20
پژوهشسانی ان ها ايران شناسي دوره4 ، شماره1 ابستان بهار و ت1393 ص ،ص88 ـ69 عاشیقربایجان در گذر تاریخ های آذريم صبری م اريخ دريافت: ت9 / 7 / 1392 يخ پذيرش: تار13 / 12 / 1392 چكیده شفاهي ملتدبيات اانه است كه در زمـمندنشي خردث آفريمي و وارار قديخ بسيی تاري دارا ها ان هـایه با كار و فعاليت همرا بسيار دورسانی ان هاقيا كرده است. موسين پيد به تدريج تكويا شروع شده و هار ميكلور به شمهم فولركان مكي از ا يقوميت( قي جوامعد. مطالعه موسي رون، مطالعـهنـوا بـه ن) ها در زمينهقي موسي ايـن معنـاه اسـت، در ايـن شـد تعريـدـي و فرهنيجتمـاني ابـي از دانـش تركيسان انقي موسي شناسي وقي ناشـيقي بـه موسـيقي مردمـي هنـر موسـيست. در آذربايجـانسي ا شنار از معنويـتد و سرشـا منطقـه دارگ ايـناهي و فرهندبيات شفي در ايه واياست كه جاي معروف است. ناشيق اي كاملا به معناي هـق، توليـدد كـه تـوان خل هستنن آذربايجان هنرمندا ترين و اجـرایه شكلهد كشان دش است نين مقاله در تارند. ا توأمان دن را هنرشاقي درر ناشيری و زايش هن گيست و بـا سـاير سـاختنگ شده ا، همساز و هماهردم آذربايجان با باورهای م منطقهجتمـانيیا هـاراهي مي هم جامعه كند. پژوهشير برای دست اين هـدف از روشابي به يانـهبا هـای كتا ايـل ی و تحلده كرده است.ستفافي ا محتوای كيژگان: کلیدواقي، موسي)ساز( ، قوپوز، ناشيققيشعار ناشي اسانسي قومي، ان شناقي. موسي شناسي دكتسان رای ان)كلورشناسيانشكده فولد( لوم كشور آذربايجانک ملي ناه آكادمي دانشي شناسي[email protected]

خیرات رذگ رد ناجیابرذآ یاهقیشاع€¦ · 71 خيراترذگردناجيابرذآیاهقيشان یوار1اـهناـهیروـتاررماو

  • Upload
    others

  • View
    3

  • Download
    0

Embed Size (px)

Citation preview

Page 1: خیرات رذگ رد ناجیابرذآ یاهقیشاع€¦ · 71 خيراترذگردناجيابرذآیاهقيشان یوار1اـهناـهیروـتاررماو

شناسي‌ايران‌های‌انسان‌پژوهش

1،‌شماره‌4دوره‌

69ـ‌88،‌صص‌1393بهار‌و‌تابستان‌

های آذربایجان در گذر تاریخ عاشیق‌ مريم‌صبری

‌9/7/1392تاريخ‌دريافت:‌

13/12/1392تاريخ‌پذيرش:‌

‌چكیدههـای‌‌‌انها‌دارای‌تاريخ‌بسيار‌قديمي‌و‌وارث‌آفرينشي‌خردمندانه‌است‌كه‌در‌زمـ‌‌ادبيات‌شفاهي‌ملت

ها‌شروع‌شده‌و‌به‌تدريج‌تكوين‌پيدا‌كرده‌است.‌موسيقي‌‌های‌انسان‌بسيار‌دور‌همراه‌با‌كار‌و‌فعاليت

‌‌ها(‌بـه‌ننـوان،‌مطالعـه‌‌‌‌رود.‌مطالعه‌موسيقي‌جوامع‌)قوميت‌يكي‌از‌اركان‌‌مهم‌فولكلور‌به‌شمار‌مي

دانـش‌تركيبـي‌از‌‌‌اجتمـاني‌و‌فرهنيـي‌تعريـد‌شـده‌اسـت،‌در‌ايـن‌معنـا‌ايـن‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌موسيقي‌در‌زمينه

شناسي‌است.‌در‌آذربايجـان‌هنـر‌موسـيقي‌مردمـي‌بـه‌موسـيقي‌ناشـيقي‌‌‌‌‌‌‌‌‌شناسي‌و‌موسيقي‌انسان

معروف‌است‌كه‌‌جايياه‌وااليي‌در‌ادبيات‌شفاهي‌و‌فرهنگ‌ايـن‌منطقـه‌دارد‌و‌سرشـار‌از‌معنويـت‌‌‌‌‌

و‌اجـرای‌‌‌ترين‌هنرمندان‌آذربايجان‌هستند‌كـه‌تـوان‌خلـق،‌توليـد‌‌‌‌‌ها‌به‌معنايي‌كامل‌است.‌ناشيق

گيری‌و‌زايش‌هنر‌ناشيقي‌در‌‌هنرشان‌را‌توأمان‌دارند.‌اين‌مقاله‌در‌تالش‌است‌نشان‌دهد‌كه‌شكل

هـای‌اجتمـاني‌‌‌‌منطقه‌آذربايجان‌با‌باورهای‌مردم،‌همساز‌و‌هماهنگ‌شده‌است‌و‌بـا‌سـاير‌سـاخت‌‌‌

ی‌و‌تحليـل‌‌اهـای‌كتاباانـه‌‌يابي‌به‌اين‌هـدف‌‌از‌روش‌‌پژوهشير‌برای‌دست كند.‌جامعه‌همراهي‌مي

‌محتوای‌كيفي‌استفاده‌كرده‌است.

شناسي‌موسيقي.‌شناسي‌قومي،‌انسان‌اشعار‌ناشيقي،‌ناشيق،‌قوپوز‌)ساز(،‌موسيقيکلیدواژگان:

شناسي‌دانشياه‌آكادميک‌ملي‌نلوم‌كشور‌آذربايجان‌)دانشكده‌فولكلورشناسي(‌رای‌انساندكت‌‌

[email protected]

Page 2: خیرات رذگ رد ناجیابرذآ یاهقیشاع€¦ · 71 خيراترذگردناجيابرذآیاهقيشان یوار1اـهناـهیروـتاررماو

1،‌شماره‌4،‌دوره‌شناسي‌ايران‌های‌انسان‌نشريه‌پژوهش‌70

مقدمه و بیان مسئلههای‌سومر‌هر‌بامداد‌و‌شـامياه‌در‌برابـر‌اينشوشـينار‌در‌دوران‌فرمـانروايي‌‌‌‌‌‌بر‌اساس‌كتيبه

شـد‌يـا‌بـر‌اسـاس‌‌‌‌‌‌پ.‌م(‌موسيقي‌اجرا‌مـي‌‌270روای‌شوش‌)سده‌يوزور‌انشيوشينار‌فرمان

انـد.‌‌‌خوانده‌های‌مذهبي‌خود‌را‌با‌نام‌آهنگ‌مي‌ها‌در‌دوره‌هاامنشي‌نيايش‌گفته‌هردوت‌مغ

ای‌از‌‌هـا‌مجمونـه‌‌‌هـا‌بـه‌معنـي‌نيـايش‌و‌يشـت‌‌‌‌‌‌توان‌به‌اوستا‌اشاره‌كرد‌كه‌در‌آن‌گات‌مي

‌(.1387‌:265های‌آهنيين‌است‌)رفيعي،‌‌ستايش

نظر‌ندارند،‌برخي‌‌پژوهشيران‌موسيقي‌در‌ارائه‌تعريد‌واحد‌برای‌موسيقي‌محلي‌اتفاق

:‌1376اند‌)وجـداني،‌‌‌آن‌را‌معادل‌موسيقي‌ناميانه،‌فولكلوريک،‌بومي،‌مردمي‌و‌توده‌دانسته

های‌آن،‌رواني،‌سادگي‌و‌‌(.‌موسيقي‌محلي‌رنگ‌و‌شكل‌ماصوص‌محلي‌دارد.‌از‌ويژگي714

اند‌و‌سازنده‌مشاصي‌ندارند‌و‌‌سينه‌محفوظ‌مانده‌به‌ها‌است‌كه‌سينه‌صدايي‌بودن‌آهنگ‌يک

(.‌موسـيقي‌محلـي‌سـاده‌و‌‌‌‌1375‌:46بيشتر‌ساخته‌زبان‌مردم‌روستايي‌هستند‌)ستايشير،‌

به‌نقـل‌از‌‌‌1376‌:713ای‌دارد‌)وجداني،‌‌العاده‌نشين‌است‌و‌در‌اكثر‌كشورها‌اهميت‌فوق‌دل

زندگي‌اجتماني‌مـردم،‌معيشـت،‌آداو‌و‌رسـوم،‌ذوق‌و‌‌‌‌‌‌خالقي(.‌ادبيات‌شفاهي‌دربرگيرنده

های‌ماتلـد،‌گيـونيي‌‌‌‌شناسي‌جوامع‌است.‌برای‌درر‌حوادث‌مهم‌تارياي‌در‌دوره‌زيبايي

مـردم‌و‌...‌شـناخت‌‌‌‌‌خواهانـه‌‌باـش‌و‌آزادی‌‌تكامل‌ادرار‌و‌تفكرات‌خلـق،‌مبـارزات‌رهـايي‌‌‌

است‌)مـارك ‌و‌دييـران،‌‌‌‌های‌فولكلوريک‌دارای‌اهميت‌نلمي‌و‌ادبي‌و‌تارياي‌خاصي‌گونه

دانـد‌و‌آنهـا‌را‌‌‌‌‌روح‌ملـت‌مـي‌‌‌‌ها‌را‌نماينده‌ها‌و‌افسانه‌ها،‌مثل‌(.‌صادق‌هدايت،‌ترانه1359‌:8

‌(.1383‌:23داند‌)پناهي‌سمناني،‌‌سواد‌مي‌گرفته‌از‌مردم‌گمنام‌بي‌نشأت

هـای‌گونـاگوني‌از‌فراينـدهای‌اجتمـاني،‌تـارياي‌و‌آداو‌و‌‌‌‌‌‌‌فولكلور‌آذربايجان‌جنبه

های‌مهم‌فولكلوريـک‌هنـر‌‌‌‌سازد.‌يكي‌از‌شاخه‌م‌مردم‌آذربايجان‌را‌در‌خود‌منعك ‌ميرسو

گـويي،‌‌‌سـازی،‌داسـتان‌‌‌ناشيقي‌است‌كه‌جامع‌گندين‌هنر‌مهـم‌از‌جملـه‌شـانری،‌آهنـگ‌‌‌‌

گويي‌است.‌ناشيق‌زاييده‌بطن‌اجتمـاع‌و‌سـانيوی‌‌‌‌نوازندگي،‌خوانندگي،‌بازييری‌و‌لطيفه

های‌فولكلوريک‌‌ها‌داستان‌خانه‌د‌در‌محافل‌و‌مجال ‌و‌قهوهجامعه‌است.‌او‌به‌همراه‌ساز‌خو

های‌آذربايجان‌را‌بايـد‌در‌مجمـوع‌در‌دو‌‌‌‌های‌ناشيق‌خواند.‌داستان‌را‌با‌آهنگ‌ماصوص‌مي

های‌حماسي‌همچون‌دده‌قورقود،‌كورااوغلو،‌قاگاق‌نبي،‌شاه‌‌(‌داستان1گونه‌ويژه‌جای‌داد:‌

هـای‌‌‌(‌داستان2اند‌و‌‌های‌قهرماني(‌معروف‌)داستانصنم‌ختايي‌و...‌كه‌به‌ايييدليک‌دستاني‌

غنائي‌همانند‌اصلي‌و‌كرم،‌ناشيق‌غريب‌و‌شاه‌صنم،‌نباس‌و‌گوليز‌كه‌به‌محبـت‌دسـتاني‌‌‌

‌‌‌(.1369‌:6الهي،‌‌؛‌فيض181ـ‌1387‌:182زاده،‌‌شهرت‌دارند‌)رسول‌توان‌دقيقا‌مشاص‌كرد‌امـا‌بـه‌نـوني‌‌‌‌گيری‌و‌زايش‌هنر‌ناشيقي‌را‌نمي‌تاريخ‌شكل

توان‌قدمت‌هنر‌ناشيقي‌را‌با‌حيات‌و‌زندگي‌قوم‌ترر‌همسان‌پنداشت.‌هنر‌ناشيقي‌در‌‌مي

های‌اجتمـاني‌آنـان‌‌‌‌بستر‌رشد‌تارياي‌خود‌با‌باورهای‌اقوام‌كهن،‌هماهنگ‌شده‌و‌با‌ساخت

ای‌از‌شـعر،‌موسـيقي،‌‌‌‌همراهي‌كرده‌است‌و‌در‌نهايت‌منجر‌به‌ايجاد‌هنری‌با‌ابعاد‌گسـترده‌

ي‌شده‌و‌بعدها‌نام‌ناشيقي‌را‌به‌خود‌گرفته‌است.‌امروزه‌اسنادی‌از‌نقش‌كالم‌و‌رقص‌گروه

هـای‌‌‌هـا‌و‌لـوح‌‌‌هـا،‌نبادتيـاه‌‌‌موسيقي‌اوليه‌در‌بين‌اقوام‌كهن‌‌ترر‌در‌برخي‌از‌پرستشـياه‌

Page 3: خیرات رذگ رد ناجیابرذآ یاهقیشاع€¦ · 71 خيراترذگردناجيابرذآیاهقيشان یوار1اـهناـهیروـتاررماو

‌‌71 در‌گذر‌تاريخهای‌آذربايجان‌‌ناشيق‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌

راوی‌‌1هـا‌‌هـا‌و‌امرراتـوری‌هـان‌‌‌‌ها‌بعد‌از‌شـامان‌‌تارياي‌شناسايي‌شده‌است.‌بر‌اساس‌يافته

(.‌در‌1390است‌كه‌با‌هنر‌ناشـيق‌بييانـه‌نيسـت‌)زاهـدی،‌‌‌‌‌‌های‌كهن‌تركان،‌پيری‌داستان

ها‌شده‌است‌كه‌نمونه‌‌های‌خاصش‌وارد‌‌ميفولوژی‌و‌حماسه‌های‌بعد‌ناشيقي‌با‌ويژگي‌دوره

اش‌هميشـه‌در‌مفـر‌و‌مبـارزه‌همـراهش‌‌‌‌‌‌ها‌است‌كه‌ساز‌ناشيقي‌آن‌كوراغلو‌قهرمان‌افسانه

ست‌ناشيق‌از‌كلمـه‌نشـق‌نربـي‌‌‌‌شناس‌معاصر‌معتقد‌ا‌حسن‌طهماسب‌ادبيات‌است.‌محمد

شناسي‌تركي‌آذربايجاني‌تغييـر‌يافتـه‌و‌نـام‌نمـومي‌‌‌‌‌‌گرفته‌شده‌و‌در‌تطبيق‌با‌موازين‌زبان

‌(.1379‌:62گرد‌آذربايجان‌شده‌است‌)حسيني‌نثار،‌‌آواز‌و‌سرودخوانان‌دوره‌

شود‌گفت‌نوازندگان‌بومي‌و‌قـديمي‌آذربايجـان‌و‌اغلـب‌نيـز‌‌‌‌‌‌ها‌كه‌مي‌ناشق”

دانان‌‌خواندند‌نمده‌گروه‌موسيقي‌هستند‌و‌شعری‌سروده‌و‌مي‌خودشان‌ذوقي

منـدان‌آنهـا‌هـم‌در‌حـال‌‌‌‌‌‌ملي‌بودند‌كه‌متأسفانه‌حاليه‌از‌بين‌رفتـه‌و‌نالقـه‌‌

‌.(1381‌:115زاده‌تبريزی،‌‌)كريم‌“باشند‌اضمحالل‌مي

اند؟‌شأن‌و‌مقـام‌آنهـا‌در‌‌‌‌ها‌در‌ميان‌مردم‌دارای‌گه‌مقامي‌بوده‌اين‌موضوع‌كه‌اوزان

هـا‌در‌حفـو‌و‌انتقـال‌‌‌‌‌شده‌است؟‌‌نقش‌ناشيق‌بندی‌مي‌ن‌مردم‌نادی‌بر‌گه‌اساسي‌رتبهبي

های‌آينده‌گيونه‌است؟‌انـواع‌شـعر‌ناشـيقي‌و‌ميـامين‌اشـعار‌ايـن‌‌‌‌‌‌‌‌ادبيات‌ناميانه‌به‌نسل

هـای‌‌‌شـناخت‌ريشـه‌‌‌‌گـويي‌بـه‌آنهـا‌بـا‌‌‌‌‌هنرمندان‌گيست؟‌هميي‌سؤاالتي‌هستند‌كه‌پاسخ

‌ناشيقي‌در‌جامعه‌آذربايجان‌ممكن‌است.‌گيری‌و‌اشانه‌هنر‌تارياي‌شكل

چارچوب نظری‌1950به‌كاركرد‌و‌نقش‌موسيقي‌در‌جامعـه‌توجـه‌داشـتند.‌از‌‌‌‌‌1920شناسان‌تا‌دهه‌‌انسان

های‌‌شناسي‌اقوام‌شكل‌گرفت‌كه‌به‌فرهنگ‌شناسي‌به‌نام‌موسيقي‌شكل‌جديدی‌از‌موسيقي

ر‌تحقيقـات‌خـود‌مجـذوو‌ايـن‌امـر‌‌‌‌‌‌داد.‌فعاالن‌اين‌حوزه‌د‌ای‌نشان‌مي‌غيرغربي‌توجه‌ويژه

هـا‌از‌قبيـل:‌‌‌‌هـای‌زنـدگي‌برخـي‌از‌اقـوام‌و‌فرهنـگ‌‌‌‌‌‌شدند‌كه‌گرا‌موسيقي‌در‌تمام‌فعاليت

ها،‌كار‌و‌فعاليت،‌آداو‌و‌رسوم،‌مناسک‌و‌نظاير‌آن‌وجود‌دارد.‌در‌كشـورهای‌‌‌مبارزات،‌بازی

،‌رهـايي‌از‌‌يـابي‌‌هـای‌جديـد،‌هويـت‌‌‌‌دهـي‌ايـده‌‌‌تواند‌به‌مردم‌در‌شكل‌صنعتي،‌موسيقي‌مي

باش‌تغييـر‌باشـد‌و‌‌‌‌تواند‌الهام‌سرگشتيي‌و‌ايجاد‌دوستي‌كمک‌كند.‌موسيقي‌همچنين‌مي

‌(.1378‌:143به‌توسعه‌اجتماني‌ياری‌رساند‌)فاطمي،‌

شناس‌قومي‌برای‌اول‌بار‌نظريه‌كاركرد‌موسيقي‌در‌جامعه‌را‌‌موسيقي‌آلن‌پي‌مريام‌

بـرای‌مطالعـه‌موسـيقي‌در‌گـارگوو‌‌‌‌‌گانـه‌‌‌‌مطرح‌كرد.‌او‌در‌كتاو‌خودش‌يک‌اليـوی‌سـه‌‌

(‌3(‌رفتارهای‌مـرتب ‌بـا‌موسـيقي‌و‌‌‌‌2سازی‌درباره‌موسيقي،‌‌(‌مفهوم1فرهنگ‌را‌ارائه‌داد:‌

صدای‌موسيقي.‌در‌مطالعات‌بعدی،‌مريام‌اين‌اليـو‌را‌از‌مفهـوم‌اوليـه‌مطالعـه‌موسـيقي‌در‌‌‌‌‌‌

و‌اهـداف‌و‌‌(.‌بـر‌ايـن‌اسـاس‌ا‌‌‌144فرهنگ‌به‌موسيقي‌همانند‌فرهنگ‌اصالح‌كـرد‌)همـان:‌‌‌

1 Huns

Page 4: خیرات رذگ رد ناجیابرذآ یاهقیشاع€¦ · 71 خيراترذگردناجيابرذآیاهقيشان یوار1اـهناـهیروـتاررماو

1،‌شماره‌4،‌دوره‌شناسي‌ايران‌های‌انسان‌نشريه‌پژوهش‌72

(‌بيان‌1اند‌از:‌‌های‌اجتماني‌بيان‌كرده‌است‌كه‌نبارت‌كاركردهايي‌را‌برای‌موسيقي‌در‌نظام

(‌پاسخ‌نيني،‌5(‌بيان‌و‌نمايش‌نمادين،‌4(‌تفريح‌و‌سرگرمي،‌3(‌لذت‌از‌زيبايي،‌2احساس،‌

كمک‌(8(‌تائيد‌و‌تنفيذ‌نهادهای‌اجتماني‌و‌مناسک‌ديني،‌7نوايي‌با‌هنجارها،‌‌(‌تقويت‌هم6

(‌كمـک‌بـه‌هميرايـي‌و‌يكرـارگيي‌اجتمـاني‌)همـان:‌‌‌‌‌‌‌9و‌حمايت‌تداوم‌و‌ثبات‌فرهنـگ‌و‌‌

گونـه‌بـه‌كـار‌‌‌‌‌شناسان‌سه‌اصل‌كلي‌داروين‌را‌در‌مورد‌موسـيقي‌و‌آواز‌ايـن‌‌‌(.‌موسيقي149

‌گرفتند:‌مي

‌يک‌آواز‌يا‌قطعه‌موسيقي‌در‌يک‌فرهنگ‌ممكن‌است‌تنوع‌بسياری‌داشته‌باشد. (1

‌دهند.‌ها‌در‌فراگرد‌زمان‌به‌حيات‌خود‌ادامه‌مي‌زاين‌تنوع‌موسيقي‌و‌آوا (2

ذهنيت‌فرهنيي‌هر‌قوم‌در‌هر‌زمان‌نمونه‌خاصي‌از‌موسيقي‌و‌آوازهـا‌را‌انتاـاو‌‌‌ (3

(‌با‌توجه‌به‌اين‌ديدگاه‌در‌طول‌زمان‌هر‌فرهنگ‌مقداری‌260،‌ص1387كند‌)حجاريان:‌‌مي

دهد‌و‌اين‌مسئله‌بانث‌‌يكند‌و‌به‌نسل‌بعد‌تحويل‌م‌گين‌مي‌های‌دلاواه‌را‌دست‌از‌موسيقي

(.‌‌1387‌:260گردد‌)حجاريان،‌‌رشد‌كيفي‌و‌سير‌مراحل‌تكامل‌در‌موسيقي‌مي

روش پژوهش‌ـ‌‌‌‌‌‌‌‌ در‌تحقيق‌حاضر‌از‌روش‌تحقيق‌كيفـي‌شـامل‌روش‌تحليـل‌محتـوای‌كيفـي‌و‌اسـنادی

‌منـد‌متـون‌‌‌كارگيری‌فنون‌ماتلد،‌به‌تحليل‌نظـام‌‌ايم،‌روشي‌كه‌‌با‌به‌ای‌بهره‌برده‌كتاباانه

‌(.1‌،2005پردازد‌)سرانيل‌و‌دييران‌مي

دانـد‌گـرا‌كـه‌‌‌‌‌های‌كيفي‌مي‌ساروخاني‌تحقيقات‌فولكلورشناختي‌را‌نيازمند‌پژوهش

(.‌روش‌1386‌:11دار‌اسـت‌)‌‌ها‌و‌معني‌سـاز‌و‌معنـي‌‌‌اين‌نوع‌مطالعات‌نمادين،‌توأم‌با‌نشانه

ـ‌‌‌‌تحقيق‌كيفي‌با‌مطالعات‌زمينه ا‌نظـام‌ارزشـي،‌‌‌های‌فرهنيي‌سنايت‌بيشـتری‌دارد،‌زيـرا‌ب

ها‌و‌باورها‌مـرتب ‌اسـت‌و‌بـرای‌درر‌مفـاهيم‌فرهنيـي‌كـه‌نيـاز‌بـه‌درر‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ساختار‌ذهنيت

(.‌بنـابراين‌جهـت‌‌‌1385تر‌است‌)استراس‌و‌كوربين،‌‌محتوای‌كالمي‌و‌رفتاری‌دارد،‌مناسب

ها‌و‌همچنـين‌بـه‌منظـور‌شناسـايي‌‌‌‌‌‌ها‌از‌اسناد‌و‌كتاو‌بررسي‌سير‌تارياي‌پيدايش‌ناشيق

‌قي‌از‌نظر‌معاني‌و‌ميمون‌از‌روش‌تحليل‌محتوای‌كيفي‌استفاده‌شده‌است.اشعار‌ناشي

رویكرد تاریخی به هنر عاشیقی

اجرای‌موسيقي‌ناشيقي‌قدمتي‌طوالني‌در‌بين‌اقوام‌ترر‌دارد،‌بـه‌طـوری‌كـه‌بـه‌تصـريح‌‌‌‌‌‌

سال‌قبل‌از‌ميالد،‌در‌معبد‌ماصوص‌اينشوسينار‌)پادشـاه‌ايـالم(‌‌‌‌2250مطالعات‌تارياي،‌

هـا‌‌‌اند.‌مراسم‌نزاداری‌برای‌آتيال‌پادشاه‌هـان‌‌ها‌با‌موسيقي‌ماصوص‌برنامه‌اجرا‌كرده‌شامان

شـده‌توسـ ‌‌‌‌ها‌و‌شـعرهای‌سـاخته‌‌‌اند‌و‌هنوز‌آثاری‌از‌مرثيه‌ها‌ترتيب‌داده‌ها‌يا‌شامان‌را‌قام

سال‌قبل‌از‌ميالد‌‌مسيح،‌خاقـاني‌قـوم‌‌‌‌700ها‌برای‌مرگ‌آلپ‌ارتونقا‌وجود‌دارد‌كه‌‌شامان

مانـده‌‌‌های‌ناشيقي‌پيش‌از‌اسالم‌كه‌آثـاری‌از‌آنهـا‌برجـای‌‌‌‌ر‌نهده‌داشت.‌منظومهترر‌را‌ب

1‌Spannagel etal

Page 5: خیرات رذگ رد ناجیابرذآ یاهقیشاع€¦ · 71 خيراترذگردناجيابرذآیاهقيشان یوار1اـهناـهیروـتاررماو

‌‌73 در‌گذر‌تاريخهای‌آذربايجان‌‌ناشيق‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌

های‌شعر،‌آلپ‌ارتونقا،‌اوغوزنامه‌كوچ،‌اركنه‌قون‌و‌منظومه‌آفـرينش‌هسـتند.‌‌‌‌شامل‌منظومه

گانـه‌كتـاو‌‌‌‌12هـای‌‌‌هايي‌از‌اين‌آثار‌در‌ديوان‌اللغات‌ترر‌محمود‌كاشغری‌و‌داستان‌نشانه

ايران‌باستان‌در‌تهران‌و‌مـوزه‌لـوور‌در‌قسـمت‌‌‌‌‌‌شود.‌در‌موزه‌يافت‌ميارزشمند‌دده‌قورقود‌

هـای‌كوگـک‌نوازنـدگاني‌بـا‌قـدمت‌دو‌هـزار‌سـال‌پـيش‌از‌مـيالد‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌تاريخ‌ايالم‌به‌مجسـمه‌

های‌معاصر‌سرپا‌ايستاده‌و‌ساز‌خـود‌را‌بـر‌روی‌سـينه‌نيـاه‌‌‌‌‌‌خوريم‌كه‌همچون‌ناشيق‌برمي

‌(.1380‌:92اند‌)شاهنقي،‌‌داشته‌‌ناشيق ‌بودهها ‌برخوردار ‌وااليي ‌جايياه ‌از ‌مردم ‌ميان ‌در ‌اسالم ‌از ‌بعد اند.‌‌پيش‌و

‌گرفتند.‌‌ناشيق ‌كار ‌گسترش‌آن‌به ‌راه ‌در ‌استعداد‌خويش‌را ‌و ‌هنر ‌پذيرفتن‌اسالم، ‌با ها‌ساققال‌ناشيق ‌آغ ‌معني‌ريش‌1ها ‌حق‌و‌‌به ‌شيفته ‌آنها ‌بودند. ‌مردم ‌انتماد ‌مورد ‌و سفيد

های‌خود،‌مردم‌را‌در‌‌كردند‌و‌با‌شعرها‌و‌آهنگ‌ه‌حق‌دنوت‌مياند‌كه‌مردم‌را‌ب‌نارفاني‌بوده‌مشكالت‌ياری‌مي ‌بر ‌‌غلبه ‌1376رساندند‌)محمدی، ‌ناشيق66: .‌ ‌اسالمي‌به‌‌( ‌دوره ‌در ها‌نسيمي ‌دوره ‌كرده‌2خصوص ‌ايفا ‌اساسي ‌نقش ‌آذربايجاني ‌ادبيات ‌كانون ‌ننوان اند‌‌به

‌(.138ـ1383‌:139)شاهنقي،های‌شـوروی‌سـابق‌زنـده‌و‌پويـا‌بـاقي‌‌‌‌‌‌‌ن،‌تركيه،‌جمهوریاين‌هنر‌همچنان‌در‌‌ايرا

طـوری‌كـه‌‌‌‌انـد‌بـه‌‌‌‌مانده‌است،‌حتي‌برخي‌از‌اقوام‌غيرترر‌نيز‌به‌هنر‌ناشـيقي‌روی‌آورده‌

‌توان‌مشاهده‌كرد.‌‌‌هايي‌از‌آن‌را‌در‌ميان‌گرجيان‌و‌ارمنيان‌مي‌نمونه

عاشیق پیشینه واژهاسـت‌كـه‌واژه‌اوزان‌در‌آن‌آمـده‌‌‌‌‌ده‌قورقوددترين‌سند‌مكتوو‌در‌زمينه‌ناشيق‌كتاو‌‌كهن

شود‌اين‌است‌كه‌از‌نشق‌و‌‌گويد:‌آنچه‌به‌ظاهر‌از‌واژه‌ناشيق‌دريافت‌مي‌است.‌درويشي‌مي

های‌آغازين‌گنين‌نيست.‌اشو‌و‌‌كه‌برابر‌برخي‌بررسي‌نشقه‌نربي‌مشتق‌شده‌است.‌درحالي

زرتشـت‌را‌بـه‌صـورت‌اشـو‌‌‌‌‌كه‌اغلب،‌نـام‌‌‌اشا‌در‌زبان‌اوستايي‌به‌معني‌مقدس‌است،‌گنان

برند.‌اشک‌و‌اشور‌كه‌نام‌همياني‌پادشاهان‌اشكاني‌بـود‌نيـز‌احتمـاال‌از‌‌‌‌‌زرتشت‌به‌كار‌مي

هـای‌‌‌هـای‌آذری،‌ناشـيق‌‌‌ها‌نياكـان‌ناشـيق‌‌‌همين‌ريشه‌و‌به‌معني‌مقدس‌بوده‌است.‌اوزان

‌گنـين‌‌دده‌قورقـود‌های‌تركمن‌هستند.‌از‌مقدمه‌و‌موخره‌جفری‌لوئي ‌بر‌‌ارمني‌و‌باشي

شود‌كه‌اوزان‌را‌بـه‌معنـي‌مقـدس‌و‌آن‌را‌در‌معنـي‌و‌شـان‌بـا‌ناشـيق‌يكـي‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌استنباط‌مي

شناسان‌رديابي‌واژه‌اوزان،‌اوسان،‌اوسته‌و‌افسانه‌اسـت.‌زيـرا‌‌‌‌اند.‌نكته‌مهم‌برای‌زبان‌دانسته

توان‌گنين‌پنداشت‌كـه‌واژه‌‌‌اند.‌پ ‌مي‌های‌گذشته‌بوده‌ها‌و‌اسطوره‌ها‌روايتير‌افسانه‌اوزان

(.1378ق‌ارتباطي‌با‌واژه‌نشق‌و‌نَشقَه‌نربي‌ندارد‌)درويشي:‌ناشي

طهماسب‌در‌جايي‌ناشيق‌را‌از‌آشيالماق‌به‌معني‌فكر‌يا‌مقصد‌خـود‌را‌بـه‌دييـران‌‌‌‌

گويد‌از‌كلمه‌نشق‌نربي‌گرفته‌شده‌و‌منطبق‌بـا‌‌‌داند‌و‌در‌جای‌دييری‌مي‌تلقين‌كردن‌مي

1 ăgsăggăl

اله‌نعيمي‌بود‌گون‌سوم‌شاص‌و‌‌‌گری‌به‌سرپرستي‌فيل‌نسيمي،‌زبان‌برنده‌و‌پرگمدار‌تبليغات‌حروفي‌2گری‌گفتن‌ان‌الحق‌است‌‌به‌سيد‌نمادالدين‌نسيمي‌معروف‌گرديد.‌از‌شعار‌حروفيمبلغ‌اصلي‌اين‌نرفان‌بود‌

‌كه‌منصور‌حالجي‌نيز‌به‌همين‌مناسبت‌از‌طرف‌روحانيان‌به‌دار‌آوياته‌شد‌و‌نسيمي‌را‌پوست‌از‌بدن‌كندند.‌

Page 6: خیرات رذگ رد ناجیابرذآ یاهقیشاع€¦ · 71 خيراترذگردناجيابرذآیاهقيشان یوار1اـهناـهیروـتاررماو

1،‌شماره‌4،‌دوره‌شناسي‌ايران‌های‌انسان‌نشريه‌پژوهش‌74

گرد‌آذربايجان‌شده‌اسـت‌‌‌ي‌خنياگران‌دورهشناسي‌آذری‌تغيير‌يافته‌و‌نام‌نموم‌موازين‌زبان

شوند.‌موسيقي‌ناشيقي‌‌های‌ناشيقي‌اكنون‌هاوا‌خوانده‌مي‌(.‌نغمه1379‌:62)حسيني‌نثار،‌

شـود.‌نويسـندگان‌محلـي‌كلمـه‌آشـيق‌را‌نربـي‌‌‌‌‌‌‌‌در‌سه‌مقام‌سه‌گاه،‌ماهور‌و‌شور‌اجرا‌مي

شـنايي‌و‌حـل‌كـردن‌‌‌‌نويسند‌بلكه‌آشـيق‌را‌بـه‌معنـای‌رو‌‌‌‌دانند‌و‌به‌شكل‌ناشيق‌نمي‌نمي

كنند‌كه‌از‌واژه‌ايشيق‌يعني‌روشنايي‌و‌آگماق‌يـا‌آشـماق‌گرفتـه‌شـده‌‌‌‌‌‌مشكالت‌تعبير‌مي

گشـايي‌از‌مشـكالت‌اسـت.‌اوزان،‌يانشـاق،‌وارسـاق،‌دده‌و‌‌‌‌‌‌‌است‌و‌به‌معني‌باز‌كردن‌و‌گـره‌

دانند‌كه‌بـه‌‌‌مي‌1تركي‌ايشيق‌‌آشيق‌در‌موازات‌هم‌هستند.‌بعيي‌ناشيق‌را‌برگرفته‌از‌كلمه

‌(.‌در‌داستان‌پهلواني‌كوراغلو‌آمده‌است:‌1386‌:148مفهوم‌نور‌و‌روشنايي‌است‌)ويشلقي‌،

‌‌گويد:‌من‌ناشيقم‌‌كوراغلو‌مي‌كوراغلو‌دئرمن‌ناشيقام‌

‌ناشيق‌نه،‌كه‌ايشيق‌)نور‌و‌روشنايي(‌‌ناشيق‌دئيلييم،‌ايشيقام‌

(1380‌:93)سفيدگر،‌

از‌شـاه‌اسـمانيل‌ختـايي‌آغـاز‌‌‌‌‌تاريخ‌شعر‌ناشيقي‌از‌اواخر‌قـرن‌نهـم‌هجـری‌پـ ‌‌‌‌‌

‌شود.‌ناستين‌ناشيق‌كه‌ديوان‌او‌به‌جای‌مانده‌است‌ناشيق‌قورباني‌است.‌مي

‌قويونلوها‌در‌‌های‌رستاخيز‌ادبيات‌ناشيقي‌به‌دوره‌حكومت‌صد‌ساله‌قره‌ريشه”

گـردد.‌ايـن‌‌‌‌آذربايجان‌و‌اسكان‌و‌جوشيدن‌كامل‌تركان‌در‌اين‌سرزمين‌برمـي‌

گشتند‌و‌مردم‌را‌در‌حل‌‌،‌ايل‌به‌ايل‌و‌اوبه‌به‌اوبه‌ميخنياگران،‌قوپوز‌به‌دست

نمودند.‌در‌كتاو‌دده‌قورقود‌اوزان،‌نـام‌خنيـاگر‌‌‌‌های‌زندگي‌ياری‌مي‌دشواری

سـرايد‌و‌دده‌قورقـود‌خـود‌يـک‌اوزان‌اسـت.‌‌‌‌‌‌‌گردی‌است‌كه‌حماسه‌مـي‌‌دوره

ر‌ها،‌آسيای‌ميانه‌است.‌ناستين،‌آثا‌سرمنشاء‌ادبيات‌تركي‌نيز‌مانند‌خود‌ترر

های‌ستايشـي‌كـه‌در‌بيـان‌‌‌‌‌های‌آن‌پيش‌از‌مسيح‌نبارت‌است‌سروده‌و‌نشانه

،‌2هـا‌‌ها،‌تويون‌های‌گوناگون‌تركان‌از‌سوی‌كاهنان‌كهن‌مانند‌شامان،‌قام‌گروه

‌4گانه‌دشت‌اورخون‌52های‌‌شده‌است.‌در‌كتيبه‌ها‌سروده‌مي‌،‌اوزان3ها‌باكسي

اند‌بـه‌ويـژه‌در‌‌‌‌ي‌بر‌جای‌ماندهنيز‌كه‌به‌زبان‌تركي‌باستان‌و‌با‌الفبای‌اورخون

های‌بديع‌‌‌اند‌به‌نمونه‌ميان‌مطالبي‌كه‌بيليه‌قاغان‌و‌تان‌يوقوق‌نقروحک‌كرده

‌(.1386‌:39)صديق،‌‌“خوريم‌شعر‌ناشيقي‌برمي

‌كرده ‌معنا ‌شعری‌كه‌زمان‌معيني‌ندارد ‌نوني‌آلت‌‌برخي‌اوزان‌را ‌برخي‌آن‌را اند‌وها‌‌شده‌است.‌اوزان‌جلوس‌شاهان‌و‌امرا‌نواخته‌مي‌اند‌كه‌در‌زمان‌حركت‌و‌موسيقي‌دانسته

ها‌استفاده‌‌در‌بين‌اقوام‌ماتلد‌گون‌اوغوزها،‌قرقيزها،‌ازبكها‌و‌اقوام‌ساكن‌آناتولي‌تركمن(.‌كلمه‌ناشيق‌ناستين‌بار‌در‌قرن‌پنجم‌در‌ادبيات‌ظاهر‌شد‌1387‌:124شد‌)بهتزاد،‌‌مي

1 Isig 2 Toyon 3 orkhon 4 Baksi

Page 7: خیرات رذگ رد ناجیابرذآ یاهقیشاع€¦ · 71 خيراترذگردناجيابرذآیاهقيشان یوار1اـهناـهیروـتاررماو

‌‌75 در‌گذر‌تاريخهای‌آذربايجان‌‌ناشيق‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌

‌(.1384‌:165آلبرايت،خواندند‌)‌پيش‌از‌آن‌گنين‌خنياگراني‌را‌ازن‌ميهـا‌بـدانيم،‌نقـش‌ناشـيق‌در‌جاييـاه‌شـامان‌‌‌‌‌‌‌‌اگر‌شامان‌ها‌را‌اجداد‌ناستين‌ناشيق

مراقبت‌از‌قبيله‌در‌مقابل‌نيروهای‌خبيث‌بوده‌است.‌او‌بـا‌هنـر‌جـادويي‌كـالم،‌موسـيقي‌و‌‌‌‌‌‌

ا‌هـا‌ر‌‌‌كرده،‌بيمـاری‌‌های‌موزون‌نيروهای‌طبيعي‌را‌تساير‌و‌با‌ارواح‌ارتباط‌برقرار‌مي‌حركت

قورقـود‌در‌‌ كـرده‌اسـت.‌دده‌‌‌داده‌و‌باليـای‌طبيعـي‌را‌دور‌مـي‌‌‌‌اش‌شـفا‌مـي‌‌‌با‌نيروی‌ويـژه‌

گونه‌دارد،‌نمرش‌بيش‌از‌نمر‌يک‌انسان‌معمولي‌است‌‌های‌كتاو‌شاصيتي‌‌پيغمبر‌داستان

گيرنـد‌و‌مـردم‌نـادی‌از‌‌‌‌‌و‌از‌حكمت‌دنيا‌و‌ماوراءالطبيعه‌باخبر‌است،‌قهرمانان‌از‌او‌نام‌مـي‌

گيرند.‌‌اش‌برای‌سؤاالت‌بنيادين‌راجع‌به‌مرگ،‌زندگي،‌نشق‌و...‌پاسخ‌مي‌انهپندهای‌فيلسوف

هـای‌‌‌های‌حماسـي‌ماننـد‌كوراوغلـو‌و‌يـا‌از‌داسـتان‌‌‌‌‌‌روند‌تكاملي‌ناشيق‌و‌ساز‌را‌از‌داستان

هـا‌‌‌گيـری‌ايـن‌داسـتان‌‌‌‌توان‌دنبال‌كرد.‌گـر‌گـه‌تـاريخ‌شـكل‌‌‌‌‌ناشقانه‌مثل‌اصلي‌ـ‌كرم‌مي‌

ها‌مشاص‌اسـت‌امـا‌بـه‌طـور‌كلـي‌‌‌‌‌‌‌جای‌داستان‌ر‌جایمشاص‌نيست‌و‌نناصر‌اساطيری‌د

ها‌‌های‌دوران‌فئودالي‌است.‌ناشيق‌در‌داستان‌ها‌مربوط‌به‌مناسبت‌روايت‌معاصر‌اين‌داستان

نقشي‌اساسي‌در‌مبارزات‌مردم‌نليه‌اربابان‌دارد.‌هنر‌ناشيقي‌تنها‌در‌يک‌دوره‌زماني‌خاص‌

كه‌شـاه‌اسـمانيل‌كـه‌خـود‌نيـز‌شـعر‌‌‌‌‌‌‌آيد‌و‌آن‌زماني‌است‌‌از‌شكل‌مردمي‌خود‌بيرون‌مي

دهـد،‌گهارصـد‌ناشـيق‌‌‌‌‌ها‌را‌به‌مانند‌مريدان‌مذهبي‌بـه‌دربـارش‌راه‌مـي‌‌‌‌سرود،‌ناشيق‌مي

هـای‌سـراهيان‌شـاه‌اسـمانيل‌‌‌‌‌‌معروف‌آن‌زمان‌و‌در‌رأس‌آنها‌ناشيق‌قرباني‌نقـش‌مشـوق‌‌

تي‌گيرند.‌آنها‌همچنين‌مراسم‌شـادی‌و‌نـزاداری‌حكـوم‌‌‌‌صفوی‌قبل‌از‌جنگ‌را‌بر‌نهده‌مي

كنند.‌در‌اين‌دوران‌و‌پ ‌از‌آن‌نقايد‌مذهبي‌اسالمي‌با‌ادبيات‌‌در‌دربار‌صفوی‌را‌برگزار‌مي

(.‌ناشـيق‌هنرمنـدی‌آگـاه‌و‌نـالم‌بـه‌مسـائل‌‌‌‌‌‌‌1387‌:56شود‌)فرزانه،‌‌ها‌آمياته‌مي‌ناشيق

های‌آنها‌شريک‌اسـت‌و‌‌‌ها‌و‌شادی‌مردم‌است‌كه‌در‌غم‌‌دامن‌و‌مورد‌احترام‌همه‌ديني،‌پار

‌(.92ـ1380‌:93نقي،‌‌وجود‌او‌رونقي‌ندارد‌)شاه‌ا‌بيه‌نروسي

ها،‌نالوه‌بر‌اوزان،‌وارساق‌و‌يانشـاق‌نيـز‌اطـالق‌شـده‌اسـت.‌بـه‌‌‌‌‌‌‌‌در‌تاريخ‌به‌ناشيق

‌1ترينشان‌كـه‌بـه‌لحـاظ‌معنـوی‌نيـز‌ارر‌و‌قـرو‌داشـته‌اسـت،‌دده‌‌‌‌‌‌‌‌‌هنرمندترين‌و‌شايسته

قام‌ناشـيق‌ليـق‌بـه‌معنـای‌‌‌‌‌ها‌در‌گذشته‌با‌گذراندن‌مراحل‌ماتلد،‌به‌م‌گفتند.‌ناشيق‌مي

اسـت.‌دده‌قورقـود،‌‌‌‌‌2هـا‌دده‌ليـک‌‌‌رسيدند.‌آخرين‌مقام‌در‌طريقت‌ناشيق‌حق‌ناشيقي‌مي

‌10قمری(،‌دده‌ياديـار‌)قـرن‌‌‌‌12هجری(،‌توراو‌دده‌)قرن‌‌13دده‌نباس،‌دده‌قاسم‌)قرن‌

ن‌هايي‌هستند‌به‌مقام‌واالی‌دده‌ليک‌رسيده‌و‌در‌نصر‌خودشـا‌‌قمری(‌و‌كرم‌دده‌از‌ناشيق

(.‌ناشـيق‌نزيـز‌‌‌1390‌:115زاده،‌انـد‌)قلـي‌‌‌های‌نرور‌به‌كمال‌و‌معرفـت‌شـده‌‌‌يكي‌از‌قطب

‌كند:‌شهنازی‌يكي‌از‌استادان‌متاخر‌ناشيقي،‌ناشيق‌را‌گنين‌معرفي‌مي‌

ناشيق‌بايد‌نارف‌باشـد‌و‌راز‌‌‌ناشيق‌گره‌ر‌نارف‌اوال،‌سوزقانا‌

‌آشنا

و‌دانش‌دريای‌نمـان‌‌‌در‌نلم‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌بيليكده‌بنزه‌يه‌بحر‌نمانا‌‌‌

1 dada 2 dadalik

Page 8: خیرات رذگ رد ناجیابرذآ یاهقیشاع€¦ · 71 خيراترذگردناجيابرذآیاهقيشان یوار1اـهناـهیروـتاررماو

1،‌شماره‌4،‌دوره‌شناسي‌ايران‌های‌انسان‌نشريه‌پژوهش‌76

‌باشد‌

اول‌به‌اركان‌دين‌و‌شريعت‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌طريقت‌له،‌شريعت‌له،‌اركانا‌

‌و‌طريقت

اگر‌آگـاهي‌پيـدا‌كـردی‌راه‌‌‌‌‌وارد‌اولسان،‌آختار‌يول،‌اوندان‌دانيش

‌طريق‌پيدا‌و‌از‌آن‌بحث‌كن‌

دهنـد،‌‌‌مياو‌در‌شعر‌دييری‌ضمن‌شكوه‌و‌گاليه‌از‌كساني‌كه‌ناشيق‌را‌مورد‌اذيت‌قرار‌

‌پردازد:‌‌‌‌به‌توصيد‌و‌تحليل‌شاصيت‌ناشيق‌مي

‌‌گناهش‌را‌بيو‌ما‌هم‌بدانيم،‌‌‌‌‌سويله‌گناهيني‌بيلک‌قارداشيم

‌برادر‌‌

‌ناشيق‌كجا‌را‌غارت‌كرده‌است؟‌‌‌گاپيپ‌تاال‌ييبدی،‌هاراني‌ناشيق؟

‌خون‌كدام‌بيچاره‌و‌فقير‌را‌‌‌سوروبدو‌قانيني‌هانسي‌كاسبين‌

‌مكيده؟‌‌

‌و‌گه‌كسي‌را‌مجروح‌ساخته‌‌‌ئه‌كيمه‌ياراني‌ناشيقو‌روبدو‌د

‌است؟‌‌‌

‌مال‌هيچ‌فقيری‌را‌به‌ظلم‌‌‌آلماييب‌ظلم‌ايله‌مالين‌فقيرن

‌نيرفته؟‌‌

قوپوز یا چوگور ساز اصیل آذربایجانی های‌اساطيری‌قـوم‌‌‌در‌محافظت‌از‌فولكلور،‌آداو‌و‌رسوم‌و‌داستان‌2ها‌ساز‌اوليه‌اوزان‌1قوپوز

وسـيله‌‌‌‌شـده‌بـه‌‌‌‌هـای‌ايجـاد‌‌‌رهنگ‌نقش‌بزرگي‌داشته‌اسـت.‌تعـداد‌آهنـگ‌‌‌ترر‌و‌ايجاد‌ف

انـد‌كـه‌در‌دوران‌معاصـر‌بـا‌تـأثير‌و‌تـاثر‌از‌‌‌‌‌‌‌‌آهنگ‌ذكر‌كرده‌73و‌‌72های‌استاد‌را‌‌ناشيق

مورد‌رسيده‌است.‌‌140ها‌به‌‌های‌موسيقيايي‌تعداد‌اين‌آهنگ‌گسترش‌انواع‌موسيقي‌و‌آلت

‌شود:‌‌‌وسيقي‌آذربايجان‌به‌پنج‌باش‌نمده‌زير‌تقسيم‌ميبه‌انتقاد‌بسياری‌از‌پژوهشيران،‌م

‌3ها‌يا‌ناشيقالر‌ناشيق (1

ها‌)خلق‌ماهنيالری‌و‌موغامالری(‌های‌ملّي‌و‌مقام‌ترانه (2

موسيقي‌نزا‌و‌مذهبي‌)تعزيه‌موسيقي‌سي( (3

موسيقي‌كار‌و‌تالش‌روزانه‌)امكسا‌ماهنيالری( (4

:‌1390زاده،‌‌)قلـي‌موسيقي‌نروسي‌و‌حركات‌موزون‌)توی‌اوُيون‌موسـيقي‌سـي(‌‌‌ (5

115.)

1 gopuz

سـاز‌دسـته‌‌‌‌(qopuz)رود‌و‌قوپـوز‌‌‌ای‌ديير‌مي‌ای‌به‌پيش‌اميرزاده‌سوی‌اميرزادهاوزان‌از‌سرزميني‌ديير‌و‌از‌‌2خوانـد‌يـک‌‌‌‌نـوازد‌و‌مـي‌‌‌شناسد‌بيذار‌آن‌كسي‌كه‌برايت‌مـي‌‌برد.‌او‌ساي‌را‌از‌دني‌باز‌مي‌بلندش‌را‌همراه‌مي‌(1379‌:25اوزان‌باشد‌)لوئي ،‌

3 ăšiqlar

Page 9: خیرات رذگ رد ناجیابرذآ یاهقیشاع€¦ · 71 خيراترذگردناجيابرذآیاهقيشان یوار1اـهناـهیروـتاررماو

‌‌77 در‌گذر‌تاريخهای‌آذربايجان‌‌ناشيق‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌

‌اگر‌از‌گلشن‌نلـم‌اسـتادان‌گلـي‌‌‌‌‌‌كاميل‌اوستاد‌الرين‌گولدن‌در‌مه‌سن‌

‌نچيني

اگر‌حقيقـت‌را‌بـه‌قلـب‌خـود‌راه‌‌‌‌‌‌‌‌حقيقتي‌سينه‌ن‌اوسته‌سرمه‌سن‌

‌ندهي

‌آهنگ‌آگاه‌نباشي‌‌73اگر‌از‌‌‌‌هاو‌دان‌خبر‌وئرمه‌سن‌‌73

مردم،‌مرگ‌بهتـر‌اسـت‌‌‌در‌مقابل‌‌‌‌اولوم‌يئي‌دير‌سنه‌ائل‌قابا‌غيندا

‌(‌92-1380‌:93)سفيدگر،‌

كند،‌به‌اين‌صـورت‌كـه‌‌‌‌هر‌ناشيقي‌ساز‌خود‌را‌هماهنگ‌با‌تن‌صدای‌خود‌كور‌مي

‌(.1378‌:144كند‌)فاطمي‌‌اگر‌صدايش‌زير‌باشد‌آن‌را‌زير‌و‌اگر‌بم‌باشد‌آن‌را‌بم‌كور‌مي

شعر عاشیقیشود.‌در‌شعر‌و‌داستان‌‌ن‌محسوو‌ميهای‌ادبيات‌شفاهي‌مردم‌آذربايجا‌هنر‌ناشيقي‌از‌گونه

ها‌و‌آرزوهـا،‌ناليـق،‌‌‌‌داری،‌خواسته‌های‌زندگي،‌تالش،‌مردم‌ناشيقي‌به‌وفور‌به‌رسوم،‌شيوه

خـواهي‌و‌‌‌دوسـتي،‌مبـارزه‌بـا‌ظلـم،‌حـق‌‌‌‌‌‌داری،‌مردانيـي،‌انسـان‌‌‌دوری‌از‌دنياگرايي،‌مـردم‌

‌خوريم.‌‌‌جويي‌بر‌مي‌ندالت

‌گيری‌اين‌صنعت‌شكل‌ها‌از‌ابتدای‌ترين‌ناشيق‌:‌معروف1جدول‌ ميمون‌اشعار محل‌زندگي دوره‌تارياي نام‌ناشيق

ناشيق‌ديرلي‌

قربان

دوره‌صفوی،‌هم‌دوره‌

شاه‌اسمانيل‌

خطايي)آغاز‌نهيت‌ادبي‌

شاه‌خطايي(

شعرهای‌ناشيق‌قرباني‌مملو‌از‌مسائل‌ محال‌تبريز

اجتماني،اخالقي‌و‌مذهبي‌و‌انتقادهايي‌از‌

فرمانروايان‌است.

س‌ناشيق‌نبا

توفارقانلي

دوره‌صفوی‌هم‌نصر‌با‌

شاه‌نباس‌صفوی

دهكده‌توفارقان،‌

آذربايجان‌شرقي

های‌‌منظومه‌نباس‌و‌گوليز‌از‌داستان

منظوم‌ادبيات‌ناشيقي‌است.‌در‌اين‌

منظومه‌مبارزه‌و‌ستيز‌ناشيق‌نباس،‌

سجايای‌نيک‌مردم،‌دفاع‌از‌منافع‌

های‌‌ستمديدگان،‌استقامت‌و‌صداقت‌توده

ده‌است.مردم‌روايت‌ش

ساری‌ناشيق‌

يا‌غريب‌

ناشيق

هايش‌است.‌تجني ‌صفت‌‌مشهور‌با‌باياتي محال‌قارداغ هجری‌11قرن‌

های‌او‌است.‌غالب‌باياتي

تيكمه‌داش‌ هجری‌‌12قرن‌ خسته‌قاسيم

تبريز

های‌داغستان‌‌حكايت‌مجادله‌او‌با‌ناشيق

ثبت‌شده‌است.‌موضوع‌اساسي‌شعر‌او‌غم،‌

دوران‌است.‌‌درد،‌حسرت‌و‌شكايت‌از‌ستم

اشعارش‌پند‌آموز‌و‌نصيحت‌آميز‌است.‌

شده‌را‌هنرمندانه‌‌گانه‌ثبت‌72های‌‌آهنگروستای‌آغ‌نصر‌قاجر‌در‌سال‌ نلعسير

Page 10: خیرات رذگ رد ناجیابرذآ یاهقیشاع€¦ · 71 خيراترذگردناجيابرذآیاهقيشان یوار1اـهناـهیروـتاررماو

1،‌شماره‌4،‌دوره‌شناسي‌ايران‌های‌انسان‌نشريه‌پژوهش‌78

كليسا‌از‌واليت‌‌ ‌1821

باهار‌گئچر‌در‌

قره‌باغ‌

اجرا‌كرده‌و‌اشعار‌او‌از‌آداو‌رايج‌است.

‌539-1346‌:542منبع:‌محمدزاده‌صديق،‌

شـد‌و‌شـانر‌‌‌‌خوانده‌مـي‌‌1ه‌به‌صفت‌ناشيقي‌در‌زمان‌قديم‌سویشعر‌ناشيقي‌وابست

با‌نوع‌اوليـه‌‌‌دده‌قورقودها‌به‌قوشما‌تغيير‌نام‌داد.‌در‌كتاو‌‌لقب‌سوی‌گي‌را‌‌داشت‌كه‌بعد

شويم.‌سـوی‌قـديم‌از‌نظـر‌سـاختار‌و‌صـنانت‌شـعری‌نـوني‌‌‌‌‌‌‌‌‌شعر‌ناشيقي‌سوی‌مواجه‌مي

دارد‌و‌آهنيش‌در‌اتكا‌به‌قوپوز‌شكل‌پريشاني‌است‌يعني‌شعری‌كه‌وزن‌و‌قافيه‌منسجمي‌ن

هجايي‌است‌و‌در‌انـواع‌ماتلـد‌‌‌‌16الي‌‌4يابند‌از‌‌ها‌در‌قالب‌هجا‌انسجام‌مي‌گيرد.‌شعر‌مي

‌شود.‌گون‌تصنيد،‌باياتي،‌قوشما،‌ديوان‌و‌غيره‌سروده‌مي‌

‌های‌ماتلد‌اشعار‌ناشيقي‌:‌گونه2جدول‌

ات‌توضيح موضونيت‌ تعداد‌هجا تعداد‌بندها‌ انواع‌ رديد

‌2قوشما 1

پركاربردترين‌

ترين‌و‌رايج

بند‌به‌‌7تا‌‌3بين‌

‌صورت‌بند‌بند،‌‌

نام‌و‌تالص‌شانر‌

در‌بند‌پاياني‌

هر‌مصراع‌

هجا‌‌11

الدين،‌‌قاضي‌برهان صفت‌ناشيقي‌

شاه‌اسمانيل‌

خطايي،‌مال‌واقد‌

نباتي،‌ذاكر،‌

وناشيق‌پری

مهرو‌محبت،‌تغذلي‌ هجايي‌‌8 بند‌‌6تا‌‌3 ‌3گرايلي 2

گرايي،‌‌بيعتو‌ط

قديم‌گرايلي،‌كردی‌

گرايلي،‌مينا‌گرايلي،‌

همدان‌گرايلي‌و‌

آرتاگرايلي‌

تالص‌شانر‌در‌بند‌

آخر‌

هجا‌‌15 بند‌‌3 ‌4ديواني 3

يا‌‌5مام 4

بئشليک

هجا‌‌11 مصراع‌5هر‌بند‌

‌16الي‌

هجا

ديوان‌الغات‌الترر‌

محمود‌كاشغری‌و‌

منظومه‌حيدر‌بابا‌

شهريار

بودن‌تعداد‌آزاد‌ ‌6تصنيد 5

بندها‌آزاد‌مرتب ‌

با‌ذوق‌شانر‌

مال‌جمعه،‌آلي‌ ‌5يا‌‌4بين‌

ناشيق‌و‌آغ‌ناشيق‌

1 söy

‌(153ـ‌1386‌:154)ويشلقي،‌‌Qošmaقوشما‌‌2‌(1376‌:618)وجداني،‌‌Gārāyliگرايلي‌‌3‌(72ـ‌1377‌:73زاده،‌‌)هاشم‌divaniديواني‌‌4‌(1376‌:66)وجداني،‌‌Muxammasمام ‌‌5‌(72ـ1377‌:73زاده،‌‌)هاشم‌Tāsnifتصنيد‌‌6

Page 11: خیرات رذگ رد ناجیابرذآ یاهقیشاع€¦ · 71 خيراترذگردناجيابرذآیاهقيشان یوار1اـهناـهیروـتاررماو

‌‌79 در‌گذر‌تاريخهای‌آذربايجان‌‌ناشيق‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌

ات‌توضيح موضونيت‌ تعداد‌هجا تعداد‌بندها‌ انواع‌ رديد

مصراع‌دارد‌‌4 ‌1باياتي 6

اساس‌ميمون‌در‌

بيت‌آخر

اجتماني،‌ديني،‌ هجا‌‌7

قومي،‌فلسفي‌و‌

‌تغزل

شامل:‌رويايي،‌

پندآموز،‌شادی،‌

سوگ‌و‌كنايي‌

‌(11سازی‌)قرن‌

انتقال‌شفاهي‌بدون‌

خاصسراينده‌

‌‌2مستزاد 7

ورود‌از‌زبان‌

فارسي

‌بند‌بند

مصرني‌در‌‌نيم

پايان‌بند‌با‌همان‌

قافيه‌

بند،‌‌در‌‌7يا‌‌5‌،3 ‌3تجني 8

نوع‌قوشما‌يا‌

گرايلي‌با‌

شكل‌‌های‌هم‌قافيه

و‌معاني‌متفاوت‌

خسته‌قاسيم،‌

نباس‌توفارقانلي،‌

ناشيق‌نلعسير،‌

حسين‌جاويدان،‌

مال‌

‌6تا‌‌3بند‌بند‌از‌‌ ‌4استاد‌نامه ‌9

بند‌‌7يا‌

‌8مصراع‌

هجايي

احترام‌به‌نقل،‌

جويي،‌توجه‌به‌‌كمال

فلسفه‌و‌مسائل‌

‌اجتماني

در‌قالب‌كلمات‌

وحكم،‌‌قصار،‌امثال

های‌‌المثل‌ضرو

پندآموز‌

خسته‌قاسيم

‌5دئيشمه ‌10

گفتيوی‌دو‌

شانر‌يا‌دو‌

ناشق‌به‌

صورت‌

پرسش‌

پرسش‌و‌پاسخ‌در‌

مورد‌يک‌موضوع‌در‌

لسي‌خاصمج

مناظره‌شاه‌

اسمانيل‌با‌نرو‌

زنيي‌و‌واله‌با‌

زرنيار‌

هایی از اشعار عاشیقی نمونه‌اشعاری‌در‌قالب‌قوشما‌كه‌‌با‌رويكردی‌مذهبي،‌اخالقي،‌ديني‌همراه‌است.‌‌(1

ای‌دنيـايي‌كـه‌از‌‌‌‌بيا‌از‌تو‌خبـر‌بييـرم‌‌‌ گل‌بيرسندن‌خبر‌آليم‌سليمان‌دان‌قاالن‌دونيا‌‌‌‌

‌(82ـ‌1376‌:83)وجداني،‌‌bāyātiباياتي‌‌1‌(72ـ‌1377‌:73زاده،‌‌)هاشم‌Mostāzadمستزاد‌ ‌2‌‌ Taejneisتجني ‌‌3‌(72ـ‌73)همان:‌‌oustădnămăاستادنامه‌‌4‌(10)همان:‌‌deyišmaدئيشمه‌‌5

Page 12: خیرات رذگ رد ناجیابرذآ یاهقیشاع€¦ · 71 خيراترذگردناجيابرذآیاهقيشان یوار1اـهناـهیروـتاررماو

1،‌شماره‌4،‌دوره‌شناسي‌ايران‌های‌انسان‌نشريه‌پژوهش‌80

‌ای‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌اندهزمان‌سليمان‌م

مثل‌گل‌ابدی‌هميشه‌شكوفايي،‌اما‌آخر‌ ازه‌لي‌گول‌گيمي‌آگيب،‌آخيرينداسوالن‌دونيا‌‌‌

بازی‌سر‌رنگ‌مي

بيو‌ببينم‌طالب‌گه‌هستي،اين‌درس‌را‌ دلي‌گونلوم‌نه‌ياتيبسان،‌درسيني‌كيمدن‌آليبسان‌

‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ای‌دل‌ديوانه‌‌‌‌‌ای‌از‌كي‌ياد‌گرفته

ای‌و‌گند‌هـزار‌‌‌گندهزار‌راه‌را‌ول‌كرده نئيچه‌مين‌يول‌بوشاليبسان‌نئيچه‌مين‌يول‌دوالن‌دونيا‌

‌ای‌‌‌‌‌‌راه‌را‌دور‌زده

خسته‌قاسم‌حيران‌مانده‌است‌كه‌ايـن‌‌ خسته‌قاسم‌قاليب‌ناگار‌بوسريني‌كيم‌لر‌آگار‌‌‌‌

كنند‌‌‌‌‌‌‌سر‌را‌گه‌كساني‌باز‌مي

نشيند‌و‌كسـي‌كـه‌‌‌‌آيد‌مي‌كسي‌كه‌مي گلن‌قونارقونان‌كوگر‌هي‌هي‌ساراالن‌تاالن‌دونيا‌‌‌‌‌

ای‌دنيای‌فـاني‌‌‌رود،‌نشيند‌روزی‌مي‌مي

‌كاش‌رنگ‌ببازی

(1347‌:13)صديق،‌‌‌‌

‌اشعاری‌در‌قالب‌گرايلي‌كه‌رويكردی‌فرهنيي،‌اخالقي،‌محبت‌دارد.‌‌‌‌‌(2

‌بوی‌انسانيت‌باشد‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌هر‌كجا‌‌هاردا‌وارسا‌انسانليغين‌‌‌‌‌

‌شوم‌‌‌‌به‌كمالش‌فدا‌مي‌كما‌لينا‌قربان‌اولوم‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌

‌به‌جوان‌ناپاته‌فداشوم‌‌‌آهيل،‌قانان‌جوانليغين‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌

‌به‌روی‌زيبايش‌فداشوم‌‌‌‌‌‌جما‌لينا‌‌قربان‌اولوم‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌

‌هر‌كجا‌انتبار‌داشته‌باشي‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌هاردا‌وارسا‌انتبارين‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌

‌به‌ياری‌كه‌با‌وفا‌باشد‌‌‌وفا‌سي‌دوز‌اوالن‌يارين‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌

‌شوم‌‌فدايش‌مي‌حالينا‌قربان‌اولوم‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌

‌(1380‌:136)نزتي،‌

اشعاری‌در‌قالب‌باياتي‌با‌رويكردی‌اجتماني،‌ديني‌و‌قومي‌كـه‌معناهـای‌نميـق‌‌‌‌‌‌(3

‌دارد.‌‌‌فلسفي‌

‌هـا‌و‌‌‌تكلد‌و‌رواني‌هستند‌كه‌نشق‌های‌آذربايجان،‌الفاظ‌بي‌ها،‌دوبيت‌باياتي”

انـد.‌هنيـام‌‌‌‌آرزوهای‌مردم‌آذربايجان‌را‌در‌محتوا‌و‌ميـمون‌خـود‌جـای‌داده‌‌‌

خواندن‌باياتي،‌خواننده‌بر‌حسب‌ميمون‌و‌آهنـگ‌بايـاتي‌بـه‌اقتيـای‌ذوق‌و‌‌‌‌‌

‌“افزايد‌نزيزيم،‌آی‌بالم‌را‌ميقريحه‌خويش‌اضافاتي‌مثل‌من‌ناشيق،‌آی‌امان‌

‌.(72ـ‌1377‌:73زاده،‌‌)هاشم

ها‌و‌شراي ‌حاكم‌بر‌زندگي‌آنها‌‌توان‌زندگي‌واقعي‌انسان‌ها‌مي‌از‌خالل‌اشعار‌ناشيق

هـای‌فلسـفي،‌سياسـي،‌اجتمـاني،‌‌‌‌‌‌را‌دريافت،‌زيرا‌در‌اين‌قطعات‌مـوجز‌و‌منسـجم،‌بيـنش‌‌‌

Page 13: خیرات رذگ رد ناجیابرذآ یاهقیشاع€¦ · 71 خيراترذگردناجيابرذآیاهقيشان یوار1اـهناـهیروـتاررماو

‌‌81 در‌گذر‌تاريخهای‌آذربايجان‌‌ناشيق‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌

تلقي‌آنان‌از‌انسان،‌جامعه،‌طبيعت‌بـه‌‌‌‌نحوه‌های‌انساني‌و‌فرهنيي،‌تمايالت،‌آرزوها‌و‌آرمان

های‌زيادی‌به‌مسئله‌خانواده‌اختصاص‌يافتـه‌و‌در‌آنهـا‌‌‌‌دقت‌منعك ‌شده‌است.‌مثال‌باياتي

روحيه‌پدر‌ساالری‌حاكم‌بر‌خانواده،‌رواب ‌زن‌و‌شوهری‌و‌ارتباطشان‌با‌فرزندان،‌گيـونيي‌‌

‌همسرگزيني،‌اولويت‌فرزند‌ذكور‌و‌...‌منعك ‌شده‌است.‌‌

‌سيب‌سفيد،‌سيب‌سرخ‌‌‌آغ‌لما‌قيزيل‌آلما‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌

‌روی‌سيني‌به‌ترتيب‌قرار‌بيير‌‌نيمچه‌دوزول‌آلما‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌

‌‌با‌زشت‌اما‌نجيب‌وصلت‌كن‌‌‌گيركين‌آل‌نجيب‌اولسون

با‌زيبای‌بد‌اصـل‌هرگـز‌وصـلت‌‌‌‌‌بد‌اصيل‌گوزه‌ل‌آلما‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌

‌نكن

‌(1380‌:111)نزتي،‌

هـای‌پـار‌سـروده‌‌‌‌‌اری‌در‌قالب‌تجني ‌كه‌با‌نيرشـي‌نرفـاني‌دربـاره‌نشـق‌‌‌‌اشع (4

شود.‌مي

‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌از‌فـراق‌نشــق‌جســمم‌تبــديل‌بــه‌‌‌نشق‌فراقينان‌جسميم‌كول‌اولدو‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌

‌خاكستر‌شد‌‌‌

‌كند‌‌‌‌‌‌‌‌‌درد‌‌و‌نذاو‌جدايي‌را‌ح ‌مي‌نذابي‌ح ‌اتمزجان‌جاندان‌آيری‌‌‌‌‌‌

‌ات‌درس‌نده‌‌با‌قيافه‌‌شم ‌گونه‌‌‌يله‌مه‌‌‌‌شم ‌قيافه‌نله‌تدريسن‌ائ

جسم‌و‌جان‌با‌ظلـم‌نمـری‌سـرری‌‌‌‌‌جان،‌جاندان‌آيری‌‌‌‌‌‌‌‌‌ظالم‌ياشار‌مي

‌كند‌مي

‌(1380‌:111)نزتي،‌

هـای‌‌‌اشعاری‌در‌قالب‌اوستاد‌نامه‌با‌رويكردی‌اجتماني،‌اخالقي‌همراه‌بـا‌خطـاو‌‌ (5

توحيـد،‌خلقـت‌انسـان،‌پنـدهای‌‌‌‌‌‌حكيمانه‌و‌موضونات‌فلسفي‌كه‌شانر‌از‌آفرينش‌كائنـات،‌

‌گويد.‌از‌خصوصيات‌شعر‌ناشيقي،‌اندرز‌دادن‌و‌نيكي‌و‌خيرخواهي‌است.‌‌اخالقي‌سان‌مي

‌هـای‌پنـد‌آمـوز‌و‌‌‌‌‌گنان‌كه‌از‌نامش‌پيدا‌اسـت،‌اسـتادنامه‌حـاوی‌خطابـه‌‌‌‌”

های‌ناشيقي‌گنجانيـده‌‌‌موضونات‌اجتماني‌است‌كه‌اغلب‌در‌مقدمه‌منظومه

مه‌از‌آفرينش‌كائنات‌و‌خلقت‌انساني‌سان‌به‌ميان‌شود،‌گاهي‌در‌استادنا‌مي

آيد.‌ناشيق‌دوست‌مردم‌است‌به‌همين‌دليل‌خواهان‌خيـر‌و‌نيكـي‌آنهـا‌‌‌‌‌مي

پـردازد،‌‌‌است.‌در‌شعر‌استادنامه،‌ناشيق‌بازبان‌ساز‌به‌اندرز‌مردم‌ناآگـاه‌مـي‌‌

تـوان‌در‌‌‌بيني‌خاص‌خود‌را‌به‌صورت‌شعری‌كه‌مي‌های‌نيني‌و‌جهان‌تجربه

:‌1377زاده،‌‌)هاشـم‌‌“خوانـد‌‌به‌قطعه‌تعبير‌كرد‌برای‌مـردم‌مـي‌‌‌ادو‌فارسي

73.)‌

Page 14: خیرات رذگ رد ناجیابرذآ یاهقیشاع€¦ · 71 خيراترذگردناجيابرذآیاهقيشان یوار1اـهناـهیروـتاررماو

1،‌شماره‌4،‌دوره‌شناسي‌ايران‌های‌انسان‌نشريه‌پژوهش‌82

ــا‌‌‌‌يا‌خشي‌فيكير‌ائيله‌غافل‌دوالنما‌‌‌‌‌‌‌ ــديش‌و‌ب ــک‌بين ــان‌ني ای‌انس

‌غفلت‌در‌اين‌دنيا‌ميرد‌‌‌‌‌‌‌‌‌

ــه‌قلبــت‌در‌خصــوص‌شــيطان‌‌‌قلبيني‌شيطاندان‌ياد‌ائيله‌انسان‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ب

‌ای‌انسان‌‌‌‌‌تذكر‌بده

خواهي‌از‌كسي‌شرمسـار‌‌‌اگر‌مي‌ر‌كيمسه‌دن‌اوتانما‌‌‌‌‌‌‌‌‌حالل‌ياشا،‌بي

‌نشوی‌)با‌آنان(‌حالل‌زندگي‌كن‌‌‌‌‌

ای‌‌ها‌را‌ويران‌مكن،‌شاد‌كن‌‌دل‌يئاما‌كؤنول‌لری‌شاد‌ائيله‌انسان‌‌‌‌‌‌‌‌

‌انسان‌‌‌

‌(1380‌:111)نزتي،‌

‌ای‌از‌دئيشمه‌بين‌دو‌ناشيق‌نامي‌آذربايجـان‌يعنـي‌خسـته‌قاسـم‌و‌لزگـي‌‌‌‌‌‌نمونه (6

احمد‌كه‌با‌هدف‌حل‌اختالف‌بين‌دو‌قبيله،‌پرهيز‌از‌جنـگ‌و‌خـونريزی‌و‌رقابـت‌سـالم‌در‌‌‌‌‌

حيور‌دييران‌اجرا‌شده‌است.

لزگي‌احمد

آن‌گيست‌كه‌خودش‌هست‌امـا‌‌‌اونه‌ديركي‌اوزوواردير‌ذاتي‌يوخ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌

‌ذاتش‌نيست‌‌‌‌‌

آن‌گيست‌كه‌نه‌شتر‌دارد‌و‌نـه‌‌‌اونه‌شئي‌دير‌دوه‌سي‌يوخ‌آتي‌يوخ‌‌

‌اسب‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌

رود‌اما‌تمام‌شدني‌‌راه‌طوالني‌مي‌اوزون‌گئدر‌بير‌تو‌كنمز‌يولووار‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌

‌نيست‌‌‌‌‌

‌خسته‌قاسم‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌آن‌سايه‌است‌كه‌خودش‌است‌اما‌‌اوكؤليه‌دير‌اوزو‌واردير‌ذاتي‌يوخ‌‌‌‌‌

‌در‌ذلت‌نيست‌

سـت‌‌كـه‌نـه‌‌‌‌آن‌خورشيد‌و‌ماه‌ا‌اوگون‌آی‌دير‌دوه‌سي‌يوخ‌آتي‌يوخ‌‌‌‌‌‌‌

‌‌شتر‌دارد‌و‌نه‌اسب‌

رود‌اما‌راهش‌تمـام‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌اوزون‌گئدر‌بير‌تو‌كنمز‌يولووار‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌راه‌طوالني‌مي

‌شدني‌نيست‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌

اشعاری‌در‌قالب‌مام ‌مبنای‌نارفانـه‌در‌جهـت‌نشـق‌بـه‌پروردگـار‌را‌مطـرح‌‌‌‌‌‌‌ (7

‌كنند.‌مياگر‌صد‌ماه‌منور‌باشد،‌دلـم‌تـو‌را‌‌‌‌نلوم‌سني‌ايستر‌‌‌‌يوزماه‌منور‌اوال،‌كو

‌خواهد‌‌‌‌‌مي

اگر‌صد‌خورشيد‌مدور‌باشد،‌دلـم‌‌‌يوز‌شم ‌مدور‌اوال،‌كونلوم‌سني‌ايستر

‌خواهد‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌تو‌را‌مي

اگر‌صد‌درخت‌سرو‌و‌صنوبر‌باشد،‌‌يوز‌سرو‌صنوبر‌اوال،‌كونلوم‌سني‌ايستر

‌خواهد‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌دلم‌تو‌را‌مي

Page 15: خیرات رذگ رد ناجیابرذآ یاهقیشاع€¦ · 71 خيراترذگردناجيابرذآیاهقيشان یوار1اـهناـهیروـتاررماو

‌‌83 در‌گذر‌تاريخهای‌آذربايجان‌‌ناشيق‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌

اگر‌صد‌ساقي‌كوثر‌باشد،‌دلم‌تو‌را‌‌كوثر‌اوال،‌كونلوم‌سني‌ايستر‌‌‌‌‌يوز‌ساقي

‌خواهد‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌مي

يوز‌قامتي‌‌رننا‌اوال،‌كونلوم‌سني‌ايستر‌‌‌‌‌اگر‌صد‌قامت‌رننا‌باشد،‌دلم‌تـو‌را‌‌‌‌‌‌‌

‌خواهد‌‌مي‌‌

‌(1380‌:140)نزتي،‌

شـويق‌بـه‌انجـام‌‌‌‌ها‌اشعاری‌درباره‌روز‌قيامت‌با‌رويكردی‌مذهبي‌جهـت‌ت‌‌(‌ناشيق8

‌سرايند.‌فرايض‌ديني‌و‌پرهيز‌از‌انمال‌زشت‌مي

‌‌‌‌‌‌‌ــده‌‌‌صورگالينار‌‌جمع‌مالوق‌گئدر‌حق‌ديوانينا‌‌ ــور‌دميـ ــي‌در‌صـ دمـ

شود‌همه‌مالوقـات‌بـه‌‌‌‌مي

‌روند‌‌ديوان‌حق‌مي

ــت‌‌‌‌‌كئچرلر‌پل‌صراتدان‌امتين‌آمانينا‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ــه‌جن ــيدن‌ب ــرای‌رس ب

ــراط‌‌‌ ــل‌صـ ــوان‌از‌پـ رضـ

‌گذرند‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌مي

ــان‌‌‌‌‌‌گكرلر‌دونيا‌حسابين‌باخارالرميزانينا ــا‌را‌از‌انس ــاو‌دني حس

كنند‌و‌به‌انمال‌‌مطالبه‌مي

‌نيرند‌‌‌‌‌‌‌‌او‌در‌ميزان‌مي

مسكينم‌گناهم‌را‌نفو‌كـن‌‌‌مسكينم‌نفو‌ائلت‌گوناهيم‌آخر‌الزمانه‌باخ‌‌‌‌

‌و‌به‌آخر‌الزمان‌بنير‌‌

:‌1379نـژاد،‌‌‌)حسيني

65)‌

قیتحلیل کارکردی مضمون اشعار عاشیها‌با‌اهداف‌گوناگون‌بدون‌توجه‌به‌جامعـه،‌فرهنـگ‌يـا‌‌‌‌‌آلن‌مريام‌براين‌نقيده‌بود‌كه‌انسان

ای‌اسـت‌كـه‌‌‌‌پيچيدگي‌آن،‌با‌موسيقي‌درگير‌و‌همراه‌هستند.‌از‌نظر‌مريام‌موسيقي‌وسـيله‌

توان‌موسيقي‌را‌يک‌زبـان‌جهـاني‌‌‌‌ای‌دارد.‌آيا‌مي‌نقش‌و‌كاركردهای‌گوناگوني‌در‌هر‌جامعه

توانيم‌به‌يک‌زبان‌با‌يكديير‌سان‌بيوييم‌و‌همـه‌مـا‌متعلـق‌بـه‌يـک‌‌‌‌‌‌‌مه‌ما‌نميدانست؟‌ه

گيـرد.‌بـا‌ايـن‌‌‌‌‌فرهنگ‌نيستيم.‌موسيقي‌در‌هر‌قومي‌در‌واژگان‌فرهنيي‌خودش‌شـكل‌مـي‌‌

توان‌گفت‌موسيقي‌نمايشي‌برای‌ارتباط‌نام‌و‌همياني‌است‌و‌نه‌يک‌زبـان‌نـام‌و‌‌‌‌وصد‌مي

‌(.1387‌:143همياني‌)فاطمي،

ها‌يعني‌گيونيي‌استفاده‌از‌‌ليوی‌مريام‌بايد‌گفت‌كه‌رفتارهای‌فيزيكي‌ناشيقبنابر‌ا

ها‌و‌انيشتان‌در‌فنون‌نوازندگي‌آنان‌مشهود‌است.‌رفتارهای‌اجتماني‌در‌رابطـه‌‌‌ها،‌لب‌دست

هـا‌از‌منزلـت‌‌‌‌با‌موقعيت‌اجتماني‌موسيقيدان‌قابل‌بررسـي‌هسـتند.‌در‌آذربايجـان‌ناشـيق‌‌‌‌

های‌شعر‌ناشيقي‌بـه‌‌‌ستند.‌آنها‌به‌واسطه‌هنر‌ساز‌زني‌و‌ويژگياجتماني‌بااليي‌برخوردار‌ه

اند.‌ناشيق‌بـا‌طبقـات‌زحمـتكش‌و‌كشـاورز‌روسـتاها‌‌‌‌‌‌‌قلب‌مردم‌به‌ويژه‌روستائيان‌راه‌يافته

Page 16: خیرات رذگ رد ناجیابرذآ یاهقیشاع€¦ · 71 خيراترذگردناجيابرذآیاهقيشان یوار1اـهناـهیروـتاررماو

1،‌شماره‌4،‌دوره‌شناسي‌ايران‌های‌انسان‌نشريه‌پژوهش‌84

ها‌نشانير‌نقـش‌ويـژه‌‌‌‌خانه‌ها‌در‌مجال ‌شادی،‌نزا‌و‌قهوه‌بيشتر‌مانوس‌است.‌حيور‌ناشيق

ها‌و‌پاسداشت‌اخـالق‌و‌‌‌اجرايي‌برای‌تداوم‌آيين‌آنها‌است.‌همچنين‌آنها‌حكم‌نوني‌ضمانت

‌زنده‌نيه‌داشتن‌ادبيات‌شفاهي‌را‌دارند‌)همان(.

هجری‌قمری‌و‌‌10بر‌اساس‌آثار‌مكتوو‌به‌جامانده‌آغاز‌هنر‌ناشيقي‌مربوط‌به‌قرن‌

آغاز‌نهيت‌ادبي‌شاه‌اسـمانيل‌خطـايي‌و‌شـروع‌دوره‌صـفوی‌اسـت.‌بـا‌نيـاهي‌بـه‌اشـعار‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌

تـوان‌گفـت‌حادثـه،‌واقعـه‌موضـوع‌و‌مطلبـي‌از‌زنـدگي‌‌‌‌‌‌‌‌‌ماتلـد‌مـي‌‌های‌‌های‌دوره‌ناشيق

هـا‌‌‌اجتماني‌و‌حيات‌جمعي‌مردم‌آذربايجان‌نيست‌كه‌صدا‌و‌انعكـاس‌آن‌در‌شـعر‌ناشـيق‌‌‌

ها‌را‌با‌اين‌ويژگي‌بايد‌ترجمان‌آمال‌مردم‌خواند.‌قابليت‌حفـو‌‌‌موجود‌نباشد.‌صدای‌ناشيق

هـا‌ويژگـي‌اسـت‌كـه‌بانـث‌‌‌‌‌‌‌عار‌ناشـيق‌اشعار‌آنها‌و‌نزديک‌بودن‌يا‌نين‌زنـدگي‌بـودن‌اشـ‌‌‌

ها‌را‌در‌بين‌مردم‌سبب‌ساز‌گشـته‌اسـت‌)زاهـدی:‌‌‌‌‌ماندگاری‌اين‌هنر‌شده‌و‌منزلت‌ناشيق

1390‌.)‌

سازی،‌رفتار‌آموزشي‌)نحوه‌آموزش‌موسيقي‌در‌يک‌جامعه(‌يـا‌شـيوه‌انتقـال‌‌‌‌‌مفهوم

(.‌1378‌:143ها‌از‌نسلي‌به‌نسل‌ديير‌است‌)فـاطمي،‌‌ها‌و‌آهنگ‌دانش‌موسيقيايي‌و‌ملودی

‌شود.‌‌‌هنر‌ناشيقي‌از‌طريق‌استاد‌شاگردی‌نسل‌به‌نسل‌منتقل‌مي

های‌ناشيقي‌نشق‌است‌و‌قهرمانان‌داسـتان‌سـمبل‌جامعـه‌و‌‌‌‌‌گاشني‌اصلي‌داستان

هـا‌و‌اربابـان‌هسـتند‌و‌نليـه‌‌‌‌‌‌های‌مردم‌برنليـه‌ظلـم‌و‌سـتم‌فئـودال‌‌‌‌‌فريادگر‌مبارزات‌توده

انـد.‌همـواره‌بـه‌تـالش‌ناشـيق‌در‌راه‌وصـال‌بـه‌‌‌‌‌‌‌‌‌ههای‌آنها‌برخواست‌ها‌و‌بيدادگری‌زورگوئي

های‌ناشيقي‌خود‌نيز‌نموماً‌ناشـيق‌هسـتند‌‌‌‌شود.‌قهرمانان‌داستان‌معشوقه‌نيز‌پرداخته‌مي

حتي‌اگر‌شاه‌اسمانيل،‌شاه‌نباس‌و‌يا‌هر‌ك ‌دييری‌باشد.‌آنها‌شمشـير‌و‌سـاز‌را‌بـا‌هـم‌‌‌‌‌

خواننـد.‌‌‌روی‌سينه‌اشعار‌نغزی‌مـي‌برند‌و‌در‌جايي‌با‌ساز‌‌دارند.‌در‌جايي‌شمشير‌به‌كار‌مي

منصفان‌اصلي‌اين‌اشعار‌شناخته‌نيستند‌اما‌در‌بند‌آخر‌نام‌قهرمان‌داستان‌مـثالً‌كـوراوغلي‌‌‌

شود.‌هنر‌ناشيقي‌از‌تأثير‌مذهب‌بركنار‌نبـوده‌اسـت‌مـثال‌‌‌‌‌يا‌كرم‌به‌ننوان‌تالص‌آورده‌مي

بيند‌و‌جـامي‌‌‌خواو‌ميهای‌ناشيقي‌قهرمان‌داستان،‌حيرت‌نلي‌)ع(‌را‌در‌‌در‌همه‌داستان

دهد.‌‌نوشد‌و‌حيرت‌تصوير‌معشوقه‌و‌مكان‌وی‌را‌به‌او‌نشان‌مي‌گيرد‌و‌مي‌را‌از‌دست‌او‌مي

گيرد.‌به‌اين‌ترتيب‌نشق‌‌بيند‌و‌مهر‌ناشق‌را‌بدل‌مي‌البته‌معشوقه‌نيز‌خواو‌مشابهي‌را‌مي

‌گويد‌گيرد.‌ناشيق‌نلي‌نسير‌مي‌ی‌تقدس‌به‌خود‌مي‌ها‌جنبه‌در‌اين‌داستان‌كند‌كسي‌كه‌ناشق‌شده‌ترر‌وطن‌مي‌شيق‌اولوو‌ترر‌وطن‌اوالنين‌‌‌‌‌‌آ

‌از‌ابتدا‌بايد‌پركمال‌باشد‌ازل‌با‌شران‌پركمالي‌گركدير

‌در‌نشست‌و‌برخاست‌باادو‌باشد‌اوتوروو،‌دورماتدا،‌ادبين‌بيله

‌از‌نلم‌و‌معرفت‌ماالمال‌باشد‌معرفت‌نلمينده،‌دولوگركدير

‌ه‌مردم‌از‌حقيقت‌سان‌بيويدب‌خالقا‌حقيقتدن‌مطلب‌يانديرا

‌نف ‌بسوزاند‌و‌شيطان‌بكشد‌شيطاني‌اولدوره،‌نفسين‌يانديرا

‌به‌پاكي‌و‌صفا‌مشهور‌باشد‌ائل‌ايچينده‌پار‌اوتورا،‌پار‌دورا

‌به‌پشت‌سر‌نام‌نيكش‌بيايد‌داليسينجا‌خوش‌صدا‌لي‌گركدير

‌(93و‌1380‌:92)سفيدگر‌،‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌

Page 17: خیرات رذگ رد ناجیابرذآ یاهقیشاع€¦ · 71 خيراترذگردناجيابرذآیاهقيشان یوار1اـهناـهیروـتاررماو

‌‌85 در‌گذر‌تاريخهای‌آذربايجان‌‌ناشيق‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌

تأثیر فولكلور بر هنر و ادبیات عاشیقی‌رويكردهای‌ ‌با ‌و ‌دارد ‌تنياتنيي ‌ارتباط ‌زيادی ‌ماتلد ‌نلوم ‌با ‌كه ‌است ‌دانشي فولكلور

گيرد.‌هر‌آنچه‌مكتوو‌نباشد‌و‌حافظه‌جمعي‌آن‌را‌حفو‌كند‌‌متفاوتي‌مورد‌بررسي‌قرار‌مي

مای‌مادی‌و‌معنوی‌هر‌قوم‌(.‌فولكلور‌سي1365‌:686به‌ادبيات‌نانوشتاری‌تعلق‌دارد‌)الياده،

دهد‌و‌در‌آن‌موجوديت،‌تاريخ،‌زبان،‌آداو‌و‌رسوم،‌باورها‌و‌بسياری‌از‌‌و‌ملتي‌را‌نشان‌مي

‌توان‌ديد‌و‌با‌شناخت‌آنها‌به‌شيوه‌زندگي‌و‌انديشه‌آن‌قوم‌راه‌يافت.‌نادات‌مردم‌را‌مي

شوند.‌‌ميها‌شناخته‌‌های‌خاص‌فرهنيي‌خود‌را‌دارد‌كه‌با‌آن‌ويژگي‌هر‌قومي‌ويژگي

شناسان‌شـناخت‌‌‌شناسان‌و‌ديرين‌شناسان،‌مورخان،‌فرهنگ‌شناسان،‌انسان‌به‌تصريح‌جامعه

فولكلور‌يک‌جامعه،‌مباني‌اصلي‌در‌تبين‌و‌تشريح‌ماهيت‌و‌موقعيت‌فرهنگ‌اسـت.‌فولكلـور‌‌‌

های‌درون‌فرهنـگ‌و‌انسـجام‌فرهنيـي‌جوامـع‌را‌‌‌‌‌‌ای‌است‌كه‌وابستيي‌پل‌ارتباطي‌دوسويه

ها‌‌ها،‌مثل‌ها،‌افسانه‌ها‌را‌در‌قالب‌داستان‌كند.‌فولكلور‌ارزش‌شد‌و‌تيمين‌ميبا‌استحكام‌مي

دهد‌كه‌نشـق‌بـه‌مـيهن،‌وابسـتيي‌بـه‌زادگـاه،‌ايـل‌و‌طايفـه،‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌و‌شعرهای‌مردمي‌روار‌مي

گرايي،‌احترام‌به‌تالش،‌احترام‌به‌بزرگترها،‌خيرخواهي،‌صداقت‌در‌امانت‌و‌وفـاداری‌‌‌طبيعت

از‌تاثيرگـذارترين‌نمودهـای‌هنـر‌ناشـيقي‌را‌در‌ادبيـات‌شـفاهي‌‌‌‌‌‌‌كننـد.‌يكـي‌‌‌‌را‌بازگو‌مـي‌

توان‌يافت،‌در‌آذربايجان‌اين‌نوع‌ادبيات‌شفاهي‌به‌خلق‌ادبياتي‌معروف‌اسـت‌‌‌آذربايجان‌مي

‌(.1388‌:69زاده،‌كه‌با‌ادبيات‌ناميانه‌و‌فولكلور‌همسان‌است‌)خليل

رو‌‌مكتوو‌و‌اسـناد‌روبـه‌‌‌فولكلور‌آذربايجان‌با‌وجود‌ديرينه‌بودن‌با‌محدوديت‌منابع‌

شود‌كه‌زوايای‌فولكلور‌بر‌محققـان‌و‌مـردم‌ناشـناخته‌بـاقي‌‌‌‌‌‌است‌و‌اين‌محدوديت‌بانث‌مي

هـا،‌‌‌بماند.‌انظمي‌از‌مواد‌فولكلوريک‌در‌ادبيات‌شفاهي‌محفوظ‌است.‌ادبيـات‌شـفاهي‌قصـه‌‌‌

ي،‌هـای‌كالمـ‌‌‌هـا،‌سـانان‌حكيمانـه،‌بـازی‌‌‌‌‌هـا،‌گيسـتان‌‌‌هـا،‌متـل‌‌‌ها،‌نـادات،‌الاليـي‌‌‌ترانه

و‌جاييـاه‌‌‌‌های‌يک‌قوم‌و‌يک‌فرهنـگ‌اسـت.‌هنـر‌ناشـيقي‌بـه‌دليـل‌پيشـينه‌‌‌‌‌‌‌‌المثل‌ضرو

اجتماني‌خود‌منبعي‌مهم‌در‌بازشناخت‌تأثير‌فولكلور‌و‌در‌نتيجه‌مـورد‌توجـه‌پژوهشـيران‌‌‌‌

شـوند.‌‌‌هـا‌محسـوو‌مـي‌‌‌‌ترين‌نوامل‌ارتباطي‌ميان‌نسـل‌‌های‌ناميانه‌از‌محكم‌است.‌داستان

‌ای‌نيست.‌يي‌و‌نشيرهفولكلور‌خاص‌جوامع‌روستا

هـای‌‌‌ها،‌فيا‌و‌نناصـر‌داسـتان‌‌‌ها،‌شاصيت‌برای‌بازشناخت‌فولكلور،‌شناخت‌داستان

هـا‌‌‌يابد.‌داستان‌گويي‌ارتباط‌مي‌سازی‌و‌داستان‌شفاهي‌ضروری‌است.‌هنر‌ناشيقي‌با‌داستان

ه‌اسـت.‌‌با‌تاريخ‌قوم‌ترر‌آمياته،‌در‌حافظه‌مردم‌زيسته‌و‌از‌زباني‌به‌زبان‌ديير‌انتقال‌يافت

اند‌و‌در‌هـر‌نقلـي‌گيـزی‌بـه‌آن‌‌‌‌‌‌اند‌و‌آن‌را‌برای‌مردم‌نقل‌كرده‌ها‌ساخته‌ها‌داستان‌ناشيق

هـای‌‌‌اند‌تا‌شكل‌نامه‌پسند‌بيابـد.‌در‌گذشـته‌‌‌اند‌و‌آن‌را‌در‌طول‌تاريخ‌پيرايش‌كرده‌افزوده

دور‌مردم‌با‌هر‌بار‌شنيدن‌آن‌داستان‌تقاضا‌برای‌باز‌شـنيدنش‌را‌در‌وجـود‌خـود‌احسـاس‌‌‌‌‌

هـای‌تغزلـي‌‌‌‌های‌هنر‌ناشيقي‌آذربايجـان‌اسـت.‌ايـن‌منظومـه‌‌‌‌‌اند‌كه‌اين‌نيز‌از‌ويژگي‌دهكر

ها‌و‌وضعيت‌تراژديک‌حاصل‌از‌نشق‌دارد‌كه‌ناشق‌را‌برای‌وصل‌به‌كوه‌و‌‌حكايت‌از‌ناكامي

كنـد‌و‌وصـد‌‌‌‌خواني‌پيشه‌مي‌كشاند‌و‌ناقبت‌ناقبت‌گنگ‌به‌دست،‌شانری‌و‌آواز‌بيابان‌مي

‌(.1377‌:122آورد‌)كاظمي‌جويباری،‌ه‌زبان‌ميحال‌هجران‌خود‌را‌ب

Page 18: خیرات رذگ رد ناجیابرذآ یاهقیشاع€¦ · 71 خيراترذگردناجيابرذآیاهقيشان یوار1اـهناـهیروـتاررماو

1،‌شماره‌4،‌دوره‌شناسي‌ايران‌های‌انسان‌نشريه‌پژوهش‌86

ها‌را‌‌جواد‌هئيت‌پژوهشير‌فرهنگ‌و‌فولكلور‌آذربايجان‌برای‌شعر‌ناشيقي‌اين‌ويژگي

اند.‌زبان‌شـعری‌آنهـا‌‌‌‌ها‌نموما‌شعرهای‌خود‌را‌با‌اوزان‌هجائي‌سروده‌ناشيق”شود:‌‌قائل‌مي

داننـد‌و‌‌‌ک‌اثـر‌واحـد‌مـي‌‌‌ها‌شعر‌و‌موسيقي‌را‌يـ‌‌سلي ‌و‌نسبتا‌تركي‌خالص‌است.‌ناشيق

داسـتان‌آلـپ‌‌‌‌(.1379‌:64)حسـيني‌نثـار،‌‌‌“سـازند‌‌هنيام‌سرودن‌شعر،‌آهنگ‌آن‌را‌نيز‌مي

هـای‌پـيش‌از‌اسـالم‌‌‌‌‌‌از‌داسـتان‌‌ارتونقا‌افراسياو،‌داستان‌اوغوز،‌بوزقورد‌)گرگ‌خاكسـتری(‌

و‌...‌‌هايي‌گون‌دده‌قورقـود،‌كوراوغلـو،‌اصـلي‌و‌كـرم‌‌‌‌‌است‌و‌بعد‌از‌پذيرش‌اسالم‌با‌داستان

هـای‌آذربايجـان‌را‌بايـد‌در‌دو‌‌‌‌‌های‌ناشيق‌داستان‌يابند.‌همان‌گونه‌كه‌گفته‌شد.‌شهرت‌مي

های‌حماسي‌مانند‌دده‌قورقود،‌قاگاق‌نبي،‌كورا‌اوغلـو‌و‌شـاه‌‌‌‌ی‌ويژه‌جای‌داد:‌داستان‌گونه

هـای‌غنـائي‌يـا‌محبـت‌دسـتاني‌ماننـد‌‌‌‌‌‌‌‌های‌قهرماني‌ايييدليق‌و‌داستان‌اسمانيل‌يا‌داستان

هـای‌‌‌و‌كرم،‌نباس‌و‌گوليز،‌ناشيق‌غريـب‌و‌شـاه‌صـنم،‌طـاهره‌و‌زهـره.‌در‌داسـتان‌‌‌‌‌‌‌اصلي

و‌ها‌و‌پيكارهای‌قهرمانان‌قوم‌را‌در‌مقابل‌زورگويان‌تـاريخ‌‌‌حماسي‌ناشيق‌آذربايجان‌دليری

‌و‌شـود‌‌كند.‌اين‌نوع‌داستان‌برای‌جذاو‌بودن‌با‌نشق‌آمياتـه‌مـي‌‌‌نقل‌ميآروزهای‌آنها‌را‌

های‌غنـائي‌مملـو‌از‌ناطفـه،‌محبـت،‌نشـق،‌دلـدادگي،‌‌‌‌‌‌‌‌رد.‌داستانگي‌تری‌مي‌رنگ‌صميمي

ناشـيق‌‌‌وها‌بسيار‌مقـدس‌اسـت‌‌‌‌دری،‌شيفتيي‌و‌حسرت‌هستند.‌نشق‌در‌اين‌داستان‌دربه

حتي‌در‌راه‌وصـال‌يـار‌از‌مـرگ‌نيـز‌‌‌‌‌‌و‌خرد‌برای‌پيوستن‌به‌معشوق‌مشكالت‌را‌به‌جان‌مي

‌‌.شود‌هراسد‌و‌به‌ناشق‌حق‌)حق‌ناشيقي(‌ملقب‌مي‌نمي

هـا‌بـا‌‌‌‌های‌ادبـي‌ناشـيق‌‌‌ها‌مؤيد‌اين‌نكته‌است‌كه‌اور‌خالقيت‌ناشيق‌تاريخ‌‌بررسي

‌گيـرد.‌‌صـورت‌مـي‌‌تكامل‌هنر‌ناشيقي‌بعد‌از‌آن‌دوره‌و‌دوره‌اقتدار‌صفويه‌گره‌خورده‌است‌

ها‌به‌آذربايجان‌آمدند.آنها‌اغلب‌جز‌ملتزمان‌فرمانروا‌‌های‌امروز‌همراه‌ترر‌پيشينيان‌ناشيق

(‌گنان‌شيفته‌موسيقي‌ناشيقي‌بود‌كه‌خود‌بـه‌فراگيـری‌‌‌1501-1524فوی‌)ص‌شاهبودند.‌

هايي‌درباره‌مذهب‌شيعه‌ساخت‌كه‌خود‌آن‌را‌مذهب‌رسمي‌كشور‌انالم‌‌آن‌پرداخت‌و‌ترانه

هـای‌غنـي‌و‌كهـن‌‌‌‌‌اصالت‌تارياي‌هنـر‌ناشـيقي‌بـا‌اسـطوره‌‌‌‌‌(.138:165كرده‌بود‌)البرايت،

دم‌اين‌خطـه‌پيونـد‌دارد‌كـه‌شـاهد‌مثـال‌آن،‌‌‌‌‌‌های‌فراموش‌ناشدني‌مر‌آذربايجان‌و‌حماسه

هـا‌معنـا‌‌‌‌نظير‌دده‌قورقود‌اين‌پير‌خنياگر‌قوم‌اوغوز‌است‌كه‌حيورش‌به‌داستان‌حماسه‌بي

‌.دهد‌مي

گیری نتیجهها‌نشـانير‌اهميـت‌ايـن‌پديـده‌و‌معنـای‌هماهنـگ‌آن‌بـا‌‌‌‌‌‌‌‌‌های‌تارياي‌درباره‌ناشيق‌بررسي

شيقي‌در‌مردمي‌بودن‌آن‌است،‌به‌اين‌معنـا‌‌فرهنگ‌ملي‌و‌مذهبي‌است.‌ويژگي‌مهم‌هنر‌نا

های‌مردم‌به‌وجود‌آمده،‌رشـد‌‌‌ها‌و‌غم‌كه‌هنر‌ناشيقي‌خاستياه‌مردمي‌دارد‌و‌همراه‌شادی

‌های‌دور‌تا‌كنون‌به‌صورت‌شفاهي‌نقل‌شده‌و‌باقي‌مانده‌است.‌‌كرده‌و‌از‌گذشته

لتـي‌‌ترديد‌گنجينه‌هنر‌موسيقي‌مردمي،‌باش‌بسيار‌مهـم‌حيـات‌معنـوی‌هـر‌م‌‌‌‌‌بي

های‌ترر‌زبان‌به‌نسـل‌حاضـر‌بـه‌ارث‌رسـيده،‌‌‌‌‌‌است.‌هنر‌ناشيقي‌كه‌از‌پدران‌و‌اجداد‌قوم

هـايي‌كـه‌محـور‌آنهـا‌‌‌‌‌‌سرشار‌از‌معنويت،‌جسارت،‌محبت‌و‌ناطفه‌است‌و‌به‌دليـل‌ويژگـي‌‌

Page 19: خیرات رذگ رد ناجیابرذآ یاهقیشاع€¦ · 71 خيراترذگردناجيابرذآیاهقيشان یوار1اـهناـهیروـتاررماو

‌‌87 در‌گذر‌تاريخهای‌آذربايجان‌‌ناشيق‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌

انسان،‌زندگي‌اجتماني‌و‌معنويات‌است،‌در‌تمامي‌مناطق‌آذربايجان‌گسـترده‌شـده‌اسـت.‌‌‌‌

بايجان‌اشعار‌و‌موسيقي‌فولكلوريک‌ناشيقي‌اسـت.‌ويژگـي‌اساسـي‌‌‌‌يكي‌از‌ميراث‌هنری‌آذر

هـای‌‌ناشـيقي‌ماننـد‌دئيشـمه‌)منـاظره‌دو‌‌‌‌‌‌‌سرايي‌است‌)بعيي‌از‌گونه‌شعر‌ناشيقي،‌بديهه

سرايي‌ممكن‌نيست(.‌يعنـي‌ضـمن‌ايفـا‌كـردن‌‌‌‌‌‌ناشيق‌با‌زبان‌شعر‌و‌موسيقي(‌بدون‌بديهه

پردازند.‌آفـرينش‌ناشـيقي‌بـدون‌‌‌‌‌كنند‌و‌ضمن‌خلق‌كردن‌به‌ايفای‌نقش‌مي‌نقش‌خلق‌مي

نوشته‌و‌كتابت‌بوده‌و‌به‌مردم‌وابسته‌است‌و‌ادبيات‌آن‌كامال‌فولكلوريک‌است.‌ويژگي‌ديير‌

‌اين‌اشعار‌ارتباط‌دو‌سويه‌آنها‌با‌فرهنگ‌شفاهي‌است.

از‌يک‌سو‌ناشيق‌هنيام‌سرودن‌از‌آثار‌غني‌و‌سرشار‌فولكلوريک‌بيش‌از‌خـود‌بهـره‌‌‌

هـا‌پـ ‌از‌سـروده‌شـدن‌دهـن‌بـه‌دهـن‌ميـان‌مـردم‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌اشعار‌ناشيق‌جويد‌و‌از‌ديير‌سو‌مي

هـای‌زيـادی‌بـه‌خـانواده‌‌‌‌‌‌شـود‌)مـثالً‌بايـاتي‌‌‌‌گردد‌و‌پ ‌از‌مدتي‌باشي‌از‌فولكلور‌مـي‌‌مي

‌اختصاص‌يافته‌است‌مانند‌گيونيي‌همسر‌گزيني،‌رواب ‌والدين‌با‌فرزندان‌و‌...

اه‌مردم‌بودنـد،‌گـه‌آن‌زمـان‌‌‌‌ها‌پناهي‌ها‌و‌قام‌ها‌گه‌آنياه‌كه‌در‌لباس‌شامان‌ناشيق

گشـودند،‌گـه‌امـروز‌كـه‌راويـان‌‌‌‌‌‌‌‌ها‌گره‌از‌مشكالت‌ايل‌مـي‌‌ها‌و‌قوسان‌كه‌در‌كسوت‌اوزان

مردمـي‌‌‌‌اند‌و‌آفرينششـان‌جنبـه‌‌‌كهن‌هستند،‌همواره‌همراه‌با‌مردم‌بوده‌‌فرهنگ‌و‌گنجينه

ن‌در‌فرهنـگ‌و‌‌تـوا‌‌هـای‌ادبـي‌را‌مـي‌‌‌‌ترين‌نمونه‌ترين‌و‌اصيل‌داشته‌است،‌هم‌از‌اين‌رو‌ناو

ها‌يافت.‌فرهنگ‌و‌ادبيات‌ناشيقي‌آذربايجان‌در‌هر‌دوره،‌‌آيينـه‌تمـام‌نمـای‌‌‌‌‌ادبيات‌ناشيق

‌جامعه‌و‌نصر‌خويش‌بوده‌است.‌‌

Page 20: خیرات رذگ رد ناجیابرذآ یاهقیشاع€¦ · 71 خيراترذگردناجيابرذآیاهقيشان یوار1اـهناـهیروـتاررماو

1،‌شماره‌4،‌دوره‌شناسي‌ايران‌های‌انسان‌نشريه‌پژوهش‌88

منابع،‌ترجمه‌بيور‌محمدی،‌تهران:‌پژوهشياه‌اصول‌و‌روش‌تحقيق‌كيفي(.‌1385استراس،‌آنسلم‌و‌توربين‌بوليت‌)

‌نلوم‌انساني.

،‌تهران‌نشر‌سروش.سرايي‌در‌ايران‌ترانه‌و‌ترانه(.‌1383اهي‌سمناني،‌محمد‌احمد‌)پن

.29،‌شماره‌نامه‌هنر‌فصل،‌«اتنوموزيكولوژی(.‌»1387حجاريان،‌محسن‌)

.67-62،‌ص‌38،‌شماره‌كتاو‌ماه‌ادبيات‌و‌فلسفه،‌«ادبيات‌ناشقي‌را‌دريابيم(.‌»1379حسيني‌نثار،‌حسين‌)

،‌تهران:‌ناشر‌واحد‌موسيقي‌حوزه‌هنرهای‌سازمان‌آواز‌و‌آينه(.‌1376مران‌حيدری‌)درويشي،‌محمدرضا‌و‌اي

تبليغات‌اسالمي.

شناسي‌ادبيات‌فولكلوريک‌مردم‌ايران‌و‌‌های‌بزقوش‌با‌ماتصری‌در‌مردم‌افسانه(.‌1387زاده،‌ميكائيل‌)‌رسول ،‌تهران:‌انتشارات‌پينار.‌آذربايجان

(‌ ‌1387رفيعي،‌حسن‌رضا، ‌مركز‌موسيقي‌از‌داستان‌موسيقي‌ايران‌هايي‌برگ(. ‌انتشارات‌سوره‌مهر، ‌تهران: ،

هنری.‌‌حوزه

.11،‌ص‌10شماره‌‌فرهنگ‌مردم‌ايران،،‌«فولكلور‌شناسي‌از‌روش‌تا‌معني(.‌»1386ساروخاني،‌باقر‌)

،‌جلد‌اول‌و‌دوم،‌تهران:‌انتشارات‌اطالنات.‌نامه‌موسيقي‌ايران‌زمين‌واژه(.‌1375ستايشير،‌مهدی‌)

.93-92،‌ص‌40-39،‌ش‌كتاو‌ماه‌هنر،‌«ناشيق‌كيست(.‌»1380سفيدگر‌شهانقي،‌حميد‌)

،‌تبريز:‌انتشارات‌وفاجو.ناشق‌الردان‌ايشيق‌الر(،‌1380نزتي،‌سااوت‌)

.29،‌شماره‌فصلنامه‌هنر،‌«اتنوموزيكلوژی(.‌»1378فاطمي،‌ساسان‌)

:‌انتشارات‌مستوفي،‌لندنيادواره‌شهر‌خوی(.‌1381كريم‌زاده‌تبريزی،‌محمدنلي‌)

،‌ترجمه‌فريبا‌نزبدفتری‌و‌حريری‌اكبری،‌نشر‌قطره.دده‌قورقود(.‌1379لوئي ،‌جعفری‌)

ی‌ا.آ.افشار،‌تهران:‌نشر‌گكيده.‌ترجمه‌ادبيات‌شفاهي‌خلق‌)فولكلور(،(.‌1359مارك ،‌انيل ‌و‌لنين،‌گوركي‌)

.51،‌ش‌و‌ادبياتزبان‌،‌«های‌دده‌قورقود‌داستان(.‌»1346محمد‌زاده‌صديق،‌حسين‌)

(‌ ‌حسين ‌صديق، ‌»1382محمدزاده ‌است‌(. ‌بلند ‌معارف ‌از ‌سرشار ‌ايراني ‌تركي ‌نظرخواهي، ‌و ‌گو ‌و گفت

.172،‌شماره‌نشريه‌معلم،‌«)يادماندگار(

‌حسين‌) ‌صديق، ‌1386محمدزاده ‌آذربايجان(، ‌ادبيات‌مردم ‌و ‌پيرامون‌فولكلور ‌انتشارات‌هفت‌مقاله ‌تهران: ،

دنيای‌دانش.‌

.21،‌شماره‌نامه‌شعر‌فصل،‌«شهر‌بومي‌آذربايجان‌در‌يک‌نما(.‌»1376الل،‌)محمدی،‌ج

،‌اروميه:‌جهاد‌دانشياهي‌اروميه.‌موسيقي‌سنتي‌آذربايجان(.‌1377هاشم‌زاده،‌سليمان،‌)

(‌ ‌بهروز ‌1376وجداني، ‌ايران(. ‌و‌فرهنگ‌موسيقي ‌معاونت‌معرفي ‌فرهنيي‌كشور ‌ميراث ‌سازمان ‌انتشارات ،

آموزشي.‌