11
م ی ح م ار ی ح ر ل له ا م الس ب ان ن م ش د لام س ا ه ب ون ن ا" ق اب ج حراد ي ا ه) ت ف ر گ د ان و در ش ش و2 ن دارى رق ط ار ام" ق م ن ر، اب ج ح را ى ع و ن ر ي" ق ت و ن يB ئ ا2 ن وردنE ا" ت ي ص خ ش ن راد مد ل" ق وده م ن د ان و ه" ت ف گ د ان كه ن ر در اب ج ح ى ع و ن" ت يود جد م" ت س ا و ى م ن ارد گد ور ط نE ا كه ه" ت س ب ا س" ت س ا ه ب مال ك و د رس و ى" ق ر" يرسد. ي ن ي ا اوه ن ها يB ئ را س ار ن ي ا راد ف ا رف حk ن م ت ي ج ع" ت س ي ئ، را ي ر كه ن ي ا ه ب لاح ص داران رق ط ادى رE ا ان ن ر، ه ب" ق م ع و" ت م ك ح ون ن ا" ق اب ج ح ى2 پرده ي د، ان ى ل و ه ب" ت ل ع ي س دا وء س" ت ي ئ ه" ت س وا خ د ان كه ا ن وه ل ح دادن" اب رن ظ ن ان دس ن ل2 ن ان ن ر را ار ي س دا اب ج حر ي ار ن ك ها نE ا ى م د ن س و ك در لB ئ وسا اط ن" ئ ار ى مع ج ف ل" ت ج م، ار ل ن ب" ق" لاب ج م، و ن راد و ون ن ر ي و ل" ن و واره ه ما و ره ي غ ش ش و2 ن... و اب ج ح ان ن ر رار ي رB و س الار ف د ن ه د و ح ي ح ن د ن ئ ما ن و ن يB ئE ا اب ج ح را" ت س ر وه ل ح د ن ه د و در ه ج ن) تk ئ ان ن ر را ه ب ساد ف و ى ه ا ن" ئ د نk ئ ا س ك ن. اب ج ح رمان ف" ت س دا ح اب ج ح رمان ف" ت س دا ح ووردگارر2 ي عال" ت م در نE "را ف م ي ر ك در ورد م ت ح وا ودن ن اب ج ح وود حد نE ا در ح ي2 ئ ه بE ا جا ت ر ص ور" ت س د وده م ر ف، ى ل و در ورد م ظ ف ح" تّ ف ع وسدارى ا2 ن ار م ي ر ح نE ا در نE "را ف ش¤ ي ئ ار ده ه بE ا ود خ و دارد. اب ج ح ار ر ظ ن ر مي غ ت« ئ)ص( " رب حض ول س ر دا حص( در) ن م ض ارى" ن ف گد: دو و م ر ف ه" ت س د ل ه ا ح دور د ن) ست ه و ى" حت وى ن" ت س ه نكه( ا" ن صد ن ا2 ن سال راه ه ب ام س م ى م ه ب) رسد ام س م ها نE ا واهد ح ت د. ن س ر1 ِ ران "مگ ت س- ه اب ن ار" ن ه ب" ت س د كه ا ن ه اب ن ار" ن ردم م را ى پ ودى خ ى م د. نk ئ ر2 ان ن ر- اب ج ح د ن و ه ت هر ي اى د ن) ست ه كه ا ن" رق ر و" رق ي، ود خ را ه ب ردم م ان س ب داده و هاى س و ه ها نE ا را ه ب وى س ود خ ب د ح ى م د، نk كت وهاى م ان رس س ون2 ح م ه هاى ن وها ك ر" ي ش ر س ك ن س ى پ ر ع" ت س ا. و ى پ ود:ر م ر ف كه ار ه اب ح اش در ى ل حا كه ود خ را ه" ت س راE ا و ك¨ ر ي رده ك و ر عظ ده ر ى پ( كه نE ا ش ش و2 ن ى م لا س ا را" ت ي رعا ارح ح) د ن ك ردد، گ و رش ه و س ه ب ن ي ا كار ى ض را د. اس ن اه ن گ( نE ا ه ب درى" ق رگ ر ي" ت س ا كهراى ي) ر ه ى م گا كه نE ا ن ر در رون ي ب ه اب ح ى مر ي دارد، ه اب ح اى در ح دورراى ي رش ه و س ه) ت ح سا ى م ود. س

احادیث جالب راجع به حجاب به ضمیمه دو داستان

  • Upload
    at

  • View
    829

  • Download
    3

Embed Size (px)

DESCRIPTION

یک حدیث تکان دهنده و یک داستان خیای جالب هست که حتما بخونید

Citation preview

Page 1: احادیث جالب راجع به حجاب به ضمیمه دو داستان

ارحیم   الرحیم الله بسم

نوعى را حجاب ، زن مقام از طرفدارى پوشش در و اند گرفته ايراد حجاب قانون به اسالم دشمنان است محدوديت نوعى حجاب در زن كه اند گفته و اند نموده قلمداد زن شخصيت آوردن پائين و تحقير

برسد. ترقى و رشد و كمال به است شايسته كه آنطور گذارد نمى و به ، زنان آزادى طرفداران صالح به اين كه زيرا ، نيست عجيب منحرف افراد اين از سرائيها ياوه اين

دادن جلوه با كه اند خواسته نيت سوء داشتن علت به ولى اند، برده پى حجاب قانون حكمت و عمق كنار بر حجاب داشتن از را زنان پليدشان نظريات

غيره و ماهواره و تلويزيون و راديو ، مجالت قبيل از ، مختلف جمعى ارتباط وسائل در كوشند مى آنها و دهند جلوه زشت را حجاب آئين و نمايند توجيح و دهند قرار ال سؤ زير را زنان حجاب و ... پوشش

.بكشانند تباهى و فساد به را زنان نتيجه در

 خداست فرمان حجاب پنچ در آن حدود و حجاب بودن واجب مورد در كريم قرآن در متعال پروردگار و خداست فرمان حجاب

آيه ده از بيش قرآن در آن حريم از پاسدارى و عفUت حفظ مورد در ولى ، فرموده دستور صريحا آيهدارد. وجود

 )ص( پيغمبر نظر از حجاب )كه بهشت بوى حتى و هستند دوزخ اهل دسته فرمود: دو گفتارى ضمن ( در )ص خدا رسول حضرت

رسيد. نخواهد آنها مشام رسد( به مى مشام به راه سال پانصد تازنند. مى خودى بى را مردم تازيانه با كه دست به تازيانه -ستمگران_1 به را آنها هوسهاى و داده نشان مردم به را خود ، برق و زرق با كه هستند اى برهنه و بدحجاب -زنان2

. است عربى سبكسر شتر كوهانهاى همچون سرشان موهاى كنند، مى جذب خود سوى پوشش آنكه )بى زده عطر و كرده بزك و آراسته را خود كه حالى در اش خانه از كه فرمود:زنى و

باشد. راضى كار اين به شوهرش و گردد، كند( خارج رعايت را اسالمى در اى خانه دارد، برمى خانه بيرون در زن آن كه گامى هر ( براى كه است بزرگ قدرى به آن )گناهشود. مى ساخته شوهرش براى دوزخ

فرمودند: نيز و مى احاطه را او شيطان شد، ( خارج حجاب )بدون خانه از گاه هر ، است پذير آسيب حفاظ، بى زنگيرد. مى قرار شيطان نفوذ انداز چشم در و كند

و عفتى بى )از را خود ( زنان آن دستورهاى به عمل و توجUه نور)و سوره خواندن فرمودند: با نيز وكنيد. ( حفظ حجاب حريم از دورى

مى محسوب ننگ و است آتش در خود او كند خوشبو ديگران براى را خود كه فرمودند:زنى نيز وگردد.

آنكه تا بنشيند مكان آن در مردى نبايد برخاست آنجا از و بنشست جائى در زنى فرمودند: وقتى نيز وشود. سرد و برود بين از آن گرمى

خريده خود رابراى تعالى حق غضب كند مصافحه نيست او محرم كه بازنى فرمودند: هركس ونيز. است

و درغUل قيامت روز بدهد دست او به يعنى كند مصافحه زنى با حرام بطور كس فرمودند:هر نيز وشد. خواهد انداخته آتش به سپس و بسته زنجير

خودش به را لباسهايش اش خانه از رفتن بيرون هنگام كه نيست سزاوار زن فرمودند: براى نيز وگردد. ظاهر بيرون از اندامش هاى برجستگى كه بچسباند

( فرمودند: )ص خدا پيامبر او به مردم كه شود خارج خانه از و بپوشد را زيبايش لباسهاى و كند زينت را خود كه زنى هر فاطمه يا

و است الهى غضب مورد پيوسته و كنند مى لعنت را او هفتگانه زمينهاى و آسمانها مالئكه كنند، نگاهببرند. جهنم آتش بسوى را او شود مى داده دستور بميرد اگر

فرمودند: نيز و جنس هم و شود مى رايج لواط كنند، بسنده زنها به وزنها مردها به مردها زمان آخر در سلمان اى

زنها و زنها به شبيه مردها و گيرد مى فرا را دنيا ايدز مرض مانند آن شوم آثار و گردد فراوان بازى اينگونه بر شوند، موتور( مى و دوچرخه )مانند زين سوار دختران و زنان و شوند مى مردها به شبيه

Page 2: احادیث جالب راجع به حجاب به ضمیمه دو داستان

باد. خدا لعنت من امت از زنانفرمودند: نيز و

تفاوتى بودن برهنه با فساد ايجاد در كه پوشند مى )لباسى هستند برهنه و پوشيده زنها زمان آخر در كوهان مثل را هايشان (. روسرى است ظاهر لباس زير از اندامشان هاى برجستگى يعنى ندارند،

ملعونند. آنها كه را ايشان كنيد لعنت كنند، مى درست شترفرمايند: مى ، عطاره همسر حوالء به ( خطاب )ص رسول حضرت

مرد براى را پايش و مچ نيست جايز زن براى و نكن آشكار شوهرت غير براى را خود زينت حوالء اىشد. عملى چنين مرتكب اگر و سازد آشكار نامحرم

كند. مى لعنت را او هميشه سبحان : خداوند اينكه اولشود. مى بزرگ خداوند غضب و خشم : دچار اينكه دوم

كنند. مى لعنت را او هم الهى : فرشتگان اينكه سومشود. مى آماده قيامت روز در او براى دردناكى : عذاب چهارم

ظاهر شوهرش غير براى را زينتش دارد ايمان قيامت روز و سبحان خداوند به كه زنى هر حوالء اى غير براى را كار اين كه زنى هر و سازد نمى نمايان را خود مچ و سر موى همچنين و كند نمى

. است نموده خشمگين بخود نسبت را خداوند و كرده فاسد را خود دين دهد انجام شوهرش ( )ع على نظر از حجاب

حجاب مورد فرمايد: در ( مى )ع فرزندش به فرمايشاتشان ضمن ( در )ع على اميرالمومنين حضرت ، پاكيزه و سالمتر به را زنان ، محكم و جدUى طور به حجاب رعايت كه چرا ، باش سختگير بانوانكرد. خواهد حفظ

فرمودند: نيز و نيز دينش باشد، نما بدن و نازك لباسش كه كسى زيرا ، است الزم شما بر ضخيم لباس پوشيدن . است نازك و ضعيف

گونه واژه طور به صورت جانب از را او خداوند كند، اطاعت همسرش از كه فرمودند: شوهرى نيز وگرداند. دوزخ وارد

؟ است اطاعت كدام است مجازاتى چنين موجب كه اطاعت پرسيد: اين شخصى و مانند( حمUامها جمعيت پر مراكز )به نازك لباس با كه خواهد مى او از زنفرمودند: حضرت

كند. اطاعت او سخن از و دهد اجازه او به ، شوهرش و برود، ترحيم مجالس و عروسيها خواهد فساد براى جايگاهى ، اخالقى و شرعى موازين با عمومى مراكز قبيل اين كنترل عدم )زيراشد(

فرمودند: نيز و سزاوار خداوند بر كند چنين اگر و نمايد آرايش شوهرش غير براى كه را زنى كرد، ( نهى )ص پيغمبربسوزاند. دوزخ آتش در را او كه است

فرمودند: نيز و اشاره مطلب همين به فرمايشاتشان از يكى ( در )ع على اميرمومنان آرايش و زينت با كه شوند مى آشكار برهنه و حجاب بى زنان ، است زمانها بدترين كه آخرالزمان در

و تمايل شهوتها سوى به و اند گشته وارد ها فتنه در و اند شده خارج دين مرز از آنان آيند، مى بيروندارند، شتاب

شد. خواهند ابدى عذاب و آتش گرفتار دوزخ و جهنم در سرانجام و كنند مى حالل را حرامهاشود: مى فهميده زير مهم مطلب شش دهنده هشدار فرمايشات اين از. است زمانها بدترين نكنند، عفاف و حجاب حريم رعايت زنان كه زمانى - آن1 اند شده خارج دين از بشكنند، را عفUت سنگر و آيند مى بيرون خانه از نمايش و آرايش با كه - زنانى2اند. گرفته قرار دين مقابل در وشد. خواهند گناهان و انحرافها و ها فتنه موجب و اند شده وارد ها فتنه در زنان گونه - اين3 و عقل نه است حاكم آنها بر پرستى شهوت دارند، انگيز شهوت هوسهاى به گرايش زنان گونه - اين4

. منطق را دينى مرزهاى و الهى حدود خود، بارى و بند بى با و كرده حالل را الهى حرامهاى زنان گونه - اين5

شوند. مى فساد افزايش موجب و گذارند، مى پا زيربود. خواهد دوزخ در ابدى عذاب ، بانوان گونه اين - سرانجام6

، شده پليديها و انحرافها موجب گونه اين كنند، نمى رعايت را اسالمى عفUت و حجاب حريم آنانكه آرى

Page 3: احادیث جالب راجع به حجاب به ضمیمه دو داستان

سوزند مى خود جهنمى دنياى ميان در نيز خود ، سرانجام و گردند مى فساد دامنه گسترش موجب وپيوندد. مى الهى ابدى عذاب به ، پوچشان زندگى و

 ائمه نظر از حجاب( فرمود: )ع صادق امامكند. خوشبو را لباسش كه نيست شايسته خانه از خروج هنگام زن براى دارد، ايمان قيامت روز و خدا به كسى ( فرمودند: هر )ص پيامبر از ( بنقل )ع جعفر بن موسى امام

(25)بشنود. را نامحرمى زن نفس كه ماند نمى جائى در هرگز

زنان مشابه كه را مردانى پيامبر نمايد. زيرا مرد شبيه را خود زن نيست ( فرمودند: جايز )ع باقر امام. است كرده لعنت دهند مى قرار مردها شبيه را خود كه زنانى همچنين و شوند مى

حدیث ترین دهنده تکان

 زنان عذاب( فرمود: )ع على حضرت اميرالمومنين سيدالمظلومين آقا

Uده و من يكروز اسالم پيغمبر حضرت خدا حبيب ( بر )عليهاالسالم زهرا فاطمه حضرت عالم زنان سيكرد. مى گريه شديدا كه ديديم حالى در را بزرگوار آن و شديم ( وارد )ص

به را شما چيزى ؟! چه شده چه ، اللUه يارسول شوند، فدايت مادرم و : پدر كردم عرض حضرت آن به؟ درآورده گريه

مشاهده شديد عذاب در را امتم زنان ، رفتم آسمان به وقتيكه معراج شب فرمود: ياعلى حضرت آن. ام شده ناالن و گريان عذابها شدت آن . بخاطر كردم

ايد؟! شده گريان و ثر متأ اينقدر كه ديديد چه ( فرمود: مگر )عليهاالسالم زهرا فاطمه حضرت( فرمود: )ص للعالمين رحمة حضرت

ميجوشيد. مغزش حاليكه در بودند، كرده آويزان بمويش كه ديدم را - زنى1ريختند. مى حلقش در جهنم حميم از و بودند، كرده آويزانش زبانش به كه كردم مشاهده را - زنى2بودند. كرده آويزانش پستانش دو به كه ديدم را - زنى3بودند. كرده مسلط او بر را عقربها و مارها و اند بسته را پايش و دست كه كردم مشاهده را زنى4 آتش و بخورد، را آن كه كردند مى مجبورش و چيدند مى قيچى با را بدنش گوشت كه ديدم را - زنى5كشيد. مى زبانه آن زير از باشد مى آتش از تابوتى در كه حالى در ، است كور و الل و كر صورت به كه كردم مشاهده را - زنى6. است برص و جذام صورت به او بدن و شود مى خارج دماغش از سرش مغز وبود. آتش از تنورى در حاليكه در اند، كرده آويزان پايش دو به كه ديدم را - زنى7 آتش از مقراضهايى وسيله به عقب و جلو قسمت از را بدنش گوشت كه كردم مشاهده را - زنى8

كردند. مى جداخورد. مى را هايش روده كه حالى در ، گرفته آتش دستهايش و صورت كه ديدم را - زنى9

شكنجه عذابها انواع به و االغ بدن مثل بدنش و ، خوك سر مثل سرش كه كردم مشاهده را - زنى10دادند. مى اش آتش از آهنى گرز با مالئكه و شد مى خارج عقبش از آتش و بود، سگ صورت به كه ديدم را - زنى11

كوبند. مى بدنش و سر بر ، پدر اى ، من چشم نور اى و من حبيب اى( فرمودند: )عليهاالسالم زهرا فاطمه عالم دو بى بى

اند شده گرفتار عذابها اين به جهت چه به و اند داشته عملى چه زنان اين كه بفرمائيد من به بزرگوارم؟! نموده مبتال هايى شكنجه چنين به را آنها متعال پروردگار كه بوده چه روششان و راه و

( فرمود: )ص محمد حضرت اسالم رئيس آقا نمى نامحرم مردان از را موهايش كه بود زنى آن بود، شده آويزان موهايش به كه را زنى آن- 1

پوشانيد.كرد. مى اذيت زبانش با را شوهرش كه زنيست آن بودند، كرده آويزان زبانش به كه را زنى - آن2 مى خوددارى شوهرش با شدن همبستر از كه بود زنى آن بود، آويزان پستانش دو به كه را زنى - آن3

نمود.

Page 4: احادیث جالب راجع به حجاب به ضمیمه دو داستان

بود زنى آن بودند، كرده مسلUط او بر را عقربها و مارها و اند بسته را پايش و دست كه را زنى - آن4شد. مى خارج خانه از شوهرش اجازه بدون كه را خودش كه بود زنى خورانيدند، مى او به و چيدند مى قيچى با بدنش گوشت از كه را زنى -آن5

داد. مى نشان آنها به را بدنش و كرد مى زينت نامحرم مردان براى شوهرش گردن به و شد مى دار بچUه زنا راه از كه بود زنى آن بود، الل و كور و كر كه را زنى - آن6

. انداخت مى يعنى گرفت مى وضو نجاست حال در كه بود زنى بودند، كرده آويزانش پاهايش به كه را زنى - آن7

مى سستى نمازش در و نمود، نمى غسل حيض و جنابت وقت در و كرد، نمى را پاكى و نجس رعايتكرد.

از را خود كه بود زنى كردند، مى جدا آتش از مقراض با بدنش عقب و جلو گوشت از كه را زنى - آن8. داشت مى عرضه مردان به نامشروع راه

مى قوUادى كه بود زنى آن خورد، مى را هايش روده و گرفته آتش دستهايش و صورت كه زنى - آن9بود. حرام واسطه يعنى كرد، و كرد مى چينى سخن كه بود زنى آن بود، االغ بدن مثل بدنش و خوك سر مثل سرش كه زنى - آن10بود. دروغگو زياد و ناز با نامحرم براى را صدايش )و خوان آوازه كه بود زنى آن بود سگ صورت به كه زنى - آن11

Uج و كرشمه بود. حسود كرد( و مى رها مهي

جالب داستان دو

 شهوت و شكم گرسنهفرمودند: فيروزيان غالمرضا شيخ حاج والدUين االسالم مروج والمسلمين االسالم حجة حضرت�ال كه بود بزرگوارى سيد آنجا جماعت . امام ميرفتم منبر مستوفى ونك در1323 سال تابستان با ن ا. ام كرده فراموش را نامش سال55 ، گذشت

كرد: تعريف داشتيم هم با كه گفتگوهايى بين و حجاب بى و برهنه نيمه خانمى ، كردم باز را در آمدم وقتى شد، بلند منزل در صداى روز يك كه

. كنم اعتنايى بى او به و ببندم را درب خواستم ، ديدم خود مقابل را باز سينه و دست و كرده آرايش شايد نميداند: و را حجابى بى معايب شايد آمده قيافه اين با روحانى يك خانه در كه همين كردم فكر

. كنم نصيحتش بتوانم من از ارث مورد در اى مسئله و ، نشست شده اطاق داخل بفرمائيد، گفتم و انداخته پائين را سرم

جواب منهم داديد جواب اگر بپرسم اى مسئله خواهم مى شما از منهم خانم گفتم كرد. من سئوالبفرمائيد؟ . گفت بله ؟گفتم من از : شما گفت دهيم مى

از اى گرسنه ، است خوشبو و مطبوع بسيار هم غذا خوردنست غذا مشغول محلى در : شخصى گفتم نمى اعتنا او ولى كند، تعارفش شايد نشيند مى او جلوى ايستد مى حركت از پايش گذرد، مى او كناركند.

التماس چه هر دهم نمى و است بمن متعلق ميگويد: غذا او ميكند لقمه يك تقاضاى گرسنه شخص؟ آدميست چگونه اين خانم ميدهد، ادامه خوردن به او كند مى

. است بدتر شمر از بيرحم شخص : آن گفت. شهوت گرسنه يكى و شكم گرسنه يكى ، است جور دو : گرسنه گفتم هاى آرايش و عطرها نوع همه كه بيند مى را زيبائى و برهنه نيمه خانم ، شوت گرسنه و غربى جوان

نشان او به خوش روى مقدارى و بكند او به توجهى خانم شايد ميرود راه او با چه هر دارد، مطبوعكند. نمى اعتنا او جوان بدهد، و نجيبم ميگويد: من زن كند، مى : خواهش جوان گذارد، نمى : محل زن ميكند، عالقه : اظهار جوان. كنم صحبت تو با نيستم حاضر؟ است آدمى چگونه خانم كند. اين نمى : توجه زن ميكند، التماس جوان. رفت بيرون خانه از و كرد حركت جا از و كرد فكرى خانم

Page 5: احادیث جالب راجع به حجاب به ضمیمه دو داستان

مى ورود اجازه و ايستاده در دم سرهنگى ديدم ، كردم باز را در رفتم كرد، صدا منزل درب فردا او با كه وقتى ، هستم ديروزى خانم همان شوهر : من . گفت نشست و شد اطاق وارد وقتى خواهد، ولى ، ازدواج از : بعد گفت باشد، حجاب با خواستم او از بوديم مذهبى اى خانواده چون كردم ازدواج

پوشش و چادر من از و آمد ديروز ولى نرفت بار زير ، كردم تهديد كردم خواهش و گفتم او به آنچه آورده عبايى خود با : او گفتم او به را گفتيد: ماجرا چه او به ديروز شما دانم نمى ، خواست اسالمى. رفت و كرد تشكر و داد من بود. به( )ص پيغمبر سئوال

فرمايد: ( مى )ع على حضرتفرمود: و كرد رو ما ( به پيامبر)ص ، بوديم ( نشسته )ع خدا رسول محضر در اصحاب از جمعى با؟ چيست در او سعادت و خير و است خوب چيز چه زن براى كه دهيد خبر من به

حضرت به و آمدم خانه به و ، گشتيم متفرUق اينكه تا ، شديم مانده در ، سئوال اين به پاسخ از ما همه سئوال اين به پاسخ از ما و نموده ما از الى سؤ ( چنين )ص : پيامبر ( گفتم )عليهاالسالم زهرا

. درمانديم. دانم مى را سئوال اين پاسخ ( فرمود: من )عليهاالسالم فاطمه حضرت

�ر� ي Uساء_ خ� _لن �ن� ل �رين� ال ا جال� ي �راه�ن� ال و� الر� جال ي الر�ببينند. را آنها نامحرم مردان نه و بنگرند را نامحرم مردان آنها نه كه است آن زنان براى دستور بهترين

براى چيز چه فرموديد: كه كه : سئوالى كردم عرض و ( بازگشتم )ص خدا رسول مقدس محضر به مردان آنها نه و بنگرند را آنها نامحرم مردان نه كه است آن چيز بهترين آن براى ، است بهتر زنان

ببينند. را نامحرم چه ، بدهى نتوانستى را سئوال اين به پاسخ ، بودى من نزد كه وقتى ( فرمود: تو )ص اسالم پيغمبر؟ آموخت تو به را پاسخ اين كسى. آموخت من ( به )عليهاالسالم فاطمه : حضرت كردم عرض_ن� فرمود و شد ( خوشحال )ص پيغمبر �ض�ع�ة� فاط_م�ة� ا ). است من تن ( پاره )عليهاالسالم فاطمه م_نUى ب

30)

 اجتماع وباى بدحجاب يا حجابى بى. است حكيمانه جدا نظرى ، اجتماع به اسالم نظر

باشد. نداشته وجود وانحراف فساد از اثرى آن در كه بسازد پاك اى جامعه ميخواهد اسالم هم از و سقوط از را زن كه ، است حجاب باشد مى اجتماع پاكى و سالمت ضامن كه چيزهائى از يكى

جامعه به كه است اسالم قانون زيرا كند، مى جلوگيرى انحراف و زشتى از و ميدارد، نگاه پاشيدگى. است آن نگهبان و بخشيده ايمنى

� و ، است حجاب قانون به عمل اجتماع پاكى براى اساسى موارد از يكى حقيقت در است محال اصوالباشد. برخوردار پاكى از اى جامعه

بيمارى اين اگر و است جامعه وباى حجابى بى زيرا باشند، حجاب بى و بار و بند بى آن زنان حاليكه دركشاندند. مى نابودى و فساد به را آن افراد، يابد راه جامعه در به چگونه دارند، شيوع آنها در بدحجابى يا حجابى بى سرطان كه جوامعى ايم ديده خود چشم به ما

. بپاخاسته آن از خيانتها و جنايات اند. و شده كشيده انحراف و فساد حجاب آنها مهمترين از يكى كه گوناگونى راههاى از كند، قطع را فساد هاى ريشه آنكه بخاطر اسالم. است شده وارد است است كرده مبارزه شديدا است خودنمايى و حجابى بى آنها جمله از كه فساد عوامل و فساد با اسالم

. را جامعه مفسدين ندهيم اجازه و ، درآييم جنگ به فساد عوامل اين با كه است واجب ما بر اين بنابر

بكشانند. تباهى و لجن به

 شد مسلمان كه مسيحىنويسد: مى اسالم علماء از يكى

از و ام فهميده را مسائلى اسالم از : من گفت و آمد من پيش شوهرش با مسيحى زن يك روزى از يكى بخاطر ولى ، مندم عالقه آن به و حيرتم و شگفت در است مترقى كه آن قوانين و دستورات از اى عدUه و شوهرم با آن درباره و ، ام نكرده پيدا گرايش اسالم به هنوز من ، آن دستورات

Page 6: احادیث جالب راجع به حجاب به ضمیمه دو داستان

مرا بتوانيد شما اگر ، ام نشنيده اى كننده قانع پاسخ متاسفانه كه ام نموده گفتگو و بحث مسلمانانشد. خواهم مسلمان و شده مشرف اسالم دين به من كنيد قانع؟! است كدام دستور : آن گفتم من او به چرا و ؟ دانسته الزم زن براى را حجاب اسالم . چرا است حجاب : دستور گفت مسيحى زن

، كردن انتقاد و ايراد به كرد بنا سپس بيايد؟ بيرون خانه از حجاب بدون مرد مثل كه دهد نمى اجازه. است جامعه در ماندگى عقب سبب و ، زنان ترقى و رشد مانع حجاب كه جواهر بازار به بحال تا شما : آيا دادم پاسخ چنين ، زن آن انتقادهاى و ايرادها شنيدن از پس من

ايد؟ رفته فروشى اى شيشه ويترين در را خود گرانبهاى جواهرات سائر و طال ، فروشان جواهر : چرا گفتم ، : آرى گفتميكنند؟ قفل آنرا درب و داده قرارنرسد. آنها به سارقان و خيانتكاران و دزدان دست اينكه : بخاطر گفت

همين مسلمانها ما نزد حجاب فلسفه داشت اظهار و مسيحى زن به كرد رو دينى عالم آن اينجا در�لى : زن كه است مانند هم زن لطيف جنس چون و گرانبهاست ياقوت و گوهر ... زن است خوشبو گ

چشم از و كرد، محافظت ناموس و ع_فت دزدان و خيانتكاران دست از بايد و ، است جواهرات و طال پنهان بايد صدف صندوقچه در كه است مرواريد همانند زن زيرا نمود، حفظ فساد اهل و تبهكاران

محفظه مانند زنان براى حجاب و است حجاب زن نگهدارنده و ساتر تنها و نشود آنان طعمه تا گردد قرار تجاوزات و خطرات معرض در نباشند. هميشه پوشش در نيز زنان اگر و است جواهرات بر اىشوند. مى مفسدين تعدى و آزار مورد پيوسته ها زيبائى دادن نشان خاطر به و گيرند مى باشد. زيرا امان در خيانتكاران دست از زن كه است جهت باين اسالم در حجاب ... دستور دخترم آرى

او از و كنند نمى طمع او در و بينند نمى چيزى او از مردم و است مستور زينتهايش و پوشيده بدنش به اينها همه كنند، مى حيا و برند مى حساب او از بلكه كند، نمى جلب را نظرشان و جويند مى دورى آزار معرض در پيوسته نباشد، حجاب پوشش در زن اگر كه باش مطمئن شما . و است حجاب خاطر

فلفسه از اى گوشه اين دخترم آرى ، توست بزرگوارى و شرافت حجاب اين بر بنا ، است مفسدين. دادم تذكر كه بوده حجاب

تا : من گفت درخشان اى چهره با سپس كرد... و فكرى مسيحى خانم آن ، مطلب اين شنيدن از پس اسالم اكنون و ، كردى بيان جالب بسيار ... شما بودم نشنيده گونه اين بحال

. ميپذيرم را