19
مؤلفهیه و آله عل صلی(براكرم پیامجتماعیقای از اخ های) گستردهضای جامعه اعاط و تعامل بان، ارتبنساطارتبا ترین اسان با جامعهط انرتباش است. در چگونگی ا خوی ی یز آنها ادامه به برخی اجود دارد كه در و)ص(براكرمتار و رفتار پیامدی در گفمون، محورهای متعد پیراشاره می ا كنیم. 1 خوش ـقی اخ خوش در دیندی كلی، عنصریقی اخن استنسا در موفقیت اهم و عاملی م داری. هم شاید م)ص(ژگی رسول خدا ترین ویره شده است:شایز بدان ا ن قرآن اوست كه درق برتر اخ« م هستیق عظی كه تو دارای اخ به راستی1 قرآن با] جید نرم تم(ی رسول خدا خوید می تأكی) ص تندخو مییشان كند كه اگر ا از اطرافش پراكنده میردم بود، م[. شدند2 ] خوش سیرهقی، در اخص(براكرم پیامجتماعی یا) خوردار است؛ به گونهی بریه واز جایگا ،ا)ص( ای كه رسول خداژگی كامل كردن ویلت خود را هدف رسا[قیی اخی وا ها3 دیگر، كاتی و در روای] مل كردن خوش[قی اخ4 دانسته] فرموده است: تا آنجا كه است« ق نیك استن اخ همام اس5 ق نیك را نصفت نیز اخیاخی روا برت در آن حضر] دانسته دین[. اند6 ] كو را میق نی اخبت الهیت. هركس از این موهت دانس كسب دیگر فضایل و كما توان كلیدشد، به راحتی میر باخوردا بر تواند، پلهیل همین دل كند. شاید به را طی معنویشرفت مادی و و پی ترقی های فرمود:)ص(براكرم پیام« بندهق نیك خود به بزرگ اخ با ی خداجات آخرت و منزلین در تر گاه و مراتب شریف ها می رسد...7 درآمیخته كه مؤمنیشانلت و شریعت اق نیك با رسا اخ] اد را خوش ترین افرق اخ آنها می تریناند: د« ً حسنهم خلقا اً یماناین اومن الم اكمل8 گین و سن] ك معرفی میق نین عمل را در روز داوری، داشتن اخ تری[. كند9 ] را به خود نزدیك كسانیسان ان تر میان بهتر باشد:قشاند كه اخ د« دوست داشتنی و نزدیك برای من ترین شما ترین شما روز در من به خوش قیامت،ق اخ متواضع و ترین شماست ترین11 ] خوش)ص( رسول خدا[جب جلب خیر دنیا و آخرتقی را مو اخ11 [ع از آتش جهنم و مان] 12 فرموده است: دانسته و] « دباری خدای عزوجل؛ بر است و نه ازه از منر كسی نباشد، ن سه چیز است كه اگر دن را ردنادا جهالت نای كه با آن ا ك[.ز داردلهی باناز گناها كه وی را ادگی كند و ورعیردم زن كه با آن در میان مكیق نی ند؛ اخ13 ین هم چنیشان ا] فرموده اند:« عمال بنده ترازوی ا كه روز قیامت، درزیخستین چی ن خدا گذاشته می یق نیك اوست شود، اخ14 نیز] فرموده:« ی بهتر از خوش چیز ترازویقی، در اخار نمیسان قر عمل ان گیرد15 ] ین فرمود: همچن« شبیهسان ان ترین به من، خوشق اخرین شماست ت16 و] « امت، نزدیك در قیمه خوش از هی است كه به من كسسان ان ترینق اخ ترنوادهی خاشد و برا با بهتر باشدمه اش از ه17 پیامبر كامل] ن را خوش مؤمنا ترینق اخ آنها می ترین[ دانست18 و بر] خوشد می با آنها تأكیردم و دست دادنی با م روی و صالحان مین، شهداان، صدیقاق مؤمند و آن را اخ كر[. شناسند19 ] شان پرسید:د و از اییستا ا)ص( رسول خداوزی مردی مقابل ر« ن چیست؟ا! دی پیامبر خد ای» فرمود:« خوشقی اخ» یشان آمدره از سمت چپ ا مرد دوباه فرمودت نیز دوبار كرد و حضرا مطرحسش ر و همان پر: « خوشقی اخ» این فرمود:و نگاه كرد و، به ا)ص(سید. رسول خداا پرن سؤال رد و همایشان آم مرد از پشت سر ا بار« دین را آیا نمی نشوی خشمگین كه است آن دین فهمی؟21 ] چیست نیزكی پرسش كه نیسخ به این در پا)ص( رسول خدا فرمود:« كی همان خوش نیقی است... اخ21 ام ام] ژگیان وی در بی)ع( علیص(ی رسول خدا ها) می فرماید:« نگاه میزمان غیرود را از سخنیشان زبان خ ا داشت. نمید و كاری مأنوس بوردمره با م همواموگ هر قو باشند؛ بزر او گریزانند و از پراكنده شو كرد كه از اطرافشوهی ر گر می ا احترام خود میرانی قومد و وی را به حكم كرا میردم جویز كارهای مدواران خول یاشت... احوا گما شدر می و تحقی را تقبیحت، و كارهای زشت تقوییك را تحسین و و كارهای نا میانهد. در كاره كرد و از ترس آنكه بو روحراف گرایند، لحظه، به انم غافل شده مردز كار آ ای ا نها غافل نمی[... ماند22 انردم چنخورد با م بریشان درقا اخ] ه بود...م شد مردخی پدریر بره تعب بود كه ب نرم و گشاده22 ژگی وی برایق مختلفییات مصادی در روا] یی وا ها است از: راستخی آنها عبارت كه برق بیان شدهرم اخ یا مكاقی اخنت داری، صلهمای، ا گویرحام یاپیوند با( خویشان) ر چند بههان، حیا، گذشت، بیان حق هن و همراوق همسایگان، رعایت حقزمنداطعام نیان، ایهما به م ، احترام[.سان باشدر خود ان ضر24 برابر خوش در] ه كردهشارفی آن اامدهای منات، به پی است كه روایقیقی، بداخ اخ اند.ص(رسول خدا) فرمود:« ل آدمیقی عم بداخ فاسد می راكه عسل راان كه سرد، همانس كن25 ] ین فرمود: همچن« دو جمع نمیسلمان خصلت در مقی و بخل: بداخ شود26 ] اهی نابخشودنی گنیشانهاز نگاقی ا بداخ[. ست27 مكن كه م] است آدمی را به پست[م بكشاند درجات جهن ترین28 مه و حتی ه] ن را بینسادات ا ی عبا اثر كند؛ی نزدی مثال روز برا را روزه و شب روزها تعریف شد كه از زنی)ص( رسول خداق بوده، بداخما مشغول است؛ اه عبادت را ب هانش آزار می با زبانش را همسایگات دربارههد. آن حضر د فرمود: ی او« زمره نیست؛ او دری در وی خیرهالی آتش یا است29 ]

akhlagh

Embed Size (px)

DESCRIPTION

 

Citation preview

هایی‌از‌اخالق‌اجتماعی‌پیامبراكرم)صلی‌هللا‌علیه‌و‌آله‌مؤلفه )

‌اعضای‌جامعه‌گسترده ‌با ‌تعامل ‌ارتباط‌و ‌جامعه‌ترین‌ارتباط‌انسان، ‌با ‌در‌چگونگی‌ارتباط‌انسان ی‌‌ی‌خویش‌است.

كنیم‌اشاره‌میپیرامون،‌محورهای‌متعددی‌در‌گفتار‌و‌رفتار‌پیامبراكرم)ص(‌وجود‌دارد‌كه‌در‌ادامه‌به‌برخی‌از‌آنها‌ .

1 ‌خوش اخالقی‌ـ

داری‌و‌عاملی‌مهم‌در‌موفقیت‌انسان‌است‌اخالقی،‌عنصری‌كلیدی‌در‌دین‌خوش ترین‌ویژگی‌رسول‌خدا)ص(‌‌شاید‌مهم .

‌ ‌است: [‌قرآن‌با‌1«]به‌راستی‌كه‌تو‌دارای‌اخالق‌عظیم‌هستی»اخالق‌برتر‌اوست‌كه‌در‌قرآن‌نیز‌بدان‌اشاره‌شده

‌نرم ‌خدا)‌تمجید ‌رسول ‌میخویی ‌تأكید ‌می‌‌ص( ‌تندخو ‌ایشان ‌اگر ‌كه ‌می‌‌كند ‌اطرافش‌پراكنده ‌از ‌مردم [‌2شدند.]‌‌بود،

ی‌اجتماعی‌پیامبراكرم)ص‌اخالقی،‌در‌سیره‌خوش ) ای‌كه‌رسول‌خدا)ص(‌‌،‌از‌جایگاه‌واالیی‌برخوردار‌است؛‌به‌گونه

[‌دانسته‌4اخالقی]‌مل‌كردن‌خوش[‌و‌در‌روایتی‌دیگر،‌كا3های‌واالی‌اخالقی]‌هدف‌رسالت‌خود‌را‌كامل‌كردن‌ویژگی

[‌آن‌حضرت‌در‌برخی‌روایات‌نیز‌اخالق‌نیك‌را‌نصف‌5«]اسالم‌همان‌اخالق‌نیك‌است»است‌تا‌آنجا‌كه‌فرموده‌است:‌

‌دانسته 6اند.]‌دین ‌می [ ‌را ‌نیكو ‌‌اخالق ‌موهبت‌الهی ‌این ‌هركس‌از ‌كماالت‌دانست. ‌و ‌فضایل ‌كسب‌دیگر ‌كلید توان

‌می ‌راحتی ‌به ‌باشد، ‌پله‌برخوردار ‌دلیل‌‌تواند، ‌همین ‌به ‌شاید ‌كند. ‌طی ‌را ‌معنوی ‌و ‌مادی ‌پیشرفت ‌و ‌ترقی های

‌ ‌فرمود: ‌بزرگ‌بنده»پیامبراكرم)ص( ‌به ‌اخالق‌نیك‌خود ‌با ‌و‌مراتب‌شریف‌‌گاه‌ترین‌درجات‌آخرت‌و‌منزل‌ی‌خدا ها

داند:‌‌‌ترین‌آنها‌می‌اخالق‌ترین‌افراد‌را‌خوش‌[‌اخالق‌نیك‌با‌رسالت‌و‌شریعت‌ایشان‌درآمیخته‌كه‌مؤمن7«]رسد...‌‌می

[‌9كند.]‌‌ترین‌عمل‌را‌در‌روز‌داوری،‌داشتن‌اخالق‌نیك‌معرفی‌می‌[‌و‌سنگین8«]اكمل‌المومنین‌ایمانا‌احسنهم‌خلقا‌»

ترین‌شما‌‌ترین‌شما‌برای‌من‌و‌نزدیك‌داشتنی‌دوست»داند‌كه‌اخالقشان‌بهتر‌باشد:‌‌‌تر‌می‌انسان‌كسانی‌را‌به‌خود‌نزدیك

‌روز ‌در ‌من ‌خوش‌به ‌متواضع‌اخالق‌قیامت، ‌و ‌شماست‌ترین 11«]ترین ]

[‌دانسته‌و‌فرموده‌است:‌12[‌و‌مانع‌از‌آتش‌جهنم]11اخالقی‌را‌موجب‌جلب‌خیر‌دنیا‌و‌آخرت]‌رسول‌خدا)ص(‌خوش

ای‌كه‌با‌آن‌جهالت‌نادانان‌را‌رد‌‌سه‌چیز‌است‌كه‌اگر‌در‌كسی‌نباشد،‌نه‌از‌من‌است‌و‌نه‌از‌خدای‌عزوجل؛‌بردباری»

[‌ایشان‌هم‌چنین‌13ند؛‌اخالق‌نیكی‌كه‌با‌آن‌در‌میان‌مردم‌زندگی‌كند‌و‌ورعی‌كه‌وی‌را‌از‌گناهان‌الهی‌باز‌دارد.]ك

‌‌[‌نیز14«]شود،‌اخالق‌نیك‌اوست‌ی‌خدا‌گذاشته‌می‌نخستین‌چیزی‌كه‌روز‌قیامت،‌در‌ترازوی‌اعمال‌بنده»اند:‌‌فرموده

ترین‌انسان‌‌شبیه»همچنین‌فرمود:‌‌‌[15«]گیرد‌‌عمل‌انسان‌قرار‌نمیاخالقی،‌در‌ترازوی‌‌چیزی‌بهتر‌از‌خوش»فرموده:‌

تر‌‌اخالق‌ترین‌انسان‌به‌من‌كسی‌است‌كه‌از‌همه‌خوش‌در‌قیامت،‌نزدیك»[‌و‌16«]ترین‌شماست‌اخالق‌به‌من،‌خوش

[‌و‌بر‌18دانست]‌‌ترین‌آنها‌می‌اخالق‌ترین‌مؤمنان‌را‌خوش‌[‌پیامبر‌كامل17«]اش‌از‌همه‌بهتر‌باشد‌باشد‌و‌برای‌خانواده

[‌19شناسند.]‌كرد‌و‌آن‌را‌اخالق‌مؤمنان،‌صدیقان،‌شهدا‌و‌صالحان‌می‌رویی‌با‌مردم‌و‌دست‌دادن‌با‌آنها‌تأكید‌می‌خوش

«‌اخالقی‌خوش»فرمود:‌«‌ای‌پیامبر‌خدا!‌دین‌چیست؟»روزی‌مردی‌مقابل‌رسول‌خدا)ص(‌ایستاد‌و‌از‌ایشان‌پرسید:‌

و‌همان‌پرسش‌را‌مطرح‌كرد‌و‌حضرت‌نیز‌دوباره‌فرمودمرد‌دوباره‌از‌سمت‌چپ‌ایشان‌آمد‌ : « این‌«‌اخالقی‌خوش

‌ ‌فرمود: ‌و ‌كرد ‌نگاه ‌او ‌به ‌خدا)ص(، ‌رسول ‌پرسید. ‌را ‌سؤال ‌همان ‌و ‌آمد ‌ایشان ‌پشت‌سر ‌از ‌مرد ‌را‌»بار ‌دین آیا

‌نشوی‌نمی ‌خشمگین ‌كه ‌است ‌آن ‌دین 21«]فهمی؟ ]

‌ ‌نیكی‌چیست‌نیز ‌پرسش‌كه ‌این ‌به ‌پاسخ ‌در ‌خدا)ص( ‌رسول ‌خوش»فرمود: ‌همان ‌است...‌نیكی ‌امام‌21«]اخالقی ]

‌ویژگی ‌بیان ‌در ‌خدا)ص‌علی)ع( های‌رسول ‌‌‌می ( ‌می»فرماید: ‌نگاه ‌سخنان‌غیرالزم ‌از ‌را ‌زبان‌خود ‌‌‌ایشان داشت.

‌مأنوس‌بود‌و‌كاری‌نمی ‌مردم ‌با ‌و‌‌‌همواره ‌بزرگ‌هر‌قوم ‌و‌از‌او‌گریزان‌باشند؛ ‌شوند ‌از‌اطرافش‌پراكنده ‌كه كرد

شد‌‌‌گماشت...‌احوال‌یاران‌خود‌و‌از‌كارهای‌مردم‌جویا‌می‌‌كرد‌و‌وی‌را‌به‌حكمرانی‌قوم‌خود‌می‌‌ا‌احترام‌میگروهی‌ر

رو‌بود‌و‌از‌ترس‌آنكه‌‌كرد.‌در‌كارها‌میانه‌و‌كارهای‌نیك‌را‌تحسین‌و‌تقویت،‌و‌كارهای‌زشت‌را‌تقبیح‌و‌تحقیر‌می

[‌اخالق‌ایشان‌در‌برخورد‌با‌مردم‌چنان‌22ماند...]‌‌نها‌غافل‌نمیای‌از‌كار‌آ‌مردم‌غافل‌شده،‌به‌انحراف‌گرایند،‌لحظه

های‌واالی‌‌[‌در‌روایات‌مصادیق‌مختلفی‌برای‌ویژگی22«]نرم‌و‌گشاده‌بود‌كه‌به‌تعبیر‌برخی‌پدر‌مردم‌شده‌بود...

‌راست ‌عبارت‌است‌از: ‌آنها ‌برخی ‌كه ‌شده ‌بیان ‌اخالق ‌مكارم ‌یا ‌صله‌اخالقی ‌امانت‌داری، ‌ارحام‌گویی، ‌با‌ی )پیوند

،‌احترام‌به‌میهمان،‌اطعام‌نیازمندان،‌رعایت‌حقوق‌همسایگان‌و‌همراهان،‌حیا،‌گذشت،‌بیان‌حق‌هر‌چند‌به‌(خویشان

اند.‌‌اخالقی،‌بداخالقی‌است‌كه‌روایات،‌به‌پیامدهای‌منفی‌آن‌اشاره‌كرده‌[‌در‌برابر‌خوش24ضرر‌خود‌انسان‌باشد.]

25«]كند،‌همانسان‌كه‌سركه‌عسل‌را‌‌را‌فاسد‌می‌‌‌بداخالقی‌عمل‌آدمی»فرمود:‌ (رسول‌خدا)ص دو‌»همچنین‌فرمود:‌ [

26«]شود:‌بداخالقی‌و‌بخل‌خصلت‌در‌مسلمان‌جمع‌نمی [‌كه‌ممكن‌27ست.]‌بداخالقی‌از‌نگاه‌ایشان‌گناهی‌نابخشودنی [

برای‌مثال‌روزی‌نزد‌‌اثر‌كند؛‌ی‌عبادات‌انسان‌را‌بی‌[‌و‌حتی‌همه28ترین‌درجات‌جهنم‌بكشاند]‌را‌به‌پست‌‌‌است‌آدمی

‌شب ‌و ‌روزه ‌را ‌روزها ‌كه ‌تعریف‌شد ‌زنی ‌از ‌خدا)ص( ‌بوده،‌‌رسول ‌بداخالق ‌اما ‌است؛ ‌مشغول ‌عبادت ‌به ‌را ها

ی‌اهالی‌آتش‌‌خیری‌در‌وی‌نیست؛‌او‌در‌زمره»ی‌او‌فرمود:‌‌دهد.‌آن‌حضرت‌درباره‌‌همسایگانش‌را‌با‌زبانش‌آزار‌می

29«]است ]

‌خیرخواهی2 ـ

یار‌مهم‌و‌كلیدی‌در‌موفقیت‌انسان‌و‌رسیدن‌به‌پاداش‌عظیم‌الهی‌است.‌در‌علم‌اخالق،‌خیرخواهی‌خیرخواهی‌اصلی‌بس

های‌خدا‌برای‌مردم‌است‌و‌هیچ‌دوست‌ندارد‌كه‌به‌آنها‌بدی‌‌در‌مقابل‌حسادت‌است.‌فرد‌خیرخواه‌خواهان‌بقای‌نعمت

رمودف‌‌كرد‌و‌می‌‌برسد.‌رسول‌خدا)ص(‌همواره‌مردم‌را‌به‌خیرخواهی‌توصیه‌می در‌روز‌قیامت‌بزرگترین‌منزلت‌» :

انسان‌باید‌»فرمود:‌‌[‌نیز‌می31«]ها‌را‌در‌راه‌خیر‌برای‌مردم‌برداشته‌باشند‌سانی‌است‌كه‌بیشترین‌گام‌و‌مقام‌از‌آن

‌خودش‌است ‌همانسان‌كه‌خیرخواه ‌برادر‌مؤمنش‌باشد؛ ‌ایشان‌در‌سخنی‌فرموده31«]خیرخواه ]‌‌ هركس‌در‌پی‌»اند:

‌است‌انجام‌كاری‌برای ‌خیانت‌كرده ‌و‌رسول‌خدا ‌به‌خدا ‌نباشد. [‌32«]برادر‌مؤمنش‌باشد:‌ولی‌در‌حق‌او‌خیرخواه

[‌33اش‌نیز‌دوست‌بدارد]‌ی‌خیرخواهی‌این‌است‌كه‌انسان‌آنچه‌برای‌خود‌دوست‌دارد،‌برای‌برادر‌دینی‌آخرین‌مرتبه

،‌برای‌برادر‌مؤمنش‌دوست‌نداشته‌انسان‌تا‌وقتی‌آنچه‌برای‌خود‌دوست‌دارد»رسول‌خدا)ص(‌طی‌فرازی‌فرمودند:‌

‌است ‌نیاورده ‌ایمان ‌34«]باشد، ‌فرمود: ‌نیز ‌و ‌نمی‌بنده»[ ‌ایمانش‌كامل ‌خدا ‌كند،‌‌ی ‌نیكو ‌اخالقش‌را ‌آنكه ‌مگر شود:

دارد‌برای‌مردم‌نیز‌دوست‌بدارد؛‌كسانی‌هستند‌كه‌بدون‌انجام‌اعمال‌‌‌خشمش‌را‌فرو‌برد‌و‌آنچه‌برای‌خود‌دوست‌می

‌خی ‌با ‌تنها ‌و ‌میخاصی ‌بهشت ‌وارد ‌مسلمانان، ‌برای 35«]شوند‌‌رخواهی ]

شد.‌چنانكه‌گذشت،‌گاه‌از‌كسانی‌كه‌در‌حضورش‌بودند،‌حال‌‌گاه‌از‌خیرخواهی‌مردم‌غافل‌نمی‌پیامبراكرم)ص(‌هیچ

‌باید‌حاضران‌به‌گوش‌غایبان‌برسانند‌و‌نیاز‌كسانی‌را‌كه‌به‌من‌دسترسی‌ندارند،‌به»فرمود:‌‌‌پرسید‌و‌می‌‌مردم‌را‌می

من‌برسانید؛‌چرا‌كه‌هركس‌نیاز‌شخصی‌را‌كه‌خود‌قادر‌به‌رساندن‌آن‌نیست،‌به‌زمامدار‌برساند‌و‌بازگو‌كند،‌خداوند‌

‌گام ‌استوار‌می‌در‌روز‌قیامت، ‌به‌36«]گرداند...‌‌های‌او‌را ‌را ‌از‌روی‌خیرخواهی‌برای‌مردم‌و‌هدایت‌آنها،‌خود ]

فلعلك‌باخع‌نفسك‌علی‌ءاثارهم‌»خدای‌سبحان‌خطاب‌به‌ایشان‌فرمود:‌ای‌كه‌‌انداخت؛‌به‌گونه‌‌فرسا‌می‌های‌طاقت‌زحمت

‌الحدیث‌اسفا ‌بهذا ‌یومنوا ‌لم ‌از‌غم‌و‌‌‌[)بیم‌آن‌می37«]ان ‌به‌این‌سخن‌ایمان‌نیاورند،‌تو‌جان‌خود‌را رود‌كه‌اگر‌آنها

سنگ‌خیرخواهی‌را‌دركارهای‌خود‌‌مردم،‌اصل‌گرانی‌‌اندوه‌درپیگیری]كار[‌شان‌تباه‌كنی(!‌روشن‌است‌كه‌اگر‌همه

كس،‌هیچ‌وقت‌‌بندد؛‌دیگر‌هیچ‌‌پذیرد‌و‌هم‌خیانت‌در‌كارها‌از‌جامعه‌رخت‌برمی‌‌‌به‌كاربندند،‌هم‌وجدان‌كاری‌تحقق‌می

‌كوتاهی‌نمی ‌كار‌‌‌در‌كار‌خود ‌به ‌نهایت‌دقت‌و‌دلسوزی، ‌با ‌دیگران، ‌دلیل‌خیرخواهی‌نسبت‌به ‌به ‌همگان، ‌بلكه ‌كند،

كه‌‌‌‌امروزه،‌بسیاری‌جوامع‌اسالمی .خویش‌خواهند‌پرداخت‌و‌بدین‌ترتیب،‌جامعه‌جهش‌اقتصادی‌بزرگی‌خواهد‌كرد

‌اسالمی ‌زیان‌‌‌اخالق ‌بیشترین ‌نشده، ‌نهادینه ‌آنها ‌می‌در ‌اصل ‌رعایت‌این ‌عدم ‌از ‌را ‌اجتماعی ‌اقتصادی‌و بینند‌‌های .

3 ‌مردم داری‌ـ

دار‌‌و‌نفوذ‌در‌قلوب‌آنان،‌در‌كنار‌آنها‌زیستن‌و‌دوری‌نكردن‌از‌آنهاست.‌مردم‌های‌بسیار‌موثر‌در‌جذب‌مردم‌از‌روش

كسی‌است‌كه‌همواره‌در‌كنار‌مردم‌باشد؛‌با‌آنها‌خو‌بگیرد؛‌با‌آداب‌و‌سنن‌آنها‌آشنا‌باشد‌و‌تا‌جایی‌كه‌با‌دین‌خدا‌در‌

‌رسو ‌بداند. ‌شریك ‌آنها ‌شادی ‌و ‌غم ‌در ‌را ‌خود ‌و ‌رعایت‌كند ‌را ‌آنها ‌نیست، ‌و‌تضاد ‌بردباری ‌حلم، ‌با ‌خدا)ص( ل

خواهی‌منحصر‌به‌فرد‌خود،‌همواره‌در‌كنار‌مردم‌و‌از‌حال‌آنها‌باخبر‌بود‌و‌در‌غم‌و‌شادی‌با‌آنها‌شریك‌بود؛‌در‌‌نیك

[‌با‌38شد.]‌‌ی‌او‌می‌ی‌مدینه،‌عازم‌خانه‌كرد‌و‌برای‌عیادت‌مریض،‌حتی‌در‌دورترین‌نقطه‌‌تشییع‌جنازه‌شركت‌می

‌مأنوس‌ب ‌بسیار ‌میمردم ‌برخورد ‌آنها ‌با ‌بزرگواری ‌و ‌تواضع ‌كمال ‌با ‌و ‌هیچ‌‌ود ‌تافته‌كرد؛ ‌را ‌خود ‌بافته‌‌گاه ‌جدا ی

كرد‌و‌به‌دست‌خود‌به‌خانه‌‌‌دانست؛‌نیازهایش‌را‌خود‌از‌بازار‌تهیه‌می‌‌دانست‌و‌هرگز‌خود‌را‌از‌مردم‌متمایز‌نمی‌‌نمی

كرد‌و‌تا‌فرد‌مقابل‌دستش‌را‌‌‌یا‌فقیر‌هر‌دو‌مصاحفه‌می‌كرد‌و‌با‌ثروتمند‌‌برد.‌به‌همگان،‌كوچك‌تا‌بزرگ،‌سالم‌می‌‌می

داری‌چنان‌حساس‌بود‌كه‌بر‌اساس‌‌ساخت.‌رسول‌خدا)ص(‌در‌مردم‌‌كشید،‌دست‌مبارك‌خود‌را‌از‌دستش‌جدا‌نمی‌‌نمی

‌سه‌روز‌نمی ‌اگر‌یكی‌از‌مسلمانان‌را ‌می‌‌روایتی، ‌از‌حال‌او‌جویا ‌اگر‌معلوم‌می‌‌دید، ‌كه‌در‌مسافرت‌ا‌‌شد؛ ست،‌شد

كس‌را‌‌[‌هیچ39رفت.]‌‌شتافت‌و‌اگر‌بیمار‌بود،‌به‌عیادتش‌می‌‌كرد‌و‌اگر‌در‌مسافرت‌نبود،‌به‌دیدارش‌می‌‌برایش‌دعا‌می

‌نمی ‌استثنا ‌خویش ‌توجه ‌گرمی‌‌از ‌به ‌را ‌بردگان ‌دعوت ‌حتی 41پذیرفت.]‌‌می‌‌‌كرد؛ ]

‌هی ‌دیگران ‌و ‌خود ‌بین ‌و ‌بودند ‌بیزار ‌تكلفی ‌هرگونه ‌از ‌حضرت ‌آن ‌اینكه ‌نمیبا ‌قائل ‌امتیازی ‌برخی‌‌‌چ ‌گاه شدند،

شدند؛‌از‌این‌رو،‌پیامبر‌گاه‌كسانی‌را‌كه‌به‌هنگام‌برخورد‌با‌ایشان‌‌‌نیازمندان،‌مقهور‌شكوه‌مقام‌و‌نام‌پیامبری‌او‌می

‌می ‌لكنت‌زبان ‌چهره‌‌دچار ‌در ‌تأثیرپذیری ‌آثار ‌یا ‌می‌شدند، ‌مشاهده ‌درآغوش‌می‌‌هایشان ‌محبت‌‌‌شد، ‌آنها ‌به گرفت‌و

‌نیازمندی‌نزد‌‌كرد‌كه‌از‌شكوه‌و‌ابهت‌ایشان،‌دچار‌شتاب‌‌كرد‌و‌كاری‌می‌‌می زدگی‌و‌عجله‌نشوند...‌همچنین‌هرگاه

‌می‌‌ایشان‌می ‌فورا ‌اشكالی‌ندارد]‌‌آمد، ‌كه‌وی‌هرگز‌احساس‌شرمندگی‌نكند.‌‌‌[‌و‌بدین‌ترتیب‌كاری‌می41فرمود: كرد

گذاری‌‌ردند،‌تا‌برایشان‌از‌خدا‌خیر‌و‌بركت‌بخواهد‌یا‌ایشان‌را‌نامآو‌‌مردم‌مدینه‌همیشه‌كودكان‌خود‌را‌نزد‌پیامبر‌می

نشاند.‌در‌این‌میان‌چه‌بسا‌كودك‌دامان‌آن‌‌‌گرفت‌و‌در‌دامان‌خود‌می‌‌كند.‌رسول‌خدا)ص(‌نیز‌كودك‌را‌در‌آغوش‌می

ص(‌آنها‌را‌ازاین‌كشیدند؛‌ولی‌رسول‌خدا)‌‌كرد.‌برخی‌حاضران‌با‌ناراحتی‌بر‌سر‌كودك‌فریاد‌می‌‌حضرت‌را‌كثیف‌می

ی‌آن‌‌ترتیب،‌خانواده‌كرد‌و‌بدین‌‌گذاری‌را‌تمام‌می‌گذاشت‌تا‌كار‌كودك‌تمام‌شود‌و‌سپس‌دعا‌یا‌نام‌‌كرد‌و‌می‌‌كار‌نهی‌می

‌می ‌خشنود ‌را ‌نجس‌كرده،‌‌‌كودك ‌را ‌لباس‌ایشان ‌كودك ‌اینكه ‌از ‌پیامبر، ‌كه ‌نكردند ‌مشاهده ‌حاضران ‌هرگز ساخت.

‌بیرون‌رفتند،‌آن‌حضرت‌لباس‌خود‌را‌میناراحت‌شده‌باشد،‌پس‌از‌آن شست.‌چنان‌رأفت‌و‌رحمتی‌به‌مردم‌‌‌كه‌آنها

‌می ‌را ‌كودكی ‌گریه ‌صدای ‌نماز، ‌حال ‌در ‌اگر ‌كه ‌سوره‌‌داشت ‌می‌شنید، ‌كوتاهی ‌تمام‌‌‌ی ‌زود ‌را ‌نماز ‌و خواند

42كرد.]‌‌می ]

‌از‌بزرگ ‌نشان‌این‌حركات، ‌پیامبر‌خدا، ‌‌دهنده‌ترین ‌شفقت‌و ‌به‌ی‌رحمت‌ایشان‌و ‌است. ‌مردم ‌نسبت‌به دلسوزی‌او

كرد‌یا‌او‌را‌در‌‌‌كرد؛‌چندان‌كه‌حتی‌گاه‌لباس‌خود‌را‌برای‌نشستن‌او‌پهن‌می‌‌رفت‌احترام‌می‌‌هركس‌كه‌نزد‌ایشان‌می

ی‌ایشان‌پر‌بود‌و‌وی‌جایی‌‌[‌روزی‌جریر‌بن‌عبدهللا‌به‌خانه‌رسول‌خدا)ص(‌رفت؛‌اما‌خانه43نشاند]‌‌جای‌خود‌می

فت،‌از‌این‌رو،‌در‌بیرون‌خانه‌نشست.‌وقتی‌رسول‌خدا)ص(‌وضعیت‌او‌را‌دید،‌لباس‌خود‌را‌برداشت‌برای‌نشستن‌نیا

گوید:‌نزد‌رسول‌خدا)ص(‌رفتم.‌‌‌های‌خود‌گذاشت‌و‌بوسید.‌سلمان‌فارسی‌نیز‌چنین‌ماجرایی‌را‌نقل‌كند‌و‌می‌و‌بر‌گونه

ای‌سلمان‌هیچ‌مسلمانی‌نیست‌كه‌متكایش‌را‌برای‌»آن‌حضرت‌بالشی‌را‌كه‌بر‌آن‌تكیه‌كرده‌بود،‌به‌من‌داد‌و‌فرمود:‌

كرد‌و‌‌‌[‌در‌خارج‌خانه‌با‌فقیران‌بسیار‌معاشرت‌می44«]آمرزد‌‌احترام‌به‌برادر‌مسلمانش‌بدهد،‌مگر‌آنكه‌خدا‌او‌را‌می

زمند‌خدایا‌مرا‌در‌حال‌حیات‌و‌ممات‌نیا»فرمود:‌‌‌داشت‌كه‌در‌راز‌و‌نیاز‌خود‌با‌خدا‌می‌‌این‌كار‌را‌چنان‌دوست‌می

‌زمره ‌در ‌و ‌ده ‌كن...‌قرار ‌محشورم ‌نیازمندان 45«]ی ]

داری،‌مدارا‌با‌مردم‌در‌مواردی‌است‌كه‌با‌دین‌الهی‌مخالفتی‌نداشته‌باشد؛‌رسول‌خدا)ص(‌به‌مدارا‌‌های‌مردم‌از‌جلوه

‌می ‌اهمیت ‌بسیار ‌مردم ‌می‌‌با ‌و ‌‌‌داد ‌همانسا»فرمود: ‌به ‌كرده؛ ‌امر ‌مردم ‌با ‌مدارا ‌به ‌مرا ‌ادای‌پروردگارم، ‌به ‌كه ن

‌آسان46«]واجبات ‌و ‌رفق ‌و ‌نصف‌ایمان ‌را ‌مردم ‌با ‌مدارا ‌ایشان ‌نصف‌عیش‌می‌[ ‌را ‌آنها ‌با ‌و‌47دانست]‌‌گیری ]

گیری‌و‌عدم‌مدارا‌‌دهد‌كه‌به‌سخت‌‌ی‌كارها‌دوست‌دارد‌و‌بر‌آن‌پاداشی‌می‌خدا‌رفق‌و‌مدارا‌را‌در‌همه»فرمود:‌‌‌می

دالیل‌برتری‌پیامبران‌بر‌سایر‌مردم‌را‌شدت‌مدارای‌آنها‌با‌دشمنان‌دین‌‌[‌یكی‌پیامبراكرم)ص(‌یكی‌از48«.]دهد‌‌نمی

‌می ‌می49دانست]‌‌خدا ‌و ]‌‌‌ ‌نخواهد‌»فرمود: ‌سرانجام ‌به ‌او ‌از ‌كاری ‌هیچ ‌نباشند، ‌كسی ‌در ‌اگر ‌كه ‌است ‌چیز سه

ای‌‌ارا‌كند‌و‌بردباریكه‌با‌آن‌با‌مردم‌مد [رسید:]تقوا[‌و‌ورعی‌كه‌وی‌را‌از‌ارتكاب‌گناهان‌الهی‌بازدارد؛‌اخالق]نیكی

‌كند ‌دفع ‌را ‌نادانان ‌جهالت 51«]كه ]

4 ‌مردم یاری‌ـ

گذاشت.‌سرور‌مردم‌را‌‌‌اش‌را‌در‌این‌راه‌می‌ی‌یاری‌رساندن‌به‌مردم‌بود،‌چنان‌كه‌گاه‌زندگی‌رسول‌خدا)ص(‌شیفته

رسول‌خدا‌حال‌نماز‌بود؛‌ترین‌حالت‌برای‌‌بخش‌دانیم‌كه‌بهترین‌و‌لذت‌‌[‌می51دانست‌كه‌به‌آنها‌خدمت‌كند.]‌‌كسی‌می

نشست،‌نماز‌خود‌را‌كوتاه‌‌‌اما‌كمك‌به‌مردن‌در‌نظر‌ایشان‌چنان‌اهمیتی‌داشت‌كه‌اگر‌در‌حال‌نماز‌كسی‌كنارش‌می

‌می‌‌می ‌رو ‌او ‌به ‌نماز ‌از ‌پس ‌بالفاصله ‌و ‌می‌‌كرد ‌و ‌‌‌كرد ‌دارید؟»فرمود: ‌نیازی ‌رسول‌52«]آیا ‌نزد ‌زنی ‌روزی ]

های‌مدینه‌كه‌مایلی‌بنشین،‌من‌نیز‌با‌‌در‌هریك‌از‌راه»حضرت‌پاسخ‌داد:‌«‌ی‌دارم.با‌شما‌كار»خدا)ص(‌آمد‌و‌گفت:‌

به‌خدا‌قسم‌كه‌رسول‌خدا)ص(‌وقتی‌»امام‌صادق)ع(‌فرمود:‌«‌[)و‌به‌كارت‌رسیدگی‌خواهم‌كرد(53تو‌خواهم‌نشست]

‌می ‌او ‌به ‌كسی ‌می‌‌نیاز ‌خوشحال ‌بیشتر ‌نیاز ‌صاحب ‌خود ‌از ‌آن، ‌كردن ‌برآورده ‌برای ‌رسول‌54«]شد‌‌رسید، ‌اگر ]

كرد‌و‌اگر‌او‌از‌این‌كار‌‌‌داد‌كسی‌در‌كنار‌او‌پیاده‌باشد‌و‌او‌را‌نیز‌سوار‌می‌‌‌خدا)ص(‌بر‌مركبی‌سوار‌بود،‌اجازه‌نمی

‌‌‌كرد،‌می‌‌امتناع‌می ‌به‌من‌برسان‌‌پس‌جلوتر‌از‌من‌برو‌و‌همان‌جایی‌كه‌می»فرمود: ‌را ‌از‌هیچ‌55«]خواهی‌خود ]

ورزید‌‌به‌مردم‌دریغ‌نمیفرصتی‌برای‌یاری‌رساندن‌ هركس‌در‌برابر‌ستمگری،‌از‌مؤمنی‌حمایت‌كند،‌خدا‌روز‌» :

‌برایش‌می‌قیامت‌فرشته ‌كند‌‌ای ‌حمایت ‌او ‌گوشت‌بدن ‌از ‌آتش‌جهنم، ‌برابر ‌در ‌كه ‌می56«]گمارد ‌همچنین فرمود:‌‌‌[

57«]بخشد‌‌ر‌او‌را‌میكمك‌برساند،‌خداوند‌سی‌و‌هفت‌با‌‌‌ی‌كسی‌را‌برطرف‌كند‌یا‌به‌مظلومی‌هركس‌غم‌و‌غصه» ]

راند‌و‌یاری‌كردن‌‌‌كرد‌و‌بدان‌را‌از‌خود‌نمی‌‌ی‌آنها،‌اعم‌از‌نیكوكار‌یا‌بدكار‌سفارش‌می‌یاری‌مردم‌را‌در‌مورد‌همه

برادرت‌را‌یاری‌كن،‌خواه‌ظالم‌»دانست.‌روزی‌به‌یاران‌خود‌فرمود:‌‌‌آنها‌را‌هدایت‌و‌بازداشتن‌آنها‌از‌ارتكاب‌گناه‌می

‌مظلو ‌یا ‌م.باشد »‌ ‌است‌یاریش‌كنیم؟»از‌ایشان‌پرسیدند: ‌ظالم ‌در‌حال‌كه ‌«‌چگونه ‌ظلم‌‌بدین»فرمود: ‌او‌را ‌كه گونه

‌فرمود58«]بازداری ‌فرازی‌دیگر ‌در ] : «‌ ‌مسلمان ‌اعتنایی‌ندارد، ‌مسلمانان ‌امور ‌به ‌كه هركس‌در‌حالی‌صبح‌كند

‌می59«]نیست ‌نیز ]‌‌‌ ‌ب»فرمود: ‌مؤمنش‌را ‌نیازهای‌برادر ‌از ‌نیاز ‌گویی‌به‌هركس‌یك ‌است‌كه ‌چنان ‌سازد، رآورده

[‌از‌نظر‌ایشان‌حركت‌برای‌برآورده‌ساختن‌نیاز‌برادر‌مسلمان،‌61«]ی‌عمرش،‌خدا‌را‌عبادت‌كرده‌است‌ی‌همه‌اندازه

هركس‌برای‌برآوردن‌نیاز‌برادر]مسلمان[‌در‌ساعتی‌»حتی‌در‌صورتی‌كه‌نتواند‌به‌نتیجه‌برسد،‌پاداش‌خود‌را‌دارد:‌

‌شب‌اق ‌یا ‌روز ‌یا‌از ‌سازد ‌برآورده ‌را ‌نیاز ‌آن ‌خواه ‌بود؛ ‌خواهد ‌بهتر ‌ماه ‌اعتكاف‌دو ‌از ‌برای‌او ‌كار ‌این ‌كند، دام

61«]نه ]

كسی‌كه‌بیشترین‌نفع‌را‌برای‌مردم‌داشته‌»فرمود‌«‌ترین‌مردم‌نزد‌خدا‌كیست؟‌محبوب»كه‌از‌ایشان‌پرسیدند:‌‌‌‌هنگامی

ای‌وجود‌ندارد:‌ایمان‌به‌خدا‌و‌نفع‌‌كه‌باالتر‌از‌آنها‌نیكی‌دو‌ویژگی‌نیك‌است»[‌و‌در‌فرازی‌دیگر‌فرمود:‌62«]باشد

ترین‌مردم‌نزد‌خدا‌كسانی‌هستند‌كه‌به‌عیال‌‌مردم‌عیال‌خدایند،‌پس‌محبوب»[‌و‌نیز‌فرمود:‌63«]رساندن‌به‌بندگان‌خدا

‌نفع‌برسانند‌و‌اعضای‌خانه ‌را‌خشنود‌سازند‌خدا ‌گفتن‌كلمه[‌»64«]ی‌خدا ‌با آمیز‌‌ای‌لطف‌هركس‌برادر‌مسلمانش‌را

ی‌خدا‌خواهد‌بود‌و‌مادام‌كه‌برآن‌حال‌است،‌رحمت‌‌ی‌گسترده‌احترام‌كند‌و‌غمش‌را‌برطرف‌سازد،‌همواره‌در‌سایه

[‌همچنین‌فرمود65«]خدا‌شامل‌حالش‌خواهد‌بود : « كند‌و‌به‌او‌دروغ‌‌‌مسلمان‌برادر‌مسلمان‌است،‌به‌او‌خیانت‌نمی

امور‌مسلمان،‌خواه‌آبرو‌یا‌مال‌یا‌خونش،‌بر‌مسلمان‌حرام‌است.‌تقوا‌در‌همین‌‌گذارد؛‌همه‌‌گوید‌و‌او‌را‌تنها‌نمی‌‌نمی

مؤمن‌نسبت‌به‌مؤمن،‌همانند‌ستون‌[‌»66«]است.‌در‌شرارت‌و‌بدی‌انسان‌همین‌بس‌كه‌برادر‌مسلمانش‌را‌تحقیر‌كند

آنان‌را‌چون‌اعضای‌یك‌پیكر‌دانست‌و‌‌‌[‌ایشان‌مؤمنان‌را‌یكپارچه‌می67«]كنند‌‌‌است‌كه‌یكدیگر‌را‌تقویت)و‌یاری(‌می

‌می ‌می‌‌تشبیه ‌درد ‌به ‌نیز ‌اعضا ‌سایر ‌عضو، ‌یك ‌ناراحتی ‌با ‌كه 68آیند.]‌‌كرد ]

رفت‌تا‌به‌كسانی‌‌‌ها،‌همواره‌مراقب‌همراهان‌خود‌بود‌و‌معموال‌در‌انتهای‌صف‌و‌گروه‌راه‌می‌ها‌و‌مسافرت‌در‌جنگ

باشد‌كه‌از‌پدر‌و‌مادر‌او‌و‌خانواده‌و‌‌‌‌سربازان‌عادی‌صمیمیكه‌به‌كمك‌نیاز‌دارند،‌یاری‌برساند‌و‌گاه‌حتی‌چنان‌با‌

ای‌‌ها‌خاطره‌كوشید.‌یكی‌از‌این‌نمونه‌‌شد‌و‌در‌بر‌طرف‌كردن‌مشكالت‌آنها‌می‌‌اش‌جویا‌می‌مشكالت‌زندگی‌خانوادگی

پرسید‌و‌‌كند‌كه‌در‌ضمن‌آن‌رسول‌خدا)ص(‌از‌ازدواج‌او‌و‌مشكالت‌خانوادگی‌او‌‌است‌كه‌جابربن‌عبدهللا‌نقل‌می

هركس‌نیازی‌از‌نیازهای‌برادر‌مسلمانش‌را‌برآورده‌سازد‌خدا‌در‌»[‌امام‌صادق)ع(‌فرمود:‌69بعدها‌به‌او‌كمك‌كرد.]

كند‌كه‌از‌جمله‌آنها‌و‌نخستین‌آنها‌بهشت‌است‌و‌یكی‌دیگر‌این‌است‌كه‌‌‌روز‌قیامت،‌صد‌هزار‌نیاز‌او‌را‌برآورده‌می

‌وارد ‌را ‌برادرانش ‌و ‌خویشان ‌و ‌می‌نزدیكان 71«]كند...‌‌‌بهشت ]

‌مردم .5 ‌حقوق ‌رعایت

از‌نگاه‌اسالم،‌این‌مسئله‌بسیار‌روشن‌است‌كه‌حقوق‌مردم‌بر‌حق‌خدا‌مقدم‌است،‌چرا‌كه‌ممكن‌است‌خدا‌در‌روز‌

السالم‌‌گذرد.‌امام‌على‌علیه‌قیامت‌از‌حقوق‌خود‌بگذرد‌و‌بندگان‌را‌ببخشد؛‌اما‌هیچ‌فردى‌در‌قیامت‌از‌حقوق‌خود‌نمى

‌فرمو ‌را‌رعایت‌كند،‌»د: ‌بر‌حقوق‌خود‌مقدم‌كرده‌است،‌پس‌هركس‌كه‌حقوق‌بندگان‌خدا خدا‌حقوق‌بندگان‌خود‌را

[‌رسول‌خدا‌صلى‌هللا‌علیه‌وآله‌بر‌اداى‌حقوق‌مردم‌تأكید‌فراونى‌داشت،‌از‌71«.]حقوق‌خدا‌را‌نیز‌رعایت‌كرده‌است

‌مى ‌استنباط ‌زیادى ‌حقوق ‌است:‌روایات ‌عبارت ‌آنها ‌برخى ‌كه 72]شود ]

‌مى .1 ‌خود ‌براى ‌چه ‌بپسند‌هر ‌نیز ‌دیگران ‌براى پسندى، .

‌كردار .2 ‌با ‌گفتار ‌با ‌آنها ‌آزار ‌از .پرهیز

‌آنها .3 ‌به ‌نسبت ‌تكبر ‌از .پرهیز

‌سخن .4 ‌از ‌سخن‌پرهیز ‌به ‌دادن ‌گوش ‌نیز ‌و ‌سخن‌چینى چینان‌چینى .

‌روز .5 ‌سه ‌از ‌بیش ‌رابطه ‌قطع .عدم

‌تو .6 ‌حداكثر ‌با ‌آنها ‌حق ‌در ‌كردن اننیكى .

‌نرم‌خوش .7 ‌گشاده‌اخالقى، ‌و ‌همه‌خویى ‌به ‌نسبت رویى .

‌آنها .8 ‌به ‌خیانت ‌عدم ‌و ‌آنها ‌با ‌پیمان ‌و ‌عهد ‌به .وفاى

‌قوم .9 ‌هر ‌بزرگان ‌به ‌احترام ‌ویژه ‌به ‌دارند، ‌كه ‌منزلتى ‌و ‌شأن ‌براساس ‌همه ‌به .احترام

‌آنها .10 ‌براى .خیرخواهى

11. ‌ ‌از ‌عللى ‌به ‌كه ‌كسانى ‌دادن ‌آشتى ‌و ‌كردهاصالح ‌پیدا ‌دشمنى ‌شده، ‌جدا اند‌یكدیگر .

‌زشتى‌پرده .12 ‌از ‌مردم.]‌پوشى ‌خطاهاى ‌و 73ها ]

‌امكان .13 ‌حد ‌تا ‌آنها ‌نیاز ‌رفع ‌در .كوشش

‌مردم .14 ‌به ‌كردن .سالم

‌نیازمندان .15 ‌با .همنشینى

‌آنها‌پى .16 ‌مراسم ‌و ‌مجالس ‌در ‌شركت ‌و ‌آنها ‌مشكالت ‌به ‌رسیدگى ‌و ‌مردم ‌وضعیت جویى .

‌خود‌مواسات .17 ‌دارایى ‌در ‌آنها با .

‌بیمارى .18 ‌هنگام ‌به ‌آنها .عیادت

‌آنها .19 ‌جنازه ‌تشییع ‌در .شركت

‌مرگشان .20 ‌از ‌پس ‌آنها ‌از ‌كردن ‌یاد ‌نیكى .به

‌بیشتر‌تأكید‌شده‌ ‌بر‌حقوق‌برخى‌افراد‌جامعه ‌افزون‌بر‌حقوق‌پدر‌و‌مادر‌و‌خویشاوندان، در‌این‌میان‌در‌روایات،

‌نظیر‌حقوق‌همسایگان ‌حقوق‌همسایگان‌بسیار‌فراوان‌است؛ ‌سفارش‌درباره ‌میهمانان‌و‌زیردستان‌انسان. ‌دوستان، ،

بهترین‌یاران‌خدا‌كسانى‌هستند‌كه‌نسبت‌به‌یاران‌خود‌بهترین‌»است؛‌براى‌مثال‌رسول‌خدا‌صلى‌هللا‌علیه‌وآله‌فرمود:‌

‌بن‌عمرو‌گوسفندى‌را‌براى‌74]«.اند‌كه‌براى‌همسایه‌خود‌بهترین‌باشند‌باشند‌و‌بهترین‌همسایگان‌خدا‌كسانى [‌عبدهللا

آیا‌از‌این‌گوسفند،‌به‌همسایه‌یهودى‌ما‌» :مجاهد‌ذبح‌كرد‌و‌پس‌از‌ذبح‌گوسفند‌نزد‌وى‌برد.‌مجاهد‌دو‌بار‌از‌او‌پرسید

‌هدیه‌كردید؟ ‌كه‌مى«‌هم ‌صلى‌هللا‌علیه‌وآله‌شنیدم ‌‌من‌از‌رسول‌خدا ‌به‌رعایت‌حقوق‌»فرمود: ‌مرا جبرئیل‌همواره

[‌این‌روایت‌را‌عایشه‌75«.]كرد؛‌چندان‌كه‌پنداشتم،‌همسایه‌را‌نیز‌یكى‌از‌وارثان‌قرار‌خواهد‌داد‌ه‌سفارش‌مىهمسای

‌است.] ‌نقل‌كرده ‌است.]76نیز ‌نقل‌كرده ‌همین‌روایت‌را ‌نیز‌در‌آستانه‌شهادت‌خویش، ‌السالم ‌على‌علیه ‌امام ]77 ]

‌حرمت‌همسا ‌دیگرى، ‌فراز ‌در ‌وآله ‌صلى‌هللا‌علیه ‌چون‌حرمت‌مادر‌مىرسول‌خدا ‌را ‌یكى‌از‌مردان‌78داند.]‌یه ]

ام‌كسى‌است‌‌ترین‌همسایه‌ام؛‌اما‌نزدیك‌اى‌خریده‌از‌فالنى‌خانه»انصار‌نزد‌رسول‌خدا‌صلى‌هللا‌علیه‌وآله‌آمد‌و‌گفت:‌

ه‌السالم،‌رسول‌خدا‌صلى‌هللا‌علیه‌وآله‌به‌امام‌على‌علی«.‌كه‌از‌او‌هیچ‌خیرى‌امید‌ندارم‌و‌از‌شرش‌هم‌در‌امان‌نیستم

اش‌از‌شر‌او‌در‌‌سلمان‌و‌ابوذر‌دستور‌داد‌كه‌از‌طرف‌ایشان‌با‌بلندترین‌صدا،‌سه‌بار‌اعالم‌كنند‌كه‌هركس‌همسایه

امان‌نباشد،‌ایمان‌ندارد.‌آنها‌نیز‌اعالم‌كردند:‌سپس‌رسول‌خدا‌صلى‌هللا‌علیه‌وآله‌با‌دستش‌به‌چهل‌خانه‌از‌مقابل‌پشت‌

‌ ‌چپش‌اشاره ‌از‌سمت‌راست‌و ‌و ‌دانست.(]سر ‌انسان ‌همسایه ‌را ‌آنها ‌79كرد)و ‌دیگرى‌فرمود: ‌فراز ‌در هركس‌»[

‌بر‌او‌حرام‌مى‌همسایه ‌بوى‌بهشت‌را ‌بیازارد،‌خدا كند‌و‌جایگاهش‌در‌آتش‌است‌كه‌چه‌بد‌جایگاهى‌است!‌و‌‌اش‌را

اى‌‌كرد؛‌به‌گونه‌اش‌را‌تضییع‌كند،‌از‌ما‌نیست؛‌جبرئیل‌همواره‌درباره‌همسایگان‌به‌من‌سفارش‌مى‌هركس‌حق‌همسایه

‌داد ‌خواهد ‌قرار ‌وارثان ‌از ‌یكى ‌را ‌همسایه ‌پنداشتم، 81«.]كه ]

‌است ‌نیز‌سفارش‌شده ‌پوشاك‌همسایه ‌خوراك‌و ‌حتى‌در‌مورد ‌» :در‌برخى‌روایات، ‌ولى ‌بخوابد؛ ‌سیر هركس‌كه

لیه‌وآله،‌سر‌وقت‌[‌روزى‌یكى‌از‌یاران‌رسول‌خدا‌صلى‌هللا‌ع81«.]اش‌گرسنه‌باشد،‌به‌من‌ایمان‌نیاورده‌است‌همسایه

به‌قرارى‌كه‌با‌رسول‌خدا‌صلى‌هللا‌علیه‌وآله‌گذاشته‌بود‌نرسید.‌وقتى‌خدمت‌رسول‌خدا‌صلى‌هللا‌علیه‌وآله‌رسید،‌

او‌گفت«‌چه‌شد‌كه‌دیر‌آمدى؟»ایشان‌از‌او‌پرسید‌ : « رسول‌خدا‌صلى‌هللا‌علیه‌«.‌لباسى‌نداشتم‌كه‌بپوشم‌و‌بیرون‌بیایم

‌ ‌به‌تو‌عاریه‌دهد؟ا‌آیا‌همسایه»وآله‌فرمود: گفت:‌چنین‌«‌ى‌كه‌دو‌دست‌لباس‌داشته‌باشد،‌نداشتى‌كه‌یكى‌از‌آنها‌را

‌اى‌دارم‌همسایه .»‌ ‌به‌تو‌عاریه‌نداده،‌برادر‌تو‌محسوب‌»رسول‌خدا‌صلى‌هللا‌علیه‌وآله‌فرمود: اكنون‌كه‌لباسش‌را

‌برشمردن82«.]شود‌نمى ‌چنین ‌را ‌همسایه ‌حقوق ‌وآله ‌علیه ‌هللا ‌صلى ‌خدا ‌رسول د[ :

‌كنى .1 ‌كمكش ‌طلبید، ‌كمكى ‌تو ‌از .اگر

‌بدهى .2 ‌قرض ‌خواست، ‌قرضى .اگر

‌نگذارى .3 ‌تنهایش ‌شد، ‌نیازمند .اگر

‌بگویى .4 ‌تبریك ‌او ‌به ‌رسید ‌خیرى ‌او ‌به .اگر

‌بروى .5 ‌عیادتش ‌به ‌شد، ‌بیمار .اگر

‌دهى .6 ‌دلگرمى ‌و ‌تسلیت ‌او ‌به ‌شد، ‌مصیبتى ‌دچار .اگر

‌جنازه .7 ‌تشییع ‌به ‌درگذشت ‌بروىا‌اگر ش .

‌دهد‌خانه .8 ‌اجازه ‌او ‌خود ‌آنكه ‌مگر ‌شود؛ ‌او ‌به ‌باد ‌رسیدن ‌از ‌مانع ‌كه ‌نسازى ‌بلند ‌چندان ‌را ات .

‌میوه .9 ‌خانه‌اگر ‌به ‌مخفیانه ‌ندارى، ‌قصدى ‌چنین ‌اگر ‌و ‌بدهى ‌نیز ‌او ‌به ‌خریدى، ‌نبیند‌اى ‌او ‌تا ‌ببرى ات .

10. ‌ ‌و ‌حسرت ‌باعث ‌و ‌برد ‌بیرون ‌را ‌میوه ‌فرزندت ‌كه ‌ندهى ‌همسایهاجازه ‌فرزندان ‌شود‌اندوه ات .

‌شوى.] .11 ‌او ‌به ‌غذایت ‌بوى ‌رسیدن ‌از ‌مانع ‌آنكه ‌مگر ‌نیازارى، ‌را ‌او ‌غذاهایت ‌بوى 83با ]

كنند،‌اهمیت‌بسیار‌زیادى‌دارد؛‌رسول‌خدا‌صلى‌هللا‌‌اى‌زیر‌نظر‌انسان‌كار‌مى‌حقوق‌زیردستان‌و‌كسانى‌كه‌به‌گونه

خورد،‌‌هركس‌برادر‌مسلمانى،‌زیر‌دست‌او‌بود،‌باید‌از‌آنچه‌خود‌مى»فرمود:‌‌كرد‌و‌مى‌علیه‌وآله‌بر‌این‌نكته‌تأكید‌مى

‌به‌‌اش‌برنمى‌پوشد،‌بر‌او‌بپوشاند‌و‌به‌وى‌كارى‌واگذار‌نكند‌كه‌از‌عهده‌به‌او‌بدهد‌و‌از‌آنچه‌خود‌مى آید‌و‌اگر)بنا

‌كند.] ‌كمك ‌آن ‌انجام ‌در ‌او ‌به ‌كرد، ‌چنین 84ضرورت( ]

‌عهد .6 ‌به وفاى

رى‌و‌شایسته‌سیره‌پیامبراكرم‌صلى‌هللا‌علیه‌وآله،‌وفاى‌به‌عهد‌است.‌قرآن‌كریم،‌وفاى‌به‌عهد‌را‌یكى‌از‌اصول‌ضرو

‌‌داند‌و‌به‌صراحت‌دستور‌مى‌هاى‌مؤمنان‌مى‌از‌ویژگى هاى‌خود‌وفادار‌‌اید،‌به‌پیمان‌اى‌كسانى‌كه‌ایمان‌آورده»دهد:

ا‌صلى‌هللا‌علیه‌وآله‌بود.‌آن‌حضرت‌بر‌عمل‌به‌پیمان‌و‌ترین‌اصول‌زندگى‌رسول‌خد‌[وفاى‌به‌عهد،‌از‌مهم85«.]باشید

كرد‌و‌هرگز‌هیچ‌پیمانى‌را‌زیر‌پا‌‌عدم‌نقض‌آن،‌حتى‌در‌صورتى‌كه‌طرف‌پیمان،‌كافر‌یا‌دشمن‌انسان‌باشد،‌تأكید‌مى

د،‌دین‌هركس‌وفاى‌به‌عهد‌نداشته‌باش»كرد‌كه‌مسلمان‌باید‌به‌عهد‌و‌پیمانش‌وفا‌كند:‌‌گذاشت.‌همواره‌سفارش‌مى‌نمى

كند:‌رسول‌خدا‌صلى‌هللا‌علیه‌وآله‌با‌مردى‌قرارى‌گذاشت‌كه‌در‌كنار‌‌[‌امام‌صادق‌علیه‌السالم‌نقل‌مى86«.]ندارد

مانم‌تا‌برگردى،‌پس‌از‌مدتى‌‌صخره‌مشخصى‌منتظر‌او‌بماند.‌آن‌حضرت‌به‌ایشان‌فرمود:‌من‌در‌اینجا‌منتظر‌شما‌مى

‌رسول‌حرارت‌آفتاب‌شدت‌یافت‌و‌اصحاب‌ایشان‌گفتند: ‌مى‌یا ‌سایه ‌اى‌كاش‌به ! ‌نیازارد.(‌‌هللا ‌را ‌آفتاب‌شما آمدى)تا

مانم‌و‌اگر‌‌ام‌و‌در‌همین‌جا‌منتظر‌او‌مى‌ایشان‌این‌درخواست‌را‌نپذیرفت‌و‌فرمود:‌من‌با‌آن‌مرد‌در‌اینجا‌قرار‌گذاشته

نقطه‌در‌انتظار‌آن‌مرد‌‌نیامد،‌خلف‌وعده‌از‌طرف‌او‌خواهد‌بود.‌براساس‌نقل‌برخى،‌آن‌حضرت‌تا‌سه‌روز‌در‌همان

‌دید،‌بى ‌به‌زحمت‌انداختى،‌سه‌روز‌است‌كه‌در‌اینجا‌‌ماند‌و‌وقتى‌او‌را هیچ‌عصبانیتى‌فرمود:‌و‌اى‌جوانمرد!‌مرا

87هستم.] ]

‌دارى‌امانت .7

زد‌عام‌و‌خاص‌بوده‌و‌هست؛‌حتى‌پیش‌از‌بعثت‌نیز‌آن‌حضرت‌در‌‌دارى‌پیامبراكرم‌صلى‌هللا‌علیه‌وآله‌زبان‌امانت

شمردند‌و‌در‌امانتدارى‌او‌‌مشهور‌بود؛‌بدترین‌دشمنان‌ایشان‌نیز‌وى‌را‌فردى‌امین‌مى«‌امین»یان‌مردم‌مكه،‌با‌لقب‌م

‌مى ‌امانت ‌به ‌حضرت ‌آن ‌نزد ‌سوزنى ‌و ‌نخ ‌اگر ‌حتى ‌هركس ‌نداشتند. ‌باز‌‌تردیدى ‌وى ‌به ‌را ‌آن ‌ایشان گذاشت،

‌امانت88گرداند.]‌مى ‌بر ‌ایشان ‌مى‌[ ‌تأكید ‌‌دارى ‌كسانى ‌و ‌بىكرد ‌ویژگى ‌این ‌از ‌كه ‌بى‌را ‌اساسا ‌بودند، ایمان‌‌بهره

‌امانت‌هاى‌سنجش‌و‌ارزیابى‌انسان‌ترین‌مالك‌[‌از‌نظر‌ایشان‌یكى‌از‌مهم89دانست.]‌مى ‌‌ها به‌كثرت‌»دارى‌آنهاست؛

‌بلكه‌به‌راست ‌منگرید، ‌آنها ‌بنگرید‌گویى‌و‌امانت‌نماز،‌روزه،‌حج‌و... ‌‌[‌نیز‌مى91«.]دارى‌آنها دارى‌‌امانت»فرمود:

‌است ‌فقر ‌موجب ‌خیانت ‌و ‌غنا 91«.]موجب ]

‌گویى‌راست .8

‌شده،‌‌راست ‌یگدیگر‌مستحكم ‌به ‌افراد ‌اعتماد ‌در‌صورت‌همگانى‌شدن، ‌اخالقى‌است‌كه ‌بسیار‌مهم گویى‌از‌فضایل

رد‌خداى‌سبحان‌در‌قرآن‌كریم،‌مؤمنان‌را‌پس‌از‌سفارش‌به‌تقواى‌الهى،‌به‌وا .جامعه‌انسانى‌به‌امنیت‌خواهد‌رسید

[‌و‌93داند]‌گویى‌را‌زینت‌گفتار‌مى‌[‌رسول‌خدا‌صلى‌هللا‌علیه‌وآله‌راست92خواند.]‌گویان‌فرا‌مى‌شدن‌در‌زمره‌راست

‌به‌خود‌در‌روز‌قیامت،‌راست‌از‌نزدیك ‌معرفى‌مى‌ترین‌افراد‌را ‌چنان‌گوترین‌آنها ‌از‌‌كه‌گذشت،‌راست‌كند. گویى‌را

گویى‌قرار‌دارد.‌سخن‌‌گویى،‌رذیلت‌دروغ‌شمرد.‌در‌برابر‌راست‌برمى‌ها‌ترین‌معیارهاى‌سنجش‌و‌ارزیابى‌انسان‌مهم

‌مى ‌نهاده ‌دیگرى ‌مجال ‌به ‌آن شود‌از .

‌بخشش .9 هركس‌از‌ما‌چیزى‌بخوهد،‌»فرمود:‌‌پیامبراعظم‌صلى‌هللا‌علیه‌وآله‌سرآمد‌بخشندگان‌بود.‌آن‌حضرت‌خود‌به‌مردم‌مى

هاى‌روى‌زمین‌را‌‌من‌همه‌خانواده»گوید:‌‌[‌جبرئیل‌علیه‌السالم‌مى94«.]از‌آنچه‌در‌اختیار‌داریم،‌دریغ‌نخواهیم‌كرد

‌بخشنده ‌ایشان، ‌میان ‌در ‌و ‌نیافتم‌بررسى‌كردم ‌وآله ‌صلى‌هللا‌علیه ‌از‌رسول‌خدا ‌خدرى‌مى95«.]تر ‌ابوسعید گوید؛‌‌[

[‌اگر‌96«.]مثبت‌داد‌گاه‌از‌او‌چیزى‌نخواستند،‌مگر‌آنكه‌پاسخ‌رسول‌خدا‌صلى‌هللا‌علیه‌وآله‌بسیار‌با‌حیا‌بود؛‌هیچ»

‌ایشان‌نبود،‌قول‌مى ‌برآورده‌سازد.]‌زمانى‌چیزى‌نزد [‌روزى‌فردى‌خدمت‌ایشان‌97داد‌كه‌به‌زودى‌آن‌حاجت‌را

اكنون‌چیزى‌ندارم،‌اما‌به‌حساب‌من‌خرید‌كن‌و‌»رسید‌و‌تقاضاى‌كمك‌كرد.‌رسول‌خدا‌صلى‌هللا‌علیه‌و‌آله‌فرمود:‌

اى‌پیامبر‌خدا!‌به‌او‌»عمر‌كه‌شاهد‌ماجرا‌بود،‌به‌ایشان‌گفت:‌«.‌پردازم‌مى‌وقتى‌چیزى‌به‌دستم‌رسید،‌بهاى‌آن‌را

رسول‌خدا‌صلى‌هللا‌علیه‌وآله‌از‌«.‌بخشش‌كردى،‌در‌حالى‌كه‌خدا‌آنچه‌در‌توان‌تو‌نیست،‌بر‌تو‌تكلیف‌نكرده‌است

هى(‌انفاق‌كن‌و‌از‌خدا‌خوا‌اى‌پیامبر‌خدا)هرچه‌مى»سخن‌او‌ناخشنود‌شد.‌یكى‌از‌انصار‌كه‌آنجا‌حاضر‌بود،‌گفت:‌

از‌سوى‌خدا‌به‌»تبسم‌در‌چهره‌رسول‌خدا‌صلى‌هللا‌علیه‌و‌آله‌مشهود‌شد‌و‌فرمود:‌«.‌درباره‌فقر‌و‌ندارى‌خود‌نترس

‌شده ‌مأمور ‌شیوه 98«.]ام‌همین ]

ترین‌‌كریم‌ترین‌مردم،‌و‌در‌رفت‌و‌آمد‌و‌همراهى‌رسول‌خدا‌صلى‌هللا‌علیه‌وآله‌بخشنده»امام‌على‌علیه‌السالم‌فرمود:‌

‌گونه ‌به ‌بود؛ ‌مى‌مردم ‌آمد ‌رفت‌و ‌او ‌هركس‌با ‌مى‌اى‌كه ‌را ‌او ‌و ‌قلبش‌مى‌كرد ‌محبتش‌در ‌آن‌99«.]افتاد‌شناخت، ]

بخشید.‌‌ادب‌یكسان‌مى‌اندیشید،‌از‌این‌رو،‌به‌دوست‌و‌دشمن،‌و‌به‌باادب‌و‌بى‌حضرت‌در‌بخشش،‌هرگز‌به‌خود‌نمى

اى‌كه‌گوشه‌‌وآله‌رسید‌و‌عباى‌ایشان‌را‌گرفت‌و‌به‌شدت‌كشید؛‌به‌گونه‌نشین‌به‌رسول‌خدا‌صلى‌هللا‌علیه‌عربى‌بادیه

اى‌محمد؛‌دستور‌»عبا‌در‌گردن‌رسول‌خدا‌صلى‌هللا‌علیه‌وآله‌جا‌انداخت.‌آنگاه‌به‌رسول‌خدا‌صلى‌هللا‌علیه‌وآله‌گفت:‌

كرد‌و‌سپس‌دستور‌داد‌به‌او‌‌رسول‌خدا‌صلى‌هللا‌علیه‌وآله‌تبسمى«.‌بده‌از‌مال‌خدا‌كه‌در‌اختیار‌توست،‌به‌من‌بدهند

‌بدهند.] ‌111چیزى ‌فرمود: ‌وآله ‌هللا‌علیه ‌صلى ‌خدا ‌رسول ‌هركس‌كه‌»[ ‌بهشت‌است؛ ‌درختان ‌از ‌درختى سخاوت،

‌نجات‌مى‌شاخه ‌بگیرد، ‌را ‌آن ‌از ‌111«.]یابد‌اى ‌فرمود: ‌است؟ ‌كدام ‌اعمال ‌برترین ‌پرسیدند: ‌ایشان ‌از سخاوت‌و‌»[

‌نشوید‌خوش ‌جدا ‌این‌دو ‌پس‌از ‌سعادت‌یابید‌اخالقى، ‌112«.]تا ‌همچنین‌فرمود: ‌آفرید،‌»[ ‌بهشت‌را ‌خدا هنگامى‌كه

‌آفریده ‌كسى ‌چه ‌براى ‌مرا ‌پروردگارا! ‌پرسید: ‌گفت:‌‌بهشت ‌بهشت ‌پرهیزكار. ‌سخاوتمند ‌هر ‌براى ‌فرمود: ‌خدا اى؟

ا‌ویژگى‌بخشش‌كرد‌كه‌انسان‌از‌سنین‌جوانى‌ب‌[‌رسول‌خدا‌صلى‌هللا‌علیه‌وآله‌تأكید‌مى113«.]پروردگارا‌راضى‌شدم

‌‌انس‌بگیرد؛‌براى‌مثال‌مى تر‌‌اخالق‌از‌پیرمرد‌بخیل‌عابد‌و‌بداخالق‌محبوب‌نزد‌خدا‌جوان‌بخشنده‌و‌خوش»فرمود:

114«.]است ]

‌گزارى‌سپاس .10

گزارى،‌شناخت‌زحمت‌و‌خدمت‌دیگران‌و‌تشكر‌و‌قدرشناسى‌از‌آنهاست‌خداى‌سبحان‌خود‌را‌به‌نام‌یا‌صفت‌‌سپاس

‌شاكر‌علیم‌»كند:‌‌معرفى‌مى«‌شكور»یا‌«‌شاكر» ‌هللا ع‌خیرا‌فإن ‌غفور‌شكور‌»[‌و‌115«]و‌من‌تطو ‌هللا [‌یكى‌116«]إن

ها‌زحمات‌و‌خدمات‌یكدیگر‌را‌ارج‌نهند.‌‌هاى‌جامعه‌این‌است‌كه‌انسان‌از‌اركان‌اصلى‌زندگى‌اجتماعى‌و‌پایدارى‌پایه

‌دلسر ‌موجب ‌اصل ‌این ‌نكردن ‌زحمترعایت ‌بى‌دى ‌اندك ‌اندك ‌شده، ‌نیكان ‌و ‌به‌‌كشان ‌نسبت ‌جامعه ‌اعضاى تفاوتى

برد.‌در‌‌كارهاى‌نیك‌و‌خدمت‌به‌جامعه‌را‌در‌پى‌دارد‌و‌صمیمیت‌و‌همدلى‌الزم‌براى‌زندگى‌اجتماعى‌را‌از‌بین‌مى

این‌رو،‌اعضاى‌‌شود،‌از‌مقابل،‌رعایت‌این‌اصل‌موجب‌انسجام،‌پیوستگى‌و‌همدلى‌بیشتر‌اعضا‌و‌استحكام‌جامعه‌مى

كم‌با‌گفتار،‌این‌وظیفه‌را‌به‌جاى‌آورند.‌در‌قرآن‌و‌روایات‌‌تفاوت‌باشند‌و‌دست‌جامعه‌نباید‌در‌برابر‌خدمات‌یكدیگر‌بى

توصیف‌شده‌است«‌گزار‌بسیار‌سپاس»نیز‌بر‌این‌وظیفه‌بسیار‌تأكید‌شده‌است.‌خداوند‌نیز‌با‌صفت‌ ‌غفور‌» : ‌هللا إن

‌117«]شكور‌ ‌در ‌هیچ[؛ ‌خداوند ‌انسان‌واقع، ‌نیك ‌كار ‌بى‌گاه ‌را ‌نمى‌ها گذارد‌پاداش .

گزارى‌از‌خدمات‌دیگران،‌در‌نظر‌رسول‌خدا‌صلى‌هللا‌علیه‌وآله‌آن‌همه‌مهم‌است‌كه‌اساسا‌سپاس‌از‌خدا‌‌اصل‌سپاس

ع،‌ایشان‌تشكر‌[‌در‌واق118«.]گزار‌خدا‌نیست‌گزار‌مردم‌نباشد،‌سپاس‌هركس‌سپاس»كند:‌‌سپاس‌از‌مردم‌رد‌مى‌را‌بى

كرد؛‌براى‌مثال‌‌داند.‌ایشان‌به‌پاس‌خدمات‌مردم‌و‌خانواده‌خود‌از‌آنها‌تشكر‌مى‌گزارى‌خدا‌مى‌از‌مردم‌را‌شرط‌سپاس

‌‌فرستاد‌و‌مى‌كرد‌و‌بر‌او‌درود‌مى‌همواره‌از‌حضرت‌خدیجه‌یاد‌مى خدیجه،‌هنگامى‌به‌من‌پیوست‌كه‌همه‌»فرمود:

راه‌اسالم‌تنها‌نگذاشت‌و‌حمایتم‌كرد؛‌خدایش‌بیامرزد‌كه‌زن‌پربركتى‌بود‌و‌از‌‌گزیدند؛‌مرا‌در‌مردم‌از‌من‌دورى‌مى

كه‌در‌دوران‌شیرخوارگى،‌چند‌روز‌«‌تویبه»اى‌به‌نام‌‌[‌همچنین‌از‌كنیز‌آزاد‌شده119«.]او‌صاحب‌شش‌فرزند‌شدم

گذاشت.حتى‌از‌مدینه‌براى‌او‌‌ىكرد‌و‌همواره‌به‌او‌احترام‌م‌به‌ایشان‌شیر‌داده‌و‌ایشان‌را‌سرپرستى‌كرده‌بود،‌یاد‌مى

فرستاد‌و‌هنگامى‌كه‌درگذشت‌بسیار‌غمگین‌شد‌و‌از‌حال‌خویشاوندان‌او‌‌زیست،‌لباس‌و‌هدایایى‌مى‌كه‌در‌مكه‌مى

‌كند.] ‌دلجویى ‌و ‌محبت ‌آنها ‌به ‌نسبت ‌تا ‌شد 111جویا ]

11. ‌نوازى‌میهمان

سیره‌و‌سخن‌رسول‌خدا‌صلى‌هللا‌علیه‌وآله‌به‌آن‌‌ترین‌مسائلى‌است‌كه‌در‌دارى‌از‌مهم‌نوازى‌و‌آداب‌میهمان‌میهمان

[‌ایشان‌میهمان‌را‌مایه‌آمرزش‌گناهان‌111«.]میهمان‌راهنماى‌بهشت‌است»فرمود:‌‌توجه‌بسیار‌شده‌است.‌ایشان‌مى

شود،‌همه‌گناهان‌‌شود‌و‌هنگامى‌كه‌از‌خانه‌میزبان‌خارج‌مى‌میهمان‌به‌همراه‌روزى‌خود‌وارد‌خانه‌مى»دانسته‌است:‌

هنگامى‌كه‌خدا‌خیر‌و‌سعادت‌گروهى‌را‌بخواهد،‌»[‌روزى‌به‌یاران‌خود‌فرمود:‌112«.]برد‌خانه‌را‌با‌خود‌مى‌آن

فرمود«.‌اى‌چه‌هدیه»گفتند:‌«.‌فرستد‌اى‌را‌مى‌براى‌آنان‌هدیه : « شود‌و‌به‌‌میهمان‌كه‌به‌همراه‌روزى‌خود‌وارد‌مى

كند‌فرشته‌معرفى‌مى‌میهمان‌را‌خانه‌بى‌خانه‌بى[‌ایشان‌113«.]رود‌همراه‌گناهان‌اهل‌آن‌خانه‌بیرون‌مى : « اى‌كه‌‌خانه

114«.]نهند‌ها‌در‌آن‌گام‌نمى‌نهد،‌فرشته‌میهمان‌در‌آن‌پاى‌نمى هركس‌میهمان‌را‌اكرام‌كند،‌هفتاد‌»فرماید:‌‌نیز‌مى [

راه‌خدا‌خرج‌‌پیامبر‌را‌اكرام‌كرده‌و‌هركس‌براى‌میهمان‌یك‌درهم‌خرج‌كند،‌چنان‌است‌كه‌هزاران‌هزار‌دینار‌در

‌است 115«.]كرده ]

من‌به‌حاضران‌و‌»نوازى،‌بر‌اجابت‌دعوت‌برادر‌مسلمان‌نیز‌بسیار‌تأكید‌كرده‌است:‌‌ایشان‌افزون‌بر‌تأكید‌بر‌میهمان

كنم‌كه‌دعوت‌برادر‌مسلمان‌خود‌را‌بپذیرند؛‌هر‌چند‌كه‌با‌او‌پنج‌میل‌فاصله‌داشته‌باشند،‌چرا‌‌غایبان‌امتم‌سفارش‌مى

[‌ایشان‌رد‌دعوت‌مسلمان‌و‌نیز‌پذیرش‌دعوت‌و‌عدم‌تناول‌غذاى‌116«.]عوت‌مسلمان‌بخشى‌از‌دین‌استكه‌پذیرش‌د

كرد.‌روزى‌به‌امام‌على‌علیه‌‌[‌از‌سوى‌دیگر،‌میهمانى‌ناخوانده‌را‌نكوهش‌مى117دانست.]‌میزبان‌را‌نوعى‌جفا‌مى

‌ ‌را ‌خود ‌كسى‌جز ‌نباید ‌اهانت‌شد، ‌آنها ‌به ‌اگر ‌فرمود:هشت‌دسته ‌ناخوانده‌السالم ‌میهمان ‌آنها ‌نخستین مالمت‌كنند؛

عذر‌و‌دلیل‌موجه‌رد‌كند،‌خدا‌و‌رسول‌خدا‌‌هركس‌به‌میهمانى‌دعوت‌شود‌و‌او‌بى»فرمود:‌‌[‌همچنین‌مى118است.]

‌هركس‌بى ‌است‌و ‌نافرمانى‌كرده ‌را ‌وآله ‌سفره‌صلى‌هللا‌علیه ‌سر ‌مى‌دعوت‌بر ‌وارد ‌دزد ‌همانند ‌و‌‌اى‌بنشیند، شود

‌خارج ‌شده 119«.]شود‌مى‌سرزنش ]

روزى‌یكى‌از‌اهالى‌مدینه،‌ایشان‌و‌پنج‌نفر‌از‌یارانشان‌را‌براى‌صرف‌غذا‌دعوت‌كرده‌بود.‌یكى‌از‌یاران‌رسول‌خدا‌

‌آنها‌همراه‌شد.‌وقتى‌به‌محل‌میهمانى‌رسیدند،‌حضرت‌به‌او‌فرمود :صلى‌هللا‌علیه‌وآله‌در‌راه‌به‌آنها‌برخورد‌و‌با

« [‌این‌121«.]،‌پس‌بنشین‌تا‌تو‌را‌به‌آنها‌معرفى‌كنم‌و‌از‌آنها‌اجازه‌ورود‌تو‌را‌نیز‌بگیرماند‌اینان‌تو‌را‌دعوت‌نكرده

‌نشان‌مى ‌دلسوزى‌و‌حیاى‌آن‌حضرت‌را ‌اوال ‌بیانگر‌آن‌است‌كه‌حضور‌در‌میهمانى‌بى‌ماجرا دعوت،‌در‌‌دهد؛‌ثانیا

وظایفى‌بیان‌شده‌كه‌در‌ادامه‌به‌برخى‌نظر‌آن‌حضرت‌ناپسند‌بوده‌است.‌در‌روایات‌متعددى،‌براى‌میهمان‌و‌میزبان‌

‌مى ‌اشاره كنیم؛‌آنها

‌میزبان ‌وظایف

میزبان‌باید‌بكوشد‌كه‌در‌میهمانى‌او،‌تنها‌ثروتمندان‌حضور‌نیابند،‌بلكه‌افراد‌نیازمند‌نیز‌بر‌سفره‌انسان‌حاضر‌ .1

‌افراد‌سیر‌حاضر‌زبان‌بدترین‌غذا،‌سورى‌است‌ك‌‌فرمود:‌می‌باشند.‌رسول‌خدا‌صلى‌هللا‌علیه‌وآله‌مى ‌تنها ه‌در‌آن،

‌شود ‌دریغ ‌گرسنه ‌افراد ‌از ‌و 121«.]باشند ]

‌كه‌براى‌میهمانان‌حاضر‌مى .2 ‌ناقابل‌‌میزبان‌نباید‌غذاهایى‌را كند،‌كم‌و‌ناچیز‌بشمارد‌و‌به‌اصطالح‌نباید‌آنها‌را

كارى‌انسان‌همین‌بس‌كه‌آنچه‌‌زبان‌در‌گناه‌‌هاى‌الهى‌است‌می‌معرفى‌كند،‌چرا‌كه‌چنین‌كارى‌كفران‌و‌تحقیر‌نعمت

ه‌كارى‌مردم‌هم‌همین‌بس‌كه‌آنچه‌برادرشان‌براى‌آنها‌حاضر‌كند،‌اندك‌شمارد،‌و‌در‌گنا‌براى‌برادرانش‌حاضر‌مى

‌شمارند‌مى ‌اندك 122«.]كند، ]

جا‌دورى‌كرد.‌رسول‌خدا‌صلى‌هللا‌علیه‌وآله‌‌دارى‌باید‌از‌تكلف‌و‌زحمت‌بى‌نكته‌بسیار‌مهم‌این‌است‌كه‌در‌میهمان .3

[‌امام‌على‌علیه‌السالم‌در‌پاسخ‌به‌فردى‌123د.]جا‌نیفتی‌نوازى،‌به‌تكلف‌و‌زحمت‌بى‌فرمود‌كه‌براى‌میهمان‌سفارش‌مى

پذیرم‌كه‌سه‌چیز‌را‌برایم‌تضمین‌كنى:‌از‌بیرون‌خانه‌‌به‌شرطى‌مى»كه‌ایشان‌را‌به‌میهمانى‌دعوت‌كرده‌بود،‌فرمود:‌

،‌پس‌از‌آنكه‌كه‌شخص‌این‌«ات‌را‌به‌زحمت‌نیندازى‌دارى‌برایم‌حاضر‌كنى‌و‌خانواده‌چیزى‌نخرى‌و‌هرچه‌در‌خانه

‌ ‌كرد.]سه ‌اجابت ‌را ‌دعوتش ‌امام ‌پذیرفت، ‌را 124شرط ]

بهتر‌است‌كه‌در‌سفره‌برخى‌لوازم‌جانبى‌و‌ضرورى،‌نظیر‌خالل‌دندان‌یا‌دستمال‌كاغذى‌براى‌میهمانان‌فراهم‌ .4

‌ ‌فرمود: ‌وآله ‌صلى‌هللا‌علیه ‌خدا ‌رسول ‌شود»باشد. ‌برایش‌مهیا ‌دندان ‌خالل ‌است‌كه ‌این ‌مهمان ‌حقوق 125«.]از ]

هركس‌كه‌دوست‌»ن‌باید‌همراه‌با‌میهمانان‌غذا‌بخورد؛‌نه‌جدا‌از‌آنها.‌رسول‌خدا‌صلى‌هللا‌علیه‌وآله‌فرمود:‌میزبا .5

‌بخورد ‌غذا ‌میهمانش ‌با ‌همراه ‌باید ‌باشد، ‌داشته ‌دوست ‌را ‌او ‌رسولش ‌و ‌خدا 126«.]دارد، ]

رایى‌كند.‌رسول‌خدا‌صلى‌هللا‌علیه‌میزبان‌باید‌به‌بهترین‌صورت‌و‌نیز‌با‌خوشرویى‌و‌محبت‌كامل‌از‌میهمانان‌پذی .6

‌پرداخت.] ‌خدمت‌آنها ‌به ‌برخاست‌و ‌شخصا ‌خود ‌شدند، ‌نجاشى‌بر‌ایشان‌وارد ‌گروه ‌هنگامى‌كه ‌همچنین‌127وآله ]

‌مى ‌نهى ‌شود، ‌كشیده ‌كار ‌میهمان ‌از ‌اینكه ‌از ‌وآله ‌علیه ‌هللا ‌صلى ‌خدا 128كرد.]‌رسول ]

یكى‌از‌حقوق‌میهمان‌این‌»فرمود:‌‌دانست‌و‌مى‌ا‌از‌حقوق‌وى‌مىرسول‌خدا‌صلى‌هللا‌علیه‌وآله‌بدرقه‌میهمان‌ر .7

‌بدرقه ‌خانه ‌درب ‌كنار ‌تا ‌كرده، ‌حركت ‌او ‌با ‌كه ‌كنى‌است 129«.]اش ]

‌میهمان ‌وظایف

‌از ‌است ‌عبارت ‌شده، ‌بیان ‌میهمان ‌براى ‌كه ‌وظایفى :برخى

اى‌»در‌وصایاى‌خود‌به‌ابوذر‌فرمود:‌‌پرهیز‌از‌میهمانى‌افراد‌فاسق‌و‌اهل‌گناه:‌رسول‌خدا‌صلى‌هللا‌علیه‌وآله .1

‌فاسق‌پرهیز‌كن ‌از‌غذاى‌افراد ‌و ‌متقى‌از‌غذایت‌نخورند ‌افراد ‌مؤمنان‌مصاحبت‌نكن‌و‌جز 131«.]ابوذر‌جز‌با ]

تر‌اشاره‌شد،‌میهمان‌باید‌از‌به‌همراه‌آوردن‌كسانى‌نظیر‌فرزند،‌دوست‌یا‌پدر‌و‌مادر‌كه‌میزبان‌‌همچنان‌كه‌پیش .2

‌نكرده، بپرهیزد‌دعوتشان .

‌شود .3 ‌وارد ‌میزبان ‌خانه ‌به ‌مقرر ‌وقت ‌از ‌دیرتر ‌یا ‌زودتر ‌نباید ‌میهمان ‌یعنى ‌شده، ‌تعیین ‌وقت ‌دقیق .رعایت

‌پیش .4 ‌كه‌برایش‌حاضر‌مى‌همچنان‌كه ‌میهمان‌نباید‌غذایى‌را ‌شد، ‌‌تر‌اشاره ‌دیده ‌به ‌و ‌ناچیز‌و‌اندك‌شمارد شود،

‌بنگرد ‌آن ‌به .حقارت

میهمانى‌سه‌روز‌»سه‌روز‌در‌خانه‌میزبان‌اقامت‌كند.‌رسول‌خدا‌صلى‌هللا‌علیه‌وآله‌فرمود:‌‌میهمان‌نباید‌بیش‌از .5

‌برود ‌میزبان ‌خانه ‌از ‌روز، ‌سه ‌از ‌پس ‌كه ‌دارد ‌وظیفه ‌میهمان ‌و ‌است ‌صدقه ‌روز ‌سه ‌از ‌بیش ‌و .است

داند‌‌خانه‌بهتر‌مى‌ت،‌صاحبمیهمان‌باید‌در‌تعیین‌جاى‌نشستن،‌تابع‌نظر‌میزبان‌باشد،‌چرا‌كه‌به‌تعبیر‌برخى‌روایا .6

‌خانه ‌از ‌جایى ‌چه ‌مناسب‌كه ‌او ‌خانواده ‌پوشش ‌و ‌حرمت ‌حفظ ‌براى ‌است.]‌اش 131تر ]

‌دوست‌دوست .12 ‌و ‌دارى‌یابى

گزینند.‌انتخاب‌دوست‌در‌‌یابند‌و‌او‌را‌دوست‌خود‌بر‌مى‌ها‌نسبت‌به‌برخى‌انس‌بیشترى‌مى‌در‌زندگى‌اجتماعى،‌انسان

ها‌و‌‌گیرى‌ترین‌نقش‌را‌در‌تصمیم‌مرى‌گریزناپذیر‌است.‌در‌بسیارى‌موارد،‌دوست‌انسان،‌مهمفرایند‌زندگى‌اجتماعى،‌ا

‌مى ‌ایفا ‌از‌كسانى‌یاد‌مى‌سرنوشت‌او ‌قرآن‌مجید ‌گرفتار‌عذاب‌جهنم‌شده‌كند. ‌برگزیدن‌دوستان‌بد، ‌با ‌كه ‌و‌با‌‌كند اند

گوید:‌‌گزد]و[‌مى‌هاى‌خود‌را‌مى‌كار‌دستو‌روزى‌است‌كه‌ستم»شدیم؛‌‌گویند:‌اى‌كاش‌با‌فالنى‌دوست‌نمى‌حسرت‌مى

[‌در‌آیه‌دیگر‌نیز‌چنین‌آمده‌132«]گرفتم‌و‌اى‌كاش‌فالنى‌را‌دوست]خود[‌نگرفته‌بودم‌اى‌كاش‌با‌پیامبر‌راهى‌برمى

گفت:‌آیا‌واقعا‌تو‌این‌سخن‌را‌باور‌‌گوید:‌راستى‌من]در‌دنیا[‌همنشینى‌داشتم‌كه‌به‌من‌مى‌یكى‌از‌بهشتیان‌مى»است:‌

پرسد:‌آیا‌شما‌از‌او‌‌یابیم؟]سپس[‌مى‌شویم‌و‌جزا‌مى‌[‌استخوان‌شدیم،‌زنده‌مى‌نى‌كه‌وقتى‌مردیم‌و‌خاك‌و]مشتىك‌مى

گوید:‌به‌خدا‌سوگند‌چیزى‌نمانده‌بود‌كه‌تو‌مرا‌به‌هالكت‌اندازى!‌‌بیند‌و‌مى‌اطالعى‌دارید؟‌پس‌او‌را‌در‌میان‌آتش‌مى

‌من]نیز ‌هرآینه ‌نبود، ‌پروردگارم ‌رحمت ‌اگر ‌بودم!ا [و ‌دوزخ ‌در ‌احضارشدگان 133«]ز ]

آدمى‌بر‌همان‌دینى‌است‌»در‌اهمیت‌تأثیر‌دوست‌سرنوشت‌آدمى‌همین‌بس‌كه‌رسول‌خدا‌صلى‌هللا‌علیه‌وآله‌فرمود:‌

اگر‌در‌مورد‌كسى‌شك‌داشتید‌»[‌و‌134«]گزینید!‌كه‌دوستش‌بر‌آن‌است،‌پس‌دقت‌كنید‌كه‌چه‌كسى‌را‌به‌دوستى‌برمى

[‌به‌135«]دار‌است.‌دارند،‌خود‌او‌دین‌راى‌شما‌معلوم‌نبود،‌به‌دوستانش‌بنگرید؛‌اگر‌دوستانش‌دیندار‌بودن‌او‌ب‌و‌دین

‌بیان‌شرایط‌دوست‌پرداخته‌گیرى‌دلیل‌تأثیر‌فراوان‌دوست‌در‌تصمیم ‌به ‌روایات‌متعدد، ‌و‌رویكردهاى‌انسان، اند.‌‌ها

‌از:] ‌است ‌عبارت ‌شده ‌بیان ‌خوب ‌دوست ‌براى ‌كه ‌شرایطى 136برخى ]

‌تدین .1 ‌و ‌ایمان .داشتن

‌باشد .2 ‌یكى ‌او ‌باطن ‌و .ظاهر

‌بداند .3 ‌خود ‌ننگ ‌را ‌تو ‌ننگ ‌و ‌خود ‌افتخار ‌را ‌تو .افتخار

‌تو .4 ‌براى ‌دارد ‌اختیار ‌در ‌آنچه ‌از ‌نكردن .دریغ

‌گرفتارى .5 ‌و ‌مصایب ‌به ‌شدن ‌دچار ‌نگذارد‌هنگام ‌تنها ‌را ‌تو ها .

‌مى .6 ‌خود ‌براى ‌بپسندد‌آنچه ‌نیز ‌تو ‌براى پسندد، .

‌نباشد.] .7 137نادان ]

‌نباشد.] .8 138شرور ]

‌نباشد.] .9 ‌نیست، ‌همسان ‌گفتارش ‌با ‌كردارش ‌كه ‌كسى ‌یعنى ‌رو، 139دو ]

‌نباشد .10 ‌خبیث ‌و .بدذات

‌نباشد .11 ‌فجور ‌و ‌فسق .اهل

‌باشد‌امانت .12 دار .

خواند:‌‌یز‌به‌پنچ‌چیز‌فرا‌مىهمنشین‌نشوید،‌مگر‌با‌عالمى‌كه‌شما‌را‌از‌پنج‌چ»رسول‌خدا‌صلى‌هللا‌علیه‌وآله‌فرمود:‌

گرى‌‌از‌شك‌به‌یقین،‌از‌ریاكارى‌به‌اخالص،‌از‌رغبت)به‌دنیا‌و‌گناهان(‌به‌دورى‌از‌آن،‌از‌تكبر‌به‌تواضع،‌و‌از‌حیله

زده‌‌[‌در‌روایات‌آمده‌است‌كه‌پیش‌از‌انتخاب‌دوست،‌او‌را‌آزمایش‌كنید‌و‌از‌انتخاب‌شتاب141«.]به‌خیرخواهى‌مردم

‌ب ‌بررسى ‌بدون ‌راهو ‌از ‌است ‌ممكن ‌ارزیابى، ‌و ‌آزمایش ‌این ‌پذیرد‌پرهیزید. ‌صورت ‌گوناگونى هاى :

‌امانت .1 ‌میزان ‌سنجش ‌و ‌او ‌به ‌امانت ‌او‌سپردن دارى .

‌او .2 ‌العمل ‌عكس ‌نحوه ‌در ‌دقت ‌و ‌او ‌به ‌ناپسند ‌كار .پیشنهاد

‌او .3 ‌واكنش ‌نحوه ‌در ‌دقت ‌و ‌او ‌كردن .عصبانى

‌پى .4 ‌و ‌او ‌كردار ‌و ‌گفتار ‌در ‌مالك‌جویى‌دقت ‌خوب‌وجود ‌دوست ‌براى ‌فوق هاى .

‌مسافرت .5 ‌در ‌او ‌اخالق ‌و ‌رفتار ‌بررسى ‌و ‌او ‌با .مسافرت

‌گوناگون.] .6 ‌مالى ‌پیشنهادهاى ‌با ‌او 141امتحان ]

كه‌دستور‌داده‌شده،‌نام‌او،‌نام‌پدر،‌مادر،‌اجداد‌و‌‌در‌روایات‌بر‌رعایت‌حقوق‌دوستان‌بسیار‌تأكید‌شده‌است؛‌آن‌چنان

را‌از‌وى‌بپرسیدمحل‌سكونت‌او‌ گردد‌روزى‌رسول‌خدا‌صلى‌هللا‌علیه‌وآله‌ابن‌عمر‌را‌دید‌كه‌دنبال‌چیزى‌مى ! از‌او‌ .

!‌اگر‌كسى‌را‌دوست‌داشتى،‌نام‌او،‌نام‌»فرمود:‌«.‌در‌پى‌یكى‌از‌دوستانم»گفت؛‌«‌دنبال‌چه‌هستى؟»پرسید:‌ اى‌عبدهللا

رگاه‌بیمار‌شد،‌به‌عیادتش‌برو‌و‌اگر‌از‌تو‌كمك‌خواست،‌پدرش،‌نام‌جد‌و‌خاندان‌و‌محل‌سكونتش‌را‌از‌او‌بپرس‌و‌ه

‌بشتاب ‌یاریش 142«.]به ]

‌مردم .13 ‌كردن ‌خشنود

هركس‌مؤمنى‌را‌خشنود‌»فرمود:‌‌ورزید‌و‌مى‌رسول‌خدا‌صلى‌هللا‌علیه‌وآله‌از‌هیچ‌فرصتى‌شاد‌كردن‌مردم‌دریغ‌نمى

ترین‌كارها‌‌محبوب»فرمود:‌‌[‌نیز‌مى143«.]ده‌استكند،‌مرا‌خشنود‌كرده‌و‌هركس‌مرا‌خشنود‌كند،‌خدا‌را‌خشنود‌كر

داد.‌امام‌‌[‌ایشان‌این‌كار‌را‌گاه‌در‌قالب‌شوخى‌و‌مزاح‌انجام‌مى144«.]نزد‌خداى‌عز‌و‌جل‌شاد‌كردن‌مؤمنان‌است

حضرت‌«.‌كنیم‌كمتر‌شوخى‌مى»صادق‌علیه‌السالم‌از‌یكى‌از‌یاران‌خود،‌در‌مورد‌شوخى‌با‌یكدیگر‌پرسید.‌او‌گفت:‌

كنید؛‌شوخى‌كردن‌اخالقى‌نیكوست‌و‌شما‌با‌این‌كار‌موجب‌خوشحالى‌برادر‌خود‌‌چرا‌با‌یكدیگر‌شوخى‌نمى»د:‌فرمو

[‌روزى‌پیرزنى‌به‌145«.]كرد‌شوید.‌پیامبر‌خدا‌صلى‌هللا‌علیه‌وآله‌به‌قصد‌خوشحال‌كردن‌مردم‌با‌آنها‌شوخى‌مى‌مى

فالنى!‌هیچ‌»رسول‌خدا‌صلى‌هللا‌علیه‌وآله‌فرمود:‌«.‌ببرد‌اى‌پیامبر‌خدا!‌از‌خدا‌بخواه‌كه‌مرا‌به‌بهشت»ایشان‌گفت؛‌

به‌او‌بگویید،‌پیر‌زن‌با‌صورت‌»پیرزن‌از‌این‌سخن‌پیامبر‌گریست.‌حضرت‌فرمود:‌«.‌شود‌پیر‌زنى‌وارد‌بهشت‌نمى

‌بهشت‌نمى ‌وارد ‌مى‌پیر ‌جوان ‌را ‌نخست‌او ‌خداوند ‌بلكه ‌بهشت‌مى‌شود، ‌سپس‌به ‌و ‌خداى‌سبحان‌‌كند ‌كه ‌چرا برد،

‌‌مى ‌إنشآء‌»فرماید: ‌أنشأنهن إنآ * ‌ ‌أترابا ‌عربا *‌ ‌أبكارا 146،147«]فجعلنهن ]

خت؛‌براى‌مثال‌روزى‌به‌‌‌آمی‌گاه‌براى‌خوشحال‌كردن‌یارانش،‌در‌گفتار‌خود‌كلمات‌غیرعربى‌را‌با‌كلمات‌عربى‌مى

‌فقد‌صنع‌لكم‌جابر‌سورا»یاران‌خود‌فرمود:‌ ‌البته‌[148«]قوموا ؛‌برخیزید‌كه‌جابر‌برایتان‌سور‌درست‌كرده‌است.

‌‌كرد‌كه‌در‌شوخى‌كردن‌نباید‌از‌حدود‌و‌قوانین‌الهى‌تجاوز‌كرد؛‌براى‌مثال‌مى‌ایشان‌تأكید‌مى اى‌‌هیچ‌بنده»فرمود:

اح‌و‌دارد،‌براى‌برادرش‌نیز‌دوست‌بدارد‌و‌در‌مز‌كند؛‌مگر‌آنكه‌آنچه‌براى‌خود‌دوست‌مى‌ایمان‌خود‌را‌كامل‌نمى

[‌هم‌چنین‌شوخى‌كردن‌از‌راه‌دستاویز‌قرار‌دادن‌كارهاى‌باطل‌و‌ناشایست‌149«.]غیرمزاح،‌از‌خدا‌ترس‌داشته‌باشد

بنابراین،‌كسانى‌كه‌به‌بهانه‌«.‌شود‌كنم؛‌اما‌جز‌حق‌بر‌زبانم‌جارى‌نمى‌من‌شوخى‌مى»فرمود:‌‌دانست‌و‌مى‌را‌جایز‌نمى

كنند،‌از‌نظر‌ایشان‌نكوهش‌شده‌‌زنند،‌یا‌آنها‌را‌مسخره‌مى‌یگران‌تهمت‌مىشوند؛‌براى‌مثال‌به‌د‌شوخى‌مرتكب‌گناه‌مى

.است

‌خطاپوشى .14 ‌و ‌گذشت

فرماید:‌‌هاى‌نیكوكاران‌است‌و‌در‌قرآن‌و‌روایات‌بر‌آن‌بسیار‌تأكید‌شده‌است؛‌براى‌مثال‌در‌قرآن‌مى‌گذشت‌از‌ویژگى

[‌گذشت‌از‌151«][‌خداست‌نیكوكارى‌كند،‌پاداش‌او‌بر]عهدهو‌جزاى‌بدى‌مانند‌آن‌بدى‌است،‌پس‌هركه‌درگذرد‌و‌»

هاى‌بزرگوار‌است‌رسول‌خدا‌صلى‌هللا‌علیه‌وآله،‌‌هاى‌انسان‌ترین‌ویژگى‌ترین‌و‌شاخص‌خطا‌و‌بدى‌دیگران،‌از‌مهم

آیا‌شما‌:»فرمود‌[‌ایشان‌مى151گذشت.]‌بخشید‌و‌از‌بدى‌افراد‌مى‌داد،‌بلكه‌همواره‌مى‌گاه‌بدى‌را‌با‌بدى‌پاسخ‌نمى‌هیچ

را‌از‌بهترین‌خالیق‌دنیا‌و‌آخرت‌آگاه‌نكنم؟‌گذشت‌نسبت‌به‌كسى‌كه‌به‌شما‌ستم‌كرده؛‌پیوند‌با‌كسى‌كه‌از‌شما‌بریده؛‌

‌دریغ‌كرده ‌از‌شما ‌و‌بخشش‌در‌حق‌كسى‌كه ‌بدى‌كرده ‌به‌شما ‌به‌152«.]نیكى‌در‌حق‌كسى‌كه ‌را ‌مردم [‌همواره

‌پاداش ‌و ‌اخروى‌بخشش‌بش‌پیامدها ‌مى‌ارت‌مىهاى‌دنیوى‌و ‌براى‌مثال ‌‌داد؛ گذشت‌جز‌عزت‌براى‌انسان‌»فرمود:

دهد،‌كسى‌كه‌پاداشش‌بر‌‌در‌روز‌محشر‌منادى‌ندا‌مى»[‌و‌153«]نیفزاید،‌پس‌گذشت‌كنید‌تا‌خدا‌شما‌را‌عزیز‌كند

‌بهشت‌شود ‌عهده‌خداست،‌برخیزد‌و‌وارد ‌‌مى«. ‌‌مى«‌چه‌كسى‌پاداشش‌بر‌عهده‌خداست؟»پرسند: كسانى‌كه‌»گوید:

ها)روز‌‌هركس‌به‌گاه‌قدرت،‌گذشت‌كند،‌خداوند‌در‌روز‌لغزش‌و‌لرزش‌گام»[‌و‌154«]بت‌به‌مردم‌گذشت‌داشتندنس

‌مى ‌او ‌خطاهاى ‌از 155«.]گذرد‌قیامت( ]

‌خشم .15 ‌خوردن ‌فرو

‌وارد‌مى‌در‌عصر‌حاضر،‌فشارهاى‌روحى‌فراوانى‌بر‌انسان ‌آنها‌‌ها شود‌و‌این‌موجب‌اضطراب‌و‌عصبانیت‌شدید

گر‌فایق‌آمد.‌‌باید‌با‌الگو‌گرفتن‌از‌قرآن‌و‌كلمات‌معصومان،‌به‌ویژه‌پیامبراعظم)ص(،‌بر‌این‌ویژگى‌ویرانشود.‌‌مى

‌قرآن‌براى‌پرهیزكاران‌و‌نیكوكاران‌برمى‌از‌جمله‌ویژگى ‌فرو‌بردن‌خشم‌و‌گذشت‌از‌خطاى‌مردم‌‌هایى‌كه شمرد،

‌ ‌فرو‌مى»است: ‌دوست‌داردگذرند‌و‌خدا‌برند‌و‌از‌مردم‌در‌مى‌و‌خشم‌خود‌را چون‌به‌»[‌و‌156«]وند‌نكوكاران‌را

فرمود:‌‌بار‌خشم،‌مى‌[‌رسول‌خدا‌صلى‌هللا‌علیه‌وآله‌با‌هشدار‌نسبت‌به‌عواقب‌زیان157«]گذرند‌آیند،‌در‌مى‌خشم‌درمى

[‌در‌159«.]كند؛‌همچنان‌كه‌سركه‌عسل‌را‌غضب‌ایمان‌را‌فاسد‌مى»[‌و‌158«]غضب‌سنگى‌از‌سوى‌شیطان‌است»

‌فرازى‌دیگر‌ف ‌ندیده»رمود: اید‌كه‌چشمان‌فرد‌عصبانى‌قرمز‌‌غضب‌سنگى)از‌سوى‌شیطان(‌در‌قلب‌آدمى‌است؛‌آیا

[)كنایه‌از‌تغییر‌161«.]شود؟‌پس‌هركس‌اندكى‌احساس‌خشم‌كرد،‌باید‌به‌زمین‌بچسبد‌هایش‌گشاد‌مى‌شود‌و‌رگ‌مى

‌خشم ‌خواباندن ‌فرو ‌براى ‌زمین ‌روى ‌خوابیدن ‌و (.حالت

‌صلى‌هللا ‌خدا ‌روزى‌رسول ‌پرسید؛ ‌خود ‌یاران ‌از ‌وآله ‌كیست؟»‌علیه ‌قهرمان ‌شما ‌میان ‌در ‌شخص‌بسیار‌« گفتند:

بلكه‌قهرمان‌واقعى‌مردى‌است‌كه‌شیطان‌»پیامبراكرم‌صلى‌هللا‌علیه‌وآله‌فرمود:‌«.‌توانمندى‌كه‌پهلویش‌به‌زمین‌نیاید

او‌خدا‌را‌یاد‌كند‌و‌با‌بردبارى‌‌هایش‌آشكار‌شود؛‌ولى‌را‌در‌قلبش‌سركوب‌كند‌و‌خشم‌او‌شدید‌گردد‌و‌خون‌در‌رگ

كردند‌فرمود:‌‌اى‌برخورد‌كه‌با‌بلند‌كردن‌سنگى‌زورآزمایى‌مى‌[‌روزى‌به‌عده161«.]خود،‌غضبش‌را‌سركوب‌كند

گفتند«‌این‌چیست؟» : « ترین‌فرد‌كیست‌فهمیم‌قوى‌بلند‌كردن‌این‌سنگ‌معیارى‌است‌كه‌با‌آن‌مى خواهید‌‌مى»فرمود:‌ .«

گفتند«‌مندترین‌شما‌چه‌كسى‌است؟ترین‌و‌توا‌بگویم‌قوى : « ترین‌و‌توانمندترین‌‌قوى»فرمود:‌«‌آرى،‌اى‌پیامبر‌خدا!

شما‌كسى‌است‌كه‌هنگام‌خرسندى،‌به‌گناه‌و‌باطل‌نیفتد‌و‌خشم‌وى‌را‌از‌سخن‌حق‌دور‌نسازد‌و‌به‌هنگام‌قدرت،‌به‌

فرماید:‌‌جب‌تقویت‌ایمان‌دانسته،‌مى[‌ایشان‌فرو‌خوردن‌خشم‌را‌مو162«.]كارى‌كه‌شایسته‌و‌حق‌نیست،‌روى‌نیاورد

‌كند...»... ‌پر ‌ایمان ‌از ‌را ‌درونش ‌خدا ‌خورد، ‌فرو ‌را ‌خشمش 163«.]هركس ]

‌پرسیدند:‌ ‌السالم ‌علیه ‌عیسى ‌حضرت ‌از ‌دارد. ‌پى ‌در ‌را ‌خدا ‌مهربانى ‌جلب ‌خشم، ‌خوردن ‌فرو ‌آن، ‌بر افزون

اینكه‌»فرمود:‌«‌ان‌از‌خشم‌او‌درامان‌ماند؟تو‌با‌چه‌چیز‌مى»گفتند:‌«.‌خشم‌خدا»فرمود:‌«‌ترین‌چیز‌چیست؟‌سخت»

‌نشوید ‌ .«خشمگین ‌چیست؟»گفتند: ‌خشم ‌منشأ »‌ ‌»فرمود: ‌شمردن ‌پست ‌و ‌تحقیر ‌و ‌خود ‌دانستن ‌بزرگ ‌و كبر

‌عربى‌بادیه164«.]دیگران ‌بود. ‌نشسته ‌در‌مسجد ‌اصحاب‌خود ‌با نشین‌وارد‌‌[‌روزى‌رسول‌خدا‌صلى‌هللا‌علیه‌وآله

ت‌كردمسجد‌شد‌و‌در‌آنجا‌قضاى‌حاج اصحاب‌رسول‌خدا‌صلى‌هللا‌علیه‌وآله‌با‌عصبانیت‌بر‌سرش‌فریاد‌كشیدند.‌ .

رهایش‌كنید‌بگذارید‌كارش‌را‌بكند.(‌سپس‌او‌را‌نزد‌خود‌خواند‌و‌«)ال‌تزرموه»رسول‌خدا‌صلى‌هللا‌علیه‌وآله‌فرمود:‌

،‌سپس‌«اند‌نماز‌ساخته‌شده‌مساجد‌براى‌كثیفى‌و‌قضاى‌حاجت‌نیست،‌بلكه‌براى‌خواندن‌قرآن‌و‌یاد‌خدا‌و»فرمود:‌

[‌انسان‌باید‌براى‌عالج‌غضب،‌علل‌به‌وجود‌آورنده‌آن‌را‌از‌بین‌ببرد‌و‌165سطل‌آبى‌خواست‌و‌آنجا‌را‌تطهیر‌كرد.]

تواند‌وضعیت‌خود‌‌جا،‌و...‌بپرهیزد‌و‌به‌هنگام‌بروز‌خشم،‌تا‌مى‌هاى‌بى‌هایى‌نظیر‌تكبر،‌خودپسندى،‌شوخى‌از‌زمینه

مثال‌آن‌محل‌را‌ترك‌كند‌یا‌اگر‌ایستاده‌است،‌بنشیند‌و‌اگر‌نشسته‌است،‌بخوابد‌و‌نیز‌خدا‌و‌قدرت‌‌را‌تغییر‌دهد؛‌براى

‌كند ‌غلبه ‌آن ‌بر ‌خشم، ‌خوردن ‌فرو ‌اجر ‌یادآورى ‌با ‌و ‌كند ‌یاد ‌را .او

اى‌على»رسول‌خدا‌صلى‌هللا‌علیه‌وآله‌به‌امام‌على‌علیه‌السالم‌فرمود:‌ و‌‌خشمگین‌مشو‌و‌اگر‌خشمگین‌شدى‌بنشین !

،‌خشم‌را.‌خود‌دور‌«از‌خدا‌بترس»اى‌كه‌بر‌بندگانش‌دارد،‌بیندیش‌و‌اگر‌به‌تو‌گفتند:‌‌در‌قدرت‌پروردگار‌و‌بردبارى

غضب‌»فرماید:‌‌[‌در‌فرازى‌دیگر،‌وضو‌گرفتن‌را‌راه‌فرو‌بردن‌خشم‌معرفى‌مى166«.]كن‌و‌به‌بردبارى‌روى‌آور

[‌البته‌167«.]شود،‌پس‌هركه‌خشمگین‌شد،‌وضو‌بگیرد‌مى‌از‌شیطان‌است‌و‌شیطان‌از‌آتش‌و‌آتش‌هم‌با‌آب‌خاموش

شود،‌باید‌خشمگین‌‌اى‌كه‌باید‌بدان‌توجه‌كرد‌این‌است‌كه‌انسان‌در‌مواردى‌كه‌حقى‌پایمال‌یا‌دین‌خدا‌منكوب‌مى‌نكته

گونه‌خشم‌در‌آیات‌و‌روایات‌ستایش‌شده‌است‌شود.‌از‌این آء‌:‌»در‌قرآن،‌در‌بیان‌ویژگى‌یاران‌پیامبر‌آمده‌است . أشد

‌الكفار‌ دهد‌[‌و‌نیز‌به‌رسول‌خدا‌صلى‌هللا‌علیه‌وآله‌دستور‌مى168«]على : «‌ ‌واغلظ ‌والمنفقین ‌الكفار ‌جهد ‌النبى یأیها

‌ ‌على‌علیه169«]علیهم ‌امام ‌مى‌[ ‌‌السالم ‌خشمگین‌نمى»فرماید: ‌براى‌دنیا ‌وآله ‌صلى‌هللا‌علیه ‌‌رسول‌خدا ‌در‌شد؛ اما

ستاند،‌هیچ‌چیز‌‌شناخت‌و‌تا‌آن‌حق‌را‌نمى‌كس‌او‌را‌نمى‌گرفت‌كه‌هیچ‌گردید،‌چنان‌خشم‌مى‌مواردى‌كه‌حقى‌پایمال‌مى

‌نداشت ‌را ‌ایشان ‌خشم ‌برابر ‌در ‌ایستادگى 171«.]یاراى ]

‌رهبانیت .16 ‌از ‌پرهیز

‌هیچ‌بر‌اساس‌آموزه ‌وآله، ‌آخرت‌یا‌كس‌حق‌ن‌هاى‌منقول‌از‌پیامبراكرم‌صلى‌هللا‌علیه ‌براى‌رسیدن‌به ‌را ‌دنیا دارد،

كرد‌و‌‌این‌دو‌از‌یكدیگر‌جدا‌شدنى‌نیست.‌ایشان‌همواره‌با‌رهبانیت‌مبارزه‌مى .آخرت‌را‌براى‌رسیدن‌به‌دنیا‌رها‌كند

در‌سوره‌مائده‌‌‌[171«.]هرگاه‌داراى‌ثروت‌و‌دارایى‌شدید،‌باید‌اثر‌آن‌در‌شما‌مشاهده‌شود»فرمود:‌‌به‌یاران‌خود‌مى

‌ال‌»وانیم:‌خ‌مى ‌ال‌یحب ‌هللا ‌لكم‌وال‌تعتدوا‌إن ‌هللا موا‌طیبت‌مآ‌أحل ‌یأیها‌الذین‌ءامنوا‌ال‌تحر ا‌رزقكم‌هللا معتدین‌*وكلوا‌مم

‌به‌ ‌الذى‌أنتم ‌واتقوا‌هللا ‌طیبا ‌‌حلال اى‌را‌كه‌خدا‌براى‌‌اید!‌چیزهاى‌پاكیزه‌؛‌اى‌كسانى‌كه‌ایمان‌آورده[172«]ى‌مؤمنون

هاى‌حالل‌و‌‌دارد‌و‌از‌نعمت‌شما‌حالل‌كرده،‌حرام‌مشمارید‌و‌از‌حد‌مگذرید‌كه‌خدا‌از‌حد‌گذرندگان‌را‌دوست‌نمى

‌كنید‌پاكیزه ‌پروا ‌دارید، ‌ایمان ‌او ‌به ‌كه ‌خدایى ‌از ‌و ‌بخورید ‌داشته، ‌ارزانى ‌شما ‌به ‌خدا ‌كه اى .

در‌شأن‌نزول‌این‌آیه‌چنین‌آمده‌است:‌برخى‌یاران‌پیامبر،‌با‌تأثیرپذیرى‌از‌سخنان‌ایشان‌درباره‌روز‌قیامت‌و‌سختى‌

حساب،‌تصمیم‌گرفتند‌كه‌روزها‌را‌روزه‌بگیرند‌و‌شب‌را‌به‌نماز‌برخیزند‌و‌روى‌فرش‌نخوابند‌و‌از‌خوردن‌گوشت‌

.‌در‌همین‌روزها‌همسر‌یكى‌از‌این‌افراد‌نزد‌عایشه‌آمد‌و‌عایشه‌و‌رابطه‌با‌همسران‌خود‌بپرهیزند‌و‌دین‌را‌رها‌كنند

‌گفت ‌او ‌ژولیده ‌و ‌ناآراسته ‌ظاهر ‌مشاهده » :با ‌نمى ‌خود ‌به ‌نمى‌چرا ‌آرایش ‌و ‌كنى؟‌رسى »‌ ‌و ‌عبادت ‌ماجراى او

‌مسجد‌‌عزلت ‌به ‌را ‌خود ‌یاران ‌همه ‌یافت، ‌آگاهى ‌ماجرا ‌این ‌از ‌پیامبر ‌كه ‌هنگامى ‌تعریف‌كرد. ‌همسرش‌را نشینى

ها،‌دنیا‌‌دهم‌كه‌همانند‌كشیشان‌مسیحى‌و‌راهبه‌هان!‌كه‌من‌هرگز‌به‌شما‌دستور‌نمى»راخواند‌و‌طى‌سخنانى‌فرمود:‌ف

‌كنار‌بگذارید ‌‌كناره .را ‌زنان‌و‌دیرنشینى‌و‌رهبانیت،‌در‌دین‌من‌نیست... گیرى‌از‌خوردن‌گوشت‌و‌قطع‌رابطه‌با

گیرى‌بر‌خود‌هالك‌شدند.‌آنها‌‌هاى‌پیش‌از‌شما،‌در‌اثر‌سخت‌انسان»سپس‌فرمود:‌«.‌رهبانیت‌امت‌من‌در‌جهاد‌است...

[‌در‌روایت‌دیگرى‌رسول‌خدا‌صلى‌هللا‌علیه‌وآله‌طى‌173«.]بر‌خود‌سخت‌گرفتند،‌پس‌خدا‌نیز‌بر‌ایشان‌سخت‌گرفت

روش‌خورم،‌هركس‌از‌راه‌و‌‌كنم‌و‌روزها‌نیز‌غذا‌مى‌خوابم‌و‌ازدواج‌مى‌سخنانى‌تأكید‌كردند‌كه‌من‌خود‌شب‌را‌مى

‌نیست.] ‌من ‌از ‌كند، ‌اعراض 174من ]

‌تكلفى‌بى .17

رفتارهاى‌رسول‌خدا‌صلى‌هللا‌علیه‌وآله‌در‌همه‌حاالت،‌خواه‌در‌خانه‌یا‌جامعه‌و‌در‌میان‌مردم،‌كامال‌از‌تكلف‌عارى‌

اند‌بود.‌در‌توصیف‌ایشان‌گفته فرمود:‌ما‌‌اى‌را‌براى‌آنان‌نداشت‌و‌مى‌در‌معاشرت‌با‌مردم،‌كمترین‌زحمت‌و‌هزینه :

[‌امام‌على‌علیه‌السالم‌در‌توضیح‌نحوه‌مجالست‌175جا‌بیزاریم.]‌پیامبران‌و‌امنا‌و‌پرهیزكاران‌از‌تكلف‌و‌زحمت‌بى

هاى‌پیامبر)ص(،‌با‌یاد‌خدا‌بود.‌در‌مجالس‌‌همه‌نشست‌و‌برخاست»فرماید:‌‌پیامبر)ص(‌براى‌امام‌حسن‌علیه‌السالم‌مى

كرد.‌هنگامى‌كه‌به‌مجلسى‌وارد‌‌زید‌و‌دیگران‌را‌هم‌از‌این‌كار‌نهى‌مىگ‌براى‌خود‌جاى‌خاص‌و‌مشخصى‌برنمى

گوید‌[‌ابوذر‌مى176«.]كرد‌نشست‌و‌مردم‌را‌نیز‌به‌این‌كار‌توصیه‌مى‌شد،‌در‌نخستین‌جاى‌خالى‌مى‌مى هنگامى‌كه‌» :

‌یارانش‌مى ‌میان ‌خدا ‌بى‌پیامبر ‌چنان ‌غری‌نشست، ‌فرد ‌اگر ‌كه ‌بود ‌امتیازطلبى ‌از ‌عارى ‌و ‌مى‌بهتكلف ‌وارد شد،‌‌اى

رو‌ما‌از‌ایشان‌تقاضا‌‌توانست‌تشخیص‌دهد‌كه‌پیامبر‌خدا‌كدامیك‌از‌حاضران‌است،‌از‌این‌پرسش‌از‌حاضران،‌نمى‌بى

‌از‌سایرین‌تشخیص‌ ‌ایشان‌را ‌وارد، ‌تازه ‌افراد ‌كه ‌قرار‌دهد ‌براى‌خود ‌كه‌در‌میان‌حاضران‌جاى‌خاصى‌را كردیم

177«.]دهند ]

كلف‌و‌متواضع‌بود‌كه‌براى‌راحتى‌افراد‌تازه‌وارد‌و‌براى‌آنكه‌سایر‌حاضران‌در‌زحمت‌ت‌پیامبر‌رحمت،‌چنان‌بى

نشست‌و‌سایر‌‌نیفتند،‌این‌تقاضا‌را‌پذیرفت‌و‌براى‌ایشان‌سكویى‌از‌گل‌ساخته‌شد‌و‌از‌آن‌پس‌پیامبر‌بر‌روى‌آن‌مى

ان‌مردم،‌هرگز‌به‌فكر‌خود‌نبود‌و‌گر‌آن‌است‌كه‌پیامبر‌رحمت‌در‌می‌[‌این‌مسئله‌نشان178حضار‌در‌اطراف‌ایشان.]

‌مى ‌نخست‌‌توانست‌كارى‌مى‌تا ‌درجه ‌در ‌مردم ‌نیاز ‌رفع ‌واقع، ‌در ‌باشند؛ ‌دور ‌زحمت‌به ‌و ‌تكلف ‌از ‌مردم ‌كه كرد

پاالن،‌‌من‌سه‌چیز‌را‌ترك‌نخواهم‌كرد:‌سوار‌شدن‌بر‌االغ‌بى»فرمود:‌‌هاى‌رفتارى‌ایشان‌بود.‌خود‌ایشان‌مى‌اولویت

‌حص ‌روى ‌بر ‌خوردن ‌كنمغذا ‌كمك ‌نیازمندان ‌به ‌خود ‌دستان ‌با ‌اینكه ‌و ‌بندگان ‌همراه ‌به 179«.]یر ]

روزى‌عمر‌نزد‌رسول‌خدا‌صلى‌هللا‌علیه‌وآله‌آمد‌و‌دید‌كه‌ایشان‌روى‌حصیرى‌نشسته‌و‌آثار‌آن‌بر‌بدن‌شریف‌آن‌

اى‌پیامبر‌خدا»حضرت‌پیدا‌شده‌است.‌گفت:‌ هللا‌علیه‌وآله‌رسول‌خدا‌صلى‌«‌كردید!‌اى‌كاش‌زیراندازى‌تهیه‌مى !

اى‌است‌كه‌در‌روز‌گرمى‌در‌حال‌حركت‌است؛‌به‌درختى‌‌مرا‌با‌دنیا‌چه‌كار!‌مثل‌من‌و‌دنیا،‌همچون‌سواره»فرمود:‌

‌آن‌لحظه‌مى ‌زیر‌سایه ‌و ‌مى‌رسد ‌ترك‌مى‌اى‌آرام ‌را ‌سپس‌آنجا ‌و ‌هیچ181«.]كند‌گیرد ‌نمى‌[ ‌تظاهر ‌همانند‌‌گاه كرد؛

[‌در‌برخى‌روایات‌آمده‌است‌كه‌هم‌181دانست‌كه‌بنده‌خداست.]‌نشست‌و‌مى‌ان‌مىخورد‌و‌همانند‌بردگ‌بردگان‌غدا‌مى

‌مى ‌زمین ‌مى‌روى ‌غذا ‌زمین ‌روى ‌هم ‌و 182خورد.]‌نشست ]

‌پذیرى‌مسؤلیت .18

مسئولیت‌در‌نظر‌گرفته‌نشده‌است‌كس‌در‌جامعه‌بى‌در‌شریعت‌اسالم،‌هیچ هركس‌براساس‌جایگاهى‌كه‌در‌جامعه‌ .

برعهده‌دارد.‌رسول‌خدا‌صلى‌هللا‌علیه‌وآله‌در‌حجةالوداع،‌در‌مقدمه‌سفارشات‌و‌بیانات‌مهم‌دارد،‌مسؤلیت‌خاصى‌

اى‌گروه‌قاریان‌از‌خدا‌در‌»[‌خطاب‌به‌قاریان‌قرآن‌فرمود:‌183«.]من‌مسئولم‌و‌شما‌نیز‌مسئولید...»...خود‌فرمود:‌

رد‌رساندن‌رسالت‌الهى‌به‌مردم‌خواهند‌پرسید‌مورد‌كتاب‌خدا‌پروا‌كنید؛‌چرا‌كه‌هم‌من‌مسئولم‌و‌هم‌شما.از‌من‌در‌مو

‌بر‌دوش‌دارید ‌سنت‌من‌كه ‌و ‌كتاب‌خدا ‌در‌مورد ‌از‌شما ‌از‌184«.]و ‌اعم ‌مسئولیت‌را ‌فراز‌معروف‌دیگر، ‌در ]

هان»هاى‌فردى‌یا‌اجتماعى‌دانسته،‌فرمود:‌‌مسئولیت كه‌همه‌شما‌در‌جامعه‌شبان‌و‌نگاهبان‌یكدیگرید‌و‌همه‌نسبت‌به‌ !

امیرى‌كه‌بر‌مردم‌حاكم‌است،‌شبان‌و‌مسئول‌مردم‌است.‌هركس‌شبان‌خانواده‌خود‌است‌و‌درباره‌آنها‌‌هم‌مسئولید؛

[‌در‌فراز‌185«.]گو‌باشد‌گو‌باشد.‌زن‌مسئول‌و‌نگاهبان‌خانه‌همسر‌و‌فرزندان‌اوست‌و‌باید‌درباره‌آنها‌پاسخ‌باید‌پاسخ

» :دیگر‌فرمود گذاشته،‌خواهد‌پرسید‌كه‌آیا‌را‌پاس‌داشته‌یا‌از‌بین‌برده‌خدا‌از‌هر‌كسى‌كه‌چیزى‌را‌در‌اختیار‌او‌

‌خانواده ‌اعضاى ‌درباره ‌انسان ‌از ‌حتى ‌مى‌است؛ ‌سؤال ‌نیز 186«.]كند‌اش ]

هایى‌باشیم‌‌هاى‌رسول‌خدا‌صلى‌هللا‌علیه‌وآله‌و‌امامان،‌همواره‌آماده‌پذیرفتن‌مسئولیت‌ما‌باید‌با‌در‌نظر‌گرفتن‌سفارش

‌گ ‌ما ‌در‌پى‌خواهد‌داشت‌و‌موجب‌كمال‌معنوى‌و‌‌ذاشته‌مىكه‌در‌جامعه‌برعهده ‌این‌كار‌هم‌رضایت‌الهى‌را شود.

روحى‌آنها‌خواهد‌گردید‌و‌هم‌در‌موفقیت‌اجتماعى‌آنها‌نقش‌به‌سزایى‌خواهد‌داشت.‌شانه‌خالى‌كردن‌از‌مسئولیت،‌از‌

یاران‌خود‌همسفر‌بود.‌در‌ساعتى‌منظر‌اسالمى‌بسیار‌نكوهیده‌و‌منفور‌است.‌روزى‌رسول‌خدا‌صلى‌هللا‌علیه‌وآله‌با‌

دیگرى‌«.‌سر‌بریدن‌گوسفند‌با‌من»از‌روز‌تصمیم‌گرفتند‌كه‌استراحت‌كرده،‌غذایى‌بخورند.‌یكى‌از‌اصحاب‌گفت:‌

سومى‌كار‌پخت‌و‌پز‌را‌برعهده‌گرفت‌و‌افراد‌دیگر‌نیز‌به‌ترتیب،‌بخشى‌از‌تهیه‌غذا‌«.كندن‌پوست‌آن‌با‌من»گفت:‌

جمع‌»نكه‌افراد‌زیادى‌براى‌انجام‌كارها‌حضور‌داشتند،‌رسول‌خدا‌صلى‌هللا‌علیه‌وآله‌فرمود:‌را‌برعهده‌گرفتند.‌با‌ای

اى‌فرستاده‌خدا!‌شما‌راحت‌باشید؛‌ما‌خود‌»یاران‌رسول‌خدا‌صلى‌هللا‌علیه‌وآله‌گفتند:‌«.‌كردن‌هیزم‌از‌صحرا‌با‌من

یه‌وآله‌فرموددهیم.‌رسول‌خدا‌صلى‌هللا‌عل‌با‌كمال‌افتخار‌همه‌كارها‌را‌انجام‌مى : « دانم‌كه‌شما‌این‌كارها‌را‌انجام‌‌مى

[‌این‌را‌187«.]اش‌را‌در‌میان‌یارانش،‌داراى‌موقعیت‌و‌وضعیتى‌متمایز‌ببیند‌دارد‌كه‌بنده‌دهید؛‌اما‌خدا‌دوست‌نمى‌مى

‌و‌براى‌جمع ‌مسئولیت188آورى‌هیزم‌رهسپار‌شد.]‌گفت: ‌به‌صورت‌خالصه، ‌دس‌[ ‌به‌چند ته‌هاى‌انسان‌در‌این‌دنیا

‌مى شود‌تقسیم .

‌خود .1 ‌برابر ‌در ‌انسان .مسئولیت

‌همسر .2 ‌و ‌خواهران، ‌و ‌برادران ‌مادر، ‌و ‌پدر ‌از ‌خانواده)اعم ‌برابر ‌در ‌انسان (مسئولیت

‌جامعه .3 ‌برابر ‌در ‌انسان .مسئولیت

‌نعمت .4 ‌برابر ‌در ‌انسان ‌بخشیده‌مسئولیت ‌او ‌به ‌خدا ‌كه هایى .

‌دین .5 ‌برابر ‌در ‌انسان .مسئولیت

كنیم‌كه‌براى‌ایفاى‌مسئولیت‌انسان‌در‌‌توانیم‌درباره‌همه‌این‌ابعاد‌بحث‌كنیم‌و‌تنها‌به‌این‌امر‌اشاره‌مى‌نجا‌نمىدر‌ای

‌است ‌شده ‌تبیین ‌اساسى ‌تعلیم ‌دو ‌دین، :برابر

‌معروف .1 ‌به .امر

.جهاد .2

شود‌یا‌احكام‌‌رار‌گرفته،‌سركوب‌مىاگر‌انسان‌مشاهده‌كند‌كه‌دین‌یا‌تعالیم‌دینى‌كه‌به‌عنوان‌یك‌نعمت،‌در‌اختیار‌او‌ق

شود،‌از‌باب‌امر‌به‌معروف‌و‌نهى‌از‌منكر‌و‌با‌رعایت‌شرایط‌‌شود‌یا‌در‌جامعه‌به‌آن‌عمل‌نمى‌آن‌به‌سخره‌گرفته‌مى

و‌جزئیات‌آن،‌مسئول‌دفاع‌از‌آن‌است‌و‌اگر‌به‌تكلیف‌خود‌در‌برابر‌حفظ‌دین‌و‌مسائل‌دینى‌عمل‌نكند،‌در‌روز‌قیامت‌

د‌شد‌و‌اگر‌به‌مملكت‌اسالم‌حمله‌شود،‌انسان‌موظف‌است،‌به‌جهاد‌و‌دفاع‌از‌كشور‌اسالمى‌و‌دین‌در‌مؤاخذه‌خواه

‌برخیزد ‌حمله ‌این .برابر

19. ‌ ‌تالش ‌و كار

‌مهم ‌در‌‌كار، ‌تالش ‌و ‌كار ‌بر ‌نیز ‌روایات ‌و ‌آیات ‌در ‌است. ‌جامعه ‌و ‌خانواده ‌انسان، ‌پایایى ‌و ‌برپایى ‌ركن ترین

‌بر‌هر‌زن‌و‌مرد‌مسلمان‌هاى‌گوناگون‌تأكید‌شد‌عرصه ‌است.‌رسول‌خدا‌صلى‌هللا‌علیه‌وآله‌طلب‌روزى‌حالل‌را ه

‌‌داند‌و‌مى‌واجب‌مى [‌ایشان‌این‌كار‌را‌189«.]جویى‌روزى‌حالل‌بر‌هر‌مرد‌و‌زن‌مسلمان‌واجب‌است‌پى»فرماید:

و‌در‌روایت‌«‌الل‌استجویى‌روزى‌ح‌عبادت‌خدا‌ده‌بخش‌است‌كه‌نه‌بخش‌آن‌پى»فرماید:‌‌بهترین‌عبادت‌دانسته،‌مى

» :دیگرى‌فرمود [‌كسانى‌كه‌تنبلى‌كرده،‌بار‌زندگى‌191«.]جویى‌حالل‌است‌عبادت‌هفتاد‌بخش‌است‌كه‌بهترین‌آن‌پى

‌مى ‌دوش‌دیگران ‌بر ‌را ‌مى‌خود ‌ملعون ‌‌اندازند، ‌ملعون‌»داند: ‌اندازد، ‌دوش‌دیگران ‌بر ‌را ‌خود ‌زندگى هركس‌بار

هركس‌از‌حاصل‌دسترنج‌»داد:‌‌هاى‌اخروى‌آن‌بشارت‌مى‌نیوى‌كار،‌به‌پاداش[‌مردم‌را‌عالوه‌بر‌نتایج‌د191«.]است

[‌بلكه‌همه‌درهاى‌بهشت‌را‌به‌روى‌او‌192،]«كند‌نگرد‌و‌هرگز‌عذابش‌نمى‌خود‌بخورد،‌خدا‌به‌او‌با‌نظر‌رحمت‌مى

همچون‌برقى‌‌هركس‌حاصل‌دسترنج‌خود‌را‌بخورد،»[‌و‌193خواهد‌وارد‌بهشت‌شود]‌كند‌تا‌از‌هر‌یك‌كه‌مى‌باز‌مى

هركس‌از‌دسترنج‌خود‌بخورد،‌روز‌قیامت‌در‌شمار‌»[‌در‌فراز‌دیگر‌فرمود:‌194«.]گذرد‌درخشان‌از‌پل‌صراط‌مى

‌مى ‌قرار ‌مى‌پیامبران ‌را ‌آنها ‌پاداش ‌و 195«.]برد‌گیرد ]

‌‌شد،‌مى‌دید‌و‌از‌نیروى‌او‌در‌شگفت‌مى‌رسول‌خدا‌صلى‌هللا‌علیه‌وآله‌هرگاه‌مرد‌نیرومند‌و‌سالمى‌مى آیا‌»پرسید:

چون‌اگر‌»فرمود:‌‌پرسیدند،‌مى‌وقتى‌علت‌را‌مى«.‌از‌چشمم‌افتاد»فرمود:‌‌شنید،‌مى‌اگر‌پاسخ‌منفى‌مى«‌شغلى‌دارد؟

[‌كنایه‌از‌اینكه‌كسى‌كه‌كارى‌ندارد،‌ممكن‌196؛]«دهد‌انسان‌شغلى‌نداشته‌باشد،‌دینش‌را‌دستمایه‌زندگیش‌قرار‌مى

اى‌براى‌تأمین‌زندگى‌خود‌‌ى،‌دین‌خود‌را‌تابع‌دنیایش‌قرار‌دهد‌و‌آن‌را‌وسیلهاست‌در‌اثر‌فشار‌فقر‌و‌نیازهاى‌زندگ

فروشى‌كند‌یا‌دینش‌را‌از‌دست‌بدهد.‌روزى‌در‌جمع‌یاران‌نشسته‌بود‌و‌جوان‌نیرومندى‌را‌دید‌كه‌‌قرار‌دهد‌یا‌دین

» :مشغول‌كار‌بود.‌یكى‌از‌حاضران‌گفت گرفت،‌شایسته‌تمجید‌‌ار‌مىاگر‌این‌جوان‌نیروى‌جوانیش‌را‌در‌راه‌خدا‌به‌ك

این‌طور‌نگویید!‌اگر‌این‌جوان‌براى‌تأمین‌نیازهاى‌خود‌یا‌پدر‌و‌مادر‌»رسول‌خدا‌صلى‌هللا‌علیه‌وآله‌فرمود:‌«.‌بود

‌مى ‌كار ‌خود ‌است...‌ناتوان ‌برداشته ‌گام ‌خدا ‌راه ‌در 197«.]كند، ]

زگشت‌از‌جنگ‌تبوك،‌سعد‌انصارى‌به‌استقبال‌كند‌كه‌رسول‌خدا‌صلى‌هللا‌علیه‌وآله‌پس‌از‌با‌انس‌بن‌مالك‌نقل‌مى

به‌دستت‌»ایشان‌رفت.‌پیامبر‌هنگامى‌كه‌با‌سعد‌دست‌داد،‌احساس‌كرد‌كه‌دستان‌او‌زبر‌و‌خشن‌است.‌از‌او‌پرسید:‌

‌خشن‌شده؟ ‌و ‌زبر ‌چنین ‌كه ‌آسیبى‌رسیده ‌چه »‌ ‌گفت: ‌معاش‌»سعد ‌تامین ‌و ‌كار ‌به ‌طناب، ‌و ‌بیل ‌با ‌خدا! اى‌پیامبر

رسول‌خدا‌صلى‌هللا‌علیه‌وآله‌با‌شنیدن‌این‌جمله،‌دستان‌«.رو‌دستانم‌زبر‌و‌خشن‌شده‌است‌ولم،‌از‌اینام‌مشغ‌خانواده

‌ ‌فرمود: ‌و ‌بوسید ‌را ‌نمى»سعد ‌پیدا ‌تماس ‌آن ‌با ‌جهنم ‌آتش ‌كه ‌است ‌دستى 198«.]كند‌این ]

‌مجالس .20 ‌در ‌رفتار

‌كه‌رسول ‌و‌واالیى‌بود ‌از‌اخالق‌پسندیده ‌سرشار ‌گفتار‌و‌كردار‌‌جلسات‌پیامبر‌رحمت، ‌با ‌وآله ‌صلى‌هللا‌علیه خدا

‌در‌جلسات‌ایشان،‌هرگز‌گناهى‌انجام‌نمى‌حیات ‌بود. ‌جلسات‌پیامبر‌جلوه‌بخش‌خود،‌در‌افراد‌به‌وجود‌آورده گاه‌‌شد.

شكست.‌اگر‌در‌جلسه‌از‌‌كس‌نمى‌شد‌و‌حریم‌هیچ‌گویى‌و‌امانت‌بود.‌صداى‌افراد‌در‌آنها‌بلند‌نمى‌بردبارى،‌حیا،‌راست

‌در‌جاى‌دیگر‌نقل‌نمى‌اشتباهى‌سر‌مى‌كسى ‌یكدیگر‌‌زد، ‌با ‌در‌حق‌یكدیگر‌رعایت‌و ‌همه‌حاضران‌انصاف‌را شد.

تر‌احترام‌كرده،‌با‌افراد‌‌كردند.‌نسبت‌به‌یكدیگر‌فروتن‌بودند‌و‌به‌افراد‌بزرگ‌براساس‌تقوا‌و‌پرهیزكارى‌رفتار‌مى

‌مى‌كوچك ‌مقدم ‌خود ‌بر ‌را ‌نیازمندان ‌بودند. ‌مهربان ‌بودند.]داشت‌تر ‌غریب ‌افراد ‌محافظ ‌و ‌مراقب ‌و 199ند ]

سر‌نبود.‌آن‌حضرت‌‌خو‌یا‌سبك‌گاه‌خشن‌و‌درشت‌خو‌بود.‌هیچ‌رو،‌گشاده‌و‌نرم‌پیامبر‌در‌جلسات‌خود،‌همواره‌خوش

كرد،‌‌گرفت.‌اگر‌كسى‌صحبت‌مى‌چنان‌رفتار‌كرده‌بود‌كه‌در‌حضور‌ایشان‌نزاع‌و‌جدالى‌درباره‌یك‌مسئله‌در‌نمى

‌سعى‌مى‌همه‌ساكت‌مى ‌همواره ‌سخنان‌او‌پایان‌پذیرد. ‌تا ‌و‌‌شدند ‌باشد ‌رفتار‌حاضران‌داشته ‌رفتارى‌همسان‌با كرد،

‌تافته ‌را ‌بافته‌در‌مجلس‌محسوب‌نمى‌هرگز‌خود ‌مى‌اى‌جدا ‌براى‌مثال‌اگر‌حاضران‌از‌چیزى‌به‌خنده افتادند،‌‌كرد؛

‌صلى‌هللا‌علیه‌وآله‌نیز‌مى ‌و‌از‌آنچه‌حاضران‌شگف‌رسول‌خدا ‌مى‌تخندید ‌مى‌شدند،‌شگفت‌زده ‌رسول‌خدا‌‌زده شد...

اى‌‌آورد؛‌به‌گونه‌كرد‌و‌حق‌همه‌حاضران‌را‌به‌خوبى‌بجا‌مى‌اى‌یكسان‌برخورد‌مى‌صلى‌هللا‌علیه‌وآله‌با‌همه‌به‌گونه

تر‌است.‌هركس‌با‌‌كرد‌كه‌از‌نظر‌رسول‌خدا‌صلى‌هللا‌علیه‌وآله،‌فرد‌دیگرى‌از‌او‌محترم‌كس‌احساس‌نمى‌كه‌هیچ

‌مى‌ایشان ‌مجلس ‌نمى‌هم ‌بلند ‌او ‌حضور ‌از ‌پیامبر ‌مى‌شد، ‌چندان ‌بلكه ‌مى‌شد، ‌صبر ‌و ‌او‌‌نشست ‌خود ‌كه كرد

خواست‌به‌كسى‌اشاره‌كند،‌هرگز‌با‌انگشت‌اشاره‌‌[‌احترام‌افراد‌چنان‌براى‌ایشان‌مهم‌بود‌كه‌اگر‌مى211برخیزد.]

‌مى‌مى ‌اشاره ‌خود ‌دست ‌كف ‌با ‌بلكه 211كرد.]‌كرد، ]

‌پیام ‌او‌واكنش‌نشان‌مى‌بر‌مىاگر‌كسى‌نزد ‌براى‌احترام ‌جا‌‌آمد،‌حضرت‌حتما ‌به ‌جا ‌براى‌مثال‌از‌مكان‌خود داد؛

شد.‌روزى‌فردى‌به‌مسجد‌آمد.‌رسول‌خدا‌صلى‌هللا‌علیه‌وآله‌كه‌تنها‌در‌مسجد‌نشسته‌بود،‌براى‌او‌جا‌به‌جا‌شد؛‌‌مى

این‌حق‌مسلمان‌بر‌مسلمان‌دیگر‌است‌كه‌»حضرت‌فرمود:‌«.‌اى‌فرستاده‌خدا‌!‌جا‌براى‌نشستن‌زیاد‌است»وى‌گفت:‌

كرد‌و‌‌[‌البته‌از‌اینكه‌انسان‌با‌ورود‌كسى‌بلند‌شود،‌نهى‌مى212؛]«خواهد‌بنشیند،‌دیگران‌براى‌او‌جا‌باز‌كنند‌وقتى‌مى

ساس‌[‌البته‌برا213«]ها‌براى‌یكدیگر‌بلند‌نشوید؛‌ولى‌اشكال‌ندارد‌كه‌براى‌یكدیگر‌جا‌باز‌كنید‌همانند‌عجم»فرمود:‌‌مى

‌مى ‌استثنا ‌را ‌خود ‌بیت ‌اهل ‌روایات، ‌مى‌برخى ‌جایز ‌را ‌آن ‌و 214دانست.]‌كرد ]

گاه‌دیده‌نشد‌كه‌پاى‌خود‌را‌در‌حضور‌دیگران‌دراز‌‌اى‌كه‌هیچ‌نحوه‌نشستن‌آن‌حضرت‌بسیار‌مؤدبانه‌بود؛‌به‌گونه

شد،‌زانوهاى‌خود‌‌نوهایشان‌دیده‌مىزدند‌و‌زا‌ها‌كه‌دامن‌لباس‌را‌باال‌مى‌گاه‌مانند‌بسیارى‌عرب‌[‌همچنین‌هیچ215كند.]

حق‌»[‌روزى‌به‌یاران‌خود‌فرمود:‌217نشست.]‌[‌بیشتر‌اوقات‌رو‌به‌قبله‌مى216آورد.]‌را‌از‌زیر‌لباس‌بیرون‌نمى

گفتند«.‌مجالس‌را‌ادا‌كنید : « هایتان‌را‌از‌گناه‌پوشیده‌دارید؛‌جواب‌سالم‌را‌بدهید؛‌‌چشم»فرمود:‌«‌حق‌مجالس‌چیست؟

218«.]راهنمایى‌كنید‌و‌امر‌به‌معروف‌و‌نهى‌از‌منكر‌كنیدنابینایان‌را‌ ]

ها‌نوشت‌پی :

[1]. ‌ 4قلم/ .

‌‌آل .[2] 159عمران/ .

‌ح‌كنز .[3] ‌بعثت5217العمال، ‌االخالق‌.)انما ‌مكارم التمم ).

‌ح‌كنز .[4] ‌بعثت5217العمال، ‌مكارم‌.)انما االخالق‌التمم )

‌ح‌كنز .[5] ‌حسن5215العمال، الخلق‌.)االسالم ).

[6]. ‌ج‌بحار ‌ص68االنوار، ‌كنز385، ‌ح‌، 5141العمال، .

‌ج‌المحجه .[7] ‌ص5البیضاء، ‌میزان93، ‌ج‌؛ ‌ص3الحكمه، ،139 .

‌ج‌بحار .[8] ‌ص68االنوار، ،389 .

‌ج‌بحار .[9] ‌ص68االنوار، ،383 .

‌ج‌بحار .[10] ‌68االنوار، ،385 .

‌ج‌بحار .[11] ‌ص68االنوار، ،384 .

‌ح‌كنز .[12] 5191العمال، .

‌ج‌بحار .[13] ‌ص66االنوار، ،386 .

‌ج‌بحار .[14] ‌ص68االنوار، ،385 .

‌ج‌بحار .[15] ‌68االنوار، ،374 .

‌ج‌بحار .[16] ‌ص68االنوار، ،387 .

‌ج‌بحار .[17] ‌ص68االنوار، ،387 .

‌ج‌بحار .[18] ‌ص68االنوار، ،387 .

صالحین‌البشاشه‌اذا‌بروا‌و‌المصافحه‌و‌الترحیب‌المؤمنین‌و‌الصدیقین‌و‌الشهداء‌و‌ال‌‌النبی)ص(:‌من‌اخالق‌قال .[19]

»اذا‌التقوا،‌ابو‌عبدالرحمن‌سلمی،‌ در:‌مجموعه‌آثار‌ابو‌عبدالرحمن‌سلمی،‌گردآوری‌«‌آداب‌الصحبه‌و‌حسن‌الهشره

‌پور ‌‌نصرهللا ‌اول: ‌چاپ ‌دانشگاهی، ‌نشر ‌مركز ‌تهران: ‌ج1372جوادی، ،2‌ ‌ص ،96 .

‌‌بحار .[20] ‌ج ‌ص68االنوار، ،393 .

‌عبدهللا‌سنن .[21] ‌مكتبه‌الدارمی، ‌دمشق: ‌الدارمی، ‌بهرام ‌ج‌بن ‌ص2االعتدال، ،322

‌ص‌سنن .[22] 51النبی، .

‌ص‌سنن .[23] 51النبی، .

‌ج .[24] ‌االنوار، ‌بحار ‌66ر.ك: ‌ص و‌372، ...

‌یفسد‌السی‌‌الخلق .[25] ‌‌‌ء ‌یفسد ‌كما ‌ج‌‌الخلق‌العمل ‌االنوار، ‌71العسل)بحار ‌ص ،297 .)

‌جاال‌بحار .[26] ‌ص71نوار، ،297 .

‌الیفغر.)میزان .[27] ‌ذنب ‌الخلق ‌ج‌سوء ‌ص3الحكمه، ‌المحجه152، ‌ج‌؛ ‌ص5البیضاء، ،93 .)

‌جهنم.)میزان‌‌إن .[28] ‌درك ‌اسفل ‌خلقه ‌سوء ‌من ‌لبیغ ‌ج‌العبد ‌ص2الحكمه، ،154 ).

‌ج‌بحار .[29] ‌ص68االنوار، ،394 .

[30]. ‌ ‌قیامه‌»قال)ص(: ‌الناس‌منزله‌عندهللا‌یوم ‌فی‌ان‌اعظم ‌لخلقه‌أمشاهم ‌بالنصیحه ‌جامع«أرضه ‌ج‌، ،‌2السعادات،

213ص .

‌ج‌جامع .[31] ‌2السادات، ‌ص ،213 .

‌خان .[32] ‌فقد ‌ینصحه، ‌فلم ‌الخیه ‌حاجه ‌فی ‌سعی ‌من ‌رسوله.)جامع‌‌قال)ع(: ‌و ‌‌هللا 2/213السادات، ).

‌‌جامع .[33] 2/213السعادات. .

‌یحب‌لنف .[34] ‌ما ‌حتی‌یحب‌الخیه ‌جال‌یؤمن‌احدكم ‌جامع317،‌ص2سه.)سنن‌الدارمی، ‌ج‌، 214،‌ص‌2العادات، .)

‌ح‌كنز .[35] 5244العمال، .

‌ص‌سنن .[36] 48النبی، .

[37]. ‌ 6كهف/ .

‌ج‌بحار .[38] ‌16االنوار، /228 .

‌ص‌مكارم .[39] ‌طوسی، ‌الشیخ 19االخالق، .

‌تواضعه‌الشمائل .[40] ‌فی ‌فصل المحمدیه، .

‌‌سنن .[41] ‌ص 126النبی، .

‌ص‌مكارم .[42] ‌طبرسی، 25االخالق، .

‌ص‌سنن .[43] 118النبی، .

‌ص‌مكارم .[44] 21االخالق، .

[45]. « ‌المساكین... ‌زمره ‌فی ‌احشرنی ‌و ‌مسیكینا ‌أمتنی ‌و ‌مسكینا ‌احینی ‌ج«)اللهم ‌الوسال، ‌ص7مستدرك ،213 ).

‌ج‌بحار .[46] ‌2االنوار، ‌ص ،69 .

‌ج‌بحار .[47] ‌ص74االنوار، ،145 .

هللا‌یحب‌الرفیق‌فی‌االمر‌‌ان»و‌قال:‌«‌الرفیق‌و‌یعطی‌علیه‌ما‌ال‌یطی‌علی‌العنف‌‌هللا‌یحب‌‌ان»النبی)ص(:‌‌قال .[48]

‌ج«.)كله ‌الدارمی، ‌ص2سنن ،323 ).

‌ج .[49] ‌ص72بحاراالنوار، ،411 .

‌ج‌بحار .[50] ‌72االنوار، ،437 .

‌‌قال .[51] ‌سلمی، ‌عبدالرحمن ‌خادمهم.)ابو ‌القوم ‌سید ‌العشره‌بآدا»النبی)ص(: ‌حسن ‌و ‌الصحبه »‌ ‌آثار ‌مجموعه در:

‌گردآوری‌نصرهللا‌پور‌ابو ‌‌عبدالرحمن‌سلمی، ‌چاپ‌اول، ‌دانشگاهی، ‌نشر ‌مكز ‌تهران: ‌ج1372جوادی، 97،‌ص2، ).

‌ص .[52] ‌النبی، 118سنن .

‌تواضعه .[53] ‌فی ‌فصل ‌المحمدیه، .الشمائل

‌لرسول .[54] ‌وصل‌وهللا ‌اذا ‌المؤمن ‌حاجه ‌بقضاء ‌أسر ‌الحاجه.)جامعههللا)ص( ‌صاحب ‌من ‌الیه ‌ج‌ت ‌2السعادات، ،

231ص )

‌ص‌مكارم .[55] ‌طبرسی، 22االخالق، .

‌بعث .[56] ‌ظالم ‌من ‌مؤمنا ‌حمی ‌یوم‌من ‌ملكا ‌جهنم.)جامع‌هللا ‌نار ‌من ‌لحمه ‌یحمی ‌ج‌القیامه ‌ص2السعادات، ،225 ).

‌ج‌جامع .[57] ‌ص2السعادات، ،225 .

‌ج‌جامع .[58] ‌ص2السعادات، ،225 .

‌بمسلم)جامع .[59] ‌فلیس ‌المسلمین ‌بامور ‌الیهتم ‌اصبح ‌ج‌من ‌ص2السعادات، ،228 ).

‌دهره.)جامع .[60] ‌عبدهللا ‌فكانما ‌حاجه ‌المؤمن ‌الخیه ‌قضی ‌ج‌من ‌ص2السعادات، ،228 ).

‌او‌لم‌یقضها،‌كان‌خیر‌اله‌من‌اعتكاف‌شهرین.)جامع‌ .[61] من‌مشی‌فی‌حاجه‌اخیه‌ساعه‌من‌لیل‌او‌نهار،‌قضاها

‌جالسعادات ‌ص2، ،231 ).

‌جامع .[62] ‌للناس. ‌الناس ‌انفع ‌ج‌قال: ‌ص2السعادات، ،218 .

‌لعبادهللا.)جامع .[63] ‌النفع ‌و ‌باهلل ‌االیمان ‌البر: ‌من ‌شیء ‌فوقهما ‌لیس ‌الیر ‌من ‌ج‌خصلتان ‌ص2السعادات، ،218 ).

،‌2السعادات،‌ج‌جامع«‌ل‌بیته‌سروا‌هللا‌و‌ادخل‌علی‌اه‌هللا‌من‌نفع‌عیال‌هللا،‌فأحب‌الخلق‌الی‌الخلق‌عیال»قال)ع(:‌ .[64]

‌المسلمین‌218ص ‌بأمور ‌االهتمام ‌باب ‌كافی، ‌اصول و .)

‌ج‌جامع .[65] ‌ص2اسعادات، ،216 .

‌ج .[66] ‌الترمذی، ‌ص3سنن ‌ح218، ،1992 .

‌ج .[67] ‌الترمذی، ‌بعضا.)سنن ‌بعضه ‌یشد ‌كالبنیان ‌للمؤمن ‌ص3المؤمن ،218‌ ،1993 .)

‌بالحمی‌و‌‌قال‌النبی)ص(‌مثل‌المؤمنین .[68] ‌اشتكی‌عضو‌منه‌تداعی‌سائره فی‌توادهم‌و‌تراحمهم‌كمثل‌الواحد‌اذا

‌ ‌سلمی، ‌العشره»السهر.)ابوعبدالرحمن ‌حسن ‌و ‌الصحبه ‌آداب ‌گردآوری‌»در« ‌سلمی، ‌عبدالرحمن ‌ابو ‌آثار مجموعه

‌‌نصرهللا‌پور ‌اول: ‌چاپ ‌دانشگاهی، ‌نشر ‌مركز ‌تهران: ‌ج1372جوادی، ‌ص2، ‌ر.ك64، ‌نیز .()و ‌جالبخاری : ،4‌ ،

‌س44ص ،24 )

‌ص .[69] ‌االخالق، ‌مكارم 21ر.ك: .

‌ج‌جامع .[70] ‌ص2السعادات، ،231 .

‌الحكم .[71] .غرر

‌سنن .[72] ‌ج‌ر.ك: ‌ص2الدارمی، ‌ج‌275، ‌ص3و ‌بحار‌224، ‌ج‌و ‌ص71االنوار، و‌222، ...

‌ستره‌قال .[73] ‌مسلم ‌علی ‌ستر ‌من ‌فی‌النبی)ص( ‌تعالی ‌االخره‌هللا ‌و الدنیا .

‌ج‌سنن .[74] ‌ص3الترمذی، ،224 .

‌ج .[75] ‌الترمذی، ‌3سنن ،233«‌ ‌سیورثه: ‌أنه ‌طننت ‌حتی ‌بالجبار ‌یوصینی ‌جبرئیل ‌زال ما ).

‌ج .[76] ‌الترمذی، ‌ص3سنن ،224 .

‌ج .[77] ‌االنوار، ‌سیورثهم.)بحار ‌انه ‌ظنا ‌بهم ‌یوصی ‌زال ‌ما ‌نبیكم، ‌وصیه ‌فانه ‌جیرانكم ‌فی ‌ص71هللا ،153 ).

‌االن .[78] ‌علی ‌الجار ‌جحرمه ‌االنوار، ‌امه.)بحار ‌كحرمه ‌ص73سان ،154 ).

‌بواثقه.)وسائل .[79] ‌جاره ‌یأمن ‌لم ‌لمن ‌ایمان ‌ج‌ال ‌ص8الشیعه، ،487 .)

‌ص .[80] ‌االنوار، ‌ص71بحار ،151 .

[81]. ‌ ‌ج ‌االنوار، ‌جائع.)بحار ‌المسلم ‌جاره ‌و ‌شبعاتا ‌بات ‌من ‌بی ‌آمن ‌71ما ‌ص ،152 .)

‌ص .[82] ‌االخوان، 36مصادفه .

كن‌الفواد‌عند‌فقد‌االحبه‌واال‌و‌الد.‌الشهید‌الثانی،‌التحقیق:‌مؤسسه‌آل‌البیت‌إلحیاء‌التراث،‌الطبعه‌االولی:‌مس .[83]

‌ص1417 ،115 .

‌ج .[84] ‌االنوار، ‌ص71بحار ،141‌‌ 142ـ .

[85]. ‌ 11مائده/ .

‌ج .[86] ‌االنوار، ‌...)بحار ‌له ‌عهد ‌ال ‌لمن ‌دین ‌ال ‌النبی)ص(: ‌69قال ،197 )

‌ص‌مكارم .[87] ‌ج21االخالق، ‌االنوار، ‌بحار ‌ص16؛ ،235 .

‌ج .[88] ‌‌2الكافی، 636ص .

‌ج .[89] ‌االنوار، ‌له.)بحار ‌امانه ‌ال ‌لمن ‌ایمان ‌ال ‌النبی)ص(: ‌69قال ‌ص ،198 ).

،‌قال‌النبی)ص(:‌ال‌تنظروا‌إلی‌كثره‌صالتهم‌و‌صومهم،‌و‌كثره‌الحج‌و‌المعروف،‌114،‌ص72بحار‌االنوار،‌ج .[90]

‌بال ‌طنطنتهم ‌االمانهو ‌أداء ‌و ‌الحدیث ‌صدق ‌الی ‌انظروا ‌لكن ‌و ،‌ یل .

‌ج .[91] ‌االنوار، ‌ص72بحار ،177 .

[92]. ‌ 119توبه/ .

‌ج .[93] ‌االنوار، ‌الصدق.)بحار ‌الحدیث ‌زینه ‌النبی)ص(: ‌ص68قال ،9 ).

‌ج .[94] ‌الوسائل، ‌ص7مستدرك ،223 .

‌ص‌سنن .[95] 126النبی، .

هللا‌عینا،‌ال‌یسنل‌شیئا‌اال‌أعطاء‌)‌عن‌أبی‌سعید‌الخدر‌یقول:‌كان‌رسول17ص‌مكارم‌االخالق‌النسخ‌الطبرسی،‌ .[96] ).

[97]. ‌ ‌ص ‌النبی، 126سنن .

[98]. ‌ ‌ص ‌المحمدیه، 294الشمائل .

‌كان‌رسول‌بن‌أبی‌المؤمنین‌علی‌أمیر .[99] ‌قال: ‌و‌أكرمهم‌عشره‌من‌خالطه‌فعرفه‌‌طالب)ع( ‌الناس‌كفا هللا)ص(‌أجود

‌االخالق ‌‌أحب.)مكارم ‌الطبرسی، 17الشیخ )

[100]. ‌ ‌ص ‌االخالق، 17مكارم .

‌ص .[101] ‌القلوب 137ارشاد .

‌ص .[102] 137همان، .

‌ص .[103] 138همان، .

‌‌قال .[104] ‌حسن»النبی)ص(: ‌الی‌شاب‌سخی ‌أحب ‌شی‌الخلق ‌عابد ‌بخیل ‌شیخ ‌من ‌الخلق‌هللا‌تعالی ‌«.)ء ‌العمال، كنز

16161ح )

[105]. ‌ 158بقره/ .

‌شور .[106] 23ا/ .

[107] ‌ ‌شورا/ 23ـ .

‌رسول .[108] ‌‌قال ‌یشكرهللا»هللا)ص( ‌لم ‌الناس ‌یشكر ‌لم ‌ج«.)من ‌الترمذی، ‌ص3سنن ‌ح228، ،2121 ).

‌ج .[109] ‌االنوار، ‌ص16بحار ،12 .

‌ج .[110] ‌االنوار، ‌15بحار ‌ص ‌كحل411، ‌ص‌؛ 54البصر، .

‌ج .[111] ‌االنوار، ‌بحار ‌الجنه، ‌دلیل ‌ص72الضیف ،261‌‌ 261ـ .

‌ج .[112] ‌االنوار، ‌بحار ‌ذنوبهم، ‌بجمیع ‌ارتحل ‌فاذا ‌برزقه، ‌القوم ‌یأتی ‌ص72الضیف ،461 .

‌ج .[113] ‌االنوار، 461ص‌72بحار .

‌ج .[114] ‌االنوار، ‌بحار ‌المالئكه، ‌یدخله ‌ال ‌ضیف ‌فیه ‌یدخل ‌ال ‌بیت ‌ص72كل ،461 .

‌ص .[115] ‌القلوب، 138ارشاد .

جیب‌دعوه‌المسلم‌ولو‌علی‌خمسه‌امیال؛‌فان‌ذلك‌من‌الدین،‌بحار‌االنوار،‌اوصی‌الشاهد‌من‌امتی‌و‌اغائب‌ان‌ی .[116]

‌72ج ‌ص ،447‌‌ 48ـ .

‌ج .[117] ‌االنوار، ‌بحار ‌یأكل. ‌فال ‌یجیب ‌او ‌یجیب ‌فال ‌طعام ‌الی ‌الرجل ‌یدعی ‌ان ‌الجفا... ‌72من ‌ص ،47 .

[118]. ‌ ‌ج ‌االنوار، ‌72بحار ‌ص ،464 .

‌ج .[119] ‌داود، ‌ابی ‌2سنن ‌ص ،196 .

‌ص .[120] ‌االخالق، ‌ج22مكارم ‌االنوار، ‌بحار ‌ص16؛ ،236 .

‌ج .[121] ‌الحكمه، ‌الجیعان.)میزان ‌عنه ‌یحبس ‌و ‌الشبعان ‌الیها ‌یدعی ‌الولیمه ‌الطعام ‌ص5شر ،522 )

الدین‌‌كفی‌بالمرء‌اتما‌ان‌یستقل‌ما‌یقرب‌الی‌اخوانه.)المحاسن،‌احمد‌بن‌محمد‌بن‌خالد‌البرق،‌تحقیق:‌السید‌جالل .[122]

‌]بیالمحسینی ‌االسالمیه، ‌الكتب ‌دار ‌ج‌، ‌2تا[، ‌ص ،412 ).

[123]. ‌ ‌ج ‌االنوار، ‌72بحار ‌ص ،459 .

[124]. ‌ ‌ج ‌االنوار، ‌72بحار ‌ص ،459 .

[125]. ‌ ‌ج ‌االنوار، ‌بحار ‌الخالل، ‌له ‌یعدله ‌ان ‌الضیف ‌حق ‌من ‌63ان /441 .

[126]. ‌ ‌ح ‌الحكمه، ‌ضیفه.)میزان ‌مع ‌كل ‌قلیا ‌رسوله ‌و ‌هللا ‌یحبه ‌ان ‌احب 2399من ).

‌ج .[127] ‌1المستطرف، ‌ص ،238 .

[128]. ‌ ‌ج ‌االنوار، ‌47بحار ‌ص ،41 .

[129]. ‌ ‌ج ‌االنوار، ‌72بحار ‌ص ،451 .

یا‌اباذر‌ال‌تصاحب‌أال‌مؤمنا‌و‌ال‌یأكل‌طعامك‌اال‌تقی‌و‌ال‌تأكل‌طعام‌الفاسقین.)مستدرك‌سفینه‌البحار،‌الشیخ‌ .[130]

،‌ج‌1419ی،‌قم:‌مؤسسه‌النشر‌االسالمی‌لجماعه‌المدرسین،‌بن‌علی‌النماز‌علی‌النمازی،‌تحقیق:‌الشیخ‌حسن ،‌ص‌87

212.)

[131]. ‌ ‌ج ‌االنوار، ‌72بحار ‌ص ،451 .

[132]. ‌ ‌‌27فرقان/ 28ـ .

[133]. ‌ ‌‌51صافات/ 55ـ .

آداب‌الصحبه‌و‌حسن‌»ابو‌عبدالرحمن‌سلمی،‌«)قال‌النبی)ص(:‌المرء‌علی‌دین‌اخیه‌فلینظر‌أحدكم‌من‌یخالل .[134]

جوادی،‌تهران:‌مركز‌نشر‌دانشگاهی،‌چاپ‌‌در:‌مجموعه‌آثار‌ابو‌عبدالرحمن‌سلمی،‌گردآوری‌نصرهللا‌پور«‌هالعشر

1372 :اول ‌ ‌ج ،2‌ ‌ص ،65 .

[135]. ‌ ‌ج ‌االنوار، ‌71بحار ‌ص ،188 .

‌بحار .[136] ‌‌ر.ك: ‌ج ‌71االنوار، ‌باب ‌صی ،11 .

‌اال .[137] ‌العاقل.)بحار ‌صله ‌تعدل ‌الجاهل ‌قطیعه ‌النبی)ص( ‌قال ‌ج ‌71نوار، ‌ص ،198 )

‌‌قال .[138] ‌االخیار‌تلحق‌االشرار‌باالخیار،)بحار ‌الظن‌باالخیار‌و‌مجالسه ‌االشرار‌تورث‌سوء ‌مجالسه النبی)ص(:

‌ ‌ج ‌71االنوار، ‌ص ،199 )

،‌71و‌احذر‌صحابه‌من‌یقبل‌رأیه‌وینكر‌عمله.‌فان‌الصاحب‌معتبر‌بصاحبه.)بحار‌االنوار،‌ج‌ (قال‌النبی)ص .[139]

‌ 199ص ).

[140]. ‌ ‌ج ‌االنوار، ‌71بحار ‌ص ،1888‌‌ 189ـ .

و‌‌239،‌ص‌75و‌‌173،‌ص‌71؛‌بحار‌االنوار،‌ج‌237ر.ك‌تحف‌العقول،‌ص‌ .[141] ؛‌مصادقه‌االخوان؛‌للشیخ‌235

الصدوق‌علی‌بن‌بابویه‌القمی،‌اشراف‌السید‌علی‌خراسانی‌الكاظمی،‌الكاظمیه:‌منشورات‌مكتبه‌االمام‌صاحب‌الزمان‌

‌ ]العامه، ‌‌یب ‌ص 72تا[، .

در:‌مجموعه‌آثار‌ابو‌عبد‌الرحمن‌سلمی،‌گردآوری‌«‌آداب‌الصحبه‌و‌حسن‌العشره»ابو‌عبدالرحمن‌سلمی،‌ .[142]

‌پور ‌‌نصرهللا ‌اول: ‌چاپ ‌دانشگاهی، ‌نشر ‌مركز ‌تهران، ‌ج1372جوادی ،2‌ ‌ص ،77‌‌ 78ـ .

[143]. ‌ ‌ج ‌السعادات، ‌سرهللا.)جامعه ‌فقد ‌سرنی ‌و ‌سرنی ‌فقد ‌مؤمنا ‌سر ‌2من ،‌ 226ص ).

‌الی .[144] ‌االعمال ‌احب ‌‌ان ‌ج ‌السعادات، ‌المؤمنین.)جامعه ‌علی ‌السرور ‌ادخال ‌عزوجل ‌ص2هللا ،226 )

[145]. ‌ ‌ص ‌طبرسی، ‌االخالق، 21مكارم .

[146]. ‌ ‌‌35واقعه/ 37ـ .

‌مزاحه .[147] ‌فی ‌فصل ‌المحمدیه، .الشمائل

‌ج .[148] ‌آدابه، ‌و ‌النبی ‌4اخالق ‌ص ،93 .

[149]. ‌ ‌جكنز ‌1العمال، ‌ص ،43‌ ‌ح ،116 .

[150]. ‌ 41شورا/ .

‌ج .[151] ‌الترمذی، ‌3سنن ‌ص ،249‌ ‌ح ،2185 .

‌ج .[152] ‌االنوار، ‌68بحار ‌ص ،399 .

‌یعزكم .[153] ‌فاعفوا ‌عزا ‌اال ‌العبد ‌یزید ‌ال ‌‌اعفو ‌ح ‌العمال، 7112هللا.)كنز )

[154]. ‌ ‌ح ‌العمال، 7119كنز .

[155]. ‌ ‌ح ‌العمال، 7123كنز .

‌‌ال .[156] 134عمران/ .

[157]. ‌ 17شورا/ .

[158]. ‌ ‌ج ‌االنوار، ‌الشیطان.)بحار ‌من ‌جمره ‌71الغضب ‌ص ،265 ).

‌ج .[159] ‌االنوار، ‌71بحار ‌ص ،265 .

[160]. ‌ ‌ج ‌الترمذی، ‌3سنن ‌ص ،328 .

[161]. ‌ ‌ج ‌االنوار، ‌74بحار ‌ص ،151 .

[162]. ‌ ‌ص ‌االنوار، 72مشكوه .

‌ج .[163] ‌االنوار، ‌66بحار ‌ص ،382 .

[164]. ‌ ‌ج ‌االنوار، ‌71بحار ‌ص ،463 .

[165]. ‌ ‌ج ‌آدابه، ‌و ‌النبی ‌1اخالق ‌ص ،467 .

‌آل .[166] ‌عن ‌العقول ‌علی‌تحف ‌تحقیق: ‌الحرانی، ‌شعبه ‌ابن ‌‌الرسول)ص(، ‌االسالمی ‌النشر ‌مؤسسه ‌الغفاری، اكبر

‌ ‌ص ‌الثانیه، ‌الطبعه ‌المدرسین، 15لجماعه .

[167]. ‌ ‌ج ‌الحكمه، ‌7میزان ،239‌‌ 241ـ .

[168]. ‌ 29فتح/ .

[169]. ‌ 73توبه/ .

‌ج‌مجمع .[170] ‌8الزوائد، ‌ص ،273 .

ق،‌ج‌‌1348إذا‌كان‌لك‌مال‌فلیر‌علیك.)سنن‌النسائی،‌احمد‌بن‌شعیب‌النسائی،‌بیروت:‌دارالفكر،‌الطبع‌االولی:‌ .[171]

8‌ ‌ص ،196 )

[172]. ‌ ‌‌87مائده/ 88ـ .

[173]. ‌ ‌شددوا ‌بالتشدید؛ ‌قبلكم ‌كان ‌من ‌هلك ‌فانما ‌ج ‌علیهم.)المیزان، ‌فشددهللا ‌انفسهم ‌6علی ‌ص ،113 )

‌منی.)همان .[174] ‌فلیس ‌سنتی ‌عن ‌رغب (فمن

نحن‌معاشر‌االنبیاء‌و‌االمناء‌و‌االتقیاء‌براء‌من‌التكلف.)مصباح‌الشریعه،‌منسوب‌به‌امام‌صادق)ع(،‌بیروت:‌ .[175]

‌ ‌االولی: ‌الطبعه ‌االعلمی، ‌‌141مؤسسه ‌ص ‌‌141ق، 141ـ ).

‌س .[176] ‌ص ‌النبی، 51نن .

[177]. ‌ ‌طبرسی، ‌االخالق، ‌16مكارم ‌ص ‌النبی، ‌سنن 114؛ .

[178]. ‌ ‌ص ‌طبرسی، ‌االخالق، 16مكارم .

[179]. ‌ ‌ص 24مان، .

‌ص .[180] 25همان، .

هللا)ع(‌یأكل‌أكل‌العبد‌یجلس‌جلوس‌العبد‌و‌تعلم‌‌)عن‌آبی‌عبدهللا)ع(‌قال؛‌كان‌رسول16‌،225بحار‌االنوار،‌ج‌ .[181]

‌ عبدهانه ).

[182]. ‌ ‌ص ‌طبرسی، ‌االخالق، 16مكارم .

[183]. ... ‌ ‌ح ‌العمال، ‌مسؤولون...)كنز ‌انكم ‌و ‌مسؤول ‌انی 12911و ).

بن‌جمعه‌العروسی‌الحویزی،‌تحقیق‌تفسیر‌نور‌الثقلین،‌الشیخ‌عبد‌علی .[184] الرسولی‌المحالتی،‌الطبعه‌‌السید‌هاشم :

‌ ‌1412الرابعه: ‌ج ‌اسماعیلیان، ‌مؤسسه ‌قم: ،4‌ ‌ص ،412 .

‌مسلم .[185] ‌مسلم، ‌صحیح ‌رعیته... ‌عن ‌مسؤول ‌كلكم ‌و ‌راع ‌كلكم ‌‌اال ‌دار ‌بیروت: ‌النیشابوری، ‌الحجاج بن

‌‌8تا[)‌الفكر،]بی ‌ج ‌6جلدی(، ‌ص ،8 .

‌‌كنز .[186] ‌ح 14636العمال، .

‌اصحابه‌ان .[187] ‌بین ‌متمیزا ‌یراه ‌ان ‌عبده ‌من ‌یكره هللا .

[188]. ‌ ‌سیره ‌فی ‌البصر ‌ص‌‌سیدكحل ‌عباس‌قمی، ‌شیخ ‌68البشر، ‌مرتضی ‌شهید ‌راستان، ‌داستان ‌ك: ‌رـ ‌نیز .)و

‌ ‌ص 22مطهری، .)

‌ج‌طلب .[189] ‌االنوار، ‌مسلمه.)بحار ‌و ‌مسلم ‌كل ‌علی ‌فریضه ‌ص111الحالل ،9 ).

‌ج .[190] ‌االنوار، ‌الحالل.)بحار ‌طلب ‌فی ‌اجزاء ‌تسعه ‌اجزاء ‌عشره ‌ص111العباده ،9 ).

[191]. ‌ ‌ص ‌العقول، 37تحف .

‌ص .[192] ‌العقول، 37تحف .

‌ج .[193] ‌االنوار، ‌ابدا.)بحار ‌یعذبه ‌ال ‌ثم ‌بالرحمه ‌الیه ‌نظرهللا ‌یده ‌كده ‌من ‌أكل ‌111من ‌ص ،9 )

‌ج .[194] ‌االنوار، ‌شاء.)بحار ‌أیها ‌من ‌یدخل ‌الجنه ‌ابواب ‌له ‌فتح ‌حالال ‌یده ‌كده ‌من ‌أكل ‌ص‌111من ،9‌ 11ـ )

‌الصراط .[195] ‌علی ‌مر ‌یده ‌كده ‌من ‌آكل ‌ج‌من ‌االنوار، ‌الخاطف.)بحار ‌ص111كالبرق ،9 ).

‌االنبیاء‌و‌یأخذ‌ثواب‌االنبیاء.)بحار‌االنوار،‌ج‌ .[196] ‌القیامه‌فی‌أعداد ‌كان‌یوم ‌یده 11،‌ص‌111من‌أكل‌من‌كده )

‌ج .[197] ‌االنوار، ‌ص111بحار ،9 .

‌ج .[198] ‌البیضاء، ‌ص3محجه ،141 .

‌رسول .[199] ‌یده ‌ی‌فقبل ‌هذه ‌قال: ‌و ‌ابنهللا)ص( ‌الغابه، ‌النار.)اسد ‌تمسها ‌ال ‌‌5االثیر،)‌د ‌تهران: جلدی(،

‌ج‌اسماعیلیان،]بی ‌2تا[، ‌ص ،269 ).

‌ص .[200] ‌النبی، 52سنن .

‌ج .[201] ‌االنوار، ‌ص16بحار ‌ص152، ‌االخالق، ‌مكارم 17؛ .

‌ص .[202] ‌الخالق، 13مكارم .

‌ص .[203] ‌طبرسی، ‌االخالق، 25مكارم .

‌طبرس .[204] ‌االخالق، ‌صمكارم 26ی، .

‌ج .[205] ‌االنوار، ‌ص72بحار ،467 .

‌ج‌بحار .[206] ‌ص16االنوار، ،236 .

‌ص .[207] ‌طبرسی، ‌االخالق، 17مكارم .

26مكارم‌االخلق،‌طبرسی،‌ص .[208] .