6

Click here to load reader

The Promise of Institutionalist Theory -آینده روشن نظریه نهادگرایی

Embed Size (px)

Citation preview

Page 1: The Promise of Institutionalist Theory -آینده روشن نظریه نهادگرایی

1

آینده روشن نظریه نهادگرایی

نویسندگان: رابرت اُ. کیوهان، لیزا ال. مارتین

مترجم: بهمن بلوک نخجیری

جان مرشایمر به شیوه مستقیم و معمول خود مسایل تئوریک را با جدا کردن نظریه رئالیستی از نظریه

نهادگرایی برجسته کرده و به این دلیل باید از او قدردانی کرد. او به درستی اعالم می کند، که نهادهای

به صورت سلسله مراتبی تحکیم بخشید، با دولت ها با لیبرال در جهانی که توافقات را نمی توان

ها صرفاً در خودپرستی عقالیی رفتار می کنند و نهادگرایان انتظار دارند، که همکاری بین دولت

صورت وجود منافع مشترک مشخص رخ دهد. اما نظریه نهادگرایی با مفهوم امنیت جمعی ویلسون

یاد می کنند( که سی سال پیش « امنیت جمعی ایدئال»ان )که چارلز و کلیفورد کاپچان از آن به عنو

توسط آی.ال. کلود مورد نقد قرار گرفت، سازگار نیست. نهادگرایی حتی به نظرات برخی نظریه

ایجاد تحول در روابط بین الملل وقعی نمی نهد و درست مانند نظریه رئالیزم جهت پردازان انتقادی نیز

منفعت گرا و خردگرا می باشد.

در نسخه پروفسور مرشایمر از رئالیزم چند نقص جدی به چشم می خورد. از آن جمله می توان به اما

تمایل وی به و همچنین ، که نادرست از آب در می آینداشاره کردمیل شدید وی به اظهار نظرهایی

اولویت بخشیدن به دیدگاه خود بدون اتکا به شواهد قطعی، عدم موفقیت وی در توضیح شرایط

بخشیدن به نظرات خود و تناقضات منطقی که با ترفندهای کالمی پوشانده شده اند. چگونگی تعمیم

این مقاله را با اشاره به خطاهایی از این دست که در مقاالت اخیر وی که در همین نشریه به چاپ

رسیده آغاز می کنیم و در ادامه به ادعاهای عمده وی در خصوص نهادگرایی می پردازیم. تفکیک

و کار تجربی )البته در مراحل « منافع نسبی»ننده میان امنیت و مسایل اقتصادی، مساله مبهم گمراه ک

اولیه آن( را مد نظر قرار می دهیم، که شاهدی بر اهمیت نهادهای بین المللی هستند. در نهایت نتیجه

ده علوم می گیریم، که نهادها گاهی مهم هستند و کشف چگونگی و شرایط پیدایش این موارد بر عه

اجتماعی است.

منطق رئالیزم مغالطه آمیز

پنج سال پیش پروفسور مرشایمر پیش بینی کرد، که انحالل ناتو قریب الوقوع است و اتحادیه اروپا نیز

روز به روز ضعیف تر می شود. درحالی که امروز عکس آن را شاهد هستیم. او مصرانه این امر را

ولت دارند و از این رو از چشم انداز کوچکی برای برقراری ثبات در نهادها اثر اندکی بر رفتار د»که

، رد می کند و از دیگران می خواهد، که برای اثبات آن «جهان پس از جنگ سرد برخوردارند

شواهدی ارایه نمایند. او در آغاز مقاله نهادهایی بین المللی مانند ناتو را مثال می زند، که مورد توجه و

رار گرفته اند، در حالی که این امر در مورد تمام نهادهای بین المللی صدق نمی کند. کمک دولت ها ق

Page 2: The Promise of Institutionalist Theory -آینده روشن نظریه نهادگرایی

2

اما آیا می توان با وجود این حمایت ها اهمیت نهادها را انکار کرد؟ مرشایمر معتقد است، که علت این

هحمایت ها کوری ایدئولوژیک سیاستگزاران امریکایی و خصومتشان نسبت به رئالیزم است. اما ب

سختی می توان این مدعا را در چهارچوب نقش غالب تئوری رئالیستی در مباحث سیاسی یا رئالیزم

خود احکام موجود درباره نیروهای تاثیرگذار بر رفتار دولت قرار داد. آیا برای اثبات این مساله که

لوح شکل گرفته نهادها اساساً برای فریب ناظران ساده که دولت ها فریب نهادها را می خورند یا این

اند، شواهدی وجود دارد؟ نهادگرایی و رئالیزم از چند جنبه از جمله رویکردشان نسبت به علوم

اجتماعی با هم تفاوت دارند. اشتباه اصلی رئالیزم مرشایمر به عنوان یک تئوری علمی این است، که

او می گوید: مشخص نشده است.« تصویر سیاه از سیاست جهانی»شروط الزم برای تحقق این

«. دباش می انگیزه دولت ها در یک جهان رئالیستی ... برای همکاری باید در وهله نخست منافع نسبی»

اما بعداً اعالم می کند، که این گزاره ممکن است هنگامی که تهدید جنگ خصمانه کم است، اشتباه

، «ی در سیستم باشدهر دولتی میل دارد برترین قدرت نظام»باشد. در دنیای رئالیستی مرشایمر

درحالی که کشورهایی مانند سوییس، آرژانتین و حتی بریتانیای معاصر در پی کسب چنین قدرتی

adو post hocنیستند. رئالیزم برخالف تناقضات یاد شده، معموالً از رتوریک جهانی برای شروط

hoc ه می گیرد.ر نظر گرفتن جغرافیا، تاریخ، مشاهدات و سیاست های بومی فاصلو د

نهادگرایی، بالعکس در جستجوی آن است، که شرایط مورد نیاز برای اعمال گزاره های خود را از

پیش معین سازد و از این نظر با سایر نظریات علمی یکسان است. مطابق با نظر مرشایمر دولت ها

تسهیل کننده در صورت عدم وجود منافع شخصی وارد همکاری با یکدیگر نمی شوند و نهادهایی که

آن باشند، نیز شکل نمی گیرند. اما وقتی دولت ها نفع مشترکی در همکاری داشته باشند، انتظار نمی

رود، که برای ایجاد چنین نهادهایی تالش نمایند. نهادها می توانند فعالیت های مختلفی جهت تسهیل

شرایط تاثیرگذاری نهادها بر همکاری دوجانبه انجام دهند. نظریه نهادگرایی با تالش برای تعیین

د، که گزاره های رئالیستی تحت چه شرایطی معتبر هستند و به همین همکاری بین دول نشان می ده

.ا تحت پوشش خود قرار می دهدفته می شود این نظریه رئالیزم رعلت است، که گ

انی جنگ جه به باور مرشایمر نهادها تاثیر مستقلی بر رفتار دولت ها ندارند؛ برای مثال نقش ناتو در

، زیرا استدوم و کمک به پیروزی غرب در جنگ سرد. اما این گزاره بیشتر شبیه مغالطه قیاسی

توزیع دوقطبی قدرت در اروپا در طول جنگ سرد بوده و چیزی ناتو اساساً نمود»ماند، که ناگفته می

ما معتقدیم، که نهادها از تفاوت «. وکه موجب حفظ ثبات در قاره شده، توازن قدرت بوده و نه خود نات

آشکاری در رابطه با واقعیات قدرت برخوردارند. آن ها صرفاً در معنای عمومیشان که در علوم

؛ یعنی در کنترل تاثیراتهستندحائز اهمیت « به طور مستقل»اجتماعی مورد استفاده قرار می گیرد،

لی برخوردارند؛ بدین معنا که تاثیرشان بر قدرت و منافع، در صورت وجود. همچنین از تاثیر تعام

نتایج متفاوت است و بستگی به ماهیت قدرت و منافع دارد. در ادامه مقاله به آینده روشن نظریه

نهادگرایی می پردازیم.

نسبی منافعاقتصاد سیاسی در برابر امنیت و مساله

ی شکل گرفته، که سیاست بین المللی را ممرشایمر معتقد است، که نظریه نهادگرایی بر پایه این فرض

توان به دو قلمرو امنیت و اقتصاد سیاسی تقسیم کرد و نهادگرایی لیبرال عمدتاً مورد دوم را به کار می

برد. اگرچه برخی نهادگرایان چنین نظری دارند، اما این دیدگاه غالب در ادبیات نهادگرایی به شمار

بول نداریم. از سویی دیگر برخالف مرشایمر، ما منحصراً بر روی نمی رود و ما آن را به هیچ وجه ق

مشکل اساسی « فریب»در همکاری دولت ها هنگامی که نهادها متمرکز نمی شویم. « فریب»مساله

Page 3: The Promise of Institutionalist Theory -آینده روشن نظریه نهادگرایی

3

جدی هستند نیز از همان میزان اهمیت برخوردارند. اگرچه در منافع توزیع مرتبط با مسایل و نیست

.استد چندانی روی آن ها صورت نگرفته آثار اولیه مربوط به نهادگرایی تاکی

اقتصاد سیاسی جداسازیامنیت ادعایی در برابر

برای مجزا ساختن اقتصاد « خط جداکننده مشخص»دیدگاه مرشایمر مبنی بر اینکه نهادگرایی از یک

اری تحت همک»سیاسی از مسایل امنیتی استفاده می کند، تعجب برانگیز است. به ویژه که وی به کتاب

استناد می کند. یکی از مباحث اصلی این کتاب به امکان به « کنت اُی»به ویراستاری « آنارشی

کارگیری نظریه نهادگرایی برای هر دو مقوله امنیت و مسایل اقتصاد سیاسی اختصاص دارد. ما با این

مان دیدگاه مساله موافقیم، که هیچ خط تحلیلی روشنی بین مسایل اقتصادی و امنیتی وجود ندارد، اما

مبتنی بر اغراق در نقش منافع نسبی نیست. نهادها می توانند اطالعات مفیدی را در اختیار بگذارند و

به همین علت واقعگرایان باید به مهم بودن آن ها اقرار کنند. منطق نظریه نهادگرایی مستقیماً برای

نظر می رسد، که مرشایمر قصد مشکالت امنیتی به زعم رئالیست ها قابل به کارگیری می باشد. به

داشته به ما بقبوالند، که نظریه نهادگرایی صرفاً برای مسایل غیرامنیتی کاربرد دارد، درحالی که بر

مبنای نظر رابرت اکسلفورد این نظریه با توضیح تنوع در شکل نهادها بدون انکار اعتبار بسیاری از

یج در مطالعه مسایل امنیتی جایگاه بهتری پیدا می رئالیستی در مورد قدرت و منافع به تدر های دیدگاه

کند.

منافع نسبی در برابر همکاری های بین المللی

نتایجی که ما از مبحث منافع نسبی گرفته ایم با نتایج پروفسور مرشایمر تفاوت دارد. درست است، که

ادها اهمیتی نخواهند وقتی فقط پای دو دولت در میان است و منافع هر دو کامالً ناهمسو هستند، نه

( شرایطی که 1داشت؛ این نکته امری بدیهی است. اما دو مساله از اهمیت بیشتری برخوردارند: )

اهمیت پیدا می توزیعمربوط به ( نقش نهادها وقتی که مسایل2تحت آن منافع نسبی اهمیت می یابند. )

ت ان برداشت کرد این است که، اهمیکنند، یعنی وقتی که منافع نسبی در خطرند. نکته اصلی که می تو

منافع نسبی به عواملی مانند تعداد بازیگران اصلی در سیستم و هجومی یا دفاعی بودن اولویت نظامی

بستگی دارد.

طلق م و دانکن اسنیدال نشان می دهد، که منافع نسبی ممکن نیست در شرایطی که دستاوردهای بالقوه

همکاری جزیی هستند یا وقتی پای بیش از دو دولت در میان است، تاثیر زیادی روی همکاری داشته

ه در آنچباشند. جنبه ارزشمند این بحث این است، که مسایل مربوط به توزیع و چانه زنی بیشتر از

ابتدا در تفکر نئولیبرال مطرح بودند، برجسته شدند.

قش شدت می گیرند؟ ن منافع ی بر سر توزیعیها نزاعدر اینجا باید پرسید، که تحت چه شرایطی چنین

نهادها هنگامی که مسایل مربوط به توزیع اهمیت می یابند چیست؟ ما بر عکس این ادعا که نظریه

بر سر توزیع منافع می تواند اهمیت نزاعوزیع ندارد، معتقدیم، که نهادگرایی ارتباطی به مساله ت

بیشتری به نهادها ببخشد. براساس تفسیر رئالیست ها منطق منافع نسبی نشان می دهد، که دولت ها

مادامی که ظنین باشند طرف مقابل نفع بیشتری از همکاری می برد، با یکدیگر همکاری نخواهند کرد.

نهادها قادرند ترس از غرب را بکاهند و امکان برقراری همکاری را فراهم نمایند، اما همان طور که

ترس از نفع نابربر از همکاری را نیز می توانند تقلیل دهند.

براساس نظریه لیبرال، نهادها اطالعات ارزشمندی را در اختیار قرار می دهند و اطالعات مربوط به

رت درست بودن منطق نفع نسبی ارزشمند باشند. نهادها می توزیع منافع همکاری می تواند در صو

توانند همکاری را با کمک به حل کشمکش های مربوز به توزیع و اطمینان دادن به دولت ها در

Page 4: The Promise of Institutionalist Theory -آینده روشن نظریه نهادگرایی

4

خصوص توزیع مساوی نفع در طول زمان، به طور مثال با انتشار اطالعات مربوط به هزینه هاو

ه اعتقاد ما عملکرد موفق نهادها تا حد زیادی به میزان ب د.نظرفیت های نظامی طرفین، تسهیل نمای

دوطرفه بودن منافع و توزیع آن ها بستگی دارد. مبحث منافع نسبی موجب شد، که روش دیگر تاثیر

جزیی نهادها بر روند روابط بین الملل را درک کنیم. مرحله مهم دیگر در تحقیقات مربوط به

آن نهادها قادرند اطالعات الزم جهت ارایه راه حل های نهادگرایی درک شرایطی است، که تحت

معتبر برای مسایل مربوط به توزیع را فراهم نمایند.

کار تجربی درخصوص تاثیر نهادها

ما با مرشایمر موافقیم، که پیش از قضاوت درباره قدرت توضیح نهادگرایی لیبرال به کار تجربی

ایی هم به صورت متغیرهای غیروابسته و هم وابسته بیشتری نیاز است. نهادها در تئوری نهادگر

نهادها در نتیجه اعمال بشری تغییر می کنند و تغییر در توقعات و روند حاصله می »تعریف شده اند:

نهادها به دلیل تاثیرات پیش بینی شده شان روی الگوهای «. تواند تاثیر عمیقی بر رفتار دولت بگذارد

آن ها در تحقیقات اولیه نهادگرایان متغیرهای وابسته فرض می شوند. توسط دولت ها ایجاد ،رفتاری

ند و شرایط تشکیل آن ها مورد بررسی قرار می گرفت، اما در تحقیقات اخیر سعی شده به طور دمی ش

سیستماتیک تری نشان داده شود، که آن ها گاهی برای نتایج سیاسی مهم هستند و شرایطی که چنین

مساله اساسی در اینجاچگونگی تشخیص ی دهد، مورد بررسی قرار می گیرد.رخ مدر آن اتفاقی

ادها می باشد. این امر موجب دشوار شدن انجام تحقیق در این تاثیرات شرایط مزبور از شرایط خود نه

زمینه می گردد. وقتی که جهان پیرامون ثابت بماند، نهادها نیز تقریباً هرگز تغییر نمی کنند. از این رو

فتن یک شرایط تجربی موازی برای سنجش تاثیر نهادها امری ناممکن است.یا

اما همه این ها دلیلی برای انکار اهمیت نهادها به وجود نمی آورد، زیرا تغییرات در شرایط حاکم و در

کامالً به هم مرتبط نیستند. جستجوی مواردی که در آن شرایط حاکم به سرعت تغییر کرده، اما هانهاد

ی م مناطقی با نهادهای متفاوت که دستخوش تغییرات ساختاری مشابهنسبتاً ثابت مانده اند یا نهادها

تاکتیک دیگر می تواند در نظر گرفتن میزان تنوع نهادها باشد. می تواند سودمند باشد. شوند،

اصرار رئالیزم بر حاشیه ای بودن تاثیر نهادها به معنای تایید ناکامل و از لحاظ منطقی نادرست بودن

سرمایه گذاری های دولت ها در درخصوص تشکیل نهادها می باشد، بدون اینکه توضیح قابل قبولی

اری محلی ارایه مللی مانند ناتو، اتحادیه اروپا، سازمان تجارت جهانی و نهادهای تجنهادهای بین ال

براساس تئوری رئالیستی تشکیل نهادها توسط دولت ها علی رغم علم به اینکه هیچ تاثیری بر نماید.

در واقع رئالیست ها باید به جای رد تاثیر ! اماروی همکاری نخواهند داشت، امری منطقی است

اوت فته شده، اقرار نمایند. تفنهادها به برخی تاثیرات متفاوت آن ها با آنچه از سوی نهادگرایان لیبرال گ

میان رئالیزم و نهادگرایی لیبرال نه در متغیر وابسته یا مستقل بودن نهادها، بلکه در درک متناقض

چرایی تشکیل آن ها و چگونگی تاثیرگذاری آن ها می باشد.

ی سه یق رواند. برای مثال رونالد بی. میچل در تحق تحقیقات جدید به بررسی تاثیرات نهادها پرداخته

نشان می دهد، که رعایت یا عدم رعایت قوانین نهادها از سوی مختلف مربوط به آلودگی دریا مورد

برای مثال قوانین جدید مربوط به نوع بشکه های مجاز برای دولت به ماهیت قوانین بستگی دارد.

ی و ماری اسالتر برل استفاده کشتی ها تاثیر بسزایی بر تخلیه عمدی نفت در اقیانوس ها داشتند. آن

به با تغییر مسایل سیاسی به قانونیوالتر ماتلی در تحقیقی دیگر نشان دادند، که دادگاه قضایی اروپا

برسیاست ادغام اروپا داشته شگرفیغیرمترقبه تاثیرکمک شبکه های چندملیتی وکال و قضات چه

تحادیه اروپا تبدیل کند و در نتیجه قانون است. این نهاد حتی توانست معاهده رم را به قانون اساسی ا

این تحقیقات نشانمی باشد. آن اتحادیه اروپا به میزان بسیاری شبیه قانون یکی از دولت های عضو

Page 5: The Promise of Institutionalist Theory -آینده روشن نظریه نهادگرایی

5

می دهند، که نهادها براساس نظرات نهادگرایان لیبرال از تاثیرات متنوعی برخوردارند. آن ها انگیزه

را کاهش می دهند و مشکالت ارتباطی و هزینه های معاملهدولت ها برای فریب را تغییر می دهند،

نکات کانونی را برای همکاری فراهم می نمایند.

این تئوری برای تحلیل رژیم های امنیتی نیز موفق عمل کرده است. جان دافیلد ناتو را به عنوان یک

، نشان دادن تعهدات با ایجاد مرزها رژیم امنیتی منطقه ای در نظر گرفت و پی برد، که این نهاد

و تسهیل افزایش ظرفیت های در اروپا « صلح دراز مدت»نقش مستقلی در امریکا و تایید آن ها

نظامی متحدان ناتو داشته است. او همچنین دریافت، که استانداردها و قواعد ثابت ناتو موجب ثبات

ساختاری قابل توضیح نمی میزان نیروهای قراردادی درون رژیم شده اند واین امر با تئوری های

باشد.

نشان داد، که شرکت نهادهای بین المللی در « همکاری اجباری»لیزا مارتین در تحقیق خود با عنوان

ه چنین همبستگی رابطاز آنجا که او تحریم های اقتصادی قویاً بامیزان باالی همکاری مرتبط می باشد.

موارد مختلف مرتبط با تحریم از جمله تحریم های علت و معلولی ایجاد نمی کند، تحقیقی کیفی روی

اتحادیه اروپا علیه آرژانتین در طول جنگ فالکلند انجام داد. مرشایمر جنگ فالکلند را از این نظر که

مساله فریب در آن مطرح نیست، یک استثنا می داند، که البته به معنای تایید نظریه نهادگرایی لیبرال

به شواهدی مبنی بر استفاده دولت ها از چهارچوب حقیق خوددر ت نیست. اما مارتین از جانب وی

تجارت با به نفع خود دربرای سوء استفاده از موقعیت کاهش ترس از فریب جهتاتحادیه اروپا

تسهیل همکاری نیست؛ آندر واقع جلوگیری از فریب تنها مکانیزم نهادها برای یافت. آرژانتین دست

را فراهم می آورند و گرفتن انتقام سخت تری از فریب دهندگانبین مسایل امکان ارتباط ها با ایجاد

این مساله که کشورهای مشترک المنافع و مقیاسی برای تبادالت همسود دوسویه به وجود می آورند.

امریکا تنها حامیان بریتانیا در خارج از اتحادیه اروپا بودند، شاهد دیگری بر نقش این اتحادیه در

استثنایی که مرشایمر برای نهادهای بین المللی قایل می شود، بدان حریم های مزبور می باشد. ت

معناست، که وقتی دولتی خواهان همکاری است، ارتباطات به راحتی می توانند جعلی از آب دربیایند

ه در مورد و همکاری حتی بدون نهادها هم می تواند شکل بگیرد. اما هیچکدام از دو مورد نامبرده شد

مورد فالکلند، حتی اگر سایر نتاج آماری معتبر این مقاله را نیز نادیده بگیریم، بریتانیا صدق نمی کند.

در ایجاد امکان برقراری همکاری جهت اعمال تحریم های بر نقش محوری نهادهای بین المللی رسمی

اقتصادی چندجانبه صحه می گذارد.

ها مهم هستند، اما هنوز دقیقاً نمی دانیم، که در چه حوزه هایی و تحت نهادها گاهی برای سیاست دولت

چه شرایطی اهمیتشان بیشتر است و تاثیراتشان چگونه اعمال می گردد. در این زمینه باید تحقیقات

بیشتری صورت گیرد.

نتیجه

جلوه نمی دهد، توصیف مرشایمر از نزاع در سیاست جهانی، نه تنها نهادهای بین المللی را بی تاثیر

بلکه موجب می شود، که آن ها برای برقراری ارتباط میان دولت ها و رسیدن آن ها به منافع

ضروری جلوه کنند. این ضرورت بدان معنا نیست، که نهادها همواره ارزشمند هستند. در مدنظرشان

ن چاره ای برای نزاع واقع کمتر اتفاق می افتد، که آن ها بدون در نظرگرفتن قدرت و منافع به عنوا

اغراق درباره نهادهای بین المللی در های خشونت آمیز عمل کنند یا از احتمال وقوع جنگ بکاهند.

می تواند نوعی امید پوشالی باشد. اما در سیاست جهانی تحمیل شده با قدرت و منافع متنوع حقیقت

دولت ها و فاقد حاکمیت سلسله مراتبی موثر، نهادهای بین المللی که براساس روابط و کنش متقابل

اهند بودند.سهیم خو صلحی پایدارفعالیت دارند، در برقراری

Page 6: The Promise of Institutionalist Theory -آینده روشن نظریه نهادگرایی

6

منبع:

yInternational Securit

15-Vol. 20, No. 1 (Summer, 1995), pp. 39

1#page_scan_tab_contentshttp://www.jstor.org/stable/2539214?seq=