48

Simorgh Feb15 Issue12 Vol1

Embed Size (px)

DESCRIPTION

Simorgh Feb 15 Issue 12 is now available on-line and in Stores. In this issue:- Upcoming NowRooz Event and important dates.- Vancouver Olympics - The First Iranian national Anthem- EBI's Concert only 3 weeks away ( solve the puzzle and win)- And Much much more....

Citation preview

Page 1: Simorgh Feb15 Issue12 Vol1
Page 2: Simorgh Feb15 Issue12 Vol1

SIMORGH • Issue. 11دوشنبه 1 فوریه 2010 • سال اول • شماره 11 2

SIMORGH MAGAZINE • WWW.SIMORGHMAGAZINE.COM

Page 3: Simorgh Feb15 Issue12 Vol1

Monday Feb. 15, 2010 • Vol. 1 • Issue. 12 3 سیمرغ • شماره 12

SIMORGH MAGAZINE AUGUST 2009 • Issue.1

Page 4: Simorgh Feb15 Issue12 Vol1

SIMORGH • Issue. 12دوشنبه 15 فوریه 2010 • سال اول • شماره 12 4

SIMORGH MAGAZINE WWW.SIMORGHMAGAZINE.COM

ناشر: انتشارات سیمرغPublisher: Simorgh Publication

سردبیر: سعید کریمیانEditor: Saeed Karimian

مدیریت آگهی ها و بازاریابی: شهریار ایوب زادهMarketing & Advertising: Shahriar Ayoubzadeh

مسئول وب سایت سیمرغ: لیناردو گریروWebsite Coordinator: Leonardo Guareero

صفحه آرایی, گرافیک و طراح هنری : پیام کشتگانیPagination, Graphic & Design: Payam Keshtgani

تایپ : فرناز کریمیانTyping: Farnaz Karimian

نقل مندرجات سیمرغ فقط با ذکر ماخذ آزاد است. سیمرغ در اصالح و ویرایش مطالب رسیده آزاد است.

مطالب همراه نام یا منبع ، نظرات نویسندگان آنها را بیان می کند به اینگونه مطالب نیست. مسئولیت نشریه سیمرغ نظر الزاما و

عهده نویسندگان آنهاست.کسب به منوط سیمرغ نشریه های آگهی و ها طرح از استفاده

اجازه کتبی است.سیمرغ در قبال آگهی های چاپ شده در نشریه هیچگونه مسئولیتی ندارد. آخرین مهلت برای درج و یا تغییرات آگهی ها برای هرشماره ، پنج

روز پس از انتشار شماره قبل می باشد.

[email protected] :امور تبلیغات و آگهی ها[email protected] :سردبیر[email protected] :اطالعات

آدرس دفتر مرکزی:508 Gladstone Ave. Suite 201-B

Ottawa, Ont. K1R 5P1Tel: 613.292.6181

Fax: 1.888.459.8681

نشریه سیمرغ ، نشریه ای است که به جهت استحکام بیشتر پیوند مابین فارسی زبانان مقیم اتاوا متولد گردیده است. در این راستا ، بزودی بخشی از این نشریه به گفته ها ، درددلها ، سواالت ، نظرات و پیامهای شما اختصاص خواهد یافت . خواهشمند است برای انعکاس

پیامهایتان ، با ما بصورت پستی به آدرس دفتر مرکزی و یا بصورت ایمیل به آدرس [email protected] در متاس باشید.بی صبرانه در انتظار نامه هایتان هستیم .

نام و نام خانوادگی:

: Email آدرس

شهر:نشانی محل سکونت:

تلفن:کدپستی:

امضا متقاضی : یک سالهمدت اشتراک:

لطفا توجه فرمایید که هزینه اشتراک فوق فقط به منظور پوشش هزینه پستی این نشریه میباشد.

هزینه اشتراک:شش ماهه پست عادی $36.00

یک ساله پست عادی $60.00فرم اشتراک

/ شش ماهه

اخبار علمی

اخبار حوادث

آغاز املپیک زمستانی 2010 ونکوور

مادر جنوم ایران در بستر فراموشی!

داستانهای واقعی موفقیت درباره مهاجرت به کانادا:

جتدید حیات موسیقی در سرزمین »طالبان«

اولین باغچهبان: یکی از پایه گذاران اپرا در ایران

تنفس صحیح، رمز آرامش

8

9

12

16

18

19

20

27

28 گفتگویی با مهستی شاهرخی - درباره ماجرای انتشار اثرش

14نخستین سرود ملی ایران

17نكاتی در مورد یخچال

5اخبار فرهنگی ، هنری

Cover Page:طراحی جلد:

پیام کشتگانی

چنانچه مایل به اشتراک این نشریه هستید ، پس از تکمیل فرم فوق ، آن را به آدرس دفتر مرکزی ارسال نمائید و همکاران ما به هنگام تحویل اولین شماره به آدرس شما ، هزینه اشتراک فوق را حضورا دریافت می نمایند.

حسادت ،مخرب زندگی زناشویی

پابرهنه ای در دربار شاه عباس

35

32

42

45

22

طالع بینی و فال شما

human chain for Haiti kick off frosty fun at Winterlude

شنود تلفن همراه و قضیه نوکیا

34 آشپزخانه یا داروخانه

37 لطیفه های خودمانی

جدول کلمات

مسابقه و سرگرمی

40

41

37 اعتراض نكردم ، شعری از برتولت برشت

ناشر: انتشارات سیمرغناشر: انتشارات سیمرغPublisher: Simorgh PublicationPublisher: Simorgh Publication

سردبیر: سعید کریمیانسردبیر: سعید کریمیانEditor: Saeed Karimian

مدیریت آگهی ها و بازاریابی: شهریار ایوب زادهMarketing & Advertising: Shahriar Ayoubzadeh

مسئول وب سایت سیمرغ: لیناردو گریروWebsite Coordinator: Leonardo Guareero

صفحه آرایی, گرافیک و طراح هنری : پیام کشتگانیPagination, Graphic & Design: Payam Keshtgani

تایپ : فرناز کریمیانTyping: Farnaz Karimian

نقل مندرجات سیمرغ فقط با ذکر ماخذ آزاد است. سیمرغ در اصالح و ویرایش مطالب رسیده آزاد است.

مطالب همراه نام یا منبع ، نظرات نویسندگان آنها را بیان می کند به اینگونه مطالب نیست. مسئولیت نشریه سیمرغ نظر الزاما و

عهده نویسندگان آنهاست.کسب به منوط سیمرغ نشریه های آگهی و ها طرح از استفاده

اجازه کتبی است.سیمرغ در قبال آگهی های چاپ شده در نشریه هیچگونه مسئولیتی ندارد. آخرین مهلت برای درج و یا تغییرات آگهی ها برای هرشماره ، پنج

روز پس از انتشار شماره قبل می باشد.

[email protected] :امور تبلیغات و آگهی ها[email protected] :سردبیر[email protected] :اطالعات

آدرس دفتر مرکزی:508 Gladstone Ave. Suite 201-B

Ottawa, Ont. K1R 5P1Tel: 613.292.6181

Fax: 1.888.459.8681

نشریه سیمرغ ، نشریه ای است که به جهت استحکام بیشتر پیوند مابین فارسی زبانان مقیم اتاوا متولد گردیده است. در این راستا ، بزودی بخشی از این نشریه به گفته ها ، درددلها ، سواالت ، نظرات و پیامهای شما اختصاص خواهد یافت . خواهشمند است برای انعکاس

پیامهایتان ، با ما بصورت پستی به آدرس دفتر مرکزی و یا بصورت ایمیل به آدرس [email protected] در متاس باشید.بی صبرانه در انتظار نامه هایتان هستیم .

اخبار علمی

اخبار حوادثاخبار حوادث

آغاز املپیک زمستانی 2010 ونکوور

مادر جنوم ایران در بستر فراموشی!

داستانهای واقعی موفقیت درباره مهاجرت به کانادا:

جتدید حیات موسیقی در سرزمین »طالبان«

اولین باغچهبان: یکی از پایه گذاران اپرا در ایران

تنفس صحیح، رمز آرامش

8

9

12

16

18

19

20

27

28 گفتگویی با مهستی شاهرخی - درباره ماجرای انتشار اثرش

14نخستین سرود ملی ایران

17نكاتی در مورد یخچال

5اخبار فرهنگی ، هنری

Cover Page:Cover Page:Cover Page:طراحی جلد:طراحی جلد:طراحی جلد:

پیام کشتگانی پیام کشتگانی پیام کشتگانی

حسادت ،مخرب زندگی زناشویی

پابرهنه ای در دربار شاه عباس

35

32

42

45

22

طالع بینی و فال شما

human chain for Haiti kick off frosty fun at Winterlude

شنود تلفن همراه و قضیه نوکیا

34 آشپزخانه یا داروخانه

37 لطیفه های خودمانی

جدول کلمات

مسابقه و سرگرمی

40

41

37 اعتراض نكردم ، شعری از برتولت برشت

Page 5: Simorgh Feb15 Issue12 Vol1

نامزدهای معرفی مراسم اسکار سال ۲۰۱۰ در لس آنجلس برگزار شد و فیلم های آواتار و میدان بال با نامزدی، تعداد بیشترین برای را شانس باالترین به اسکار جوایز کسب

دست آوردند.این ۱۹۴۴ سال از در که است بار نخستین ده فیلم، بهترین رشته

نامزد - و نه پنج نامزد- معرفی می شوند.مراسم اسکار امسال، یکشنبه شانزده اسفند )هفتم مارس( در

سالن کداک هالیوود برگزار خواهد شد.ده فیلم نامزد بهترین فیلم

آواتار Avatar )کارگردان: جیمز کامرون(پرشس Precious )کارگردان: لی دانیلز(

نقطه کور Blind Side )کارگردان: جان لی هنکاک( Inglorious Basterds شرف بی های زاده حرام

)کارگردان: کوئنتین تارانتینو(جیسون )کارگردان: Up in the Air هوا در باال

رایتمن(و جوئل ها: )کارگردان A Serious man جدی مرد

ایتان کوئن(تحصیالت An Education )کارگردان: لونه اسکرفی(

محله District( ۹ ۹( )کارگردان: نیل بالمکمپ(باال Up )کارگردان: پیتر داکتر و باب پیترسون(

کاترین )کارگردان: The Hurt Locker بال میدان بیگلو(

Monday Feb. 15, 2010 • Vol. 1 • Issue. 12 5 سیمرغ • شماره 12

SIMORGH MAGAZINE AUGUST 2009 • Issue.1

آوای رپ ایرانی در سوئد

جشنواره سه روزه هیپ هاپ ایران در سوئد با نام "آوای ۴ روزهای بین تغییر"، شهر سه در فوریه ۶ تا و گوتنبرگ استکهلم،

مالمو برگزار شد.این جشنواره با هدف دفاع از "بیان آزاد" در موسیقی، طی ،Riksteatern سوئد ملی تئاتر تولید و همت به Södra Teatern جنوب تئاتر در ترتیب به شب سه استکهلم، خانه موزیک Musikens Hus شهر گوتنبرگ

و Babel شهر مالمو برپا شد. جشنواره "آوای تغییر" تا به امروز نخستین جشنواره بزرگ هیپ هاپ فارسی در اروپا به شمار می رود. چراکه بیش از ده خواننده ایرانی از کشورهای مختلف به روی صحنه رفتند: و میری" "بهرنگ آلمان، از نجفی" "شاهین و "سوگند" گروه No Name از شهر مالمو، "پرهام"، "کانکوئست" و گروه Deadly Combination از گوتنبرگ، "امین" همراه با دیگر اعضای "گروه سیمرغ" از انگلستان، "خشایار"

و "عرفان" از آمریکا و "غوغا" از ایران. رپ فارسی که طی سال های اخیر، روند روبه رشدی را طی ریاست انتخابات دوره دهمین از پس حوادث در کرده، این هنرمندان موازی و تنگاتنگ حرکت در و جمهوری ایران، به طیف وسیع تری با جنبش اعتراضی مردم عرصه سطح در و شده، معرفی موسیقی عالقه مندان و مردم از اتفاق ایران در آنچه رسانه ، یک همچون نیز بین المللی

می افتد را انعکاس داده است. به همین دلیل جشنواره "آوای تغییر" در سوئد، در هر سه از تنها استقبال این و شد روبه رو زیادی استقبال با شهر سوی عالقه مندان جوان موسیقی رپ نبود. در میان نزدیک به ۱۵۰۰ نفری که از برنامه های این جشنواره استفاده کردند،

طیف های مختلف سنی، دیده می شدند.

جوایز جشنواره فجر اعطا شد

ارغوان" رنگ "به فیلم بهترین سیمرغ جایزه کارگردان بهترین فیلم، و کیا - ابراهیم حاتمی -۲8مین مردمی سیمرغ را فجر جشنواره دوره

دریافت کرده است.جوایز این اعطای مراسم چهارشنبه شب در سالن همایش های برج میالد و در غیاب را خبرنگاران حضور عدم ها مقام شد. برگزار خبرنگاران

"نداشتن جایگاه" اعالم کردند.گفته می شود این جشنواره به دلیل حوادث پس از انتخابات

ایران از سوی بسیاری از سینماگران تحریم شد.شود می برگزاری دولت توسط که فجر جشنواره سایت و سخت شرایط "این به توجه با را جشنواره از استقبال

جنگ نرم"، "بیداری رویاها" توصیف کرد.جایزه بهترین فیلم مستند کوتاه و نیمه بلند به فیلم "اتاق

صعود" و کارگردان آن رضا فرهمند تعلق گرفت.جایزه ویژه هیات داوران به فیلم "زندگی" اهدا شد.

سیمرغ بلورین "بهترین فیلم اول و دوم" به فیلم "نفوذی" رسید.

سعید ملکان به خاطر فیلم "ملک سلیمان" سیمرغ بلورین بهترین چهره پردازی را گرفت.

بهترین جایزه سلیمان" "ملک فیلم خاطر به فقیه مهدی بخش یزدان شیرین و گرفت را مرد دوم نقش هنرپیشه بهترین جایزه نشوید" مزاحم "لطفا در بازی خاطر به نیز

هنرپیشه مکمل زن را دریافت کرد.

نامزدهای اسکار اعالم شدند

Page 6: Simorgh Feb15 Issue12 Vol1

فربیرز آلبوم آخرین الچینی با خانم پری "گل نام به زنگنه افشان" با 10 قطعه شده منتشر جدید موسیقی نت است. به نیز آلبوم این

آوازی قطعات همراه آلبومهای آلبوم، همانند این در دست تهیه است. قطعات جنبه و شده اجرا و تنظیم آرامتر سرعتی با دیروز بوی

آموزشی هم دارند. این آلبوم شامل : گل پامچال ، بارون بارونه ، شکار آهو ، عزیز جون - درینه جان ، تو بیو ، گل افشان ، جان جان ،

دای بالل ، الی الی و آیریلیخ میباشد.سازی فضا با و بوده پیانو برای آلبوم این های تنظیم شده استفاده های آکورد ، هستند همراه جذابی و بدیع هستند آلبوم این عطف ی نقطه الچینی فریبرز توسط شوند می همراه زنگنه پری دلنشین با صدای وقتی که تبدیل به یک کار حرفه ای و پراحساس می شوند . برای www.lachini. سایت به توانید می آلبوم این تهییه com مراجعه کنید. همچنین الزم به ذکر است که برخی و گام ایران از طریق شرکت آقای الچینی، آلبومهای از انتشارات و سرود انتشارات طریق از موسیقی کتابهای

پارت در ایران عرضه میشوند.

Monday Feb. 15, 2010 • Vol. 1 • Issue. 12 6 سیمرغ • شماره 12

SIMORGH MAGAZINE • WWW.SIMORGHMAGAZINE.COM

کنسرت اساتید موسیقی ایرانی در تورنتو

و گزارش ایرانتو: توسط زیر تصاویر عزیزمان همکار آقای احمدرضا باکی از تورنتو ارسال شده

است:پنجم جمعه روز

ROY THOMSON HALL فوریه، سالن باشکوهسنتی موسیقی اساتید کنسرت برپایی شاهد تورنتو در

ایرانی به همراه هنرمندان جوان کشورمان بود. شور و تار علیزاده حسین نشدنی، فراموش این شب در و کیهان نواخت تار( تار و سه بین انگیز)وسیله موسیقی

کلهر هم با کمانچه )پنج سیم( او را همراهی نمود. سپس در میان تشویق بسیار حاضرین، حمیدرضا نوربخش، شجریان، استاد شاگران از جوان خواننده و ویولونیست سیامک جهانگیری، روزبه رحیمی، فریبرز عزیزی، پژمان اخواص به ترتیب با نی، سنتور، تارباس و تنبک هنر نمائی

کردند.دمان، صبح زیبای های تصنیف و قطعات هنرمندان سوگواران خاموش، چهارمضراب با آواز، از دولت می و یار

آمده را اجرا کردند. های ملیت از افرادی تعداد پر ، حضور توجه قابل نکته گوناگون بزرگترین شهر چند ملیتی جهان، یعنی تورنتو در

این مراسم بود.

همکاری فریبرز الچینی و پری زنگنه

در میان این فیلم ها، آواتار بیشترین فروش تاریخ سینما را از آن خود کرده است. فروش جهانی آواتار تا کنون از دو میلیارد دالر دالر فراتر رفته که البته بخشی از آن به پول سه تماشای بابت سینماگران که گردد می بر ای اضافه بعدی فیلم می پردازند. آواتار توانست فیلم تایتانیک را با

فروش ۶00 میلیون دالر پشت سر بگذارد.بیگلو چهارمین زنی است که نامزد اسکار کارگردانی شده است. قبل از او سوفیا کاپوال برای گمشده در ترجمه نامزد

اسکار شده بود.

خانم سیمین غانم خواننده ، انقالب از قبل قدیمی همراه ماه بهمن 27 از در خود موسیقی گروه با اجرای به وحدت تاالر

موسیقی می پردازد.پایگاه جهان، گزارش به موسیقی رسانی اطالع ایران ضمن انتشار این خبر اعالم کرده که قرار است سیمین غانم در این کنسرت قطعات خاطره انگیزی همچون »قلک چشات«، »گل گلدون من«، »مرد من«، »آسمان آبی« و

... را به اجرا در آورد.به با هدف کمک که کنسرت این متولی می شود گفته که باشد می رودکی بنیاد آماده شده، بی سرپرست زنان انتصاب حکم اسالمی وارشاد فرهنگ وزیر پیش چندی

مدیر عامل آن را به مدت 2 سال تمدید کرده است.الزم به ذکر است این کنسرت ویژه بانوان است.

پیش از این نیز چند کنسرت ویژه بانوان در دولت اصالحات انجام شده بود، که به دلیل انتشار نوار آن، از برگزاری مجدد

این گونه کنسرت ها جلوگیری شده بود.

کنسرت موسیقی سیمین غانم در تاالر وحدت تهران

برای درج آگهی درمجله سیمرغ با ما تماس بگیرید

613.292.6181

بیانسه ملکه گرمی 2010 شد

ستاره بیانسه، پاپ، موسیقی سی شب، یکشنبه ام ژانویه، در مراسم موسیقی جایزه 2010 سال گرمی

در لس آنجلس برنده شش جایزه شد.

Single( بیانسه که نامزد ده جایزه بود، با زن های مجردladies ( برنده بهترین آهنگ سال و بهترین آهنگ آر

اند بی شد.

)Jay Z( و جی زی )Black eyed peas( بلک آید پیزو کینگز آو لئون )Kings of Leon( هر کدام برنده سه جایزه و لیدی گاگا و امینم )Eminem ( هر کدام برنده

دو جایزه شدند.بیانسه به عنوان خواننده زنی که با "یک آهنگ" بیشترین جایزه با و گذاشته جا به ای تازه رکورد برده، را جایزه های شب گذشته در پنجاه و دومین دوره گرمی، مجموع

جوایزش به 1۶ رسیده است.بیانسه با همین آهنگ )زن های مجرد( برنده جایزه بهترین آلبوم روز آر اند بی و جایزه بهترین خواننده ی زن آر اند

بی هم شد. جایزه بهترین اجرای سنتی آر اند بی برای آواز سرانجام ) At last( - که در مراسم تحلیف اوباما اجرا کرده بود- و از هم )Halo(نور حلقه آهنگ برای اجرا بهترین جایزه

دیگر جوایز بیانسه است. به را جایزه بیانسه سال، محصول بهترین بخش در اما

تنسی راک و کینگز آو لئون واگذار کرد.

رایگان تور برگزاری سمفونی اجرای برای برخی در امید" و "صلح توسط اروپا شهرهای از اعتراضات با ایران دولت جنبش و دولت مخالفان

سبز مواجه شد."سمفونی انقالب" ساخته به که انتظامی مجید نام تغییر امید" و "صلح داد، سال گذشته به سفارش معاونت هنری وزارت فرهنگ به این کشور انجمن موسیقی با حمایت و ایران ارشاد و

اجرا در آمد.بنابر گزارش های خبرگزاری های ایران، مجید انتظامی به دلیل آرتروز شدید از رهبری ارکستر انصراف داد و در نهایت

رهبری گروه به منوچهر صهبایی محول شد.بلژیک، در بروکسل شهرهای در کنون تا ارکستر این استراسبورگ در فرانسه، رم در ایتالیا برگزار شده و همچنین قرار است در روتردام هلند و شهر ژنو در سوئیس هم برگزار

شود.اجرای کنسرت "صلح و امید" در برخی از شهرهای اروپا، رایزنی های با حمایت ارکستر سمفونیک تهران و توسط

فرهنگی ایران عکس العمل های زیادی را برانگیخت.مخالفان دولت و هواداران جنبش سبز در خارج از ایران با فشارهایی به ایران در موسیقی اهالی بر مشکالت تاکید که از جانب دولت در سالهای اخیر به آنها وارد شده اشاره

می کنند.از تعدادی شدن کشته به اشاره با دیگر سوی از آنها با اجرای کنسرتی انتخابات از بعد اعتراضات در مخالفان

عنوان "صلح و امید" را مورد انتقاد قرار می دهند.

سمفونی جنجالی صلح و امید در اروپا

Page 7: Simorgh Feb15 Issue12 Vol1

Monday Feb. 15, 2010 • Vol. 1 • Issue. 12 7 سیمرغ • شماره 12

SIMORGH MAGAZINE AUGUST 2009 • Issue.1

Page 8: Simorgh Feb15 Issue12 Vol1

SIMORGH • Issue. 12دوشنبه 15 فوریه 2010 • سال اول • شماره 12 8

SIMORGH MAGAZINE • WWW.SIMORGHMAGAZINE.COM

محققان موفق شده اند با مغزی نظر از که فردی ارتباط بود دیده آسیب

برقرار کنند.جریان در کار این برای بریتانیا در که تحقیقی مشترک بطور بلژیک و انجام شد، از روش جدید استفاده مغزی اسکن

شده است. بر که بیماری سه در اساس تشخیص پزشکان، به اصطالح، "زندگی نباتی" داشتند میزان هشیاری پیگیری

شد.نتیجه این مطالعه که در نشریه پزشکی نیو انگلند به چاپ رسید نشان می دهد که اسکن مغزی، می تواند عالئمی از هشیاری را در بیمارانی که تصور می شد ارتباطشان با تمام

دنیا قطع شده، نشان دهد.اغما در و بیدارند ، نباتی" "زندگی وضعیت در بیماران را آسیب شدید مغزی، هشیاری خود دلیل به اما نیستند،

از دست داده اند. )FMRI( یا مغناطیسی اسکن نوعی از محققان، این نشان واقعی زمان در را مغز فعالیت تا اند، استفاده کرده

دهند.آنها از بیماران و داوطلبان سالم برای انجام این اسکن ها

استفاده کردند .از این افراد خواسته شد که در طول زمان اسکن تصور کنند

که در حال بازی تنیس هستند.در هر یک از داوطلبان، فعالیت قسمتی از مغز که مسئول

کنترل حرکت در بدن است به ثبت رسید.ثبت این فعالیتها در چهار مورد از ۲3 بیماری که تصور می

شد دارای زندگی نباتی هستند نیز اتفاق افتاد.این تحقیقات ادامه مطالعاتی است که سه سال پیش منتشر شد. در آن زمان تیمی از محققان از همین تکنیک برای ارتباط اولیه با بیماران دارای زندگی نباتی استفاده کردند.

اما اکنون این تحقیق را جلوتر برده اند.تصادف اثر بر که بود بلژیکی مرد یک بیماران، از یکی زندگی و بود شده مجروح پیش سال هفت در رانندگی

نباتی داشت. محققان سواالت مختلفی از او پرسیدند. این بیمار توانست با استفاده از تفکرات خود، پاسخ "بله" یا "خیر" بدهد. محققان از این بیمار خواستند که برای نشان بازی حرکتی دادن جواب مثبت خود، تصور کند که یک مانند تنیس انجام می دهد و برای پاسخ منفی، تصور کند

که مثال در خیابان پرسه می زند.از شش سوالی که از او در مورد بیوگرافی اش پرسیده شد، بیمار توانست به پنج سوال، پاسخ کامال روشن و صریحی

بدهد.برای مثال او تائید کرد که نام پدرش آلکساندر است.

امکان ارتباط با بیمارانی که زندگی نباتی دارند

پزشکی پژوهشهای شورای محققان آزمایشها، این در بریتانیا ، مرکز اسکن مغزی ولفسان در شهر کمبریج و تیم

تحقیقاتی دانشگاه بلژیک شرکت داشتند. دکتر آدریان اوئن از شورای پژوهشهای پزشکی بریتانیا در شهر کمبریج که یکی از پژوهشگران اصلی در این تحقیق اسکن نتیجه که زمانی نویسد:" می باره این در است، بیمار را دیدیم و متوجه شدیم که او به درستی توانست به

سواالت، پاسخ بدهد واقعا شگفت زده شدیم." دکتر اوون می گوید نتیجه این تحقیقات، راه را برای تصمیم می کرد:" خواهد بازتر بیمار درمان آینده درمورد گیری توانیم از بیمار بپرسیم که درد دارد یا نه، که در اینصورت می توانیم برای او مسکن تجویز کنیم و حتی می توانیم

درمورد وضعیت روحی و روانی بیمار از او سوال کنیم."البته موضوعات اخالقی هم در این باره مطرح است، برای خاتمه دارد، دائمی نباتی زندگی که بیماری برای مثال بیمار، زندگی به دادن پایان نتیجه در و درمان به دادن امری قانونی است. اما اگر بیمار بتواند به سواالت، واکنش نشان دهد، پایان دادن به زندگی او قانونی نیست. حتی اگر

صراحتا نشان دهد که خود، مایل به مردن است.

دارای افراد تمام اینکه بر تائید با آمریکایی پژوهشگران جهت توانایی که دادند نشان هستند داخلی GPS یک یابی در یک محیط ناشناخته در DNA انسان نوشته شده

است. سندروم ویلیام نوعی بیماری ژنتیکی است که از هر 7 هزار و ۵۰۰ کودک به یک کودک آسیب می رساند. این بیماری به دلیل فقدان برخی از ژنها بر روی یک کروموزوم بروز

می یابد. انجام در کودک که شود می موجب ژنها این فقدان عملکردهای ساده ای مثل چیدن یک پازل و یا جهت یابی

دچار مشکل شود. در هاپکینز جان دانشگاه دانشمندان از گروهی اکنون سندروم این از متاثر افراد از گروهی بررسی با بالتیمور بر دریافتند که توانایی جهت یابی در محیطهای ناشناس

روی DNA نوشته شده است. از تمرینات از بیماران برخی این محققان برای این گروه ساده را تجویز کردند که در این تمرینات افراد باید اشیای مخفی شده در یک اتاق را پیدا می کردند. این افراد باید به مدت ۱۰ ثانیه با کمک یک نوار در اتاق حرکت می کردند

و آن را می شناختند. به محض اینکه نوار از دست این افراد گرفته می شد آنها نمی توانستند اشیاء را پیدا کنند. به این ترتیب مشخص شد که این بیماران در کسب آگاهی از عناصر هندسی ابتدایی

بر پایه GPS داخلی بدن خود ناتوان هستند. براساس گزارش یونایتد پرس اینترنشنال، این محققان در این خصوص توضیح دادند: "هر چند ما هنوز باید بفهمیم که ژنهای مرتبط با سندروم ویلیام دقیقًا چگونه کار می کنند اما واضح است که این ژنها بر روی مغز اثر می گذارند. این اولین بار است که ما دریافتیم که نقص در سیستم جهت

یابی و تعیین مسیر با فاکتورهای ژنتیکی ارتباط دارد."

GPS تمام انسانها دارایهستند

یک از بیش ساله همه بر بریتانیا در نفر صد های سوزی آتش اثر که سیگارهایی از ناشی کردن خاموش بدون شوند، می انداخته دور جان خود را از دست می

دهند.اما قرار است سیگارهایی وار بازار شود که به سرعت خاموش می شوند و امکان بروز

آتش سوزی را ندارند. ایاالت اکثر در سیگارها این از نوع یک حاضر حال در

امریکا و همچنین در کانادا و استرالیا به فروش می رود.اما قرار است در سال جاری سیگارهای جدید که به سرعت خاموش می شوند و خطر آتش سوزی ندارند در کشورهای

اتحادیه اروپا به بازار آید.استاندارد مشخص ایجاد یک بر روی کار گفته می شود برای این نوع سیگار ها دست کم به شش ماه فرصت نیاز

داشته باشد.در را تاخیری گونه هر از سیگار، استفاده مخالف فعاالن زمینه معرفی این نوع جدید از سیگار مایوس کننده دانسته و از کمپانی های تولید کننده سیگار خواسته اند تا داوطلبانه

اقدام به عرضه سیگارجدید کنند.انجام گوید می سیگارسازی، های کارخانه سازمان اما با اروپایی کشورهای که آن از قبل اقدامی چنین یک

استانداردهای جدید موافقت کنند، عملی نیست.

ورود سیگارهای ضد حریق به بازار

سامسونگ ظرف ۱۲ ماه آینده نخستین نمونه های لپ تاپ های شفاف را وارد بازار خواهد کرد. این لپ تاپ که صفحه نمایشگر در OLED یک آن است، اینچ ۱۴ ابعاد AMOLED نام دارد. راحتی به می تواند کاربر

تمام اشیاء و افراد پشت نمایشگر را مشاهده کند.اولین دستگاه های مجهز به این فناوری و پیش از عرضه MP3 کننده پخش دستگاه یک اینچی، ۱۴ تاپ لپ

لمسی به نام YP-H۱ است.است عملکردی چند حمل قابل دستگاه یک YP-H۱که از تمام امکانات پخش موسیقی، پخش DVD و رادیو »اف- ام« برخوردار است و قیمت آن در بازار آمریکا 3۲8

دالر خواهد بود.

لپ تاپی با نمایشگر شفاف

Page 9: Simorgh Feb15 Issue12 Vol1

Monday Feb. 15, 2010 • Vol. 1 • Issue. 12 9 سیمرغ • شماره 12

SIMORGH MAGAZINE AUGUST 2009 • Issue.1

فعالیت بدنبال ایرانتو: موسسات و افراد تحت که غیرمجازی خدمات پوشش نقل به اقدام مهاجرتی متقاضیان انتقال و کردند، می کانادا به مأموران پلیس سلطنتی

کانادا ، چندین دفتر مهاجرتی را مورد بازرسی قرار دادند.منابع مطلع به خبرنگار "گلوب اند میل" گفته اند، تحقیقات RCMP )پلیس سلطنتی کانادا( بیشتر بدنبال کشف 3۰۰ ( تورنتو پرونده قالبی مهاجرتی در موسسه ای در غرب

میسی ساگا( انجام می شود.گزارش ها حاکیست ، سال گذشته در کبک، یک موسسه غیر مجاز مهاجرتی با سرمایه گذاری چندین میلیون دالری متقاضیانی برای کانادا به صدور مدارک شهروندی اقدام

می کرد که هیچگاه به این کشور نیامده بودند.موارد مشابهی از افراد دیگری در کبک، انتاریو و ونکوور گزارش شده که با دریافت پول، متقاضیان را بطور قاچاق

وارد کشور می کردند.جیسون کنی، وزیر مهاجرت نیز طی همین هفته از انجام برخوردهای قاطع با متخلفین خبر داده بود، اما خانم "اولی ویا چاو" ، یکی از نمایندگان نئودمکرات پارلمان با انتقاد از کنی بدلیل اینکه قول داده بود در عرض یک سال، در ایجاد تحول مربوطه روند و مهاجر پذیرش نحوه زمینه کند گفت:" ما بطور مرتب با فریب خوردگانی مواجه می سودجویی مورد نامرئی مهاجرتی دفاتر توسط که شویم از را از سرمایه خود تا ۵ هزار دالر بین ۲ و قرار گرفته

دست داده اند."حوزه در فعالیت به مربوط مقررات کرد:" تأکید وی مهاجرتی نیازمند یک تغییر اساسی است. در حالیکه انجمن مشاوران مهاجرتی ) CSIC(در سال ۲۰۰3 تأسیس شده، اما عضویت در آن برای افراد فعال در این زمینه اختیاری

است."بین اعضای تفاوتی نوع اگر هیچ خانم چاو اضافه کرد:" خاص مقررات و قانون و نبوده مستقل افراد و انجمن نظارتی هم وجود نداشته باشد، پس فلسفه تأسیس چنین

تشکیالتی چیست؟"شبکه CBC نیز اخیرا گزارش داد، تنها ۱۵۹ نفر از 3،۰۰۰ انجمن مشاوران در کبک، عضو موجود مهاجرتی مشاور

CSIC هستند.CSIC اعالم کرده که روز چهارشنبه در یک کنفرانس، مقررات جدید در خصوص نحوه مقابله با مشاوران نامرئی

را اعالم خواهد کرد.پلیس معتقد است، بدلیل ارتباط فعالیت مشاوران غیر مجاز بسیار متخلفین پیگرد امکان دولتی، دستگاه چندین با اطمینان مهاجرت وزارت ، حال عین در اما است دشوار در مهمی های برنامه آینده ماه یک که طی است داده

همین زمینه باجرا در می آید.

بازرسی پلیس کانادا از دفاتر مهاجرتی

مادر یک ایرانتو: مارکهام در جوان تورنتو( )شمال انتاریو واکسن تزریق اثر بر خوکی، آنفوالنزای طرف یک فلج دچار

بدن شده است.هم هارتلن" "دونا اکنون قادر به راه رفتن

راست سمت و نیست صورتش فلج شده بطوریکه بدلیل عدم توانایی نسبت به شده پوشانده مانعی با او راست چشم خود، پلک بستن

است. وی همچنین بسختی قادر به جویدن غذا است.دونا ، پیش هفته ۵ تا ،Cnews خبرنگار گزارش به همراه به را کریسمس که بود سرحال و سالم زن یک اقوام خود در نوا اسکوشیا گذراند ، اما روز ۲۹ دسامبر وی یکباره توانایی ایستادن بر روی پاهای خود را از دست داد

و بالفاصله به بیمارستانی در هلیفاکس منتقل شد. Guillain-Barre سندرم دچار وی گفتند پزشکان فلج یا ناتوانی به منجر عصبی وضعیت نوعی که شده است. اما بدلیل آنکه هیچکس حاضر به گفت و گو درباره جزئیات موضوع نشد، این مادر 3۹ ساله متوجه شد که به

او دروغ گفته شده است.وی سپس بخاطر آورد که تنها ۲ هفته قبل از آن یعنی در روز ۱3 دسامبر، واکسن آنفوالنزای H۱N۱ تزریق کرده و

این اتفاقات نتیجه آن واکسن بوده است.البته اطمینان یافتن از چنین عقیده ای چندان هم آسان نبود ، اما دونا با مریض دیگری در همان بیمارستان آشنا شد که وضعیت مشابهی داشت. "دون گیبسون" که او هم مبتال به GBS است و با ویلچر رفت و آمد می کرد، به دونا گفت، تنها دو روز قبل از او، در همان مطب پزشک

اهل شهر مارکهام، واکسن آنفوالنزا دریافت کرده است.از قبل که داشت اظهار دارد سن سال 8۰ که گیبسون و گرفتند امضا کاغذ برگ یک در او از واکسن تزریق

بنابراین نمی تواند هیچگونه اعتراض یا شکایتی بکند.آژانس بهداشت عمومی کانادا اعالم کرده است که ساالنه بین ۶۰۰ تا 7۰۰ نفر مبتال به فلج نیم یا بخشی از بدن می شوند که همه آنها ناشی از وجود باکتریها در غذا، مشکالت

تنفسی یا نتایج جراحی است.

بر فلج به ابتال است، ریسک آمده آژانس در وب سایت که است میلیون به ، یک آنفوالنزای خوکی واکسن اثر در مقابل منافع سرشاری که دارد، قابل چشم پوشی است. آنان افزوده اند، تاکنون ۲۲ مورد فلج گزارش شده که ۰.87

واکسن آنفوالنزای خوکی، باعث فلج شدن زن انتاریویی شد

نفر در میلیون است.در حالیکه دونا معتقد است که تعداد مبتالیان به فلج ناشی می گزارش نه و است معلوم نه دقیق بطور آنفوالنزا از شود. وی می افزاید:"هیچ دکتری حاضر نشد در این باره با ما سخن بگوید. آنها خود را به نشنیدن می زنند و نمی خواهند چنین مسئله ای در جامعه پخش شده و به نگرانی

عمومی منجر شود".همسر دونا کارمند شرکت تلفن تلوس است و خود او نیز در منزل برای یک شرکت دیگر کار می کند، آنها دو کودک ۴ و ۲ ساله دارند که هم اکنون مجبور شدند بچه ها را پیش پدربزرگ و مادر بزرگشان در نوااسکوشیا بفرستند ، اما آنها

توانایی مراقبت از کودکان را ندارند.و مراقبت یکسال مدت به کم دست شود می گفته اندام ها به حالت نسبتا طبیعی فیزیوتراپی برای بازگشت

زمان الزم است.دونا با اشاره به اینکه هیچیک از مسئوالن و سازمانهای دولتی حاضر به حمایت و کمک به این خانواده نشده اند گفت:" آنها هر ۵ دقیقه در رسانه ها ، مردم را برای زدن واکسن تشویق می کردند ، اما االن که ما به کمک احتیاج

داریم ناپدید شده اند."و توجه خواهم می من که چیزی تنها افزاید:" می وی کار بر سر هنگام حضور همسرم ، هایم بچه از مراقبت است . من نمی خواهم از کسی شکایت کنم و هیچ کمکی

هم برای خودم نمی خواهم."برغم مطلع شدن Cnews همچنین حاکیست، گزارش از آنان با تماسی تاکنون زن، این گرفتاری از مسئوالن

سوی هیچ سازمانی گرفته نشده است.اضافه می شود، مسئوالن بهداشتی کانادا بمحض پدیدار شدن آنفوالنزای خوکی، با براه انداختن جنجال های رسانه ای و بزرگنمایی بیش از حد آن، دولت را مجبور کردند از محل مالیات های دریافتی از مردم، بیش از ۵۰ میلیون دور واکسن از یک شرکت انگلیسی برای جمعیت 3۴ میلیونی

کشور خریداری کند.پروسه تبلیغات، خرید و تزریق واکسن که بودجه ای بالغ بر 3 میلیارد دالر را بدوش اقتصاد کشور نهاد، تنها با گذشت با شکست مواجه شد و ، تزریق واکسن آغاز از یک ماه برخی از ناظران، مسئله سودجویی کارخانجات داروسازی

را پشت پرده اینگونه نمایش ها عنوان کردند.مردم کانادا که بیش از نیمی از آنها از ابتدا نیز به چنین استقبال موجود های واکسن از بودند مشکوک روندی نکرده و تنها ۱۲ میلیون دوز آن بمصرف رسید و هم اکنون دولت کانادا مجبور شده است ، واکسن های خریداری شده را به کشورهای دیگر یا سازمان بهداشت جهانی هدیه کند. در حالیکه اپیدمی آنفوالنزا، مدتها پیش از سوی مسئوالن

بهداشت جهانی ار حالت نگران کننده خارج شده است.هم اکنون مسئوالن دولتی تالش فراوانی را برای پوشاندن نتایج تزریق واکسن در بین مردم و تبعات آن بعمل می آورند و سعی می کنند اخبار ضایعات مربوطه را سانسور و

یا ناچیز جلوه دهند.

Page 10: Simorgh Feb15 Issue12 Vol1

آموزان دانش والدین دخترانه دبستان یک تهران در غیرانتفاعی نسبت اعتراض با در مدیریت سوء به مدرسه فرزندان شان، کالهبرداری یک از مدرسه این در کالن دادند.خانواده خبر

کردند اعالم »اعتماد« با وگو گفت در معترض های هروی، میدان در واقع ... دخترانه مدرسه سابق مدیریت آغاز سال تحصیلی 8۹-88، وجوه از بعد ماه دو از کمتر به شان فرزندان نام ثبت بابت والدین که را یی شهریه مدرسه حساب از بودند، داده تحویل مدرسه سابق مدیر خارج کرده و متواری شده است. آنان همچنین اظهار کردند در اکنون فرد، که هم این توسط ربوده شده میزان وجه دادسرای ناحیه ۴ )رسالت( به عنوان کالهبردار تحت پیگرد به است. تومان میلیارد از چهار بیش قرار گرفته، قضایی گفته والدین، تا ۹ دی ماه سال جاری و در حالی که بیش سابق مدیریت توسط مدرسه حساب تخلیه از ماه دو از گذشته، والدین از این موضوع بی اطالع بودند که با ارسال درخواستی از سوی مدرسه برای والدین و به منظور آگاهی از وضعیت مدرسه، اتفاقات سه ماه پیش از آن برای خانواده مدرسه مربیان و اولیا انجمن آن، پی در و شد علنی ها تومان و به میزان ۴۰۰ هزار والدین خواستار کمک مالی قابل پرداخت در دو قسط ۲۰۰ هزار تومانی شدند.درخواست این کمک در حالی صورت گرفت که به گفته والدین، تمام خانواده ها، در ابتدای سال تحصیلی مبلغ دو میلیون و ۵۰۰ و مدیریت سابق مدرسه به عنوان شهریه به تومان هزار در قالب چک یا وجه نقد پرداخت کرده بودند.خانواده های دانش آموزان گفتند چندی پیش از مطلع ساختن والدین از بحران ایجاد شده در مدرسه، اداره آموزش و پرورش منطقه ۴ تهران از مفقود شدن وجوه شهریه از حساب مدرسه یی که ۱3۴ دانش آموز داشته باخبر شده است. در پی اعالم حقوقی کارشناسان جمع در موضوع این کالهبرداری، اولیا و مربیان مدرسه انجمن و پرورش منطقه آموزش و به شور گذاشته شد که به دنبال آن، پرونده یی در دادسرای ناحیه ۴ )رسالت( تهران تشکیل شد و والدین به شعبه اول در صورت تا شدند فراخوانده ۴ ناحیه دادسرای بازپرسی به مدیریت سابق را که امکان، چک های زمان دار خود مدرسه تحویل داده اند، مسدود کنند. والدین یکی از دانش آموزان گفت؛ »من یک میلیون و ۵۰۰ هزار تومان نقد و یک میلیون تومان هم در قالب چک برای بهمن و اسفند به مدیریت مدرسه تحویل دادم که فقط توانستم همان دو فقره را مسدود کنم. البته در دادسرا، خانواده های زیادی را دیدم که تمام وجه شهریه را نقد پرداخت کرده بودند و هیچ نداشت.«والدین می پول شان وجود بازگشت برای راهی گویند آموزش و پرورش منطقه، پس از اطالع از مشکلی که در این مدرسه ایجاد شده، مدیر جدیدی برای دبستان دخترانه ... منصوب کرد. اما در حالی که کمتر از دو ماه از حضور مدیر جدید می گذرد، مدرسه با مشکل مالی فراوان مواجه بوده و حقوق معلمان و خدمه مدرسه پرداخت نشده که به گفته والدین، در مواردی هم، معلمان به دلیل دریافت نکردن حقوق خود از حضور در کالس یا تدریس خودداری کرده اند و کارآموزان خود را به کالس فرستاده اند.والدین دانش آموزی در گفت وگو با »اعتماد« با اعالم اینکه مبلغ دو میلیون و ۵۰۰ هزار تومان بابت شهریه مدرسه و ۵۵۰ اند، کرده پرداخت آمد و رفت بابت سرویس تومان هزار گفتند؛ »در حالی که آموزش و پرورش گرفتن هرگونه وجه اضافی غیر از هزینه کالس های فوق برنامه را ممنوع کرده

SIMORGH • Issue. 12دوشنبه 15 فوریه 2010 • سال اول • شماره 12 10

SIMORGH MAGAZINE WWW.SIMORGHMAGAZINE.COM

کالهبرداری چهار میلیارد تومانی از دبستان غیرانتفاعی

آخرین جلسه از محاکمه سریالی قتل های عامل زنان قزوین روز گذشته ۲ شعبه در حالی در این کیفری دادگاه شهرستان برگزار شد که بصراحت پرونده متهم از لیاقت بخشش گفت:

سوی خانواده های مقتوالن را ندارد اگرچه از آنان می خواهد به خاطر فرزندانش به او فرصت زندگی بدهند.

به گزارش جام جم، مهین زن 3۲ ساله ای است که براساس قتل شده فقره آگاهی مرتکب ۶ پلیس در پرونده موجود است و قربانیان او را ۵ زن و یک مرد تشکیل می دهند. این متهم از اواخر سال ۱38۶ با پرسه زدن در اماکن مذهبی قزوین و شناسایی زنان در این اماکن پس از جلب اعتماد تعارف با ابتدا با خودرو، به منزل آنها بهانه رساندن به و آبمیوه مسموم آنها را بی هوش کرده و به قتل می رسانده است تا زیورآالتشان را سرقت کند. با کشف اولین جسد در ۱۶ بهمن سال 8۶، به فاصله کمی دومین جسد نیز کشف شد و شباهت های موجود در این ۲ جنایت مشخص کرد پلیس آگاهی استان قزوین با یک قاتل سریالی روبه روست به طوری که با کشف ۲ جسد دیگر که آخرین آن در روز با سرنخ هایی که در اردیبهشت امسال رخ داد، پلیس ۱7این ارتباط به دست آورده بود مهین را به عنوان متهم این

جنایت ها دستگیر کرد. او پس از دستگیری عالوه بر اعتراف به قتل ۵ زن گفت که صاحبخانه خود به نام عزت را نیز در سال 8۵ به قتل متهم، سکونت محل از بازرسی در پلیس است. رسانده

مقادیری از اموال قربانیان را کشف و ضبط کرد. با صدور دستور قضایی مبنی بر تحقیق از مهین که اولین زن قتل های سریالی در طول تاریخ جنایی کشور به شمار پایان از پس پرونده جنایت ها، بازسازی صحنه و می رود ارسال قزوین استان کیفری دادگاه ۲ شعبه به تحقیقات

شد. پس از برگزاری ۲ جلسه از محاکمه متهم در شعبه ۲ و ارائه دفاعیات متهم و وکیل مدافع وی، این پرونده برای آخرین ریاست به و قزوین کیفری ۲ شعبه قاضی ۵ مقابل بار

قاضی ناصری گشوده شد. در این جلسه ابتدا به اتهامات برخی متهمان که اقدام به خرید طالی قربانیان کرده بودند، رسیدگی شد و در ادامه رئیس شعبه از وکیل متهم خواست تا دفاعیات خود را ارائه

کند. وکیل مهین در این جلسه در دفاع از موکل خود خواستار واکاوی انگیزه های متهم از قتل های سریالی شد و در ادامه از خانواده قربانیان خواست به خاطر ۲ فرزند دختر متهم، او

را مورد عفو و بخشش قرار دهند. پس از دفاعیات وکیل متهم، این بار نوبت به مهین رسید تا

آخرین دفاعیات خود را به دادگاه ارائه کند. جایی من گفت: خود نابخشودنی جرم به اشاره با متهم برای بخشش باقی نگذاشته ام و به عبارتی لیاقت بخشش دوباره فرصت من به تا می خواهم شما از اما ندارم، هم بدهید و اجازه دهید فرزندانم که اکنون از داشتن پدر نیز

محروم شده اند، به عنوان قرض مدتی در اختیارم باشند. صورت در می کنم درخواست هم دادگاه از افزود: متهم صدور مجازات زندان طوالنی مدت برای من هرچه زودتر

مرا اعدام کند.

آخرین جلسه محاکمه قاتل سریالی زنان قزوین : شایسته

بخشش نیستم

وی در توجیه جنایاتش گفت: داشتن بدهی زیاد و حضور مداوم طلبکارها با حکم جلب در مقابل خانه ام از من یک افرادی دادگاه می خواهم از این حال با اما مجرم ساخت که به من در خرید داروی بی هوشی یا فروش طال کمک کرده اند نیز مجازات شوند، چون آنان نیز به نوعی مرا در

انجام این جنایت ها یاری و تشویق کرده اند.

متهم که مردی و زن ۱۶ به است پارک در جوان دختر تعرض طالقانی پلیس سوی از کرده بازداشت و شناسایی شکایت اولین شد. ماه یک مرد این از پلیس به قبل نیم و

ارائه شد. مطابق گزارش پرونده اولین شاکی دختر جوانی بود که ادعا می کرد به همراه نامزدش به پارک رفته بود

که مورد آزار مردی ناشناس قرار گرفت. این دختر گفت؛ من و نامزدم در پارک بودیم که مردی به ما نزدیک شد و گفت مامور حراست پارک است. او از ما خواست از هم جدا شویم. سپس با نامزدم درگیر شد و او را کتک زد. من برای اینکه غائله تمام شود از نامزدم خواستم ادامه داد؛ ما از هم جدا مقابل مترو منتظر من باشد. وی شدیم. نامزدم به سمت مترو رفت و من هم به راه افتادم. چند متری بیشتر نرفته بودم که یکباره مردی از پشت به من حمله کرد. هرچه سعی کردم خودم را از دست آن مرد نجات دهم نتوانستم و او مرا مورد آزار قرار داد. این دختر که به شدت گریه می کرد، در ادامه اظهاراتش گفت؛ آن مرد قوی بود و من نتوانستم از دستش فرار کنم ولی چهره

اش را به طور کامل به یاد دارم. تهران جنایی دادسرای به پرونده جوان دختر شکایت با صادر را متهم از نگاری چهره دستور او و شد فرستاده کرد. با کمک دختر شاکی، عکس چهره نگاری شده این مرد به دست آمد و پلیس بعد از گذشت ۴۰ روز موفق شد مامور قالبی حراست را شناسایی و دستگیر کند. متهم در بازجویی های مقدماتی ادعا کرد از ماجرای تعرض خبری ندارد و نمی داند ماموران در مورد چه چیزی صحبت می کنند. به رغم این ادعاها هنگامی که متهم با شاکی روبه رو شد و مدارک پرونده را دید لب به اعتراف گشود و گفت در پارک طالقانی زنان را مورد تعرض قرار می داد. این مرد گفت؛ من در پارک طالقانی کمین می کردم. آنجا درختان زیادی دارد و هرچند در نزدیکی مقر پلیس است اما چون محوطه بزرگی است احساس امنیت می کردم. زمانی که دختری جوان را می دیدم و تصمیم می گرفتم به او تعرض کنم، خودم را به وی می رساندم و می گفتم مامور حراست هستم. بعد در جایی مناسب بر طعمه ام غلبه می کردم و او

را مورد آزار قرار می دادم. وی در مورد اینکه دختر شاکی را چطور مورد آزار قرار داده است، گفت؛ آن دختر همراه پسری جوان بود. من با چهره یی کاماًل جدی جلو رفتم و خودم را مامور حراست معرفی کردم و از آنها خواستم با هم در پارک قدم نزنند. وقتی آنها جدا شدند دختر جوان را که جثه ریزی هم داشت مورد آزار قرار دادم و بعد تهدیدش کردم اگر به پلیس شکایت کند نترسید و شکایت اما آن دختر عاقبت بدی خواهد داشت کرد. وی در ادامه اعترافاتش گفت؛ من اموال این افراد را هم به سرقت می بردم و زندگی ام را از این طریق تامین

می کردم.

اعترافات عامل تعرض به 16 زن و دختر جوان در پارك

طالقانی

بود، در ابتدای سال تحصیلی، فهرستی به ما دادند و برای برخی اقالم آن فهرست، هزینه جداگانه گرفتند و باقی را

هم باید می خریدیم و به مدرسه تحویل می دادیم. «

Page 11: Simorgh Feb15 Issue12 Vol1

Monday Feb. 15, 2010 • Vol. 1 • Issue. 12 11 سیمرغ • شماره 12

Page 12: Simorgh Feb15 Issue12 Vol1

SIMORGH • Issue. 12دوشنبه 15 فوریه 2010 • سال اول • شماره 12 12

SIMORGH MAGAZINE WWW.SIMORGHMAGAZINE.COM

نیازمندیها(چاپ رایگان)

خدمت جدید نشریه سیمرغ

به جامعه ایرانیان

◄ اگر می خواهید وسایل اضافی منزلتان رابفروش برسانید ،

◄ اگر به فکر خرید اتومبیل دست دوم هستید

◄ اگر جویای کار می باشید ،

◄ اگر کسب و کار کوچک خانگی دارید و می خواهید دیگران

را از آن مطلع سازید ،

◄ اگر میخواهید کسی را استخدام کنید ،

◄ اگر نیاز به خدمات خاصی دارید

و اگر مایل به چاپ آگهی تبریک و تسلیت می باشید ...

بطور را آگهی شما ، نشریه سیمرغ چاپ نیازمندیها صفحه در رایگان را به دیگر همزبانان کرده و پیام شما

شما در شهر اتاوا می رساند .

درج یا و بیشتر اطالعات کسب برای -6181 تلفن با لطفا ، رایگان آگهی ads@ ایمیل آدرس یا و 613-292simorghmagazine.com متاس حاصل

منائید .

پس از 7 سال انتظار و برنامه ریزی و میلیاردها دالر هزینه، امشب تحقق المپیک زمستانی در کانادا، برگزاری رویای

می یابد.مراسم افتتاحیه المپیک 2010، از ساعت 5:30 صبح امروز در تماشاگر، 60،000 از بیش حضور با تهران، وقت به

مجموعه BC Place ونکوور برگزار شد.در این مراسم پس از سرود ملی کانادا، ورزشکاران از مقابل جایگاه رژه رفتند. سپس برنامه های هنری و نمایشی به

اجرا در آمد.و کانادا فرماندارکل ژان، میشل خانم مراسم، انتهای در

نماینده ملکه انگیس، آغاز رسمی بازیها را اعالم کرد.در این مسابقات که 17 روز بطول خواهد انجامید، 5،500

ورزشکار از 80 کشور جهان به رقابت خواهند پرداخت.صبح امروز ، مشعل ویژه بازیها، پس از 105 روز گردش

در تمامی شهرهای کانادا، بار دیگر به ونکوور بازگشت. ضمن اینکه مخالفان برگزاری این رویداد، با انجام تظاهرات،

مسیر حرکت مشعل را تغییر دادند.امسال و در این فصل از سال ، بدلیل پدیده » ال نینو« ، هوای منطقه بریتیش کلمبیا، بین 6 تا 10 درجه باالی صفر برف بارش قبل، مدتها از و باقیمانده ذوب به توجه با است. شده متوقف شدن برف های موجود برگزارکنندگان نقاط از انتقال برف به ، مجبور بازیها

دیگر، به پیست های اسکی شده اند.این درحالیستکه سایر شهرهای کانادا، شاهد زمستان سرد

و پربرفی هستند.

در حاشیه برگزاری مراسم افتتاحیه:

- گروه ده نفره پلیس سلطنتی کانادا که پرچم این کشور را با خود به داخل سالن حمل می کردند، به صورت ناهماهنگ افراد دو طرف رژه می رفتند و جهت حرکت دست های

پرچم؛ برعکس بود!- یک دختر نوجوان به نام »نیکی یانوفسکی«، بخشی از سرود ملی کانادا را به انگلیسی و بخشی را نیز به فرانسه

آغاز المپیک زمستانی 2010 ونکوور و حاشیه های مراسم افتتاحیه

اجرا کرد.تمرینات در گرجی ورزشکار یک شدن کشته پی در -مقدماتی، اعضای تیم آن کشور، شالگردن و بازوبند مشکی احترام ادای آنان به مراسم در حاضرین و داشتند تن به

کردند.المپیک، این در کننده شرکت کشورهای درصد 80 -مدالی ، قبلی های دوره در اند نتوانسته هیچگاه تاکنون

کسب کنند.- بیشترین تعداد ورزشکار از آمریکا با 216 نفر و بدنبال آن

کانادا با 206 نفر است.کننده ورزشکاران شرکت تعداد ، ایران المپیک کمیته -اما ، المپیک، 6 نفر اعالم کرده را 4 نفر و سایت رسمی نفر هفت را آنان ، ایران تیم رژه هنگام کانادا تلویزیون

اعالم کرد! شرکت کلهر، مرجان -اسکی مسابقات کننده کشورمان پرچم آلپاین،

را حمل می کرد.

با حجاب شرکت زنان تنها -متعلق این مسابقات کننده در

به تیم ایران هستند.- هند باوجود اینکه پرجمعیت ترین کشور جهان بعد از چین در ورزشکار سه با تنها است، یافته حضور زمستانی المپیک

است.- مردم ونکوور بخاطر نباریدن برف و گرمی نسبی هوا در این شهر، لطیفه های متعددی در مورد عدم تناسب وضعیت آب و هوا با برگزاری المپیک زمستانی ابداع کرده اند ، از

جمله برف سبز یا بازیهای زمستانی روی چمن!تا 40 میلیون افتتاحیه، بین 30 - هزینه برگزاری مراسم دالر برآورد شده است. اما دولت از بیم مخالفت های ناشی ، است گفته قبل مدتها از موجود، اقتصادی بحران از هیچگاه هزینه تمام شده برگزاری المپیک را اعالم نخواهد

کرد.

برگرفته از : ایرانتو

Page 13: Simorgh Feb15 Issue12 Vol1

SIMORGH MAGAZINE AUGUST 2009 • Issue.1

SIMORGH • Issue. 12دوشنبه 15 فوریه 2010 • سال اول • شماره 12 13

Page 14: Simorgh Feb15 Issue12 Vol1

SIMORGH • Issue. 12دوشنبه 15 فوریه 2010 • سال اول • شماره 12 14

SIMORGH MAGAZINE WWW.SIMORGHMAGAZINE.COM

نخستین سرود ملی ایران سرنوشتی غریب پیدا نام وطنم« »وطنم اکنون که سرود این کرده. گرفته، در زمان مظفرالدین شاه یک بار نواخته و بعد فراموش شد. »وطنم وطنم« دو روز پیش از انتخابات 22 خرداد رسما به میرحسین موسوی

تقدیم شد.ولیعهد سالگی نه از )۱۲8۵−۱۲3۲( شاه مظفرالدین ناصرالدین شاه بود و شاید اگر پدرش ترور نمی شد، ولیعهد تا کرد پادشاهی آنقدر او این همه با می رفت. دنیا از نیز نخستین سرود ملی ایران برای اولین و آخرین بار هنگام ورودش به پاریس نواخته شود و چند ماه پیش از مرگش،

فرمان مشروطه را امضاء کند.

سرودی که فقط یک بار نواخته شد

نخستین سرود ملی ایران در اصل موسیقی بدون کالمی از یک بیش را این سرود نوشته شد. پیانو برای که بود قرن پیش ژان باتیست لومر، نظامی موسیقی دان فرانسوی ساخت. او در دوران ناصرالدین شاه برای تدریس موسیقی با همزمان و بود آمده ایران به دارالفنون دانشجویان به

مظفرالدین شاه در تهران درگذشت.دیگر شاه دو و شاه مظفرالدین حکومت آخر سال های درگیری و گسترده ناآرامی های سال های قاجار، سلسله شاه، علی محمد پسرش، است؛ بوده مشروطه خواهان با آنقدر مشغول به توپ بستن مجلس شورای ملی بود که قاجار، آخر نداشت؛ شاه ملی برای شنیدن سرود فرصتی احمدشاه هم جوان و خام بود و از پس شرایط ملتهب آن مناسبتی که ملی اوضاع سرود این در برنمی آمد. روزگار برای نواختنش پیش نمی آمد فراموش شد. ظاهرا لومر این اثر را چند بار با ارکستر نظامی نیز اجرا کرده، اما نواختن آن در مراسم رسمی، جز همان یک بار در پاریس، دیگر

تکرار نشد.سلسله ی قاجار از زمان ترور ناصرالدین شاه به سراشیبی افتاده بود. دو پادشاه آخر قاجار روی هم به اندازه ی نصف دوران ناصرالدین شاه هم سلطنت نکردند. هر دو هم خارج از ایران، یکی در ایتالیا و دیگری در فرانسه، از دنیا رفتند. دو شاه دودمان پهلوی نیز از این لحاظ سرنوشت مشابهی

داشتند، گرچه دوران حکومت شان طوالنی تر بود.

سرود »ملی« در مدح شاه و دودمان پهلوی

رضا شاه پهلوی در دوران پادشاهی خود )۱3۲۰−۱3۰۴( داشت ترکیه به ۱3۱3 سال در خارجی سفر یک تنها الگوی را آتاتورک کمال کشور، این جمهور رئیس و انگیزه و ضرورت سفر همین می دانست. حکومت داری خبر شاه رضا به شد. شاهنشاهی« »سرود شدن ساخته داده بودند، در مراسم استقبال از او الزم است سرود رسمی کشورش نواخته شود و دربار نوپای ایران تازه متوجه شد گروه و ادبی انجمن به یک نیز او ندارد. ملی که سرود این ترتیب موزیک ارتش دستور ساختن سرود را داد. به آن متن از و نام از که همانطور که ساخته شد سرودی

پیداست بیش از آنکه »ملی« باشد، »شاهنشاهی« بود.

نخستین سرود ملی ایراناز مظفرالدین شاه تا میرحسین موسوی

سرود رسمی دوران پهلوی با آرزوی زنده بودن »شاهنشه«ی شروع می شود که جاویدانی کشور از »فر« اوست. در سطر صد – ایران ملک شد پهلوی »کز می شود: ادعا بعدی یا تصور، همین اساس بر شاید باستان.« زعهد بهتر ره توهم، باشد که فرزند رضا شاه، هفت سال پیش از آن که و هزار دو در جشن های بدهد، از دست را تختش و تاج پانصد سال شاهنشاهی، جلوی آرامگاه بنیان گذار امپراتوری

هخامنشی ایستاد و به او گفت:»کورش، ما امروز در برابر آرامگاه ابدی تو گرد آمده ایم تا

بتو بگوییم: کورش آسوده بخواب که ما بیداریم.«

به هر تقدیر سرود شاهنشاهی تا سال ۱3۵7 سرود رسمی ایران ماند و حتی در سینماها و پیش از نمایش فیلم ها نیز

پخش می شد.

»ای ایران«، مشهور ترین سرود غیررسمی ملی

در دوران محمدرضا پهلوی سرود دیگری نیز ساخته شده که تا امروز، و حتی در جمهوری اسالمی، بیش از هر سرود دیگری از سوی مردم به عنوان سرود ملی پذیرفته شده: سرود »ای ایران« که شعر آن را حسین گل گالب سروده و روح اهلل خالقی روی آن آهنگ گذاشته است. این سرود سال ۱3۲3 در دوران جنگ جهانی دوم ساخته شد و شعر آن ایران توسط نیروهای متفقین ظاهرا در واکنش به اشغال

نوشته شده است.»ای ایران« نخستین بار به صورت همخوانی گروه کر و در یکی از تاالرهای دانشکده افسری کنونی اجرا شد. کمی بعد اجرا ی دیگری از این سرود با صدای بنان ضبط و از رادیو دلیل محبوبیتی به ایران ای است. سرود نیز پخش شده و افراد وسیله به کنون تا دارد، گوناگون اقشار میان که تازه ترین از یکی اجرا شده. گوناگونی موسیقی گروه های هنرمندان از جمعی مشترک کار ایران« »ای اجراهای

سرشناس سینما و تئاتر است.در سال های ابتدایی جمهوری اسالمی، سرود »ای ایران« به عنوان سرود ملی از رادیو و تلویزیون دولتی زیاد پخش می شد. این سرود هنوز نیز هر جا نیاز به تحریک عواطف به نزدیک روزهای مانند شود، احساس مردم تهییج و انتخابات، مورد استفاده قرار می گیرد. به رغم استقبالی که

Page 15: Simorgh Feb15 Issue12 Vol1

Monday Feb. 15, 2010 • Vol. 1 • Issue. 12 15 سیمرغ • شماره 12

SIMORGH MAGAZINE AUGUST 2009 • Issue.1

از این سرود می شود، برخی معتقدند که بخش هایی از شعر آن بسیار اغراق آمیز است.

جمهوری اسالمی و سرودهای ناآشنا

رسمی سرود عنوان به سرود دو اسالمی جمهوری در »شد عبارت با نخست سرود است. شده ساخته ملی و پا...« آغاز می شد و در سال ۱37۱ به جمهوری اسالمی جای خود را به سرود کنونی جمهوری اسالمی داد. سرود جدید که در آن از تعبیرهایی مانند »پیام امام«، و »فریاد در هیچگاه نخست سرود مانند شده، استفاده شهیدان« میان مردم محبوب نشد. شعر و ملودی این سرودها چنان است که حتی در ذهن بسیاری از آنها که خواهان یا مجبور

به تکرارشان هستند نیز نمی ماند.غریبه ماندن این سرودها ظاهرا فقط شامل خود ایرانیان استقبال مراسم در ۲۰۰۹ سال نوامبر ماه در نمی شود. رسمی از محمود احمدی نژاد در کاراکاس، به جای سرود دولت شد. نواخته شاهنشاهی سرود اسالمی، جمهوری ایران این خبر را تکذیب کرد، اما فیلم های این مراسم به

شکل وسیعی در اینترنت منتشر شده است.

احیای سرودهای ملی قدیمی

از سال ها پیش عده ای از موسیقی دانان تالش هایی برای احیای کرده اند. ایران میهنی و ملی گردآوری سرود های نخستین سرود ملی ایران و ارائه ی اجرای جدیدی از آن، یکی از این تالش ها به شمار می رود. این کار توسط ارکستر ملل ایران به عنوان بخشی از نخستین کنسرت این گروه در مهرماه سال ۱38۴ در تاالر وحدت اجرا شد. سرپرستی

و رهبری این ارکستر را پیمان سلطانی بر عهده دارد.آنگونه که پیمان سلطانی می گوید، این ارکستر قرار بود کار اما ادامه دهد، با حمایت سازمان میراث فرهنگی را خود این سازمان به وعده های خود عمل نکرد. به این ترتیب ارکستر ملل بزرگترین ارکستری است که از سوی بخش خصوصی حمایت مالی می شود. در این ارکستر مجموعه ای اغلب و می کنند همنوازی غربی و شرقی سازهای از

نوازندگان آن را جوانان تشکیل می دهند.کرد همکاری به دعوت را آهنگسازان از برخی سلطانی انتخاب شده را برای اجرا توسط ارکستر ملل تا قطعات تنظیم کنند. یکی از این آهنگسازان سیاوش بیضایی بود که تنظیم سرود »ایران جوان« را بر عهده گرفت. ارکستر ملل در نخستین اجرای خود از گروهی از نوازندگان کشور بود قرار بود. ایرانی تشکیل شده نوازنده ارمنستان و 7۲ یک گروه کر هم ارکستر را همراهی کند که اجازه ی رفتن

بر صحنه را دریافت نکرد.لومر از جامانده به ملودی روی بر شعر گذاشتن ظاهرا بر را اینکار که بوده ملل ارکستر رهبر ابتکار فرانسوی، اردیبهشت که ترقی، بیژن گذاشت. ترقی بیژن عهده ی ۱388 درگذشت، از معروف ترین ترانه سرایان ایران است. دهه ی شش در که نیست مشهوری خواننده ی تقریبا گذشته یکی از ترانه های ترقی را نخوانده باشد. بیژن ترقی اواخر عمرش گالیه می کرد که گرچه مردم هنوز ترانه های سال هاست خودش می کنند، زمزمه و می شناسند را او فراموش شده و کسی سراغش را نمی گیرد. سرود کهنسال ملی ایران در نخستین کنسرت ارکستر ملل، با شعر ترقی

و صدای ساالر عقیلی اجرا شد.

اختالف رهبر ارکستر با ساالر عقیلی

اجرای سرود »وطنم وطنم« از سویی با استقبال فراوانی به بسیاری حواشی و جدل ها دیگر سوی از شد، روبرو ساالر و سلطانی میان اختالف ها از یکی داشت. دنبال عقیلی بر سر اجرای بی اجازه ی این سرود توسط خواننده اسالمی جمهوری دولتی تلویزیون در و کنسرت ها در افزایش و سرود پخش گرفتن اوج با است. درگرفته محبوبیت ان، اختالف ها نیز اوج گرفت. سلطانی ۱۴ مرداد

ماه 88 در گفت وگو با روزنامه امتیاز گفت: »ساالر عقیلی آدم فرصت طلبی است و حق خواندن این قطعه را ندارد.« همراه به شجریان بود قرار 8۴ سال »در می گوید: او اما کند اجرا جمشید تخت در را قطعه این ملل ارکستر نتوانستیم مجوز آن را دریافت کنیم. او که نیامد پذیرفتم با یک خواننده دیگری کار کنم و با یک اجرای تحمیلی با ساالر عقیلی کار کردم.« به رغم این اظهارات، در کنسرت دیگر ارکستر ملل در تاالر وزارت کشور، آذر ماه 87، نیز

عقیلی این سرود را خوانده است.

پیمان سلطانی می گوید، با این استدالل که سرود »وطنم و از صدا ثبت شده، کتبا او نام به قانونا و وطنم« رسما از پخش بدون مجوز سیمای جمهوری اسالمی خواسته، آن خودداری کنند، اما به این درخواست توجهی نشد و به او »رودست زده اند.« ظاهرا ساالر عقیلی نیز با تلویزیون مشکالتی دارد. همان روز ۱۴ مرداد، سایت »موسیقی ما« با اشاره به شایعه ی ممنوعیت پخش صدا و تصویر عقیلی در تلویزیون، از قول او نوشت: »در هر حال بعد از انتخابات به اجرا برای دیگر که گرفتم تصمیم من اتفاقات آن و

تلویزیون نروم.«

دست بردن در شعر بیژن ترقی

اجراهای ساالر از جمله این سرود، اجراهای از در برخی عقیلی در تلویزیون، در دو جای شعر بیژن ترقی دست برده شده؛ یکی تبدیل »هم آواز« به »هوادار« در عبارت » بشنو سوز سخنم که هم آواز تو منم ، بشنو سوز سخنم که هم آواز تو منم« و دیگری افزودن »ز اصالت ایران کهن« بعد ایران جوان.« مشخص نیست که از عبارت »به صالبت سراینده سرود در جریان این تغییرات بوده است یا خیر. اما شواهد نشان می دهد که الاقل تغییر دوم اساسا برخالف

منظور او بوده است.بیژن ترقی در یادداشتی که پس از اجرای نخست ارکستر ملل نوشته و در سایت رسمی ارکستر منتشر شده، نشان او است. داشته دقت کلماتش انتخاب در که می دهد ملی وطنی، جنبه تنها من برای سرود »این می نویسد: و میهنی داشت، بنا براین نه سیاسی بود نه چیز دیگری، برای همین با یک سوز خاص و با یک امید به آینده این را ترانه این آباد کنند را امیدوارم جوانها آن سرزمین که سرودم و اسمش را هم گذاشتم »ایران جوان«.« یکی از ویژگی هایی که این سرود را از دیگر سرودهای ملی متمایز می کند، اشاره به وجود اقوام و فرهنگ های مختلفی است و نام یک با »همه می دهند: تشکیل را ایران مردم که

نشان / به تفاوت هر رنگ و زبان ...«

شکایت از رهبر ارکستر ملل به وزارت ارشاد

اختالف نظرها بر سر این سرود به همین جا ختم نمی شود. در سال ۱387 رهبر ارکستر سمفونیک وقت ایران، منوچهر وزارت موسیقی امور دفتر رئیس به نامه ای در صهبایی، در او تحقیقات از کرد، متهم را سلطانی پیمان ارشاد، مورد سرودهای ملی و میهنی ایران سوء استفاده کرده و موسیقی سرود »وطنم وطنم« را از اسنادی که در اختیار او گذاشته، استحراج کرده است. پیمان سلطانی در پاسخی

نت می نویسد، شده منتشر نیز روزنامه همشهری در که این اثر و اجرای آن توسط خود آهنگساز بر روی صفحه ی مبنا این بر می تواند کس هر و است موجود گرامافون

اجرای جدیدی از آن ارائه کند. سر بر عقیلی ساالر با مشاجره و اختالف این مورد در اجرای این اثر در کنسرت هایش نکات مبهم فراوانی وجود دارد. به ویژه آنکه سیاوش بیضایی که در هر دو کنسرت ارکستر ملل از او به عنوان تنظیم کننده این سرود نام برده

شده، در این مورد کمتر سخن گفته است.

میرحسین به وطنم« »وطنم رسمی تقدیم موسوی

جمهوری، ریاست دوره دهمین انتخاباتی مبارزات در دیگر طرفداران از بیش موسوی میرحسین حامیان نامزدان، از سرود »وطنم وطنم« در تبلیغات خود استفاده کرده اند. دو روز پیش از برگزاری انتخابات، بیستم خرداد 88، رهبر ارکستر ملل با انتشار نامه ای، این سرود را رسما

به میرحسین موسوی تقدیم کرد.پیمان سلطانی در نامه ی خود خطاب به موسوی می نویسد: »ضمن اعالم حمایت معنوی از جنابعالی و آرزوی موفقیت )وطنم جوان ایران سرود انتخابات، عرصه در شما برای وطنم( را که مدتی است به عنوان اثری شنیداری جهت تهییج روحیات ملی – میهنی توسط ستاد انتخاباتی شما جنابعالی به رسمی طور به می گیرد قرار استفاده مورد

تقدیم می دارد.«

از بسیاری در همان روز که خود نامه ی در سلطانی سازمان خبرگزاری سایت جمله از خبری، پایگاه های میراث فرهنگی، منتشر شد، ارکستر ملل ایران را »نهادی فرهنگی و غیرسیاسی« معرفی می کند. او همچنین با اشاره به وظیفه ی »هنرمند واقعی در جهت رسانیدن جامعه به اهداف و آرمانهای انسانی«، یکی از رسالت های هنرمندان را خاموش نبودن و »بیان صریح آرمان های خود« عنوان

کرده است.

سرود نخستین از دیگری اجرای و دادور دریا ملی

وطنم سرود به وسیله وطنم ن گا نند ا خوگروه های و در نیز دیگری داخل و خارج از کشور اجرا شده این از است. می توان اجراها به دو خواننده ی در سوپرانو شقایق خارج، دریا و کمالی

کرد. اشاره دادور، شقایق کمالی این اثر را بر اساس تنطیم سیاوش بیضایی

خوانده و دادور همراه با پیانو و فلوت.قرار استقبال مورد بسیار دادور، که دریا کار ویدئو کلیپ به شده، دانلود یوتیوب سایت از بار هزار ده ها و گرفته موسیقی منتقدان از بسیاری می ماند. قدیمی فیلم های اجرای در که را، دادور دریا کارهای ویژگی های از یکی انتقال او در این سرود نیز برجسته است، دقت و توانایی

حس کلمات و شفافیت صدای او می دانند.

بهزاد کشمیری پورتحریریه: بابک بهمنشبرگرفته از: دویچه وله

Page 16: Simorgh Feb15 Issue12 Vol1

SIMORGH • Issue. 12دوشنبه 15 فوریه 2010 • سال اول • شماره 12 16

SIMORGH MAGAZINE • WWW.SIMORGHMAGAZINE.COM

خانه سالمندان توحید میزبان نخستین بانوی استاد فیزیک ایران است، بانوی سالخورده بنیانگذار نخستین رصد خانه تاریخ نجوم کشور اکنون در میان صدها ستاره ای که مانند

او دیگر از سو سو افتاده اند روزگار می گذراند.سالمندان خانه در سالگی 87 سن در طریان آلینوش روزگار کهنسالی را می گذراند و گاه گاهی خبری از حضور او در آن خانه در فضای خبری کشور پراکنده می شود اما هیچ که ندارد ای اشاره نکته این به خبرها از یک هیچ و اجرایی حمایت برای کشور در فرهنگی و علمی نهاد نه معنوی)که وظیفه دولت به عنوان نهاد حمایتی( از این بانوی اول فیزیک ایران گامی به پیش ننهاده است. دکتر آلینوش طریان از ارامنه ایرانی است که در فرانسه در دوره دکتری فیزیک ستارگان دانشگاه سوربن تحصل کرده است نجوم تاریخ خورشیدی تلسکوپ و رصدخانه نخستین و کشور را بنیان نهاد. محمود احمدی نژاد، رییس جمهوری زنان امور مرکز همت به که مراسمی در ایران اسالمی و زهرا)س( سالروز والدت حضرت مناسبت به خانواده و از ۱38۵ سال ماه تیر ۲۶ درتاریخ زن مقام بزرگداشت بانوی اولین افراد این از یکی که کرد تقدیر نمونه زنان دکتر بود. طریان آلینوش دکتر خانم ایران فیزیک استاد علوم)فیزیک( دانشکده استاد نخستین طریان آلینوش بنیانگذاری نخستین رصد بر بود و عالوه تهران دانشگاه خانه و اولین تلسکوپ خورشیدی تاریخ نجوم کشور وابسته ۱338 سال در نیز را تهران دانشگاه ژئوفیزیک مرکز به صدا فرزانگان برنامه سوی از همچنین او کرد. تاسیس معرفی علمی عرصه در ماندگار چهره عنوان به سیما و با فیلمی طریان دکتر زندگی از 8۲ سال در شود. می عنوان »سوی خورشید« ساخته می شود و در آن زندگی این نخستین بانوی استاد کرسی فیزیک ستاره در دانشگاه تهران به تصویر کشیده می شود.این فیلم مستند یکی از مجموعه برنامه های »فرزانگان ایران« بود که به سفارش و شده تهیه ایران اسالمی جمهوری سیمای اول شکبه آلینوش طریان می به زندگی و فعالیت های علمی دکتر

پردازد. دکتر نامه زندگی توضیح در فیلم این از بخشی در در سال ۱۲۹۹ طریان »دکتر است: آمده طریان آلینوش در خانواده ای ارمنی به دنیا آمده و برای تکمیل تحصیالت در التحصیلی فارغ از بعد او است. رفته فرانسه به خود رشته دکترای فیزیک از دانشگاه سوربن پاریس، به ایران بازگشته، به عنوان اولین استاد زن، در موسسه ژئوفیزیک دانشگاه تهران مشغول به کار شده و نخستین کسی است فیزیک ستاره تدریس به تهران دانشگاه که در رصدخانه شده سبب دانش و علم به او ی عالقه است. پرداخته وصیت نامه ای تنظیم کند و منزل مسکونی خود را بعد از مرگ به ارامنه جلفا و دانشجویانی که محل اسکان مناسبی فعالیت انقالب مشغول اولیه تا سالهای او ببخشد. ندارند می طی را خود بازنشستگی سالهای اکنون هم و بوده برای را کند.اینکه خانم دکتر طریان منزل مسکونی خود دانشجویان وقف کرده است تا پس از مرگش در آنجا ساکن این نکته او به علم و دانش دارد و از عالقه شوند نشان

مادر نجوم ایران در بستر فراموشی! حکایت تلخ بانی رصدخانه ایران

را هم یادآوری می کند که با وجود اینکه تکریم عالمان و دانشمندان نکته ای است که همیشه و در همه حال مورد تاکید بزرگان دین و کشور بوده است اما این استاد به دلیل نداشتن فرزند و بستگان نزدیک در خانه سالمندان بسر برد. مکان سالمندان خانه که معتقدند که باشند کسانی شاید گویا که سالخورده بانوی یک از نگهداری برای بهتری دچار آلزایمر شده است باشد اما در این میان توجه الزم از سوی نهادهای مسئول که یکی از آنها دانشگاه تهران است

چه خواهد شد.لیسانس درجه با ۱3۲۶ سال خرداد در طریان آلینوش و فارغ التحصیل تهران دانشگاه علوم دانشکده از فیزیک در مهرماه همان سال به سمت کارمند آزمایشگاه فیزیک دانشکده علوم استخدام شد و یکسال بعد به عنوان متصدی

عملیات آزمایشگاهی در دانشکده علوم منصوب شد. پس از تالش بی نتیجه برای متقاعد کردن استادش )دکتر با کشور، از خارج به وی اعزام به کمک برای حسابی( دانشگاه اتمسفر فیزیک بخش به خود شخصی هزینه

پاریس رفت. در پاریس علوم دانشگاه از را دولتی دکترای دانشنامه سال ۱۹۵۶ میالدی)۱33۵ شمسی( دریافت کرد و به دلیل خدمت به کشورش پیشنهاد کرسی استادی دانشگاه سوربن با سمت دانشیار فیزیک بازگشت و ایران به را رد کرد و

رشته ترمودینامیک در گروه فیزیک مشغول به کار شد. مطالعه بورس غربی آلمان فدرال دولت ۱338 سال در تهران دانشگاه اختیار در را خورشیدی فیزیک رصد خانه قرار داد و وی برای این بورس انتخاب شد و از فروردین انجام از بعد آلمان رفت و به به مدت ۴ ماه سال ۱3۴۰

مطالعات به ایران بازگشت. 3 سال بعد در تاریخ ۹ خرداد ۱3۴3 به مقام استادی ارتقا پیدا کرد و بدین ترتیب او اولین فیزیکدان زن است که در

ایران به مقام استادی رسید. در تاریخ ۲۹ آبان سال ۴۵ عضو کمیته ژئو فیزیک دانشگاه گروه ریاست به رسما ۴8 سال در و شد انتخاب تهران دانشگاه ژئوفیزیک موسسه خورشیدی فیزیک تحقیقات فیزیک خورشیدی که و در رصدخانه تهران منصوب شد

بنیانگذاری آن نقش عمده ای داشت، فعالیت خود وی در خود را آغاز کرد.

وی که اولین کسی بود که در ایران درس فیزیک ستاره ها را تدریس کرد، در سال ۵8 تقاضای بازنشستگی داد و به

افتخار بازنشستگی نائل شد. مدتی که ایران فیزیک انجمن رئیس ارضی عزت اهلل استاد گوید: می است بوده طریان آلینوش دانشجوی طریان بسیار مهربان بود، با دانشجویان به صورت دوستانه و منش بود. دوست همه با و می کرد رفتار محترمانه و از بارز وی است. وی یکی از ویژگی های انسانی برخورد تاثیرگذاران بر علم فیزیک خورشیدی در ایران بود که منجر

به رشد شاخه اختر فیزیک و فیزیک ستاره ها شد. دوران در که خاطراتی تمام میگوید: طریان آلینوش را دانشجوها من است. شیرین من برای داشتم تدریس را خیلی دانشجوها هم من بالطبع و داشتم خیلی دوست دوست داشتند و این مسئله باعث شده بود تا کوچکترین ناراحتی ای در دوران تدریسم احساس نکنم و با دانشجویانم مثل دوست رفتار می کردم و اصال خودم را نمی گرفتم. معلم باید مهربان باشد زیرا مهربانی را باید به دانشجوها و دانش آموزانش یاد دهد چرا که این جوانان آینده کشور هستند . اگر اساتید بداخالق باشند، نمی تواند درس اخالق بدهند. یکی از همکارانم روزی از من پرسید چرا اینقدر دانشجوها به شما سر می زنند و با شما صحبت می کنند در حالی که این دانشجویان پیش من نمی آیند. من در جواب او گفتم را جذب دانشجویان بتواند که نبوده رفتارت طوری حتما

کند. دکتر طریان به یاد می آورد: » در دوران تحصیل همیشه نمرات باال داشتم و مورد توجه معلمین و اساتید بودم. در زمانی که لیسانس گرفتم از استاد خود برای گرفتن بورس کمک خواستم اما وی به دلیل اینکه من زن بودم با بورس من موافقت نکرد و به من گفت تا االن هم زیادی درس در را تو تحصیل هزینه می توانم من پدرم گفت خواندم. فرانسه تقبل کنم و بورس را برای افرادی بگذار که واقعا احتیاج دارند. با هزینه شخصی به فرانسه رفتم و دکترای خود را از دانشگاه سوربن گرفتم و سپس با وجود پیشنهاد

کرسی استادی در دانشگاه سوربن به کشورم بازگشتم. من عالقه داشتم به کشورم، ایران، خدمت کنم. وگرنه در همان فرانسه در حالی که هنوز فارغ التحصیل نشده بودم، از من دعوت به کار کردند و در جواب استاد فرانسویم که می خواست من را استخدام کند گفتم که من باید برگردم به کشورم و فقط برای بهتر خدمت کردن به کشورم برای تحصیل به فرانسه آمدم. بعد از برگشتن به ایران، خیلی ها وظیفه چون من اما کردی، حماقت که می گفتند من به خودم می دانستم که برگردم، برگشتم و از برگشتنم به ایران پشیمان نیستم زیرا که توانستم دانشجویان خوبی تحویل

جامعه بدهم و این مسئله باعث دلخوشی من است. »دولت آلمان بورس مطالعاتی رصد خانه فیزیک خورشیدی را به ایران ارائه داد و از میان متخصصان و اساتید دانشگاه ماه چند مدت به و شد انتخاب طریان آلینوش ، تهران کرد. وی پس این کشور سفر به تحقیقاتی فعالیت برای خانه رصد اندازی راه درخواست ، ایران به بازگشت از دانشجویان تا نمود ارائه تهران دانشگاه به را خورشیدی بتوانند مطالعات و تحقیقات خود را در این رصدخانه انجام افتتاح وی نظارت با خورشیدی رصدخانه نهایتا و دهند

گردید.

Page 17: Simorgh Feb15 Issue12 Vol1

Monday Feb. 15, 2010 • Vol. 1 • Issue. 12 17 سیمرغ • شماره 12

SIMORGH MAGAZINE AUGUST 2009 • Issue.1

نكاتی در مورد یخچال

سرد و منجمد کردن یکی از رایج ترین روش های نگهداری مواد غذایی است که موجب طوالنی شدن زمان ماندگاری آنها می گردد. یخچال برای تازه ماندن مواد غذایی مانند سبزی و میوه و الزم است و همچنین مانند شدنی فاسد غذایی مواد برخی نگهداری برای با باشد. می ضروری لبنیات، و ماهی مرغ، گوشت، تغییر نحوه زندگی، نیاز ما به یخچال بیشتر شده است. امروز تعداد دفعات خرید کمتر ولی در دنیای صنعتی غذایی مواد نتیجه در است. شده بیشتر خرید میزان

بیشتردر یخچال نگهداری می شوند.- یخچال را نزدیک اجاق گاز یا هر نوع منبع حرارتی

دیگر قرار ندهید.- پس از باز کردن در شیشه مربا، سس و ... باید آن

ها در یخچال نگهداری کرد.- یخچال را بیش از حد پر نکنید زیرا هوای خنک، جریان تواند نمی دارد، می نگه سرد را یخچال که را آنها ناچار به کنید، می خرید زیاد وقتی کند. پیدا به زور در یخچال جا می دهید. بهتر است نوشیدنی هایی مانند انواع نوشابه ها ، آب میوه های پاکتی و آب معدنی را که زودتر مصرف می کنید در یخچال به و دارید نگه یخچال از بیرون را باقی و گذاشته

تدریج جایگزین کنید.- پس از باز کردن در قوطی های کنسرو و رب و...، مواد آن را در ظرفی دردار خالی کنید و هرگز باقیمانده

مواد را درون قوطی نگه ندارید.- مواد غذایی را که تاریخ مصرف آن گذشته است،

دور بریزید. - بر چسب مواد غذایی را که می خرید بخوانید و

نحوه نگه داری و زمان ماندگاری آن را کنترل کنید.

آلینوش طریان ادامه میدهد: »مادرم در سویس تحصیل کرده بود. هم مادرم و هم پدرم به زبان فرانسه، فارسی و ارمنی مسلط بودند و بسیاری از مواقع با هم به زبان فرانسه صحبت می کردند. من و برادرم هم که از کودکی به زبان ارمنی و فارسی آشنا بودیم برای فهمیدن حرف والدینمان زبان فرانسه هم یاد گرفتیم و آن ها را غافلگیر کردیم. به از بسیاری زیرا دارم. آشنایی نیز انگلیسی و ترکی زبان

مقاالت و مجالت علمی به زبان انگلیسی هستند. »استفاده از تجربیات گرانقدر گذشتگان و افرادی همچون آلینوش طریان که به نوعی پایه گذار نجوم نوین و حرفه ای در ایران بوده است و تا مدتها پس از انقالب اسالمی نیز به فعالیت موثر علمی می پرداخته است، جایگاهی فراموش شده در عرصه علم آموزی ایران یافته است. تقدیر و تشکر آن عمر در است که وی دانشگاهی استاد وظیفه از یک گرانبهای خود را صرف کرده است اما باالتر از تقدیر توجه و به یادآوردن گچ نوشته های آنها بر دیوار کالسهای درس است در حالی که مسئولین و روسای دانشگاهها همواره در

بازنشسته اساتید به توجه لزوم از گوناگونی های مراسم گویند می سخن آنها تجربیات از استفاده راهکارهای و اماتاکنون هیچ مرجع علمی به طور عملی و جدی به این مهم نپرداخته است. اساتید زیادی همچون آلینوش طریان در خانه های گمشده این شهر و دیار زندگی می گذرانند و او نه اولین و نه آخرین فردی است که در بستر فراموشی روزمرگی تند و هیجان زده امروز، روزگار می گذراند. تقدیر و تشکر از یک استاد وظیفه دانشگاهی است که وی در آن عمر گرانبهای خود را صرف کرده است اما باالتر از تقدیر توجه و به یادآوردن گچ نوشته های آنها بر دیوار کالسهای درس است. خانم دکتر آلینوش طریان این روزها در بستر خود در خانه سالمندان توحید خاطرات روزهای تحصیل و علم آموزی را به یاد می آورد و با این خاطرات روزگار می

گذراند.

Page 18: Simorgh Feb15 Issue12 Vol1

SIMORGH • Issue. 12دوشنبه 15 فوریه 2010 • سال اول • شماره 12 18

SIMORGH MAGAZINE WWW.SIMORGHMAGAZINE.COM

روزی روزگاری ، دختر کوچکی در تهران زندگی میکرد. او زندگی خوب و زیبایی داشت. خانواده و دوستان بسیاری دانش و داشت ای گربه بودند. کرده احاطه را اطرافش

آموز خوبی هم بود. ناگهان همه چیز تغییر کرد. پدرش تصمیم یک روز، به دور به را شان نفری چهار خانواده تمام که بود گرفته نیمی از کره زمین بگرداند و به ونکوور کانادا ببرد . پدر برای خودش دالیل خوبی داشت ، اما ماندانا کوچولو آنها

را درک نمیکرد.که کسانی و چیزها همه با میبایست او همه، از قبل و سرزمین به قدم و کند خداحافظی میداشت دوست فرهنگی بگذارد که چیزی از آن نمیدانست و با آن بیگانه بود . در روز پرواز، زمانیکه در فرودگاه مهرآباد به انتظار تفاوت بسیار بی حال و بی رمق و بی او بودند، نشسته

بنظر می آمد.ماندانا در فکر بود: چگونه چنین اتفاقی میافتد؟ در کشور جدید، چه بر سر آنها خواهد آمد؟ او چگونه میتواند دوباره دوستان جدیدی پیدا کند؟ چگونه مردم و فرهنگ جدید را بشناسد؟ چگونه میتواند آنقدر به دور از مردمی که می هیچگاه آیا کند؟ زندگی داشت می دوست و شناخت دوباره خوشحال خواهد بود؟ در حالیکه به چمدانش تکیه داده بود و پریشان و ناامید بنظر میرسید و دستها و چانه اش را بر روی چتر رنگارنگی که عمو بهرام به او داده بود گذاشته بود، افکار بسیاری از سر او می گذشت. او هرگز

زمانی را بیاد نمی آورد که تا آن حد غمگین بوده باشد.در چند سال اول ، ماندانا با چالشهای متعددی روبرو بود:

داستانهای واقعی موفقیت درباره مهاجرت به کانادا

اش فارسی لهجه از و خالصی انگلیسی زبان یادگیری که به او احساس جا افتادگی بیشتری میداد ، پیدا کردن دوستان جدید ، فراگیری فرهنگ کانادایی و رشد و نمو به عنوان یک نوجوان در سرزمینی خارجی. او همانند درختی بی ریشه ، احساس عجیبی به همه چیزهایی که اطرافش

را احاطه کرده بودند داشت .ماندانا روزهای بسیاری با چشمان گریان از مدرسه به خانه بازمی گشت . او نمی توانست بفهمد که چگونه برخی از و مسخره را او ظالمانه چنان میتوانند همکالسیهایش اذیت کنند. از جمله مواردی که به او در این بابت کمک میکرد، گوش شنوا و همدردی مادرش با جمالت مثبت و تشویق کننده او ، دوستان جدیدی که او را تا دم در خانه پیاده همراهی میکردند و نامه های دوازده صفحه ای بود

که با دوستانش در ایران بطور مرتب مبادله میکرد.. اولین چیزی که به مغزم حال به سال ۲۰۰7 برگردیم تمام برای حد چه تا امروز که ابنست میکند خطور نعمتهایی که دارم ، شکرگزارم. بیست و هفت سال پیش ، من مملو از سواالت متعدد و سردرگمی بودم . زمان خیلی زیادی طول کشید تا توانستم نقطه چینها را به هم اتصال

داده و دلیل گذار خود از این مسیر را درک کنم .این سفر و این گذر بدینجا منتهی شد که من شغل معلمی را )ESL )English as a Second Language، بخش ESL ام که تدریس قانع شده برگزینم و حاال بزرگی از هدف زندگی من را تشکیل میدهد . من اعتقاد دیگران مشکل و درد واقعی درک منظور به که دارم تجربه باید ، باشیم آنها به کمک به قادر آنکه برای و مشابهی را نیز خود پشت سر گذاشته باشیم . من نه تنها نیز و مشاور راهنما ، بلکه یک هادی ، زبان معلم یک

هستم .یک روز عادی کالس ، همراه با آموزش زبان انگلیسی به مهاجران ، پناهجویان و دانش آموزان بین المللی است . من به شاگردانم یاد میدهم که چگونه مهارتهای شنیداری ، گفتاری ، خواندن ، دستور زبان ، لغت معنی و نوشتن به گاهگداری هم بخشند. بهبود و کرده تقویت را خود میهمان سخنگوی یا و رفته تفریحی کوتاه سفرهای دعوت میکنیم . در بین تمام این فعالیتهای داخل و خارج از کالس ، من یک نقش دوست داشتنی تری را ، بعنوان یک سخنگوی محرک ، ایفا میکنم . کالس درس ، محل صحنه ایفای نقش من است . من به تعداد زیاد شنونده میتوانم من . ندارم نیازی هتل کنفرانس سالن یک در ، به نفس اعتماد ، ثبات ، صبر ، پیامهای هدفدار بودن داشتن روحیه قوی در قبال مشکالت و انظباط را به جمع کوچکی از شنوندگان مقابل رویم ، در هر موقعیتی منتقل نمایم . و شنوندگان من هم سراپا گوش هستند ، چرا که اشتیاق شدید و عقاید محکم مرا می بینند و می دانند که

من میدانم که در چه موردی دارم صحبت میکنم .یکی از داستانهایی که همیشه برای شاگردانم مقل میکنم کالس در که است آوری خجالت تجربه به مربوط ،که زمانی . آمد پیش برایم مدرسه هشتم سال آشپزی شکالتی شیرینی که بگیرم یاد میخواست دلم خیلی بود که کاغذهای شیرینی آن . آن روز وظیفه من بپزم

سفری آکنده از معنااز: ماندانا راستان

نگاه اطرافم به من . کنم پهن را )cookie sheet(کردم و آنها را پیدا نکردم . پس بلند فریاد زدم : » خانم کالس . هستند؟« کجا ما های K ، cookie shitاز خنده منفجر شد و من سرجایم خشک زده ایستادم و افتاده است . چرا همه می خندند نمیدانستم چه اتفاقی ؟ چه چیزی خنده دار بود؟ مگر من چه گفتم؟ دختری به نه cookie sheet است و : » تو منظورت من گفت cookie shit؟« . تنها چیزی که در آن لحظه احساس کردم این بود که صورتم آتش گرفت . خنده های درون کالس در سر و گوشم طنین می انداخت و انعکاس پیدا میکرد و من فقط می خواستم که ذوب شوم و به درون

زمین فرو روم . تفاوت مابین حروف صدادار محکم و آرام در تلفظ صحیح زبان انگلیسی ، تنها مبارزه ای نبود که من بر آن غالب شدم . زمان زیادی طول کشید تا در تلفظ صدای “er” در quarter و hamburger ، murder کلماتی مانند ”tt“ مهارت پیدا کردم و همینطور هم برای ادای صدای . bottle و letter ، kettle ، cattle در کلماتی ماننداز آنجائیکه این صداها در زبان مادری من وجود نداشت ،

میبایست که تالش زیادی برای یادگیری آنها بکنم .از جهتی ، معلم ESL شدن من هم کمی عجیب بود . این اولین و دومین چیزی نبود که بعد از فارغ التحصیلی از دانشگاه و هنگامیکه در جستجوی این بودم که با زندگی ام چه میخواهم بکنم ، به ذهن من خطور کرده باشد . در طول مدت دانشگاه ، اغلب اوقات با سردرگمی و ناامیدی و ضعف دست و پنجه نرم میکردم و برای مدتی هم ، از نظر پزشکی ، دچار افسردگی شدم . آیا هیچگاه خوشحال خواهم شد؟ آیا باالخره عالقه شدیدم و هدف زندگی ام را

در کانادا پیدا خواهم کرد؟می گویند که همیشه به دنبال قلبت برو ، اما انجام اینکار در که نیستید مطمئن شما چون ، است سخت گاهی زندگی چه میخواهید . گاهی اوقات باید به بیراهه برویم تا خودمان را پیدا کنیم و گاهی اوقات هم باید در یک جنگل

گم شویم تا ارزش یک جاده صاف و تمیز را بدانیم. شاید که مهاجرت ما به کانادا ، در ابتدا ، همان گم شدن بود ، اما حاال ، من اغلب از پدرم به خاطر آینده نگری و آینده او . میکنم تشکر ، داد نشان خود از که جسارتی بهتری را برای همه ما می خواست و مجبور بود که در این راه ، چیزهایی را هم فدا کند . ما همه مشکالت زیادی را پشت سر گذاشتیم ، اما حاال زندگیمان مملو از تجارب

ارزشمند شده است .من افتخار میکنم که این مسیر را پیموده ام و موقعیتی پیدا کرده ام که به شاگردانم کمک کنم . هر از گاهی ، کسی محتاج در آغوش کشیده شدن و یا شانه ای برای گریه کردن است و من خوشحالم که آنجا هستم . من عاشق چشمان در قدردانی برق دیدن عاشق و کردنم خدمت

مردم . تمام اینها ، سفر من را معنی دار کرده اند .

Source: canadianimmigrant.ca.Mandana Rastan

برای درج آگهی در مجله سیمرغ با ما

تماس بگیرید613.292.6181

Page 19: Simorgh Feb15 Issue12 Vol1

نشان را مخالفتشان عمال که جاهایی بودند، گذاشته دهند. ماشین ها را هم بازرسی می کردند تا ببینند که نوار خود برای هم رانندگان خوب اما نکنند. حمل خود با بازرسی ها آن نزدیک و مخفیگاه هایی درست می کردند که می رسیدند نوار را از ضبط می کشیدند و آنجا مخفی

می کردند.«

Monday Feb. 15, 2010 • Vol. 1 • Issue. 12 19 سیمرغ • شماره 12

SIMORGH MAGAZINE AUGUST 2009 • Issue.1

اگر طالبان در زمان سلطه ی خود بر افغانستان مردم در داغ سرب ریختن وعده ی با موسیقی شنیدن از را فقط نه اما اینک می ترساندند، آخرت در گوش هایشان ترانه های به دست، افغان هم ساز بلکه دختران پسران

محبوبشان را می خوانند.امرالدین، پسر ۱۴ ساله ی افغان یک آرزوی بزرگ دارد و آن هم خوانندگی است. تا پنج ماه پیش او به عنوان کارگر در یک تعمیرگاه اتومبیل کار می کرد اما هم اکنون در کالس درس پشت میز می نشیند و همزمان نواختن

گیتار را نیز فرا می گیرد. توانسته که است بوده امرالدین از خوش شانسی این پیدا کابل در موسیقی تأسیس تازه مدرسه ی در جایی کند، زیرا که بنا بر آمار یونیسف تنها در حدود ۶۰ درصد مدرسه ی می روند. مدرسه به اصوال افغان بچه های از موسیقی کابل تا به اینجا حمایت های بین المللی زیادی فروشندگان از برخی مثال برای است. کرده دریافت را ویولن گیتار، پیانو، چندین آلمان در موسیقی سازهای اهدا مدرسه این به را موسیقی ادوات از دیگر برخی و کرده اند که این محموله ها همگی توسط ارتش آلمان به

افغانستان منتقل شده اند. عاشق افغان جوانان از بسیاری همانند هم امرالدین موسیقی است. اسطوره ی او احمد ظاهر، خواننده ی فقید و محبوب افغانستان است که افغان ها او را الویس پریسلی در سال ۱۹7۹ نامدار این خواننده ی خودشان می نامند. از دست داد که را رانندگی جان خود در یک سانحه ی برخی این سانحه را در اصل ترور وی می دانند اما سی سال پس از درگذشتش نام او همچنان فراموش ناشدنی

باقی مانده است.

مخفیگاه های رانندگان

در زمان سلطه ی طالبان بر افغانستان شنیدن موسیقی نه تنها گناه که جرمی بزرگ هم تلقی می شد. سنگ قبر و دید فراوانی آسیب های طالبان سوی از ظاهر احمد هزاران نوار کاست، صفحه و همچنین سازهای موسیقی

از بین رفتند. ز سوی دیگر ، طالبان به مردم هشدار داده بودند که چنانچه کسی به موسیقی گوش کند، در آخرت سرب داغ درون گوش هایش ریخته خواهد شد. اما تا آن زمان خود نیروهای طالبان وظیفه ی مجازات نوازندگان و شنوندگان موسیقی را به دست گرفته و باعث شدند تا هر کسی که

عالقه ای به موسیقی داشت، از این کشور فرار کند. دوره ی مدتی که است افغانی جوان اهلل یاسر، روح است. کرده تجربه سرزمین این در را طالبان حکومت وی با یادآوری آن دوران خاطره ای را نقل می کند: »از مسیر زابل به قندهار می رفتیم. در وسط راه، توی ماشین ، طالبان یکی بازرسی از پست های بودیم، در یکی که از افرادشان را وارد ماشین کردند و این آقا کنار نشست، چون روی صندلی هم جا نبود، با این حال با این که همه از طالبان می ترسیدند ، راننده وسط راه در آن دشت های خاکی موسیقی گذاشته بود، فکر می کنم که خیلی خوش

این آقا آمده بود. هیچ چیزی نگفت!«بازرسی پست های در طالبان روح اهلل، گفته ی به کرده درست فوتبال دروازه های همانند را دروازه هایی بودند و نوارهای کاست و ویدئو را دور تا دور آنها کشیده و آویزان کرده بودند. او می گوید: »آنها شیشه ی تلویزیون ها را شکسته بودند و به شکل صندوق هایی روی ستون ها

تجدید حیات موسیقی درسرزمین "طالبان"دختران با جرأت

به که است بوده کسانی آن از یکی سرمست احمد می بخشد آن لقای به را وطن عطای موسیقی خاطر او می شود. دیگر کشوری راهی خانواده اش همراه و

هم اینک سرپرست مدرسه ی موسیقی کابل است. مدرسه این ساله ۴7 موسیقی شناس این گفته ی به پیشتر مدرسه ی تعلیم قرآن بوده است. با هدف زنده کردن طالبان سقوط از پس سرمست احمد ، موسیقی سنت اما خانواده ی وی همچنان در باز می گردد به کشورش استرالیا، جایی که او در دانشگاه کار می کرده است، باقی می مانند. او می گوید، اگر در زمان طالبان شنیدن موسیقی ممنوع بود اما هم اینک به بخشی از زندگی مردم تبدیل

شده است. پس را مردم شعف و شور هنوز نیز یاسر روح اهلل روی کابل »بچه های دارد: خاطر به طالبان سقوط از گاری ها، دوچرخه ها و فرغون ها ضبط یا رادیو را با صدای بلند می گذاشتند و در خیابان ها موسیقی می شنیدند. این خیابان در بیرون را تلویزیون ها مثال بود، جالب خیلی

می گذاشتند و برنامه ها را نگاه می کردند.«مدرسه ی موسیقی کابل ، هم هنرجویان دختر و هم هنرجویان پسر را می پذیرد. تا کنون ۹۵ پسر و ۴۰ دختر یاد هرچند هستند. تحصیل به مشغول مدرسه این در گرفتن موسیقی برای دختران در افغانستان چندان آسان جوان دختران می توان کم کم حال این با اما نیست، بر روی صحنه نوازندگان با نیز دید که همراه را افغان ظاهر می شوند و ترانه های قدیمی و آشنای افغان را اجرا

می کنند. در »استعدادیابی« برنامه های افتادن راه به کنار در رایج اروپایی کشورهای در که آنچه همانند افغانستان و می کند اشاره نیز دیگری نکته ی به روح ا هلل است، جامعه ی در که است این جالب تر »نکته ی می گوید: تلویزیونی که موسیقی برنامه های افغانستان در بسته ی جوان دختران و می زنند زنگ بیننده ها است، انتخابی علیرغم هزینه ی باالی تلفن های همراه با این برنامه ها تماس می گیرند و آهنگ فرمایش می دهند و می گویند که ما دوست داریم این آهنگ را پخش کنیم. گاه دخترهایی که کمی جرأت به خرج می دهند، این آهنگ ها را زمزمه

می کنند.«

احمد ظاهر خواننده فقید و محبوب افغانی

یک باریتون قدیمی که توانسته دوران سخت ممنوعیت موسیقی را از سر بگذراند

لیما سحر یکی از دختران افغان شرکت کننده در مسابقات تلویزیونی استعدادیابی افغانستان

برگرفته از: دویچه وله

Page 20: Simorgh Feb15 Issue12 Vol1

SIMORGH • Issue. 12دوشنبه 15 فوریه 2010 • سال اول • شماره 12 20

SIMORGH MAGAZINE • WWW.SIMORGHMAGAZINE.COM

)Evelina Baghcheban( اولین باغچه بانیکی از پایه گذاران اپرا در ایران

اولین باغچه بان، نخستین معلم اپرا در ایران، پدری و فرانسوی مادری از ترکیه مرسین در ترك متولد شد. پانزده ساله بود که به کنسرواتوار دولتی آنکارا رفت و دوره ی پیانو و آواز را در آن

جا با درجه ی ممتاز به پایان رساند.وی در همان کنسرواتوار با ثمین باغچه بان، موسیقیدان و آهنگساز آشنا شد. پس از نامزدی با ثمین به ایران آمد و با او ازدواج کرد. یک سال بعد همراه با ثمین در کنسرواتوار

تهران به کار تدریس آواز مشغول شد.در لندن و در برنامه ای که بنیاد توس زیر عنوان باله، اپرا و موسیقی کالسیک تدارک دیده بود، با وی گفت وگو

کردیم.دویچه وله: خانم باغچه بان برگردیم به گذشته های دور دور دور. شما چگونه کار خود را شروع کردید. چطور شد که سراغ آواز خواندن رفتید؟ می توانید قصه گذشته خود را

برای ما بگوئید؟اولین باغچه بان: من در مرسین ترکیه به دنیا آمدم. در چهارده، پانزده سالگی رفتم به کنسرواتوار دولتی آنکارا و در آن جا دوره پیانو و آواز را با درجه ممتازبه پایان رساندم. کاخ در بودم کنسرواتوار برجسته ی شاگردهای از چون

ریاست جمهوری آن زمان هم کنسرت دادم.

چطور با ثمین باغچه بان آشنا شدید؟

در کنسرواتوار با ثمین که از ایران آمده بود، آشنا شدم. هیچ ما اوایل بخواند. کمپوزیسیون می خواست ثمین در نمی آمد. خوشم ازش زیاد حتا من نداشتیم. دوستی تابستان که بچه ها معموال به شهرستان خودشان می رفتند، من اتفاقا در کنار ثمین نشستم. هیچ خوشم هم نیامده بود. بنشینید. طوری این باید که بودند گفته ما به خوب اما داشتم. ذهنم در من که نیست آدمی آن آدم، این دیدم هر چه که داشت با همه قسمت می کرد. با همه مهربانی می کرد. همین کارهای او مرا تحت تاثیر قرارداد. من در برابر مهرهم ضعیف هستم و هم به آن اعتقاد دارم. معتقدم که مهر و محبت بزرگترین نیروی انسان است. و بزرگترین که بود جا آن در دارد. وجود زندگی در که است انرژی مرا دوست او هم که و او عالقمند شدم به باالخره من داشت و نامزد کردیم. او فوق لیسانس دومش بود و باید برمی گشت ایران و من هم لیسانسم را گرفتم و مستقیم

رفتم ایران.

شما وقتی به ایران رفتید، زبان فارسی را بلد بودید؟

اصال. هیچی بلد نبودم. برای این که ازدواج کنیم باید سراغ مال می رفتیم. من بودم با یک لباس سفید، همسرم بود با یک پیراهن یقه دار، یک دوستی داشتیم که او هم از بود، و داداش من هم ما ببخشید شاهد بود، ما شهید ترکیه آمده بود. پدر ثمین هم بود که خیلی به او عالقه او هم مرا مثل دخترش بود و پدر من واقعا مثل دارم و نبودیم. خالصه زیادی عده همین. داشت. دوست خیلی آقای آخوند آمد. خیلی شیک پوشیده بود و خیلی رسمی آمده بود. یک نگاهی به این طرف و آن طرف کرد. نه دار و دنبکی بود نه خبری. یک میز کوچولو چیده شده، یک شیرینی خشک و میوه. او هم اصال انتظار چنین محفلی را نداشت. خالصه مراسم عقد را انجام داد. به من گفت شوکه را من سوال این می خواهید؟ چه مهریه شما که جا این گفت چه؟ یعنی نیستم، فروشی من گفتم کرد. هیچ من گفتم کنی. تعیین مهریه یک باید است. رسم خودم بدهد، طالقم شوهرم اگر من نمی خواهم. چیزی کار می کنم و زندگی ام را تامین می کنم. از هیچ کس هم انتظار کمک ندارم. باز یک بار دیگر پرسید. گفتم این که االن همین را پرسید. گفتند که باید بگوئیم. باز هم یک بار دیگر گفتند. بار سوم، گفتم یعنی چه؟ شما مگر برایش نگفتید که من چی می خواهم. گفتند که رسمش این است بار پرسید و ما هم سه بار گفتیم بار بپرسند. سه که سه که ما فروشی نیستیم و مهریه پهریه نمی خواهیم و ازدواج

کردیم.

گروه کر اولین باغچه بانبعد از ازدواج بالفاصله مشغول به کار شدید؟

در شدیم. کنسرواتوار وارد بعد سال یک ثمین و من بود، خسروی خانم داشتند. خوبی خیلی معلمین جا آن رشته ی من نداشتند. آواز معلم اما بود، خاراطیان خانم آواز را گرفتم و شروع کردم به تدریس. شاگردهای زیادی داشتم که بعد ها این ها به اروپا رفتند و کار کردند. سودابه تاجبخش، حسین سرشار، پری ثمر، سودابه صفائیه، پری را بعد در کنسرواتوار گروه کر زنگنه، و خیلی های دیگر.

درست کردم.

گروه کر در چه سالی تشکیل شد؟

در سال سی یا سی ویک من این گروه را ساختم. این گروه اما کمبود هایی داشت. می دانید که در کر، سوپرانو، را این موضوع باشد. باید و همه صداها باس تنور، آلتو، آن زمان فکر می کنم به آقای »غریب« رئیس هنرستان) کنسرواتوار( گفتم واو هم به آقای »پهلبد« گفت و از اروپا هم چند کریست آوردیم تا کر ما به صورت کامل در آمد و شروع کردیم به کنسرت دادن. کر ما آنقدر مشهور شد که برای تاجگذاری هم از ما دعوت کردند که در مراسم

برنامه اجرا کنیم.

تاسیس اپرای تهران هم در همان زمان بود؟

تهران اپرای پایه گذاران از یکی رودکی تاالر در من شدم و غیر از من،«منیر وکیلی« بود، »فاخره صبا«، بود. باید بگویم از میان همه منیر وکیلی بیش از همه زحمت خودش پول با هم خودش بود. اپرا عاشق چون کشید. مدرسه ای هم آن جا باز کرد. بعد رهبر کر اپرا شدم. بعد بیرون از کر این در دادم. تشکیل را تهران کر سازمان آوردیم. به کر را امتحان صدا آن ها با و شاگرد گرفتیم این بچه ها حقوق هم می گرفتند. کالس ها طوری بود که

بچه ها اصال احساس خستگی نمی کردند.

اولین باغچه بان و حسین سرشار هم رسمی کنسرت های در کر گروه این

شرکت می کرد؟

تاالر در مرتب که بودیم حرفه ای کر اولین ما بله، در که نمی کنم فراموش هیچ می دادیم. کنسرت رودکی آن دادیم. کارگران برای کنسرت تا چهل رودکی، تاالر خیلی ایشان بود. کار وزیر مجیدی« دکتر آقای« زمان

Page 21: Simorgh Feb15 Issue12 Vol1

Monday Feb. 15, 2010 • Vol. 1 • Issue. 12 21 سیمرغ • شماره 12

SIMORGH MAGAZINE AUGUST 2009 • Issue.1

کنند. استفاده موزیک از هم کارگرها که بودند عالقمند بهترین شنوندگان کنسرت های من همین بگویم که باید

کارگرها شدند.برای ما هم و آمدند عراق از عراقی دانشجویان یکبار این ها دانشجو آن ها کنسرت گذاشتیم. شما فکر کنید که از بعد کردند. کثیف پسته و تخمه با را تاالر تمام بودند. برنامه هم آمدند پشت صحنه و به من پرچم عراق را هدیه نگذاشتید. عربی رقص های ما برای چرا گفتند و کردند ایرانی. کارگران آن ها و بودند عراقی دانشجویان این ها بعد که از لحاظ سطح فرهنگی فرق داشتند. با هم چقدر آقای »رضائی« بر سر کار آمد من و خیلی های دیگر با او

نساختیم و من بازنشسته شدم.

کلی به طور را کار دیگر بازنشستگی از پس کنار گذاشتید؟

بعد از مدتی از دفتر شهبانو به سراغ من آمدند که برویم و گروه کنسرتی از بچه های یتیم درست کنیم. من هم که عاشق مهر دادن و مهر گرفتن بودم، گفتم با کمال میل. به چندین شهرستان رفتم و شش هزار نفر را امتحان کردم. از لحاظ گوش و صدا. بین این شش هزار نفر دویست نفر به آوردم و کردم انتخاب دختر و پسر و جوان و کودک کنسرتمان اولین بدهیم. تشکیل کر مدرسه ی که تهران را پس از یک سال دادیم. هیچ کس باور نمی کرد که این بچه ها همان بچه های یتیم باشند که به آن ها عقب افتاده مادر با مهر اما چون نبودند. افتاده این ها عقب می گفتند. مورد در بود. رفتارشان در بودند، یک کمبود نشده بزرگ کمبود ها هم شهبانو به من اختیار تام دادند که هر چه که یک که گرفتم تصمیم هم من بدهند. من به دارم الزم کنسرواتوار درست کنم. تمام قوانین را خواندم و یاد گرفتم.

برای کنسرواتوار باید از کسی اجازه می گرفتید؟را می گرفتیم. من هم دانشگاه رئیس موافقت باید بله. سر از اصال دانشگاه رئیس دانشگاه. رئیس پیش رفتم جایش هم بلند نشد. حتا نگفت بفرما بنشین. با وجود این که از طرف شهبانو آمده بودم. اما من خودم رفتم نشستم. یک ساعت تا یک ساعت و نیم برایشان مساله را از لحاظ حقوقی، هنری و تمام رشته های کنسرواتوار، تعریف کردم. آکادمی، رویال لندن، بودم رفته پاریس، بودم رفته من بودم. دیده را سانتا چچیلیا ایتالیا در و پاریس کنسرواتوار تمام این معلومات را جمع کردم جلوی این آقا گذاشتم. بعد از این که صحبت کردم، آقا بلند شدند. گفت من خیلی عذر می خواهم. چطور به شما پروفسوری ندادم. من این جا باید رئیس دانشگاه باشم و شما پروفسور نباشید! من گفتم واهلل معنی به ندارد. اهمیت هیچ من برای پروفسوری عنوان دیگر نگیرید. اما برای من افق را باز کنید که من بتوانم کار کنم. گفت: کنسرواتوار مال شماست. سازمان ملل باید آن

را پشتیبانی می کرد.

موافقت سازمان ملل را چطور گرفتید؟

در مدرسه امکانات من خیلی زیاد بود. با همه ی کارکنان رابطه ی خوبی داشتم. یک روز جلسه ای با وزارت فرهنگ داشتم. یکی از همکاران آمد و گفت یک آقای فرانسوی آمده ایشان بگوئید که من جلسه بازدید مدرسه. گفتم به برای دارم. نیم ساعت دیگر که جلسه تمام شد، می توانم بیایم. بعد که جلسه تمام شد، گفتم کجا رفت این آقا؟ گفت، رفت توی خوابگاه دختران. گفتم چی؟ گفت خوابگاه دختران. با فرانسه گفتم خیال زبان به توی خوابگاه. رفتم دو دویدم این جا فرانسه است! چطور توی خوابگاه دخترها می کنی وارد می شوی؟ بلکه یکی این جا لخت بود. به چه مناسبت بدون اجازه آمدی این جا؟ بفرمائید بیرون. بیچاره مرد قد بلند خیلی هم خوشگل بود. بلند شد و آمد بیرون و دیگر

هم صحبتی نکردیم. این بودند. آمده دیدار برای علیاحضرت بعد، روز چند من بود. ایستاده من بغل دست اتفاقا فرانسوی هم آقای سالم و نبینم را ایشان که برگرداندم را پشتم فورا هم

با همه علیاحضرت بودم. از دستش عصبانی خیلی نکنم. صحبت می کردند، هم به فرانسه و هم به فارسی. به من از کمبودهایمان گفتم. برایشان به فارسی که رسیدند من از کرد او شروع رسید، فرانسوی آقای آن به نوبت وقتی من تعریف کردن. خانم باغچه بان خیلی متواضعه. و من چنین مدرسه ای در هیچ کجای دنیا آنقدر پیش رفته ندیدم. رویم. ریخت سرد آب دوش یک یکهو میگویی! را من سازمان نماینده ی ایشان نگوکه کیه؟ دیگه این اکبر اهلل و می دادند نشان را قضیه ظواهر همه معموال بوده. ملل آمده خودش آقا این بود. رسمی صورت به هم بازدیدها رو کردم. دعوایش که بود آمده خوشش و ببیند که بود به علیاحضرت کرد و گفت: شما نمی دانید که وقتی خانم باغچه بان می خواهد با ماشینش از در بیرون برود، همه ی بچه ها دورش را می گیرند و مادر مادر می کنند و نمی گذارند که از در بیرون برود. او نه تنها بین شاگردها محبوبیت دارد که بین معلم ها، کارگرها و همه ی کارکنان مدرسه. من از خودم خجالت کشیدم. من چی فکر می کردم و این آقا چی با دخترها الس بزنه، در می گوید. من فکر می کردم آمده

حالی که از سازمان ملل آمده بود.

در که گرفتم نامه ای ملل سازمان از بعد هفته یک را شما کنسرواتوار می خواهیم ما که بود، شده نوشته آن کنسرواتواریوم بکنیم. کنسرواتواریوم یک دهکده ی موزیک است که همه ی رشته های هنری را دارد. سال ۱۹7۱ بود که من پروژه را نوشتم و یک زمینی هم پیدا کردیم. یک دروس تمام که کردیم درست دبستان و یک کودکستان وزارت آموزش و پرورش در آن تدریس می شد، به اضافه موزیک. بعد همینطور برای دوره ی راهنمایی و دبیرستان و آموزش عالی. برای معلمینی هم که دائما تدریس می کردند صورت به که هم معلمینی برای بسازند. خانه شد قرار وسیله ی شد. گرفته نظر در اطاق هایی می آمدند میهمان رفت و آمد هم هلیکوپتری بود که آن ها را از تهران به آن

جا می آورد.

این پروژه عملی شد یا نه؟

و انقالب شد بعد ماند، چون باقی پروژه نخیر در حال همه چیز بهم ریخت.

اثری یک ثمین بود، کودک سال که ۱۹7۹ سال در ساخته بود برای بچه ها به نام رنگین کمان که همین بچه ها با ارکستر سمفونیک وین اجرا کردند. شما فکرش را بکنید که این بچه هایی که از زاهدان و گناباد و....... آمده بودند با ارکستر سمفونیک وین اثری را اجرا بکنند. رنگین کمان و

چند ترانه ی محلی را با این ارکستر در وین، ضبط کردیم.

خیلی وکیلی منیر از صحبت هایتان توی شما تعریف کردید، خاطره ای هم از او دارید؟

با بود. سخت برایش کمی باال نت های خواندن منیر نام به موتزارت از واثری صحنه روی می رفتیم باید هم »کوزی فان توته« را اجرا می کردیم. دو تا خواهر هستیم دو« ی باید« منیر می خوانیم. و می آئیم بدست دست که تو جا آن اولین می ترسید. گفت: خیلی می خواند. را باال راحت را این »دو« را فشار می دهی من وقتی دست من او هم از ولی خودم می ترسی. از چی بله گفتم می گیرم.

بیشتر می ترسیدم.بعد من جوری دست منیر را فشار دادم که منیر دو که دستش فوری من که رفت، باالتر هم دیز« »دو هیچی را ول کردم. پشت صحنه به من گفت چرا دست مرا ول هم دیز دو از تو می کردم؟ کار چه خوب گفتم، کردی؟

داشتی می زدی باال. با هم از خنده غش کردیم.

معروف خواننده ی سرشار حسین آقای از باریتون چطور؟ خاطره ای دارید؟

بود. کمیاب داشت. فوق العاده ای صدای واقعا سرشار اپرای »ایل تروواتوره« را باهم بازی می کردیم. او نقش آدم ظالمی را داشت که قرار بود دستور مرگ فرزندی را که من بزرگ کرده بودم بدهد. من واقعا با تمام وجودم در این نقش بودم و نسبت به سرشار احساس کینه می کردم. تا مدت ها هم نتوانستم از رلم بیرون بیایم. خبر می رسد که آن کسی سرشار نوبت بوده. »سرشار« کنت، برادر شده کشته که بود که آواز بخواند. من به او فرصت ندادم و پریدم جلو و با آواز گفتم مادر انتقام تو گرفته شد و افتادم و مردم. ولی از هیجان می لرزیدم. پشت صحنه که آمدیم، سرشار گفت که خانم باغچه بان، شما مخصوصا این کار را کردی که به من فرصت آواز خواندن ندهی. من که هنوز در نظرم سرشار همان آدم ظالم بد جنس بود، گفتم: چی داری میگی، مگر من می توانم چنین کاری را بکنم. من چون پیانو کار کردم، بازوهای خیلی قوی دارم. بازوها را شل کردم مثل این که می خواهم اکتاو بزنم، شرق زدم به صورت سرشار. گفت آخ ، من حاضر شده بودم که دومی را بزنم، که سرشار فرار کرد.

بعدها هر دو از هم معذرت خواستیم.

بعد از انقالب شما چکار کردید؟

بعد از انقالب اول به فرانسه رفتم و یک چند ماهی هم برگشتم ایران، بعد با بچه ها آمدم استانبول. چون من ترک بودم، بچه های من هم به خودی خود ترک می شدند. و در این جا در دانشگاه تدریس کردم. نه سال ونیم کار کردم و

بعد بدون حقوق بازنشسته شدم.

آقای باغچه بان هم مثل شما کار می کردند در ترکیه؟

نه، او یک سال بعد آمد. در واقع قهر کرده بود و کسل بود. با زندگی قهر کرد. خیلی برایش سخت بود.

تازه ای کار هیچ ترکیه در باغچه بان آقای نکردند؟

چرا ترانه ی »چهارشنبه سوری« را ساخت. کاشکی هر روز بود روز نوروز/ کاشکی هر شب بود چهارشنبه سوری/. ثمین، همان روز چهارشنبه سوری هم فوت کرد و ما در

نوروز او را به خاک سپردیم.

مصاحبه گر: الهه خوشنامتحریریه: بهمن مهردادبرگرفته از: دویچه وله

Page 22: Simorgh Feb15 Issue12 Vol1

SIMORGH • Issue. 12دوشنبه 15 فوریه 2010 • سال اول • شماره 12 ۲۲

SIMORGH MAGAZINE WWW.SIMORGHMAGAZINE.COM

شنود تلفن همراه و قضیه نوکیا

شنود یعنی چه؟ این کار به چه شکل هایی صورت می گیرد؟ کسی همراه تلفن میکروفن تواند می امنیتی ارگان آیا گونه این کند؟ روشن شود، متوجه او که آن بدون را، در مخابرات کارشناس تجلی مهر، محمود با را پرسش ها

میان نهاده ایم.

دویچه وله: آیا این درست است که تا چند سال وجود همراه تلفن شبکه در شنود امکان پیش

نداشته است؟اکنون است. درست سخن این بله، مهر: تجلی محمود که گفت توان می که است سال ۱۰ به نزدیک چیزی در عمومی ای پدیده به کم کم همراه تلفن از استفاده جهان تبدیل شده است. تا آن زمان تنها گروه های کمی پوشش نبود جز به آن دلیل کردند. می استفاده آن از تلفن از استفاده باالی بسیار بهای رومینگ، و سراسری همراه نیز بود. در عین حال تا همین چند سال پیش نیز امکان شنود در شبکه تلفن همراه وجود نداشت. از این رو، سازمان جنایت باندهای و مافیایی و خالفکار گروههای یافته و پس از ۱۱ سپتامبر نیز گروههای تروریستی، خیلی و دست تبدیل شدند تلفن همراه به مشتریان شبکه زود

پلیس و ارگان های قانونی بسته بود.بر فشار با آمریکا و اروپایی های دولت سالها همان ر مخابراتی های سیستم تولیدکننده بزرگ های شرکت ساخت خواستار آنها، برای پژوهشی بودجه اختصاص و سیستم های شنود تلفن همراه شدند. این سیستم ها اکنون موجود و عملیاتی هستند و در بیشتر کشورهای جهان به کار گرفته می شوند. امکان و روش شنود در استانداردهای 3GPP« ،»ETSI TS۱۰۱۶7۱« مخابراتی، از جمله درTS33۱۰7« و چند سند دیگر تعریف شده است. البته هر قابلیت های استانداردهای موجود، این از تولیدکننده جدا از خارج که گذارد می خود سیستم در نیز را ای ویژه چارچوب استاندارد می تواند باشد تا موقعیت خود را در بازار

رقابتی برجسته سازد.

آیا ایران نیز از امکان شنود در شبکه برخوردار است؟

وجود مخابراتی شبکه یک در شنود امکان اگر ایران در نداشته باشد، قانون اجازه شروع به کار را به آن نمی دهد. قانون از کشورها بسیاری در نیست. ایران ویژه تنها این امکان شنود را از شرکت های سرویس دهنده می خواهد. از این رو هر شبکه مخابراتی یا اینترنتی که در ایران کار

می کند، با الزام قانون دارای تجهیزات شنود نیز هست.

شنود یعنی چه؟ اگر امکان دارد، شکل های آن را بیشتر توضیح دهید.

همان به شنود به واژه مفهوم است این معنای قانونی ارگان که در اطالعاتی و نیاز که صورتی هر به را کار این تشخیص دلیلی این امکان دهد،

قرار زیر نظر را تلفن همراه باشد که شماره آن را داشته های پیامک ها، مکالمه همه تر، گسترده بیان به دهد. نوشتاری )SMS( و تصویری )MMS(، ارتباط با اینترنت )GPRS( که به آن شماره می رسند و یا از آن فرستاده

می شوند، مورد شنود قرار می گیرند.

و تنها ضبط یا و باشد زمان هم تواند می شنود این −آرشیو شود و بعد مورد بررسی قرار گیرد.

− شنود به هیچ رو قابل شناسایی نیست و فرد زیر نظر، بیاید این گونه نیست که صدایی متوجه شنود نمی شود. هیچ مکالمه کیفیت غیره. و باشد تاخیر مکالمه در یا و که گویند می برخی که این سخنانی کند. نمی تفاوتی کسانی روی مکالمه دو نفر آمده اند و چیزهایی گفته اند، بیشتر به شوخی شبیه است. ارگان امنیتی هیچ گاه حضور

خود را نشان نمی دهد.− شماره ها و موقعیت کسانی که با شماره زیرنظر تماس می گیرند، نیز ثبت می شود. هر گونه فعالیت دیگر چون انتقال مکالمه به شماره دیگر )Call Divert( یا کنفرانس

سه نفره و غیره نیز در پروتکل ثبت می شود.− تغییر موقعیت جغرافیایی و تغییر سلول رادیویی اختاللی ثبت می ها فعالیت این تمام و کند نمی ایجاد در شنود

شوند.

روش های فنی شنود در الیه های زیری مخابراتی شبکه تلفن همراه با روش های شنود و فیلترینگ اینترنت مشابه )بررسی بسته های اطالعاتی( است. روزنامه تاتس در برلین DPI )Deep Packet نوشته بود که ایران از تکنولوژیInspection( برای شنود اینترنت برخوردار است. چنان چه این درست باشد به این مفهوم است که تجهیزات شنود می توانند همه گونه بسته های اطالعاتی را بگشایند. البته همان گونه که در یکی از مصاحبه ها گفته بودم، چنان چه

کاربران از فیلترشکن های VPN-based استفاده کنند، اگر تجهیزات شنود بسته ها را بگشایند، قادر به تشخیص

محتوای آنها نخواهند بود.

این روزها می گویند که ارگان امنیتی می تواند او که آن بدون را کسی همراه تلفن میکروفن متوجه شود، روشن کند. آیا این کار امکان پذیر

است؟اگر تلفن همراه دارد. امکان وجود این است. بله، درست میکروفن توان می )Standby حالت )در باشد روشن آن را از مرکز روشن کرد و به گفتگوها گوش فرا داد. فرد صاحب تلفن تنها از خالی شدن باتری و یا تالش بیش از حد دستگاه برای یافتن نزدیکترین آنتن می تواند به فعالیت

غیر عادی تلفن خود پی ببرد.بیرون آوردن سیم باتری است. با آن درآوردن راه مقابله کارت به تنهایی مشکل را حل نمی کند چون تنها شماره تلفن )MSISDN( و IMSI نیستند که در شبکه ثبت بر که می شود ثبت نیز IMEI بلکه شماره شوند، می اساس آن خود دستگاه قابل شناسایی است. از این رو تلفن بدون سیم کارت نیز، اگر روشن باشد، با شبکه ارتباط دارد

و قابل ردیابی است.

آیا برای شنود نیاز به حکم دادگاه نیست؟شنود یک تعرض آشکار به حریم خصوصی یک شهروند است و این نمی تواند با تصمیم تنها یک دستگاه اجرایی در گیرد. اطالعاتی صورت دستگاه یا پلیس دولتی چون بسیاری از کشورها از جمله آلمان برای این کار به درخواست دادستان و حکم یک دادگاه نیاز است. در سالهای پیش در آلمان نمونه هایی از شنود خودسرانه و بدون حکم دادگاه از سوی ارگان های امنیتی را شاهد بوده ایم که در نهایت کرد. ایجاد آبروریزی و دردسر بیشتر امنیتی ارگان برای ارگان اجازه بدون شنود اساس بر که را اسنادی دادگاه قضایی تهیه شده باشند، را برای محکومیت یک متهم در

نظر نمی گیرد.

اما در ایران این کار صورت می گیرد.در ایران نیز برای شنود تک تک افراد نیاز به حکم جداگانه از سوی قوه قضاییه است. اما این روزها به نظر می رسد قانون ماورای را خود اجرایی، ارگان عنوان به دولت که می داند. و مشکل نیز در اینجاست و نه در شرکت تولید کننده تجهیزات شنود و ردیابی. تولید تجهیزات شنود همان گونه معمولی و استاندارد است که تولید تجهیزات سوییچ، شبکه از بخشی تجهیزات این غیره. و رادیویی انتقالی، مخابراتی است و چیز عجیب و غریبی نیست که گویا یک

شرکت آن را تنها برای یک کشور خاص ساخته باشد.از سوی دیگر این را نیز باید توجه داشت که ایران به عنوان یک کشور در خاورمیانه با آن همه همسایگان مشکل دار امنیتی افغانستان، مشکالت و پاکستان عراق، خود چون بسیاری دارد، چون قاچاق مواد مخدر، تروریسم بین المللی، رفت و آمد های غیرقابل کنترل در مرزها وغیره. در داخل نیز همان گونه باندهای مافیایی و تبهکار دارد که در دیگر کشورها نیز هست. برای کنترل این چیزها کشور به همین

تجهیزات دارد.اگر تلفن همراه شما را به سرقت برند، کاری که در ایران و ردیابی برای تجهیزاتی همان به آید، می پیش بسیار یافتن آن نیاز دارید. اگر کسی مزاحمت تلفنی برای کسی ایجاد کند )چیزی که متاسفانه در ایران بسیار گسترده وجود حکومت هر شود. ردیابی باید تجهیزات همین با دارد(، این به آید، کار سر بر ایران در که هم ساالری مردم

تجهیزات نیاز خواهد داشت.مشکل در این است که حکومت ایران از این تجهیزات با قوانین جاری خود و حتی بشر اصول حقوق نهادن زیرپا عادی مردم حتی یا و سیاسی مخالفان گیری پی برای

مصاحبه با یک کارشناس

Page 23: Simorgh Feb15 Issue12 Vol1

Monday Feb. 15, 2010 • Vol. 1 • Issue. 12 23 سیمرغ • شماره 12

SIMORGH MAGAZINE AUGUST 2009 • Issue.1

استفاده می کند.

نظر شما در مورد کاری که شرکت نوکیا-زیمنس برای دادن تجهیزات شنود به ایران انجام داده

است، چیست؟

به گویم، می من آنچه شنیدن شاید مهر: تجلی محمود برخی برای شده، ایجاد روزها این در که فضایی خاطر این در که سروصدایی به اگر ببینید، نباشد. مطلوب مورد به پا شد، بنگریم، من بر این دیدگاه هستم که این نوکیا-زیمنس علیه بر جهان در که حمالتی و سروصدا انجام می گیرد، به میزان زیادی منطقی نیست. بخشی از این احساساتی که ایجاد شد، بر این اساس نبود که کاری که این شرکت انجام داده است، قباحت داشته است و یا غیرقانونی بوده است، بلکه به خاطر توجه جهان به جنبش سبز ایران است و همبستگی و محبوبیت ویژه ای که این جنبش دمکراسی خواهی در جهان برای خود کسب کرده است. این است که ما با سیل ابراز احساسات روبرو هستیم و دیدگان بر غبار که است شده باعث مورد این در که

منطق بسیاری بنشیند.هم شرکت نوکیا و هم شرکت زیمنس، چه آن زمان که بوده از هم مخابراتی جدا زیرساختارهای تولید در بخش اند و چه اکنون که در شرکت »نوکیا زیمنس نت ورکس شبکه پیشین های دهه در اند، شده یکی »)NSN(مخابراتی ایران را به همراه شرکت های دیگر ایجاد و به راه انداخته اند. تجهیزات شنود نیز در همین چارچوب راه اندازی شده اند. در این راستا با درنظر گیری قوانین موجود، چه قوانین ایران، چه قوانین بین المللی و چه قوانین مربوط به تحریم ایران از سوی آمریکا یا اتحادیه اروپا، هیچ گونه

جرمی صورت نگرفته است.

لطفا بیشتر توضیح دهید!یا مخابراتی دهی خدمات شرکت هر ایران، در قانون و تالیا یا ایرانسل ایران، )چون شرکت مخابرات اینترنتی به داشتن تجهیزات شنود در شبکه می ملزم را ISPها( آنگاه که به شرکت های این شرکت ها این رو از سازد. تولیدکننده چون نوکیا-زیمنس، اریکسون، آلکاتل-لوسنت، خود های مناقصه در آورند، می روی دیگران و هواوی تجهیزات شنود را به همراه دیگر تجهیزات می خواهند. در غیر این صورت قانون اجازه راه اندازی کل شبکه را نمی دهد. از این رو به عنوان نمونه شرکت مخابرات یا ایرانسل نمی توانند از ابتدا هیچ گونه سرمایه گذاری انجام دهند اگر شنود را در شبکه در نظر نگیرند. در بسیاری از کشورهای

دیگر نیز این کار بر همین روال است.برای ممنوعیتی گونه هیچ موجود المللی بین قوانین در فروش تجهیزات شنود به ایران وجود ندارد و قانون تحریم ایران از سوی آمریکا نیز این مورد را در لیست های طوالنی خود در نظر نگرفته است. در مورد اتحادیه اروپا نیز همین ابن در ها آمریکایی که دیدم پیش روز چند است. گونه لیست در را فیلترینگ و تجهیزات شنود که فکر هستند صورت هنوز کار این اما دهند. قرار ایران تحریم موارد

نگرفته است.حال چگونه می توان انتظار داشت که یک بنگاه اقتصادی )که حزب سیاسی نیست(، چون شرکت نوکیا-زیمنس و یا دیگران )توجه داشته باشید که شرکت های دیگر نیز از این بیاید ارائه می دهند( نیز ایران به گونه تجهیزات دارند و خود را فرای قوانین بگذارد، از آن نیز سخت گیرتر شود و مثال به ایران بگوید که ما این بخش از شبکه را به شما

نمی دهیم؟ به چه دلیل و بر اساس کدام قانون؟به هر حال تا آنجا که در رسانه ها منتشر شده، آنچه نوکیا-زیمنس در اختیار ایران قرار داده است، به ارگاه های امنیتی اینترنت در سطح ایران امکان شنود و فیلترینگ گسترده

بسته های اطالعاتی )Data Packets( را می دهد.

اما شرکت نوکیا-زیمنس اعالم کرده که ما چه کنیم که این کار خود را جبران کنیم؟

من نیز این را به عنوان خبر تایید نشده شنیده ام. بنا را بر این بگذاریم که آنها این را گفته اند. من گمان می کنم که سیل حمالتی که بر علیه آنها به راه افتاد، انها را وادار به چنین موضعی کرده است. آنها کاری خالف قانون نکرده بودند که اکنون بخواهند آن را جبران کنند. جبران کار غیر از به حکم محکومیت نیاز نیست. این راهش که قانونی

سوی دادگاهی را دارد و اجرای آن.)که نوکیا شرکت علیه بر نیز حمالتی که بینم می من گوشی تلفن تولید می کند( و یا زیمنس )که از نیروگاه و لوکوموتیو گرفته تا یخچال و قهوه جوش تولید می کند( دیگری های شرکت اینها که حالی در می گیرد صورت هستند و ارتباطی با NSN ندارند و این مساله ربطی به آنها ندارد، هر چند که سرمایه گذار اصلی آن باشند. فروش آمریکا در و است آمده پایین ایران در نوکیا های تلفن دولت کالیفرنیا می خواهد زیمنس را از قراردادی در آنجا محروم کند. عجیب است که دولتی بخواهد شرکتی را بر مجازات نیست، جرم خودش قانون در که کاری اساس تواند می تبلیغاتی بار تنها این حرفها که است این کند.

داشته باشد.موقعیت در بازار دیدگاه از را نوکیا-زیمنس این حمالت سختی قرار داده و آنها را در رقابت آزاد با دیگر شرکت ها دچار دشواری ساخته است و این درست نیست. چندی پیش نیز در ایران پخش کردند که نوکیا یک شرکت اسراییلی تبلیغات بر و رفتند هم ای عده است. صهیونیستی و نوکیا رنگ پاشیدند و یا روی آن ستاره داود کشیدند. این کارهاست که یک شرکت اقتصادی را به دشواری هایی می

کشاند که در آنها نقشی ندارد.شرکت از بسیاری که آنجایی از دیگر سوی از البته کشورهای از مخابراتی تولیدکننده موفق و خوب های شمال در کوچک کشور چند این و هستند اسکاندیناوی محیط حفظ چون دیگر های زمینه از بسیاری در اروپا زنان، برابری بشر، حقوق جهانی منشور رعایت زیست، دیگر موارد بسیاری و اقتصادی فساد پایین بسیار درصد در جهان سرمشق هستند، من می توانم تصور کنم که آنها در این زمینه نیز سرمشق باشند و در جایی که می دانند گذاشته پا زیر بشر حقوق و شود نمی رعایت قانون که این تنها اما ارایه ندهند. این گونه تجهیزات را می شود، می تواند کاری داوطلبانه باشد که آنها در چارچوب منشور اخالقی و مسئولیت اجتماعی خود این مورد را نیزدر نظر از المللی، بین بزرگ های شرکت بیشتر اتفاقا گیرند. Code of( منشوری چنین دارای نوکیا-زیمنس جمله Business Conduct( هستند و کسی که بخواهد در آنجاها کار کند، در کنار قرارداد کاری خود باید این منشور

را نیز امضاء کند و موظف به انجام آن باشد.

مصاحبه گر: رضا نیکجوتحریریه: کیواندخت قهاری

برگرفته از: دویچه وله

چرخش روزگارکرد می زندگی فقیری پسرک روزگاری روزی تحصیلش مخارج تامین و زندگی گذران برای که دستفروشی می کرد.از این خانه به آن خانه می رفت شد متوجه روزی آورد. بدست پولی بتواند شاید تا که تنها یک سکه 10 سنتی برایش باقیمانده است و این درحالی بود که شدیداً احساس گرسنگی می تقاضا غذا مقداری ای خانه از گرفت کرد.تصمیم جوان زد.دختر را ای خانه درب اتفاقی بطور کند. و زیبائی در را باز کرد.پسرک با دیدن چهره زیبای دختر دستپاچه شد و بجای غذا ، فقط یک لیوان آب

درخواست کرد.بود شده پسرک شدید گرسنگی متوجه که دختر پسر آورد. بزرگ شیر لیوان برایش یک آب بجای : گفت و کشید سر را شیر آهستگی و طمانینه با « داد: پاسخ .دختر » بپردازم؟ به شما باید »چقدر چیزی نباید بپردازی.مادر به ما آموخته که نیکی ما به ازائی ندارد.« پسرک گفت: » پس من از صمیم

قلب از شما سپاسگذاری می کنم«بیمار شد.پزشکان به شدت بعد دختر جوان سالها و نمودند عجز اظهار او بیماری درمان از محلی در تا فرستادند شهر به معالجات ادامه برای را او بیمارستانی مجهز ، متخصصین نسبت به درمان او

اقدام کنند.و بیمار وضعیت بررسی ، جهت کلی هوارد دکتر شد متوجه شد.هنگامیکه فراخوانده مشاوره ارائه عجیبی برق آمده آنجا به شهری چه از بیمارش در چشمانش درخشید. بالفاصله بلند شد و بسرعت بطرف اطاق بیمار حرکت کرد. لباس پزشکی اش را بر تن کرد و برای دیدن مریضش وارد اطاق شد. در

اولین نگاه اورا شناخت.زودتر چه هر تا باز گشت مشاوره اتاق به سپس برای نجات جان بیمارش اقدام کند. از آن روز به بعد زن را مورد توجهات خاص خود قرار داد و سر انجام پیروزی ، بیماری از یک تالش طوالنی علیه پس

ازآن دکتر کلی گردید.آخرین روز بستری شدن زن در بیمارستان بود. به درخواست دکتر هزینه درمان زن جهت تائید نزد او برده شد. گوشه صورتحساب چیزی نوشت.آنرا درون

پاکتی گذاشت و برای زن ارسال نمود.مبلغ صورتحساب دیدن و پاکت باز کردن از زن واهمه داشت.مطمئن بود که باید تمام عمر را بدهکار کرد. باز را پاکت و گرفت تصمیم سرانجام باشد. ای روی را جلب کرد. چند کلمه توجه اش چیزی قبض نوشته شده بود.آهسته انرا خواند: »بهای این شده پرداخت شیر لیوان یک با قباًل صورتحساب

است«.

بخـــوانیم وبیاموزیم

Page 24: Simorgh Feb15 Issue12 Vol1

From: 12:00 - 10:30pm

Nowrouz Bazaar

Page 25: Simorgh Feb15 Issue12 Vol1
Page 26: Simorgh Feb15 Issue12 Vol1

SIMORGH • Issue. 12دوشنبه 15 فوریه 2010 • سال اول • شماره 12 26

• WWW.SIMORGHMAGAZINE.COM

تنفس صحیح، رمز آرامش

، آرامش سالمت، ایجاد در مهم عوامل از یکی تنفس یادگیری بهتر،تمرکز ذهنی و.... است. زندگی هر کس به از طریق آن، اکسیژن که یک این فرآیند بستگی دارد و ماده حیاتی است، وارد بدن شده و دی اکسید کربن از

آن خارج می شود. همه ما نیاز داریم که بر نحوه تنفس خود دقیق شویم و عادت های نادرست تنفسی خود را حذف کرده و آنها را

با عادت های بهتر جایگزین کنیم. فردی که دارای استرس است اغلب به صورت منقطع نفس می کشد که این کار موجب باال رفتن ضربان قلب و به هم ریختن حالت تعادل جسمی و روحی او می گردد. در این وضعیت با انجام تنفس صحیح، می توانید ضربان قلب را

کاهش داده و آن را به حالت طبیعی برگردانید. های موقعیت که صنعتی جوامع در امروزه متاسفانه استرس زا در آنها فراوان است اغلب افراد به اشتباه تنفس

می کنند و با این کار بیشتر و بیشتر عصبی می شوند.یکی از روش های تنفس صحیح ،هنگامی که ناراحت و

عصبانی هستید ، این است که:با دهان بسته و از طریق بینی عمل تنفس به داخل ) دم ( را در ٣ ثانیه و سپس عمل بازدم را در 5 ثانیه انجام دهید و همه تمرکزتان بر روی انجام آن باشد. پس از پنج دقیقه احساس و یافته کاهش شما قلب ضربان که بینید می

آرامش می کنید.درست نفس کشیدن یک هـنر قـابـل یادگیری است. ما در هنگام تنفس فقط از بخشی از ظرفیت تنفسی خود

استفاده می کنیم.انجام برخی از تمرینات ساده به شما کمک میکنـد تا

درست نفس کشیدن را یاد بگیرید.یکی از بهترین و عمیق باشد زیرا انواع تنفس،« تنفس عمیق شکمی« می ترین هوا به طور کامل وارد ششها شده و دیافراگم نیز بدرستی ابتدا کمی در تنفس کردن میشـود.این شیوه بکار گرفته سخت به نظر می رسد ولی با انجام تمرینات هر روزه بدن شما به این کار عادت کرده و در حالت عادی نیز به همین صورت تنفس خواهد کرد. به دقت بر روی تک تک مراحل

نفس کشیدن خود توجه کنید:روی یـک ســطح صاف به پشت دراز بکشید و یک بالش ابتدا برای افزایش فعالیت ناحیه زیر سر خود قرار دهید. شکم و تقویت عضالت آن، یک دست خود را روی شکم خود قرار داده و عضالت شکم خود را منقبض کنید تا سفت شوند. چند ثانیه ای صبر کنید) زمان را به تدریج افزایش دهید( سپس عضالت را شل کرده تا کمی استراحت کنند.

این کار را بین 5 تا 10 بار انجام دهید.و استراحت کرده تمرینات، چند لحظه این انجام از بعد انجام نفس کشیدن بر روی با دقت را کار سپس همین و دهید قرار شکمتان روی را خود دست یک دهید. شکمتان روی واقع دست تا بکشید بدرون را نـفـستان از افراد این عمل را به بسمت باال حرکت کند . بسیاری اشتباه و به صورت بر عکس انجام می دهند. یعنی شکم را به داخل می کشند که کار درستی نیست.سرعت نفس کشیدن در اینجا مهم نمی باشد.در آخر از طریق دهانتان کنید که چگونه شکم توجه و دهید انجام را بازدم عمل شما از هوا خالی شده و دستتان به پایین باز می گردد. این

عمـل را هر روز به آرامی 10 مرتبه تکرار کنید. ممکن است با انجام این تمرینات تا 2 الی ٣ روز احساس

سر درد و سر گیجه کنید که علت آن ، عادت نداشتن مغز به دریافت این حجم از اکسیژن است.

بعد از این تمرینات، برای افزایش فعالیت ناحیه قفسه سینه، روی زمین دراز بکشید و دستهای خود را به طور کامل از یکدیگر باز کنید به طوری که دستها با بدن زاویه نود درجه تشکیل می دهند.با اینکار فـضای بیشتری در اختیار قفسه سینه شما قرار میگیرد. سپس دستان خود را محکم روی قفسه سینه خود گذاشته گویی خود را در آغوش گرفته اید

و 5 بار این عمل را تکرار کنید. در مرحله بعد این تمرین را با کشیدن نفس بدرون تکرار کنید در حالیـکه دستان خود را کامال باز نموده اید و هنگامی که دستان خود را روی قفسه سینه قرار دادید نفس خود را

خـارج کنـید و 10 مرتبه این عمل را تکرار کنید.کنید. ادغام با هم را باال فعالیت دو انجام بعد مرحله در

هوا، بگذارید و کشیده نفس شکم ناحیه طریق از ابتدا که آنجا تا را عمل کند.این پر را اتان سینه قفسه حفره انجامش تکرار، با تا دهید انجام با مالیمت است ممکن برای شما آسان گردد. در این حالت، دم و بازدم خود را هماهنگ کنید،ابتدا عمل دم را بدرستی انجام داده و سپس بگذارید هوا پیش از آنکه از ناحیه شکم خالی شود، نخست

از بخـش فوقانی ششها خارج گردد. تنفس صحیح در زندگی هر فرد اهمیت ویژه ای دارد چون بدنتان به بیشتری اکسیژن ششها ظرفیت از استفاده با خواهد رسید و همچنین در هنگام مواجه با عـوامل استرس زا بهتر می توانید واکنش نشان دهید. از اثرات مهم تنفس صحیح می توان به افزایش تمرکز، آرامش ذهن و جسم ، سالمت جسمانی و.... اشاره کرد. محققین معتقدند با تنفس از خشونت های جامعه ، درصد زیادی درست و مناسب کاهش می یابد زیرا آرامش داشتن مانع بروز حالت های

عصبی می گردد.شما می توانید تنفس درست را در هر حالت و جایی تمرین کنید: در خانه، محل کار، هنگام تلویزیون دیدن،در ایستگاه اتوبوس،راه رفتن و .... . 10 بار تنفس عمیق در صبح پس از میان برده و را آلودگی از خواب ، خواب بیدار شدن از شما را برای شروع فعالیت های روزانه آماده تر می کند. اگر گاهی در طول روز احساس خستگی کردید چند نفس بازگردد. بدنتان به رفته دست از انرژی تا بکشید عمیق همچنین چند تنفس عمیق، پیش از خواب شبانه نیز موجب آرامش بدن شده و می توانید به یک خواب خوب و راحت

بروید.

نویسنده : باور

Page 27: Simorgh Feb15 Issue12 Vol1

Monday Feb. 15, 2010 • Vol. 1 • Issue. 12 27 سیمرغ • شماره 12

SIMORGH MAGAZINE AUGUST 2009 • Issue.1

Page 28: Simorgh Feb15 Issue12 Vol1

SIMORGH • Issue. 12دوشنبه 15 فوریه 2010 • سال اول • شماره 12 28

SIMORGH MAGAZINE WWW.SIMORGHMAGAZINE.COM

گفتگویی با مهستی شاهرخی

نشریه سیمرغ ، نشریه ای است که به جهت استحکام بیشتر پیوند مابین فارسی زبانان مقیم اتاوا متولد گردیده است. در این راستا ، بزودی بخشی از این نشریه به گفته ها ، درددلها ، سواالت ، نظرات و پیامهای

شما اختصاص خواهد یافت . خواهشمند است برای انعکاس پیامهایتان ، با ما بصورت پستی به آدرس دفتر مرکزی و یا بصورت ایمیل به آدرس [email protected] در متاس باشید.

بی صبرانه در انتظار نامه هایتان هستیم .

»غربت« نخستین حسی است که از خواندن کلمات این مهستی که غربتی گیرد. می فرا را آدم ذهن مصاحبه شاهرخی را در خود محبوس کرده است تا او در خانه زبان بار سنگینش از مگر بکشد تصویر به را آن اش مادری

اندکی کاسته شود.شالی در را کلماتش تا شده پیدا دیگری حاال شهرزاد برساند. ایرانی به گوش خواننده ابریشم درازای جاده به گرچه این ارتباط در همان آغاز مثله شد با این همه این داستان وجود دارد و صدای نسلی را به ما می رساند که در

دوگانگی غربت فرسوده شده اند.پیرامون شاهرخی مهستی با است ای مصاحبه این، اتفاقات ناخوشایندی که برای کتابش در ایران رخ داد و

درباره اثری که زاییده غربت است. بخوانیدش:

* پیش از هر چیز از ماجرای چاپ غیر قانونی کتاب شما در ایران شروع می کنیم. شما برای که شاید عدم عضویت اتفاق این به اعتراض ترین اصلی مولف حقوق کنوانسیون در ایران از دیگری اتفاقات و آن دادن روی برای دلیل

این دست باشد، چه کردید؟ _ پیش از هر چیز باید بگویم که من نویسنده ای هستم ایرانی در نتیجه مطرح کردن عدم قانون کپی رایت در ایران و عدم عضویت ایران در کنوانسیون حقوق مولف برای ما ایرانیان بحثی دیگر است. بیست و یک سال است که در خارج از ایران زندگی می کنم و بیست و یک سال است که بار غربت خود را مانند صلیبی سنگین در میان غربیان به دوش کشیده ام. من هم ایرانی هستم پس این ترفندها

مل شاحال من هم نمی شود. من به عنوان یک ایرانی زنده در کشوری که حتا کپی رایت در آنجا رعایت نمی شود باز هم حقوقی دارم که پایمال شده است. الزم به یادآوری است که طبق ماده 2٣ قانون حمایت از پدیدآورندگان »هر گونه هنری و ادبی آثار ا ز غیرمجاز استفاده و تصرف و دخل می نظر مورد آثار صاحبان و شود.« می محسوب جرم توانند سوءاستفاده کنندگان را مورد پیگرد قانونی قرار دهند و دادگاه می تواند برای مجرمان از شش ماه تا سه سال حبس در نظر بگیرد. باید به اطالع شما برسانم که در مورد چاپ کتاب هایم با هیچ ناشری قرارداد ندارم و تاکنون هم نه به کسی وکالتی داده ام و نه به کسی نمایندگی اهدا کرده ام و در نتیجه چاپ کتابم در ایران و بدون اطالع نویسنده اش که من باشم امری کاماًل غیرقانونی است. مجسم کنید مرا که شب خسته از سر کار به خانه برگشته ام و نشسته ام پای اینترنت و دارم اخبار ایران را می خوانم و ناگهان خبر چاپ کتابم را در ایران توسط نشری به نام ورجاوند می خوانم و حیرت می کنم و یک عالمه پیام می فرستم به این سر و آن سر دنیا که علت این خبر چیست و آیا کسی چیزی راجع به چگونگی چاپ کتابم در ایران چیزی می داند یا نه؟ و آیا اصاًل این امر حقیقت دارد؟ و باز از طریق اینترنت در جستجوی آدرس یا ایمیلی از نشر ورجاوند هستم و راه به جایی نمی برم و خالصه دوران حیرانی و بی خبری. متوجه است.آن شده چاپ قانونی غیر ایران در کتابم شوم می وقت بود که تازه از چاپ غیرقانونی کتابم در ایران مطمئن شدم و توسط مجالتی که با آنها همکاری دارم و اکثرشان اعتراض کتابم چاپ بودن غیرقانونی به اند اینترنتی هم نشد. هیچ خبری. سکوت محض. ولی هیچ خبری کردم گویا ناشران حتا سواد روزنامه خواندن هم ندارند. چند ماه بودن غیرقانونی به باز سرگشاده ای نامه طی هم پیش از بسیار دالیل به و کردم اعتراض ایران در کتابم چاپ محافل ادبی ایران خواستم که این کتاب از فهرست کتاب های کاندید شده خارج شود. نامه ام در چندین سایت پر خواننده منعکس شد اما باز هم هیچ. باز هم سکوت. ببینید من آدمی هستم که تاکنون در زندگی اش از کسی شکایت است. نکشیده دادگستری و کالنتری به کارش و نکرده اینجا زندگی مشکلی دارم و گرفتاری های در ضمن من بازگو همه برای را چیزم همه االن ندارم میل که بسیار

کنم ولی به رغم این همه گرفتاری و مشکالت تاکنون با سه وکیل مشورت کرده ام. با دو وکیل فرانسوی و با ایرانی وکیل یک نظر زیر باالخره و ایرانی وکیل یک توضیح خواستم او از و نوشتم ناشر به ای خطاب نامه که جز پیامی با ایمیل تا این لحظه هیچ پاسخ قانع کنده ای دریافت نکرده ام. می دانید حقوق یک نویسنده فقط حقوق مادی نیست بلکه یک اثر حقوق معنوی هم دارد. مثاًل من به هیچ وجه حاضر نبودم تن به حذف و عوض بدون اطالع من ناشر کردن کلماتم بدهم در حالی که این کار را کرده است. آیا این اعمال مثل کشیدن چک

بی محل به نام دیگری نیست؟

ابریشم جاده درازای به شالی « رمان *دیگر طرفی از شد روبرو مثبت نظرات با «خوانندگان با تحریم اعالم شده از سوی شما مواجه می شوند که وجود این کتاب را در ایران به رسمیت نمی شناسید. باالخره تکلیف خواننده عالقمند به خواندن کتاب شما که ساکن ایران

است چیست؟ ای نامه بسیار طی به دالیل یادآوری می کنم که _سرگشاده به محافل ادبی، چندماه پیش کناره گیری خود را جوایز ادبی ایران اعالم کردم و یادآوری می کنم که و بار از وضع فالکت تصمیم این با با خود عهد کردم اسارت بار نویسنده ایرانی و غیرقانونی بودن کار ناشران

ایرانی پرده بردارم.

آیا یک نویسنده یک سال پس از چاپ بدون پرسان و ایران به بیاید باید کتابش اجاره جلو که قانونی و معنوی و حق بگردد پرسان حق از اندکی اکنون است شده پایمال جلو صدایش و کند گدایی ناشر، از را خود مادی در نیاید و دست آخر با سکوتش به این اعمال غیر قانونی چهره قانونی ببخشد؟ آیا این سهم

نویسنده ایرانی است؟ در هر حال بردن هیچ جایزه ای تغییری در وضع نمی ادبی ایران همچنان یک سرقت در کتابم چاپ و دهد و بخشید نخواهم قانونی چهره آن به هرگز که است

هرگز و هرگز پای صلح و قرارداد نخواهم رفت.و اما تکلیف خواننده ایرانی چیست؟ پیش از هر بدون داخل کشور احتمالی خوانندگان که چیز مطمئنم خواندن این کتاب هم به زندگی روزمره خود ادامه خواهند و شش بیست این در ایرانی خواننده نکنیم اغراق داد. سال گذشته به نبودن بسیاری چیزها عادت کرده است و این کتاب را هم می تواند کنار چیزهای دیگری که به آنها دسترسی ندارد ، بگذارد. به هر حال، چاپ خارج از کشور این کتاب هم مدت هاست که تمام شده است و در صدد هستم با شرایط سالم تری کتاب را توسط ناشر دیگری به چاپ برسانم. آیا توانستم پاسخ شما را بدهم؟

ایران در کتابتان برای چاپ به حال تا آیا *آثار اقدامی کرده اید؟ در مقطع چند ساله ای بسیاری از نویسندگان مهاجر توسط خود آنها با مشکالتی این که ایران چاپ شد بدون در مهم برای شما آیا مواجه شوند. ممیزی نظیر نیز ایران داخل در کتابتان که است نبوده

بازتاب داشته باشد؟

درباره ماجرای انتشار اثرش

Page 29: Simorgh Feb15 Issue12 Vol1

Monday Feb. 15, 2010 • Vol. 1 • Issue. 12 29 سیمرغ • شماره 1

SIMORGH MAGAZINE AUGUST 2009 • Issue.1

البته در یک مقطع چند ساله - نگوییم آثار بسیاری بلکه ایران به چاپ از نویسندگان مهاجر در اثر بگوییم - چند نظیر مشکالتی با که این بدون نگوییم باز - و رسید که ای نویسنده چند همان چون - شوند مواجه ممیزی ذوق زده کارهایشان را در ایران به چاپ رسانیدند متأسفانه گاه و روند دادن جواب طفره می از در مصاحبه هایشان می گویند هنوز کتابشان را ندیده اند و گاه می گویند که از کارشان هیچ حذف نشده در حالی که عماًل می بینیم به تعدادی از داستان های شخص نویسنده اجازه چاپ نداده اند و گاه می بینیم که حتا نام اثری شناخته شده را عوض کرده اند و در واقع نویسنده برای چاپ اثر خود در ایران با ممیزی همدست می شود و در مصاحبه اش اظهار می کند که حتا یک کلمه از کارش حذف نشده است و از این به بعد کلمات را با احتیاط بیشتری به کار خواهد برد و از به کار بردن کلماتی که ممیزی بر آنان حساسیت دارد خودداری خواهد کرد و با احتیاط کامل برای عبور از سانسور همه چیز

را از طریق خلق فضا بیان خواهد کرد.اما در باره خودم، داستان های من، نه مشکل سیاسی دارد و نه پرنوگرافیک است و نه در به کار بردن کلمات رکیک اغراق کرده ام پس به هیچ کدام از این بهانه ها موردی برای تعویض کلمات و جمالتم نمی بینم .نکته مهم الاقل برای من این است که کلماتم همانی باشد که خودم نوشته ام و غلط هایم هم کاماًل حفظ شوند. تمامی این لحن و اشتباهات لپی و زبانی و کالمی، فضای مهاجرتم را ایجاد می کند. فضایی که با رودررویی ذهن و واقعیت ایجاد می شود و دیالکتیک کارم را می سازد. داستانهای من پر است از دو گانگی، من از قاطعیت بیزارم و راه های مختلفی را برای خواننده باز می گذارم تا او را به فکر بیندازم و گاهی با ذهنش بازی کنم و یا گاهی با چشم بندی غافلگیرش کنم، شما اگر بیایید و به نام ویرایش و یا پیرایش دست به کارم بزنید جانش را گرفته اید. اگر با پاک کن بخشی را پاک کنید و بخش مورد پسند خود را نگه بدارید به کارم لطمه زده اید و آن را علیل کرده اید. تمامی داستانهای من دیگر که ،اینجاست شده متکی خواننده درک نیروی بر هیچکس به غیر خودم حق ندارد در مورد کلماتم تصمیم

بگیرد.برای چاپ کتاب در ایران، پیش از این نشر مروارید بسیار .در نبود خوبی شرایط کتاب چاپ شرایط اما بود مشتاق ضمن جاهایی هم باید عوض می شد که زیر بار هیچکدام نرفتم. البته برایم مهم است که علیرغم این شکاف عظیمی است کرده ایجاد هموطنانم با مهاجر من بین زمان که قیمتی. در به هر نه ایران خوانده شوند، ولی کارهایم در این چند سال اخیر، این فرصت کم کم به کمک اینترنت ایجاد شد. االن نه همه، ولی بسیاری از مقاالتم روی نت داخل خواننده هم و من برای هم خودش این و هست

کشور روزنه ای است.

می زندگی فرانسه در که * شما سال هاست فرهنگی دوگانگی یک از حال این با و کنید صحبت می کنید. آیا این دوگانگی به مرور زمان و گذشت سال های متمادی از حضور یک مهاجر

در غربت از میان نمی رود؟رود، نمی بین از هرگز مهاجرت اول نسل دوگانگی _در نسل های بعدی این دوگانگی فرهنگی شکل معقوالنه تری به خود می گیرد و این شکاف به هم جوش می خورد

ولی در نسل اول مهاجرت هرگز.

* پس چه زمانی یک مهاجر با روحیات و خلق و خوی مردم جامعه ای که در آن اقامت دارد انس

می گیرد؟ در که ای جامعه مردم خوی و خلق با گرفتن انس _آنجا اقامت داریم به مرور پیش می آید و جزوی از روزمره فرانسویان به من مثال: طور به شود. می ما زندگی گی دور و برم انس گرفته ام. به آنها خو گرفته ام و اگر روزی شانس بیاورم و چند روزی تعطیل باشم دلم برایشان تنگ

خواهد شد. آنها خانواده دوم مرا تشکیل می دهند. ولی از سوی دیگر، از خانواده و آشنایان و زندگی که از بدو تولد از نیمی و نمی شناختم آنها بودم و جز آن خو گرفته به ایرانی به شنیدن موسیقی مرا تشکیل می داد می گذرم، یا اشعار شاعران ایرانی هم خو گرفته ام و آنها را هم کم مزه گاه گه کنم. حذفشان زندگیم از توانم نمی و دارم غذا و یا بوی ادویه و یا چاشنی ها، برای من خاطراتی را بیدار می کند که برای یک فرانسوی بی معناست. خالصه کنم: ما مهاجران حداقل دو فرهنگی هستیم و دو فرهنگی هم خواهیم مرد و در مراسم تدفین مان در فرانسه - اگر ما پخت. خواهند حلوا برایمان - باشد کار در مراسمی زادگاه. مهاجران همیشه غریبیم. چه در هجرت و چه در من در تهران غریبم. غریب تر از فرانسه. در سفرهایم به تهران این بیگانگی را بیشتر از هر وقت دیگری احساس می کنم. حس این که در برابر ایرانیان تا چه حد بیگانه ام و تا چه حد با آنها بیگانه شده ام تلخ است. دورم دور. از طرف دیگر از جامعه مهاجران ایرانی هم بریده ام. من در میان مهاجران ایرانی نیز این شکاف را احساس می کنم. در بین آنان نیز تبعیدی هستم. این دوگانگی، ابعاد و ریشه های گوناگونی دارد که آن را در رمان دومم »صبح نهان« به صورت گسترده ای مورد سئوال قرار دادم و سعی کردم هم تشریحش کنم و هم بشکافمش و هم در جستجوی

پاسخی برای آن باشم.

به »شالی رمان اصلی شخصیت »کتایون«، *درازای جاده ابریشم« هم تا به انتهای اثر درگیر می نظر به اصال است. دوگانگی همین دار و رسد داستان هایی که به داستان های مهاجرت تاکید مسئله همین روی همگی هستند معروف

دارند. درست است؟می تحلیل دیگری شکل به را دوگانگی این من _کشمکش از است بازتابی نظرم به دوگانگی این کنم. اوج به غربت در تضاد این که تجدد و سنت بین های خود باورهای همه فرد و شود می آشکارتر و رسد می را مورد سئوال قرار می دهد. نوعی زلزله در درون ذهن. شخصی مانند صادق هدایت در درون جامعه خود نیز یک تبعیدی فرهنگی است و بوف کور نمونه برجسته ای از این جدال های زمانی و مکانی و باورها و ذهنیت فرد با ذهنیت زمانه اش است. شکاف بین جامعه و هنرمند، فرسنگ ها و دریاهاست. کتایون هم یک زن شرقی است در غرب که می خواهد مدرن باشد ولی خواسته ها و رویاها و باورهایش

مانع او هستند و مدام او را به عقب می کشند.

عامل فرهنگی دوگانگی این شما نظر به *ایرانی مهاجر یک پیشرفت برای ای بازدارنده

می شود؟از است ای مجموعه مهاجر فرد برای دوگانگی این این جا به جایی را هم کشمکش تجدد و سنت؛ عوارض مهاجران خاص فقط مشکالت این و کنیم اضافه باید ایرانی نیست. ما ایرانیان مهاجر مجبور شدیم کشورمان را ترک کنیم. این جبری که در هجرتمان بود به آن فضای تبعید داده است و زیستن در تبعید بسیار دشوار است چون با خود برزخی را به همراه دارد و فرد مهاجر نگاهش دایم به سوی کشور زادگاه و بازگشت است، نمونه دردناک این تبعید را در ساعدی می توان یافت که دوران پاریس را به سختی گذارانید و دق مرگ شد. ساعدی حتا زبان فرانسه را نیاموخت با این امید که سفرش کوتاه تر باشد و زودتر برگردد. مهاجر واقعی دیگر پشت سرش را نگاه نمی کند، مهاجر واقعی در خاک جدید فرود می آید و آشیانه اش را برای همیشه می سازد. مهاجر واقعی بین تهران و پاریس قضاوت کسی مورد در خواهم نمی زند. نمی هوایی پل کنم ولی واقعیت این است که مهاجر واقعی برای همیشه از خاکش و یا زادگاهش می برد و زندگی نوینی آغاز می کند. مهاجرت است. مهاجر هجرت مرگ زادگاه، به بازگشت ییالق و قشالق به زادگاه را با خود به همراه ندارد. مهاجرت تعطیالت تابستانی نیست که تمام شود و شخص برگردد به

سر و کار و زندگی سابقش.

کتایون که باشد خاطر همین به شاید *شخصیتی درون گرا است؛ آن قدر که اصال ذهن او حوادث کتاب را به وجود می آورد و داستان را

پیش می برد._ کتایون زنی است مانند پنه لوپه. ما زنان در تمام طول تاریخ در خانه چشم به راه مردانمان ماندیم و چهارچنگولی به عشق و به همسر و به عشق به فرزند چسبیدیم و پشت دار قالی ها و پرده ها نشستیم و رنج ها و دردنامه های خود را به گل و گیاه و نقش بهشت آغشتیم و آن گلستانی که در صحرای دل نداشتیم را با نقش خیال بر روی قالی ها و شال ها و سفره ها و دست دوزی هایمان کاشتیم. اسارت با خیال خود سفر زندانی آفرین است. زندانی خیال برای می کند. خیال نوعی مبارزه و یک شکل دفاعی است که به زن یا زندانی تاریخ نیرو می دهد تا بتواند باز هم به زندگی ادامه بدهد. زن مانند شهرزاد در ذهنش داستان می سراید تا زنده بماند. البته زنده ماندنی که روز به روز است. زندگی زن شرقی، هزار و یک شبی است آمیخته با هول و ترس و

بدون هیچ نوع لذتی از خوشبختی.

* این خیال آفرینی حتی شخصیت اصلی رمان دل در که کند می جنینی با دیالوگ به وادار را که هایی کتاب و ها داستان در معموال دارد. می مونولوگ به زن این شرایط در ایم خوانده پردازد. چگونه شد که تصمیم گرفتید میان مادر

و جنین یک دیالوگ به وجود بیاورید؟_ من تصمیم نگرفتم که کودکم در شکم مادرش به حرف بیاید، این طوری شد. خودش پیش آمد و این جوری نوشته این مورد نقش اساسی افکار و ذهنیات من در شد. حتمًا بازی کرده اند. سال های پیش البته »نامه به کودکی که هرگز به دنیا نیامد را خوانده بودم« و این البد یک جایی باز سال ها اینکه بوده است. دیگر توی ذهنم حک شده مادرش شکم در کودکی که خواندم روزنامه توی پیش اساس، همین بر فیلمی دیدن باز و است. زده حرف می موضوع، از کودک به دنیا نیامده ای که با تماشاچی حرف می زد و دیگران نمی دانستند که این بچه حرف می زند بی تأثیر نبوده است. آن فیلم، فیلم سرگرم کننده ای بود برای همه افراد خانواده با شرکت جانی تراولتا. همه اینها بود و در ضمن آن کودک خودم هم هستم. من همیشه از لحظه انتخاب و ساختن برای چرا که هستم شاکی این را نظرم نامم هیچکس انتخاب و در ضمن تولد و مکان نپرسیده است. در سال های اول مهاجرت، بار ایرانی بودن به گمانم و بود، هایم سنگینی می کرد. سخت بر دوش این مجموعه باعث نوشتن مونولوگ های جنین و سپس دیالوگ های مادر و جنین شد. از طرف دیگر، من و خانواده ام حس هایی قوی داریم. حس بین من و مادرم بسیار قوی است. یک توع تله پاتی! هر وقت در تهران مادر حالش بد است منهم در پاریس حالم بد می شود. این از پشتوانه حس ها و پس زمینه اطالعاتی داستان، و چیزهایی از این قبیل، هم هیچوقت و نیست دقیق و است مشکل توضیحش نمی تواند قطعی باشد. در نهایت داستان خودش خواست

اینطوری نوشته شود.

* حاال در نقطه مقابل کتایون دوست اسپانیایی زبان او، جان یا خوان را داریم. با این که هر دو کتایون با تضاد در جان اما هستند مهاجر آنها به تمایز، این است. گرا برون کامال شخصیتی

اعتقاد شما تا چه حد با ملیت ها ارتباط دارد؟ _ ما زنان اسیران خانه نشینان تاریخ شدیم ولی مردان به سیاحت جهان رفتند و کمتر از ما زنان پای بند خانه و زندگی و زن و بچه شدند. مردانی مانند اولیس به کشف جهان بیرون رفتند و چیزهای ناشناخته ی بسیاری را تجربه تاریخ نشینان حاشیه زنان ما و آفریدند ماجراها و کردند

Page 30: Simorgh Feb15 Issue12 Vol1

SIMORGH • Issue. 12دوشنبه 15 فوریه 2010 • سال اول • شماره 12 30

SIMORGH MAGAZINE WWW.SIMORGHMAGAZINE.COM

شدیم و همه چیز را در صندوقچه دل ریختیم مگرنه؟به و است زن یکی اما مهاجرند دو هر جان و کتایون زنانگی تاریخی اش چهارچنگولی چسبیده و آن دیگری هم از هایی ریشه جان اش. مردانه باورهای به و است مرد و و سیر در گردش مدام و دارد آمریکای التین و اسپانیا سیاحت .او نمونه ای است از یک پدرساالر مدرن. پدر ساالر مدرن، مردی است که در رابطه با زن یا همسرش ادعا می کند که یک دوست است ولی او را مانند خوردنی ها شیئ برای مصرف شدن می بیند، پدرساالر مدرن دوست دخترش را مانند کنیزی به دوست پسرش تعارف می کند. پدرساالر مدرن به بی مسئوولیتی هایش چهره ای مدرن می بخشد. پدر ساالر مدرن آنجا که دوست دخترش به کمک احتیاج زند. می غیبش و چاک به زند می لحظه اولین در دارد، از ده سال سیاحت جهان به خانه و پیش پنه اولیس پس لوپه همسرش و پسرش که حاال مرد جوانی شده است برمی گردد ولی پدرساالر مدرن غیبش می زند و هرگز به سوی دانید پدرساالری و باز نخواهد گشت. می زن و بچه اش پدرساالری نیست، خاورمیانه و ایران خاص ساالری مرد

سیستمی است به گستردگی جهان.

* اما این نوع پدرساالری معموال در داستان های نویسندگان و فیلم های فیلمسازان ایرانی اتفاق می افتد به خصوص در مقایسه با آثار جدیدی که

امروز در غرب منتشر می شود؟شبه یک و روزه یک که نیست چیزی پدرساالری _الیه در که فکری است نظامی پدرساالری بشود. عوض های زیرین ذهن ما زندگی می کند و در خصوصی ترین را او هم مهاجر زندگی دهد. می نشان را خود لحظات و پدر ساالری کند. نمی ذهنی اش جدا باورهای از همه مردساالری مهاجران در دانمارک و سوئد و آلمان به قدرت خود باقی است. چندین زن ترک و کرد در شهرهای اروپایی در اند. مهاجر قتل رسیده به برادران خود یا و پدر توسط اندارد و مانند ماری پوست می برابر غرب و جامعه غربی جلد عوض می کند ولی از درون که عوض نشده است. یک مبارزه عظیم فرهنگی برای خودسازی الزم است تا مهاجر از شر باورهای چرکین خود آزاد گردد و یا خود را آزاد کند. وجود این همه آدم دوشخصیتی، در بین مهاجران ایرانی مرا بسیار به فکر فرو برده است. یک پدرساالری و مردساالری می که حفظ زنانیم ما این متأسفانه را مردانه باورهای و کنیم و به فرزندانمان به عنوان ارزش های اخالقی منتقل می کنیم. ما بایست آن الیه های زیرین را کشف کنیم و با آن مبارزه کنیم. مبارزه با پدرساالری و مردساالری یک

مبارزه فرهنگی مداوم است.

* ظاهرا لندن شهری است که اتفاقات این رمان در آن رخ می دهد با این وجود تصویری که از این

شهر ارائه می شود بسیار مبهم است. چرا؟چون ندارد برونی نمای »... »شالی شماست. با حق _مورد فرد درون در چیزی که چرا و اند درونی مسایلش پرسش قرار گرفته است. ادبیات مهاجرت راهنمای سفر به اروپا نیست. من هیچ قصد نوشتن سفرنامه نداشتم و نمی لندن بدهم. شرح را آن دورنمای و لندن فضای خواستم شهری است که سال ها پیش مرا شیفته خود کرد و دلم می خواست که مکانی باشد برای حداقل یکی از داستان هایم. در سالهای پیش از هجرتم داستان بلندی را به دست گرفتم چون ماند. ناتمام نوشتنش که سنگ« بر »شیشه نام به داستان نوشتن و به خصوص رمان نوشتن نیاز به تمرکز و آرامش دارد. در آن موقع بی تجربه بودم و به اندازه کافی برای نوشتن وقت نمی گذاشتم و برای نوشته قربانی نمی دادم. می دانید نوشتن هیوال یا اژدهایی ست که مدام قربانی می طلبد. بایست از خیلی چیزها گذشت تا کاری را به پایان رسانید. من برای رمان دومم از خواب و خوراک و سالمتی

ام هم گذشتم وگرنه آن هم ناتمام می ماند. اگر در جستجوی نمای بیرونی هستید بایست به اطالعتان برسانم که در رمان دومم مکان های داستان دو شهر پاریس

و تهران است. دو شهری که بیشتر از هر کجا در آنجا زیسته ام. در »صبح نهان« تصاویری از پاریس و تهران منعکس می شود، ولی از زاویه دید میترا. البته این انعکاس تصویر باز

به درون برمی گردد و به دوگانگی درون.

* به نظر دنیای کتایون، شخصیت اصلی کتاب خیلی محدود و کوچک است. معموال از چهار دیوار خانه ای که در آن زندگی می کند خیلی فراتر نمی

رود. چرا؟ در ...« همه چیز در »شالی با شماست. کاماًل حق _باز و کوچک فردی برای کوچک دنیایی است. کوچک ابعاد اندازه بند پسرکی کوچک، پسرکی که ار فرط کوچکی به انگشت است. حقیقتش را بخواهید وقتی اینها را می نوشتم آگاهانه نمی نوشتم ولی امروز برایم واقعیت دردناکی وجود دارد که حاال به آن آگاهم و آن کوچکی و ضعف و حقارت خواسته ها و دنیاهای ماست، در برابر وسعت دنیا، ما بسیار کوچکیم. من کوچکم. خانه ام هم کوچک است. درست به اندازه خانه ننه نقلی است و شاید حتا کوچکتر. من ضعیفم، کافی است سرما بخورم و به سینه پهلو دچار بشوم تا تقریبًا از پا در بیایم و کار و زندگیم فلج بشود. مسائل و مشکالت روزمره من هم مانند خودم کوچک است. کافی است توی کامپیوترم چاپگر یا و تلفن یا خط و ام دوش حمام خانه )مثل االن( از کار بیفتد، آن وقت انگار من هم از پا درآمده ام و باز کار و زندگیم دچار اختالل شده است پس به همین سادگی همه چیز به تعویق می فتد و همه چیز به هم می ریزد. من کوچکم و این واقعیت بزرگ مرا از پا درمی آورد: بزرگ آنقدر شدیم. می بزرگ کاش کوچکم. که همین که فراتر از همه مشکالت بایستیم و بتوانیم از خود چشم بپوشیم و به دیگری یا به دیگران بپردازیم. آن وقت لزومًا روابط بشری شکل دیگری پیدا می کرد و این آمدن و رفتن

ها تا این حد فرسایشی و بیهوده نبود.

جاده درازای به شالی « شاهرخی، خانم *ابریشم » چه سالی نوشته شد؟

شالی به درازای جاده ابریشم در پنج دوره مختلف نوشته شد. دوره اول را در دوهفته نوشتم و در ماه های اول اقامتم در پاریس. یعنی بیست سال پیش. داستان سیر خطی داشت و خیلی هم عجله داشت زود به دنیا بیاید و مدام می نوشتم اتاقم خارج می شدم. هیچ وقت از و فقط برای خرید غذا نداشتم. می آمدم بیرون و یک کیلو موز و یک نان باگت می خریدم و دوباره برمی گشتم به آشیانه. چرا موز؟ - موز هم مقوی است و هم به پختن احتیاج ندارد و هم پوست کندنش آسان است. این روایت را توی دفترهای 60 برگی این است. نازک برگ 40 چون - برگ؟ 60 چرا نوشتم. نسخه را نوشتم و تا چند سال در گوشه ای ماند. اسم هم

نداشت.چند سال بعد، دوباره آن را به دست گرفتم و با فکر سهراب و مرثیه ای برای سهراب و مدام توی ذهنم مادر شهید و تهمینه بودم. چرا این حس را داشتم؟ در بازگشت به پاریس بود که دوباره نوشته هایم را به دست گرفتم. هنوز آدم هایم اسم نداشتند. نه زن و نه مرد. آنها فقط زن و مردی بودند از دو فرهنگ متفاوت. همین. سال بعدش بود که آدمهایم اسم پیدا کردند ولی اسمشان تکثیر می شد. تقریبًا اسکلت اصلی رمان، در دوره سوم تمام شد. این بار زن پنه لوپه بود بود. تلخ پایانش خیلی بود ولی اولیس نشسته پای به که دوره چهارم سال نود و هفت بود و من در آن دوره باالخره صاحب یک برنامه فارسی برای کامپیوترم شدم و از طرف دیگر یکی از نزدیکترین دوستانم از سرطان مرد و من ماندم و یک خالی عظیم سیاه که بایست پرش می کردم تا ادامه بدهم. نشستم به تایپ همه ی کارهای دست نویسم و صد البته اول کارهای کوتاه تر را تایپ کردم. چند داستان کوتاه تایپ کردم. بعد »شالی...« و هدفم این بود که رمان بلندم از همه »شالی برسانم. ولی پیش انتها به را نهان( )صبح ...« هم کوتاه تر بود و هم انگار دیگر آماده بود. سال نود و هفت رمان را برای چاپ به دست ناشر سپرده بودم ولی تا فاصله، این در به لب رسید. داد که جانم آنقدر طولش

استفاده رمان ویرایش برای فرصتی هر از نه و نود سال رمانم اولین این دومًا و پسندم مشکل اواًل چون میکردم بود در نتیجه باز به کمک کامپیوتر به بازنویسی و مونتاژ کار پرداختم و بارها و بارها آن را از سر تا ته و از ته تا سر مرور کردم و هر بار یک الیه یا یک فکر یا یک بازی با خواننده را به آن اضافه کردم. در این دوره بود که پایانش را عوض کردم و در حالتی بین وهم و واقعیت مرد را برگرداندم به

خانه و دلجویی از زن.

* این رمان چندمین کتاب شما است؟ من در زندگیم همیشه ناچار بوده ام چند کار را همزمان و هم کار کنم و هم بخوانم یعنی هم درس بدهم انجام چرخ خانواده کوچکی را بگردانم و گه گاه جور افرادی که وبال جان آدم می شوند و سنگینی بار خودشان را روی شانه های نحیف شما می اندازند را بکشم و در ضمن رمان هم بنویسم. در نوشتن هم همین طوری بوده و معمواًل با یک اش سنگینی که باری ام، کرده بلند هندوانه چند دست دست و شانه ام را از کار انداخته است. داشته ام رمان می خوانده می هم درس ام داشته همزمانش ولی ام نوشته پژوهش به ام کرده را مجبور و خود ام بوده و مجبور ام در بعد بوده ام دانشگاهی پروژه مثاًل چون بپردازم ادبی کنارش یک مقاله ظاهر شده و همین طور پراکندگی وجود. در نتیجه در زمینه پژوهش های ادبی و تئاتری هم کارهای انجام داده ام. مقاالت بسیاری هم در زمینه ی تئاتر و ادبیات پانزده سال نوشتم. قباًل داستان کوتاه می نوشتم. ولی در اخیر بیشتر رمان دغدغه ام بوده است. تاکنون یک رمان و از کشور را در خارج نیکو« یک مجموعه داستان، »شبان به چاپ رسانیده ام و پس از دومین رمانم«صبح نهان« دو یکی کنم. آماده چاپ برای بایست که دارم دیگر کتاب مجموعه داستانی است به نام »دل دانا« و دیگری »کتاب اشیاء بیتا« ولی برای آماده کردن این کارها برای چاپ بیش کتاب تاکنون خودم دارم چون احتیاج وقت به چیز از هر هایم را تایپ و صفحه بندی کرده و دست تنها آماده برای چاپ کرده ام. فقط طرح روی جلد »شالی ...« را هم یک

دوست نقاش فرانسوی برایم آماده کرد.

* اصال مهستی شاهرخی چگونه داستان نویسی را آغاز کرد؟

_مهستی شاهرخی از وقتی یادش می آید شعر و ادبیات را دوست داشته است. او به نقاشی و موسیقی عالقمند بود. به موسیقی و نقاشی تشویقش نکردند چون از درسش عقب می افتاد پس یواشکی هی کتاب داستان خواند و هی گفت دارم درس می خوانم. اولین شعرش را در نه سالگی گفت که به نظم بود و هنوز یک بیتش را به خاطر دارد ولی آن یک بیت از بس لوس بود االن خجالت می کشد تا آن را برای کسی تکرار کند. مهستی شاهرخی در سیزده سالگی اولین داستان زندگیش را نوشت ولی االن یادش نیست چه آمده است. در سال های دبیرستان هم بر سر آن داستان چند داستان نوشته است که هیچکدام به لعنت خدا هم نمی ارزیدند ولی بعضی از آن داستانها توسط دختران دبیرستان خوانده شده است و او هم مدام با پچ پچ مواجه بوده است. مهستی و نداشت وجود معاصر ادبیات دانشکده موقع آن شاهرخی چون در دوران دبیرستان – از آن زمان که دبیر عربی اش ساواکی از آب درآمده بود دیگر هیچ - دوست ادبیات دانشکده به تقویت کند را زبان عربی خود نداشت نرفت. مهستی شاهرخی به دانشکده هنرهای زیبای تهران رفت و در رشته تئاتر اسم نوشت تا در آنجا حداقل دیالوگ با این فکر که توصیفات و تشریحات نویسی را یاد بگیرد را هم می شود باالخره یک کاریش کرد. از آن روز تاکنون در ما است هنوز که هم هنوز و است گذشته سالی سی ایران دانشکده و درسی برای ادبیات معاصر نداریم و هنوز که هنوز است مهستی شاهرخی فکر می کند بایست برای

اینها باالخره یک فکری کرد.

برگرفته از: میراث خبر سایت کتاب

Page 31: Simorgh Feb15 Issue12 Vol1

Monday Feb. 15, 2010 • Vol. 1 • Issue. 12 31 سیمرغ • شماره 12

SIMORGH MAGAZINE AUGUST 2009 • Issue.1

Page 32: Simorgh Feb15 Issue12 Vol1

SIMORGH • Issue. 12دوشنبه 15 فوریه 2010 • سال اول • شماره 12 32

SIMORGH MAGAZINE • WWW.SIMORGHMAGAZINE.COM

خاچاطوران ، نام مراسم یادبود غسل تعمید از برای یهودیان است و او مسیح و ظهور تاریخ کلیسای وقایع عمده فصل ظهور در ترین جشن پرشکوه از یکی و بوده ارامنه

های عبادی مسیحیان است.وقتی که جامعه ارامنه در جلفا مستقر شده بودند مراسم خاچاطوران همه ساله در کنار از نفر هزاران و شد می برگزار روز زاینده اهالی اصفهان برای تماشای آن هجوم می

آوردند.خود تازه توجه اینکه برای نیز عباس شاه را نسبت به اتباع مسیحی نشان دهد اعالم کرد در مراسم بعدی شخصا حضور خواهد یافت. با این خبر عالقه مردم چندین برابر برای مفصلی های برنامه نیز ارامنه و شد فرمایی شاهانه تشریف جشنی که شایسته باشد ترتیب دادند ضمنا چون به خوان راهب اطالع داده شد که شاه میل دارد در مراسم در راهب ، مراسم روز صبح کند، شرکت

عالی قاپو حاضر شد.و کامال غیر عادی با دقت مخصوص شاه از جنس رنگی قرمز و شلوار باالتنه لباس الی دوازده عمامه و پوشیده ساطین مخصوص را نیز با گل و جقه بر سرگذارده و سوار بر اسب سفید به همراهی یک دسته

شیپورزن و سرباز از قصر خارج شد.فریادهای و ها طبل و شیپورها صدای مردم تمام میدان را پر کرده و پرچم های اهتزار به صبحگاهی نسیم در گوش سه درآمده بود و پرهای قرمز رنگ تزئینی اسب ها با آهنگ حرکت پاهای آن ها باال و پایین

می رفت.موکب ملوکانه طول چهار باغ را با فریادهای از از مردم طی کرد و شادباش هزاران نفر روی پل باشکوه اله وردی خان یا سی و سه پل گذشت. درست بعد از پل ، محوطه ای را درکنار رودخانه مخصوص شاه و همراهانش سراسر در بودند. کرده جدا و کشی طناب جریان کثیری انبوه رودخانه های کناره جشن را می دیدند و برای سرگرمی آن ها تا قبل از حضور شاه بازی ها و رقص هایی ترتیب داده بودند و اینک پس از ورود شاه صدای خواننده ها در فریادهای مردم محو

شد.ارامنه همگی جامعه بزرگ شخصیت های ها آن رأس در و بودند ایستاده انتظار در اسقف اعظم در لباسی با شکوه که روی آن و زمرد و یاقوت قبیل از قیمتی جواهرات روی کالهش مروارید دوخته شده بود دیده

می شد.

ادامه از شماره 11

در دربارپا برهنه ای

Elgin Groseclose :اثری ازمترجم: غالمرضا کریمیان

شاه عباس

می دیده او اطراف در که اشخاصی از شدند کشیش ده کلیسای گرگوری در جلفا و دو کلیسای خود شهر اصفهان بود که با مالزمین خود و با شمع های روشن ایستاده بودند. جلوی اسقف اعظم حدود صد نفر با جعبه های کتابی ، هر یک صلیبی از نقره را مانند علم به دست گرفته و و کریستال

حمل می کردند.با نزدیک شدن شاه ، اسقف اعظم در صدد پابوسی برآمد ولی شاه با اشاره دست از آن جلوگیری کرد و پس از آن که از اسب پایین آمد و آن را به دست یکی از آجودان ها سپرد

با لحن تعجب آمیزی گفت:این و شما مقابل در باید من روحانی پدر را سرش و بزنم! زانو مقدس های صلیب از اسقف که آورد. پایین احترام به عالمت این احترام شاه زبانش بند آمده بود شادباش های خود را تقدیم کرده و گفت: شاهنشاه با تشریف فرمایی خود در این مراسم ما را فوق العاده مفتخر فرموده و اجازه می خواهم حضور مقدم خیر و سپاسگزاری مراتب

شاهنشاه را عرض کنم.شاه با احترام گفت: پس بگذارید به عنوان یکی از طرفداران مسیح مراسم مذهبی شما را تماشا کنم. سپس اشاره کرد تخت او را بر روی ای قالیچه با فقط یک عسلی که آن بود بیاورند و مانند عابدی که در مجلس

نشسته باشد چهار زانو روی آن نشست.ناراحتی احساس شاه حضور در که اسقف می کرد به لبه رودخانه نزدیک شد تا اوراد نکرده شروع هنوز ولی بخواند. مذهبی رفته او نزدیک به و شد بلند شاه که بود

و گفت:ممکن است به عالیجناب پیشنهاد و خواهش کنم چون هنوز مردم در وضع احترام الزم نسبت به چنین مراسم مذهبی قرار نگرفته ساکت مردم تا کنید صبر ای لحظه اند داد دستور ها باش قزل به سپس شوند. بخواهند همه از و رانده عقب به را مردم کرد اشاره اسقف به بعد باشند. ساکت که

که شروع کند.شروع را اوراد خواندن اسقف هنوز ولی بار دوم او را متوقف و نکرده بود که برای تا همه بایستد تر پیشنهاد کرد کمی عقب

تماشاچیان بتوانند او را ببینند.پس از آن درباره طریقه نگاهداری صلیب ها سواالتی کرد. به کشیش های جزء ، در مورد حمل آن ها به سمت رودخانه دستوراتی داد در بیچارگی با اسقف این مدت تمام در و انتظار شروع ایستاده بود. ابر سنگینی سراسر

ماه پوشانده و سردی هوای دی را آسمان حس می شد.

باالخره شاه هنگامی که از همه چیز راضی شد به جایگاه خود برگشت و مراسم با تأخیر

زیادی آغاز شد.ریختن و مذهبی آوازهای و دعا خواندن مقدمات همه آب روی بر زیتون روغن واقعه بزرگ یعنی پرتاپ صلیب ها در آب مردم وسیله به آب از ها آن آوردن در و بودند کار پایان انتظار در همه مردم بود. و با شنیدن صدای رعد و برق خود به خود سرعت خواندن دعاها افزایش یافت. پس از پایان دعا ، اسقف به لبه رودخانه نزدیک شد و صلیبی که را در دست داشت به رودخانه

پرتاب کرد.صلیب داران صلیب تمام لحظه همان در همان به کردند می حمل که را هایی ترتیب به داخل رودخانه انداختند و در یک لحظه درخشش صلیب آسمان را پر کرد و در لحظه دیگر در اعماق آب ها فرو رفتند. کنار که جوان دسته یک موقع همان در را خود های لباس بودند منتظر رودخانه پس پریدند. سرد های آب در و درآورده از لحظه ای یکی یکی درحالی که هریک به ساحل رودخانه صلیبی در دست داشتند بازگشتند و هر مرتبه که صلیبی به یکی از از فریادی شد می داده برگشت کشیشان بر شنلی نفر یک و شد می بلند جمعیت

دوش شناگر می انداخت.برگشت هم صلیب آخرین که هنگامی موقع، به درست و رسید پایان به مراسم تر می شد لحظه سنگین آسمان هر چون و شروع باران هر دقیقه ممکن بود به همین علت جمعیت خیلی زود متفرق شدند. با همه این احوال شاه گویا تمایلی به ترک آن محل نداشت و مرتبا درباره سوابق این مراسم از راهب به رو آنگاه کرد. می سوال اسقف این در مسیحی فرقه دو ما گفت: خوان مملکت داریم ، گریگوری های ارتدکس و ارامنه گریگوری. البته بدون محاسبه آشوری ها که تعداد آنها کم تر و اکثرا در کوه های کردستان زندگی می کنند. حال به نظر شما واقعی این فرقه ها مسیحیان از کدام یک

تری هستند؟راهب برای این که وارد بحث طوالنی نشود

لحظه ای مکث کرد و گفت: خداوند باید این موضوع را تعیین کند، ولی از آنجایی که عقاید شخص بر رفتار او حاکم یک عنوان به بنده دارد. اهمیت است، کاتولیک عقیده دارم که کلیسای کاتولیک دارای پاک ترین حقیقت است، در حالی که آن با را بستگی ترین نزدیک ارامنه فرقه

دارد.عاقالنه و صحیح کامال کرد: اظهار شاه

است.کم کم باران گرفت. اسقف که در تمام مدت مراسم ایستاده بود آثار خستگی زیاد در قیافه اش دیده می شد، شاه که دید پیرمرد تقریبا در حال افتادن است به کمک او شتافت و گفت: بیایید به یک پناهگاه برویم ولی چون در آستانه کشف حقایق مهمی هستیم بهتر است به این بحث ادامه دهیم. سپس خطاب

به خواجه نظر گفت:ماتیوس برویم؟ تو خانه به است چطور

در غرق حرف این شنیدن از هاکوپیان شادی شد چون در تمام عمرش به خاطر وارد ارمنی خانه به شاه که هرگز نداشت

شده باشد.با صدایی لرزان به شاه خوش آمد گفت و فورا یک نفر را برای فراهم کردن وسائل

پذیرایی از شاه به جلو فرستاد.خانه کوچکی بود، گرچه شاه کلیه همراهان راهب و تشریفات رئیس از غیر را خود مرخص کرده بود ولی همین چند نفر اطاق باریک را پر کرده بودند. در حالی که شاه با اسقف و راهب به بحث مذهبی خود ادامه می دادند خدمتکاران نیز شامی تهیه و فورا

پذیرایی شروع شد.پشت به دستی و شد می خم مرتبا شاه اسقف می زد تا او را به کشف اسرار دین خواست می او کند. ترغیب بیشتر مسیح بقایای و دین این های معجزه درباره مقدسین و معجزه هایی که به وسیله این

بقایا صورت می گیرد بداند.- شنیده ام قسمتی از بقایای سنت ریپسیما اینجا در را ارمنستان باکره معروف شهید

نگهداری می کنند؟حالت و زیاد آشفتگی و بهت با اسقف نا امیدی به خواجه نظر نگاهی ناراحتی و انداخته ولی در همان حال ساکت بود. اما البته بله با خوشحالی و تعجب گفت: شاه و دارد حقیقت موضوع این که دانم می مسلما در حال حاضر که پادشاه شما فوق چنین دیدن از روحی رضایت به العاده یادگار ارزنده ای از دیانت شما احتیاج دارد

از او دریغ نخواهید کرد.موضوع جنبه امر داشت، قیافه اسقف مانند در و بود شده مرگ به محکوم اشخاص از یکی به درماندگی و استیصال نهایت کشیشان جزء اشاره کرد. آن شخص خارج شد و پس از چند لحظه ای درباره گناهان این بحث به از تازه ای که خود و روحیه پرده که آورده مشغول صحبت شد دست عقب رفت و چهار کشیش با لباس مقدس همراه با افراد جزء شمع به دست وارد شده و صندوقچه ای از چوب گردو و با دسته و لوالهای طال جلوی شاه بر زمین گذاردند.

اسقف دست در جیب کرده و کلیدی درآورد در خواند می دعا لب زیر که حالی در و

صندوقچه را بازکرد.صندوق محتوی استخوان های الغر آرنج و بازو و دست یک زن بود که قسمت دست هنوز ساعد و بازو ولی شده جدا ساعد از نازکی به یکدیگر متصل به وسیله پوست بودند. استخوان ها مانند عاج سفید و تقریبا مثل شیشه شفاف می درخشیدند، و گویی

آن ها را صیقل داده بودند.شاه مدتی با کمال احترام به استخوان ها به دقت ساعد و خیره و سپس خم شد و بازو را برداشت و آن ها را بوسید و به نشانی احترام به پیشانی گذاشت. آنگاه رو به راهب

به حالت جدی گفت:این ها پاک می به نگاه از واقعا روح آدم

شود.شما فرسنگ از وطن تان دورید و به چشمه های حیات روحانی دسترسی ندارید و این آرامش و تسکین روحی که از این اشیا به

Page 33: Simorgh Feb15 Issue12 Vol1

Monday Feb. 15, 2010 • Vol. 1 • Issue. 12 33 سیمرغ • شماره 12

SIMORGH MAGAZINE AUGUST 2009 • Issue.1

*** ادامه در شماره آینده سیمرغ ***

دست می دهد را نباید از شما دریغ کرد. با اجازه اسقف نگهداری یک قسمت از این ها

را به شما واگذار می کنم.شاه به اسقف نگاهی کرد، ولی پیرمرد بیچاره

از خستگی و ترس قدرت اعتراض نداشت.راهب خوان از اظهارات شاه چیزی نفهمید تا این که دید شاه ناگهان ساعد را از بازو جدا و

قسمت ساعد را به او داد.راهب سراپای کننده ناراحت حالتی سخت را فرا گرفت، می خواست اعتراض کند ولی جلب صدد در که اسقف نگاه به نگاهش توجه او بود افتاد، در نگاه ماچی سادک که مملو از یأس و ناامیدی تسلیم بود یک حالت اخطار نیز دیده می شد، راهب بالفاصله آن

را درک کرد و ساکت ماند.شاه که حاال دیگر راضی به نظر می رسید با جمعیت شب بخیر گفته و بازوی راهب را

گرفته و از اطاق خارج شد.در راه بازگشت هنگامی که از روی سی و سه پل گذشته و وارد چهار باغ شدند ناگهان در تاریکی شب و از الی درختان تیری از یک در رفت، نشانه شاه طرف به کمان لحظه شاه غرش کرد و اسب از جای خود

بلند شد.رئیس تشریفات به عجله جلو دویده و دهنه اسب خود را پهلوی شاه کشیده و با تعجب

پرسید: قربان چه خبر شده؟بگیرید را ها قاتل ها! قاتل زد: فریاد شاه آتش را جلفا تمام خدا به کنید. دستگیر و

می زنم.سویی هر از فورا محافظ های باش قزل پراکنده شدند و در عرض چند دقیقه جنایت کار را که جیغ می کشید دستگیر و به حضور

شاه آوردند.مراسم تقلید از که شاه سوءظن برخالف مذهبی ارامنه ناراحت شده بود و سوء قصد را زیر سر آن ها می دانست، جنایتکار زنی ابتدا که الدقه نام به زنجان اهالی از بود صیقه شاه بود و پس از مدتی او را به عقد رسمی صادق مهتر، مأمور نگهداری اصطبل قاطر و یابوهای شاه درآورده بود. موهای او ژولیده و به هم ریخته و آثار دیوانه گی در دیده بود به شاه خیره شده که او چشمان می شد. شاه در حالی که شانه خود را برای گفت: بود گرفته محکم درد از جلوگیری بگو ببینم ارامنه تو را برای این کار تحریک

کرده اند؟به جای جواب مرتب فریاد ولی زن دیوانه می کشید »زنده باد شاه صفی«، »زنده باد شاه صفی«. شاه که دید نمی تواند به آسانی از او جوابی بگیرد ، فرمان داد او را به چهار را او گفت را حقیقت وقتی و بکشند میخ

چهار شقه کرده و پیش سگ ها بیاندازند.

کتب از یکی ، واقعه ازاین بعد روز چند با پایان رسیده و به انجیل که ترجمه اش خط زیبایی نوشته شده بود ، به دست راهب خوان رسید و تصمیم گرفت قبل از آن که را جلد یک همین بماند کتب سایر منتظر

فورا به حضور شاه تقدیم کند.تاریخ از میرزا صفی پسرش با شاه روابط

سوء قصد به وسیله آن زن تیره شده بود.صفی میرزا به محض شنیدن جریان سوءقصد بالفاصله محل کار خود را در نسطورستان

ترک و برای ابراز بی گناهی و پابوسی پدر به اصفهان آمده بود. شاه وانمود می کرد به بی گناهی پسرش عقیده دارد و ضمنا اعالم کرد که ارامنه را از هرگونه شرکت در سوء قصد مبرا می داند. ولی ارامنه عمیقا ترسیده بودند، به طوری که ماتیوس هاکوپیان روزی به راهب خوان گفته بود شاه حافظه بسیار قوی دارد و برطرف کردن سوء ظن از او به همان سختی است که بخواهیم گل پژمرده

ای را دو مرتبه زنده کنیم.پس از آنکه زخم شاه بهبود یافت دو مرتبه

به نیروهای خود پیوست.بعد سال بهار تا اصفهان به شاه مراجعت طول کشید. به افتخار بازگشت شاه جشنی ترتیب داده بودند که در این جشن شاه پسر خود را در آغوش گرفته و با انداختن زنجیر طال یی به دوشش ، او را مفتخر کرده بود. داشت رواج مردم بین زیادی شایعات ولی که شاه در خفا از پسرش واهمه دارد و در صدد فرصتی است تا او را رسوا و مغضوب کند. ولی خوشبختانه شاهزاده در میان مردم محبوبیت و شهرت خاصی داشت. بالفاصله بعد از این جشن راهب ترجمه جدید کتاب

انجیل را به حضور شاه آورد.بود شده تقویت راهب روحیه روزها این چون دو راهب جوان از رم با نامه هایی از

طرف پاپ آمده بودند.اکنون نه سال از تاریخ حرکت راهب از رم و شش سال از تاریخ ورودش به ایران و چهار سال از تاریخی که به تنهایی نمایندگی پاپ دراین گذشت. می بود شده دار عهده را العاده فوق رم با او مکاتبه و ارتباط مدت پراکنده و کم بود و مدت زیادی طول می کلی به گویی برسد، او به تا خبری کشید

این راهب را فراموش کرده بودند.پاپ نامه و جدید راهبان این ورود با ولی امور به نسبت پاپ عالقه که شد معلوم ایران هنوز کاهش نیافته است و در نامه پاپ از پشتکار او قدردانی شده و به او دستور داده بود ضمن این که در مذاکرات خود برای اخذ فرمان شاه پافشاری می کند خدمات خود را

نیز نسبت به شاه ادامه دهد.آنسلم« و »سیلوستر جدید راهبان اسامی این متوجه را شدیدا راهب آنها دیدن بود. جوانی های سال چگونه که کرد حقیقت یکنواخت اش زندگی برنامه و سپری اش

شده بود.و عابد العاده فوق جوانانی جدید راهبان خود فرایض و نماز انجام در و پرهیزکار که مشکالتی فهم و بودند دقیق بسیار داشت خود وظایف انجام در خوان راهب

برای آن ها مشکل بود.افراد صومعه فکر می کردند و آن ها مثل دعا به خواندن ها آن وقت و تمام حواس و اوراد و یا به سکوت می گذشت. این که دربار به یا و بگردد اطراف شهر در راهبی برود و در بحث های مذهبی با مردم شرکت کند برای آن ها عجیب بود ولی در هر حال تسالی راهب برای ها آن با هم صحبتی

بزرگی بود.غیر از دو راهب جدید وجوان ایرانی که به از لحاظ مذهب هم راهب دلبسته بود ولی دیگر مسیحی جوان یک نداشت، بستگی

نیز از نژاد نسطوری آشوری به نام گریگور بود که خودش را به راهب وابسته و راهب کرده قبول عادی کارهای برای را او نیز و امید مایه افراد این راهب نظر از بود. زیربنای پیشرفت مسیحیت در ایران بودند. راهب پیش خود فکر می کرد اگر فقط می کند وارد مسیحی دین به را شاه توانست شد، می محسوب موفقیتی و پیروزی چه در کشوری که قدرت مطلق در دست یک نفر و همه چیز به اراده شاه بستگی داشت ، با اشاره او تمام درهای موفقیت برای ترویج به روز خوان راهب شد. می باز مسیحیت روز خود را بهترین وسیله برای این موفقیت تشخیص می داد. قبول مسیحیت از طرف کشور سراسر در مذهب این اشاعه با شاه

برابر بود و چه افتخاری از این بزرگتر.اعالم شد در کاخ راهب هنگامی که ورود ، شاه با وزرای خود جلسه داشت و پس از چند دقیقه ختم جلسه را اعالم و دستور داد

راهب وارد شود.آمیز سرزنش لحنی با ولی آرامی با شاه

گفت:خیلی وقت است به دیدن ما نیامده ای، یک هفته از بازگشت من می گذرد ولی تو خود

را از ما مخفی می کنی!- شاهنشاه به خوبی می دانند که به خاطر مسائل و مسئولیت های بی شمار شما ، از

مزاحمت خودداری کردم.طرف هر از است، صحیح کامال بله -تحت فشار قرار گرفته ام ولی هیچ یک از انسان فراموشی باعث نباید مملکتی امور همان شما حضور شود. خداوند مقابل در وظایف را یادآوری کرد. من از مالقات قبلی

تا حال خیلی درباره شما فکر کرده ام، آیا پیشرفت کارتان رضایت بخش

است؟خوان راهب درباره کارهای اخیرش صحبت کتاب جلد یک موقع همین در و کرد با دیدن جلد داد. شاه نشان به شاه انجیل چرمی سبز رنگ و نقش طالکاری آن خیلی خوشحال شد و با همان حالت احترام آهسته گفت: به به بسیار زیباست. به نظر راهب این طور اشیا برای شاه بیشتر جنبه طلسم داشت که پس از شنیدن کلمات بعدی ، اطمینانش

بیشتر شد.- باید گفت که این جلد چرمی بسیار خوش نقش، یا این کاغذ بسیار اعال و یا خط زیبای آن اهمیت چندانی ندارد، اهمیت واقعی آن به مفهوم کلمات پر ارزشی است که در مورد است. شده نوشته آن در دینی دستورات حال ممکن است قسمتی از آن را برای من

بخوانید؟زمین روی زانو چهار حرف این گفتن با نشست و با احترام دست های خود را جمع

کرد.خواندن به شروع کتاب ابتدای از راهب کرد و هر قسمتی را که تمام می شد شاه باال بحث که جایی تا کرد، می سواالتی های گفته از یکی تأیید در شاه و گرفت انجیل گفت: پس بنابراین گاهی الزم است بشر به خاطر آسایش مردم از عزیزترین چیز خود نیز صرفنظر کرده و آن را فدای منافع

عموم سازد.

این از شاه منظور دانست می که راهب ای می خواهد نتیجه و چه بحث چیست

بگیرد گفت: بله همینطور است.در کتاب دیگری که رهبر شما به من داده آن و نوشته شده ابراهیم به راجع داستانی که چگونه از او خواسته شده به خاطر منافع عین البته کند؛ قربانی را پسرش جهانی

همین داستان در قرآن ما هم آمده است.ناگهان منطق پیچیده رعب انگیز شاه برای را شاه عجله سخنان به شد. آشکار راهب

قطع کرد و گفت:ولی شاهنشاها از ابراهیم خواسته نشد قربانی کند چون همان طوری که قرآن می گوید: حاال ابراهیم ای که برآوردیم فریاد او به دیگر رضایت ما را برآوردی و ما پسر تو را در مقابل قربانی دیگری بخشیدیم...و بدین ترتیب نیکوکاران را پاداش می دهیم...چون

او یکی از بندگان با ایمان ما بود...شاه مدتی در سکوت و اندیشه فرو رفت و ظاهرا صحبت های مذهبی را برای آن روز کافی می دانست. روی همین حساب راهب بعد ایستاد و لحظه ای او انتظار دستور در

شاه نگاهی کرد و گفت:شما اطالعات که است روشن من برای تنها نه بسیار خوبست. چون درباره کارتان آن چه را که در جوانی آموخته اید به خوبی با محیط جدید و دستورات بلکه می دانید، بسیار روش اید. شده آشنا نیز ما دینی شد. خواهید موفق کارتان در و خوبیست

دعای خیر من نیز با شماست.گفت: و داد جرأتی خود به باالخره راهب این در خداوند که موفقیتی ترین بزرگ که است این دارد ارزانی من به مأموریت شاهنشاه تعلیم دین مسیح را قبول فرموده و

خود را به او بسپارد.شاه با صدای سنگینی گفت: این کار هدیه ایست که گاهی فکر می کنم به شما اعطا به که ایست عالقه خاطر به نه ولی کنم خودم. سعادت خاطر به بلکه دارم، شما ولی گفت: و شد بلند خود جای از سپس نمی مملکت یک شاه که بدانید باید شما تواند تاج خود را به دیگری تسلیم کند. قبول وظیفه انسان که آنست مانند کاری چنین از سر کرده واگذار او به خداوند که را ای

خود رفع کند.که ندارد لزومی داد جواب فورا راهب تسلیم دیگری به را خود تاج شاهنشاه وظیفه من خود مانند افراد بعضی کنند، این مادی اموال و دارایی کلیه از دارند جهان صرفنظر کرده در راه خداوند خدمت کنند. ولی همان طور برای هر کسی شرایط مختلفی وجود دارد، پاداش های مختلفی نیز وجود دارد. بعضی به سمت وزارت می رسند و دیگران به نوکری و خدمتگزاری منصوب می شوند. شاهنشاه بر روی تخت خود باقی افتخارآمیز سلطنتی حتی و ماند خواهند مقام از نوری هاله چون داشت، خواهند و تابید بر تخت شاهنشاه خواهد خداوندی الطاف شاهنشاه از این تخت بر سراسر ایران

مانند چشمه حیاتی تجلی خواهد کرد.

Page 34: Simorgh Feb15 Issue12 Vol1

SIMORGH • Issue. 12دوشنبه 15 فوریه 2010 • سال اول • شماره 12 34

SIMORGH MAGAZINE • WWW.SIMORGHMAGAZINE.COM

داروخانهآشپزخانهیا

کابینت آشپزخانه شما پر از غذاهای انرژی بخش است که میتواند از بروز بیماریهاو صدمات جلوگیری کند

هر چه از دارچین بگوییم کم گفته ایم

مخصوصا دنیا، مردم غذایی رژیم به دارچین ی ادویه اخیر ی دهه چند در آمریکای شمالی راه یافته و بسیاری از غذاهای از پیش تهیه شده حاوی مقداری دارچین هستند، زیرا این ادویه طعم و مزه ی مطبوعی به غذا داده و کیفیت و ارزش غذایی آن مقام مخصوصی به غذاهای دیگر می دهد. دارچین هیچوقت فاسد نمی شود، ارزان است و ارزش های غذایی و دارویی مختلفی دارد. عده ی زیادی از مردم یا خوردن عصاره و و دارچین در غذاها پودر از استفاده دارچین، به مصرف چای کپسول دارچین عادت دارند. دو نوع دارچین وجود دارد. اولی که رنگ آن قهوه ای تیره است بیشتر در چین و کره مورد مصرف دارد. نوع دیگر که رنگ روشن تری دارد و به دارچین Zeylanicum معروف است مصرف کمتری دارد. از دارچین و پودر دارچین در کنترل قند خون، تقویت دستگاه گوارش و غیره استفاده می گردد. از نظر تغذیه مطالعات زیادی درباره ی دارچین به عمل آمده است. مثاًل تجویز حدود یک گرم از پودر دارچین در روز می تواند 18 تا 29 درصد از میزان قند خون کم نماید. در عین حال همین مقدار می تواند تا حدود 27 درصد از کلسترول بد خون بکاهد که رویهمرفته رقمی است بزرگ. مطالعات علمی در پاکستان و هلند نشان

می دهند که دارچین می تواند تا 14 روز پس از آخرین مصرف در بدن و بر روی قند خون موثر باشد.

حداقل 52 پروژه ی تحقیقاتی در سراسر دنیا بر روی دارچین و اثرات آن در کنترل قند خون به عمل آمده و همگی نشانگر این حقیقت هستند که دارچین نقش بسیار مهمی در سوخت و ساز قند خون و ترشح انسولین در بدن دارد و در کشورهایی که به هر طریقی

مردم آن از دارچین استفاده می نمایند میزان بروز بیماری قند کمتر است. در اینجا باید اشاره شود که افرادی که به بیماری قند دچار هستند و داروهای خوراکی و انسولین استفاده می کنند نباید در خوردن دارچین زیاده روی کنند و در ضمن موضوع را با پزشک خانواده در میان بگذارند زیرا مصرف زیاد دارچین به صورت عصاره و کپسول پایین آمدن سریع و شدید قند خون شود و در کنار و پودر و غیره ممکن است سبب

داروهای دیگر عوارض جانبی خطرناکی را به وجود آورد. روز در شده توصیه دارچین مقدار

قاشق )نصف گرم یک حدود این و باشد می چایخوری( گرم 3 روزی از نباید مقدار

تجاوز نماید. مصرف روش بهترین دارچین استفاده از چوب دارچین همراه و کرده دم صورت به چای است. در حال حاضر چای دارچین هم وجود دارد که حاوی مقدار قابل توجهی دارچین می

باشد.

دكتر پرویز قدیریان استاد دانشگاه مونتریال

کلروفیل مانع جذب سموم در بدن می شود

دانشمندان دانشگاه اورگان گزارش کرده اند که کلروفیل موجود در سبزیجات رژیم غذایی مانع جذب بسیاری از سموم مانند آفالتوکسین، سرطانزای قوی که به صورت کپک بر روی غذاهای گیاهی مانند بادام زمینی و غالت و حبوبات رشد می کند، می

شود و در نهایت از بروز ناهنجاریها، مخصوصًا سرطان جلوگیری می کند. در یک بررسی علمی گروهی از داوطلبان با مصرف مقداری آفالتوکسین و کلروفیل توسط آن و عملکرد نگردیده بدن جذب در آفالتوکسین مواد سمی دادند که نشان

کلروفیل خنثی می شود. است که آفالتوکسین مقداری به آلوده در حال رشد از کشورهای بسیاری غذای مصرف آن در درازمدت سبب ازدیاد بروز سرطان کبد می گردد. در بعضی از کشورهای به آلوده غذاهای تغذیه با مردم از باالیی درصد چین کشور از قسمتی و آفریقایی آفالتوکسین بیشتر از دیگران به سرطان کبد دچار می شوند و در نهایت به مرگ و میر

زودرس مبتال می گردند.

تقریبًا تمام گیاهان سبز دارای مقدار زیادی کلروفیل یا رنگ سبز موجود در بافت های گیاهی هستند. این ماده ی شیمیایی عالوه بر خنثی کردن بعضی از سموم که به همراه رژیم غذایی وارد بدن می شوند و جلوگیری از بروز سرطان، قادر است کبد و

روده ی بزرگ و دستگاه گردش خون را تمیز کند. افرادی که به خام خوری عادت دارند به خوبی می دانند که یکی از علل مهم سالم ماندن آنها نقش کلروفیل رژیم غذایی آنها است. کرفس، پیازچه، اسفناج، براکلی و غیره

حاوی مقدار قابل توجهی کلروفیل خوراکی هستند. دكتر پرویز قدیریان استاد دانشگاه مونتریال

رژیم غذایی مدیترانه از بروز سکته های قلبی و مغزی جلوگیری می کند

و سالمتی در مدیترانه غذایی رژیم اهمیت به دانشمندان که است سالی چند بهزیستی پی برده اند و هر روز نتایج جدیدتری در این مورد انتشار می یابد. این رژیم که از ترکیب سبزی و میوه، دانه های روغنی، زیتون و گوجه فرنگی و محصوالت آن و همچنین لبنیات درست شده در تقلیل بروز بسیاری از بیماریهای مزمن مانند بیماری های قلبی، سرطان، بیماری قند و غیره نقش دارد. این بار پژوهشگران چند دانشگاه در آمریکا طی مطالعه ی دامنه داری بر روی گروه بزرگی از بیمارانی که به بیماری های قلبی دچار بودند و برای مدتی از رژیم غذایی مدیترانه پیروی کرده اند، دریافتند که این رژیم تا 50درصد بروز سکته های قلبی و مغزی را کاهش می دهد و در نتیجه مانع مرگ و میر زودرس بیماران می شود. این گروه بزرگ با گروه دیگری از بیماران

که چنین رژیم غذایی را پیروی نمی کردند، مقایسه شده اند. این رژیم غذایی بسیاری از عوامل بروز و پیشرفت بیماری های قلب و عروق را کنترل و عملکرد آنها را خنثی می نماید. به عبارت دیگر رژیم غذایی مدیترانه سبب کاهش فشار خون باال، تنظیم قند خون، تقلیل استرس و کاهش وزن بدن می شود که هر یک به تنهایی و در کنار همدیگر در سالمت قلب و عروق نقش انکارناپذیر

دارند. حال اگر روش زندگی سالم و رژیم غذایی مخصوص قادر است 50 درصد از بروز سکته های قلبی و مغزی بیماران مبتال به بیماری های قلبی بکاهد، تصور کنید که اگر افراد سالم از بدو طفولیت و نوجوانی از چنین روش زندگی و عادت غذایی پیروی

نمایند چه زندگی سالم و ایده آلی خواهند داشت.

Page 35: Simorgh Feb15 Issue12 Vol1

Monday Feb. 15, 2010 • Vol. 1 • Issue. 12 35 سیمرغ • شماره 12

حسادت ،مخرب زندگی زناشوییحسادت چیست و حسود کیست؟

بیماری حسادت مبتال است همواره تصور به فردی که می کند حق با اوست و همه مردم دشمن او هستند و سر دیگران با خود ارتباطات در فکر این طرز دلیل به انجام نفس به اعتماد تدریج به .حسادت دچار مشکل می شود شما را از بین می برد و زندگی تان را به تباهی می کشاند. از هیچ چیز به طور کامل احساس رضایت و فرد حسود لذت نمی کند و حتی در شخص ایجاد اضطراب، خشم ، تنهایی، نفرت و ترس می نماید. بسیاری از افراد حسود خودشان متوجه بیماریشان نیستند اما باید با دقت در نشانه های روحی و جسمی ناشی از آن مراقب خود باشند. به طور کلی هیچ کس از ارتباط با یک فرد حسود لذت نمی برد، زیرا حسادت جذابیتها و محبت وجود فرد را از بین برده و او

را تبدیل به یک دشمن می سازد. بدترین به را مقابل اشاره طرف و آنها هر حرکت،حرف حالت ممکن تفسیر می کنند و موجب آزار خود و دیگران فرد ناتوانی و از ضعف ناشی واقع حسادت در شوند. می از را فرد مرور به که نقیضی و ضد احساسات و است

احساس اصلی خود دور می کند.

انواع حسادتحسادت کرد. تقسیم نوعکلی دو به می توان را حسادت

افراطی و حسادت بیمارگونه.یافته نوع اول از نظر علم روانشناسی نوع دوم تکامل از یکی در زیاده روی نوع اول یک نوع حقیقت است.در احساسات انسانی است که همراه با حس خود کم بینی و عدم اعتماد به نفس است. نوع دوم با ترس و وحشت مداوم می باشد.تحقیقات دور به واقعیت از کامال و است همراه نشان داده که این بیماری در مردان بیشتر دیده می شود. رفتارهایی چون تهمت، تهدید ، دعوا، جاسوسی و... نتیجه این بیماری می باشد که آسیب های جدی به روابط فردی

چه در زندگی زناشویی و چه در کار می زند.

تفاوت غبطه و حسادتفرد ممکن را میدهد نعمتی به دیگری وقتی که خداوند

است در برابر او یکی از دو برخوردزیر را داشته باشد: 1 – از خدا می خواهد که نعمتی همچون نعمت آن فرد به او نیز بدهد، این حالت را »غبطه« می نامند که قابل ستایش

است، زیرا انسان را به تالش بیشتر وامی دارد .2 – از خدا می خواهد که نعمت را از آن فرد بگیرد و در این راه نیز خود تالش می کند تا آن نعمت در دست آن قابل که دارد نام »حسد« حالت برود،این بین از شخص نکوهش است. به دلیل این احساس نا پسند فرد هر گونه به دیگری تا کند می را روحی و جسمی کالمی، تالش آن نعمت نرسد یا آن را از دست بدهد. در واقع به کوشش

مخرب درباره دیگران می پردازد.

حس حسادت در زندگی مشتركازدواج درست و پایه های یک نیست که قادر هیچ چیز اصولی را سست کند اما حتی همچین ازدواجی نیز نیازمند توجه و باز نگری های مداوم است.دنیای اطراف ما مملو از زندگی یک راحتی به توانند می که است مختلفی سموم ترین از خطرناک یکی و بپاشانند از هم را رویایی و زیبا این سموم » حسادت« می باشد.البته حسادت صفتی است که در همه انسانها وجود دارد ولی مهم این است که تحت کنترل باشد و بهآن اجازه پرواز بر فراز زندگی زناشوییمان

را ندهیم. طبق نظر روان شناسان، حسادت واکنش پیچیده ای است رابطه کنند حس که می دهند نشان را آن وقتی افراد و ارزشمندآنها مورد تهدید قرار گرفته است. فرد حسود همواره در ترس از دست دادن شریک زندگی خود است و به دلیل خود از متفاوتی های واکنش است ،ممکن حس این نشان می دهد.این واکنش ها می تواند شامل بروز بیماری، داد و بیداد کردن، خودخوری،گیر دادن های نادرست بر سر

مسائل کم اهمیت و... باشد.

SIMORGH MAGAZINE AUGUST 2009 • Issue.1

البته این گونه نیست که فرد حسود همیشه محکوم باشد. گاهی _خواسته یا نا خواسته_ فرد مقابل رفتار هایی را از خود بروز میدهد که باعث شعله ور شدن این آتش می شود و این مساله ممکن است با کالم یا رفتار نامناسب رخ دهد زیرا طرف مقابل حد و حدودش را رعایت نکرده است.این برخوردهای نادرست از سوی زوجین فشار زیادی را بر رابطه آنها وارد می کند اما اگر همسر شما رفتار و بر خوردهای معقولی دارد و شما باور دارید که بخش عمده عدم تعادل گردد می بر شما آمیز حسد های واکنش به زندگیتان

رعایت نکات زیر به شما کمک می کند.

1. مدام به خود یاد آوری کنید که همسرتان شما را دوست دارد و رفتار های محبت آمیز او را به یاد بیاورید.

2. سعی کنید ، هر هفته حداقل یک روز محیط رمانتیک دو نفره ای را برای خود فراهم کنید.

٣. هنگامی که آرام هستید از احساس خود به همسرتان بگویید و از او نیز کمک بخواهید تا در رفع این احساس نا

امنی به شما کمک کند.

بروز حسادت شما باعث به مسائلی که با خوش بینی .4را واقعیت اگر بپرسید، خودتان از و کنید نگاه می شوند،

ببینم، مساله چطور تفسیر می شود.

و بگیرید نظر در خود برای را متنوعی های برنامه .5نادرست های پردازی رویا به را شما تنهایی که نگذارید

ببرد.نویسنده : باور

Page 36: Simorgh Feb15 Issue12 Vol1

SIMORGH • Issue. 12دوشنبه 15 فوریه 2010 • سال اول • شماره 12 36

SIMORGH MAGAZINE WWW.SIMORGHMAGAZINE.COM

Page 37: Simorgh Feb15 Issue12 Vol1

Monday Feb. 15, 2010 • Vol. 1 • Issue. 12 37 سیمرغ • شماره 12

SIMORGH MAGAZINE AUGUST 2009 • Issue.1

بخـــوانیم وبیاموزیم

گلی سرخ برای محبوبم » جان بال نکارد« از روی نیکمت برخاست . لباس ارتشی اش را مرتب کرد وبه تماشای انبوه جمعیت که راه خود را از میان ایستگاه بزرگ مرکزی پیش می گرفتند مشغول شد. او به دنبال دختری می گشت که چهره او را هرگز ندیده .از بود اما قلبش را می شناخت دختری با یک گل سرخ سیزده ماه پیش دلبستگی اش به او آغاز شده بود. از یک کتابخانه مرکزی فلوریدا با برداشتن کتابی از قفسه ناگهان کلمات شیفته نه اما بود. یافته مسحور و شیفته را خود حاشیه در که مداد با هایی یادداشت شیفته بلکه کتاب صفحات آن به چشم می خورد. دست خطی لطیف از ذهنی اول باطنی ژرف داشت. در صفحه بین و هشیار و درون »جان« توانست نام صاحب کتاب را بیابد :دوشیزه »هالیس می نل« . با اندکی جست و جو و صرف وقت ، او توانست نشانی دوشیزه هالیس را پیدا کند. »جان« بری او نامه ی نوشت و ضمن معرفی خود از او در خواست کرد که به نامه نگاری با او بپردازد . روز بعد »جان« سوار بر کشتی شد تا برای خدمت در جنگ جهانی دوم عازم شود. در طول یک سال ویک ماه پس از آن دو طرف به تدریج با مکاتبه و نامه نگاری به شناخت یکدیگر پرداختند. هر نامه همچون دانه ی بود که بر خاک قلبی حاصلخیز فرو می افتاد و به تدریج عشق شروع به جوانه زدن کرد. »جان« در خواست عکس کرد ولی با مخالفت »میس هالیس« رو به رو شد . به نظر »هالیس« اگر »جان« قلبا به او توجه داشت دیگر شکل ظاهری اش نمی توانست برای او چندان با اهمیت باشد. وقتی سرانجام روز بازگشت »جان« فرا رسید آن ها قرار نخستین دیدار مالقات خود را گذاشتند: 7 بعد از ظهر در ایستگاه مرکزی نیویورک . هالیس نوشته بود: »تو مرا خواهم کالهم بر که سرخی رز روی از شناخت خواهی گذاشت.«. بنابراین راس ساعت 7 بعد از ظهر »جان » به را سخت دوست می قلبش که دنبال دختری می گشت

داشت اما چهره اش را هرگز ندیده بود.جوانی زن « بشنوید: « »جان زبان از را ماجرا ادامه - اندام وخوش قامت بلند آمد می من سمت به داشت های گوش کنار زیبا هایی حلقه در اش موهای طالیی ظریفش جمع شده بود چشمان آبی به رنگ آبی گل ها بود و در لباس سبز روشنش به بهاری می ماند که جان گرفته باشد. من بی اراده به سمت او گام بر داشتم کامال بدون توجه به این که او آن نشان گل سرخ را بر روی کالهش پر لبخند با . لب هایش نزدیک شدم او به اندکی ندارد. »ممکن گفت آهستگی به اما شد گشوده هم از شوری است اجازه بدهید من عبور کنم؟« بی اختیار یک قدم به او نزدیک تر شدم و در این حال میس هالیس را دیدم که تقریبا پشت سر آن دختر یستاده بود. زنی حدود 40 ساله با موهای خاکستری رنگ که در زیر کالهش جمع شده بود . اندکی چاق بود مچ پای نسبتا کلفتش توی کفش های بدون پاشنه جا گرفته بودند. دختر سبز پوش از من دور شد و من احساس کردم که بر سر یک دوراهی قرار گرفته ام از طرفی شوق تمنایی عجیب مرا به سمت دختر سبزپوش فرا می خواند و از سویی عالقه ای عمیق به زنی که روحش مرا به معنی واقعی کلمه مسحور کرده بود به ماندن دعوت پریده و با صورت رنگ و بود او آن جا یستاده می کرد. و رسید می نظر به وموقر آرام بسیار که اش چروکیده درخشید. می مهربانی از که گرم و خاکستری چشمانی دیگر به خود تردید راه ندادم. کتاب جلد چرمی آبی رنگی به حساب معرفی من نشان واقع در که داشتم در دست کار در دیگر عشقی که دانستم لحظه همان از آمد. می نخواهد بود. اما چیزی بدست آورده بودم که حتی ارزشش از عشق بیشتر بود. دوستی گرانبها که می توانستم همیشه به او افتخار کنم . به نشانه احترام وسالم خم شدم وکتاب را برای معرفی خود به سوی او دراز کردم . با این وجود وقتی شروع به صحبت کردم از تلخی ناشی از تاثری که در کالمم بود متحیر شدم . من »جان بال نکارد« هستم وشما هم باید دوشیزه »می نل« باشید . از مالقات با شما بسیار

خوشحالم ممکن است دعوت مرا به شام بپذیرید؟ به و شد گشوده هم از شکیبا تبسمی با زن آن چهره آرامی گفت« فرزندم من اصال متوجه نمی شوم! ولی آن خانم جوان که لباس سبز به تن داشت و هم اکنون از کنار ما گذشت از من خواست که این گل سرخ را روی کالهم بگذارم وگفت اگر شما مرا به شام دعوت کردید باید به شما منتظر خیابان آن طرف بزرگ رستوران در او که بگویم

شماست . او گفت که این فقط یک امتحان است! طبیعت حقیقی یک قلب تنها زمانی مشخص می شود که

به چیزی به ظاهر بدون جذابیت پاسخ بدهد.

اعتراض نكردم شعری از برتولت برشت

)Bertolt Brecht آلمانی: )به برشت برتولت )1۹56 اوت 14 درگذشته - 18۹8 فوریه 10 )زاده آلمانی شاعر و تئاتر کارگردان و نمایشنامه نویس

سوسیالیست و کمونیست بود.او را بیشتر به عنوان نمایشنامه نویس و بنیانگذار تئاتر حماسی، و به خاطر نمایشنامه های مشهورش می شناسند. اما برتولت برشت عالوه بر این که نمایشنامه نویسی موفق و کارگردانی بزرگ بود، شاعری خوش قریحه نیز بود و شعر ها، ترانه ها و تصنیف های پر معنا و دل انگیز

بسیاری سرود.از پیش و سالگی 15 در را شعرهایش سرودن او نمایشنامه نویسی آغاز کرد و نخستین سروده هایش را بین سالهای 1۹14 تا 1۹17 سرود و آنها را در نشریات به که هنگامی ،1۹18 سال در کرد. منتشر محلی خدمت سربازی اعزام شد افزون بر کار در بیمارستان نواختن با را همراه نظامی پشت جبهه، سروده هایش گیتار برای سربازان می خواند و آنها را مجذوب نوای

گرم و سرود دلنشین خود می کرد.او آثار مهم ترین از را برشت نمایشی شعرهای صورت به که هستند شعرهایی اینها دانسته اند. و او شده نمایشنامه های وارد ترانه یا تصنیف سرود، به مناسبت های موضوعی خاص یا برای غنا بخشیدن به موضوع و افزایش اثرگذاری، به صورت پیش درآمد، این آورده شده اند. متن میان در یا موخره میان پرده، شعرها اغلب طنزآمیز یا هزل آمیز هستند و زیر پوسته کننده آگاه و جدی بسیار مفاهیم خود شوخ طبعانه داشته و پیام رسان ایده های نقادانه و اجتماعی برشت هستند. بیشتر نمایشنامه های برشت دربرگیرنده یک یا

چند سرود، ترانه و شعر است.

اول به سراغ یهودی ها رفتند من یهودی نبودم، اعتراضی نکردم . پس از آن به لهستانی ها حمله بردند

من لهستانی نبودم و اعتراضی نکردم . آن گاه به لیبرال ها فشار آوردند

من لیبرال نبودم، اعتراض نکردم .سپس نوبت به کمونیست ها رسید

کمونیست نبودم، بنابراین اعتراضی نکردم . سرانجام به سراغ من آمدند

هر چه فریاد زدم کسی نمانده بود که اعتراضی کند.

برای درج آگهی در مجله سیمرغ با ما

تماس بگیرید613.292.6181

Page 38: Simorgh Feb15 Issue12 Vol1

SIMORGH • Issue. 12دوشنبه 15 فوریه 2010 • سال اول • شماره 12 38

09 Caliber SXT• Load, A/C, Auto• st: 28895• km: 57252$12,850$101***Bi-weekly

$87*Bi-weekly

GREAT VEHICLES UNDER

LARGEST USED CAR DEALER IN EASTERN ONTARIO AND WESTERN QUEBEC.

Disclaimer: Bi weekly payments include taxes. Vehicles may not be exactly as shown. Freight and reconditioning (if any) included. †Prices do not include taxes and license. *60 month (130 payments) ** 72 months (156 payments at 8.90% annual rate (OAC) $0 down, *** OAC for 84 months (182 payments) at 8.9% (minimum $10,000) all included, $0 down. **** OAC minimum $10,000 financing 12 to 84 months at fixed rate starting at 8.9% open loan 2nd chance financing not eligible for $500 bank commission (Wells, Fargo, HSBC)Details at Mega Automobile.

1261 St. Joseph Boulevard North, Gatineau, Quebec 819-770-2277Monday - Friday 9am-9pm . Saturday 9am-5pm . Sunday 10am-4pm

††Get $1000 cash back on selected vehicles with our dealer plan financing.

$10,000$10,000

08 Prius Hybrid• Load, A/C, Auto• st: 28330• km: 81618$18,850$148***Bi-weekly

06 Lincoln Zephyr• Load, A/C, Lthr• st: 29014• km: 56801$17,850$184*Bi-weekly

07 Benz B200• Load, A/C• st: 29011• km: 36407$19,840$176**Bi-weekly

06 Honda CR-V• 4WD, Load, A/C• st: 28602• km: 100596$15,450$159*Bi-weekly

08 KIA Sorento• Load, A/C, Auto• st: 28495• km: 19332$19,850$156***Bi-weekly

09 Focus SE• Load, A/C, Auto• st: 28898• km: 34339$12,950$102***Bi-weekly

09 Elantra GLS• Load, A/C, Auto• st: 28742• km: 33159$13,950$110***Bi-weekly

05 Nissan X-Trail SE• 4WD, Load, Roof, Auto• st: 27840• km: 94422$14,470$149*Bi-weekly

06 Subaru Forester• AWD, Load, A/C• st: 28687• km: 69636$15,850$163*Bi-weekly

07 Matrix XR• Load, A/C, Auto• st: 26930• km: 57850$15,980$142**Bi-weekly

06 Nissan Murano S• AWD, Load, A/C• st: 28931• km: 71266$19,950$206*Bi-weekly

08 KIA Rondo EX• Load, A/C, Auto• st: 28667• km: 44300$14,950$117***Bi-weekly

06 Pontiac Torrent• Load, A/C, Auto• st: 28564• km: 76512$12,950$133*Bi-weekly

06 Saturn VUE• Load, A/C, Auto• st: 28926• km: 81063$10,850$121*Bi-weekly

09 Sienna LE• Load, A/C• st: 28371• km: 36415$27,880$219***Bi-weekly

07 Mazda3• A/C, Auto• st: 29056• km: 66923$11,650$113**Bi-weekly

08 Grand Caravan• Stow N Go, Load, A/C• st: 28835• km: 63025$15,850$124***Bi-weekly

06 Honda Pilot EX• 4WD, Load, A/C• st: 28542• km: 65095$23,950$247*Bi-weekly

07 Corolla CE• Load, A/C, Auto• st: 28867• km: 49461$12,860$114**Bi-weekly

05 Toyota Echo• A/C• st: 28551• km: 92843

$7,850$105*Bi-weekly

05 Pontiac Montana• Load, A/C• st: 90564-B• km: 76478$9,450

$87***Bi-weekly

06 Ford F-150 Triton• Load, A/C• st: 29030• km: 77085$16,750$173*Bi-weekly

05 Pontiac Vibe• 4 snow tires, A/C• st: 28271• km: 82608$10,550$117*Bi-weekly

08 Hyundai Accent• Load, A/C, Auto• st: 28520• km: 62070$10,950$95***Bi-weekly

06 Fusion SE• Load, A/C• st: 28935• km: 72557$11,650$130*Bi-weekly

08 KIA Spectra• Load, A/C, Auto• st: 28902• km: 62671$9,980

$100*Bi-weekly

05 Malibu MAXX LT• Load, A/C, Roof, Auto• st: 90564-B• km: 76478$8,950

$76*Bi-weekly

08 Nissan Versa• Load, A/C, Auto• st: 28669• km: 57882$11,950$104***Bi-weekly

07 Nissan Xterra• 4WD, Load, A/C• st: 28383• km: 61835$23,850$212**Bi-weekly

08 Santa Fe GLS• 4WD, Load, A/C, Auto• st: 28374• km: 61951$20,950$164***Bi-weekly

09 Lancer• Load, A/C, Auto• st: 29104• km: 24789$14,950$117***Bi-weekly

05 Nissan Sentra SE• Load, A/C• st: 28859• km: 101393$6,840

$104*Bi-weekly

06 Pontiac G6• Load, A/C, Auto• st: 28959• km: 71693$9,350

$78*Bi-weekly

07 Honda Accord• Load, A/C, Auto• st: 26400• km: 64120$17,950$159**††

Bi-weekly

06 Impala LT• Load, A/C• st: 27601• km: 47157$11,960$133*††

Bi-weekly

06 Sebring LTD Convert• Load, A/C, Lthr, Auto• st: 27530• km: 61940$14,980$154*††

Bi-weekly

06 Equinox LT• AWD, Load, A/C, Roof• st: 27559• km: 78981$14,950$154*††

Bi-weekly

08 Suzuki Swift• Auto, A/C• st: 28906• km: 68936$8,960

$82***Bi-weekly

08 Cobalt LS• A/C, Auto• st: 27416-A• km: 67002$9,450

06 Mazda5• Load, A/C• st: 27532• km: 61023$14,970$154*††

Bi-weekly$89*††

Bi-weekly

05 Chevrolet Aveo• Load, A/C, Auto• st: 27413• km: 65876$7,980

$77*††

Bi-weekly

05 Pontiac Wave• Load, A/C• st: 27575• km: 74681$6,960

06 BMW 325 XI• Load, A/C, Auto, Roof• st: 28306• km: 68321$29,950$309*Bi-weekly

07 Honda Fit• Load, A/C Auto• st: 29062• km: 77391$10,970$107**Bi-weekly

08 Sonata• Load, A/C, Auto• st: 28354• km: 64132$12,850$101***Bi-weekly

Page 39: Simorgh Feb15 Issue12 Vol1

Monday Feb. 15, 2010 • Vol. 1 • Issue. 12 39 سیمرغ • شماره 12

SIMORGH MAGAZINE AUGUST 2009 • Issue.1

اولی رو میذارن جلوی جوخه اعدام. فرمانده فریاد می زنه: جوخه... آماده... هدف...یهو اعدامی داد می زنه: زلزله!!! همه سربازان فرار می کنند و خودشون رو روی زمین

می اندازند و اعدامی هم فرار می کنه.دومی رو میذارن جلوی جوخه اعدام. فرمانده فریاد می زنه: جوخه... آماده... هدف...یهو اعدامی فریاد می زنه: طوفان!!! همه سربازان فرار می کنند برن محل امنی پناه

بگیرن و اعدامی هم فرار می کنه.آماده... جوخه... زنه: می فریاد فرمانده اعدام. جوخه جلوی میذارن رو سومی

هدف...یهو اعدامی فریاد می زنه: آتش!!!

مادر و بچه جلوی قفس میمونه...

بچه: مامان این میمونه شبیه عمه کبری است.مادر: وای! عزیزم اگر به گوشش برسه خیلی ناراحت میشه ها.

بچه: مامان من خیلی یواش گفتم ، میمونه نشنید!

یارو تو پارک به نامزدش میگه: عزیزم اگه این درخت کاج زبون داشت االن به ما چي میگفت؟

نامزدش میگه اگه زبون داشت میگفت کره خر من زردآلوام نه کاج! ...

از غضنفر مي پرسن: شهر شما چند ماه از سال سرده؟ میگه: چهارده ماه!

مي گن: چطوریه، سال که دوازده ماه بیشتر نیست!؟ مي گه: آخه تا دو ماه بعد ازعیدم اینجا سرده!

لطیفه های خودمانییه روز چندنفربراي بازدید وارد تیمارستان مي شوند. مي بینند یك نفر هی میگه او اینقدر مریم مریم مي کنه؟ جواب مي دهند که »مریم مریم« مي پرسند چرا عاشق مریم بوده ولي بهش نمي رسه. جلوتر میرن مي بینند یك نفر دیگه هم هی میگه »مریم مریم« . مي پرسند این یکی برای چی مریم مریم مي کنه؟ میگن آخه

همون مریم رو دادنش به این!

مرد احساس را خلق کرد و زن عشق را, مرد زندگی را کشف کرد و زن خوبی را, مرد پول را کشف کرد و زن خرید را ! از آن پس مرد چیزهای زیادی را کشف کرد

ولی زن هنوز در حال خرید است .

محکوم به اعدام: آخرین آرزوم اینه که پسرم را ببینم.دادستان: اشکال نداره، پسرت کجاست؟

محکوم: من هنوز ازدواج نکرده ام!

معلم: چرا »رفته هستم« غلط است؟شاگرد: آقا اجازه، برای اینکه شما هنوز نرفته هستید!

آن دستیابي و اي هسته انرژي عرصه در ایراني دانشمندان آمیز افتخار پیروزي عزیزان به اورانیوم غني شده رو ولش کن ...خودت چه طوري؟

پسرک دوان دوان به خانه آمد و به مادرش گفت:مامان پنجاه تومن بهم بده تا به یه مرد فقیر بدم.

مادر پنجاه تومان به پسرک داد و پرسید:حاال اون مرد فقیر کجاست؟پسرک پاسخ داد: سرکوچه است. داره بستنی می فروشه.

Page 40: Simorgh Feb15 Issue12 Vol1

SIMORGH • Issue. 12دوشنبه 15 فوریه 2010 • سال اول • شماره 12 40

SIMORGH MAGAZINE • WWW.SIMORGHMAGAZINE.COM

عمودي: 1- صورت فلکي بره – خالق کتاب معروف آرزوهاي برباد رفته 2- برابر و مساوي - باج، حق حساب – دردها 3- از اقیانوس ها – منسوب به شست - پانصد هزار – ضمیر متکلم وحده 4- آتشدان حمام – شاهد – گاو کوهي – چاي فرنگي 5- ابرنزدیک به زمین – دشمن پنیر – عدد مجهول – رودي درا روپا 6- راسته – هر یک از قسمت هاي فیلم – سست و بي اساس 7- عهد و روزگار – بیتابي و اضطراب – مرحله اي از یک مسابقه 8- از کشورهاي عربي – وسیله اي براي جلوگیري از ورود مگس و پشه – باراني خزده - تعجب خانم ها 9- عملي در کشاورزي – شاهکار محمدبن جریر طبري – روح انساني 10 - دل آزار کهنه- لوطي و الت – دایر و برقرار – نمایش توأم با موسیقي و رقص 11 - به هرحال، در هر صورت – جو – ابزاري هندسي براي رسم زاویه قائمه 12 - حیل هگر – مراقب – رز مکننده، جنگنده 13 - ا ز سنگهاي قیمتي – باغ شداد – مدت زمان معیني براي مکالمات تلفني – دوستي 14 - بدي – داناي علم و ادب – شادي و طرب – از گازهاي سمي -15 پسوند نسبت و اتصاف – از صفات خداوند – مساعدت – کوشش 16 - وسیل هاي براي هوانوردي – گیاهي از تیره گزنه ها و از دسته شاهدانه ها – وسیله ورزشي در زورخانه -17 اختراع سوبرر – گستردني روزهاي

باراني

• جدول کلمات متقاطع

اعداد 1 تا 9 را طوری در سطرها و ستونهای این جدول قرار دهید که هر عدد فقط یکبار تکرار شود. ضمن اینکه در هر مربع کوچک نیز اعداد 1 تا 9 نیز باید فقط یک بار تکرار شوند. برخی از اعداد را برای راهنمائی شما در جدول قرار داده ایم.

افقی:1- معروفترین اثر پلوتارك یوناني - فلزي مرکب از آهن و زغال با حدود 5% کربن 2- یکي از احکام پنج گانه تکلیفي نقاشي یا دار ساده آجرلعاب – لهستان پایتخت کشور –دوران پرستیدني - شکافنده – آتي روز – زبان شده 3- جاهلیت 4- عزیز عرب – خیمه گردي که به یک ستون برپا باشد – وسیله اي براي رفت و روب – چلچراغ -5 یکي از خواهران برونته – مقیاس وزن براي مایعات برابر با چهار لیتر – از سازها – صفحه نقاشي 6- پوسته هاي سفید رنگ یک ششم چیزي فهمانیدن، حالي کردن – در موي سر – 7- ابزاري براي حروفچیني دستي –ا ز دعاهاي معروف –

سیم فرنگي -8 آش ماه رمضان – مرکز مازندران – سبیل- شهري کهن و مذهبي نزدیک تهران 9- میل و خواهش –ا ز آثار معروف و ماندگار حکیم ناصرخسرو – گل نومیدي کاشف الکل 11 - کم پزشک – بزه – 10 -عدد روستا – خودنویس براي مارك معروفترین – نژاد و اصل – عقل حمایت کننده – از درجات نظامي – 12 - آشکار و هویدا 13 - رشته کوهي در ایران – بلي، بله – گاوچران گیالني – محله اي در غرب تهران 14 - ا ز شهرهاي استان فارس – پاندول – مرکز خرید و فروش سهام – عالمت بیماري 15 - سرما – پراکنده شدن – طرف و پهلو – ابزاري بین موتور و گیربکس اتومبیل 16 - حاصل درخت – فرمان روا – زمان

به دنیا آمدن 17 - معدن – رماني معروف از مارك تواین

Page 41: Simorgh Feb15 Issue12 Vol1

Monday Feb. 15, 2010 • Vol. 1 • Issue. 12 41 سیمرغ • شماره 12

SIMORGH MAGAZINE AUGUST 2009 • Issue.1

کمی فکر کنیم...

ازبین عزیزانی که پاسخ تست هوش مجله را صحیح حل کرده و به دفتر مجله و یا آدرس ایمیل :

[email protected]ارسال نمایند، یک نفر به قید قرعه انتخاب و یک

هدیه ارزنده تقدیم میگردد.

هقباسمو سرگـــرمی

سوال اول

طنز: تعریف اقتصاد

چه کسی دروغگوست و چه کسی راستگو؟شخصی وارد اتاقی می شود که در آن سه نفر نشسته اند که یا راستگو و یا دروغگو اند.

یا هستی دروغگو »تو که پرسد می اول نفر از را او جوابی می دهد که شخص جواب و راستگو؟« نمی شنود.از نفر دوم می پرسد که نفر اول چه گفت و نفر دوم که نفر اول گفت: »دروغگو هستم.« و بعد نفر

سوم به شخص می گوید که نفر دوم دروغگو است.چه کسی راستگو و چه کسی دروغگو است؟

داریم. تبر و سوهان و چکش تعدادی کارگاهی در اگر توازن نسبی این ابزار در حاالت 1 و 2 زیر برقرار باید را ابزار این از کدامیک ، حالت سوم در ، باشد توازن دوباره تا کنیم اضافه یا چپ راست در سمت

برقرار گردد؟

معماهای شماره 12

پاسخ صحیح این معماها توسط آقای وحید قاسمی برای ما ارسال شده بود که ضمن تبریک، یک عدد بلیط کنسرت ابی نیز تقدیم

ایشان گردید.

جواب معماهای شماره 11

قرار 6 عدد ، سوال عالمت بجای بنابراین . است 15 با برابر اعداد از ستون هر عددی مجموع اول: معمای میگیرد.

معمای دوم: اگر از ساعت باالیی شروع گرده و در جهت خالف حرکت عقربه های ساعت حرکت کنیم ، عقربه ساعت شمار اول 1 ساعت ، بعد 2 ساعت ، بعد 3 ساعت... به عقب حرکت می کند و عقربه دقیقه شمار فقط 10

دقیقه در هر بار به سمت جلو حرکت می کند. پس عقربه دقیقه شمار در ساعت پائینی بر روی 5 قرار میکیرد.

سوال دوم

اقتصاد ساده گاوی : دو تا گاو ماده دارین ... یکیش رو میفروشین و یه گاو نر میخرین ... به تعداد گاوهای شما افزوده میشه و اقتصاد رشد میکنه ... پول براتون

همینطور سرازیر میشه و میتونین به بازنشستگی و استراحت بپردازین ... اقتصاد هندی : دو تا گاو ماده دارین ... اونها رو میپرستین و عبادت میکنین !

اقتصاد پاکستانی : هیچ گاوی ندارین ... ادعا میکنین که گاوهای هندی مال شما هستن ... از آمریکا طلب کمک مالی میکنین ... از چین طلب کمک نظامی آلمان از ... تانک و توپ ایتالیا از ... جنگی هواپیماهای انگلیس از ... میکنین تکنولوژی ... از فرانسه زیردریایی ... از سوییس وام بانکی ... از روسیه دارو ... و از ژاپن تجهیزات ... با تمام این امکانات گاوها رو میخرین و بعد ادعا میکنین که توسط

جهان مورد استثمار قرار گرفتین !

اقتصاد آمریکایی : دو تا گاو ماده دارین ... یکیش رو میفروشین و دومی رو تحت فشار مجبور میکنین که به اندازه ۴ تا گاو شیر تولید کنه ... وقتی گاوتون افتاد و مرد اظهار تعجب و شگفتی میکنین ... تقصیر رو گردن یه کشور گاودار میاندازین و بعد طبیعتا اون کشور یه خطر بزرگ برای بشریت به حساب میاد ... یه جنگ برای

نجات جهان به راه میاندازین و گاوها رو به چنگ میارین !

چون میزنین اعتصاب به دست ... دارین ماده گاو تا دو : فرانسوی اقتصاد میخواین سه تا گاو داشته باشین !

اقتصاد آلمانی : دو تا گاو ماده دارین ... اونها رو تحت مهندسی ژنتیک قرار میدین ... بعد گاوهاتون 1۰۰ سال عمر میکنن و ماهی یه وعده غذا میخورن و خودشون

شیرشون رو میدوشن !

اقتصاد انگلیسی : دو تا گاو ماده دارین ... که هر دو تاشون جنون گاوی دارن !

اقتصاد ایتالیایی : دو تا گاو ماده دارین ... نمیدونین که اونها کجا هستن ... پس بیخیال میشین و میرین سراغ ناهار و شراب و استراحتتون

خودتون مال هیچکدومشون ... دارین ماده گاو تا ۵۰۰۰ : اقتصاد سوییسی نیستن ... از کشورهای دیگه پول میگیرین که دارین گاوهاشون رو نگه میدارین !

نو طراحی ژنتیکی میکنین از اونها رو ... تا گاو ماده دارین : دو اقتصاد ژاپنی ... هیکل گاوهاتون یکدهم اندازه طبیعی میشه و 2۰ برابر معمول هم شیر تولید میکنن ... بعد شونصد تا کارتون و عکس برگردون و آدامس با شخصیت گاوهاتون با چشمهای درشت میسازین و اسمش رو میذارین Cowkemon و توی تمام

جهان پخش میکنین و میفروشین !

اقتصاد روسی : دو تا گاو ماده دارین ... اونها رو میشمرین و متوجه میشین که ۵ تا گاو دارین ... اونها رو دوباره میشمرین و میفهمین که ۴2 تا گاو دارین ... اونها رو دوباره میشمرین و متوجه میشین که 1۷ تا گاو دارین ... یه بطری ودکای دیگه باز

میکنین و به خوردن و شمردن ادامه میدین !

اقتصاد چینی : دو تا گاو ماده دارین ... ۳۰۰ نفر آدم دارین که گاوها رو میدوشن ... بعد ادعا میکنین که سیستم استخدامی و شغلی کاملی دارین و تولیدات گاویتون در سطح باالیی قرار داره و هر کس رو هم که آمار واقعی رو بیان کنه بازداشت

میکنین!

اقتصاد ایرانی : دو تا گاو ماده دارین که هر دو تاشون از باباتون به ارث رسیده ... یکیش رو دولت بابت عوارض و مالیات و خمس و زکات و سهم صدا و سیما و سهم بنیادهای مختلف و ... ضبط میکنه ... دومی رو هم قربونی میکنین و نذر قبولی توی دانشگاه و ازدواج موفق و شغل خوب و بدن سالم و عقل درست و حسابی و ... و

غیره می کنین ! و اقتصاد کماکان فلج می مونه

Page 42: Simorgh Feb15 Issue12 Vol1

SIMORGH • Issue. 12دوشنبه 15 فوریه 2010 • سال اول • شماره 12 42

SIMORGH MAGAZINE • WWW.SIMORGHMAGAZINE.COM

شما تاکنون با یکي از دوستانتان در مسیري همراه و همگام بودید اما به نظر مي رسد این روزها دوست شما راه جدیدي براي خود برگزیده است. اگرچه ممکن است شما به خود این اجازه را بدهید که از نقشه هاي خود براي باقي ناشناخته مي تواند این اما بپوشید، چشم لحظاتي بماند. این مهم نیست که این کشش و جذابیت به کجا منجر خواهد شد)یا اینکه اصال به نتیجه اي نرسد(، امروز را به خودتان خوش بگذرانید و شادماني و سبکباري را

چاشني زندگي خود کنید

شما ممکن است امروز با فعالیت هاي غیر منتظره اي که نباشید پذیر انعطاف آنقدر کنید سعي شوید، مواجه انگیزه هاي بدهید. را تان اطرافیان پاسخ همه بخواهید قبل مي کند ایجاد شما برنامه هاي در را تغییري شما مي کشد. را شما انتظار چیزي چه بدانید حتي اینکه از نشان واکنشي نشنیده اید را داستان تمام که تازماني هدف کردن پیدا براي خود راه از آن از بعد و ندهید خود منحرف شوید، حتي اگر بواسطه بیان ایده هاي تان

هیجان زده شوید.

اگر به نظر تان مي رسد روز شما تحت کنترل تان است، انرژي خود را براي تغییر اتفاقات روزمره هدر ندهید. شما ممکن است اعتقاد داشته باشید که آن چیزي که برایتان در راه است به بهترین وجه براي شما مقدر خواهد شد.اما موقعیت خود با بکنید را آنچه که فکرش از بیش شما سازگار هستید. پس اجازه ندهید که احساس نارضایتي و ناامني در مورد مسائل روزمره باعث شود که شما احساس اتفاقات و حوادث بر اگر نهایت، در باشید. داشته بدي

غلبه کنید خوشي و شادماني را تجربه خواهید کرد.

کمي برایتان است ممکن تعطیل روزهاي این در درگیري و اختالف بوجود آید چرا که کسي که همواره براي تان دردسر ایجاد مي کرد این روزها دوباره سر راه برایتان مشکل به نظر مي رسد که و قرار مي گیرد شما افتاد نخواهد اتفاق واقعا قضیه این اما ساز خواهد شد. چرا که امتحاني بیش نیست. وظیفه خود را براي حل این بحران انجام دهید ، حتي اگر نمي خواهید که احساسات

خود را براي دیگري بیان کنید.

با وجود اینکه احساسات مشتاقانه اي اکنون حول شما مي چرخند اما شما نمي خواهید بفهمید که آنها چیستند و همین باعث مي شود که نتوانید در مسیر شاد و موفقي قدم بردارید. اگر بخواهید این کار را براي مدت طوالني انجام دهید برایتان مشکل ساز خواهد شد، اما این مي تواند دقیقا همان راهي باشد که الزم است شما و خانواده تان انتخاب

کنید تا از حوادث ناراحت کننده روز غافل شوید.

تا کرده اید کار سخت چقدر امروز که نیست مهم روزتان را به روزي کامل و عالي تبدیل کنید، مسئله اي پیش مي آید که به نظر نادرست مي رسد و شما را از راه تان منحرف مي کند. احتماال باید در قبال شخصیتي که امروز از خود نشان دادید تا امروز را به روزي عالي تبدیل کنید جوابگو باشید. به جاي اینکه روي چیزهایي تمرکز کنید که بسیار کم اهمیت و جزیي به نظر مي رسند، درست این است که وارد کار شوید و آن را انجام دهید تا اینکه در

انجام آن تعلل کنید.

فروردین

مردادتیر

خرداداردیبهشت

شهریور

این درست نیست که شما کاري را بیشتر از توان خود انجام دهید فقط به خاطر اینکه دیگران احساس راحتي کنند و از تعطیالت خود لذت ببرند. به یاد داشته باشید که امسال مي تواند سال متفاوتي براي شما باشد؛ شما مي توانید صاحبخانه بسیار خوبي باشید و در عین حال به فکر نیازهاي خود نیز باشید. هیچ کس شما را به خاطر اینکه گامي به عقب برداشته اید مقصر نمي داند، پس به خود اجازه ندهید با افراط و تفریط هاي امروزتان خود

را بدریا بیفکنید.

اگر احساس مي کنید که در این تعطیالت چیزي را کم دارید، ممکن است بخواهید بیش از حد جبران آن کمبود را بکنید و در انجام آن اغراق کنید. اما این کار زیاد مفید نیست و باعث هم نمي شود کسي احساس بهتري داشته گناه احساس بر که است این به خاطر فقط این باشد. خود سرپوش بگذارید. به جاي اینکه وانمود کنید که هر چیزي مانند سال قبل است، دلیل این تفاوت را بفهمید. دانستن و پذیرفتن حقیقت بهترین کاري است که همه

مي توانند انجام دهند.

دیگر روزهاي برخالف امروز شما روحیات و اخالق است و اگر بخواهید تالش کنید که از بروزاحساسات تان جلوگیري کنید ممکن است این اوضاع را بدتر هم بکند. است، پیش در تغییرات شدید بگویید که شما مي توانید اما مي دانید که االن نمي خواهید با آن روبرو شوید. انکار باشد ساز چاره مي تواند معدودي روزهاي براي کردن که چرا بزنید گول را خود نمي توانید مدت دراز در اما

نمي توان از تغییرات پیش رو اجتناب کرد.

خیال بافي هاي شما ممکن است امروز گردشي پرماجرا براي تان به ارمغان آورده و باعث شوند که دراین گردش کلي تفریح کنید اما این نباید باعث شود که آنها را درست زیادي اگر که است این شما مشکل بپندارید. واقعي و در تصورات خود غرق شوید که احساس کنید این تقدیر چشمان جلوي که چیزي هر است ممکن و شماست این روي دیگري باشید، تغییر دهد. مواظب را شماست

از خیاالت و تصورات شماست.

بدي اتفاق که کنید فکر این به مدام بخواهید اگر دهد، رخ است ممکن لحظه هر و است وقوع حال در نمي توانید آرام باشید. این چیزي است که گردش ماه به اورانوس ناپایدار به شما مي گوید. این اتفاق زودگذرنیست؛ زیادي اگر ناپایداري است. و تغییر از مسئله ترس شما بخواهید به خیاالت و تصورات خود بچسبید، آنها شکننده شده، زیر فشار ترك بر مي دارند. اما گر اجازه دهید که جریان داشته و در حال جذر و مد باشند، با تغییرات بیروني

کاهش یافته و در کارتان انرژي تازه اي خواهید گرفت.

اگر چه ممکن است احساس کنید به آخرین اهداف و درجه هاي واقعیت چسبیده اید، اما رویاهایتان ممکن است رشد کنند و به طور موقت بر شما غلبه کنند. یک تصور زیبا براي خود ایجاد کنید- عاشقانه یا معنوي- مي تواند باید شما اما باشد. بخش لذت و آور نشاط اي تجربه از پیش رفتن و جلو رفتن راهي براي غلبه بر ترس تان در مسیري جدید پیدا کنید. نگران نباشید؛ حتي در دریاي خیاالت تان غرق شدید مطمئن باشید به زودي به ساحل

نجات دست خواهید یافت.

آذر آبان مهر

اسفندبهمندی

:: طالع بینی و فال شما ::

Page 43: Simorgh Feb15 Issue12 Vol1

Monday Feb. 15, 2010 • Vol. 1 • Issue. 12 43 سیمرغ • شماره 12

SIMORGH MAGAZINE AUGUST 2009 • Issue.1

شماره تلفن های مشاغل و موسسات ایرانی در شهر اتاوا – کانادا

آژانس مسافرتی

تعمیرات اتومبیل

امور مالی

مشاور امالک

چاپخانه

دندان پزشک

دی جی

رستوران

سالن عروسی

عکاسی

فروشگاه مواد غذائی

قنادی

فرش فروشی

Parsia Travel : Tel: (613) 230 - 8228

Arts Body Shop : Tel: (613) 237 - 2102Max Auto : Tel: (613) 728 - 9884Car Wash Online: Tel: (613) 746-5000

Ali Manoussi : Tel: (613) 866 - 4050www.manoussi.com

Bijan Fard : Tel: (613) 232 -1432 x. 202

Digital Zone Media CentreTel: (613) 806 - 0417 - (613) 292-6181www.prints4you.com

Dr. Farid Shojaee : Tel: (613) 216 - 2016

DJ Shahriar : Tel: (613) 292 - 6181

Persian Cuisine Express : Tel: (613) 235 - 1010Saffron Restaurant:Tel: (613) 789 - 0818Yasseen Halal PizzaTel: (613) 216 - 4655Silk Road RestaurantTel: (613) 741 - 7888

West Carleton Banquet Hall: Tel: (613) 831 - 6471

Saeed Karimian Tel: (613) 797 - 9028www.saeed-karimian.ca

Arya Food Market Tel: (613) 594 - 3636

Shiraz Grocery StoreTel: (613) 563 - 1207

Alpha Food Market Tel: (613) 238 - 3837

Nima BakeryTel: (613) 565 - 6156

Terry’s Oriental Rug GalleryTel: (613) 220 - 6593

طراحی،تزیین گل و سفره عقد

FlorarticaTel: (613) 739-8383

رادیوRadio NamashoumTel: (613) 889-4700

تدریس موسیقیPouria : Tel: (613) 263 - 9912

لوازم بهداشتی )توالت و بیده( PLS Trading Inc.Tel: (613) 565 - 6156

تلفن راه دور و رسانه اینترنتی

Payless Telecommunications.Tel: (613) 523 - 7979

وام مسکن و جتاری

Minoo HejriTel: (613) 265-8964Email: [email protected]

آگهی استخداماجاره صندلی

در یک سالن آرایشگاه ایرانی

Tel: 613-736-0007

مدرسه فارسی

برای درج آگهی رایگان در این ستون لطفا با تلفن 613-292-6181تماس حاصل نمائید .

نیازمندیهاClassified Ads

مدرسه فارسی بطور رایگان هر ساله از سپتامبر تا جون و همچنین از اول جوالی تا اواخر جوالی

هر جمعه در خدمت ایرانیان عزیز

از هم اکنون پذیریشبرای عموم آزاد است

Tel: (613) 321-4070

به یک کمک آشپز و یک کارگر ساده برای رستوران نیازمندیم

Tel: 613-720-9009

آگهی استخدام

رفت و آمد هر روزه به اتاوا رفت:از مرکز شهر مونترال 7 صبح

برگشت: از مرکز شهر اتاوا 5 بعد از ظهر یک طرفه 20$ دو طرفه $30

شماره تماس:Tel: (514) 966-4572

Page 44: Simorgh Feb15 Issue12 Vol1

SIMORGH • Issue. 12دوشنبه 15 فوریه 2010 • سال اول • شماره 12 44

SIMORGH MAGAZINE WWW.SIMORGHMAGAZINE.COM

Page 45: Simorgh Feb15 Issue12 Vol1

Monday Feb. 15, 2010 • Vol. 1 • Issue. 12 45 سیمرغ • شماره 12

SIMORGH MAGAZINE AUGUST 2009 • Issue.1

Simorgh Magazine is a free publication providing content that celebrates the lifestyles of Canadian and Persian communities within the cities of Ottawa, Gatineau and surrounding townships. Our editorial focuses on living life to the fullest, blended with the best of literatures in Persian and Canadian cultures. We feature business profiles, cultural information, biographies, health and fitness articles, events and stories that touch on issues that are directly related to the lives of our readers. Our goal is to provide our readers with up-to-date articles that would not only entertain but also inform. Meanwhile, we are making a reliable and trustworthy bridge between experts and the community.With its diverse contents for various

age groups and interests, Simorgh is honoured to be the Persian-language magazine of choice among Iranian-Canadians. Simorgh is an independent magazine, published twice a month and is available in most Persian/Iranian supermarkets and restaurants. Simorgh’s on-line version is also accessible to the world community through SimorghMagazine.com and www.bia2ottawa.com. Having a significant number of readers, a free soft copy of each issue is being sent to more than 2000 readers throughout Canada and Unites States.If you run or own a business, we believe that you can take advantage of this powerful media to promote your company name, services and products among the large local, national and international Iranian community in

a cost-effective way. We would be pleased to hear from you. For more information, please contact us via email: [email protected].

CONTACTS:

ناشر: انتشارات سیمرغPublisher: Simorgh Publicationسردبیر: سعید کریمیانEditor: Saeed Karimianمدیریت آگهی ها و بازاریابی: شهریار ایوب زاده Marketing & Advertising: ShahriarAyoubzadehمسئول وب سایت سیمرغ: لیناردو گریروWebsite Coordinator: Leonardo Guareeroصفحه آرایی, گرافیک و طراح هنری : پیام کشتگانی Pagination, Graphic & Design: PayamKeshtganiتایپ : فرناز کریمیانTyping: Farnaz Karimian

SIMORGH MAGAZINE

TRACEY TONG METRO OTTAWA

Between new features and old favourites, Winterlude had a “picture-perfect” start this weekend.

“We can truly say that the best of Canadian winters has converged in Canada’s capital,” said Guy Laflamme, vice-president of the Capital Experience, Communications and Marketing with the National Capital Commission.

The opening ceremonies on Friday night were a big success, with more than 25,000 people gathered at the Canadian Museum of Civilization and at Major’s Hill Park and Jacques-Cartier Park for the first-ever Winterlude fireworks display, Laflamme said.

The Rogers Crystal Garden had “very sophisticated and very spectacular ice

sculptures,” said Laflamme. “Some brilliant masterpieces have been created in Confederation Park.”

The Rideau Canal was also busy all weekend, with hundreds of people taking part in a human chain meant as a show of solidarity for the people of Haiti.

One of the best compliments Laflamme received was from a security officer at the opening ceremony. “He was a new Canadian from Lebanon,” Laflamme said. “He said, ‘I have never been so proud of being a Canadian.’”

Fireworks, Human chainfor Haiti kick off frosty fun at Winterlude

Page 46: Simorgh Feb15 Issue12 Vol1

SIMORGH • Issue. 12دوشنبه 15 فوریه 2010 • سال اول • شماره 12 46

SIMORGH MAGAZINE • WWW.SIMORGHMAGAZINE.COM

Page 47: Simorgh Feb15 Issue12 Vol1
Page 48: Simorgh Feb15 Issue12 Vol1