1231
ﺣﺰب ﺗﻮده از ﺷ ﮔﻴﺮي ﺗﺎ ﻓﺮوﭘﺎﺷﻲ) 1368 ـ1320 ( ﺑﻪ ﻛﻮﺷﺶ ﺟﻤﻌﻲ از ﭘﮋوﻫﺸﮕﺮان ﻣﺆﺳﺴﻪ ﻣﻄﺎﻟﻌﺎت و ﭘﮋوﻫﺸﻬﺎي ﺳﻴﺎﺳﻲ ﺑﻬﺎر1387

هدﻮﺗ بﺰﺣ - Abdollah Shahbazi · (1320 ـ 1368) ﻲﺷﺎﭘوﺮﻓ ﺎﺗ يﺮﻴﮔﻞﻜﺷ زا هدﻮﺗ بﺰﺣ و 190 ﻲﺘﺴﻴﻟﺎﻴﺳﻮﺳ يﺎﻫرﻮﺸﻛ

  • Upload
    others

  • View
    7

  • Download
    0

Embed Size (px)

Citation preview

  • حزب توده

    گيري تا فروپاشي لكاز ش

    )1320 ـ 1368(

    به كوشش جمعي از پژوهشگران

    مؤسسه مطالعات و پژوهشهاي سياسي

    1387بهار

  • مؤسسه مطالعات و پژوهشهاي سياسي

    1518، باالتر از بزرگراه شهيد چمران، شماره )عج(عصر تهران، خيابان ولي

    22666704: تلفن

    حزب توده

    گيري تا فروپاشي از شكل

    )1320 ـ 1368(

    به كوشش جمعي از پژوهشگران

    1387بهار : چاپ اول

    نسخه 3000: شمارگان

    978 ـ 964 ـ 5645 ـ 64 ـ 7 :شابك

    تومان10500: قيمت

    محفوظ است و مؤلفكليه حقوق ناشر

    19615 ـ 333صندوق پستي : تهران[email protected]

    www.psri.ir

    به كوشـش جمعـي از پژوهـشگران مؤسـسه )/1320 ـ1368(گيري تا فروپاشيحزب توده ازشكل .مطالعات و پژوهشهاي سياسي

    .1387 مؤسسه مطالعات و پژوهشهاي سياسي،: تهران .مصور.: ص1223

    شابك: ريال105000 :978-964-5645-64-7 .س اطالعات فيپانويسي بر اسا فهرست نمايه . به صورت زيرنويسكتابنامه

    . حزب توده ايران ـ ـ تاريخـ مؤسسه مطالعات و 1357ايران ـ ـ تاريخ ـ ـ انقالب اسالمي، . 1320 ـ 1357تاريخ ـ ـ پهلوي، ـ ـ ايران

    .پژوهشهاي سياسي

    1523DSR 08240452/955/ح421387 1183573 كتابخانه ملي ايران

  • فهرست مطالب

    1 مقدمه

    5 سير تاريخي ماركسيسم: بخش اول 5 از ماركس تا گورباچف

    5 رويزيونيسم برنشتين 7 لنين، پلخانف و لنينيسم

    8 »كيش شخصيت«استالين و 9 »انقالب مداوم«تروتسكيسم و

    13 مائوئيسم؛ ماركسيسم شرقي 17 ؛ عصيان نسل نو»چپ نو« 23 ي بنيادهاو نف» اروكمونيسم«

    25 ظهور گورباچف 26 ، بنياد لرزان وحدت»انترناسيوناليسم پرولتري«

    27 »انترناسيوناليسم پرولتري«مباني تئوريك 27 در ترازوي سنجش» انترناسيوناليسم پرولتري

    33 »پراگماتيسم«تا » انترناسيوناليسم«از 37 بحران در استراتژي و تاكتيك

    37 ها افول جاذبه 38 ماركسيسم» مكتب مبارزاتي« تاريخي هاي ريشه

    38 آنارشيسم اروپايي 39 جنبش كارگري اروپاي غربي

    40 هاي انقالبي قرن نوزدهم اروپا قيام

    41 ماركس و انگلس» اي مشي توده«

  • د )1320 ـ 1368(گيري تا فروپاشي حزب توده از شكل

    44 استراتژي و تاكتيك لنيني 45 »اي طوالني جنگ توده«: پيدايش مائوئيسم

    48 بست ماركسيسم بن: مشي چريكي 58 سم چريكي در ايرانماركسي

    61 ماركسيسم در ايران 61 هاي غيبي سوسيال دمكرات انجمن

    62 حزب كمونيست ايران 63 لو رفتن حزب كمونيست ايران

    64 رشد ماركسيسم در ايران، پس از جنگ جهاني دوم 68 ادوار تاريخ حزب توده

    83 ماركسيسم ايرانيدر انشعاب 86 علل شكست ماركسيسم در ايران

    89 )1320 ـ 1357(حزب توده؛ از آغاز تا انقالب اسالمي ايران : ش دومبخ

    89 از تأسيس تا كودتا 89 تأسيس حزب توده

    95 اولين مرامنامه 99 نخستين كنفرانس ايالتي تهران

    100 »طبقه كارگر«حزب توده و 104 »فراكسيون توده«مجلس چهاردهم و

    107 كنگره اول 109 يرانسقوط برلين و توطئه تجزيه ا

    111 »اصالح طلبان«انشعاب 115 كنگره دوم

    116 هاي كميته مركزي كنگره دوم پلنوم 118 »كنگره سوم«حزب توده و مسئله

    120 ترور شاه و غيرقانوني شدن حزب توده 129 هاي مصدق و زاهدي حزب توده در دوران دولت

    129 اجرائيه و رهبريهيأتوضع 136 حزب توده و مصدق

  • ه فهرست مطالب

    139 حزب تودهترورهاي 141 مرداد و پس از آن28كودتاي

    145 تا انقالب اسالمي ايران1332 مرداد 28از كودتاي 145 اوج اختالفات دروني:پلنوم چهارم

    148 طرح كودتا در ايران 149 »فرقه دمكرات آذربايجان«با وحدت حزب توده

    151 نفوذ ساواك در رهبري حزب توده 153 بحران مائوئيسم

    153 ماجراي عباس شهرياري: دوم ساواكنفوذ 156 آستانه انقالب اسالمي؛ سردرگمي و بحران

    159 )دكتر حسين جودت(اختالف دروني حزب توده؛ از آغاز تا انقالب 159 ـ دوران تشكيل حزب تا كنگره اول1 162 ـ تشكيل و جريان كنگره اول حزب2 164 ـ مسئله امتياز نفت شوروي3 164 رقه دمكرات آذربايجانـ مسئله تشكيل ف4 167 ـ دوران پس از شكست فرقه دمكرات5 169 مرداد28ـ دوران پس از كنگره دوم تا كودتاي 6 171 ـ برگزاري پلنوم چهارم و نتايج آن7 173 ـ جريان پلنوم پنجم8 174 ـ پلنوم ششم تا هشتم9

    175 هاي قهر ـ پلنوم نهم و دهم ـ پلنوم10 177 ـ پلنوم يازدهم11 179 ـ پلنوم دوازدهم12 180 ـ پلنوم چهاردهم13 181 ـ پلنوم پانزدهم14 182 ـ پلنوم شانزدهم15

    182 تحليل 186 سازمان و كاركردهاي حزب توده در خارج از كشور

    186 ساختار كميته مركزي 190 حزب توده و پناهندگان ايراني در بلوك شرق

  • و )1320 ـ 1368(گيري تا فروپاشي حزب توده از شكل

    190 ساير كشورهاي سوسياليستيـ پيشينه تاريخي پناهندگي سياسي به شوروي و1 192 »تابعيت«ـ وضع پناهندگان ايراني از نظر 2 193 ـ سازمان حزب توده در پناهندگان ايراني3 195 ـ جمعيت پناهندگان سياسي ايراني مقيم اتحاد شوروي4 196 ب و پناهندگان ايراني.گ.ـ كا5 198 ـ فرقه دمكرات آذربايجان؛ رهبري و سازمان آن6

    203 اسالمي از انقالبيشاي فعاليت حزب توده په عرصه 203 ـ در كشورهاي سوسياليستي1 205 ـ در كشورهاي غربي2 207 ـ در كشورهاي همجوار ايران3 209 هاي حزبي در ايران ـ گروه4

    225 )1357 ـ 1361(حزب توده و انقالب اسالمي ايران : بخش سوم 225 وضع رهبري و سازمان حزب توده

    225 اليت حزب تودهادوار فع 226 هاي رهبري پيروزي انقالب و دگرگوني 229 حزب توده در دورة انتقال

    233 داخل كشور فعاليت در 234 پلنوم هفدهم و آخرين كميته مركزي

    238 ساخت قدرت در كميته مركزي 241 درونياختالفات و ها بحران 242 هاي ماركسيستي ايران هاي بحران در گروه ريشه 242 ئولوژي مادي و الحاديـ ايد1 243 ـ تعارض با انقالب و جامعه اسالمي2

    245 )1358 ـ 1361 (اختالفات در كميته مركزي حزب توده 245 تعارض باند كيانوري و باند اسكندري

    245 اختالف در تحليل مسايل انقالب اسالمي ايران 249 مباني تئوريك استراتژي و تاكتيك حزب توده

    249 تيك چيست؟استراتژي و تاك 256 ماركسيسم و انقالب اجتماعي

  • ز فهرست مطالب

    259 »داري راه رشد غيرسرمايه«و » دمكراسي انقالبي«ماركسيسم؛ 268 استراتژي و تاكتيك حزب توده

    268 »استراتژي نهائي« 271 اي استراتژي مرحله

    276 چه بايد كرد؟ 279 مسخ انقالب يا براندازي خزنده

    280 براندازي ضربتي يا كودتاي چپ 283 هاي حزب توده تاكتيك

    284 هاي نهان ـ تاكتيك1 290 هاي عيان ـ تاكتيك2

    296 و جايگاه آن در استراتژي و تاكتيك حزب توده» جبهه متحد« 296 مباني تئوريك مسئله

    303 در ايران» جبهه متحده«امكانات عيني تحقق تاكتيك 305 »جبهه متحد«ريخي تاكتيك پيشينة تا

    314 »جبهه متحد خلق« و تاكتيك انقالب اسالمي 323 هاي تبليغي و ترويجي حزب توده سياست

    334 حزب توده و ساير نيروهاي سياسي ايران 334 )ص(حزب توده؛ مردم و اسالم ناب محمدي

    337 منابع اطالعاتي 339 و حاكميت اسالمي» تحليل طبقاتي«

    345 »جبهه ملي« و طيف حزب توده 348 قايي كرمانيدكتر مظفر بحزب توده و 349 و دولت موقت» نهضت آزادي«حزب توده و 353 صدر بنيحزب توده و 357 انجمن حجتيهحزب توده و 362 مجاهدين خلقحزب توده و

    368 طلب حزب توده و ضد انقالب سلطنت 369 منابع اطالعاتي

    370 اهداف سياسي و اطالعاتي 372 حزب توده و ضدانقالب چپ

  • ح )1320 ـ 1368(گيري تا فروپاشي حزب توده از شكل

    373 »دائيان خلقف«طيف حزب توده 373 پيش از انقالب ـ الف

    374 پس از انقالبب ـ 375 »اكثريت«انشعاب؛ پيدايش

    378 راه كارگرحزب توده و 379 حزب دمكرات كردستان ايرانحزب توده و 379 پيشينه تاريخي

    382 »حزب دمكرات«انشعاب در 383 بندي جمع

    385 )1357 ـ 1361(سازمان حزب توده : بخش چهارم 385 ماركسيسم و اهميت حزب؛آغاز سخن

    388 عضو حزب و مذهب 393 پرستش حزب

    395 ساختار تشكيالتي حزب توده؛ سازمانيمسايل 396 حوزه: سازمان پايه

    399 ـ تعريف حوزه1 399 ـ كاركردهاي حوزه2 407 ها حوزهـ 3

    415 شاخه: سازمان پايه 417 سازمان بخش 420 )ناحيه(سازمان شهر

    423 )شهرستان(زمان واليت سا 423 سازمان ايالتي

    424 سازمان كشوري 427 »كنفرانس ملي« و »پلنوم وسيع«كنفرانس كشوري،

    432 سازماندهي حزب و اشكال آن 432 سازماندهي علني

    435 سازماندهي نيمه علني 437 سازماندهي پنهاني

  • ط فهرست مطالب

    439 مركزيت دمكراتيك؛ اصول مناسبات درون حزبي 440 انضباط حزبي

    441 انتقاد و انتقاد از خود 442 عدم كنجكاوي

    443 دهي گزارش 447 تقسيم كار

    448 شرايط عضويت؛ آنمسايلعضويت و 449 كميت و كيفيت حزب

    450 شرايط پذيرش 452 وظايف عضو حزب 454 حقوق عضو حزب

    455 تشويق و تنبيه 457 تركيب طبقاتي حزب

    457 تركيب ملي حزب 458 حزبتركيب سني و جنسي

    459 ساختار كميته مركزي حزب توده 459 شعب مركزي و كاركرد آن 464 سير فعاليت شعب مركزي

    464 ـ تعريف و وظايف كلي1 465 ـ ارتباط شعب مركزي با شعب همنام خود در ايالتها و شهرستانها2 466 ...هاي ايالتي و شعب همنام خود در ـ ارتباط شعب ايالتي با كميته3 467 شعب شهرستان تابع كميته ايالتي با كميته شهرستانـ ارتباط4 468 ـ تفاوتها در شكل عملي كار شعب5 470 ـ ارتباط شعب مركزي و غيرمركزي با هم6

    471 كاركرد شعبه كل؛ شعبه تشكيالت كل 474 ساختار شعبه

    475 شعبه كادر 478 نظامي و مخفي هاي كميسيون مركزي سازمان

    479 ؛شعبه اطالعات 479 پيش از انقالب اسالمي

  • ي )1320 ـ 1368(گيري تا فروپاشي حزب توده از شكل

    480 پس از انقالب اسالمي 481 كاركردهاي شعبه اطالعات

    481 كاركردهاي درون حزبي 482 كاركردهاي برون حزبي 484 ساختار شعبه اطالعات

    486 شعبه اطالعات در شهرستانها 486 شعبه اطالعات در تهران

    487 تقسيم كار و فعاليت شعبه اطالعات 487 ـ پذيرش1 488 خبرـ 2

    495 شعبه كل ايدئولوژيك 497 شعبه پژوهش

    498 تشكيل شعبه پژوهش 498 ساختار شعبه پژوهش و وظايف كلي كميسيونها

    500 فعاليتهاي شعبه پژوهش 500 كانالهاي تغذيه اطالعاتي

    501 ها و القاء نظرات طرحارائههاي شيوه 504 ژوهشمحققين شعبه پ

    505 شعبه مركزي آموزش 505 ت و كاركردهاسير فعالي

    506 ها نامه درستهيه 507 برنامه آموزش

    508 سازماندهي آموزش تهران 508 ها رهنمودها و دستورالعمل

    509 »هاي اجراي برنامه شيوه«درباره 510 »حوزة جنبي«درباره 511 هاي تخصصي كالس

    512 دهي گزارش 512 »دنيا« تحريريه مجله هيأت

    514 اليت و كاركردهاسير فع؛ شعبه مركزي تبليغات

  • ك فهرست مطالب

    518 روشهاي تبليغي حزب توده 520 ماهه تبليغات منطقه جنوب تهران6برنامه

    521 شعبه انتشارات 521 سير فعاليت

    523 ساختار شعبه 525 كاركرد شعبه

    525 تصويب برنامه انتشاراتچگونگي 526 ارتباطات

    527 رابطه با شعبه مركزي 527 مجوز كتب منتشرههاي دولتي و كسب ارتباط با نهاد

    528 ماركسيسم و مطبوعات 528 پيشينه مطبوعات ماركسيستي در ايران

    529 1332 مرداد 28 تا كودتاي 1320 از شهريور ـ اي مطبوعات توده 534 1336 ـ 1357 :اي ات تودهمطبوع

    536 1358 ـ 1361: اي مطبوعات توده 538 نشريات دروني حزب توده

    538 ارات شعبه مطبوعاتتعريف، كاركردها و اختي 540 سير فعاليت شعبه مطبوعات

    541 ... دبير سياسي كميته مركزينامه منوچهر بهزادي زندگي 544 منابع تغذيه اطالعاتي

    545 ساختار و مكانيسم فعاليت شعبه 548 تحليل هفتگي

    551 تعريف و كاركرد؛ شعبه روابط عمومي 552 ساختار شعبه

    553 ...، عضو هيأت سياسي ونامه محمدعلي عمويي زندگي 555 رهنمودهاي امنيتي و حفاظتي

    558 المللي حزب توده پيشينه، روابط بين؛ المللي شعبه روابط بين 563 )1358 ـ 1361: (المللي حزب توده روابط بين

    564 المللي ساختار و كاركرد شعبه بين 565 المللي هاي شعبه بين فعاليت

  • ل )1320 ـ 1368(گيري تا فروپاشي حزب توده از شكل

    565 با حزب تودهالمللي مرتبط سازمانهاي بين 569 سير فعاليت شعبه؛ شعبه مركزي بازرسي و رسيدگي

    569 وظايف شعبه 570 نامه اعضاي شعبه بازرسي و رسيدگي زندگي

    573 شعبه مركزي كارگري 573 هاي كارگري حزب توده تاريخچه فعاليت

    577 پس از انقالب اسالميمركزي كارگري هاي شعبه كاركردها و فعاليت 579 هساختار شعب

    580 دواير اصليـ1 582 دواير جنبيـ2

    588 »اي سازمان توده «؛اي هاي توده شعبه كل سازمان 588 »اي سازمان توده«وظايف

    590 وظايف سازمانهاي جنبي 591 اي رابطه حزب با سازمان توده

    591 كاركرد و ساختار شعبه 593 اي هاي توده كل سازماننامه شعبه آئين

    595 اي ي تودهها شعب محلي سازمان 596 اي شعبه مركزي امور توده

    599 ماركسيسم و دهقانان؛ شعبه مركزي امور دهقاني 600 پيشينه فعاليت دهقاني حزب توده

    606 نشريات شعبه مركزي دهقاني 607 جامعه روستايي و عشايري ايرانمسايلحزب توده و

    608 فئوداليسم در ايران 612 »اصالحات ارضي«ماركسيسم و

    616 در ايرانماركسيسم و مسئله ايالت و عشاير 618 و ساختار؛ وظايفشعب مركزي مالي و تداركات

    619 منابع مالي حزب توده 621 )ايالتي تهران(دبيرخانه كميته مركزي

    623 تشكيالت حزب توده 624 سابقه تاريخي؛ )سات ( سازمان ايالتي تهرانـ1

  • م فهرست مطالب

    626 ساختار سازمان ايالتي تهران 626 تشكيالت ـفال

    629 ايالتي تهرانه شعب ـب 629 شعب تشكيالت ايالتي تهران

    632 شعب اطالعات ايالتي 636 ها هاي حزب توده در شهرستان سازمانـ2

    637 ها شعبه تشكيالت شهرستان 637 پيشينه تاريخي

    638 ساختار و كاركرد شعبه 641 ها هاي ايالتي و واليتي در شهرستان سازمان

    645 هاي حزب توده در خارج از كشور زمان ساـ3 645 دايره تشكيالت سازمانهاي خارج از كشور

    646 سير فعاليت تشكيالتي حزب توده در خارج از كشور 646 بلوك شرقـ1 649 بلوك غرب و ساير كشورهاـ2

    652 هاي خارج از كشور نامه سازمان آئين 656 ي مخفيماركسيسم و سازمانده؛ سازمان مخفي حزب توده ـ4

    659 سازماندهي مخفي ماركسيستي در ايران 663 هسته سازمان مخفي حزب توده» نويد«

    666 كاركردهاي سازمان مخفي 668 هاي سازمان مخفي فعاليت 671 پذيرشمسايل 671 عضويابيـ1 672 معيارهاي عضوگيريـ2 673 انتخاب و اعالمـ3 673 عضويتـ4

    673 ازدواج حزبي 673 شيفعاليت آموز

    674 ساير محورها 676 ساختار سازمان مخفي

  • ن )1320 ـ 1368(گيري تا فروپاشي حزب توده از شكل

    677 ماركسيسم و نيروهاي مسلح؛ سازمان نظامي حزب تودهـ5 683 ماركسيسم و كودتاگرائي

    687 هاي نظامي چپ در ايران پيشينه سازمان 691 سير فعاليت ؛ اسالميسازمان نظامي حزب توده پس از انقالب

    693 كاركردهاي سازمان نظامي 695 اندهيسازم

    697 پذيرش و عضويت

    703 )1358 ـ 1361( سازمانهاي وابسته به حزب توده :پنجمبخش 703 آغاز سخن

    704 ماركسيسم و جوانان؛ سازمان جوانان توده ايران 709 پيشينه تاريخي

    712 سير فعاليت پس از انقالب 714 ساختار سازمان جوانان

    716 وظايف ارگانهاي مركزي سازمان جوانان 719 هاي تشكيالتي وظايف كميته

    720 كاركردهاي سازمان جوانان 723 »)اكثريت ( خلقسازمان جوانان فدائي«فعاليتهاي مشترك با

    724 المللي ارتباطات بين WFDY 724 و IUSهاي تركيب و فعاليت

    WFDY 728 و IUS با تودهروابط سازمان جوانان 731 آموزان ايران كانون دانش

    731 و اهداف آن» ونكان«تأسيس 733 »كانون«ماهيت 736 »كانون«وظايف

    CIMEA)( 739المللي ارتباطات بين 739 ساختار كانون

    740 و سير فعاليت آن» كانون«تأسيس كانون صنفي فرهنگيان؛ 741 »كانون«ساختار

    748 سازماندهي حزب توده در رابطه با آموزش و پرورش

  • س فهرست مطالب

    752 تشكيالت دمكراتيك زنان ايران 752 جنبش فمينيسم در غرب

    755 ماركسيسم و فمينيسم 756 تشكيالت دمكراتيك زنان ايران تاريخچه

    761 تشكيالت زنان پس از انقالب اسالمي 762 ساختار تشكيالت زنان

    764 هاي تشكيالت زنان فعاليت 767 )المللي دمكراتيك زنان فدراسيون بين(المللي ارتباطات بين

    768 دم ايراناتحاد دمكراتيك مر 769 دمكراتيكيهجايگاه و وظايف اتحاد

    776 حزب توده و روشنفكران؛ شوراي نويسندگان و هنرمندان ايران 778 كانون نويسندگان ايران

    779 انشعاب و تأسيس شوراي نويسندگان و هنرمندان 780 ساختار شوراي نويسندگان و هنرمندان

    782 »جنگ و صلح«مسئله ماركسيسم و ؛ جمعيت ايراني هواداران صلح 785 جنبش جهاني صلح

    787 در ايران»جمعيت صلح« 788 جمعيت حقوقدانان دمكرات ايران

    791 انحالل حزب توده و دستاوردهاي آن: ششمبخش

    791 آغاز سخن 796 )ع(عمليات اميرالمؤمنين؛ ابعاد و اهميت آن: فروپاشي حزب توده

    808 ودهابعاد سياسي و سازماني فروپاشي حزب ت 809 اهميت عمليات

    813 )ره(پيام امام خميني 814 المللي آن فروپاشي حزب توده، اهميت و بازتاب بين 818 دستاوردهاي عمليات فروپاشي حزب توده

    820 احزاب كمونيست و پديده جاسوسي؛ شوروي در ايرانكشف شبكة جاسوسي 822 ارگانهاي اطالعاتي شوروي

    828 ر ايرانمنابع اطالعاتي شوروي د

  • ع )1320 ـ 1368(گيري تا فروپاشي حزب توده از شكل

    832 ب در حزب توده.گ.مكانيسم فعاليت كا 834 ب در رهبري حزب توده.گ.عوامل كا

    837 مأمورين اطالعاتي شوروي در ايران 838 سازماندهي ارتباطات جاسوسي

    841 روشهاي تماس 842 امكانات جاسوسي

    844 اهداف سياسي ـ اطالعاتي شوروي 845 اطالعات موردنظر شوروي در ايران

    846 نفوذ عام و خاص؛ ف شبكة نفوذ حزبكش 848 اهداف نفوذ

    849 سازماندهي منابع و عوامل نفوذي 851 ناحيه صفر

    854 دستورالعملها و رهنمودها

    859 )1362 ـ 1368(بقاياي حزب توده پس از انحالل : بخش هفتم 859 آغاز سخن

    863 يمرز سير فعاليت بقاياي حزب توده، پس از انقالب؛ نيروهاي برون 867 تأسيس و انحالل آن» كميته داخلي«

    871 تالش براي احياء حزب 875 و رهبري جديد» پلنوم هجدهم«

    889 فعاليت سازماني بقاياي حزب توده 897 رفت از بحران راهي براي برون» كنفرانس ملي«

    897 تشكيل شد؟» كنفرانس ملي«چرا 899 چيست؟» كنفرانس ملي«

    902 نتايج آنو» كنفرانس ملي«ماجراي 919 »كنفرانس ملي«پس از

    924 )1362 ـ 1368(مواضع بقاياي حزب توده 925 ماهيت نظام جمهوري اسالمي ايران

    936 استراتژي و تاكتيك بقاياي حزب توده 936 مرحله انقالب ايران

  • ف فهرست مطالب

    937 و شعار سرنگوني» اعتالي انقالب« 947 ديپلماسي دوگانه شوروي و شعار سرنگوني

    950 نيروها و اهداف آن، »متحد خلقجبهه « 955 !يك گام به پيش، دو گام به پس

    962 مشي سازمان حزب توده در شرايط فعاليت مخفي 963 اي محافل توده

    966 هاي حزبي ـ اصل عدم تمركز هسته 970 سند اصلي سازماني حزب توده در شرايط مخفي

    991 بحران و انشعاب، علل و آينده آن 991 يسم ايراني و مختصات آنبحران در ماركس

    995 »جنبش اعتراضي«تا » جنبش انفصالي«از : سير انشعاب 998 و ماهيت آن» حزب دمكراتيك مردم ايران«ـ 1 1004 ـ آينده ماركسيسم ايراني2

    1010 پايان سخن

    1013 پيوستها 1013 هاي سران حزب توده افشاگري. 1

    1013 ميزگرد سران حزب توده ـ جلسه اول: الف 1042 ميزگرد سران حزب توده ـ جلسه دوم: ب 1069 ميزگرد سران حزب توده ـ جلسه سوم: ج

    1094 افشاگريهاي ايرج اسكندري در خارج از كشور. 2 1112 وژيلمرگ يك ايدئو: تحول طبري

    1112 اهميت و جايگاه طبري

    1141 فهرست اعالم 1207 تصاوير

  • مقدمه

    توان به عنـوان شود، مي را كه انقالب مشروطه سرآغاز آن شمرده مي تاريخ معاصر ايران جريـان : فرهنگـي مـورد كـاوش قـرار داد - عرصه تكاپو و تعـارض سـه جريـان سياسـي

    گرا و مردمي، كه به طور عمده در نهضت روحانيت تبلور يافت و انقالب شكوهمند اصالتالش آن در حفظ كيان فرهنگي و سياسي و اقتصادي اين مرز و ثمرة سترگ ت اسالمي ايران

    وابـسته بـه » نخبگـان «بوم بود، جريان غربگرايانه راست و ميانه، كه به دست روشنفكران و و سـپس امپرياليـسم نخست استعمار بريتانيـا (دستگاه حكومتي و با حمايت استكبار غرب

    ئونات سياسي و فرهنگي ايران نقشي مؤثر يافت، و باالخره جريان غربگرايانه در ش ) آمريكاچپ، كه در دوران مشروطه خاستگاه آن در ميان روشنفكران ايراني مقيم قفقـاز و متـأثر از

    ، به طـور عمـده بـه )1917اكتبر ( بود و پس از انقالب بلشويكي سوسيال دمكراسي روسيه هاي صريح يافت و ماركسيسم ـ لنينيسم را بـه ها و پيوستگي وابستگييدولت نوين شورو

    و امپرياليـسم عنوان ايدئولوژي و مكتب سياسي خود ترويج نمود؛ هر چند استعمار بريتانيا ي خـود، از آن هاي اطالعاتي و سياسي و فرهنگـ نيز كوشيدند تا در چارچوب طرح آمريكا

    شـود كـه بحـث پيرامـون بدينـسان، روشـن مـي . اهميت كنند هايي نه چندان كم گيري بهرهماركسيسم ايراني تنها يك بحث ايـدئولوژيك نيـست، بلكـه مـسئله از ديـدگاه تـاريخي ـ

    هايي كه بر سرنوشت ميهن اسالمي ما تأثير گذارده، حـائز اهميـت فرهنگي و شناخت كنش دهه 7شود كه موقعيت ويژه ايران را، كه طي قريب به آنگاه مضاعف مي اين اهميت، . است

    و ) و پـيش از آن روسـيه تـزاري (، شوروي عرصه ستيز و رقابت سه قدرت جهاني بريتانيا يافتـه، فرهنگي داخلـي بازتـاب مـي هاي سياسي و بوده و اين تنازع در قالب جريان آمريكا

    .مدنظر قرار دهيمتـرين و تـرين، متـشكل مهـم » حـزب تـوده ايـران «در طول تاريخ ماركسيـسم ايرانـي،

  • 2 )1320 ـ 1368(گيري تا فروپاشي حزب توده از شكل

    حـزب . شده اسـت معتبرترين سخنگو و نماينده اين جريان سياسي ـ فرهنگي محسوب مي حـزب كمونيـست «مـشروطه و سـپس توده كه به عنوان وارث سوسيال دموكراسـي عهـد

    ، كـه اتحـاد هاي پس از جنگ جهـاني دوم گذاري شد، در سال پايه 1320، در مهرماه »ايراناعـالم داشـت، » ابرقـدرت «المللي حضور خـود را بـه عنـوان يـك در صحنه بين شوروي

    عنوان يك حزب منسجم در صحنه سياست و فرهنگ ايـران حـضور توانست به سرعت به ، تـصويرهاي پرآشـوب از ايـن و آمريكاهاي وابسته به بريتانيا يابد و در كشمكش با جريان

    ـ 1332 مرداد 28پس از كودتاي . دوران تاريخي را رقم زند ران در حـريم نفـوذ و تثبيت اي به تبـع به طور قطعي به رسميت شناخته شد، حزب توده غرب، كه از سوي اتحاد شوروي ، هر چند هرگونـه نقـش و حـضور در حيـات اي شوروي وابستگي خود به سياست منطقه

    ن فكري به موجوديـت خـود ادامـه سياسي ايران را از دست داد، معهذا به عنوان يك جريا در ايـران شـكل 1340توان فرهنگ الئيك و غربگرايي را كه در دهـه داد، به نحوي كه مي

    گرفت، برآيند كنش متقابل سـه خـرده فرهنـگ انگلـوفيلي، ماركسيـستي و آمريكـايي، در در دهه اين تأثير بويژه از طريق روشنفكراني كه . سيماي سخنگويان ايراني آن ارزيابي كنيم

    ، طبـق يـك 1340 در مكتب فكري و مطبوعاتي حزب توده پرورش يافتند و در دهه 1320برنامه سنجيده از سوي نواستعمار غرب و رژيم پهلوي، در سـاختار نظـام گذشـته جـذب

    بنـابراين، هـر چنـد در . شدند و در نهادهاي فرهنگي كشور به كار گرفته شدند، اعمال شد توده به عنوان يك نيروي سياسي در ايـران حـضور نداشـت، ، حزب1332ـ1357هاي سال

    هاي فرهنگ الئيك و غربگراي موجـود ريزي شالوده ولي به عنوان يك جريان فكري در پي .نقشي مؤثر ايفا كرد

    و فـروريختن معـادالت سياسـي گذشـته در و باالخره با پيروزي انقالب اسالمي ايران ، به عنوان كـارگزار اتحـاد جمـاهير 1358ـ 1361هاي مجدداً حزب توده را در سال منطقه،

    يابيم، و در ايـن دوران، و سخنگوي سياسي و فرهنگي آن در درون كشور فعال مي شورويـ حزب توده به دليل شرايط سياسي نوين ايران ي تـشكيالتي ، موفق شد بـر پايـه تجربـه غن

    هـاي مديـد در احزاب ماركسيستي جهان و با اتكاء بر كادر ورزيده و مجرب خود، كه سال هاي آموزشي را طي كرده بودند و بـاالخره ترين دوره ، عالي و اروپاي شرقي اتحاد شوروي

    التي منسجم دست زند و بكوشد تـا بـاعنوان به ايجاد تشكي با حمايت مادي اتحاد شوروي هـاي يك نيروي سياسي در جامعه انقالبي، وزن و اهميـت كـسب كنـد و در كنـار جريـان

    ريـزي گرانه و مخربي را عليه انقالب اسالمي پي هايي توطئه راست و ميانه طرح ضدانقالبي از آن پـس، حـزب ، اين تالش نافرجـام مانـد و 1362با انحالل حزب توده در سال . نمايد

  • 3 مقدمه

    رمـق در خـارج از كـشور بـدل شـد، كـه بقايـاي توده مجدداً به يك جريان محدود و بـي هـاي فروپاشيدة آن امروز با طوفاني كه جهان ماركسيسم را به كام خود بـرده و بـا بازتـاب

    .ايدئولوژيك و فرهنگي آن دست به گريبانندركسيسم ايراني را بـا تأكيـد بـر همانگونه كه از آن پيداست، تاريخچه ما 1كتاب حاضر،

    . ترين و قابل اعتناترين نماينده آن، موضوع خود قـرار داده اسـت حزب توده، به عنوان مهم نخستين بخش كتاب كوشيده است تا مباني استراتژي و تاكتيك ماركسيستي را با نگاهي به

    سيسم ايراني در اي كلي از مارك سير تاريخي ماركسيسم، تصوير كند و در اين كاوش، منظره ، و پيونـدهاي آن بـا »چـپ نـو «هاي آن، از تروتسكيـسم و مائوئيـسم تـا تمام شاخ و برگ

    هر چند طي يك سـاله اخيـر گردبـاد تحـوالت در . ماركسيسم سنتي حزب توده ارايه دهد كشورهاي سوسياليستي پيشين با چنان شدتي جريان داشته كه اساس ايدئولوژي ماركسيسم

    نيز ماركسيـسم بـه عنـوان يـك سپرده و امروزه حتي در اتحاد شوروي » ريخموزه تا «را به رسد كـه چـارچوب نظـري اج نفي و نقدهاي بنيادين است، معهذا به نظر مي ايدئولوژي، آم

    بحث فوق در شناخت پديدة ماركسيسم ايراني و مباني پراتيـك آن، هـر چنـد ايـن بحـث .جلوه كند، مفيد باشد» دئولوژيكشناسي اي باستان«امروزه نوعي

    ، ، از تأسـيس تـا انقـالب اسـالمي ايـران بخش دوم كتاب، بـه تاريخچـه حـزب تـوده درباره اين مقطع از تاريخ حزب توده، كتابـشناسي نـسبتاً مفـصلي موجـود . اختصاص دارد

    ل حزب تـوده، ماننـد فريـدون كـشاورز، ايـرج است و خاطرات برخي از رهبران درجه او لـذا، در . اندركاران درجه دو در دسترس است ، و بسياري از دست ، احسان طبري اسكندري

    ها و ارايه اسناد تـازه و اين بخش از تكرار مكررات اجتناب شده و مبناي كار بر بيان ناگفته هاي سـران حـزب تـوده در سـال در اين بخش، به طور عمده بازجويي . منتشر نشده است

    هاي فعالين درجه اول آن عرصه، مبناي تحليل قرار گرفته و در هر زمينه به دستنوشته 1362 براي نمونه، خواننده محترم با سرگذشت پناهندگان ايراني در شوروي . استناد گرديده است

    فرقه دمكـرات « آشنا خواهد شد و داستان صدير و احمدعلي ودتاز زبان دكتر حسين ج ، دبيراول فرقـه در هاي انوشيروان ابراهيمي را بر اساس بازجويي » مهاجرات«در » آذربايجان

    از تـاريخ دكتر حـسين جـودت در اين بخش، روايت . خواند از انقالب، خواهند پس ايران . نيز به عنوان يك سند مندرج استحزب توده

    . ده اسـت ش منتشر ش . ه1370در سال » سياست و سازمان حزب توده «كه سه بخش نخستين آن تحت عنوان . 1

    .گردد مندان تاريخ معاصر مي اينك در هفت بخش تقديم عالقه

  • 4 )1320 ـ 1368(گيري تا فروپاشي حزب توده از شكل

    پس از اختصاص دارد، كه » و انقالب اسالمي ايران حزب توده «سومين بخش كتاب، به به بررسي نسبتاً مشروح اسـتراتژي » وضع رهبري و سازمان حزب توده «يك مقدمه پيرامون

    در قبـال سـاير نيروهـاي و تاكتيك حزب توده و مباني تئوريك آن، و مواضع حزب تـوده كردهاي حزب تـوده در اين بررسي، هر چند تكيه بر مواضع و عمل . پردازد سياسي ايران مي

    تـر را فـراروي خـود قـرار داده و پس از انقالب است، معهذا تحليـل چـارچوبي گـسترده .سياست نظري و عملي حزب توده را در طول تاريخ آن كاويده است

    از پس از بررسي اصول سـازماندهي ) 1358ـ 1361، سازمان حزب توده (بخش چهارم و شعب آن را معرفي خواهـد كـرد و ديدگاه ماركسيسم، ساختار كميته مركزي حزب توده

    هـا و خـارج از ، شهرسـتان تهران(مفصل حزب توده » علني«و » رسمي«سپس به تشكيالت ، تشكيالت مخفي و سازمان نظامي حـزب تـوده پـس از انقـالب اسـالمي خواهـد )كشور

    1358 -1361هـاي در سـال » هاي وابسته به حزب توده سازمان«در بخش پنجم، . اختپرد، ، تـشكيالت دمكراتيـك زنـان ، كانون صنفي فرهنگيان آموزان ، كانون دانش سازمان جوانان (

    . معرفـي خواهـد شـد ...) و ، شوراي نويـسندگان و هنرمنـدان اتحاد دمكراتيك مردم ايران اختـصاص دارد و در ايـن بررسـي، » و دستاوردهاي آن انحالل حزب توده «بخش ششم به

    و ارتباطـات حـزب و شبكه گسترده نفوذي حزب تـوده در ايران بكه جاسوسي شوروي شبراي نخستين بار ) سازمان اطالعات نظامي شوروي (يو .آر. و جي ب.گ.توده با مأمورين كا

    بخش فوق با تجديد چاپ متن كامل اعترافات تلويزيوني . طور مشروح افشا خواهد شد به در خـارج از كـشور و هاي ايـرج اسـكندري سران حزب توده و تحليلي پيرامون افشاگري

    در بخش هفتم با . رسد ئوريسين پيشين ماركسيسم ايراني، به پايان مي ت، تحول احسان طبري پـس از سير فعاليت بقاياي حزب توده « آشنا خواهيم شد، پس از ترسيم بقاياي حزب توده

    هـاي مواضـع متنـاقض آنـان خـواهيم در داخل و خارج از كشور به فراز و نشيب » انحاللبـه پايـان » ، علل و آينـده آن بحران ماركسيسم ايراني « بخش با بحثي پيرامون ناي. پرداخت

    آوري و تـدوين اين كتاب به همت گروهـي از پژوهـشگران ايـن مؤسـسه جمـع .رسد ميهمانگونه كه مشهود است، كتاب حاضر به طور عمده بـر اسـاس اسـناد دادسـتاني . گرديددانـيم از تنظـيم شـده و لـذا در اينجـا الزم مـي و وزارت اطالعات ، سپاه پاسداران انقالب

    .گيري و نشر اسناد فوق را فراهم ساختند، تشكر كنيم مسئولين اين مراكز كه امكان بهره

    مؤسسه مطالعات و پژوهشهاي سياسي

    1387بهار

  • اولبخش

    سير تاريخي ماركسيسم

    از ماركس تا گورباچف و كـارل خـودش بـه مجموعـه نظريـات 1 نامي است كه فريدريش انگلـس ماركسيسم

    اجتماعي، بعدها توسط ياران و شاگردان مـاركس -اين نظريات فلسفي . استداده 2ماركسر برخورد با نظريات مختلف، در شرايط گوناگون و در انطباق گسترش يافت و د و انگلس

    هـا انـشعاب با حوادث تاريخي نوين دگرگونيهائي پـذيرفت و دسـتخوش تجديـدنظرها و لوحانه و سـطحي نوع ماركسيسم، حداقل ساده بنحوي كه امروزه سخن گفتن از يك ؛گرديد

    . خوانـد مـي »يل و راسـتين اصـ ماركسيسم«، خود را ماركسيسماست؛ هر چند كه هر شاخه است كه همه جوانب اين مكتـب فراگيري بيانگر بحران كسيسمرمانگرشي بر سير تاريخي

    گرفته و پس از يك دوران رشد و شكوفائي، در آسـتانه قـرن نـوين مـيالدي آنـرا بـه را فرا .فروپاشي محتوم كشانده است

    رويزيونيسم برنشتينكه كمونيستهاي زماني ؛ رخ داد بحران درواقع در زمان حيات ماركس نخستين نمود اين

    اصـول بنيـادين ،) م 1875 (»گوتـا « در كنگـره شـهر مـاركس »وفـادار «آلماني و شـاگردان ساز پير را در آخـرين مكتب اين عليه بانگ اعتراض او را به فراموشي سپردند و ايدئولوژي

    سال پـس چهار ،ماركسيسمنخستين انشعاب بزرگ در . به صدا درآوردند وي سالهاي عمر بـا »انترناسـيونال دوم « رهبـر برجـسته 3 هنگاميكه ادوارد برنشتين، د؛ رخ دا از مرگ انگلس

    1. Friedrich Engels (1820 – 1895).

    2. Karl Marx (1818 – 1883).

    3. Edward Bernstein (1850 – 1932).

  • 6 )1320 ـ 1368(گيري تا فروپاشي حزب توده از شكل

    گسست كامل خود و احزاب سوسياليسم و وظايف سوسيال دمكراسي، مسايلانتشار كتاب در مبـاني مهـم »تجديد نظـر « را از ماركسيسم اعالم داشت و خواستار »انترناسيونال«عمده

    اواخـر قـرن در اقتـصاد اروپـاي غربـي با توجه به واقعيـات برنشتين. شد آموزش ماركس تـأثير غـارت ملتهـاي آسـيائي و آفريقـائي نوزدهم و اوايل قرن بيستم و رونق آن، كه تحت

    تر شدن وضع طبقه كـارگر در را در زمينة وخيم توسط استعمار رخ داده بود، نظرية ماركس عليـرغم توسـعه داري رد كرد و اعالم داشت كه بـرخالف پيـشگوئي مـاركس نظام سرمايه

    پيـدايش . يافتـه اسـت هم تر نشده، بلكه بهبود داري، وضع طبقه كارگر نه تنها وخيم سرمايهتوليـد پايـان در مديريت اقتصاد، به هرج و مـرج داري و مداخله دولت انحصارات سرمايه

    توسـعه مـشاركت در كمپانيهـا و ؛ و نيـز اسـت هاي اقتصادي را از ميان بـرده بحرانداده و كه تمركز توليد در صنعت و كشاورزي و هاي كوچك، برخالف نظر ماركس جذب سرمايه

    »دمكراتيـزه شـدن سـرمايه «كرد، بـه بيني مي گرايش جامعه به سوي دو قطبي شدن را پيش . انجاميده است

    طبقاتي نه تنها تشديد نشده، بلكه كاهش يافته و اقشار بينابيني نه تنهـا جـذب دو تضاد .اند اند، بلكه افزايش يافته نشده و از ميان نرفته»سرمايه« و »كار«قطب اصلي قوع دعـوت الو را به فراموش كردن آرزوي انقالب قريب احزاب سوسياليست برنشتين،

    آميز و پارلماني موجـود بـراي انجـام گيري از وسائل صلح كرد و به جاي آن، خواستار بهره .اصالحات اجتماعي و سهيم شدن در ساختار سياسي و اقتصادي جامعه غرب شد

    بـه مـشي »اينيـسم برنشت« تأثير عميق گذارد و در احزاب سوسياليست نظريات برنشتين . بدل شد»انترناسيونال دوم«حاكم بر دمكراسـي و جناح چپ سوسيال 2 و تا مدتي كارل كائوتسكي 1لوكزامبورگ ، روزا لنين

    ـ . به انتقاد شديد از برنشتاينيسم پرداختند ل، سـرانجام منجـر بـه انـشعاب جنـبش ايـن تقاب. گرديد) احزاب كمونيست (و چپ ) احزاب سوسياليست (سوسياليستي به دو جناح راست

    رسـمي خـود كنـار گذاردنـد و ايـدئولوژي را بعنوان ماركسيسم اًاحزاب سوسياليست اكثر ختيار سوسياليستها قـرار داده آنرا در ا »انترناسيونال دوم «گيري از احزاب كمونيست با كناره

    . دست زدند)كمينترن (»انترناسيونال سوم«و به رهبري لنين، به تشكيل

    1. Rosa Luxemburg (1871 – 1919).

    2. Karl Kautsky (1854 – 1938).

  • 7 سير تاريخي ماركسيسم

    و لنينيسم، پلخانفلنينبزرگترين نقـش »لنين« با نام حزبي 1ايليچ اوليانوف والديمير ، و انگلس پس از ماركس

    و تكميل آن به مثابه يك سيستم فكري، ايفا كرد و پـس از را در بسط و توسعه ماركسيسم . خوانده شد» لنينيسم-ماركسيسم«مرگ او، اين نظريات،

    بـود كـه در يتـرين شخـص برجـسته 2، گئورگي پلخانف، و لنيندر فاصله ميان ماركس انترناسـيونال « و از رهبران او بنيانگذار ماركسيسم در روسيه . سهم داشت تكميل ماركسيسم

    حـزب «) منـشويك (»اقليـت « در رأس جنـاح پس از اخـتالف بـا لنـين پلخانف. بود »دوم ،پـرداز بزرگـي بـود و لنـين پلخانف نظريـه . قرار گرفت » كارگري روسيه سوسيال دمكرات

    كه پشت جلد آثار في است از لنين وجمله معر . ين امر اذعان داشت عليرغم دشمني با او، بد بدون خواندن آثـار فلـسفي پلخـانف «: درج گرديده است )چاپ شوروي (فلسفي پلخانف

    .»ت واقعي شدماركسيستوان يك نمي. به دو راه جداگانـه اعتقـاد داشـتند در روسيه براي گسترش ماركسيسم و لنين پلخانف

    بـراي انقـالب ، شـرايط عينـي الزم را در روسـيه هـاي مـاركس ، وفادار به انديشه پلخانف و بلـشويكها، كـه سـنت شـكنانه احكـام و لذا از سـوي لنـين ديد سوسياليستي فراهم نمي

    را زير پا گذارده و بر اسـاس سـنن آنارشيـستي و پوپوليـستي انقالبيـون و انگلس ماركس ، عليرغم فقدان شرايط مادي، مترصد تصرف قدرت سياسي و انقـالب سوسياليـستي روسيه

    . متهم شد»اپورتونيسم« و » انديشي خشك«بودند، به ، سوسياليسم تنها در كشوري و انگلس گفت كه بر اساس تئوريهاي ماركس مي پلخانف

    داري بـه حـد كـافي از رشـد رسـيده باشـد؛ ماننـد آن، سـرمايه تواند پيروز شود كه در مي نيز همـواره اميـد خـود را بـه ماركس. و ديگر كشورهاي اروپاي غربي و فرانسه انگلستان

    داري بسته بود و براساس تئـوري ابـزاري خـود، انقـالب ترين كشورهاي سرمايه رشد يافته تـري از رشـد در سـطح پيـشرفته پنداشت كه سوسياليستي را، در كشوري زودتر محقق مي

    دال بـر انقـالب ، نظريـه لنـين لذا، طبيعي بود كه از ديـدگاه پلخـانف . نيروهاي مولده باشد عقب ماندة دهقاني، آنارشيـستي و بالنكيـستي و ضـد ماركسيـستي سوسياليستي در روسية

    از ديـدگاه فهميد، و مي تر از لنين كالسيك را بسيار عميق مس پلخانف، ماركسي .معرفي شود تئوريهـاي او در زمينـه انقـالب اجتمـاعي، . ماركسيست به معناي واقعي كلمه نبود ،لنيناو

    1. Vladimir Ilych Ulyanov (1870 – 1924).

    2. Georgi Plekhanov (1856 – 1918).

  • 8 )1320 ـ 1368(گيري تا فروپاشي حزب توده از شكل

    بـود، كـه روسـيه ) پوپوليـستي (1آنارشيستي و نارودنيكي با نظريات ماركسيسماي از آميزهگري و تصرف لنين به توطئه . هاي ژرف در ميان انقالبيون روسيه داشت پيشينة كهن و ريشه

    قدرت سياسي توسط يك حزب كوچك و متشكل و داراي انضباط آهنين، در شرايط يـك بحران اجتماعي كه حاكميت را ضعيف و ناتوان كرده باشد، بيش از رشد نيروهاي مولـد و

    نـائي بـه تاع بـي - همـين امـر . داد بهـا مـي و پلخـانف ماركس »اپذير تاريخي ن جبر اجتناب « . موفقيت او را در تصرف حاكميت سياسي سبب شد- هاي ماركسيستي دگم

    شـرايط ، در در اين مبـارزه شكـست خـورد و يكـسال پـس از انقـالب اكتبـر پلخانفحاكميــت ماركسيــستها، ايــن بزرگتــرين ماركسيــست دوران خــود، در انــزوا و بيچــارگي

    مرد به اين پير «: چندي قبل از مرگ او، به وي پيام داده بود مشهور است كه لنين . درگذشت !» او احتياجي ندارد به گم كند، طبقه كارگر روسيهبگوئيد گور خود را از روسيه

    »كيش شخصيت« و استالين

    بـا نـام ويـساريونويچ جوگاشـوويلي جـوزف ، . م 1922ال ، از سـ در زمان بيماري لنين آخـر زمام قدرت را بدست گرفت و تا از اهالي گرجستان ) مرد پوالدين ( 2»استالين«حزبي

    ، او را در دوران اسـتالين . بـود العنان و رهبر بالمنازع جهان ماركسيسم عمر، ديكتاتور مطلق كالسيكهاي « بعنوان و لنين و انگلس رساندند و نام او، در كنار نام ماركس »خدائي«به مقام

    لنينيسم و اوج - بمثابه تكامل خالق ماركسيسم هاي استالين عنوان شد و انديشه »ماركسيسم كمونيستهاي كشورهاي ديگر را نيـز ،»پرستي استالين«اين موج . انديشه بشري مطرح گرديد

    تجليـل ، شاعر كمونيست ايراني در شعري چنـين از اسـتالين القاسم الهوتي ابو. دربرگرفت :كرد

    زمين تابع شود چون بيند اين را ستالين گويم و رانم زمين را ، »كتاب اسرار مرگ استالين« درو به روايت مستند آورتورخانوف (ولي با مرگ استالين

    يك «او بعنوان نام ) و بولگانين ، خروشچف ، مالنكوف نفرة بريا 4قتل او در اثر توطئه گروه مطـرح گرديـد كـه در دوران زمامـداري سـي سـاله خـود بـر جهـان »آشام ديكتاتور خون

    مبـارزه بـا در دورة خروشـچف . ميليون انسان را به قتل رسانيده بـود 10كمونيسم، حداقل

    واژة انگليـسي . ه كرد توان ترجم مي »گرائي خلق«م را به فارسي سنارودي. »خلق« به معني »نارود«از واژة روسي . 1

    ، شـناخت و سـنجش احـسان طبـري : براي توضيح بيشتر مراجعه شـود بـه . نيز به همين معنا است »پوپوليسم« .1368، ، انتشارات اميركبيرماركسيسم

    2. Joseph Stalin (1879 – 1953).

  • 9 سير تاريخي ماركسيسم

    و اراوج گرفت و اعتبار آث ) زدائي خود دادند نامي كه شورويها به استالين (»كيش شخصيت «در دوران . تبـديل شـد » جـالد اسـتالين « بـه » خدا استالين« سقوط كرد؛ هاي استالين انديشه

    . زدائي ابعاد نوين و عميقي يافت، استالينگورباچف را، كه و رهبران انقالب اكتبر ترين ياران لنين ود، برجسته در دوران زمامداري خ استالين

    هـاي برجـسته تئوريـسين ) م 1888 -1938 ( و بوخـارين برخي از آنـان چـون تروتـسكي ، كـه ته مركزي حزب بلـشويك روسـيه نفر اعضاي كمي 24از . بودند، نابود كرد ماركسيسم

    نفـر بـه اشـكال مختلـف 5 نفر تيرباران شدند و 11رهبري انقالب اكتبر را بدست داشتند، 1.نابود گرديدند...) ترور و خودكشي و (

    »انقالب مداوم«تروتسكيسم و ماركسيسم يكي از رهبران برجسته 2،»تروتسكي«، با نام حزبي لئون داويدويچ برونشتين

    بارها در زمينـه . تي داشت ا سابقه طوالني مبارز 1917 او قبل از انقالب اكتبر . بود در روسيه را گاه جانب منـشويكها و پلخـانف ؛ به مخالفت برخاستو سازماني با لنين سياسي مسايل

    او بعلـت شخـصيت برجـسته و توانـائي و . گرفت و گاه نظريات مـستقلي را بيـان داشـت ، هاي آخر زندگي لنين در سال. دهندگان و رهبران اصلي انقالب اكتبر بود كارآئي، از سازمان

    رقابـت و سـتيز شـديدي و اسـتالين بر سر قدرت سياسي و رهبري كشور ميان تروتـسكي و تروتسكي ها، كه در زمان بيماري نگاشته، مناسبات استالين در واپسين نامه لنين. درگرفت

    :دارد از شخصيت اين دو رهبر حزب چنين بيان ميا رو ارزيابي خودفراگيرنده نيمـي از خطـر ] و تروتسكياستالين[به پندار من، مناسبات بين اينان

    پـس از آنكـه رفيـق اسـتالين ... توان از آن دوري جـست آن انشعابي است كه مي قـدرتي ] م دبيركل حـزب شـد 1922، از در زمان حيات لنين استالين[دبيركل شد

    بيش از توان در دست خويش متمركز كرد و من اطمينـان نـدارم كـه وي بتوانـد ... از سـوي ديگـر رفيـق تروتـسكي . همواره با احتياط اين قـدرت را بكـار بـرد

    تـوان گفـت كـه شـخص او مي. برجسته نيست هاي برخورداريش تنها از استعداد پراستعدادترين عضو كميته مركزي كنوني است، اما بيش از اندازه خودرأي است و

    ا، مؤسـسه اهللا رض ترجمه دكتر عنايت ،ـ سالهاي حاكميت خروشچف. س. ، نيكيتا مدودف. آ. و ژ مدودف. آ. ر. 1

    .331، 309، ص 1362، ، تهرانانتشارات نوين2. Leon Davidovich Trotsky (1879 – 1940).

  • 10 )1320 ـ 1368(گيري تا فروپاشي حزب توده از شكل

    ايـن دو ويژگـي دو پيـشواي . پـردازد بيش از اندازه به جنبة ناب اداري كارها مي ميـانجي بـه انـشعاب تواند كارهـا را بـي برجسته كنوني كميته مركزي كنوني، مي

    1...بكشاند از 1929 به تبعيـد او در سـال و تروتسكي ، تنازع قدرت ميان استالين پس از مرگ لنين

    در سـال و قتل عام طرفدارانش و سرانجام تـرور او توسـط پلـيس مخفـي اسـتالين روسيهتحت عنوان مبارزه با تروتسكيسم، دهها هزار نفر بيگناه تحويـل . انجاميد در مكزيك 1940 .ها و اردوگاهها نابود گرديدند هاي اعدام شدند و يا در سلول جوخه

    هرچنـد ؛ بـود از نظر تئوريك داراي نظريات مستقل و گاه متضادي بـا لنـين تروتسكي وانمـود شند تا او را يار و همراه صـديق و ادامـه دهنـده راه لنـين كو برخي از پيروانش مي

    .سازنداو بـر . است) دائميانقالب (»انقالب پرمانان «، تئوري هسته مركزي نظريات تروتسكي

    ت و دانـس ، كه انقالب سوسياليستي را در يك كشور غير ممكن مـي اساس نظريات ماركس كـه معتقد بـود انجام گيرد، »داري جهان سرمايه «معتقد بود كه انقالب بايد همزمان در تمام خواهـد در ، اگر مي لذا روسيه . غيرممكن است ،پيروزي انقالب سوسياليستي در يك كشور

    ا انقالب سوسياليستي پيروز شود، بايد با جنگ انقالبي، انقالب خـود را بـه ديگـر كـشوره در كـه بـا شـوروي (صدور انقالب به غرب و افروختن آتش انقالب در آلمـان . صادر كند

    گفـت كـه سـاختمان او مـي . داد را تـشكيل مـي ، اساس تئوري تروتـسكي )حال جنگ بود د انجاميد؛ انقالب سوسياليسم در يك كشور تنها، امكان ناپذير است و به ركود دولتي خواه

    يبرا. داري دولتي غرق خواهد شد خواهد گنديد و در مرداب بوروكراتيسم و احياء سرمايه مطـرح اسـت كـه مـاركس »انقالب جهاني « و »دائميانقالب «حل اين مشكل، چاره همان

    .ساخته بودگفت كه او مي . بود »ك كشور واحد ساختمان سوسياليسم در ي « معتقد به در مقابل، لنين

    داري ، سـرمايه در دوران مـاركس . كنـيم زندگي مـي اوت با دوران ماركس فدوراني مت ما در . گذرانيـد هنوز وارد مرحله انحصاري و امپرياليستي خود نشده و مرحله رقابت آزاد را مـي

    كه پيروزي سوسياليسم در يك كشور غيرممكن است و بايـد گفت ميبدرستي لذا، ماركس ايـن نظـر در آن زمـان . داري انجام گيرد همزمان در چند يا همه كشورهاي پيشرفته سرمايه

    داري وارد صحيح بود، ولي در اواخر قرن نـوزدهم و اوايـل قـرن بيـستم مـيالدي، سـرمايه

    .9 ـ 8، ص 1977، ، مسكورس، انتشارات پروگ)به انگليسي( ت ها و مقاال ، واپسين نامهلنين. اي. و. 1

  • 11 سير تاريخي ماركسيسم

    در اين . آغاز گرديد ) وران امپرياليسم د(مرحله امپرياليستي خود شد و دوران تاريخي نويني تواند و بايد در يك كشور تنها، بـر اسـاس تـضادهاي نوين، انقالب سوسياليستي مي دوران

    لذا از ديـدگاه لنينـي، .ترين حلقه آن، تحقق يابد دروني كشورهاي امپرياليستي و در ضعيف آن، منـسوخ و نادرسـت ، به تعبيـر تروتسكيـستي »انقالب مداوم « و »انقالب جهاني «نظريه .است

    بـراي ترسيد كه هرگونه عمليات تهاجمي از سـوي حكومـت نوپـاي شـوروي مي لنيندر آن . منجر شـود صدور انقالب به ديگر كشورها، به سقوط حاكميت بلشويكها در روسيه

    را در آميـز و كودتاگرانـه، حاكميـت ر عضو، به شيوة توطئـه هزا 40 با زمان حزب بلشويك اي بـود و سراسـر بدست گرفته بود و فاقد حمايـت وسـيع تـوده نفري ميليون 180 روسيه

    دانست كـه مي در چنين شرايطي، لنين . قرار داشت كشور در معرض تهاجم و اشغال آلمان لذا . تا چه حد احمقانه است »انقالب جهاني « و »صدور انقالب «گوئي درباره افههرگونه گز

    :گفت ميگرانه تروتسكي او درباره شعارهاي انقالبي محيط خشن و وحشيانه جنگ جهـاني امپرياليـستي را از اًافراد خيرانديش غالب

    هـاي بـه خيرانديـشي پـردازي نـدارد و چنين محيطي تحمل عبـارت . برند ياد مي : انترناسيوناليسم واقعي يكي و فقط يكي اسـت . نگرد لوحانه به ديد تمسخر مي ساده

    انقالبي در كـشور خـويش و تالش فداكارانه براي گسترش جنبش انقالبي و پيكار 1... و از همين مشي پشتيباني از همين پيكار

    گفت كه به هر قيمتي شده، حتي به بهاي از دست دادن بخش وسيعي از خـاك مي لنين حفـظ متجاوز تسليم شد تا حكومت اقليت بلشويك در مركز روسـيه كشور، بايد به آلمان

    ران ادامـه جنـگ انقالبـي را نظـرات طرفـدا لنـين . مخالف اين نظريه بـود تروتسكي. شود : خواند و نوشت»پردازي انقالبي جمله«

    در آلمان ... با جنگ نميشود شوخي كرد ... سخن بر سر يك مسئله اساسي است اي از شروع انقالب ديده نميشود و اگر اينطور باشـد، آلمانيهـا بـا پيـشروي نشانه

    در انتظـار . گر انتظـار ممكـن نيـست اكنون دي . بيشتر، برتري بدست خواهند آورد تنهـا كـاري كـه ... پـاره تحويـل دادن را به انبار آهن نشستن يعني انقالب روسيه

    .هاست شود كرد پيشنهاد تجديد مذاكرات با آلماني ميضرر و يك صـلح جـدا از ديگـران تـن در ما به قبول يك قرارداد صلح بي ...

    .52، ص 1975، ، مسكو، انتشارات پروگرس2، جلد )به انگليسي (، آثار منتخبهلنين. اي. و. 1

  • 12 )1320 ـ 1368(گيري تا فروپاشي حزب توده از شكل

    اگـر ... كه در حال حاضر براي جنگ انقالبي آمـاده نيـستيم دانيم دهيم، زيرا مي ميبراي بدست آوردن يك صلح جداگانه بسيار پرضرر هم امكان وجود داشته باشـد،

    �. پذيرفتاًحتم... بايد آن را به سود انقالب سوسياليستي كه هنوز ضعيف است »پردازي انقالبي جمله« و سيسمدر چنين شرايطي وفاداري به مارك بود، زيرا حق با لنين

    توانست به سادگي ارتش مي »انترناسيوناليسم پرولتري « و »انقالب جهاني پرولتري «پيرامون هـاي ميليـوني بكـشاند و تـوده و مـسكو عظيم مخالفان رنگارنگ بلشويسم را به پطروگراد

    سرنوشت حكومتي كـه بـر . ماندند حداقل تماشاگر خونسرد اين صحنه مي دهقاني روسيه، ، جـز ايـن برخـوردار نباشـد توطئه اقليتي ناچيز استوار باشد و از حمايـت مـردم محـروم

    ديد، يا غـرق چه؟ آيا به راستي او اين واقعيت تلخ را نمي اما تروتسكي . توانست باشد نمي. ند؟ هـيچ يـك اسـوز دل مي اروپا »كارگران دربند «ئي انقالبي خود بود و براي گرا در آرمان

    داشـت تـا حتـي بـه قيمـت سـرنگوني حكومـت پرستي، او را بر آن مي طلبي و قدرت جاه .بلشويكي، تز خويش را بيان دارد و در ميدان رقابت حزبي براي خود جائي كسب كند

    هــاي احــزاب كمونيــست ، تروتسكيــستدر روســيههــا پــس از تــصفيه تروتسكيــست و ه، از رهبران حزب كمونيست ايـران زاد كشورهاي ديگر نيز تصفيه شدند، از جمله سلطان

    معدوم شد و جمـع كثيـري از ، به اتهام تروتسكيسم توسط استالين رقيب حيدر عمواوغلي نيز بـه ايـن سرنوشـت دچـار ... و، حسابينبي ، نيكهاي ايراني مهاجر، مانند ذره كمونيست .گرديدند

    ولـي در . تروتسكيسم پس از چندي افول كرد و بسياري از پيروان خود را از دست داد ــالهاي ــدد 1960س ــيالدي، مج ــت اً م ــات ياف ــد حي ــه . تجدي ــر ك ــسم معاص تروتسكي

    و آلمـان و بلژيـك و انگلـستان شود، توانست بويژه در آمريكا خوانده مي »نئوتروتسكيسم« هواداراني در ميـان جوانـان بيابـد و در بعـضي غربي و برخي از كشورهاي آمريكاي التين

    هـاي معاصـر، گـرايش تروتسكيـست . نيرومند سياسي تبديل شـود اًكشورها به جريان نسبت گري آنان، توأم با مبـارزه عليـه احـزاب كمونيـست ستيزانه داشته و انقالبي شديد شوروي

    . داشـت نـام »انترناسـيونال چهـارم «زي تروتسكيسم جهاني، ستاد مرك . باشد گرا مي شورويگرائـي و ولي درواقع، تروتسكيسم معاصر، فاقد پيوند و انسجام دروني و دسـتخوش فرقـه

    و حـداقل بـود سازماني متالشي و چند پـاره »انترناسيونال چهارم «. بوداختالف و انشعاب :خواند مي»انترناسيونال چهارم«چهار سازمان خود را نماينده

    .38، ص 1975، ، مسكو، انتشارات پروگرس72، جلد )به انگليسي (، آثار منتخبهلنين. اي. و. 1

  • 13 سير تاريخي ماركسيسم

    المللـي دبيرخانـه بـين « -2؛ مـستقر در لنـدن »المللي انترناسيونال چهارم كميته بين « -1جريان « يا »دبيرخانه مشترك انترناسيونال چهارم « -3؛ مستقر در پاريس »ارمانترناسيونال چه

    انترناسـيونال دبيرخانـه آمريكـاي التـين « -4؛ »ماركسيستي لنينيـستي انترناسـيونال چهـارم ـ كه نيرومندترين آنهاست و در آن، اكثريـت تروتسكيـست »چهارم ين و هـاي آمريكـاي الت

    اين چهار گروه، هر يك خود را . ندشت عضويت دا بخشي از گروهكهاي تروتسكيست اروپا ند و ديگري را به اپورتونيسم و سازشكاري دخوان مي »راستين« و »هاي اصيل تروتسكيست«

    .كردند متهم مي. ديـد نظـر قـرار داده اسـت را مورد تج هاي تروتسكي تروتسكيسم نو، برخي از انديشه

    هـاي دانست و حال آنكه تروتسكيـست ، دهقانان را يك نيروي ارتجاعي مي تروتسكي مثالًدانند و در مقابل، كـارگران معاصر، دهقانان كشورهاي جهان سوم را يك نيروي انقالبي مي

    .سازند متهم مي» بورژواگرائي«كشورهاي پيشرفته صنعتي را به غير انقالبي بودن و :ندردك ، تروتسكيسم را چنين ارزيابي ميهاي شوروي تئوريسين

    گري ماوراء تروتسكيسم خارج از جنبش كمونيستي است، ولي از طريق انقالبي 1.چپ ميكوشد تا بر سياستهاي احزاب كمونيست تأثير گذارد

    ين جريان، بـه علـت ضـديت و نكته مهم در ارزيابي تروتسكيسم معاصر اين است كه ا از سوئي و مطرح ساختن شعارهاي ماوراء انقالبي از سوي ديگر، كه ستيز شديد با شوروي

    و »سـيا «شـد، محـيط مناسـبي بـراي فعاليـت باعث جذب جوانان ماجراجو و تنـدرو مـي در اًكه وسيع بود،هاي جاسوسي بلوك غرب س و ساير سروي »موساد« و »انتليجنت سرويس «

    تروتسكيـسم معاصـر، . نـد ردك آن نفوذ كرده و از آن بمثابه ستون پـنجم خـود اسـتفاده مـي 2. است» آمريكائيماركسيسم«بارزترين مصداق

    شرقي؛ ماركسيسممائوئيسم

    ، در چين انقالب ماركسيستي به رهبري مائوتـسه ، در زمان حيات استالين 1949در سال

    .16، ص 1976، ، مسكوانتشارات پروگرس) به انگليسي( ، ، تروتسكيسم ـ دشمن انقالبسوبولف. اي. آ. 1، دكتـر رضـا ، توسط افرادي چـون هوشـنگ وزيـري و تروتسكيستهاي بنام، چون ايزاك دويچر آثار تروتسكي . 2

    ، تروتسكيـسم »ساواك«قبل از انقالب زير حمايت . به فارسي ترجمه شده است ... و ، داريوش آشوري براهنيحـزب كـارگران «، گروهـك آمريكـائي پس از انقـالب اسـالمي . شد تبليغ مي اي بنام جهان نو در مجله ماهانه

    . بود، تنها سازمان تروتسكيستي ايران، به رهبري بابك زهرائي»سوسياليست

  • 14 )1320 ـ 1368(گيري تا فروپاشي حزب توده از شكل

    سـازمان داده شـد كـه در سـال اين انقالب توسط حزب كمونيست چين . پيروز شد 1دون، رهبـر حـزب تاچـائو لـي . گـذاري شـده بـود پايهو هسيوت و چن تاچائو توسط لي . م 1921

    روي مـتهم بـه راسـت كشته شد و چـن تـو هـسيو . م 1927، در قيام سال كمونيست چين در منـاطق كمونيـست چـين حزب در اين سالها، . ان رهبر حزب شد س لي سپس لي . گرديد

    جنگيـد و طـي مبـارزات مـي 2نـگ تا دورافتاده روستائي و در كوهستانها عليه دولت كومين بـه قتـل توسط رژيم آمريكائي چيانكاي چك ،طوالني، اكثر رهبران درجه يك و دو حزب

    زاده مرفهي كه از رهبـران حـزب در ، دهقان تيجه، مائو در ن . رسيدند و يا به خارج گريختند طي يك كودتاي درون حزبي، قدرت را . م 1935يكي از اياالت دورافتاده بود، توانست در

    بدست گيرد و دبيركل حزب شود و سپس در يك شـبكه كودتـاي خـونين بـا نـام رمـزي از فرهنـگ بـيش از ماركسيـسم ائومـ . مخالفان خود را تصفيه نمايد » جنبش اصالح سبك «

    اعتنـائي بـه توجه او به نقش انقالبـي دهقانـان، بـي . متأثر بود انقالبي جامعه چين - فلسفي از همـان آغـاز، ،توجهي به الگوهـاي كالسـيك انقـالب ماركسيـستي كارگران شهري و بي

    از ماركسيـسم اطـالع كمـي مائو. را برانگيخت و استالين ي كمونيستهاي ارتدكس داعتما بيسـالگي ، تنهـا، در سـي بـر فـراز چـين در كتاب ستاره سـرخ داشت و به روايت ادگاراسنو

    اسـتالين، ايـن . را خوانده بـود اب ماركسيستي، يعني مانيفست حزب كمونيست نخستين كت ميليـوني 700، او را بر مسند رهبـري يـك جامعـه »دست تصادف « را، كه »سواد دهاتي بي «

    و انقـالب مـائو نگريست و ، به چشم تحقير مي داده بود قرار آسيائي در همسايگي شوروي هيچگـاه استالين. دانست در بازيهاي ديپلماتيك با بلوك غرب مي »مهره« را بيشتر يك چين را، »سواد دهاتي بي «ولي دست تقدير، همين . جدي نگرفت »تئوريسين« را بعنوان يك مائو

    هـائي كـه او بدل كرد و تئوري ماركسيسم، به چهره شاخص در جهان پس از مرگ استالين داشـت، در ميـان عناصـر بيان مـي نيمه مستعمره چين - بر اساس تجربه جامعه نيمه فئودال

    داراي مكتـب مـستقلي در چپ جهان سوم جاذبه وسيع كسب كـرد، حـال آنكـه اسـتالين سـه ويژگـي در ديدگاه روشنفكران چپگراي جهـان سـوم، نظريـات مـائو . نشد يسمماركس

    :نمود داشت، كه فاقد معايب ماركسيسم سنتي بود و آنرا مقبول ميآشـنائي سـخن زده و رنجديده برخاسته بود و كم و بيش با زبان از شرق ستم مائو :اول

    .گفت مي

    1. Mao – tse Tung ( 1893 – 1974).

    . Kuomintang. تأسيس شد1911 كه در حزب ناسيوناليسم چين. 2

  • 15 سير تاريخي ماركسيسم

    ا برخاسته از تجربه يك كشور جهان سوم بود كه اكثريت مطلق سكنه ه اين تئوري : دوم از قيامهاي »عالمانه«داد، و نه استنتاجات آن را محرومين استعمارزده و روستائي تشكيل مي

    .اند كارگري كشورهاي پيشرفته صنعتي، كه خود در استعمار جهان سوم، ذينفعهان سوم كـه جا نشان نداده بود و روشنفكران چپ ماهيت استكباري خود ر چين: سوم

    بـاور به ستوه آمده ولـي بـه ماركسيـسم از استبداد استاليني و انحطاط سوسياليسم شوروي . اميد بستند»سوسياليسم شرقي«داشتند، به اين

    بـدل گرديـد و بـه رقيـب جـدي شـوروي به سرعت گسترش يافت و چين مائوئيسم شـمالي خـود خـارج »بـرادر بـزرگ « را از چنگ كوشيد تا پرچم رهبري جهان ماركسيسم

    .سازدـ . م 1840و . م 1830هـاي براساس تجربيات انقـالب و انگلس زماني ماركس ا و اروپ

    هـاي خـود پرداختنـد و از ايـن حـوادث به تدوين تئوري ،.) م 1871 (»كمون پاريس «قيام قانونمنديهاي عـام و جهـان شـمول انقـالب «ند كه دستنتاجات تئوريك كرده و تصور نمو ا

    بايـد راه اروپـاي قـرن براساس اين سيستم سازي، گويي دنيـا . اند رده را كشف ك »اجتماعي . ديده بودند و انگلساي كه ماركس نوزدهم را بپويد، و آنهم تنها از آن زاويه

    بيـات آن از تجربه كودتاي بلشويكي خود چنان سرمست شـد كـه بـه تعمـيم تجر لنين داد و از ارائـه اي هاي عـالم نـسخه از پـيش حاضـر و آمـاده دست زد و براي همه انقالب

    :او گفت! دم زد»اهميت جهان شمول تجربه انقالب كبير اكتبر«در ماههـاي ... بدسـت آورد پس از آنكه پرولتاريا قدرت سياسي را در روسـيه

    مانـده و عقـب كن بود چنين بنظر رسـد كـه فـرق عظـيم بـين روسـيه نخست مم كشورهاي پيشرو اروپاي باختري، انقالب پرولتاريا را در اين كشورها خيلي كم به

    اي در المللي بس قابل مالحظه ولي اكنون ما تجربه بين . انقالب ما شبيه خواهد كرد دهد كه برخي از مشخـصات اصـلي دست داريم كه با نهايت صراحت گواهي مي

    روسي نبـوده، اً ملي و صرف اًانقالب ما داراي اهميت محلي، يعني اهميت اختصاص � .المللي دارد بلكه اهميت بين

    دوران جديـد و فـصل نـويني در تـاريخ بـشريت « مدعي شد كه با انقـالب اكتبـر لنين تاريخ جهان دگرگـون گرديـده و از ايـن پـس همـه »ن اصلي مضمو« و »گشوده شده است

    ! بروند»راه اكتبر«جوامع بايد از

    .735ن، ص هرمزا ، ترجمه محمد پور)به فارسي ـ يك جلدي (، آثار منتخبهلنين. اي. و. 1

  • 16 )1320 ـ 1368(گيري تا فروپاشي حزب توده از شكل

    نظيـر اي است بي ، شيفته از پيروزي خود، گمان برد كه نابغه مائو. چنين شد نيز در چين فه و تئـوري خود را بعنوان آخرين كـالم در علـم و فلـس »هاي انديشه«در تاريخ بشر و لذا

    ـ ، عـضو دفتـر سياسـي و دب وان مين. انقالب اجتماعي به تمامي جهان صادر نمود ر كميتـه ي كه بود گريخت، مدعي به شوروي كه بدليل مخالفت با مائو مركزي حزب كمونيست چين

    وان . بود كه نامش را به عنوان يك صاحب تئوري در تـاريخ جـاودان سـازد آن مائو ديوانة :نويسد در خاطراتش چنين ميمين

    در مالقاتهاي خصوصي خود با اعـضاي دفتـر سياسـي، ، مائو 1949از سپتامبر او در يكـي از مباحثـات . شتدا بيان مي »مائوئيسم« طرح خود را براي ايجاد اًغالب

    :خود با من چنين گفتنظر شما در ايـن بـاره . را بيافرينم خواهم مائوئيسم ، من مي رفيق وان مين : مائو چيست؟

    چرا؟: وان ميند، طي دوران حياتش از گردونـه خود باش »ايسم«زيرا اگر يك رهب�