبديل قيد به

. نمونه به شوند مي محسوب كلمه يك

Page 146: Turkish learning

كنيد دقت تركيبي پيوندهاي و زير :هايآستاجا ، باالجا ، آزجا

ناز ، ايله ديل ، ايله باش ، آياقًال ، ايله السنينله ، ايله

ليك گئجه ، ليك بئله ، اينديليك ، چوخدان ، دن گئجه ، صاباحدان

هردن ، پولسوزلوقدانايلده ، آيدا ، گونده

3 مركب: 3ـ قيوددارند مختلفي انواع خود :كه

1 : 3ـ3ـ :، آز ـ آز ، ياواش ـ ياواش تكراري بير ـ بير ، گئج ـ گئج ، چوخ ـ چوخ

2 /3ـ3ـ با: به وساطت با تكراريگوچه ، آي با آي ، گون به گون ، بير به بير

تاي با تاي ، گوچه به

Page 147: Turkish learning

3 مترادف: 3ـ3ـ دو همراهيـ سس ، قاييم ـ قالين ، آرغين ـ يورغون

سمير

4 متضاد: 3ـ3ـ دو همراهيچوخ آزـ ، اوجا ـ آلچاق ، گوندوز ـ گئجه

ادات : دوازدهم درس

) ديگر ) بين ارتباطي نقش ياراقًالر ادات . از اگر حتي ادات دارند را جمله اجزاي

جمله كليت به خللي ، شوند حذف جملهجمله كلي مفهوم و شود نمي وارد

. مانند نه ادات شود مي استنباط كماكانواژه مانند نه و هستند معني بي پيوندهامستقل مفهوم و معنا داراي مستقل هاي

Page 148: Turkish learning

وظيفه. و معنا توان مي هرچند هستندولي كرد استنباط جمله از خارج را اداتخود نقش جمله اجزاي ديگر كنار در آنها

كنند ايفا توانند مي .را

متنوع و گسترده بسيار ادات تقسيماتادات اهم از تعدادي به اينجا در و است

. نيز ارتباط اين در بحثي كنيم مي اشارهداشتيم ميانه شهرستان فولكلور بخش دردر هم و است موجود كتاب در هم كه

ميانه .سايت

- : ، باري ، داها تأكيد و شدت اداتآرتيق ، الپ ، ها ، آخي

الپ: ، اولماز گؤزل بوندان داها نمونهايدي بو اوجوزو

Page 149: Turkish learning

- / : ، جا جه ، بئله ، ائله دقت اداتاينديجه

دانيش: بئله ، ياز بوجور ائله نمونه

- : ، ايچين ، ايچون ، اوچون علت اداتكي دور او ، گؤره ، اؤترو

سندن: ، ديم گئتمه ايچون بونون نمونهقالديم اؤترو

- ) ( : يم به ، مگر يه به استفهام ادات ) (، هاچان ، هاني ، يوخسا ، من مگر نه ، هارا ، منه نه ، يه نه ، نه ، هاچاق/ مي ، هانكي ، هانسي ، نئجه ، ، 4جور

هاردا ، هايان

Page 150: Turkish learning

چايين: هانسي ، قالميشدين هاردا نمونهقورويوب سويو

- : نه ، اواليدي نه ، اواليدي آرزو ادات ، كاشكي ، كئشگه ، كاش ، اوال ، اوالر

باري

بو: اوال ، گئدم كنديميزه اواليدي نمونهچيخام كنكوردان ايل

- : ، گؤر ، گل ، دئ دستوري اداتگؤرم باخ ، باخ ، قوي

هارا: گؤرم باخ ، دئييرم؟ نه گؤر نمونهگئتميشدين؟

Page 151: Turkish learning

آ : - ، هئي ، آهاي ، هوي ، آي ندا ادات

! آ: ، سيغين يا تانري اينسان آي نمونهدي؟ نه آدين قيز

- : ، تك ، كيمين ، كيمي تشبيه ادات ، بنزر ، اوخشار ، سانكي ، تكي ، تكين

سن دئيه ، بيل ائله

:، ايدي اوغًالن بير اوخشار سنه نمونهتاپيلماز آدام كيمين سنين

- / سا : شرط ( 2ادات اگر ) ، اگر ايه ،

سربازليغا: ، گئتسم سربازليغا ايه نمونهگئتسم

Page 152: Turkish learning

ساري : - ، دوز ، دوغرو مقصد ادات

ساري: باغا ، گئتديم ائولرينه دوز نمونهگئتديم

- / له : ، ايله همراهي /2ادات لن ،2

سن: ، ييك جه گئده من ايله سن نمونهييك جه گئده من ايلن

- : ، سونرا ، آيري ، باشقا استثناء اداتسوواي ، اؤزگه

:، يوخ يولداشيم بير باشقا سندن نمونهوار؟ كيميم سونرا سندن

Page 153: Turkish learning

- : ، حئييف ، حاييف تأسف اداتنئجه ، واي ، آخ ، آخئي ، حئويك

يه: گلنمه جمعه بو كي حئييف نمونه ! سنيلن آتاركن دونياني آخئي ، جگم

قوجاقًالشايديم

- ) ( ) ( : ، تبريز پي ، ميانه بوي تعجب ادات ) دده ) په ، ماغيل ، واي ، ائ ، زنجان وي

! :، بورداسان؟ يئنه سن بوي نمونهميانايا؟ دين گئتمه ماغيل

- : ، جان ، آخئش ، آخئي رضايت اداتنه ، اول ساغ ، اول وار ، اؤلمه ، به به

هابئله ، دئميشم

Page 154: Turkish learning

! :، چيخديم دانشگاهدان آخئش نمونهدانيشدين گؤزل نه اؤلمه

- : بيرجه ، يالنيز ، آنجاق محدوديت اداتفقط ، تكجه ،

بير: تكجه ، قالدي آغاج بير يالنيز نمونهوئريب امتحان نفر

- : ، يوخ ، هن ، هه انكار و تصديق ادات ، ابدا ، اصًال ، ياالنسا ، دوز ، بلي ، خئيير

، هئچ ، آهان توبا

پيس: ياالنسا ، رم بيلنمه گله يوخ نمونهقاال گونه

Page 155: Turkish learning

- / : جان ، دك ، كيمي زمان و مكان ادات2/ جاق ر 2، قده ، چاغ ،

:، رم بيلمه گئده دك ميانايا نمونهيم جه گئده مياناياجاق

: ضمیر سیزدهم درس

، اسم جای به شدن جانشین با ضمیرو کند می بازی جمله در را اسم نقش

F قبًال که را اسم گانه شش حاالت تمامگیرد می خود به ، ایم .گفته

می تعریف مختلف نوع شش در ضمایراز عبارتند که :شوند

شخصی 1 ضمایر اشاره 2ـ ضمایر ـ 3ـ متصل ملکی ملکی 4ضمایر ضمایر ـ

Page 156: Turkish learning

تأکیدی 5منفصل ضمایر مبهم 6ـ ضمایر ـ استفهام 7 ضمایر ـ

جمع و فرد حالت دو در ضمایر تمامسوم و شخص دوم ، شخص اول برای . تفکیک به حال گردند می اطًالق شخص

کنیم می اشاره ضمایر این از کدام هر :به

شخصی 1 ضمایر ـ

) بیز ) بن من

سیز سن

اونًالر/ اول او

مفرد • شخص اول شخصی ضمیر » که » شود می استفاده من بصورت

» باشد » می بن ترکی در آن کهن صورت » تبدیل » من به مخرج قرابت خاطر به و

. قدیمی جمع نشانه پیوند با است شده

Page 157: Turkish learning

» « » بنیز» بصورت ضمیر این انتهای به یز که رسیم می جمع شخص اول ضمیر به

. » « F اتفاقا است بیز آن ساده صورت» « » سنیز» به قاعده همین با هم سن

شود می .تبدیل

• » دارای » او مفرد شخص سوم ضمیر » اکنون » که است اول تر قدیمی صورت

. دید آنرا توان می مکتوب ادبیات در تنها / کاربرد هم شول شو بصورتهای ضمیر این

دارد و .داشته

شش • حاالت ، اسم مانند ضمایر این : . ، من مانند گیرد می خود به هم آنرا گانه

منیم ، منی ، منده ، منه ، مندن

• : . مانند هستند هم پیوندپذیر ضمایر اینمنجه ، منسیز ، من

Page 158: Turkish learning

اشاره 2 ضمایر ـ

) ( ) اینها ) بونًالر این بو

) ( ) اینها ) شونًالر این شو

) ( ) آنها ) اونًالر آن او

• » دادن » نشان برای شو اشاره ضمیرحالت ) یعنی است آن و این بین ای اشاره

آن( از نیز نزدیکی معنای اما متوسط . ترکی در جز اکنون شود می استنباط

شود نمی استفاده .استانبولی

• « » « ، او بصورتهای که او اشاره ضمیر » دارای ، شود می استفاده آن ، اول

. » به » آنًالر F مثًال است آن کهن صورت . به ضمیر این F بعدا باشد می آنها معنای

Page 159: Turkish learning

» « » تبدیل» اوالر به محاوره در و اونًالر است .شده

شش • حاالت ، اسم مانند ضمایر این : . اونًالر مانند گیرد می خود به هم آنرا گانه

، اونًالری ، اونًالردا ، اونًالرا ، اونًالردان ، اونًالرین

• : . مانند هستند هم پیوندپذیر ضمایر ایناونًالرجا ، اونًالرسیز ، اونًالر

متصل 3 ملکی ضمایر ـ

عبارتند و چسبند می اسم به ضمایر این:از

میز م

نیز ن

Page 160: Turkish learning

الری ی

» کیتاب » ، آنا اسمهای برای نمونه برای:داریم

) آناز ) آنانیز ، آنامیز ـ آناسی ، آنان ، آنامآناالری ،

، کیتابیمیز ـ کیتابی ، کیتابین ، کیتابیمکیتابًالری ، کیتابینیز

در • ، باشد صدادار اسم آخر حرف اگرکمکی حرف یک از مفرد شخص سوم

فوق مثال مانند و گیریم می کمک سین : آناسی گوئیم می آنایی بجای

• ، نباشد صدادار اسم آخر حرف اگر/ ی صداهای از کلمه ادای روانی 4برای

. برای فوق مثال مانند گیریم می کمک.کتاب

Page 161: Turkish learning

منفصل 4 ملکی ضمایر ـ

و هستند اسم از مستقل ضمایر این + ملکی » ضمیر شخصی ضمیر بصورت

: . » مانند + شوند می درست کی متصل : منیمکی + + شود می که کی یم .من

بیزیمکی منیمکی

سیزینکی سنینکی

اونًالرینکی اونونکو

تأکیدی 5 ضمایر ـ

تأکید او بر فاعل وجود با تأکیدی ضمایر» « . کند کهن ترکی در ضمیر این کنند می » و » اؤز آذربایجان کنونی ترکی در که بود

» است » گرفته آنرا جای بیله :گاهی

Page 162: Turkish learning

کندیمیز کندیم

کندینیز کندین

کندیلری کندی

اؤزوموز اؤزوم

اؤزونوز اؤزون

اؤزلری اؤزو

میز بیله بیلم

نیز بیله بیلن

لری بیله سی بیله

• ، ضمایر دیگر مانند نیز ضمایر اینمی خود به را اسم گانه شش حاالت

Page 163: Turkish learning

: .، اؤزومه ، اؤزومدن ، اؤزوم مانند گیرنداؤزومون ، اؤزومو ، اؤزومده

مبهم 6 ضمایر ـ

نوع یک و شده اسم جانشین ضمایر این . زیاد آنها تنوع رسانند می را ابهام معنای

موارد به توان می نمونه برای اما استکرد اشاره :زیر

:، کیمسه ، کیمیسی ، کیمی ، کیم کیمکیم هئچ ، کیم هر ، ایسه کیم

هئچ: ، بیریسی هر ، بیریسی ، بیری بیربیر هئچ ، بیر هر ، بیریسی

دن: نه ، یی نه ، یه نه ، نه نه

، دوننکی ، قاباقکی ترتیب همین بهو اؤزگه ، باشقاسی ، آیریسی ، . ... آیری

Page 164: Turkish learning

استفهام 7 ضمایر ـ

را اسم هویت ، سئوال با ضمایر این . عبارتند آن ترین عمده کنند می مشخص :، هاچان ، هارا ، یه نه ، نه ، کیم از

هانکی ، .هانسی

جمله : چهاردهم درس

فرا پیشین جلسه سیزده در را آنچه تماماز قسمت این به رسیدن برای ، گرفتیم . ، نشود ادا جمله تا بود جمله یعنی ترمفعل درباره اطًالعات همه این از ای فایده

داشت ... نخواهد وجود و ضمیر و فاعل .و

و است گسترده بسیار جمله درباره بحثمطالب تمام به جلسه یک در توان نمی

Page 165: Turkish learning

تا توان می اما پرداخت جمله دربارهکه طوری ، شد آشنا جمله با حدودیفراگیری جهت مناسب زمینه با عًالقمندان

دیگر مراجع و منابع دنبال بیشتر مطالب.بروند

آنرا گوینده که است کامل کًالم یک جمله . از جمله رساند می شنونده اطًالع به

خبر واقعیت یک وجود یا حادثه یک وقوعدهد .می

دارای مختلف های دیدگاه از جملهدر که است مختلفی های تقسیمبندی

شود می اشاره آنها از مورد چند به :ادامه

مفهومی 1 تقسیمبندی ـ

Page 166: Turkish learning

گروه سه به ، مفهوم منظر از جملهمی تقسیم امری و استفهامی ، اخباری

.شود

1 اخباری: 1ـ جمله

، گذشته در عمل وقوع از اخباری جمله درخبر زمان از خارج حتی یا و آینده و حال

» « : . گلدی آنام مانند جمًالتی شود می داده « » باجیمی » آنامًال ، جکسن گئده سن ،

» نوع این از گؤندرمیشم ائلچیلیگه بویون.هستند

2 استفهامی: 1ـ جمله

وقوع درباره استفهامی جمله یک هرچنداین اما است واقعیت وجود یا حادثه

Page 167: Turkish learning

. این است ابهام و سئوال با همراه مفهوممانند استفهام ادات با همراه گاهی سئوال

نه» ، یه نه ، کیم ، هارا ، هانسی ، می گاهی ...« و است و هانکی ، نه ، ایچین

گوینده لحن بر تکیه با تنها ادات بدون.است

» دین؟ » گلمه دونن ایچین نه مانند جمًالتی » « ، آلدینمی؟ تاپیشیردیقًالریمی ،

» جمًالتی» دوشدون؟ درسده هانسی است استفهام ادات با همراه استفهامی

مانند سئوالی جمًالت :اما

« « » تاپیشیردیقًالریمی ، گئتمه؟ دیم دئمه» جکسن؟« » گله ائشیگه گئجه بو ، آلدین؟

جمًالت نوع از باز استفهام ادات بدونهستند .استفهامی

Page 168: Turkish learning

3 امری: 1ـ جمله

و تضرع ، التماس ، خواهش با جمله این بامی عمل انجام خواستار ، دستور یا« » « : قاپینی. ، وئر منه اونو مانند شویم

« » بیر« » ، وئر آلما یئر کیلو بیر منه ، آچوئر سو .«لیوان

یا امر بر تأکید برای است ممکن گاهیاز ، بودن آمرانه احساس از پرهیز

استفاده جمله در نیز کمکی ابزارهایانتهای. به ، امر حالت برای F مثًال کنیم

» « » اضافه » گیًالن و گیل پسوند ، فعل« » « : قاپینی. ، وئرگیلن منه اونو مانند کنیم

» امروزه«. » گیل پسوند البته آچگیًالن« : . تئز بگوئیم امری جمله شروع از قبل اینکه یا ندارد کاربردی

.» گاهی« » وئر منه اونو اول تئز مانند اولامری جمله اتمام از پس است ممکن هم

Page 169: Turkish learning

« : .» « » منه: » اونو مانند دای ، گؤرم بگوئیمگؤرم .«وئر

و التماسی نوع از امری جمًالت درجمًالتی پیش به است ممکن نیز خواهشی

»... « » « ، اولسا ممکن ، اوالرسا مانندلطف» ...« » ، اولماسا زحمت

زحمت ...« » ...« » ، باغیشًالیین ، ائدیباوالندا ...« » نه ، .«دی

2 اسمیه و فعلیه جمله ـ

اسمیه است ممکن ساختار نظر از جمله . بر اش تکیه اسمیه جمله فعلیه یا باشد

. فعل فاقد واقع در فعل نه است اسمعًالمتهای یا کمکی افعال از تنها و است

« ، دیر جمله از ، جویند می کمک اسنادی

Page 170: Turkish learning

« : .» اوزون آغاج بو مانند ایمیش ، ایدیایمیش« » یاالن سؤز بو ، .«دور

« : من مانند ، است فعل دارای فعلیه جمله « » کره بیر بویون ، باخمیشام درسیمه

» که اوخودوم سؤزلرین و گیردیم سایتاو گیردیم ، باخمیشام فعلهای دارای

باشند می .اوخودوم

3 جمله اجزای ـ

تا باشد باید اجزا حداقل یک دارای جمله . حداقل این بگنجد جمله تعریف در بتواند

می هم جمله اصلی اجزای آنرا که اجزا : مسندالیه و مسند از عبارتند ، .نامند

جمله در که است فاعل همان مسندالیه. شود می نمایان مبتدا بصورت اسمیه

Page 171: Turkish learning

. در دهد می حکم مسندالیه درباره مسندو فعلیه جمله در فعل همان مسند واقع

است اسمیه جمله در .خبر

» « ، گئتدی مشهده آنام فعلیه جمله در » و» است مسندالیه یا فاعل آنام

. » اسمیه» جمله در مسند یا فعل گئتدی » « » یا» مبتدا هاوا ، دیر قارانلیق هاوا

» یا » خبر دیر قارانلیق و است مسندالیهاست .مسند

کند می پیدا معنی جمله ، جزء دو این باتوضیح برای که هستند دیگری اجزای اما

کنار در آن بهتر تفهیم و جمله بیشتر . اجزای را اجزا این آیند می اصلی اجزایو صریح مفعول که گویند می فرعی

هستند جمله آن از .غیرصریح

Page 172: Turkish learning

» یا » ی عًالمت با ترکی در صریح مفعول « : . » درسی» من مانند شود می تعریف نی

« » من« » ، آچدی قاپینی آیًالر ، اوخودومدیم تمیزله .«ائوی

بوده فعل تأثیر تحت نیز غیرصریح مفعولفیه مفعول ، الیه مفعول حاالت از یکی و

: . مانند گیرد می خود به را عنه مفعول یا و« » « » ائوده» ، چیخدی ائدن ، گئتدی ائوه

.«قالدی

ترکی 4 جمله ساختار ـ

ساختار در جمله فرعی و اصلی اجزایو توالی یک با باید جمله طبیعی و کامل

طبیعی حالت از وگرنه بیایند خاصی ترتیب . غیرطبیعی ساختار شد خواهند خارج

Page 173: Turkish learning

ادبیات در که است ساختاری همانبینیم می وفور به شعر و ای .محاوره

با ترکی زبان در جمله یک طبیعی ساختاراست زیر :ترتیب

«+ + + ) مکان) قید زمان قید مبتدا فاعلمستقیم + + مفعول غیرمستقیم مفعول

فعل + حالت .«قید

طبیعی و کامل جمله یک در نمونه برای « : لر گئجه آناسی گفت توان می ترکی

محبتله ناغیلًالری قیسسا باالسینا یاتاندا.«اوخویار

صحیح ادبیاتی نظر از زیر مانند جمًالتیچرا؟. نیست

دیر • واریم امتحان صاباح ده .مدرسه

Page 174: Turkish learning

ایچین • تعمیر صاباح تلویزیونومویم جه وئره .تعمیرکارا

شاما • آغام قارداشیمًال آخشام دوننایدیًالر قوناق .اونًالرا

ترکیب و ساختار اجبار بر بنا نیز شعر در . جمله F مثًال خورد می هم به جمله طبیعی

« : ، آغاریب توکلر باشیمدا مانند طبیعی ایدئمه دلبر نازلی او ، اولدوم ابتر قاپیسیندا

» : را بو دورور گوموش بیزیم کی دیالدین صفی ،شیخ هفتم قرن نامی عارف

گوید می ، :اردبیلی

« قاپیسیندا ، توکلر باشیمدا آغاریبابتر اولدوم

Page 175: Turkish learning

بیزیم کی ، دلبر نازلی او دی دئمهبو دورور «گوموش

اصلی ساختار ، گفتیم که همانطورمی کامل مسندالیه و مسند همان با جمله

دیگر اجزای توان می گاهی حتی و شود. کرد حذف جمله در اخًالل بدون آنرا

توضیح برای F صرفا جمله اجزای از بعضی . جمله نمونه برای شود می ارائه بیشتر

» « : قوجالیبدیر آباسی مانند کاملی و سادهزیر طوالنی و مفصل جمله به توان می را

« : الدن ، اوالن یاشیندا یوز کرد تبدیل.» قوجالیبدیر داها ، آناسی دوشن آیاقدان

آنام » مانند کاملی و ساده جمله یا » جمله به کنیم تبدیل را گلدی زیارتدن

« : هاوا صبح بویون آنام زیر زائد و طوالنیآدام بیر هئچ کی زامنًالردا آچایًالن

Page 176: Turkish learning

سونرا دن هفته ایکی ، ایدی یوخ ائشیکدهگلدی زیارتیندن .«کربًالنین

فاعل 5 و فعل هماهنگی ـ

و بودن فرد و جمع نظر از فاعل و فعلهماهنگ باهم باید شخص نظر از نیز

می. جمع فعل ، جمع فاعل دنبال به باشندمی مفرد فعل ، مفرد فاعل از بعد و آید

.آید

با فعلی ، مفرد شخص اول فاعل برایآوریم می مفرد شخص اول فعلی . ضمیر

می صحیح زیر جمًالت ، اصل دو این با:باشند

گلدیم • دن مدرسه .من

گلدینیز؟ • بازاردان هاچان سیز

Page 177: Turkish learning

دیلر • وئرمه امتحان .اونًالر

نیستند صحیح زیر جمًالت :اما

گلدیک • دن مدرسه !من

گلدیم • بازاردان هاچان !سیز

دیم • وئرمه امتحان !اونًالر

که دارد وجود استثناهائی میان این دراز عبارتند آنها :مهمترین

Page 178: Turkish learning

فعل: • توان می احترام برای احترام: . مانند آورد جمع را مفرد شخص یک

» «، بویوردوالر دانیشیغیندا بویون رهبر آلدیًالر» امتحان کیًالسدا اوستاد ».

می • جمع بصورت غیرجاندار فاعل« : . آغاجًالر مانند بگیرد مفرد فعل تواند .» البته« » کسیلدی سوالر ، قورودوسوم نوع هر برای که است متداول

. کنند استفاده مفرد فعل از جمع شخص « » لر: » اؤیرنجی ، گلدی قوناقًالر مانند

قاچدی« » ساتقینًالر ، .«گئتدی

فعل • ، است جمع F ذاتا که فاعلی برای : . ، ملت ، قوشون مانند آوریم می مفرد

داغیلدی. » قوشون F مثًال .«آرتئش

ناقص 5 و کامل جمله ـ

Page 179: Turkish learning

. پذیرفتیم فوق تعریف با را کامل جملهو اعتبار دارای جمله یک ناقص جمله

را گوینده منظور شنونده که است مفهومیک اصلی اجزای اما شود می متوجه . این هم آن دلیل ندارد را کامل جمله

پیش یا قبلی جمًالت در شنونده که استیا فاعل مانند جمله اجزای ، قبلی زمینه

. شناسد می را فعل حتی یا مفعولسئوال یک جواب در F غالبا جمًالت اینگونه

شود می .گفته

که نپذیریم ابتدا است ممکن نمونه برای » این» که بدانیم اگر اما باشد جمله بازارا

« : هارا آنام سئوال مقابل در جملهمی« متوجه ، است شده گفته گئتدی؟آنام » اصل در باید جمله این که شویم

» خاطر به که باشد باید گئتدی بازاراو فاعل از شنونده و گوینده داشتن ذهنیت

Page 180: Turkish learning

شده حذف اصلی جزء دو این ، فعلدیگری. به شخصی ترتیب همین به است

بود کرده گم که ساعتی درباره و رسد می .» « : در تاپدیم گوید می ، بود دنبالش و

» « : به که تاپدیم ساعتی بگوید باید واقعموضوع از شنونده داشتن ذهنیت خاطر

می حذف جمله از آنرا ، ساعت شدن گم» تاپدیم. » بجای تواند می حتی او کند

» تفصیل: » آنرا یا و تاپدیم ساعتی بگوید « : ناماز صبح بویون باالخره بگوید و دهدتاپدیم ساعتی باشیندان حوض .«قیًالندا

ترکی : در عدد پانزدهم درس

. بدون است عدد ، زبان یک های الزمه ازکامل شنونده و گوینده ارتباط F واقعا عدد

. بارزتر عدد نقش ترکی زبان در شود نمی

Page 181: Turkish learning

ترکی در عدد چراکه ، است تر گسترده ودرآید فعل قالب در تواند می .حتی

و ) کسری از غیر اعداد صحیح عددمانند ... ( ترکی زبان در و اعشاری

می دیده ساختار دو در زبانها از بسیاری . عدد: مرکب ساختار و ساده ساختار شودیک از که است عددی ، ساده ساختار با

عبارتند ترکی در و شود می تشکیل کلمه:از

ـ • آلتی ـ بئش ـ دؤرد ـ اوچ ـ ایکی ـ بیرتا ) یک ترتیب به دوققوز ـ سکگیز ـ یئددی

نه(

• ) قیرخ ) ـ اوتوز ـ ایگیرمی ییرمی ـ اونـ سکسن ـ یئتمیش ـ آلتمیش ـ اللی ـ

) نود ) تا ده ترتیب به دوقسان

Page 182: Turkish learning

میلیارد • ـ میلیون ـ تومن ـ مین ـ یوز (، میلیون ، هزار ده ، هزار ، صد ترتیب به

میلیارد(

ترکی میلیارد و میلیون عدد دو البتهمی استفاده ترکی در اکنون ولی نیستندعدد. چند یا دو ترکیب از اعداد بقیه شوند

. عدد را اینها شوند می تشکیل ساده . عدد ساختن برای F مثًال گویند می مرکب

می چهار سپس ده ابتدا ترکی در چهارده . : فارسی در البته دؤرد اون بصورت ، آید

و ده بین اعداد فقط و است چنین هم . همین به اند شده مقلوب اینگونه بیست

: بئش آلتمیش یوز یئددی داریم ترتیب ) یئددی) مین بئش ، پنج و شصت و هفتصد پنجاه ) و هفتصد و خزار پنج دؤرد اللی یوز

) چهار .و

Page 183: Turkish learning

شوند می تشکیل زیر بصورت اعداد :این

ساده ) • غیر رقمی دو (:99تا 11اعداد یکان + رقم دهگان رقم

غیرساده رقمی دو عدد برای F مثًال+ : آلتمیش داریم ترکی در هفت و شصت

یئددی

ساده ) • غیر رقمی سه تا 101اعداد رقم(: + + 999 دهگان رقم صدگان رقم یکان

و: ) ششصد اوچ قیرخ یوز آلتی مانند) سه و چهل

غیرساده ) • چهاررقمی تا 1001اعداد صدگان(: + +9999 رقم هزارگان رقم

دهگان + یکان     رقم رقم

Page 184: Turkish learning

و: ) هزار یئددی اللی یوز اوچ مین مانند) هفت و پنجاه و سیصد

• ...

از عبارتند اعداد ترکی زبان در :پس

ـ • آلتی ـ بئش ـ دؤرد ـ اوچ ـ ایکی ـ بیراون ) ـ دوققوز ـ سکگیز ـ (10تا 1یئددی

اون • ـ اوچ اون ـ ایکی اون ـ بیر اونـ یئددی اون ـ آلتی اون ـ بئش اون ـ دؤرد

ییرمی ) ـ دوققوز اون ـ سکگیز تا 11اون 20)

اوچ • ییرمی ـ ایکی ییرمی ـ بیر ییرمیـ آلتی ییرمی ـ بئش ییرمی ـ دؤرد ییرمی ـ

ییرمی ـ سکگیز ییرمی ـ یئددی ییرمیاوتوز ) ـ (30تا 21دوققوز

• ...

Page 185: Turkish learning

ـ ... • ـ اوچ یوز ـ ایکی یوز ـ بیر یوزدوققوز ) دوقسان یوز (999دوققوز

مین ... • دوققوز ـ ـ ایکی مین ـ بیر میندوققوز ) دوقسان (9999دوققوزیوز

• ...

بصورت ترکی در هزار ده قدیمی عدد » فقط» و ندارد عددی کاربرد اکنون تومن . در F مثًال شود می استفاده پول واحد در

می گذشته هزاره در قوتادغوبیلیک دیوان » هزار: » ده یعنی ثنا مین تومن خوانیم

. ثنا بار هزاران عبارتی به ثنا .هزار

در مجرد بصورت عدد رود نمی انتظار ) انتظار ) و ندرت به مگر شود ظاهر جمله

مشاهده اسم یک عدد هر کنار در داریمآمده. اسم از قبل عدد ترکی زبان در کنیم

. مانند رساند می آنرا کمیت و تعداد و

Page 186: Turkish learning

( ) سخ ) آغاج اوچ ، مرد دو کیشی ایکی) جوانمرد( ) هزار ار مین ، .درخت

آنسوی به عدد که دید خواهیم گاهی اماگانه شش حاالت مانند و رود می اسم

: . مانند گیرد می خود به را اسمآغاجًالرین ، گئتدی بیری اوشاقًالرین

دؤردو میدادالرین ، دیر اوجا ایکیسیدیر .سنین

شده مقلوب اسم که شود می دیده . این در شود می ظاهر جمع بصورت

عدد + حالت به را جمله توان می حالت . عدد که شرطی به کرد تبدیل اسم

. شود مفرد اسم و آمده طبیعی بصورت:بصورت

، دیر اوجا آغاج ایکی ، گئتدی اوشاق بیردیر سنین میداد .دؤرد

Page 187: Turkish learning

به اسم اگر مقلوب اسم و عدد ترکیب درنگردد اطًالق منحصری و خاص موضوع

. هم F مثًال آورد فرد آنرا توان می » توان» می دیر سنین دؤردو میدادالرین

.» دیر » سنین دؤردو میدادین هم و گفتموضوع به اوشاق مانند مداد که چرا

عام حالت و گردد نمی اطًالق منحصری.دارد

می که است این عدد درباره دیگر نکته. آورد را اسم واحد ، اسم و عدد بین توان

« » باش » اوچ توان می آدام اوچ بجای F مثًال . » برای« » آورد را آدام نفر اوچ یا آدام

:نمونه

دنه اون ، آدام نفر اوچ ، اوشاق باش آلتیپارچا توپ بیر ، باشماق جوت بیر ، چؤرکبیر ، سو دامجی بیر ، چؤرک تیکه بیر ،

Page 188: Turkish learning

بئش ، کند پارا بئش ، شربت قاشیقو دام گؤز اوچ ، پول . ... تومن

اسم و عدد بین که دیگری موارد از. است صفت ، گیرد می قرار واسطهباید ، باشد صفت دارای اسم اگر چراکه

. ، اسم و عدد بین لذا بیآید اسم از قبل : . گؤزل ایکی مانند شود می ظاهر صفت

یاخشی ایکی ، اوغًالن اوجا دؤرد ، گولهمراه. را عدد بخواهیم اگر حال یولداش

بین صفت هم و واحد هم ، بیآوریم واحد با : . ایکی مانند گیرند می قرار اسم و عدد

، اوغًالن اوجا باش دؤرد ، گول گؤزل دنهیولداش یاخشی دنه .ایکی

را اسم نقش خود عدد است ممکن گاهی. . است نادر ، اتفاق این البته کند بازی

پارچا: ) بو دیر مینه بئش پارچا بو مانند

Page 189: Turkish learning

) ییرمیه ورقه بو ، دیر تومنه مین بئشایچون ) نمره ییرمی ورقه بو یازیلیبدگمز( بیره اوچو اونًالرین ، یازیلیب

) دگمز) یه دنه بیر سی دنه اوچ اونًالرین .

ترتیبی :اعداد

اعداد از زبانها همه مانند نیز ترکی در . انتهای به اگر شود می استفاده ترتیبی

» اضافه » ینجی چهارگانه پیوند ترکی عدد. شود می تبدیل ترتیبی عدد به ، کنیم

) ایکینجی: ) ، اولین بیرینجی مانند ) ( ) (، سومین اوچونجو ، دومین

) ( ) (، صدمین یوزونجو ، دهمین اونونجو) هزارمین ) .مینینجی

مصوت به بسته که شود می دیده F اوالچهارگانه حاالت از یکی پیوند این ، عدد

Page 190: Turkish learning

. از پس F ثانیا کند می همراه عدد با را خود » به » که یئددی ، آلتی ، ایکی اعداد

» نیازی » دیگر ، شوند می ختم ای مصوت » مصوت » ینجی با همراه دوباره نیست

» حالت» این در بلکه ، کنیم اضافه را ای : . » «، ایکینجی مانند کافیست نجی

.آلتینجی

اسم نقش در است ممکن ترتیبی اعدادبه آنرا گانه شش حاالت و شوند ظاهر

: . دن بئشینجی مانند بگیرند خودفایدا اویانا دن ایکینجی ، سوروشدوم

دیر؟ نه آدی دؤردونجونون ، وئرمز

کسری :اعداد

متعارفی و اعشاری از اعم کسری اعدادآن بدون و هستند اعداد از ای عمده بخش

Page 191: Turkish learning

. عدد رساند را خود منظور توان نمی » یا » دهم هفت ممیز و سه مانند اعشاری

» ترکی » در پنجم سه مانند متعارفی عددشوند می بیان و استفاده .چگونه

مانند اعشاری چهار ) 5.4عدد ممیز و پنج زیر( صورتهای از یکی به ترکی در را دهم

« » « : و بئش ، دؤرد ممیز بئش خوانیم می.» « » دؤرد اوندان و تام بئش ، دؤرد اوندان

شنویم می فارسی از تقلید به نیز گاهی » « : در حالیکه در دؤرد بئشی گویند می که

» جای » به چهار و پنج گفتن نیز فارسی. » نیست» صحیح دهم چهار ممیز و پنج

» معنای» فارسی ادبیات در چهار و پنج . » شعر » در اگر F مثًال دهد می نه عدد

» « : بیا من چهار و ده ای گویند می فارسی » و » بیا من چهارده شب ماه ای یعنی

« » و » ده عدد چهار و ده از منظور هرگز

Page 192: Turkish learning

.! » در هرحال به نیست دهم چهار ممیزبرای غیره چه و ترکی چه محاوره ادبیات

با که کنند می هایی سازی ساده ، تسهیلنیست سازگار مکتوب .ادبیات

مانند » متعارفی یا کسری اعداد درمورد5/2: ) گوئیم« ) می ترکی در نیز پنجم دو

« » پنج» از دو یعنی ایکی دن بئش ».

می ترکی در معروف کسری اعداد از ) ( : اوچدن ، نیم یا دوم یک یاری گفت توان

) ( ) ( ، چهارم یک بیر دؤرددن ، سوم یک بیر( ) یک ) بیر اوندان ، پنجم یک بیر بئشدن

) صدم( ) یک بیر یوزدن ، .دهم

می زیر بصورت را اعداد این نیز گاهی : ، بیر اوچه است صحیح باز که گویند

. بیر یوزه ، بیر اونا ، بیر بئشه ، بیر دؤرده

Page 193: Turkish learning

را ... و چهار به یک ، سه به یک مفهوم که.دارد

، باشد صد مبنا اگر صد عدد مورد در. شود می استخراج آن از درصد مفهوم

) اللی: ) یوزه ، صد در ده اون یوزه مانند ) دوققوز) دوقسان یوزه ، صد در پنجاه

) ( ) صد) در صد یوز یوزه ، صد در نه و نود .

غیرمعین :اعداد

از فوق معین اعداد کنار در نیز ترکی در: . مانند شود می استفاده غیرمعین اعداد

«، داها ، ان ، الپ ، خئیلی ، چوخ ، آز اعداد ...«. این کنار در و اولدوقجا

با آنها ترکیبات از توان می غیرمعینآنها اسمی گانه شش حالتهای و پیوندها

: . ، آزجا مانند کرد استفاده جمله در نیز

Page 194: Turkish learning

، خئیلک ، چوخدانکی ، چوخدان ، چوخلوو چوخونون ، چوخو ، . ... آزی

فعل نقش در :عدد

ترکی زبان استثنائی توانمندیهای از . پیوند اگر است عدد از فعل ساختن

»/ می» فعل آن از ، بچسبد عدد به ال له ( : .، کردن دوتائی مک ایکیله مانند سازد ) ( ) ، کردن نصف یاریًالماق ، کردن دوبله

) کردن ) برابر پنج مک .بئشله

نگارش : آيين شانزدهم درس

، نگارش ضوابط و آئین رعايت عدمبی و سست آنرا و کرده معیوب را نوشته

. و اصول به توجه عدم کند می ارزش

Page 195: Turkish learning

خواننده رغبتی کم باعث زبان یک قواعد . فرق خواننده برای آیا شود می نوشته به » را » خواهم می نویسنده که کند نمی » « » «F قطعا بنویسد؟ میخاهم یا میخواهم

به ، نوشته به خطاهائی چنین دیدن با اونوشته و کرد خواهد نگاه حقارت دیدهداد خواهد دست از را خود .ارزش

زبان آموزش عدم خاطر به متأسفانهزبان این ، ایران در آذربایجانی ترکی

. نیست متقن و مصوب نگارش آئین دارایتقلید به ای عده که شود می باعث همین

ترکیه یا آذربایجان جمهوری ادبیات ازبه هم ای عده و گیرند پیش را روشی

باعث این و برگزینند آئینی خود اجتهادباعث خواننده و شود می پراکندگی

شود می .سردرگمی

Page 196: Turkish learning

نگارش از تقلید به ای عده نمونه برایمی سعی همجوار کشورهای فونوتیکی

نشان نگارش در را مصوتها تمام کنندمشکلساز فتحه درباره مورد این و دهند

« » له. » گه بصورت جک گله نوشتن استو« شود می نوشتار اطاله باعث هم جک

. حذف شود می سردرگم خواننده همترکی حروف به آن تبدیل و عربی حروف

) از) دیگر یکی التین خط از تقلید به . عده است ترکی نگارش های پراکندگی

» را » اقتصاد که دارند اصرار ای » دهها» که ای خواننده و بنویسند ایقتیساد

به را است گرفته انس کلمه امًالی با سالکنند سردرگمی دچار .یکباره

شان همه آیا است؟ صحیح اینها همه آیا F قطعا بگیریم؟ پیش را کدام است؟ اشتباهراه هرکسی ، ندارد متولی کار این وقتی

Page 197: Turkish learning

. هم اینجا در آنچه گیرد می پیش را خودقطعی و متقن قانون باز ، شود می آورده

جانب از اولیه اصول بعضی ولی نیستعدم و گردد رعایت باید نویسندگان تمام

جانب از آن طرد موجب آن رعایتگردد می .خواننده

جانب از نگارش آئین به هجمه بیشترین . نگارش در است محلی مختلف گویشهای

بیشتر خطری هیچ آذربایجانی ترکی کنونینمی تهدید را ادبی زبان ، گرایی گویش از

و. غنا و هستند عزیز و محترم گویشها کندولی رسانند می را زبان یک گستردگیباید ادبی زبان و محاوره زبان بین مرز . بزرگ آفت و خطر دومین گردد مشخص

دخالت ایران در آذربایجان ترکی زبان . در است ترکی در فارسی زبان ترکیبات

قرض » بانکی صادرات جمله حالت این

Page 198: Turkish learning

» به شود می تبدیل وئریر وامی الحسنهالحسنه» قرض وام ، صادرات بانک

نیز«. باره این در آفت سومین وئریرنطق و ها سخنرانی ، ها مصاحبه ، صحبتها

همه از بدتر و محلی مسئولین های. است محلی تلویزیون و رادیو گویندگان

« : امسال فجر دهه کنید توجه زیر جمله بهدر عمرانی طرح سه و بیست و ششصد ،

.!» این آیا اوالجاق افتتاح استان سطحجای به توانست نمی محترم مسئول

» « : » هم» تا شد خواهد بگوید اوالجاق فارسی خیال هم و کند راحت را ما خیال

: گوید می تلویزیون گوینده را؟ زبانهامحترم» استاندار ، سورا مغربدن اذان

که«! است سخت او برای آیا دانیشاجاخمحترم: » سونرا اذانیندان آخشام بگوید

.» که است جالب دیر دانیشاجاق استاندار

Page 199: Turkish learning

تلویزیونی گوینده یا مسئول همین به اگردچار ، بگو فارسی جمله دو بگوئیم

. به کافیست درحالیکه شود می اضطراب . آنچه بگوید فارسی فعل ، ترکی فعل جای

زبان از سیما و صدا محلی شبکه درو شود می جاری محلی زبان از اطًالع بی و ناشی گویندگان

تمام به را خود محله حتی یا شهر لهجهآفت بزرگترین ، کنند می تحمیل استانایران در آذربایجانی ترکی ادبیات و زبان

.است

در پراکنده بصورت گذشته 15آنچه درس . است نگارش آئین زیربنای ، شد گفته

« ، قوشچی دیگر که ایم گرفته یاد F قطعا « » ، خویلو ، قوشچو را عمر ، خویلی

کاربرد« از و بنویسیم و بگوئیم عؤمور) فارسی ) کلمات نه فارسی ترکیبات

. مسائل این به مجدد پرداختن کنیم پرهیز

Page 200: Turkish learning

رعایت زبانها تمام در که ای اولیه اصول و. شود می ما کًالم اطاله باعث ، شود می

خود نوشتار و گفتار تکمیل برای اینجا درکنیم می توجه دیگر اصول چند به :تنها

توان << نمی کلمه یک در ترکی زبان درهم و باشد داشته وجود ثقیل مصوت هم

. نوشتار و گفتار در لذا ظریف مصوت ( » اصل » در ایاق مانند ای جاافتاده کلمات

کنیم( تصحیح باید را .آیاق

تمام << در را فتحه مصوت نیست نیازی« . سپه تواند می خواننده کنیم ظاهر کلمه

. دیگر« شود متوجه و بخواند را لنمکله » په سه بصورت آنرا نیست نیازی

بنویسیم« .نمک

کلمات << امًالی حتی و عربی حروف . نیست صحیح لذا گردد حفظ باید عربی

Page 201: Turkish learning

:، ایقتیساد ، زاهیر ، رمزان بنویسیم .، ظاهر ، رمضان همان بلکه ایشتیباهآشنا خواننده برای هم ، اشتباه ، اقتصاد

. خواننده یک F قطعا تلفظ قابل هم و است » را » اشتباه ترکی متن خواندن در

» تحمیل» به نیازی و خواند می ایشیتباه ندارد وجود او به فکر .این

تغییر << باید که فارسی و عربی کلماتبا باید ، بیایند ترکی قالب در تا دهند شکل

: . مانند شوند نوشته کرده تغییر شکل) ( ) قاعده ) قایدا ، عمر .عؤمور

نباید << ترکی اصیل کلمات نوشتار در . لذا دهیم دخالت را عربی حروف

) اطو ) ، آسًالن اصًالن مانند نوشتارهای ) ( ) است) اشتباه اوتاق اطاق ، اوتو .

Page 202: Turkish learning

اصیل << کلمات ، ترکی نوشتار در ، اند شده دیگر زبانهای وارد که را ترکی

. بنویسیم ترکی اصیل صورت همان به باید ) ( ) ( :، بشقاب بوشقاب ، قلعه قاال مانند

) ( ) اومود ) ، ساچمه ساچما ، قاشق قاشیق) ( ) کمک) کؤمک ، امید .

را << خود اشتباهات نوشتار و گفتار درکنیم تصحیح :بدینصورت

- ) وئرسه ) منه اونو وئره منه اونو اگر

اوخومامیشدی - چونکی دوشدو درسده) دوشدو) درسده ایچین اوخوماماغی

باشقا - یئرینه یا وئر کیتابیمی منیمیئرینه ) یوخسا وئر کیتابیمی منیم آل کیتاب

) آل کیتاب باشقا

Page 203: Turkish learning

آچیًال - باشیمدان تا وئردیم اونو) وئردیم) اونو آچیلماغا باشیمدان

یول - ساعات ایکی تبریزه تا بورادانیول ) ساعات ایکی دک تبریزه بورادان دور

دور(

بو ) - بیریسی او تا دی یاخشی اوغلوم بو) دی یاخشی گؤره بیریسینه او اوغلوم

دیر؟ - نه اوخویورسان کی کیتاب) دیر؟) نه کیتاب اوخودوغون

او ) - دوشموشدون؟ باشا درسی او آیا) مو؟ دوشموشدون باشا درسی

- : دیر کیشی یاخشی چوخ آتام قول به) : دیر) کیشی یاخشی چوخ لی دئمه آتام

- ) گؤز ) به گؤز ، اوزه اوز اوز به اوز) ( ) داال) دال دال با دال ، گؤزه گؤز

Page 204: Turkish learning

آنجاق ) - آلدیم آالجاغیمی باالخره) آلدیم آالجاغیمی

هاچان ) - رم؟ بیله گؤره سنی ناواخت) رم؟ بیله گؤره سنی

گئدیم ) - منده سن هم گئدیم من همسنده(

ییم ) - گئتمه منده سن نه گئدیم من نهسنده(