85
(Igneous Petrography) ﺳﻨﮓ ﺷﻨﺎﺳﻲ آذرﻳﻦ4 آذرﻳﻦ ﺷﻨﺎﺳﻲ ﺳﻨﮓ) Igneous Petrography ( : ﻣﻘﺪﻣﻪ: ﺗﻌﺮﻳﻒ ﻳـﺎ ﻳﻚ از ﻛﻪ ﻫﻤﮕﻦ ﻃﺒﻴﻌﻲ اﺟﺴﺎم از ﻋﺒﺎرﺗﺴﺖ ﺳﻨﮓ ﻣﺠﻤﻮﻋـﻪ ﻛـﺎﻧﻲ ﭼﻨـﺪ از اي) (Mineral ﺗﺸـﻜﻴﻞ ﺑﺎﺷﺪ ﺷﺪه. ﭼﻨﺪﻛﺎﻧﻲ ﻫﺎي ﺳﻨﮓ ﺑﺎﺷﺪ ﺷﺪه ﺗﺸﻜﻴﻞ ﻣﺨﺘﻠﻒ ﻛﺎﻧﻲ ﻧﻮع ﭼﻨﺪ از ﻛﻪ ﻫﺎﻳﻲ ﺳﻨﮓ ﺑﻪ) (Polymineral ﮔﻮ ﻳﻨـﺪ ﻣﺎﻧﻨﺪﮔﺮاﻧﻴﺖ، ﺑﺎﺷﺪ آﻣﺪه ﺑﻮﺟﻮد ﻛﺎﻧﻲ ﻳﻚ از ﻓﻘﻂ واﮔﺮ ﺗﻚ ﻫﺎي ﺳﻨﮓ آن ﺑﻪ ﻛـﺎﻧﻲ) Monomineral ( ﮔﻮﻳﻨـﺪ. ﻣﺎﻧﻨـﺪ ﻃﻌﺎم ﻧﻤﻚ ﺳﻨﮓ، دوﻟﻮﻣﻴﺖ، . اﻳﻨﻬﺎ ﻣﺎﻧﻨﺪ و ﻛﻠﺴﻴﺖ ﺳﻨﮓ ﻗﺴﻤﺘﻲ اﻋﻢ ﻣﻌﻨﺎي ﺑﻪ ﺷﻨﺎﺳﻲ ﺗﻮﺻـﻴﻒ ﺑﻪ آن در ﻛﻪ اﺳﺖ ﺷﻨﺎﺳﻲ زﻣﻴﻦ ﻋﻠﻢ از، ﻫـﺎ ﺳـﻨﮓ وﺗﺮﻛﻴـﺐ ﺑﻨـﺪي ﻃﺒﻘـﻪ و ﻫﻤﭽﻨﻴﻦ ﻃﺮزﺗﺸﻜﻴﻞ و ﻣﻨﺸﺎء آﻧﻬﺎ ﻣﻲ ﭘﺮدازد. ﺗﻮﺻـﻴﻔﻲ ﺷﻨﺎﺳﻲ ﺳﻨﮓ) (Petrography Or Descriptive Petrology آن در ﻛـﻪ اﺳـﺖ ﺷﻨﺎﺳـﻲ ﺳـﻨﮓ از ﻗﺴـﻤﺘﻲ ﺗﺮﻛﻴﺐ ﺑﻪ راﺟﻊ، ﻣﻲ ﺻﺤﺒﺖ ﻫﺎ ﺳﻨﮓ ﺑﻨﺪي ﻃﺒﻘﻪ و ﻣﺸﺨﺼﺎت ﺳﻨﮓ در. ﺷﻮد از ﻧﻈﺮ ﻣﻮرد دﻗﺖ ﺑﻪ ﺑﺴﺘﻪ ﺗﻮﺻﻴﻔﻲ ﺷﻨﺎﺳﻲ ﺣﺪاﻛﺜﺮﻳﺎ) ﻏﻴﺮﻣﺴﻠﺢ ﭼﺸﻢ( دﺳـﺘﻲ ﺑـﻴﻦ ذره ﺑـﺎ، ﺷـﻴﻤﻴﺎﻳﻲ ﺗﺠﺰﻳـﻪ ﻣﻴﻜﺮوﺳـﻜﭗ، اﺷـ دﻳﻔﺮاﻛﺴـﻴﻮن ﻌﻪ يX ) XRF ( ... و ﻣﻲ ﺑﻌﻤﻞ اﺳﺘﻔﺎده. آﻳﺪ ﻛﺎﻧﻲ ﻃﺒﻴﻌﻲ ﻣﺠﻤﻮﻋﻪ ﻫﺎ ﺳﻨﮓ اﮔﺮﭼﻪ ﻛﻪ داﺷﺖ ﺗﻮﺟﻪ ﺑﺎﻳﺪ ﻣﻲ ﻫﺎ ﻛﺎﻧﻲ ﻃﺒﻴﻌﻲ ﺗﺠﻤﻊ اﻳﻦ وﻟﻲ ﺑﺎﺷﻨﺪ و ﻧﻴﺴـﺖ اﺗﻔـﺎﻗﻲ ﻫـﺎ. اﺳﺖ ﻣﻮﺟﻮد ﻣﻮاد و ﺳﻨﮓ ﺗﺸﻜﻴﻞ ﻣﺤﻴﻂ و ﺷﺮاﻳﻂ ﺗﺎﺑﻊً ﻣﺜﻼ اﮔﺮ ﮔﺮاﻧ ﻳﻚ ﻧﻤﻮﻧﻪ ـ ﻣﻌﻤﻮﻟﻲ ﻴﺖ ﻛﻪ اﺳﺖ ﻧﻔﻮذي آذرﻳﻦ ﺳﻨﮓ ﻳﻚ را در ـ ﺑﮕ ﻈﺮ ـ ﻣﻼﺣ ﻴﺮﻳﻢ ـ ﻈﻪ ﻛﺎﻧﻲ ﻛﻪ ﻛﻨﻴﻢ ﻣﻲ ﻫﺎي ﻛﻮارﺗﺰ، اورﺗﻮز، ﻣﻴﻜﺮوﻛﻠﻴﻦ، اوﻟﻴﮋوﻛﻼ ز، ﺑﻴﻮﺗﻴﺖ، ً اﺣﺘﻤﺎﻻ و ﻫﻮرﻧﺒﻠﻨﺪ آ در اﺳﻔﻦ و آﭘﺎﺗﻴﺖ ن وﺟﻮد دار. د ﻣﻲ ﻣﻼﺣﻈﻪً اوﻻ ﻛﻪ ﻛﻨﻴﻢ ﻛﺎﻧﻲ اﻳﻦ ﻫﺎي داﻧﻪ اﻧﺪازه و ﺑﻨﺪي داﻧﻪ آن از ﮔﺮاﻧﻴـﺖ ﻛـﻪ ﺑﺎﺷﺪ ﻣﻲ ﺳﻴﺎﻟﻲ اﻧﺠﻤﺎد ﺳﺮﻋﺖ ﺗﺎﺑﻊ ﻫﺎ و اﺳﺖ آﻣﺪه ﺑﺪﺳﺖ ﻋﻼوه آن ﺑﺮ ﺘﻮﺟﻪ ﻣﻲ ﺷﻮ ﻳﻢ ﻛﺎﻧﻲ از ﺑﻌﻀﻲ ﻛﻪ ﺷﺪ دﻳﺮﺗﺮﻣﺘﺒﻠﻮر ﺑﺮﺧﻲ و زودﺗﺮ ﻫﺎ. اﻧﺪ هً ﻣﺜﻼ اول ﻣﺮﺣﻠﻪ در زﻳﺮﻛﻦ و آﭘﺎﺗﻴﺖ، دوم ﻣﺮﺣﻠـﻪ در ﺑﻴﻮﺗﻴـﺖ و ﻫﻮرﻧﺒﻠﻨـﺪ، ﻓﻠﺪﺳـﭙﺎت ﺳـﻮم ﻣﺮﺣﻠـﻪ در ﻫـﺎ، در ﻛـﻮارﺗﺰ و ﻛـﺎﻧﻲ اﻳـﻦ ﻛـﻪ اﺳـﺖ آن ﺧﻮرد ﻣﻲ ﭼﺸﻢ ﺑﻪ اﻳﻨﺠﺎ در ﻛﻪ دﻳﮕﺮي ﻧﻜﺘﻪ. اﺳﺖ ﺷﺪه ﻣﺘﺒﻠﻮر آﺧﺮ ﻣﺮﺣﻠﻪ ﺑـﻪ ﻧﺴـﺒﺖ ﻫـﺎSiO 2 . ﻫﺴﺘﻨﺪ اﺷﺒﺎع ﭼﻨﺎﻧ ﺑﻨﺎﺑﺮاﻳﻦ ﭽﻪً ﺑﻌﺪا و ﺷﺪ ﻣﻼﺣﻈﻪ ﺧﻮاﻫـﺪ ﻗـﺮار ﺑﺤـﺚ ﻣﻮرد ﺗﻔﺼﻴﻞ ﺑﻪً اوﻻ آذرﻳـﻦ ﺳـﻨﮓ ﻳـﻚ در ﮔﺮﻓـﺖ ﻛـﺎﻧﻲ ﻫـﺎي ﻧـﻮع در اﺳـﺖ ﺷـﺪه ﻧﺘﻴﺠـﻪ آن از ﺳـﻨﮓ اﻳـﻦ ﻛـﻪ ﻣﺎﮔﻤـﺎﻳﻲ ﻧـﻮع ﺑﻌـﻼوه و ﻫﺴﺘﻨﺪ ﻣﺨﺘﻠﻔﻲ ﻣﺸﺘﺮك وﺟﻮه داراي ﻣﻮﺟﻮد ﻛﺎﻧﻲ اﻳﻦ وﻣﺠﻤﻮﻋﻪ. ﺑﺎﺷﺪ ﻣﻲ ﻣﻮﺛﺮ ﻫﺎ

Igneous Petrography ﻦﻳرذآ ﻲﺳﺎﻨﺷ ﮓﻨﺳ · (Igneous Petrography) ... (Metamorphic Rocks) ﻲﻧﻮﮔﺮﮔد يﺎﻫ ﮓﻨﺳ (3 ﻪﺠﻴﺘﻧ غاد لﺎﻴﺳ

  • Upload
    others

  • View
    12

  • Download
    0

Embed Size (px)

Citation preview

(IgneousPetrography) آذرينشناسي سنگ

4

)Igneous Petrography( سنگ شناسي آذرين

مقدمه:تشـكيل Mineral)(اي از چنـد كـاني مجموعـه سنگ عبارتست از اجسام طبيعي همگن كه از يك يـا تعريف:

ينـد گوPolymineral)(به سنگ هايي كه از چند نوع كاني مختلف تشكيل شده باشد سنگ هاي چندكاني . شده باشدماننـد .گوينـد )Monomineral( كـاني به آن سنگ هاي تك واگر فقط از يك كاني بوجود آمده باشدمانندگرانيت،

كلسيت و مانند اينها. ،دولوميت ،سنگ نمك طعام

و طبقـه بنـدي وتركيـب سـنگ هـا ،از علم زمين شناسي است كه در آن به توصـيف شناسي به معناي اعم قسمتي سنگ .پردازدمي آنها منشاءوطرزتشكيل همچنين

قسـمتي از سـنگ شناسـي اسـت كـه در آن Petrography Or Descriptive Petrology) (سنگ شناسي توصـيفي شناسي توصيفي بسته به دقت مورد نظر از شود. در سنگ مشخصات و طبقه بندي سنگ ها صحبت مي ،راجع به تركيب

و... )XRF( X ي عهديفراكسـيون اشـ ،ميكروسـكپ تجزيـه شـيميايي ، بـا ذره بـين دسـتي) چشم غيرمسلح (يا حداكثر آيد.استفاده بعمل مي

هـا اتفـاقي نيسـت و باشند ولي اين تجمع طبيعي كاني ها مي بايد توجه داشت كه اگرچه سنگ ها مجموعه طبيعي كاني تابع شرايط و محيط تشكيل سنگ و مواد موجود است.

مي كنيم كه كاني ظهـيريم مالحـظر بگـدر ن را يك سنگ آذرين نفوذي استكه يت معموليـنمونه يك گران اگر مثالًد. دار وجود نآپاتيت و اسفن در آ هورنبلند و احتماالً، بيوتيتز، اوليژوكال، ميكروكلين، اورتوز، كوارتز هاي

ها تابع سرعت انجماد سيالي مي باشد كـه گرانيـت از آن دانه بندي و اندازه دانه هاي اين كاني كنيم كه اوالًمالحظه مي ه اند.ها زودتر و برخي ديرترمتبلور شد كه بعضي از كاني يمشوميتوجه م بر آن عالوه بدست آمده است و

و كـوارتز در ،هـا در مرحلـه سـوم فلدسـپات ،هورنبلنـد و بيوتيـت در مرحلـه دوم ، آپاتيت و زيركن در مرحله اول مثالً SiO2هـا نسـبت بـه مرحله آخر متبلور شده است. نكته ديگري كه در اينجا به چشم مي خورد آن اسـت كـه ايـن كـاني

اشباع هستند.

هـاي كـاني گرفـت در يـك سـنگ آذريـن اوالً به تفصيل مورد بحـث قـرار خواهـد مالحظه شد و بعداً چهبنابراين چنانموجود داراي وجوه مشترك مختلفي هستند و بعـالوه نـوع ماگمـايي كـه ايـن سـنگ از آن نتيجـه شـده اسـت در نـوع

ها موثر مي باشد. ومجموعه اين كاني

(IgneousPetrography) آذرينشناسي سنگ

5

تفكيك و دسته بندي سنگ ها: :شوندذيل مشاهده ميسه دسته تقسيم بندي بهدر طبيعت سنگ ها معموالً

(Igneous Rocks)سنگ هاي آذرين )1

(Sedimentary Rocks) سنگ هاي رسوبي )2

(Metamorphic Rocks) سنگ هاي دگرگوني )3

از سردشدن و انجماد ماگما يا يك سيال داغ نتيجه ها گفته مي شود كه مستقيماً هاي آذرين به آن دسته از سنگ سنگمي شوند كه اگر انجماد در درون زمـين و بـا سـرعت حاصلEndogentic) ( دروني بنابراين تحت شرايط ،شده باشند

را (Intrusive Rocks)آذريـن درونـي يا سـنگ هـاي (Plutonite) پلوتونيت هاي كم صورت بگيرد مجموعه سنگولكانيت هاي اگر انجماد در بيرون يا در سطح زمين و با سرعت زياد صورت بگيرد مجموعه سنگ بوجود مي آورند و

) (Volcaniteآذرين بيروني يا سنگ هاي(Extrusive Rocks) .حاصل مي شوند

هـا و تـاثير عملكـرد ديـاژنز هاي رسوبي در اثر تخريب و اعمال پديده هاي فيزيكـي و شـيميايي بـر روي سـنگ سنگ .آيندبه وجود مي (Exogentic)ها تحت شرايط عوامل بيروني بنابراين اينگونه سنگ ،مي شوندتشكيل

اثرسـيالها و ،دمـا ،در طـي شـرايط فشـار يـا رسـوبي) هـا (آذريـن و هاي دگرگوني در اثر دگرگون شدن سـنگ سنگدر شـرايط آورنـد و بد ست ميرا يافته يا از فرم اوليه خارج شده و ساخت و بافت خاصي ها تبلور مجدد جانشيني كاني

.شوندصعودي ايجاد مي

درصد بقيـه 5هاي آذرين و دگرگوني و درصد سنگ 95كيلومتري در نظر بگيريم 16اگر حجم پوسته زمين را تا عمقها بـه درصد كل سنگ 75حدود زمين)جامد در بر مي گيرد در حاليكه در سطح زمين (پوسته را هاي رسوبي را سنگ هاي آذرين و دگرگوني اختصاص داده مي شود. درصد بقيه به سنگ 25اي رسوبي وه سنگ

عنصـر بيشـتر از همـه در 10ها مالحظه مي كنيم كه از بين كليه عناصـر موجـود در زمـين سنگشيميايي از نظر تركيب عبارتند از:كه زمين يافت مي شودجامد پوسته

درصـد مـواد پوسـته 99وهيدروژن كه بيش ازتيتانيم منيزيم، ، پتاسيم ، اكسيژن، سيليسيم، آلومينيم، آهن، كلسيم، سديم زمين را تشكيل مي دهد. جامد

(IgneousPetrography) آذرينشناسي سنگ

6

: (Magma)ماگماست از سنگ ا م به كاربرده شد گرفته شده و عبارت1847ماگما از لغت يوناني به معني خمير كه اولين بار در سال

. ماگما كه به صورت سيال در بخش تحتاني پوسته زمين قرار گرفته استباشد. گاز و بخار حل شده ميداراي مذاب كه و گاز تشكيل شـده H2O و همچنين K2O, Na2O, CaO, MnO, FeOtotal, Al2O3, SiO2بطور عمده از اكسيدهاي

است.

سـمت بـاال توانـد بـه در اثر حركات بعضي از نقاط پوسته زمين ويا سست بودن بخشهايي از زمين ماده مذاب ماگما مـي حركت كند، به طوريكه پديده باال آمدن و يا به عبارت ديگر صعود ماده مذاب مي تواند به داليل زير باشد:

كاهش فشار ) 1

شود.بخشي از ماده سيال ذوب شده و به صورت ماده خميره يا مايع حاصل مي : (Partial Melting)ذوب بخشي) 2

اي آبدار (مانند كاني آمفيبول)روان شدن به دليل جذب آب از كانيه) 3

يكي اينكه درموقع باال آمدن مي تواند در زير پوسته زمين مابين سـنگ ،در حين باال آمدن ماده مذاب دو اتفاق مي افتددر نتيجــه اجــزاي آن كــم كــم كريســتاليزه شــده و بترتيــب ســنگ هــاي ماگمــايي را در فــرم هــاي ديگــر ســرد شــود و

و (Sill)ســـيل ،(Lopolith)لوپوليـــت، (Phacolith)فاكوليـــت ، (Laccolith)يـــت، الكول(Batolith)باتوليـــتدر آنجـا ايجـاد به وجود آورد و يا اينكه به صورت گدازه از دهانه آتشفشانها به سطح زمين رسـيده و (Stock)استوك

اشكال لحاف مانند نموده وسپس سرد ومنجمد مي شوند.

تغييـر مـي كنـد. ماگماهـاي اسـيدي آنهـايي (بازالتي) اسيدي(گرانيتي) و بازيكتركيب شيميايي ماگماها بين دو قطب �52تـا �66 كـه درصـد سـيليس آنهـا بـين درصد بيشتر است. ماگماها يا سـنگ هـايي 66هستند كه درصد سيليس آنها از

درصـد را 45 تـا 52 شوند. ماگماهاي داراي درصد سيليس بينماگماها يا سنگ هاي حدواسط خوانده مي درصد باشديـا درصد را ماگماها يا سنگ هاي بازيـك 45ماگماهاي بازيك، و ماگماها ياسنگ هاي داراي درصدسيليس كمتر از

در همين حدود و يا كمتر سيليس دارند.نيزتحت اشباع از سيليس مي خوانند. ماگماهاي الترا بازيك

بـا يكـديگر مقايسـه شـده انـد. ي يـا گرانيتـي سـيدي تركيب متوسط ماگماهاي بـازالتي و ماگماهـاي ا 1شما رهدرجدول فلـزات ،CaO, MgO, FeO, SiO2اسـيدي از لحـاظ درصـد آيـد ماگماهـاي بازيـك و بطوريكه از اين مقايسه برمـي

با يكديگر تفاوت دارند. وآبTiO2 (آلكالن)، قليايي

و TiO2, MgO, FeO بـا درصـد در ماگما نسبت معكـوس و H2O, SiO2 ماگماها با درصد ءبطورمعمول عمق منشا .نسبت مستقيم دارد CO/CO2و H/H2Oميزان

(IgneousPetrography) آذرينشناسي سنگ

7

مقايسه تركيب شيميايي ماگماي بازالتي با ماگماي گرانيتي :)1جدول

درصد اكسيدها تركيب متوسط ماگماي گرانيتي تركيب متوسط ماگماي بازالتي

12/49 65/68 SiO٢

85/13 50/14 Al٢O٣

75/1 71/1 Fe٢O٣

62/9 23/1 FeO

66/8 82/0 MgO

15/10 98/1 CaO

04/2 21/3 Na٢O

68/0 15/4 K٢O

95/1 24/0 TiO٢

18/0 11/0 MnO

34/0 41/0 P٢O٥

61/0 57/1 H٢O

72/0 98/0 CO٢

ساير مواد فرار 44/0 33/000/100 جمع 00/100

(Magmatic Differentiation):تفريق ماگمايي

است كه دو سري پيوسـته و ناپيوسـته را بوجـود (Crystallization)مهمترين مرحله تفريق ماگمايي پديده تبلور مي آورد. فازهاي حاصله كه به صورت جامد هستند تحت تاثير فاز مايع قرار گرفته و تعادلي را بين فاز جامـد ومـايع بـه

درجه حرارت كاهش مي يابد بلورهاي قبلي تحت تـاثير فازمـايع آورند، براي تثبيت اين تعادل در ضمن اينكه وجود مي يابند.گيرند و تغيير تركيب شيميايي ميقرار مي

(IgneousPetrography) آذرينشناسي سنگ

8

سري ناپيوسته سري پيوسته اوليوين

آنورتيت پيروكسن بايتونيت

البر ادور آندزين آمفيبول

اوليژوكالز آلبيت بيوتيت

توكالزاور مسكويت كوارتز

كاني هاي گروه زئوليت (Bowen Diagram) نمودار ترتيب تبلور كانيها در ماگماهاي اشباع از سيليس و واكنش زنجيري آنها �1شكل

كانيهاي هر دو سري در شرايط خاصي از نظر درجه حرارت و فشار با هم تشكيل مـي شـوند، بنـابراين در سـنگ گـابرو .اوليوين شركت مي نمايند و اين سنگ را تشكيل مي دهند ±مجموعه كانيهاي فلدسپات بازيك + پيروكسن

پات قليايي (آلكالي) و كوارتز با هم متبلور شـده و كاني هايي كه مربوط به درجه حرارت پائين هستند مانند ميكا، فلدس درتشكيل سنگ گرانيت شركت مي نمايند.

هاي اصلي در سري سنگها وجود دارد. چنانچه به هيچ وجـه نمـي توانـد كانيهـاي كـوارتز و بنابراين سازگاري بين كانيه بودن كاني هاي كوارتز يا اورتو كـالز بـا بيوتيت يا ارتوكالز و البرادور در يك سنگ با هم وجود داشته باشند و همرا

شود.البرادور ويا حتي كاني هاي فلدسپاتوئيد مشاهده نمي

هستند مانند اوليوين كـه داراي دو ايزومـورف (Isomorph) فازهاي سريهاي ناپيوسته هر كدام داراي انواع ايزومورف مي باشد. در پديده تفريق با C°1890و C° 1205به ترتيب با نقطه ذوب (MgSiO4)و فورستريت (FeSiO4)فاياليت

توجه به نقطه ذوب، ابتدا فورستريت متبلور مي شود و بعداً حتي تا مرحلـه تبلـور كـوارتز و ارتـوكالز تبلـور فاياليـت بـه تاخير مي افتد.

د يعنـي اصـل درپديده تفريق ماگمايي باعث مي شود كه كانيهاي سنگين ته نشين شوند و كانيهاي سبك شـناور گردنـ تفريق ماگمايي براساس نيروي ثقل كانيها يا چگالي آنها بنا شده است، بنابراين تجمع اوليوين و فلدسـپات كلسـيك در

گدازه ها و كف سيل هاي ضخيم مبين چنين عاملي است.

حـين حركـت بتـدا از مـواد ي رسـد و در پالژيـوكالز،

يل بتـدا تشـك لسـيم در آن كيل گرديـده يي و قليـايي

ي گيـرد. در حـ مـي گيـرد، ابسـنگ هـا مـيد)، بيوتيـت، پ

د.

ويي كـه در ابمنيـزيم و كل، ن

تشـك اگمـايي قليـايون هـاي

(Ign

انجـام مـي 70يجي صـورتشكيل دهنـده سبول (هورنبلنـدجود مي آورند

اگمـاي گـابرويكاتهاي آهـن

انتهـاي فـاز ما بـا كـاتي يتهاي

ب متفاوت

neousPetro

C°00 الي 1ه و تبلور تدرين كانيهاي تشاوژيت)،آمفيبگرانيت را بوج

مـي گـردد. ماسيليك از گروه

رانيتي كه درسـيليكاتشـامل

ها با تركيب گما

ography)ن

9

نمايد:

(Liqu

(Pn

(

(Li C°1200 رت

آن كاسته شدهبت به مهمترين

ن، پيروكسـن(و، ديوريت و گ

اگما افـزوده ممل كاني هايي

ماگماي گرد.نيز شو اد) آز

.

ي مختلف از ماگ

آذرينشناسي

يل را طي مي

uid Magma

(Pegm

neumatoly

(Hydrother

iquid Mag

ي درجه حرارشار وارده بر آشته، سپس نوبهـاي اوليـوينگ هاي گابرو

يت اسيدي ماشامزي بوده و

مي باشندگ تيرهاراي كوارتز آشن مي باشند.

جداشدن كانيهاي

ش سنگ

: رت مراحل ذيل

(ticگماتيك

matic)

(ythicك

(rmalل

(gmaticك

ماگمايي در طير حرارت و فشزيركن جدا گش

، كـاني هارت به ترتيب سنگ

مرتباً بر خاصي با خاصيت بازر داراي رنگ

(دت اسيدي راي رنگ روش

ج -2شكل

جماد ماگماش درجه حرار

اگحله ليكوئيد م

حله پگماتيك

حله پنوماتوليتيك

حله هيدروترما

ئيد ماگماتيكفكيك مواد مف باال از مقدارها، آپاتيت، زين آمدن حـراات و كوارتز

رجه حرارت ي سنگ هاييد و از اين نظرهايي با خاصيت از اين نظر دار

مراحل انجماگما با كاهش

مرحل -1

مرح -2

مرح -3

مرح -4

مرحلة ليكوئشروع تفماگما به طرفمذاب كانسارهحقيقت با پائيآلكالي فلدسپا

با كم شدن درگرديده دارايارجحيت دارندداراي سنگ ه

و بودهخاكي

مم

م

ممحآ

بگادخ

(IgneousPetrography) آذرينشناسي سنگ

10

(Pegmatic)مرحلة پگماتيك گازهـا و C° 550 الـي 700پس از تفكيك كانيهاي مختلف در مرحله ليكوئيـدماگماتيك، طـي درجـه حـرارت

حال اگر فشار وارده بر روي گازها و بخارات برداشته شود اين مواد بصـورت ،بخارات از باقيمانده ماگما جدا مي شوندانفجارهاي آتشفشاني از حفرات سنگ ها خارج شده و بخارات آتشفشاني را تشكيل مي دهند. ولي اگر فشار وارده بـر

ازهـاي زيـادي همـراه نوعي محلول به وجود مي آيد كـه بـا گ C°700 گازها و بخارات باقي بماند در حرارتي كمتر ازبوده و داراي تحرك فوق العاده اي است. اين محلولها در شكاف سنگ هاي جانبي و يا شكاف سنگ هاي ماگمـايي كه قبالً سرد شده اند وارد شده و مواد خود را به صورت رگه اي به عنوان سنگ هاي پگماتيتي بر جاي مي گذارند. در

كه شعاع يـوني آنهـا بـا شـعاع يـوني عناصـر تشـكيل مي نمايندبيشتر عناصري تجمع ،باقيمانده مذاب در كنار مواد فراردهنده كانيها در مرحله ليكوئيد ماگماتيك كامالً متفاوت مي باشد و از اين نظـر نتوانسـته انـد در سـاختمان كـاني هـاي

مرحله اول شركت نمايند . اين عناصر به عنوان مثال عبارتند از:

. (U)و اورانيوم (Ta)، تانتاليم(Nb)، نيوبيوم(Th)، توريوم(Zr)، زيركونيوم(B)، بور(Be)يوم، بريل(Li)ليتيوم

انجام مي پذيرد . كاني هاي خيلي درشت نظير C° 550الي 700همانگونه كه اشاره شد، اين مرحله درجه حرارت از همچنين تورمالين و بريل و... بوجود مي آيد، بطوريكـه نمونـه هـايي شـامل كـوارتز دودي بـه ،ميكا ،كوارتز ،فلدسپات

تن در نروژ يافـت شـده 100متر مربع در جنوب نروژ، ارتوكالز به وزن 7متر در اورال روسيه، بيوتيت به وسعت 2طول اتيتي معروف هستند .سنگ هايي كه از چنين كاني هاي بزرگي تشكيل شده اند به سنگ هاي پگم است.

(Penumatholytic):كتيمرحله پنوماتولي. ايـن شـامل شـده اسـت بخار زيـادي بوده و از محلول هاي با ميزان C °370تا 550 درجه حرارت اين مرحله بين

آنها را تغيير دهد، اين تغيير را كه در اثـر ورود تواند ماهيتميمحلول هاي بخار دار در سنگ هاي جانبي نفوذ كرده و اين مرحله كـاني هـايي نظيـر در ماده اي در سنگ ايجاد شده به نام جانشيني مجاورتي (كنتاكت متاسوماتوز) مي نامند.

د.نوميكاي ليتيوم دار (لپيدوليت )، اسپودومن، كاسيتريت ، ولفراميت و موليبدنيت ساخته مي ش ،توپاز، تورمالين

: (Hydrothermal)مرحلة هيدروترمال. مرحلـه پديده تفريق ماگمـايي خاتمـه مـي يابـد طي اين مرحله تمام مذاب اوليه ماگما سرد و منجمد مي شوند و

محلول هاي كامالً رقيق و گرم از ماگما در شكاف و رگه هاي سـنگ هـاي با به پائين C°370در حرارت هيدروترمال ند. در اثر نفوذ اين محلول ها و ته نشست آنها از طرفي كاني هاي جديـدي تشـكيل شـده و يـا كـاني جانبي نفوذ مي كن

.هاي ديگر را كه قبالً تشكيل شده اند جابجا مي نمايند

(IgneousPetrography) آذرينشناسي سنگ

11

كانسارهاي سولفيدي و همچنين اكسيدها، كربنات ها و ،در طي اين مرحله بطور كلي توده هاي اصلي رگه هاي معدنيحتي به عنوان رگه هاي غير معـدني (غيرقابـل ارزش اقتصـادي ) رگـه هـاي كـوارتز، كلسـيت، فلوريـت، وسيليكات ها

باريت، دولوميت و... تشكيل مي شوند.

محلول هاي ماگمايي، گاز ها وبخاراتي هستند كه در بسياري از حالت ها باعـث تشـكيل معـادن مـي شـوند. تـوده هـاي مرحله هيدروترمال است . در اين مرحله معادن طال ، نقره ، مس ، سـرب ، روي و اصلي رگه هاي معدني بيشتر متعلق به

د.نتا اندازه اي اورانيم ، آنتيموان ، آرسنيك ، بيسموت ، آهن ، كبالت و نيكل تشكيل مي شو

پديده تفريق ماگما در هر عمقي از زمين صورت مي گيرد و با توجه به طبيعت ماگما، سنگ هاي مختلفي از نظر كـاني مـورد در ذيـل شناسي و تركيب شيميايي به وجود مي آيد . بنابراين الزم است اليه هـاي مختلـف زمـين را بـه اختصـار

بررسي قرار دهيم.

بررسي اليه هاي زمين: :به خارج به ترتيب عبارت است از زمين از داخل

گوشـته )4 (Lower Mantle)گوشـته تحتـاني ) 3 (Extern Core)هسـته خـارجي ) 2(Intern Core) هسـته داخلـي )1 (Upper Crust)پوسته فوقاني ) 6 (Lower Crust)پوسته تحتاني) 5 (Upper Mantle)فوقاني

شديدي از يكديگر جدا مـي شـوند كـه مبتنـي بـر نتـايج لـرزه توسط سطوح ناپيوستگي كم و بيشفوق اليه هاي تمام ــاني توســط ناپيوســتگي موهــوروويچ ــه فوق ــين و جب ــابين پوســته زم ــرز م (Discontinuous نگــاري مــي باشــد. م

(Mohorovichich به لحاظ اينكه سرعت امـواج زلزلـه در سـنگ هـاي بـازي مي باشدكيلومتري 40الي 30در عمق .بيشتر از سرعت امواج زلزله در سنگ هاي اسيدي است و با در نظر گرفتن اينكه سرعت به طرف داخل زمين بيشتر مي گردد، مي توان نتيجه گرفت كه در قسمت هاي فوقاني پوسته زمين توده هاي سنگي اسيدي و در قسمت هاي عميق تـر

گ هاي بازي وجود دارند. و عالوه بر آن چون وزن مخصوص با ازدياد عمق زيادتر مـي گـردد، اجبـاراً مـي بايسـتي سنقسمت هاي فوقاني (سنگ هاي اسيدي) سبكتر از قسمت هاي پائيني (سنگ هـاي بـازي) باشـد . منطقـه فوقـاني پوسـته

) نشان مي دهند . ضخامت عمق Si-Alمنطقه سيال (به ،شركت عناصر سبك وزن سيليسيم و آلومينيوملحاظ زمين را به كيلومتر و در جنوب آلمـان 5تا 3سيال در همه جا به طور يكسان نمي باشد چنانچه عمق سيال را در شمال غربي آلمان

كيلومتر اندازه گرفته اند. 20بالغ بر

-Siشده است از اين نظر به منطقه سـيما ( منيزيم تشكيلمانند بعدي چون كه بيشتر از سيليسيم و عنصر سنگين وزن اليه

Mg. معروف است (

(IgneousPetrography) آذرينشناسي سنگ

12

تركيب كاني شناسـي و شـيميايي ايـن ادامه پيدا مي كند.به بخش زيرين تركيب سيمايي احتماالً از مرز پوسته گذشته و زالت قسمت با 1قسمت دونيت و 3فوقاني را به عنوان مخلوطي از گوشته (جبه)سنگ ها سبب مي شود كه سنگ اوليه

.مطرح نمايد) Pyroliteو آن را به عنوان پيروليت ( باشد

اسيدي بوده و بطور عمده از سنگ هاي رسوبي ، ماگمايي، و دگرگوني كه داراي تركيب گرانيتي يا گنيسي سيال اليه مي باشند تشكيل شده است .

20كيلـومتري فـرض مـي كنـد بـه طـوري كـه در عمـق 30تا 10) مرز پائيني سطوح فوق را در عمق Niggliنيگلي ( اليـه گرانيت و يـا گنـيس، اليه) وجود دارد. در زير Discontinuous Conradكيلومتري ناپيوستگي به نام كونراد (

مطابقت مي كند با هر دو سنگ ماگمـايي بـازي گـابرو و بازالـت كـه اليهگابرويي و يا بازالتي قرار دارد . تركيبات اين ما ناميده مي شود.سي

گـابرويي (بـازالتي) اليـه شـوند. به عنوان ماگما ظاهر مـي گابرويي و در اعماق بيشتر توده هاي مذاب سنگ ها اليهدر كيلومتر بـر 5/8تا 8 به 7تا 5/6با اين ناپيوستگي سرعت امواج از بعدي يعني ناپيوستگي موهو جدا مي شود. اليهتوسط

گرم بـر سـانتي متـر مكعـب تغييرمـي يابـد . ايـن وزن مخصـوص بـا 39/3به 03/3ثانيه و يك جهش وزن مخصوص از اختالف وزن مخصوص بين سنگ هاي گابرويي و سنگ هاي الترا بازيك ( دونيت هـا ، پريـدوتيت هـا و پيروكسـنيت

.نمايدها)مطابقت مي

ني طبقات پريدوتيتي است كه درزير آن قرار دارد و همچنين متعلق بـه سـيما اسـت و بنابراين ناپيوستگي موهو مرز فوقا اغلب به الترا سيما نشان داده مي شود.

زمين از خارج به داخل مي توان اجزاي زير را از نظـر ژئوشـيمي بـراي اليـه هـاي مختلـف اليه هاي مطابق با ساختمان : گرفتزمين در نظر

)Atmosphereاتمسفر( -1

)Biosphereبيوسفر( -2

)Hydrosphereهيدروسفر( -3

)Lithosphereليتوسفر( -4

)Chalcosphereكالكوسفر( -5

)Siderosphereسيدروسفر( -6

(IgneousPetrography) آذرينشناسي سنگ

13

عناصري كه در هر منطقه موجود مي باشند به نام همان منطقه مثالً اتموفيل ، بيوفيل، هيدروفيل ، ليتـو فيـل، كالكوفيـل و وند.سيدروفيل نشان داده مي ش

كره زمين متشكل از طبقات متحدالمركزي است كه خارجي ترين طبقه آن اتمسفر ناميده مي شـود . ايـن بخـش شـامل ) و گازهاي كمياب ماننـد هليـوم، % 03/0) ، اكسيدهاي كربن ( % 95/20)، اكسيژن ( % 09/78تركيبي از گازهاي ازت (

) مي باشد. %093/0 نئون، آرگون، كريپتون، نئون و رادون (

بيوسفر نام دارد، يعني تا جائيكه باكتري هاي غيرهوازي نيـز مـي تواننـد موجـود ،كيلومتري 7/9از سطح زمين تا عمق عنصر مسئله حيات را شامل مي شوند كه مهمترين اين عناصر 22تا 20باشند . بطور كلي

V, P, Cl, Na, K, Mn, Mg, Si, Fe, Ca, N, C, H, O .مي باشند

از نظـر وزن كـل خـود معـادل را اشغال مي نمايد و سطح زمين 4/3كيلومتر و پهناي قريب 4هيدروسفر با عمق متوسط پهنه اي از پوسته جامد زمين به ضخامت نيم كيلومتر است.

ته كيلومتري ادامه دارد شـامل پوسـ 1000سنگي خارجي زمين است كه از سطح زمين شروع شده و تا عمق اليهليتوسفر اكسيژن مي باشد كه به كمك سيليسيم ، سيليكات هـا آن زمين و گوشته فوقاني مي باشد. مهمترين عنصر تشكيل دهنده

. به لحاظ ارزش زيادي كه اكسيژن در ساختمان ليتوسفر دارد، از ايـن نظـر ليتوسـفر بـه اكسـي اسـفر دهدرا تشكيل مي )Oxysphere نيز نشان داده مي شود . عالوه بر اكسيژن ، عناصري مثل (Mg ,K ,Na ,Ca ,Fe ,Al ,Si و ... نيـز وجـود

دارند.

در كالكوسـفر عناصـري كـه كيلومتري مي باشد. 2900تا عمق 1000يا 900كالكوسفر شامل جبه تحتاني يعني از عمق Cu, Znوگرد دارند . اين عناصر بيشتر فلـزات سـنگين نظيـر وجود دارد بيشتر آنهايي هستند كه ميل تركيبي زيادي با گ

Pb و همچنـين Co, Ni, Fe, Ag, Au, Cd, Sn, Ge, Hg, Al, Sb, Bi, Mn مـي باشـند. ايـن عناصـر بـدون شـك درزمين به مقدار كم نيز يافت مي شوند كه مطابق با درجه حرارتشان توسط سيليكات هاي مذاب از سـولفيد هـا جـدا مـي

گردند.

بدين لحاظ اين نام به بخش مركزي زمين اطالق شده است . بخش و سيدروسفر به زبان يوناني به معناي كرة آهن استتركيبـات هسـته % 90در حـدود كيلومتري و بخش داخلي، بقيه هسته را شـامل مـي شـود . 5100خارجي هسته تا عمق

شامل فلزاتي از قبيل طال، پالتـين، % 1نيكل و % 9آهن در سيدروسفر % 90عالوه بر و مركزي را آهن تشكيل مي دهد) Nifeبـه آن نيفـه ( مي باشند. چون نيكل و آهن عمده ترين عناصر تشكيل دهنده هسته مركزي وجود داردكبالت و ...

نيز مي گويند.

مـذاب هـاي

مي شود.

سـنگ هـاي گماهاي آنهـا خصوصـيات

فشـار وارد ذ

را دارنـد كـه

نتيگراد ناشي

راد مي باشند.

روف اسـت .ب شيميايي ماگتكتـونيكي و خ

نفـوذدر حـين

(Ign

ميائي

ي ايـن نظريـه ر

درجه سا 150

درجه سانتيگر

(pluton معـرجماد و تركيب

(v موقعيت ت ، د.

ي مجـاورخود

neousPetro

سيم بندي ژئوشيم

يتـي و بـازالتي مل :

0 تا 1100ت

800تا 650ت

(nكه به پلوتون

ط فيزيكي انج(viscosityي

كنند كنترل مي

به سنگ هاي

ography)ن

14

تقسيبا زمين هاي

ب هـاي گرانيمي شود و شام

ي و در حرارت

و در حرارت

را مي سازند كتالف در شرايطيكه گراونرويده آذرين را ك

ارند، بنابراين

آذرينشناسي

اليه همقطع -3

ـي روي مـذابفوقاني) م وشته

كيلومتري 150

كيلومتري 25

ه هاي عميق ر

با توجه به اختالهند بود، بطوري

ين، شكل تور

به فضا نياز د ر

ش سنگ

شكل

وش هاي عملـگور (پوسته +

تا 60ر اعماق

تا 10 اعماق

(Intrusio:ر مجموع توده هاي نفوذي بمتفاوتي خواهنيني سنگ آذر

نجماد و تبلور

فيزيكي و كاودود به ليتوسفر

ليه سيمايي در

نويه سيالي در

(ons نفوذي

هاي دروني دررت ديگرتوده ها و اشكال م محل جايگزي

به منظورانذي

تجسسات ژئوماگمايي محد

ماگماي او )1

ماگماي ثان )2

هاي ن تودهسنگ هادروني يا بعبارداراي ساختسنگ شناسي

توده هاي نفوذ مي نمايند.

تم

ت

ددس

تم

وده يا داراي هـا بصـورت

ي رسـوبي يـا

پردازيم:

ين اليه اليه بووده يـا بـين آنه

هـاي ت بـه اليـه

) 5شكل

(Ign

ي از آنها مي پ

ا هستند، بنابراي را قطع نمـو

نمائيم:

(:

شـيب نسـبت

ه هاي اطراف

مي نمايند. (ش

ه هاي اطراف

neousPetro

بررسي تعدادي

نبي:ا دگرگوني هاي سنگي جانبين گ تقسيم مي

(Concordan

بصـورت هـم

نسبت به اليه ب

(Discordan:

و آنها را قطع

يب نسبت به اليه

ography)ن

15

كه در ذيل به ب

گ هاي جانه رسوبي ها يافوذي اليه هايدو گروه بزرگ

nt Intrusives

. نفـوذ تـوده

ده نفوذي هم شيب

nt Intrusive

گر شيبي دارد

ه نفوذي دگرشي

آذرينشناسي

ختلف هستند ك

آنها با سنگفوذي از گرو

هاي نف ظ توده نفوذي را به د

(s گ درونگير

زي مي باشـند

طع شماتيك تود

(es گ درونگير

راف حالت دگ

طع شماتيك تود

ش سنگ

فوذي بسيارمخ

ي و رابطههاي نف ف توده

تند. بدين لحاظاين توده هاي

شيب با سنگ

ت خطوط مواز ) 4(شكل

مقطع - 4شكل

قاطع با سنگ

سنگ هاي اطر

مقطع - 5شكل

م توده هاي نف

هاي نفوذي هگ هاي اطرافشيستوزيته هستي گيرند. بنابر

ي نفوذي هم

ك آنها بصورتباشد. ( اف مي

ي نفوذي متق

ذي نسبت به س

گسترش و فرم

توده انواعاكثر سنگخصوصيات شموازي قرار مي

I( هاي توده

فصل مشتركمتامورف اطرا

II (توده هاي

هاي نفوذ توده

گ

ا

خم

I

م

I

ت

ـا شيسـتوزيته ل هـا ممكـن ان تشـخيص

دهنـد. ن مـي

گ هـاي يـك

بقات فوقـاني نمايـد. ذ مـي

بطـور كلـي

طح طبقـات يـاانتر است. سيلهدات زير امكا

تبلـور را نشـان

وانتر از سـنگ

بطوريكه طبق .ت متعددي نفوذته باشـد ولـي

(Ign

ه موازات سـطي درونگير جو

ولي مشاهدشود

راحل مختلف

كه گدازه جو دازه) هستند.

باشند شيب مياي در طبقات ه

ي وجـود داشـت .باشد د مي

ه اي

neousPetro

ي هستند كه به به سنگ هاي

اشتباه ش گردند

باشد. مي

ها مر كه گدازه(

د در صورتيسطح باالي گد

ه هاي رسوبي

درونگير هم شكل چرخ دنده

هاي نفـوذي دهمتر از اين عدد

وليت چرخ دنده

ography)ن

16

نفوذي اليه اي هميشه نسبت

مي گمحصور

دازه متخلخل م

ستند در حاليكده خواهد شد)

درونگير هستندديگر خود (س

سيل در بين اليه

با سنگ هاي دهم ماگما بشك واسطي از تودر الكوليت كم

م فرضي از الكو

آذرينشناسي

وند توده هاي. سن سيل هاطبقه رسوبي م

در حاليكه گد

يكنواخت هسفصل شرح داد

ز سنگ هاي دگ هاي طرف د

نفوذ - 6شكل

ل هستند كه بگاهي اوقات ه شكلهاي حد

ولي در 10ز

دياگرا - 7كل

ش سنگ

ي هم شيب

شو ز ناميده ميرار مي گيرندكه ما بين دو ط

نمايد.

ن حفره است د

ابعادها دارايآذرين بعداً مف

ه شد جوانتر ازتر از سنگ مي

(Lacco: ي عدسي شكل

آورند، گ ر مياست ممكنها بيشتر ا سيل

شك

هاي نفوذي :(Sill)ل

نيز sheetاهي رونگير خود قر

هاي قديمي ك هن را فراهم مي

متراكم و بدون

ظر اندازه بلورهي آت سنگ ها

طور كه اشارهزيرين) و قديم

(olitheوليت

هاي نفوذي ودهنبدي شكل در

ها ها و سيل ت ضخامت در س

انواع تودهسيل -1

سيل ها كه گاسنگ هاي دراست با گدازهسيل از گدازه

بافت سيل م -

ها از نظ سيل -(راجع به بافت

ها همانط سيل -طرف (سطح ز

الكو -2ها تو الكوليت

را بصورت گنما بين الكوليتنسبت طول به

ا

سساس

-

-)

رمن

كنـد، پـر مـي بـه الكوليـت

الهـاي چـين پكمتري نسبت بـ

(Ign

در امتـداد لوال و ضخامت كم

رت فاكوليت

ر مي گيرند.

neousPetro

ن خـورده را دشوند. وسعت

ي رسوبي به صور

ها قرار بين اليه

لوپوليت

ography)ن

17

ن طبقات چـينش جايگزين مي

در بين اليه هاي

رت قيف در ب

دياگرام فرضي

آذرينشناسي

ي كم فشار بينها ج عر ناوديس

اط توده نفوذي

ستند كه بصور

- 9شكل

ش سنگ

(Phaco: مذاب فضايده

ديس يا در قع

ارتبا - 8شكل

(Lopo:

ي هم شيبي هس

(olitheوليت

ودة آذرين ماديتها در قله تاقد

(olitheوليت

وده هاي نفوذي

فاكو -3در اين نوع توبنابراين فاكولي

دارد.

لوپو -4لوپوليت ها تو

دبد

ل

ايك ها بـين

مراكـز عظـيم

. اينهـا شـوند ـن دايكهـا را

مـق افـزايش

حدود يـك

د. ضخامت د

عي اطـراف مر

مـي جـايگزين گيـرد. ايـن مـي

متناسب با عما

ده و قطري در

(Ign

اند را قطع كرده

(

ـل هـاي شـعاع

ن ماگمـايي جـف بـاال قـرار

حرارت آنهاو 11 (

گير نفوذ كرد

neousPetro

رونگير خود رتر متغير است.

)10ستند(شكل

شوند. ي

د كـه در گسـ

سـقف مخـازنعده آنهـا بطـرف

دايك ها

ز ده كيلومتر و1شكلشود. (

گ هاي درونگ

ography)ن

18

قات سنگ درچند ده كيلومتر

انواع ذيل هس

ايك ناميده مي

شـكل هسـتند

ـاي حلقـوي سماگمايي و قاع

واع دنمايش ان -

طر آنها بيش ازش محسوب مي

ور قائم در سنگ

آذرينشناسي

گرشيب):

هستند كه طبقن چند متر تا چ

شود شامل مي

حاً يك دسته د

وذي اليـه اي

در گسـل هـا اطرف مخزن م

-10شكل

ي هستند كه قط يك باتوليت

بطو و شود مي

ش سنگ

ي متقاطع (د

اليه اي شكلو طول آنها بين

شكل مشاهده م

ديگر اصطالحاً

هـاي نفـو تـوده

گونه دايك ها و راس آنها بط

گويند.

(Con

(Radi

(Ri

(Batholi: ي بسيار بزرگي به همين دليل

: وچك اطالق

هاي نفوذي :(Dike)ك هاي نفوذي ال ه

ر تا چند متر و

نگونه كه از ش

موازي، با يكد

شعاعي، اينها ت اند. ريق شده

اينگ مخروطي،دالمركز بوده

گ حلقوي نيز مي

(ne Dikeوطي

( iate Dikeي

(ing Dikeي

(itheليت ها

هاي نفوذي ده نفوذي الوند ب

:(Stock)وكهاي كو وليت

) 11شكل. (

ه انواع تودهدايك -1

دايك ها تودهچند سانتي متر

دايك ها همان

اي مدايكه -1

دايكهاي ش -2آتشفشاني تزر

دايكهاي م -3بصورت متحددايك هاي ح

دايك مخرو - 1

دايك شعاعي - 2

دايك حلقوي - 3

باتول -2باتوليت ها تودمي يابد. توده

استو -3استوك به باتوكيلومتر دارند

ا

دچ

د

آ

3بد

3

بم

اك

اجـزاي آيـد. ــا آذرآواري

ط آتشفشـان كـش اصـلي ي بنـام كراتـر ه عبارتنـد از: ر اثـر عوامـل جمـد شـده و ي گـردد كـه

(v آ بوجود ميــ آتشفشــاني ي

محـور مخـروطفرعـي از دودكحـل چالـه ايف دارنـد كـههي اوقـات در دودكـش منجتفـع ظـاهر مـي

(Ign

volcanism)

ـواد تخريبــي

د در امتـداد مدكـش هـاي فـوالً در ايـن مح

مختلـف ي انواعي و غيـره. گـاهبالً در داخـلل سـتوني مرتف

(N

neousPetro

و استوك

ده آتشفشانيــ (lava)ــا و م

شكيل شـده انـدكن است دود دارد كه معمـوآرايش ظاهريطهـاي شـعاعيفشـاني كـه قـبم اسـت بشـكل

(Neckنك ي

ography)ن

19

نمايش باتوليت

Extrusi: (vo در اثر پديد

ــ ن ، گــدازه ه

يا از هر دو تش) ممك10(شكل

آتشفشان قرارحاظ شكل و آخطي، مخروط و مـواد آتشفسـاينده مقـاوم

توده ي سنگي از

آذرينشناسي

- 11شكل

ionsشاني)

(olcanitesها

روط آتشفشــا

د آذرآواري ي گرفته است. (شفشان دهانة آآتشفشان از لح مخروطهاي خز بين مـي رود

ل فرـل عوامـ )12شكل

نمايي - 12كل

ش سنگ

وني (آتشفشوني يا ولكانيتهي شــامل مخــر

گدازه يا از مواددودكش قرارس مخروط آتش مخروطهاي آ متحدالمركز،سايش يافته ازمده و در مقابـ

شود. (ش ته مي

شك

آذرين بيروي آذرين بيروــي ــن بيرون ذري

(p .است

تشفشاني از گج گدازه بنام دباشند. در راسجود مي آيد.، مخروطهاي

ط آتشفشان فرسي محكم درآ

(Neck) گفت

توده هايتوده هاي

ــوده هــاي آذ تpyroclastic)

مخروطهاي آتجمجراي خرو

منشعب شده با(Cratere) بوج

مخروط ساده،جوي مخروطبصورت سنگياصطالحاً نك

ت

ت)

ممم)

مجبا

(IgneousPetrography) آذرينشناسي سنگ

20

مخروطهاي آتشفشاني ممكن است ساده يا مطبق باشند:

حاصل يك مرحله فعاليت آتشفشاني است و بطوريكه از اسـم آن پيـدا اسـت ، مخـروط از :مخروط آتشفشاني ساده -1 گدازه و يافقط از مواد آذرآواري تشكيل شده است. مخروط آتشفشاني ساده مي تواند مرتفع و پهن (سپر مانند) باشد.

هـاي محصـول چنـد بـار فعاليـت آتشفشـاني متنـاوب همـراه بـا دوره :(Strato volcane)مخروط آتشفشاني مطبق -2آرامش است (آتشفشانهاي چند مرحله اي) ، بنابراين مخروطهاي مطبـق يـا اسـتراتوولكانها از طبقـات متنـاوب گـدازه و

مواد آذر آواري تشكيل شده اند.

هاي حد واسـط ، سـنگ هـاي آذر آواري آتشفشان دماوند كه بطور متناوب از بازالت، خاكسترهاي آتشفشاني ، گدازهايسـت. قاعـده آتشفشـان تفتـان يك آتشفشـان چنـد مرحلـه ،هاي تراكيتي تشكيل شده ) و باالخره گدازهPonce(پونس

ساخته شده است. و بازالتييتي دزهاي آن بيشتر از سنگ هاي آذرآواري اسيدي تشكيل شده و قله آن از گدازه

: (lava)گدازه شـوند. سنگ هاي مذاب دروني هستند كه در اثر انفجار همراه با گاز از دهانه آتشفشـانها خـارج مـي گدازه يا الوا

تر و در ضمن كمتر توليد شيشه مي نمايد. درجـه غلظـت گـدازه بسـتگي بـه هر چه اسيد سيليسيك آنها كمتر باشد رقيقهـا گـدازه .حرارت و تركيب شيميايي آن دارد. تجربه نشان داده الواي غليظ اسـيدي و الوا بـا غلظـت كـم بـازي اسـت

برد. مق كوره آتشفشاني مي توان پيداراي تركيب كامالً متغيري هستند و از تركيب آنها به ع

هاي اسيدي (آتشفشان وزو در ايتاليا) در عمق كم و در عوض آتشفشانهايي كـه الواي بـازالتي دارنـد مربـوط بـه گدازه تري مي باشند. مناطق عميق

شود. فرم و اشكال مختلفي از الوا (گدازه) تشخيص داده مي نحوه جاري شده آن، و الوا بر حسب غلظت

الواي رقيق با گاز كم داراي سرعت زيادي اسـت و در طبيعـت بصـورت نـوار يـا ريسـمان پيچيـده الواي ريسماني: -1 است. مانند الواي هاوايي.

: اگر الوا دركف دريا تحت فشار آبهاي فوقاني جاري شود، بلوكهايي گرد و مـدور (pillow lava)شتكي لالواي با -2ين الواي بالشـتكي نـ اي معـروف اسـت. چ الشتك مي سازد كـه بـه الواي بالشـي يـا كـره به بزرگي سر انسان تا بزرگي ب

(pillow lava) شود. دياباز به مقدار زياد در كف درياها ديده مي با تركيب

(IgneousPetrography) آذرينشناسي سنگ

21

: (Pyroclastics)مواد سست و آذرآواري شوند. ذيل تقسيم ميسنگ هاي آذرآواري يا پيروكالستيك نتيجه انفجارات آتشفشاني هستند و به انواع

خرد شدن سـنگ ديـواره آتشفشـان يـا كه حاصل : مواد غير متراكم خاك مانند تا ماسه مانند است(Ash) خاكستر - 1 باشد. متالشي شدن ماگما مي

: مواد پرتابي و خاكسترهاي آتشفشاني كه در هـوا پخـش شـده پـس از مـدتي بـه زمـين نشسـته بعـد از (Tuff) توف -2دارنـد ولـي طـرز آتشفشاني آورند اين مواد اليه بندي شده منشاء شود و توف را بوجود مي متراكم مي وسخت آبگيري

تشكيل آنها بصورت رسوبي است.

و از محلي به محـل ديگرحمـل ده : وقتي توف ها با مواد غير آتشفشاني نظير مواد رسوبي مخلوط ش(Tuffit) توفيت -3 يند.و در جاي ديگر رسوب نمايند توفيت گو

ميلي متر باشند و در هوا قسـمتي از آنهـا در اثـر چـرخش 32مانند بمب اگر قطعات پرتابي در اندازه قطعات پرتابي: -4و اگر با (Aglomerate)ذوب شوند بمب را تشكيل مي دهند، اگر اين قطعات بمب با مواد رسوبي تجمع يابند آگلومرا

دهند. را تشكيل مي )Phanglomerate( مواد آذرين همراه گردند فنگلومرا

اند و به همين علـت سنگ هايي هستند كه داراي اسيد سيليسيك زياد بوده و خيلي زود سرد شدهشيشه هاي ولكاني: -5 هاي ولكاني شامل انواع ذيل هستند: اغلب بصورت شيشه منجمد گشته اند. شيشه

ندگي صدفي كه تقريباً بي آب است.: تيره باجالي شيشه اي و شكن(Obsidian)اُبسيدين -

آب.% 3: به رنگ خاكستري متمايل به آبي در حدود(Perlite)پرليت -

:(Gases)گازهاي ولكاني ، در نزديكيهاي سطح حل شده اندمذاب ماده در يدر داخل پوسته زمين در زير فشارهاي زيادگازهاي ولكانيكي

بيرونـي و ازديـاد فشـار درونـي، گازهـا از مـذاب جـدا شـده و توسـط زمين بخاطر سرد شدن ماگما و كـم شـدن فشـار باشد. مي H2O ، CO2،CO ،H2 ، S2 ، SO2 ، SO3، N2 ، Ar، O2 ،Cl2 گازها شامل: آتشفشانها بخارج راه پيدا مي كنند.

(IgneousPetrography) آذرينشناسي سنگ

22

ساخت و بافت سنگ هاي آذرين:در بعضي از كشـورها سـاخت را وهاي ساخت و بافت به معني هاي متضادي بكار رفته در علم سنگ شناسي كلمه

.شده استذاري امريكايي بكار برده گ نام روشاز در ايران بافت و برعكس مي نامند،

:(Structure)ساخت

شود ساخت گويند. البتـه مطبـق ميخصوصيات يك سنگ را در يك نمونه و يا زمانيكه روي سطح زمين مشاهده راهنمـاي آيد در بعضي مواقع اليه بنـدي كـاني هـا ساخت بحساب مي ءبودن و اليه بندي كانيهاي كريستاله شده نيز جز

در يك جهـت درشتمخصوصاً وقتيكه بلورهاي ،براي تشخيص جريان گدازه داغ و جهت حركت گدازه استخوبي آنهـا در ذيـل آورده مـي تعدادي از ساخت هاي مهـم وباشد راي انواع مختلف ميمشخص قرار گرفته باشند. ساخت دا

:شود

شـود بازالتهـا بصـورت : اين نوع ساخت بيشتر در سنگ هاي بازالتي مشاهده مي(.Prismatic Str) ساخت منشوري -1 .راي سـاخت منشـوري اسـت منشورها روي توفها يا گدازه قرار مي گيرند مانند گدازه بـازالتي آتشفشـان دماونـد كـه دا

)13(شكل

شـكل بـالش حين تبلور بـه در است وتوده ي سنگ: اين نوع ساخت داراي فرم بالشي (.Pillow str) ساخت بالشي -2 )14. (شكل ظاهر مي شوند

اي هسـتند هيچگونـه اثـري از اليـه بنـدي در : سنگ هايي كه داراي ساخت توده(.Massive Str) اي ساخت توده -3 و به صورت يكپارچه و يكنواخت ظاهر مي شوند.شود آنها مشاهده نمي

در حين تبلور زودتر از بقيه شـكل سنگ هاي آذرينگاهي كاني هاي مشكله هاي : (.Flow Str) ساخت جرياني �4و يا اغلـب فقـط سـنگ هـايي گيرندجهت مشخصي و يا به صورت موازي باهم قرار مي گيرند و نسبت به هم دارايمي

كه در داخل يك ماگما نفوذ كرده در اثر جريان ماگما حالت موازي پيدا مي كنند. اين نوع ساختها را سـاخت جريـاني در حـالتي سـنگ ،مي نامند. ساخت جرياني خود بر دو نوع است ساخت جريـاني خطـي و سـاخت جريـاني صـفحه اي

بطـور مـوازي بـا هـم قـرار گرفتـه باشـند و زمانيكـه باشد كه كانيهاي منشوري آمفيبول داراي ساختار جرياني خطي ميمي باشد. اي ساخت جريان صفحه داراي گيرند سنگمي كانيهاي صفحه اي شكل مانند ميكاها بطور موازي با هم قرار

به صفحات راحت تر نسبت به جهت عمود بـر آنهـا ضربهدر اثر اي هستند سنگ هايي كه داراي ساخت جرياني صفحه شكسته مي شوند.

ارتبـاط بـين را تشـخيص

.ود

گـرفتن آنهـا

وجـود در آن

ه باشند مانند

د در سـنگ ورمسـلح بافـت

نموتفاده زه اس

و طرز قـرار گ

قـدار گـاز مو

ور تشكيل شد

(Ign

انيهاي موجود بـا چشـم غيرروسكپ پالريز

ور، شكل بلور

يسكوزيته و مق

اني هاي متبلو

neousPetro

گدازه بازالت

شي

كل و اندازة كااي ن تا اندازه

ز بايد از ميكر

نظر درجه تبلو

ت انجماد، وي باشند: مي

اء سنگ از كا

ography)ن

23

خت منشوري گ

ساخت بالش )14ل

انه بندي، شكنگ ها مي تواگ هاي دانه ريز

ي كاني ها از نظ

ك سنگ، سرعت سه مورد ذيل

ت كه تمام اجزا

آذرينشناسي

) ساخ13شكل

شكل

درجه تبلور، دسنگ بعضي ازدر

وصاً در سنگ

صيات دانه هاي

رجه تبلور يك متبلور شامل

ر حالتي است.(

ش سنگ

دردي از قبيلد .جه مي شود

ق بافت مخصو

ه اول خصوص

م در تعيين دراز نظر درجه ن

(Holocry د :سنگ گرانيت)

(Text:

ه بافت به موارتوجي مختلف

تشخيص دقيق

بافت در وهله باشد.

مهموامل ع ور:گ هاي آذرين

(ystallineين

روني عميق (س

(tureبافت

درمطالعهاجزاء دانه هايداد. ولي براي

براي شناختامري مهم مي

درجه تبلو -سنگ. باشد مي

تمام بلوري -1سنگ هاي در

ب

اد

ا

-

م

س

(IgneousPetrography) آذرينشناسي سنگ

24

تشـكيل دهنـده سـنگ بحالـت متبلـور كـاني هـاي هيچكدام از: در حالتي است كه (Holohyalline)اي تمام شيشه -2 نباشند مانند اُبسيدين و يا پيچ استون.

سنگ بين تمام بلورين و غير بلورين (تمام شيشه اي) قرار بافت : در حالتي است كه (Mesocrystalline)نيمه بلورين -3آن متبلـور شـده و كـه بعضـي از قسـمت هـاي مثل بعضي از سنگ هاي خروجي (آتشفشاني) مانند بازالتگرفته باشد.

.بخش ديگر آن فرصت كافي براي تبلور نداشته و داراي شيشه ولكانيكي است

سـنگ هـاي آذريـن درونـي و مزوكريسـتالين و در شـرايط هولوكريسـتالين بافـت از مطالب فوق نتيجه مي گيريم كـه .تشكيل مي شوند سنگ هاي آذرين بيرونيدر شرايط هولوهيالين

كـه فقـط بـا ابعاد بسيار ريزآنهـا .بطوريكه باشد كاني هاي سنگ هاي آذرين بسيار متغير مي و ابعاداندازه دانه بندي: -هاي درشت كه براحتي توسط چشم غير مسلح قابل و دانهAphanites) ( نهان بلور را ميكروسكوپ قابل تشخيص هستند

گويند. )Phaneritic( را آشكار بلور مشاهده است

:نمايندتقسيم بندي مي به صورت ذيل هاي آنها نيز هاي آذرين را بر حسب اندازه دانه بطور كلي سنگ

) گويند.Fine Crystal ميليمتر باشد آنرا دانه ريز( 1اگر قطر دانه كمتر از -

نامند. (.Mediume Cry)ميلي متر باشد دانه متوسط 5 تا 1اگر قطر دانه بين -

گويند. (.Coarse Cry)ميلي متر باشد آنرا درشت دانه 5اگر قطر دانه بزرگتر از -

انجماد دارد. ين پديده كاني ها بستگي به سرعت انجماد، ويسكوزيته و حالت تحرك ماگما در ح ابعادالبته

همچنـين غلظـت زيـاد سنگ هاي شيشه اي اكثراً آفانيت مي باشند. وجود شيشه در سنگ نمايانگر سرد شـدن سـريع و گردد. باشد كه مانع جدا شدن يونها مي مي ماگما

مي باشند به همـين دليـل وجـود شيشـه در زيادي داراي ويسكوزيته (K,Na)عناصر قليايي و ماگماهاي غني از سيليسالين) معمـوالً در بازالتي است. سنگ هاي تمام شيشـه اي (هولوهيـ الواهاي الواهاي ريوليتي، داسيتي و تراكيت بيشتر از

گويند بنـابراين شيشـه هـاي Devitrificationحرارت معمولي ناپايدار بوده و تمايل دارند متبلور شوند كه اين پديده را شوند. و محلولهاي درون سنگ ها خيلي كمتر ديده ميزمين قديمي با افزايش حرارت ناشي از اعماق

سوزني شكل پالژيوكالز كه اكثراً در سنگ هـاي نيمـه عميـق (هيـپ و ي عبارتند از بلورهاي تيغه ا) Lath( ميكروليتقابـل يميكروسكوپ مشاهدات بصورت تيغه هاي چوب كبريتي در متن و زمينه سنگ در و گاهي در بازالت ها آبيسال)

رويت است.

دسـي نمايـان

ه باشــد آنــرا

Xen ( گوينـد

ديگـر آن وح (Hypeidiom

سـكوزيته آن مي شـوند. ور

ني هـاي مـي نه تنها گـرد محلـول هـاي

اشـكال هندط

ي مــنظم داشــته

or nomorph

ضـي از سـطوحS or morph

رد شـود و ويسمتبلـو ، محـيط

شـدن كـانيكل هاي سيليسي ه

توسـط م آن

الف):

(Ign

آن توسـط يك

شــكل هندســي

Anhedral r

آن منظم و بعضubhedral (ل

گما آهسته سـرـت اغتشـاش

بـي شـك جـب ارتز در گدازه

از حواشـي تز

كل و بي شكل

بازالت

neousPetro

كريستالوگرافيك

شــده باشــد و ش

(ا بـي شـكل ر

ضي از سطوح آآن نيمـه شـكل

ي زمانيكه ماگل در يك حالـ

موج همديگر اند و يا كوا ده

مجـدد كـوارتز

كلدار ، نيمه شك

كل در يك نوع

ography)ن

25

ك كه سطوح

ورين خــتم ش الف ). -1

آنـر مي نباشـد

اشد يعني بعضلور نيافته بـه آ

شوند يعني ميشكل رهاي بي

لورها از تبلوردرآمدشده رد

امر انحـالل م

ه بلور در فرم شك

ج):

مه شكل وبي شك

آذرينشناسي

م بلوري است

ت بســطوح بلــو5گويند (شكل

منظمح بلورين ب ). -15ل

ر و بي شكل باكافي براي تبل

متبلور صوصي بر عكس بلور

ممانعت بلوو ماكه به حالت گر

علت اين شده

كل شماتيك سه

بلورهاي نيمه - 1

ش سنگ

فرمشكل بلور :ذيل است

ز تمــام جهــاتIdiomorp (گ

ي هيچ سطوح گرانيت (شكل

حالت شكلدارده يا فرصت ك

شرايط بخصر تركيب نشودنفعاالت ماگمان در بازالتها كا نيز خورده ش

. مي باشد

شك - 15شكل

16شكل

منظور از ش ها:مل سه مورد ذ

ي يــا كــاني ازEuhe or ph

ي يا كاني دارايرتز در سنگ

يا كاني بين حي شيميايي شد

ج). -15

ل دار اصوالً دمواد همجواردر اثر فعل و انورهاي اوليوين

هاي آنها كنارهود در ماگما

ب):

شكل بلوره -شام مي باشد و

اگــر بلــوري - edral(شكلدار

اگر بلوري - مانند بلوركوار

اگر بلوري -دچار خوردگيگويند (شكل

بلورهاي شكلكم باشد و با مبدين ترتيب د

مثالً بلوشوند.اند بلكه ك شده

باقيمانده موجو

-

م

ش

م

دگ

بكبششب

ديومورفيك داراي بافـت شـند بافـت را

ت مستقيم بـر

يرتـر متبلـور

انـد لور شـده

فن، زيركن و ي ادامـه مـي و در آخـرين

ــد ــان اي گ را پـند سـنگ را

شـكل باش ه مـ

(c)

يومورفيك

ر را كه دخالت

وانتر است و د

شت زودتر متبل

رعي نظير اسفناي و ورقه اي ره

آينـد و ود مـي

(Ign

ــن ســنگ ــند ايباشـ بي شكل

شـتر بلورهـا نيم ). 17ل

c بافت آلوتريو :

ن ترتيب تبلور

ر برگيرنده جو

18(

بزرگ و درش

ن با كانيهاي فركاتهاي زنجيرآلكـالن بوجـو

neousPetro

ــ ــكلدار باش شكثريت بلورها بالخره وقتي بيش

(شكل گرانيت

,يديومورفيك

زم است قوانين

وش:گيرد كاني در

8ستند. (شكل

، بلورهايند

گ هاي آذرينوليوين و سيليك فلدسـپاتهاي آ

ography)ن

26

يــك ســنگ شاگر اكث و يرها

ها و باال آپليتنند سنگهاي گ

(b)

b بافت هيپ اي :

شرح دهيم الز

ووانين روزنبگ ي را در بر مي

رهاي جديد هس

كاني با هم باشن

در سنگ تبلورها مثل كاني اوـيك وسـپس

آذرينشناسي

موجــود در يگهاي المپروفي

مانند آگويند،(H ما مي نامند

, bديومورفيك

اي آذرين را ش ي داده شود.

(Rosen يا قو يا كاني هايي

لدارتر از بلور

از يك نوع ك

ر كلي ترتيبل ارتوسيليكاتهسپاتهاي كلسـ

ش سنگ

ها:ــاي ــتر بلوره

، مانند سنگمند(Allotriom گ

Hypidiomor

a بافت پان ايد :

بافت سنگ هاختصر توضيحي

nbusch Law

ك كاني، كاني

ي معموالً شكل

ريز و درشت

مي كند، بطورود و با تشكيله در ابتدا فلدس

ه اجزاء دانهــا بيشـ ــام ي تم

(Panid مي نام(morphicك

(rphicرفيك

(a)

- 17شكل

نواع مختلف بنه ها دارد، مخ

(ws ب تبلور

موقعي كه يك

لورهاي قديمي

اگر بلورهاي ر ر هستند .

زنبوش اشاره مشو ه شروع مي

م فلدسپاتها كه

ارتباط بينوقتيكــه

diomorphic)

آلوتريومورفيكهيپ ايديومور

)

قبل از اينكه اندرجه تبلور دا

قوانين ترتيبم قانون اول:

شده است.

بل قانون دوم:

ا قانون سوم:تر يعني قديمي

همچنانكه روزآپاتيت و غيرهيابد و سرانجام

ا

)

آه

قد

ققش

ق

قي

هآي

كل) در تغييـر

.

ي يـا گرانـولر ي پلوتونيـك گرانـولر ريـز شـد بيشـتري

د گويندروئي

شـك رف (بـي

ف

في متشكله.

م مي پردازيم.

اي فت را دانـه ز سـنگ هـايداراي بافـت گلين و غيـره رشگرانيت پورفير

(Ign

فـرم گزنومـو

فرم ايديومورف

رم گزنومورفط با فرم كاني هاي

چند بافت مهم

متبلورباشند بافتند. بسـياري ازكـي و الواهـا دوز يا ميكروكل به آن سنگ گ

ت

neousPetro

(شكلدار) تـا

در ف

توز در فرآذرين در ارتباط

ينجا به شرح چ

مر يك اندازه درشـت هسـتگ هـاي دايكد بلورهاي ارتو

شود و الق مي

آمفيبول گرانيت

ography)ن

27

فرم ايديورف

ن، اسفن

يكدي آلبيت، ارت در سنگ هاي آ

ما در اوريكه

در كم و بيشبسـيارگرانولر

اري از سـنگسـي اي دارند ت دانه

(Porpyro اطال

دانه اي در يك آ

آذرينشناسي

لور كانيها از فر

زيركنپاتيت، يوين

روكسن مفيبول وتيت

الژيوكالز بازيالژوكالز اسيدكوارتز كريستاليزاسيون د

بطود نباش مي ع

(G : ساوي البعد و داراي بافت گ

بسـ ر حالي كهئي كه ساختoide Tex.)

ي آيند.

بافت د -19كل

ش سنگ

شود. ترتيب تبل

آپاليپيرآمبيوپالپالك

ترتيب طبيعي ك –

بسيار متنوعين

Granular Tex

نگ تقريباً متسها معموالً يت

بوده در وسطدر گرانيت هائنام پورفيروئيدميق بوجود مي

شك

ش ز تشكيل مي ).18كل

– 18شكل

ت ها:ي سنگ آذري

(xtureاي نه

ي هاي يك سنگويند. پگماتير درشت تا متو

گاهي د ). 19 كه بافت آن بنشرايط نيمه عم

مرحله كوارتز(شك .دنباش مي

انواع بافتبافت هاي

بافت دان -1وقتي كه كاني

(Granular) گحاوي گرانولرهستند (شكل

كنند ك پيدا ميكه اكثراً در ش

مم

ا

و)

حهپك

نامنـد. زمينـه رشت موجود

ــور را بافــت

پورفيريتيـك ن و بلورهاي در

ــ ــند بافــت مزب

(Ign

ت مزبـور را پخميره گويند

ت

ـاع كــرده باشــ

يئتي

neousPetro

ور باشند بافت طهGround يا خ

يك نوع بازالت

قطــه اي اجتمــا

ك در بازالت تولي

ography)ن

28

(Porphyr: ز يا شيشه غوط

Massوني) را

پورفيريتيك در

(Glomero: شــخص در نقط

كومروپورفيريتي

آذرينشناسي

(.ritic Texي)

ز دانه هاي ريزي آذرين بيرو

)20كل

بافت - 20كل

oporphyritic

دســته هــاي مش

بافت گلو - 21

ش سنگ

فت موزايكيدر زمينه اي از ها (سنگ هاي

(Ph شك) .نامند

شك

(.c Texيتيك

ها بصــورت د). 21 (شكل

شكل

رفيريتيك (بافدرشت اوليه دينگونه سنگ

) henocryst

ومرو پورفيريگي فنوكريســتهريتيك گويند

بافت پور -2اگر بلورهاي داين بافت در ايرا فنوكريست

بافت گلو -3اگــر در ســنگيگلومروپورفير

2اار

3اگ

ار گيرنـد بـه

جريـاني قـرار

كريسـتالهاي

يان هستند قـرا

ون

كه بصورت ج

چـك و سـاير ك

(Ign

كه داراي جري

نوع پيچ استوز

ستالهاي ديگر ك

هـاي كوچ ين 23.(

كيت

neousPetro

تلف و شيشه ك

يشه ولكانيك ا

نيدين و كريست

انـد و سـانيد ه3اند (شكل مده

) در سنگ تراكي

ography)ن

29

ريستالهاي مخت

ر ريوليت با شي

متشكل از ساني

ابتدا جدا شدگما بوجود آم

راكيتي (جرياني)

آذرينشناسي

(Hya متشكل از كر

هيالوپليتيك د

(T: اي ريز م زمينه گويند.

ريق ماگماييز باقيمانده ماگ

بافت تر - 23ل

ش سنگ

alopilitic Tex

در زمينه ريز د.

بافت - 22كل

Trachytic T

الً سانيدين در تراكيتيك گو

تفر در ريست)جرياني دارند از

شكل

(.xلوپليتيك

گ فنوكريستهاوپليتيك گويند

شك

(.Texراكيتيك

كريست ها مثالاشند را بافت

بزرگ (فنوكرل كه حالت ج

بافت هيال -4وقتي در سنگآن بافت هيالو

بافت تر - 5وقتي كه فنوكگرفته شناور با

هاي ب سانيدينديگر در شكل

وآ

وگ

سد

ت) اسـت. در ه ميكروليـت

پورفيريــك

يوين دار

رهـاي هيـپ

(ماننـد بازالـتگردندكـه مـي

ميكروليتيــك

ري در بازالت الي

الز در بين بلور ).26كل

(Ign

ذرين بيروني (تـي ) متبلـور م

بــه آن بافــت

كروليتيك پورفير

ي از پالژيوكالك گويند (شك

neousPetro

سنگ هاي آك(چوب كبريت

ديــده شــود ب

بافت ميكر - 25

ست تيغه هاييوع بافت افتيك

يك

ography)ن

30

(H و بعضي ازكلدار باريـك

نيــز ريســت) ) 25و 24

شكل

(Ophitic: زالتها ممكن ا

به اين نوكه د

بافت افتي - 26ل

آذرينشناسي

(Mi: Hypabyssal)

ت بلورهاي شـك شوند.

(فنوكردرشــت. (شكل هاي

c or Diabasi

، ديابازها و بازقرار گيرند ) ت

شكل

ش سنگ

crolitic Tex.

(ي نيمه عميق

سپات بصورتش خوانده مي)

ك بلورهــاي د(M مي گويند

يتيك در بازالت

(.ic Texزيك

صوصاً گابروهاژيت و پيژونيت

(.يكروليتيك

ص سنگ هايمت اعظم فلدس

(Lath)يا لَت

ــ كت ميكروليتيMicrolititic p

بافت ميكروليت -

يك يا ديابازسنگ ها مخص

اوژ پيروكسن(

بافت ميك - 6اين بافت خاصاين بافت قسم(Microlite)

اگــر در بافــتporphyritic)

24شكل

بافت افتي -7در بعضي از سپ ايديومورف

6

ا)

ا)

7دا

رج شوند در هيالوافتيـك

هـاي درشـت اسـت نتيجـه

پيروكسنها خارن باشد به آن

ر داخـل بلوره و يـا ممكـن

(Ign

الژيوكالز از پجاي پيروكسن

دار

ريـز درهـاي صورت گيرد

كالز در اوژيت

neousPetro

هاي پال تيغهو اگر شيشه بج، )

دلريت اوليوين د

ورهاي كـاني م زمان ماگما ص

لورهاي پالژيوك

ography)ن

31

ها باشند كسن) 27ند (شكل

ساب افتيك در د

بلو ي است كهر طي تبلور هم

بل (بافت غربالي)

آذرينشناسي

هاي پيروك دانه(Subop گوين

بافت س - 27ل

(P: شود به صورتيمكن است در

ت پوئيكيليتيك (

ش سنگ

كالز بيشتر از د(phiticفتيك

شكل

Poikilitic Tex

نيز گفته مي ش اين حالت مم

). 28د (شكل

بافت - 28شكل

وسط پالژيوكفت را ساب ا

(.xيكيليتيك

بافت غربالي نرد شده باشد.ك بعدي باشد

ش

اگردرازاي متواين صورت با

گويند.

بافت پوئي -8اين بافت،به

كاني ديگر واماگماتيك تأثير

ااگ

8

كت

جـود در بـين 29 .(

زئوليـت هن،

فضـاهاي موجگردند (شكل

دارد)

اكسيد آهنيت،

د)

(Ign

ها و ديابازهـان دار پر مي گ

روكسن وجود د

،كلريت،كلسي

زئوليت قرار دارد

neousPetro

وص در بازالتهسن و مواد آهن

يوكالز كاني پير

نظير سرپانيتن،

ژيوكالز كاني ز

ography)ن

32

(Hypab بخصوليوين، پيروكس

ن بلورهاي پالژي

انيهاي ثانوي ن ). 30ل

بين بلورهاي پالژ

آذرينشناسي

(Interg : (byssalعميق

نيزين نظير اولي

رگرانولر ( در بين

(Int: و يا بوسيله كا

نامند (شكل مي

ينترسرتال ( در ب

ش سنگ

ranular Tex

گ هاي نيمه عكانيهاي فرومن

اينتربافت - 29

tersertal Tex

بوسيله شيشه ورا اينترسرتال م

بافت اي - 30كل

(.x ترگرانولر

ز الواها و سنگبر) ك صورت سه

شكل

(.xنترسرتال

بين فلدسپاتهار شود، بافت ر

شك

بافت اينت -9در بسياري ازفلدسپاتها (بص

بافت اين -10اگر فضاهاي بو سوداليت پر

9

ف

او

ورتـوكالز)، كـاني بوسـيله

شـود هر مـي

ده و تـداخل شـود، ده مـي

(ا ت آلكـالن نشيني يك ك

ظـا تـوكالز)،

ر هم قفل شـدل زيـر مشـاهد

(Ign

اخـل فلدسـپاتت يا نتيجه جان

(اورت فلدسپات

(b) ك

ه مرز كانيها دوارتز در شكل

). 32شكل

ت

neousPetro

كـوارتز در دط مينرالي استخي در زمينه ف

شود.

bميكروگرافيك:

ظر مي آيد كهآن در كاني كورارت باشد (ش

گ گرانوديوريت

ography)ن

33

يت ها، كـاني از يك مخلوطشكل خط ميخش ك خوانده مي

, bت گرافيك

ور مجدد به نظد. نمونه بارز آيش درجه حر

كنسرتال در سنگ

آذرينشناسي

بويژه در گرانيتبلور همزمان

بشاي ز با منظره بافت گرافيك

: بافت a - 31ل

(: اثر رشد و تبلو

اند دار شده دانهي در طي افزا

بافت ك - 32كل

ش سنگ

(Graphic T:ذرين اسيدي بوالت يا نتيجه تن بافت كوارتز

آورد كه بنام ي

(a)

شكل

(Consertal T

رين كانيها بري مضرس و درايط دگرگوني

شك

(.Texگرافيك

سنگ هاي آذايد كه اين حا

باشد. در اين يي را بوجود مي

(.Texنسرتال

سنگ هاي آذراراي حاشيه ايت مي تواند شر

بافت گ -11در بعضي از ستداخل مي نماكاني ديگر ميبنابراين حالتي

بافت كن -12در بعضي از سنموده اند و دا

بافتعلت اين

تكب

2دنع

در داخـل ي) در مجــاورت

اشـكال ورت يت، باريـت، و نيمــه عميــق

بافـت نتيجتـاً يع باشد بافت

(قطره ايماننـد دار د ي پتاســيم

33 .(

)(آلبيت) ديك

معمـوالً بصـوكلسـي كلريـت،

(Plutonic) و

نه گردند كه نرها خيلي سريع

(Ign

يـا انگشـت ماي فلدســپاتهاي

3شود (شكل ي

ر پالژيوكالز سد

ـي نمايـد كـهيا ثانويه مثل ك(ريــن درونــي

)34شكل

بلور كلسيت

شده و دانه دانخرد شدن) بلور

neousPetro

كرمـي شـكلشــدن حواشــي

حاصل مينيزا

شكل كوارتز در

هايي مـي حفرهمتاسوماتيك ينگ هــاي آذر

باشد.(ش ك مي

ت حاوي حاوي

كتونيكي خردره شدگي (خ

ography)ن

34

تز بصـورت كي از جانشــين شرد شدن ماگما

اشكال كرمي ش (

ي اغلب ايجادسط كانيهاي م

هرگــز در ســنگگ هاي ولكانيك

بازالت با حفرات

له حركات تكدانه شدن يا پار

آذرينشناسي

(My : ي كـاني كـوارــت ميرمكيتــي و يا بعد از سر

( سنگ گرانيت

(Am : آذرين بيروني

بعداً توس ره هاد ايــن بافــت هخصوص سنگ

فت بادامكي در

(Catacl: ن است بوسيلهخاصيت دانه د

(My.

ش سنگ

yrmekitic Te

ذريـن اسـيديگيــرد. بافــمــي

ر ماگماتيك

ت ميرمكيتي در س

mygdaloidal T

و سنگ هاياين حفر گاهي

شــود ت پــر مــيشوند و مخ مي

باف - 34شكل

lastic Tex.)

ممكن تشكيل، اگر خي دهند.

ylonitic Tex

(.exميرمكيتي

سنگ هاي آذقــرار م ) بيــت

ي مراحل آخر

بافت - 33شكل

(.Texدامكي

ها ا در گدازهگ ي مي باشند.

ــدون، زئوليــتHy (يافت نم

كاتاكالستيكبعد از سنگ

ك را تشكيل مي(.xشود ل مي

بافت مي -13در بعضي از س

آلبفلدســپات (پالژيوكالز طي

ش

بافت باد -14انبساط گازها

يا بيضوي دايرهكلســ كــوارتز،

)ypabyssal

بافت ك -15ي يكبلورها

كاتاكالستيكميلونيتي حاصل

3

فپ

دك)

بكم

ريكـه وجـود ي از پتاسـيم)

بنـام آلبيـت ــا ــور و ي يزبلشيدگي دارد.

(Perthite , :

نمايد. بطور ميلدسـپات غنـيكلين در زمينـهر بصــورت ريك جهت كش

(Ign

Antiperthit

ل متفاوتي را ميكـروكلين (فلتوز يا ميكروكــذكر ــوق ال ي ف

ف بوده و در يك

(a)

(c)

ت ميكروپرتيت

neousPetro

te and Micro

م ايجاد اشكالاورتـوز يـا مي

لت يعني اورتوــاي ــه كانيه كي بسيار ظريف

: بافت , cرتيت

ography)ن

35

operthite Te

سديمي غني ازاي با تركيبعكس اين حال

b در حالتيك .(داراي رگه هاي

3- c .(

(a) b بافت آنتي پر :

آذرينشناسي

(.exروپرتيت

سيم و ديگريا بيت در زمينه

) و ع a -35لــكل -35 (ش

مي دهند كه د35شود (شكل

, bبافت پرتيت

ش سنگ

پرتيت و ميكرت غني از پتاسهت از نوع آلب

آورد (شكل ميــي ــود ـده م ش

ي را نمايش مش ت اطالق مي

(b)

(c)

: ب a - 35شكل

رتيت، آنتي پو نوع فلدسپاتيباً در يك جهرتيت بوجود مــ ــت خوان پرتي

لين باشند فرمينام ميكروپرتيت

ش

بافت پر -16رشد داخلي درگه هاي تقريبافتي را بنام پرــي پ ــت آنت بافكريپتوكريستااين بافت نيز بن

6ررببكا

د. اگر شيشه ر اينصـورت ـه بـه وجـود قطـر يـك تـا ن سـنگ بـه ت بـه رنـگ ي آتشفشـاني

ت پـورفيري

آيد بوجود ميد پيـدا كنـد در

(Com در شيشـت كروي به قط

مـتن ـي گيـرد، هاي هماتيت خال

ي سـنگ هـاي

ر نوعي از بافـت

(Ign

پيدا مي كنند، تبلـور مجـدد

(mbانه ماننـد

تكيل اجتماعادد صـورت مـرها توسط ادخگ ماكروسـكپي

ه عبارت ديگر

ك

ك

neousPetro

Devitrific پاي آتشفشانيشـعاعي يـا شـااين بلورها تشكن تبلـور مجـدگردد. اين بلورست كـه رنـگ

تفاوت دارد.

فروليتيك

باشد به ت) مي

ي يا هيالوپورفيريك

ي يا هيالوپورفيريك

ography)ن

36

:(Hya cation پديده

حت اثر گازهات دسته هـاي ش گردند. تمام ا و قديمي بودگ ت تبديل مي

همين علت استي زمان حال ت

بافت هيالواسف -

(Hya: ت (فنوكريست

يشه اي پورفيري

يشه اي پورفيري

آذرينشناسي

alospheroliti

طي مجدد ورد گدازه ها ،تحوژيت بصورتت متبلور مي بعلت قدمت

رتز و فلدسپاتاند به ه ر آمده

هاي آتشفشاني

- 36شكل

aloporphyrit

مينرالهاي درشت

شي بافت – 37ل

شي بافت – 37ل

ش سنگ

(.ic Texيك

شه اي كه تبلوك انجمادتيولي

افيك مانند اوارتز و فلدسپات

هائي كه شيشهكريستال) كوار

ز دره رنگ سبك) با سنگ

(.tic Texيك

شه و حاوي مي ) 37(شكل

شكل

شكل

هيالواسفروليتيسنگ هاي شيشمرحله پنوماتوني كانيهاي ماس بلورهاي كو

در ش دهند. مير ريز(كريپتوكسيله كلريت به

س پالئوولكانيك

يالوپورفيريتيه زمينه آن شيش

شيشه .(اي از

بافت ه -17اين بافت در سولكانيك در مبلورهاي سوزن

سپس آيند، ميچند ميلي متربلورهاي بسيار

يا به وس وقرمزقديمي (فاسيس

بافت هي -18بافتي است كهاست با زمينه

7اوبمچبقق

8با

(IgneousPetrography) آذرينشناسي سنگ

37

هاي آذرين:كانيهاي سنگ دهنـد و در بـين سـيليكاتها فقـط سيليكات تشـكيل مـي انواع مختلف كاني هاي قسمت عمده سنگ هاي آذرين را

% 60شـود كـه فلدسـپاتها بـه تنهـايي حـدود د. با توجه به جدول زيـر مالحظـه مـي نباش محدودي حائز اهميت مي تعداد % تركيب سنگ ها 12ها مي باشند كه هر يك و پيروكسنتركيب كاني سنگ ها را تشكيل مي دهند پس از آن كوارتز

ها حـائز اهميـت ها و زئوليت ها، فلدسپاتوئيد، كلريت ها، اوليوين آورند. بعد از اين كانيها ، ميكاها، آمفيبول را بوجود مي )2هستند. (جدول شماره

نيآذر يسنگ ها يدهنده ليتشك يها يدرصد كان نيانگيم - 2جدول

هاي آذرين: بندي سنگ انواع طبقه يهمانگونه كه بعنوان مقدمه در بخشهاي قبل مشاهده نموديم در تشكيل سنگ هاي آذرين عوامل و شرايط مختلف

توانند ما بين درجه دخالت دارند كه موجب تنوع سنگ هاي آذرين مي گردند بعنوان مثال تركيب شيميايي ماگماها ميعددي داشته باشد همچنين محل انجماد ماگماها در تنوع ايـن سـنگ اسيدي و بازيك تغير كند و تركيبات حد واسط مت

ها موثر است. تغييرات و تنوع سنگ ها بقدري پيوسته و بهم مربوط است كه نمي توان حد مشخصي مـا بـين گروههـاي و فقـط بندي قرار مي گيرد در نظر گرفت. بنابراين رده بندي هـا عمومـاً غيرطبيعـي بـوده مختلف سنگ ها كه مبناي رده

اند. براي پيداكردن يك زبان مشترك، بين سنگ شناسان انجام شده

درصد كاني درصد كاني

كوارتز

فلدسپات هاي قليايي

پالژيوكالزها

پيركسن ها

هورنبلند

بيوتيت

مسكويت

4/12

0/31

2/29

0/12

7/1

8/3

4/1

اوليوين

نفلين

)Fe , Tiكانه هاي كدر (

كلريت و سرپانتين

آپاتيت

اسفن

مجموع

6/2

3/0

1/4

6/0

6/0

3/0

0/100

(IgneousPetrography) آذرينشناسي سنگ

38

بندي سنگ هاي آذرين: روشهاي مختلف رده

)Modeبندي مد= رده بندي كاني شناسي كيفي يا رده بندي طبيعي (رده -1

)Modalرده بندي كاني شناسي كمي (رده بندي مدال= -2

رده بندي شيميايي -3

)Normكاني شناسي (رده بندي نورم= -يايي رده بندي شيم -4

)Modeبندي مد= رده بندي كاني شناسي كيفي (رده ●

ماگمـا ضـمن سـرد شـدن تحـت در اين رده بندي نوع و مقدار كاني هاي موجود در سنگ مطرح مي باشد به طوريكـه بستگي كامل به تبلور ماگما دارد به گردد و واضح است كه نوع و مقدار كانيها شرايط خاصي تحوالتي در آن ايجاد مي

بنـدي سـنگ هـاي همين دليل نوع و مقدار كانيهاي موجود در سنگ هاي آذرين قابـل توجـه بـوده و از اينـرو در طبقـه آذرين از اين موضوع استفاده شده است.

كنند. كانيهاي تشكيل دهنده سنگ هاي آذرين را به چهار دسته تقسيم مي

كانيهـاي اصـلي در سـنگ مـي باشـند و مقـدار سـنگ اصلي نام تعيين كننده ي (Major minerals)كانيهاي اصلي -1 آن است، مانند كاني كوارتز در گرانيت. % حجم كلي 10معموالً بيشتر از

%) و اگر مقدار آن 5مقدار بسيار كمي را در سنگ به خود اختصاص ميدهند(تا (Minor minerals)كانيهاي فرعي -2 گـردد بعنوان پيشوند به اسم سنگ اضـافه مـي ، در اين صورت كاني فرعي را شامل شود % حجم كلي سنگ5 بيشتر از

مانند بيوتيت گرانيت، سينيت كوارتز دار.

شود مثل % است بنام كاني آكسسور خوانده مي1كه مقدار آنها كمتر از (Accessory minerals)كانيهاي آكسسور -3 .آپاتيت، زيركن، مگنيتيت

اند مانند كلريت كـه از دگرسـاني كه از دگرساني كانيهاي اوليه بوجود آمده(Alteration minerals)كانيهاي ثانويه -4شود يا كلسيت وا پيدوت كه از دگرساني كانيهـاي پالژيـوكالز و آمفيبـول ايجـاد و آلتراسيون كاني بيوتيت حاصل مي

شوند. مي

(IgneousPetrography) آذرينشناسي سنگ

39

دهند چندان زياد نيستند و شامل دو دسته يكي كانيهاي سفيد رده بندي را تشكيل مي بطور كلي كانيهايي كه اساس اين و ديگري كانيهاي تيره مي باشند كانيهاي سفيد عبارتند از كوارتز ، فلدسپاتها ، فلدسپاتوئيدها (فوئيدها) و كانيهـاي تيـره

ولها و ميكاها (بيوتيت).بپيروكسنها، آمفي عبارتند از: اوليوين،

كند. با توجه بـه كانيهـاي سـفيد و تيـره، سـنگ رنگ سنگ را مشخص مي وجود كانيهاي تيره و درصد آنها در سنگ، شوند: هاي آذرين به دو گروه تقسيم مي

هاي اول سنگ هاي آذريني كه فقط از كانيهاي سفيد تشـكيل شـده انـد و يـا عـالوه بـر كانيهـاي سـفيد داراي گروه - شوند. اشند در اين گروه كانيهاي تيره بعنوان كانيهاي فرعي محسوب ميكانيهاي تيره نيز مي ب

اند در اين گروه كانيهاي تيـره بعنـوان كـاني اصـلي گروه دوم سنگ هاي آذريني كه فقط از كانيهاي تيره ساخته شده - شوند. مي محسوب

آهن و فاقد كاني هايي با عناصر چون بطور كلي كاني هايي كه داراي رنگ روشن هستند، وزنشان نيز سبك مي باشند،و كاني هاي تيره رنگ (Sialic)يا سياليك (Felsic)بدين جهت كاني هاي روشن را فلسيك هستند. (Fe, Mg)منيزيم

نامند. مي (Femic)يا فميك (Mafic)را مافيك

عبـارت ديگـر ه ا بـ ها در سنگ هاي آذرين مشخص كننده چگـونگي سرنوشـت يـ حضور يا عدم وجود بعضي از كانيباشد بطور مثال وجود كـوارتز يـا عـدم وجـود آن يـا وجـود فلدسـپاتوئيدها در داستان سرد شدن ماگما و نوع ماگما مي

كه مشخص كننده تركيب اسيدي و يا حتي فقير از سيليس است. سنگ

سيم مي نمايد:ها را از نظر پايداري در حضور كوارتز به دو دسته تق كاني (Shand)بر اين مبنا شند

: كاني هايي هستند كه در كنـار كـاني كـوارتز پايـدار هسـتند و اينگونـه (Saturated minerals)كاني هاي اشباع -1هـا، ميكاهـا، تورمـالين، ها، پيروكسن هـا، آمفيبـول هاي : فلدسپات باشند مانند كاني كاني ها نسبت به سيليس اشباع مي

آلماندين، اسفن ، زيركن، آپاتيت ، توپاز، ايلمنيت.فاياليت، اسپسارتيت،

تواننـد در سـنگ هـاي آذريـن : برخي از كاني ها هرگز نمـي (Undersaturated minerals)كاني هاي تحت اشباع -2همراه كوارتز باشند زيرا در ماگمائي كه سيليس آزاد داشته باشد پايداري خود را از دست مي دهند و اينگونه كـاني هـا

هاي لويسيت ، فورستريت ، پيروپ، كرندم، كلسيت، اسپينل، نفلين، نامند مانند كاني را نسبت به سيليس تحت اشباع مي سوداليت، هائوئين، نوزآن، آناليست.

(IgneousPetrography) آذرينشناسي سنگ

40

شوند: سنگ هاي آذرين به سه دسته تقسيم مي (Shand)بنابراين بر مبناي شند

: اينگونه سنگ ها حاوي كـاني كـوارتز اوليـه هسـتند (يـا بعبـارت (Oversaturated rocks)سنگ هاي فوق اشباع - 1 ديگر سيليس آزاد دارند) مانند سنگ ريوليت.

هاي تحت اشباع هستند يعني در : اينگونه سنگ ها داراي كاني (Undersaturated rocks)سنگ هاي تحت اشباع - 2 شود : دسته تقسيم ميكنار اينگونه كاني ها كوارتز وجود ندارد و خود به دو

سنگ فنوليت. :سنگ هاي تحت اشباع فلدسپات دار + فوئيد . مانند -

لويسيتيت. -نفلينيت :سنگ هاي تحت اشباع فوئيد دار. مانند -

: اينگونه سنگ ها نه كوارتز آزاد دارند نـه كـاني هـاي تحـت اشـباع . ماننـد (Saturated rocks)سنگ هاي اشباع - 3 سنگ تراكيت.

) :Modalرده بندي كاني شناسي كمي (رده بندي مدال ●

گـردد و اصـوالً بـر مبنـاي هاي موجود در سنگ هـاي آذريـن اسـتفاده مـي در اين نوع طبقه بندي از نسبت كمي كاني ، نــام ســنگ تعيــين مــي شــود. (F)و فلدســپاتوئيدها (P)، پالژيــوكالز (Or)، فلدســپاتهاي قليــايي (Q)كانيهــاي كــوارتز

هاي موجود در سنگ هاي آذرين در زير ميكروسكپ بوسيلة دستگاه شمارنده به ميزان درصد محاسبه رتيكه كانيبصومي شود، بعبارت ديگر تعداد هر كاني و مجموع آنها روي دستگاه بطور جداگانه ضبط ميگردد و بعداً بايد نسبت درصد

ور مثال براي تعيين ميزان درصـد فلدسـپات آلكـالن بـه كانيها را به نسبت سطح كلي مقطع نازك سنگ محاسبه كرد. بط شود: نسبت مجموع فلدسپات آلكالن + پالژيوكالز محاسبه مي

نسـبت مقـدار عامل ديگري كه در رده بندي سنگ هاي آذرين بكار برده مي شود رنگ سنگ هاسـت. نـوع رنـگ بـه هـاي (شند) چهار گروه سنگ را از نظر رنگ كـاني Shandگردد. هاي رنگين موجود در سنگ تعيين مي درصد كاني

گيرد: تيره و روشن بترتيب ذيل در نظر مي

كاني هاي مافيك. %30با كمتر از (Leucocratic) سنگهاي لويكوكراتيك - 1

% كاني هاي مافيك.60الي 30بين (Mesocratic) سنگهاي مزوكراتيك - 2

% كاني هاي مافيك.90الي 60بين (Melanocratic) سنگهاي مالنوكراتيك - 3

% كاني هاي مافيك.90بيش از (Ultramelanocratic)سنگهاي الترامالنوكراتيك - 4

(Or)فلدسپات آلكالن (P) فلدسپات آلكالن + پالژيوكالز (Or) × ١٠٠

(IgneousPetrography) آذرينشناسي سنگ

41

رده بندي شيميايي : ●

گيرد بنابراين سنگ ها را به چهـار نـوع مي رده بندي شيميايي سنگ هاي آذرين اكثراً برمبناي درصد سيليس آنها انجام نمايند: تقسيم بندي مي

.(Acidic rock)باشد سنگ اسيدي SiO2 <% 66اگر

.(Intermediate rock)باشد سنگ حد واسط SiO2 % = 52تا 66اگر

(Basic rock).باشد سنگ بازيك SiO2% = 45تا 52اگر

.(Ultrabasic rock)باشد سنگ الترا بازيك SiO2 >% 45اگر

در انواع سنگ هاي ذيل شامل : SiO2ميزان درصد

دارد بنابراين سنگ اسيدي است. SiO2% 72سنگ ريوليت و گرانيت در حدود

دارد بنابراين سنگ حد واسط است. SiO2% 59سنگ سينيت در حدود -

دارد بنابراين سنگ حد واسط است. SiO2% 57سنگ ديوريت در حدود -

دارد بنابراين سنگ بازيك است. SiO2% 48سنگ گابرو در حدود -

دارد بنابراين سنگ الترا بازيك است. SiO2% 41ها در حدود سنگ پريدوتيت -

,Fe,Ca Mgتـر و از عناصـر قليايي سديم و پتاسيم غني عناصرسنگ هاي اسيدي نسبت به سنگ هاي بازيك معموالً از .تري هستند داراي رنگ روشن فقيرترند بدين جهت اين سنگ ها

):Normكاني شناسي (رده بندي نورم -رده بندي شيميايي ●

باشـد يعنـي تركيـب شـيميايي حقيقـي سـنگ را بدسـت براساس تجزيه شيميايي سنگ مورد نظر مي رده بندياين نوع آل سنگ را حساب مـي كننـد و سـپس بـا محاسـبه كانيهـاي آورند و برمبناي آن تركيب كاني شناسي فرضي يا ايده ميالدي توسط چهار سنگ شناس بنام مي 1903نمايند. اين نوع طبقه بندي در سال آل، سنگ مورد نظر را رده بندي مي ايده

.C.I.P.Wبنام طبقـه بنـدي (Washington)و واشنگتن (Piersson)، پيرسن (Iddings)، ايدينگز (Cross) هاي كراس پيشنهاد شد. در اين طبقه بندي تجزيه شيميايي سنگ ها برحسب اكسيدها محاسبه شده و تركيب كـاني شناسـي فرضـي

هـاي بدسـت آمـده بعنـوان عي كانيها در سنگ ها تطبيق كند. بعد از محاسبه درصد كـاني سنگ ها بايستي با شرايط طبي هاي نورماتيو استفاده مي شود. كاني

بلورين تمامـوان بكمـك هـا و حاشـية فلدسـپاتهاي

هـا اوليـوين، استفاده مـي 4

رين دروني وتـو نگ را نمـي

ن مركـز بلوره،(Q) كوارتز

) 39و 38

ـده كـه در آنه42و 41 شكل

)(Modal

(Ign

سنگ هاي آذكريسـتال سـنگو درشت و بـين

قطب شامل 4 است (اشكال

ثلثـي رسـم شـز دياگرامهاي

( ر اساس مودال

neousPetro

ه بيشتر براي ساي و كريپتوك ه

بلورهاي ريز و4فلسيك هاي

ظر گرفته شده

ياگرامهـاي مث). موقعي از 42

بر IUGSبندي

ography)ن

42

مطرح شد كهي بخـش شيشـه انجماد، بين ب براي سنگ ه

درنظ (F)يدها

و آهن دار) دي2و 41و 40ل

اشد.

روني در تقسيم بن

آذرينشناسي

(

ده بندي ديگري آتشفشـانيت سرعت زياد اين رده بندي

و فلدسپاتوئي )

نيهاي منيزيم وگيرند ( اشكا درصد با 90ز

گ هاي آذرين در

ش سنگ

(Streckeisen

رد 1990خيراًدر سـنگ هـاخت و نيز بعلت

شود. در نمي(Pالژيوكالز

ك (غني از كانتوجه قرار مية سنگ بيش ا

ع مختلف سنگ

(n شتريكايزن

و اخ 1980 - ي شـود زيـرا دپالريزان شناخميايي حاصل

فلدسپاتهاي پال

گ هاي مافيكمفيبول مورد تم كانيهاي تيرة

انواع -38شكل

رده بندي اش ●

1974در سالبكار بـرده مـيميكروسكپ پآنها تعادل شيم

، ف(A)آلكالن

در مورد سنگپيروكسن و آمشود كه حجم

دبمآآ

پش

)(Modal

(Ign

بر اساس مودال

neousPetro

IUGSم بندي

ography)ن

43

بيروني در تقسيم

آذرينشناسي

گ هاي آذرين ب

ش سنگ

واع مختلف سنگ انو -39شكل

(IgnneousPetroography)ن

44

آذرينشناسي ش سنگ

(IgneousPetrography) آذرينشناسي سنگ

45

شرح دسته هاي مهم سنگ هاي آذرين : :شوند به سه دسته كلي تقسيم مي ،شرايط تشكيل ابطور كلي سنگ هاي آذرين در ارتباط ب

: (Intrusive rocks)سنگ هاي آذرين دروني - 1

اينگونه سنگ ها در فشار زياد و با سرعت كم تشكيل شده اند، بنابراين اغلب دانه درشت و داراي بافـت گرانـولر (دانـه اي) مي باشند.

: (Extrusive rocks)سنگ هاي آذرين بيروني - 2

سنگ هاي آذرين بيروني در طي شرايط فشار كم و با سرعت زياد تشكيل شده اند، بنابراين اغلب دانه ريز بوده و گاهي ريك هستند.يباشند و داراي بافت پورف اوقات نيز داراي شيشه مي

: (Hypabyssal rocks)اي (نيمه عميق) سنگ هاي آذرين رگه - 3

انـد دو گروه باال قرار دارند يعني در فشار زيـاد سـاخته شـده و خيلـي سـريع سـرد گشـته اين سنگ ها از نظر منشأ مابيناي و يـا (سرعت زياد). از نظر دانه بندي مي توانند دانه ريز تا خيلي درشت باشند. بافـت ايـن سـنگ هـا مـي توانـد دانـه

پورفيروئيد باشد.

ست همچنـين رده بنـديهاي كـاني شناسـي كمـي و يـا رده هر رده بندي براي منظور و هدف معين ابداع وپيشنهاد شده اانـد. در كاني شناسي به منظور دسته بندي و معرفي سـنگ هـا بـر پايـه شـناخت بهتـر انجـام گرفتـه -بندي هاي شيميايي هاي كـاني شناسـي اسـت، هـدف ها، رده بندي هاي شيميايي، هرچند كه پايه و معيار اين رده بندي حاليكه در رده بندي

باشد. در اين نها در ارتباط ميآيند تشكيل آدسته از خصوصيات شيميايي سنگ ها است كه با منشأ و فر ن شدن آنروشهاي مختلف سنگ هاي آذرين بطـور هاي كاني شناسي كه قبالً بدان اشاره شد خانواده بخش با توجه به انواع رده بندي مختصر شرح داده خواهند شد.

واده بشرح زير تقسيم بندي مي شود:سنگ هاي آذرين به ده خان

پتاسيك كاني اصلي است. فلدسپاتهايوفلدسپات ريوليت : سنگ روشن (فلسيك) بوده، كوارتز -) خانواده گرانيت 1 بيش از پالژيوكالز سديك است.

كــاني اصــلي اســت. و فلدســپات ريوداســيت : ســنگ روشــن (فلســيك) بــوده، كــوارتز -) خــانواده گرانوديوريــت 2 است. پتاسيكپالژيوكالز سديك مساوي يا بيش از فلدسپاتهاي

بيش از فلدسـپاتهاي سـديك اسـت و پتاسيكتراكيت : سنگ روشن (فلسيك) بوده، فلدسپاتهاي -) خانوادة سينيت 3 باشد. به عنوان كاني فرعي در اينگونه سنگ ها وجود داشتهممكن است كوارتز و فلدسپاتوئيد هايكاني

(IgneousPetrography) آذرينشناسي سنگ

46

پالژيوكالزهاي حـد واسـط مسـاوي يـا بـيش از فلدسـپاتهاي التيت : سنگ فلسيك تا متوسط، -) خانواده مونزونيت 4 مي توانند در حد كاني فرعي ظاهر شوند. كوارتز و فلدسپاتوئيدهاگاهي پتاسيك است.

يك تا حد واسط كاني اصلي اسـت، داسيت : سنگ فلسيك تا متوسط، كوارتز و پالژيوكالز سد -) خانواده توناليت 5 پتاسيك به عنوان كاني فرعي است.فلدسپاهاي

پالژيوكالزهاي حد واسط كاني اصلي اين خانواده است.آندزيت : سنگ متوسط، -) خانواده ديوريت 6

اسـت. بازالت : سنگ متوسط، تا مافيك (بجز آنورتوزيت)، پالژيوكالزهاي كلسيك كـاني اصـلي -) خانواده گابرو 7 گاهي كوارتز و فلدسپاتوئيد به عنوان كاني فرعي در سنگ ظاهر مي شوند.

معمـوالً پتاسـيك فنوليت : فلسيك، فلدسپاتوئيدها كاني اصـلي اسـت. فلدسـپاتهاي -) خانواده سينيت فلدسپاتوئيددار 8 باشد. بيش از پالژيوكالزهاي سديك مي

دسـپاتوئيددار : متوسـط تـا مافيـك، فلدسـپاتوئيدها كـاني اصـلي اسـت. بازالـت فل -) خانوادة گـابرو فلدسـپاتوئيددار 9 پالژيوكالزهاي كلسيك ممكن است كاني اصلي باشد و يا اصالً وجود نداشته باشد.

بـه ها : الترامافيك كانيهاي فرومنيزين از قبيل اوليوين، پيروكسن، آمفيبول جزء كـاني اصـلي آن ) خانواده پريدوتيت 10 شمار مي رود.

ريوليت : -خانواده گرانيت ●

: (Granite)گرانيت - 1به معني دانه مشتق شده اسـت. كانيهـاي تشـكيل دهنـده آن نـيم شـكل و بـدون جهـت Granumگرانيت از كلمة التين

مشخص مي باشند. كانيهاي اصلي اين سـنگ از نـوع كانيهـاي روشـن ماننـد كـوارتز، فلدسـپات قليـايي (اورتـوكالز) و كالز سديك (آلبيت تا اوليژكالز) و كاني تيره شامل ميكاها، گـاهي آمفيبولهـا و بنـدرت پيروكسـنها مـي باشـند. وپالژي

هـاي فرعـي (يـا بعبـارت ديگـر گيـرد. كـاني % حجـم سـنگ را دربرمـي 15كانيهاي تيره سنگ گرانيت غالباً در حـدود است. (FeTiO3)، ايلمنيت (Fe3O4)يت ، مگنت(Ca5(PO4)3(OH,Cl))، آپاتيت (ZrSiO4)آكسسور) شامل زيركن

. بافت اصلي سنگ گرانيت، گرانولر و بافت آن دارد ، ميزان درصد كاني هاي ميكاها رنگ گرانيت بستگي به فلدسپاتايـن بلورهـاي درشـت اغلـب ها به گرانيت بافت پورفيروئيد مي دهند بلورهاي درشت فلدسپات اي است. گاهي يا دانه

ارتوز مي باشند.ميكروكلين و يا

(IgneousPetrography) آذرينشناسي سنگ

47

انواع گرانيت: گرانيت ها بر مبناي كانيهاي مختلف و بافت به انواع ذيل تقسيم بندي مي شوند :

گرانيت ها براساس ابعاد دانه ها به گرانيت دانه درشت يا ريزدانـه تقسـيم بنـدي گرانيت دانه درشت و دانه ريز : - 1 مي شوند.

همانگونه كه قبالً اشاره شد براساس درشت بودن كانيهاي ارتـوز يـا ميكـروكلين داراي بافـت گرانيت پورفيري : - 2 اي تشكيل مي شود). مي باشد (اين نوع گرانيت مربوط به شرايط هيپ آبيسال يا رگه وئيدپورفير

دانـه هـاي بـوده كـه داراي مربوط به منطقة نيمه عميق (Hypabyssal)اي يكنوع گرانيت رگه : (Aplite)آپليت - 3و اورتـوكالز بانضـمام % 10 >مشـابه گرانيـت يعنـي كـاني اصـلي كـوارتز آپليـت كانيهاي ل و ريزدانه مي باشد.شك بي

دانـه بـا بافـت % است بنابراين يك سنگ ريز5كالز و آلبيت) و كاني تيره آن كمتر از وپالژيوكالز از نوع اسيدي (اوليژ ركيب گرانيت است.آپليتي و لويكوكرات با ت

اي است و تفاوت آن با آپليت در اين اسـت كـه ايـن سـنگ يكنوع ديگر گرانيت رگه : (Pegmatite)پگماتيت - 4درجـه 700الـي 550شامل كاني هاي بسـيار درشـت مـي باشـد و در شـرايط پگماتيـك يعنـي در طـي درجـه حـرارت

رانيت مي باشند. پگماتيتها عالوه بر كاني هاي اصلي در كنار از نظر كاني شناسي مشابه گ تشكيل شده است و سانتيگرادبيوتيت و موسكويت نيز كاني هاي نظير تورمالين، توپاز، بريل، كاستيريت و كاني هاي اورانيم، ولفـرام و موليبـدن دارا

سازي و چينـي سـازي و ها درصنايع شيشه فلدسپاتكوارتز و مانند هايي دانهابعاد مي باشند. پگماتيت ها بعلت درشتي بعضي ديگر نظير مسكويت، فلوگوپيت و يا عناصر نادر مصارف صنعتي دارد.

هاي گرانيتـي ديـده مـي شـوند، از تغييـر سنگ هاي گرايزن غالباً در كنار و در حاشيه توده : (Greisen)گرايزن - 5هـا وليتيكي بوجود مي آينـد، ايـن محلـول ها و گازهاي پنومات گرانيت و سنگ هاي خويشاوند آنها در اثر ورود محلول

مي باشند. (W)و ولفرام (Mo)، موليبدن (Sn)، قلع (Li)، ليتيوم (B)، بور (F)حاوي فلوئور

هاي سنگ هاي گريزان عبارتند از: مهمترين كاني

، نيلين، فلوئـور مـا ، تور نيتبـد ليوريت، و لفراميت و گاهي نيـز م تزينوالديت (ميكاي بنفش)، كاسي -مسكويت -كوارتز آپاتيت، كائولن، و ساير تركيبات سولفور فلزات سنگين است.

دگرساني گرانيت ها: به طوريكه بيوتيت تبديل به گرانيت ها مي توانند به آساني تخريب شوند و اين عمل با اكسيداسيون آهن شروع مي شود

ها تبـديل بـه كـائولن مـي شود. سپس فلدسپاتدر اين حالت رنگ بيوتيت تغيير مي كند و بي رنگ مي كلريت شده و كـه در مرحلـه آخـر از گرانيـت ، خـاك رس گردند و كم كم سنگ گرانيت تبديل به پودر مي شـود و در نتيجـه ايـن

(IgneousPetrography) آذرينشناسي سنگ

48

گرانيت ها در طبيعت به صورت باتوليت، استوك و سـيل به همراه دارد.آيد كه داراي مقدار زيادي كوارتز بوجود مي ظاهر مي شوند.

شاء گرانيت ها: منكه نظريات متفاوتي راجع به تشكيل گرانيت ها وجود دارد بنابراين منشاء هاي متفاوت ذيـل را بـراي تشـكيل از آنجائي

دارند. آنها منظور مي

تفريـق كريسـتالي در يـك مـذاب ماگمـايي در طـي كـاهش درجـه :(Magma differentation)منشاء ماگمايي -1 حرارت.

ممكن است به وسيله خاصيت ذوب انتخابي در رشته كوههاي چين خورده در حوزه :(Anatexis)منشاء آناتكسيس -2تـا مرحلـه ذوب آناتكسـيس نيـز پـيش (Mobilization)ژئوسنكنيال ايجاد گردد در نتيجه ممكن است روان شدن مواد

برود.

هاي آلكالن در بعضي سنگ ها مانند ماسـه سـنگ گاهي در اثر ورود محلول :(Metasomatic)منشاء متاسوماتيك -3 گردند. ها به سنگ گرانيت مبدل مي هاي رسي تغييراتي حاصل مي شود كه آن ها و شيست

بعضـي از رسـوبات را در طـي پديـده گرانيتـي (Assimiliation)تحقيقات دقيق ميكروسكپي چگونگي هضم شيميايي به اثبات رسانيده است كه اكثر گرانيت هاي موجود در طبيعت فقط بـه منشـاء تفريـق ماگمـايي (Granitization)شدن

منحصر نمي شوند.

ها و يا بعنوان سنگ آسيا باشد. موارد مصرف گرانيت ها شامل استفاده بعنوان سنگ دكور، سنگفرش ساختمان

:(Rhyolite)ريوليت - 2اريـت نيـز مـي نامنـد. بافـت ايـن سـنگ پـورفيري اسـت. يپد. ريوليـت را ل سنگ ولكانيك (نئوولكان) گرانيت مـي باشـ

، پالژيوكالز از نوع اوليژكالز، آلبيت مي باشد و گاهي اوقـات حـاوي پتاسيكفنوكريست ها معموالً كوارتز، فلدسپات ها اكثراً از نـوع سـانيدين تـا آنورتـوكالز مـي باشـد. خميـره يـا زمينـه بيوتيت و هورنبلند است. در اين سنگ فلدسپات

(Ground mass) حاوي شيشه است. از ديگر بافـت هـاي نيز گاهي و هاي فوق بصورت ريز دانه اين سنگ شامل كانيازهـاي مي توان نام برد. كوارتزهاي موجود در ايـن سـنگ معمـوالً تحـت تـاثير ف را اين سنگ هيالوفيريك اسفرولتيك

را مي دهد. (Corrosion Gulf)محلولي بعدي قرار گرفته و تشكيل بافت خوردگي خليجي

:(Aplite)آپليت -3خصوصيت اين سنگ توضيح داده شده اين سنگ هم ارز گرانيت بوده منتهي مربوط بـه سـنگ هـاي بافت ها در انواع

باشد.) مي Hypabyssalآذرين رگه اي (نيمه عميق

(IgneousPetrography) آذرينشناسي سنگ

49

ريوداسيت -رانوديوريت خانواده گ ●

: (Granodiorite)گرانوديوريت -1هاي اصلي تشكيل دهنده آن كوارتز پالژيوكالز (از نوع اوليژكالز تا گرانوديوريت سنگ آذرين دروني است كه كاني

مقداري كاني تيره از جمله بيوتيت و آمفيبول.بانضمام پتاسيكآندزين) و فلدسپات

مقـدار پالژيـوكالز % حجم كل سنگ مي باشـد و 10كوارتز مانند سنگ هاي گرانيتي بيشتر از در سنگ گرانوديوريت و پالژيو كالز از نوع اسيدي تا حـد هاي پتاسيم از نوع ميكروكلين و اورتوز فلدسپاتاست. پتاسيك بيش از فلدسپات

عي شامل زيركن،اسفن، كلريت ، ايلمنيت و هورنبلند و كاني هاي فر هاي تيره عبارتند از: بيوتيت، مي باشد.كانيواسط آپاتيت و .... مي باشد.

هـاي هاي پتاسيم بيشتر از پالژيوكالز باشـند سـنگ گرانوديوريـت بطـرف گرانيـت و اگـر فلدسـپات چنانچه فلدسپات نمايد. ها باشد سنگ بطرف توناليت ميل مي از پالژيوكالز(در حد كاني فرعي) پتاسيم خيلي كمتر

:(Rhyodacite)ريوداسيت -2هـاي موجـود در آن شـبيه گرانوديوريـت مـي ريوداسيت سنگ آذرين بيروني است و از نظر تركيب شـيميايي و كـاني

آن معموالً پالژيوكالزهاي اوليه از نوع اوليژكالز و آندزين اسـت. فلدسـپات (Phenocryst)هاي درشت باشد. كاني

ين بصورت بلورهاي درشـت و همچنـين ريزدانـه و كـاني كـوارتز در خميـره ايـن سـنگ هاي پتاسيم اكثراً از نوع سانيدهـاي فرعـي شـامل هـا و بيوتيـت هسـتند. كـاني ها، پيروكسـن هاي تيره (فرومنيزين) از نوع آمفيبول وجود دارد . كاني

يـك، هيالواسـفروليتيك ها داراي بافـت پورفيريـك، هيالوپورفير ايلمنيت، آپاتيت، اسفن و زيركن مي باشد. ريوداسيت مي باشند.

تراكيت -خانواده سينيت ●

(Syenite)سينيت -1اكثـراً بـه رنـگ روشـن و قرمـز است كـه ريز تا درشت در ابعاد دانه ايو سينيت يك سنگ آذرين دروني تمام بلورين

، بيوتيت و اوژيت مي باشند. ها آمفيبول ،ها هاي اصلي شامل فلدسپات كاني شوند. روشن ديده مي

از نوع پالژيوكالز سديك است و مقـدار آن نسـبت هاپالژيوكالز و هاي پتاسيك ها بيشتر از جنس فلدسپات فلدسپات كمتر مي باشد.به فلدسپات پتاسيك

در سينيت معموالً كوارتز وجود ندارد ولي اگـر مقـدار كـوارتز در ،كوارتز استميزان تفاوت بين گرانيت و سينيت در % باشد آنرا كوارتز سينيت نامند و اگر مقدار پالژيوكالز با اورتوز مسـاوي 5% باشد يا بعبارت ديگر بيش از 15سينيت تا

باشد سنگ را مونزونيت نامند.

(IgneousPetrography) آذرينشناسي سنگ

50

(Al2O3)كرنـدم نيـز و در بعضي از سينيت هاكاني هاي فرعي سينيت شامل ايلمينت، زيركن، آپاتيت، اسفن است كانيكننـد. ماننـد هاي فرومنيزين به انواع مختلف تقسيم بنـدي مـي سينيت ها را معموالً به نسبت دارا بودن كاني وجود دارد.

اوژيت سينيت، هورنبلند سينيت. بيوتيت سينيت،

فلدسپات از نوع سديك و پتاسيم بافت پرتيت و آنتـي پرتيـت و وجود لحاظ بهغالباً بافت اصلي سينيت گرانولر بوده و ديده مي شود. درآن يا حتي ميكروپرتيت

شود و بطور كلي سينيت ها سنگ هاي كميابي هستند. هاي گرانيتي ديده مي بعضي از سينيت ها در حاشيه توده

:(Trachyte)تراكيت -2 باشد. يي و كاني شناسي هم ارز سينيت ميتراكيت سنگ آذرين بيروني است از نظر تركيب شيميا

(از نـوع سـانيدين)، پالژيـوكالز (از نـوع اوليـژكالز و آنـدزين)، بيوتيـت، پتاسيكشامل فلدسپات فنوكريست هاي آن . شـمار مـي رود بايـن سـنگ بيوتيت فراوانتـرين كـاني فرومنيـزين معموالً مي باشد. (اوژيت) ها ها و پيروكسن آمفيبول

زمينـه ايـن سـنگ تيغـه هـاي جريـاني نيـز اسـت. ايلمنيت آپاتيت، زيركن، مگنتيت،از قبيل ي يها كانيهمچنين داراي كاني هاي مذكور در ابعـاد ريـز در خميـره باشد، اوژيت و دانه هاي ريز مگنتيت مي سانيدين (بصورت بافت تراكيتي) ،

در اثر دگرساني كاني هاي ثانويه مانند كلريت، كلسيت، اپيدوت هاي كانيگاهي به همراه شيشه ولكانيك وجود دارد. د.نمي شومشكله تراكيت حاصل

كـاني ارتـوز يـا سـانيدين، فلدسـپات ،تراكيت به رنگ خاكستري تا قرمز و متخلخل ديده مي شود. در تراكيت پتاسيككانيهاي مافيك سديك بيشتر وجـود كالز جاي دارد كه در اين نوعوآلبيت يا اليژ ،اصلي است ولي در تراكيت سديك

دارد.

بافت رايج تراكيت، بافت جرياني يا تراكيتي است و همچنين بافتهاي هيالوپيليتيك و پورفيري را نيـز مـي تـوان مشـاهده كرد.

التيت -خانواده مونزونيت ●

: (Monzonite)مونزونيت -1كـه از لحـاظ تركيـب (Granular)مونزونيت سنگي است آذريـن درونـي، هولوكريسـتالين تـا مزوكريسـتالين، دانـه اي

نيـز گفتـه مـي (Syenodiorite)شيميايي و مينرالي ما بين سينيت و ديوريت قرار دارد، بدين لحاظ بـه آن سـينوديوريت شود.

از نـوع اوليـژكالز و آنـدزين و كـاني هـاي فرومنيـزين از قبيـل هاي اصلي آن فلدسپات پتاسـيم دار، پالژيـوكالز كانياين سنگ مساوي بودن ميزان ارتوكالز و پالژيـوكالز شاخصيكي از خصوصيات بيوتيت، هورنبلند، اوژيت مي باشد.

(IgneousPetrography) آذرينشناسي سنگ

51

. پالژيوكالزهـا ايـديومورف تـا هيـپ ايـديومورف مـي باشـد مونزونيـت داراي بافـت plag= knaf=1:1آن است يعني پالژيوكالزهـا توسـط دار تـا نيمـه شـكل نولر و بافت مونزونيتي است يعني بدين صورت است كه بلورهاي شـكل گرا

ارتوكالز در برگرفته مي شود.

در مونزونيت زياد شود سنگ بطرف خانواده سينيت و اگر پالژيـوكالز زيـاد شـود بطـرف ت پتاسيكاگر مقدار فلدسپا% در آن 5كوارتز در مونزونيت وجـود نـدارد ولـي اگركـوارتز بـه مقـدار بـيش از ديوريت متمايل است. معموالً كاني

مـونزو % باشـد سـنگ بطـرف 10اگـر كـوارتز زيـادتر از وجود داشته باشد به آن مونزونيت كوارتزدار اطالق مي شـود. شود. نزديك مي گرانيت

هـا سـنگ مونزونيـت مـي باشـد. آپاتيت، پيريـت كانيهاي فرعي اين سنگ عبارتند از: ايلمنيت، مگنتيت، زيركن، اسفن، هاي ديوريتي و يا گرانوديوريتي يافت مي شوند. اي اطراف توده هاي حاشيه هاي فراواني هستند و اكثراً در فاسيس

:(Trachy-andesite or Latite)التيت (تراكي آندزيت) -2اوليـژكالز تـا بـا تركيـب عبارتند از: پالژيـوكالز فنوكريست هاي آن سنگ آذرين بيروني هم ارز مونزونيت مي باشند.

هـاي پيروكسـن از گاهي كاني واز نوع بيوتيت و هورنبلند غالباً هاي فرومنيزين ، كاني )سانيدين(آنذرين و اورتوكالز تيت، هاي آپاتيت، مگن كانيكاني هاي مذكور در ابعاد ريز به همراه شود. يد در سنگ نيز ظاهر ميسنوع اوژيت و ديوپ

كلريـت، كاني هاي تراكـي آنـدزيت دگرسانيحاصل از پديده هاي كانيدر خميره سنگ وجود دارند. ، اسفن و غيره مي باشد. سيت و ليمونيتيكلسيت، سر

ها) معموالً بصورت گدازه و توده هاي كوچك همراه با تراكيت ها، بازالت ها و گـاهي نيـز التيت ها (تراكي آندزيت گردند. ها تشكيل ميهمراه ريوليت

داسيت -خانواده توناليت ●

توناليت -1هاي كوارتز، پالژيـوكالز از نـوع اوليـژكالز تـا توناليت عبارت است از سنگ تمام بلورين و نفوذي است و شامل كاني

ار كـم و بـه باشد. مقدار فلدسپات پتاسيم در اين سنگ به مقـد هاي مافيك از نوع بيوتيت و هورنبلند مي آندزين و كانيديوريت ناميده خواهد شـد و وانرنام گه كه مقدار آن به حد كاني اصلي زياد شود سنگ ب عنوان كاني فرعي است وقتي

در صورتيكه مقدار كوارتز در سنگ توناليت كـم شـود يعنـي جـزء كـاني فرعـي بشـمار رود سـنگ بـه سـمت كـوارتز ديوريت وسپس ديوريت ميل خواهد نمود.

دگرساني اين سنگ شامل كلريت، اپيدوت، زوئيزيت، سرسيت، كائولينيـت ، ليمونيـت مـي حاصل از پديده هاي كاني باشد.

(IgneousPetrography) آذرينشناسي سنگ

52

پالژيوكالزها نيمه شكل و فلدسپات پتاسيم فقط فضاي خالي ، كوارتز بصورت بي شكلبافت اين سنگ دانه اي است ، . شود كند و گاهي نيز بافت ميرمكيتي در اين سنگ ها ديده مي را پر مي

در طبيعت ظاهر مي شوند.هاي نفوذي مجزايي همراه باتوليتهاي گرانوديوريت توناليت بصورت توده

:(Dacite)داسيت -2داسيت سنگ آذرين بيروني هم ارز توناليت مي باشد. داراي بافت تمام بلورين و ندرتاً شيشه اي است و بافـت كلـي آن

پورفيري مي باشد.

اي درشت (فنوكريست) پالژيوكالز از نوع اوليژكالز تا آندزين، فلدسپات پتاسيم (خيلـي كـم اين سنگ حاوي كاني هدر خميـره پالژيوكالزهـاي سـديك (در خميـره پالژيوكالزهـا . به عنوان فنوكريسـت) گـاهي بيوتيـت، آمفيبـول اسـت

ســــــديك تــــــر از پالژيوكالزهــــــاي موجــــــود در فنوكريســــــت مــــــي باشــــــند)، فلدســــــپاتهاي پتاســــــيم بيوتيت وجود دارد. و كوارتز )،يدينسان(

هـاي حاصـل از زيـركن، اسـفن، آپاتيـت، ايلمنيـت و مگنتيـت. كـاني ،هاي فرعي اين سنگ عبارتنـد از سـانيدين كاني ، اپيدوت، اكسيدهاي آهن و زئوليت مي باشد.دگرساني شامل سرسيت، كائولينيت، كلسيت، كلريت

آندزيت -خانواده ديوريت ●

:(Diorite) ديوريت -1با دانه بندي متوسط تا درشت كه بـه لحـاظ (Intermediate)ديوريت سنگي است مزوكرات، آذرين دروني حد واسط

وجود هورنبلند، سبز تا تيره رنگ بنظر مي رسد.

ــدزين) ، هورنبلنــد كــاني ــا آن ــژكالز ت ــوكالز (اولي گــاهي و بيوتيــت ،هــاي اصــلي ايــن ســنگ تشــكيل شــده از پالژي ايلمنيت، مگنتيت، آپاتيت، زيركن مي باشد. يهاي فرعي،اوژيت.كان

در سطح سنگ بلورهاي سفيد از نوع كاني پالژيوكالز بوده و بلورهاي ستوني و كوتاه سبز تا سياه رنـگ از نـوع كـاني گـردد. هورنبلند ديده مي شود. بيوتيت ها در اثر دگرسـاني كلريتـي شـده، هورنبلنـد بـه كلريـت و اپيـدوت تبـديل مـي

را طـي مـي نمايـد و حاصـل آن (Sosoritization)همچنين پالژيوكالزهـا در اثـر دگرسـاني پديـده سوسـوريتي شـدن اپيدوت، زوئيزيت و آلبيت خواهد بود.

% كوارتز داشته باشد به آن كوارتزديوريت گويند كه روشن تر 10بافت كلي آن گرانولر مي باشد. اگر ديوريت بيش از رنگ خاكستري مي باشد.از ديوريت بوده و به

(IgneousPetrography) آذرينشناسي سنگ

53

:(Andesite)آندزيت -2سنگ آذرين بيروني هم ارز ديوريت در سري حد واسط به رنگ خاكستري تيره يا سياه بوده و معموالً دانه ريز تا دانـه

باشد. متوسط مي

به همراه آمفيبول (هورنبلند) و بيوتيـت هـاي )هاي درشت فلدسپات ( از نوع اوليژكالز تا آندزين اين سنگ شامل كانيها بصورت ريز در خمير سنگ نيز يافت مي شود بعنوان كاني فرعي فلدسپات باشد كه اين كاني سبزرنگ مي يا اي قهوه

هـاي پالژيـوكالز پتاسيك از نوع ارتوز در اين سنگ نيز وجود دارد. همچنين زمينه آندزيت مي تواند شامل ميكروليت اري اوژيت و مگنتيت باشد بافت اين سنگ پورفيري، ويتروفيريك (هيالوفيريك) است.با مقد

هاي بيوتيت آنـدزيت ، هورنبلنـد آنـدزيت، هاي تيرة آن بيش از حد معمول باشد سنگ مزبور بنام برحسب اينكه كانيبلنـد نكور در ايـن سـنگ هور هاي مـذ عالوه بر كاني هيپرستن يا اوژيت آندزيت حتي اوليوين آندزيت ناميده مي شود.

اي (هورنبلند بازالتي يا اكسي هورنبلند) نيز بصورت بلورهاي منشوري شكل در اين سنگ ها ديده مي شود. قهوه

بازالت : -خانواده گابرو ●

: (Gabbro)گابرو - 1هـاي باشد. كـاني ميكرات و به رنگ خاكستري تيره و يا حتي سبز تيره تا سياه گابرو سنگي است آذرين دروني، مالنو

( اوژيـت، اصلي اين سنگ شامل پالژيوكالز بازيـك از نـوع البـرادور تـا بيتونيـت و كـاني مافيـك از نـوع پيروكــسن گاهي كوارتز و بيوتيت و (FeS)ديوپسيد) است و كاني فرعي عبارتند از: ايلمنيت، مگنتيت، كروميت، روتيل، پيروتيت

نمايـد و حاصـل آن آلبيـت، در اثر دگرساني كاني پالژيوكالز بازيك، پديـدة سوسـوريتي شـدن را طـي مـي مي باشد. اپيدوت و زوئيزيت است. پالژيوكالزها اكثراً داراي ماكل آلبيت و پريكلين مي باشند و كاني كلينوپيروكسن كـه اكثـراً

را بوجـود اپيـدوت ترموليت، آكتينوليـت، كلريـت و كاني هايي از قبيل شده و (Uralitization)اوژيت است اوراليتي مي آورد.

چنانچــه در ســنگ گــابرو بــه جــاي كلينوپيروكســن، كــاني هيپرســتن وجــود داشــته باشــد يــا مقــدار هيپرســتن بيشــتر از % باشـد يعنـي 5برو بـيش از نمايد. اگر مقـدار كـوارتز در سـنگ گـا كلينوپيروكسن باشد سنگ بطرف نوريت تمايل مي

كاني اصلي شود سنگ را كوارتز گابرو گويند. گابرو را به چند نوع تقسيم بندي مي كننـد شـامل اوليـوين ءكوارتز جزگابرو، هورنبلند گابرو، كوارتز گابرو و آنورتوزيت گابرو كه يكنوع گابروي لويكوكرات اسـت كـه از پالژيـوكالز از

يروكسن و مگنتيت تشكيل شده است.نوع آنورتيت با كمي ارتوپ

(Anortosite گيـرد. بـه ـي

روميت باشـد

اشـند سـنگ هاي ايلمنيت افـت شـيلرن

ش از اكسيد

يـا لوپوليـت كانســارهاي

يل مي شود.

(eنورتوزيـت

زيـك قـرار مـوي كانسـاركر

ز آهن غنـي باه و انكلوزيوند كـه بـه آن با

ت.

بيش (MgO)يم

فرم الكوليـتـت مقـداري ك

ي باشند.

ي كانادا تشكي

(Ign

شـد بـه آن آنـك يـا الترابازد و اگـر حـاو

ور استثنايي ازدر سنگ گابرظاهر مي شـود

خواهيم داشت

(a)

و

و پيروكسن

پيروكسن)

ت اكسيد منيزي

خصوص در فربرو و يـا نوريـ

(Ni, Fe)9 مي

دار سادبري كل

neousPetro

شـكيل شـده باشروه يعني بازيـگ بازيك بود

هر دو آنها بطوهاي موجود دت نقاط سياه ظ

را فوئيدگابرو

پلوتونيك گابرو

پيروكسن و ارتو

سيم بندي و نوع

تشكيل نوريت

ت باتوليت و بخراه سـنگ گـاب

S8پنتـالنديت

توده معدني نيك

ography)ن

54

آنورتيـت تشر آن در دو گر

نتيت باشد سنگ

يا اوليوين يا هي در پيروكسنهي آن بصورت

% باشد سري ف

واع سنگ هاي

جه به نوع كلينو پ

كلي (بدون تقس

مي باشد. در

زرگ بصورتل اغلب همـر

Fe انسـار پو ك

كوليت، مانند ت

آذرينشناسي

وكالز از نوعسار موجود درسار تيتانوماگن

ي شود.

هاي پيروكسني شود. گاهيگرافي بلورها

%10د بيش از

) سري انو43كل

دي گابرو باتوج

دي گابرو بطور

ت يا هيپرستن دارند.

هاي نفوذي بزر اثر نيروي ثقل

eCr2O4وميت

ت بصورت الك

ش سنگ

گ تنها از پالژيوط با نوع كانست حاوي كانسك محسوب مي

ه گابرو، كانيها(Fe مي خوانده

طوح كريستالوگ

ي فلدسپاتوئيد

(b)

شك

(a تقسيم بند

(b تقسيم بند

وريت، برونزيتشركتسنگ

ه بصورت تودهدة تفريق و درمه مهمتر كـرو

والً در نوريت

وها اگر سنگسنگ در ارتبا

توزيتاگر آنوراي الترابازيك

گ هاي گروه errogabbro)

در امتداد سط گويند.

گابرو، كانيها

ن در سنگ نو(C سدر تركيب

ابرويي اكثراً بد. توسط پديدود دارد. از همه

نتالنديت معمو

در سري گابروگويند و اين سعبارت ديگر ا

سنگ ها ءجز

هرگاه در سنگبنام فروگابرويا اكسيدآهن(Schlieren)

اگر در سنگ

نوع پيروكسن(CaOكلسيم

سنگ هاي گاآيند بوجود مي

ماگمايي وجو

پنماده معدني

دگعج

هبي)

ا

ك

سبم

(IgneousPetrography) آذرينشناسي سنگ

55

: (Basalt)بازالت -2شـد. بازالـت جـزء بازالت سنگ آتشفشاني است كه از نظر تركيب شيميايي و كاني شناسي مشابه گابرو و نوريت مـي با

سنگ هاي مالنوكرات بوده به رنگ سياه و تيره مي باشد. علت تيرگـي رنـگ آن وجـود كانسـار در زمينـة سـنگ و از اي رنـگ هسـتند. كانيهـاي طرف ديگر وجود اوژيتهاي بازالتي است كه تيره و سياه بوده و در زير ميكروسـكوپ قهـوه

ها، اوليوين و آمفيبول) اسـت. ر، آنورتيت و كانيهاي فرومنيزين (پيروكسناصلي آن عبارتند از : پالژيوكالزهاي البرادوكانيهاي فرعي شامل آپاتيت، مگنتيت، زيركن، ايلمنيت مي باشند. شيشه نيز ممكن است جـزء كـاني اصـلي و يـا فرعـي

ديگر قرار گيـرد. اي كه قسمت عمده سنگ را تشكيل دهد و يا ذرات شيشه بين كانيهاي بازالت باشد يعني خميره شيشهدر صورتيكه بازالت دگرسان شود، فلدسپاتها پديدة سوسوريتي شدن را طي مي كنند و اپيـدوت، زوئيزيـت و آلبيـت را

را ايجـاد مـي كنـد و در اپيـدوت ، اوژيت ها اورالتي شده و كاني تره موليت، آكتينوليـت، كلريـت و بوجود مي آورندآيد. بنابراين با توجه به كانيهاي حاصله از پديدة آلتراسيون رنـگ سـنگ د ميصورت داشتن اوليوين، ايدنگيزيت بوجو

سبز خواهد شد.

تفاوت مينرالي بين سنگ بازالت (گابرو) نسبت به آندزيت (ديوريت)، نوع پالژيوكالز يا بعبارت ديگر درصد آنورتيت صـورتيكه درصـد آنورتيـت ديوريـت (آنـدزيت) % در 50مي باشد يعني ميزان درصد آنورتيت گابرو يا بازالت بيش از

% مي باشد و ضمناً كاني مافيـك بازالـت غالبـاً پيروكسـن در حاليكـه درسـنگ ديوريـت يـا آنـدزيت اكثـراً 50كمتر از باشد. آمفيبول مي

ور آينـد در طبيعـت بطـ و موارد پرتـابي وتـوف و غيـره بوجـود مـي (Sill)بازالتها عالوه براينكه بصورت جرياني و سيل تـا 10شوند. ضخامت اين سـتونها از با سطوح قاعده چند وجهي ديده مي به صورت قطعات استوانه اي و ستوني فراوان

شود. متر بالغ مي 100سانتيمتر و طول آنها از چند متر و گاهي اوقات تا 50

ر اثر خروج گـاز در سـطح بازالـت در بازالتها مي توان ساخت بادامكي را نام برد، بدين ترتيب كه دهاي متداول از ساختاپيدوت، زوئيزيـت، زئوليـت پـر شـود، و حفراتي ايجاد شده كه مي تواند به صورت ثانويه توسط كانيهايي مثل كلسيت،

را بنمايد.) Amygdaloidal basalt(ايجاد بازالت بادامكي

ئيـت بازالـت ي هيپرسـتن و

، ديابازيـك،

ي آذرآواري

دهنـ خص كن ن عبارتنـد از: ـادي در ايـن سـنگ هـا از ميكروسـكپ ت، ليمونيـت،

د بازالـت، تولئه كنـيم داراي

رتال، افيتيـك،

ن سـنگ هـاي

سـپاتوئيد مشـخي فرومنيـزيناي فرعـي زيـت اين سري سده و در زيـر مسـيت، كلسـيت

(Ign

هورنبلنـد ،لتCIPW محاسبه

رد).

ك)، اينترسـر

ه اي و همچنين

جود كاني فلدسهـا ـا و كـاني

هـا كـاني .ـند ت هستند. بيوتيتـره رنـگ بـودكلريـت، سرس

neousPetro

امكي

هيپرستن بازالWروش ه آنرا ب

ياد اوليوين دار

ك (ويتروفيريـك

ريانهاي گدازه

شود:

(Al است. وج پالژيوكالزهـوليوين مي باشـندوم، مگنتيتكـه خيلـي تيـسنگ شـامل ك

ography)ن

56

بازالت باد - 44

ليوين بازالت، اگر تركيب آكه مقداري زي

فيريـكپوريالو

راً بصورت جر

يل بررسي مي

lkaline rock

دسـپاتوئيدها،گ ها داراي او

ركن، كرن، زي(L مـي باشـد ك

ي ثانويه اين س

آذرينشناسي

4شكل

بازالت، اولتزن اوليوين كهبازالتي است ك

هيبافت هـاي

ي است و اكثر

ت:

يت دو نوع ذي

(ksي آلكالن

فلد ،پتاسـيك ي از اين سنگآپاتيت، اسفن،Lepidomelan

هاي سد. كاني

ش سنگ

رتند از: كوارلتي است بدونريت بازالت (ب

ولي هري بودد داشته باشد.

آذرين بيروني

فنوليت -ئيددار

دار:وجود در سيني

(Nephelin

يف سنگ هايمل فلدسپات

تعداد كمي ،تهمترين آنها آ

(neپيدومالن

گ به نظر مي رس

بازالت ها عبار(Thole بازال)

پيكر و د بود)

پورفيرزالت ها را نيز مي تواند

وانترين سنگ.

نيت فلدسپاتوئ

فلدسپاتوئيدفلدسپاتوئيد مو

(ne-syenitت

دروني در ردهاي اصلي شا

وكسن و بيوتيتود دارند كه مهتان زياد بنام لپته تا سياهرنگ

ت.

نواع مختلفاeiite Basalt)

كوارتز خواهد

باز فت كلي بار ميكروليتيك

ها فراو بازالتديده مي شود

خانواده سين ●

سينيت ف -1بر اساس نوع ف

نفلين سينيت -

سنگ آذرينآن است،كانيهآمفيبول، پيروسنگ ها وجونوع آهن و تيت

اي سوخت قهوهاست تنسرپاني

ا)

ك

بم

بد

ب

-

سآآسنقس

(IgneousPetrography) آذرينشناسي سنگ

57

:(Leucite Syenite)لويسيت سينيت -

اين سنگ مانند نفلين سينيت مربوط به سري سنگ هاي آلكالن مي باشد. تمام خصوصيات نفلين سينيت را دارد فقط بـه جاي نفلين كاني لويسيت در اين سنگ مي باشد.

:(Phonolite)فنوليت -2شيميايي و كاني شناسي شبيه سينيت فلدسپاتوئيد دار است اين فنوليت يك سنگ آذرين بيروني است كه از نظر تركيب

سنگ به نام سنگ صدادار معروف مي باشد يعني در اثر ضربه چكش صـداي زنـگ از آن بلنـد مـي شـود. ايـن سـنگ هاي روشن مي باشند. هاي تشكيل دهنده از كاني داراي رنگ سبز پريده يا سبز كم رنگ است چون بيشتر كاني

كاني سانيدين بصورت فنوكريست متبلور مـي شـود، .سانيدين و ارتوز يا لويسيت، صلي آن عبارتند از: نفلينهاي ا كانيهاي فرومنيـزين شـامل آمفيبـول، بيوتيـت، پيروكسـن و نفلين هم بصورت بلورهاي ريز و هم درشت وجود دارند. كاني

و ايـدنگيزيت اوليوين در اثر دگرساني تبديل به ها نيز بصورت فنوكريست متبلور مي شوند. اوليوين است كه اين كانيهـاي دگرسـاني شـامل كلريـت، كـاني و اسفن، مگنتيت، آپاتيـت هاي فرعي عبارتند از: زيركن، مگنتيت مي شود كاني

كائولن مي باشند.و سرپانتين، سريسيت

افت پورفيري مي باشند. فنوليت ها فنوليت ها خود در اثر فرسايش تبديل به زئوليت مي گردند. فنوليت ها اغلب داراي ب هاي موجود در آن نامگذاري مي كنند، مانند: بيوتيت فنوليت، لويسيت فنوليت، نفلين فنوليت. را معموالً بر حسب كاني

بازالت فلدسپاتوئيد دار -خانواده گابرو فلدسپاتوئيد دار ●

گابروفلدسپاتوئيد دار: -1بازيك فلدسپاتوئيد داري هستند كه داراي كاني هاي خيلي متفاوت مي باشند و آنها اين سنگ ها عبارتند از سنگ هاي

را ميتوان به دو دسته تقسيم كرد.

، مانند:مي باشندداراي پالژيوكالزهاي كلسيك بعنوان كاني شاخص هايي كه آن

: شامل كانيهاي پالژيوكالز، اوژيت و نفلين.(Theralite)الف) تراليت

شامل كانيهاي پالژيوكالز، ارتوز، اوژيت و نفلين .: (Essexite)ب) اسكسيت

و ديگري آنهايي كه فاقد اين كاني بعنوان كاني شاخص مي باشند، مانند:

: شامل كانيهاي ارتوز، اوژيت و نفلين .(Shonkinite)شونكينيت -

(IgneousPetrography) آذرينشناسي سنگ

58

از كانيهاي روشن آنها مي باشد و در هـر هر دو دسته اين سنگ ها بازيك هستند يعني كانيهاي تيره آنها مساوي يا بيشتر دو دسته سنگ ها كانيهاي فلدسپاتوئيد وجود دارد. اصوالً اينگونه سنگ ها در طبيعت نادر هستند.

بازالت فلدسپاتوئيد دار: -2دسـته گابروهـاي فلدسـپاتوئيد دار داراي دو ماننـد بازالت فلدسپاتوئيد دار سنگ آذرين بيروني است با خميره ريزدانـه و

اصلي هستند بر اساس وجود يا عدم پالژيوكالز كلسيك بعنوان كانيهاي شاخص دسته بندي شده است.

آنهايي كه داراي پالژيوكالز بعنوان كاني شاخص هستند، مانند:

ا : شامل كانيهاي اوليوين، اوژيت، پالژيوكالز كلسيك و فلدسپاتوئيد (نفلين يـا لويسـيت) كـه بـ (Basanite)بازانيت -1 داشتن نفلين ، نام سنگ نفلين بازانيت و با لويسيت، لويسيت بازانيت گفته مي شود.

پالژيوكالز كلسيك و فلدسپاتوئيد (نفلين يا لويسيت) كه بترتيب نامهـاي : شامل كانيهاي اوژيت،(Tephrite)تفريت -2 وين است.نفلين تفريت يا لويسيت تفريت خواهد بود. تفريت در واقع بازانيت بدون اولي

اين سنگ حـد كه شود سنگ نئوولكان هم رديف گابروفلدسپاتوئيددار بنام تراكي بازالت يا آلكالي بازالت خوانده ميهـاي فنوكريسـت اوژيـت و شـامل كـاني و ه دانه ريـز و تيـره رنـگ بـود تراكي بازالت بين بازالت و تراكيت مي باشد.

توكالز از نوع ارتوز و سانيدين و كاني هاي فلدسپاتوئيد از قبيـل نفلـين و هاي مذكور ار در كنار كاني اوليوين مي باشد هاي الوا يا بشكل دايك ها يافت مي شود. بصورت جريانتراكي بازالت غالباً در طبيعت .لويسيت وجود دارد

:(Diabase & Dolerite)دياباز و دولريت -3

بشمار مي رفت ولي در حال حاضـر بعنـوان پالئوولكان براي سري گابرودياباز و دولريت قبالً بعنوان سنگ نئوولكان و سنگ هيپ آبيسال (نيمه عميق يا رگه اي) در رده سنگ هاي بازيك در نظر مي گيرند.

هـاي فرعـي شـامل و اوژيـت مـي باشـند. كـاني ) Lath(هاي پالژيـوكالز بصـورت ميكروليـت هر دو اينها شامل كانياتيـت، ايلمنيـت و تيتانومگنتيـت اسـت. نـوع پالژيـوكالز اكثـراً از نـوع البـرادور بـوده و در اكثـر هورنبلند، بيوتيـت، آپ

نمايد. دگرساني پديده سوسوريتي شدن را طي مي

افيتيك مي باشد ديابازهـا معمـوالً سـبزرنگ اينترسرتال ، بافت دياباز و دولريت ها اكثراً بصورت ديابازي، اينترگرانولر،در تشـكيل كـاني هـاي فلدسپات بازيـك سوسوريتي شدن كانيهاي اوژيت و اوراليتي شدن د كه اين در اثر نرس بنظر مي

سنگ ديابـاز محصـول دگرسـاني سـنگ دولريـت سبز رنگ از قبيل تره موليت آكتينوليت، اپيدوت، كلريت مي باشد. است.

ز نفـوذ مـواد رد.

گهـاي سـبز و ـه سـنگ هـا يهـاي اصـلي اً اكسـيدهاي گ پريدوتيت

صـلي سـنگ سـنگ هـاي

مي شوند :

گ هـا ناشـي ازسها وجود دار

درشت بـه رنگسـت و اينگونـ

باشند. كاني مي ضـمناً بـوده، ك

سنگزيادي در

اگـر كـاني اصمنيـت اسـت.

مي باشند.

صلي تقسيم مي

(Ign

نـد ايـن سـنگدر كف اقيانوس

ي متوسط تا ددرصـد اس 40

Ca ،Mg وFe

بازيكيوكالز اكسيدهاي ز

د.

دنل مـي شـو ميـت و ايلمرو

التين با ارزش

به دو دسته ا

ك

neousPetro

صاص مي دهن(Pillow lav د

تند با دانه بنديالـي 30آنهـا

a غني از نظر

قدار كم پالژينيهاي فرعي و

باشند وتيت مي

تالـك حاصـل راي كمـي كروم، نيكل و پال

وجود در آنها

آذرين الترابازيك

ography)ن

59

را بخود اختص(vaت پيلوالوا

ترابازيكها هستس موجـود در آيم و پتاسيم و هورنبلند به مق

. كانشوندميم، پيريت، پيرو

كلسـيت، يتن،ي نامند كه دارانسارهاي كرو

هاي مافيك مو

دي سنگ هاي آ

آذرينشناسي

حجم وسيعيك و يا بصورت

ي در رديف التر مقدار سيليسديآلومينيوم، سن، پيروكسن،سنگ متبلور م

آناليسم رندوم،

سـرپاني ريـت،(Dunite) مي

حاظ داشتن كا

ب ميزان كانيه

رده بند - 45كل

ش سنگ

كف اقيانوسهاكم عمق، دايك

يت:لمبر

(Peridot : آذرين دروني

باشند. ات ميد سيليسيك، آست از اوليوينت نيز در اين سنها آپاتيت، كر

كانيهـاي كلر ،د آنرا دونيتاقتصادي به لح

ازيك بر حسب

ت

شك

ت اكثراً در كن سيل هاي ك

يدوتيتها ـ كيم

(titeها تيت

سنگ هاي آء ب فاقد فلدسپاما از نظر اسيد

ن عبارت اسآ نيت و كروميتكه مهمترين آن

، اثر دگرسانيط اوليوين باشددونيت از نظر ا

گ هاي الترابا

ت ها

مفيبوليتت و آ

دياباز و دولريتمذاب به درون

خانواده پري ●

پريدوت - 1اين گروه جزءسبزتيره و اغلبفقيرترين ماگمتشكيل دهنده

ايلمن مگنتيت،وجود دارند ك

پريدوتيت درپريدوتيت فقطپريدوتيت و د

بطور كلي سنگ

الف) پريدوتيت

ب) پيروكسنيت

دم

اسفتمو

پپپ

ب

ا

ب

ن ايـن سـنگ ه اسـت. ايـن بي و سـيبري

فنو كريست) MgTiO3 در

مثالً در ست،صـوالً داراي ملـه فرمهـاي

در دياترم ها

ي باشد چـونمگذاري شـدهفريقـاي جنـوب

(فهاي درشت 3م بـه فرمـول

ن خيلي كم اسهـا كـه اص يـت

جمـت كـه از معموالً رسد.

(Ign

پريدوتيت مي زم اين محل نامال فقـط در آف

ه در آن بلورهمنيـزيم غني از

باشد مقدار آنسـت. كيمبرلي

معـروف اسـ )لومترمربع مي

ميق

neousPetro

هم ارزشناسيكرده اند، به نام

باشد تا بحا مي

نست كهسيم دادن و ايلمنيت

ه است.

داشته وجوددسـت آمـده اس

(Diatermeم

ت به يك كيل

ا و سيل هاي عم

ography)ن

60

ميايي و كاني ش جنوبي پيدا كگ هاي نادر م

ك غني از پتاسآلماند پيروپ،

ها قرار گرفته

اگر همستند وتـن المـاس بدبه اسم ديـاترمعت آنها بندرت

طه بين دياترم ها

آذرينشناسي

ر تركيب شيم(Kim آفريقايو جزء سنگ وده

رين الترا بازيكوگوپيت، پ، فل

ا و ساير كاني

ي الماس نيسرات 3سنگ فقـط

مي باشند كه بطح زمين وسع

) شماي رابط46ل

ش سنگ

(Kim: ست كه از نظر

(mberleyلي

بوقابل اهميت ت.

ك سنگ آذرم،د غني از كر

وپيت، كربناتها

مبرليت ها دارميليون تن س 2

ي فرم خاصي من بوده و در سط

ند.

شكل

(mberliteت

گ خروجي اس بار در كيمبرلاشتن الماس قه گرديده است

را مي توان يكپسيدتيت، ديوفلوگو رپانتين ،

رد كه همه كيم24ي آفريقا از

ي هستند دارايگ هاي آذرينك ختم مي شون

كيمبرليت -2كيمبرليت سنگ

را براي اولينسنگ بعلت دروسيه مشاهده

كيمبرليت ها راوليوين، انستات

اي از سر زمينه

كيد كرأبايد تمعدن كيمبرليفابريك برشيكوچك سنگعمق به دايك

2كرسر

كاز

بمفكع

ي بازيــك و هاي افيـوليتي

آن در سطح چـه بـر روي

. گرچـه مايـد ننـدي اسـت

بازيـك كـه ت. در داخـل

از ســنگ هــايليتي يـا سـريه

ست و وجودنوس) اسـت چ

شود. هده مي

مـي نمي نفـوذ هاي رگـه ما ه

.

گ هـاي التـراـدريجي اسـت

)1977ي

)1977اني

(Ign

اي مجموعــهكمپلكس افيو

ها بازالتي ا اليهدريا (كف اقيا

(Pyrocla مشا

الواي فوقـانيسرد شدن توده

يط آرام است

سـنگدهنـد. يي از حـاالت تـ

س از علوي تهراني

س از علوي تهرا

neousPetro

ي نيســت بلكــهي افيوليتي يا ك

متر دارد 800

تركيب اين ال در زير آب د

(astic آواري

بـداخل پيلـوال نشان دهندة س

ازيك در محي

ت ها تشكيل ميت در بسـياري

دارد.

وار(اقتباسيه سبز

حيه سبزوار(اقتباس

ography)ن

61

ســنگ خاصــيهاي ز مجموعه

0تا 5000ود

بالشي شكل،ب و فوران آنرسوبات آذر

كيب دولريـت مشاهده آنها،

لور ماگماي با

ي را پريدوتيتو و پريـدوتيت نازكي وجود

افيوليتي در ناحي

ي افيوليتي در ناح

آذرينشناسي

از افيوليــت سن دليل غالباً اخامتي درحدو

باشد:

ي آتشفشانية حالت مذابيت) همراه با ر

با تركفراوانيي نيست ولي

اند. يع داشته

اي از تبل نشانه

جموعه افيوليتيحـد بـين گـابر

هاي ت عدسي

ك مجموعه ي

يك مجموعه ي

ش سنگ

ناســي منظــور است. به همين

ها ضخ جموعه

هاي ذيل مي ه

ها يا گدازه : )ي، نشان دهندسي(راديوالري

دايك هاي ف : افيوليتي الزاميايعالوا، حالت م

سري افيولت

عظم يك مجاليـه باشـند حوميت، بصورت

نمايش فرضي يك

) نمايش فرضي

(Ophiolit : ــگ زمــين شنا

اليه اليهر فرم آيد. اين مج مي

يين داراي اليه

(Pillow Lava

هاي افيوليتي عه آهكي و سيليس

(Dolerite) :در يك سريز انجماد پيلوال

درجود گابرو

قسمت ا :ت هان است اليـه ال

هاي كرو رگه

)47شكل

)47شكل

(teافيوليت

در فرهنــدرالترابازيك سخن به ميان

و از باال به پاي

(aپيلوالوا -

فوقاني مجموعآ آنها رسوبات

(دولريت -

وجود دايك دكه حتي بعد از

وج گابرو: -

پريدوتيت -خود نيز ممكن

ها، پريدوتيت

ا

اس

-فآ

-وك

-

-خپ

(IgneousPetrography) آذرينشناسي سنگ

62

سنگ هاي تشكيل دهنده يك مجموعه افيوليتي اصوالً رنگ سبز داشته و نام افيوليت نيـز بـه همـين دليـل انتخـاب شـده بـه معنـي Lithosو به معني مار آبي است به رنگ سبز خال خال Ophiواژه ي افيوليت از دو كلمه تشكيل شده، است (

سنگ است).

اي بنام فرارانش هاي افيوليتي به نظر عدة زيادي از زمين شناسان معرف پوستة اقيانوسي است كه در نتيجه پديده مجموعه(Obduction) اي قرار گرفته است. در پوستة قارهو خوانده مي شود

شوند : ه به انواع آنها در نقاط مختلف دنيا به دو دسته اصلي تقسيم ميافيوليت ها با توج

كه بيشتر از هرزبورژيت و دونيت تشكيل شده و داراي مقدار نسـبتاٌ كمتـري دايـك و افيوليت هاي هرزبورژيتي : -افيوليـت هـاي هاي پيروكسنيتي، گابرويي و گرانيت هاي سديكي كه بنام پالژيوگرانيت خوانـده مـي شـود اسـت ( توده

). 47). (شكل بشمار مي رودايران جزء اين دسته

كه عمدتاً از لرزوليت و مقادير كمتري پيروكسنيت تشـكيل شـده اسـت. در هـر دو نـوع ايـن افيوليتهاي لرزوليتي : -. وجـود دارد (Cpx)كلينوپيروكسـن زيـاد تـري از كـاني سنگ ها يعني هـم در لرزوليـت و هـم در پيروكسـنيت مقـدار

مي باشد. كانيهاي اصلي آلومينيوم دار اين سنگ ها گرونا و اسپينل يا پالژيوكالز

اي خود را از دسـت بدهنـد و بصـورت هاي مزبور در مرحله جامد و در اثر عمل تكتونيك حالت اليه اليه اگر مجموعهيـا مالنژهـاي افيـوليتي ) Color Melange(آميـزة رنگـين مخلوط درهمي از سنگ ها ظاهر گردند، در اينصـورت آنـرا

گويند. مي

اند مانند قطعات سـنگ هـاي هاي افيوليتي بيگانه در بعضي از موارد، پيدايش سنگ هايي در داخل كه نسبت به مجموعه سازد. دگرگوني نظير گنيس، ميكاشيست و گاهي رسوبات تخريبي، حوادث تكتونيكي را آشكارتر مي

اند كه افيوليت ها معرف پوسـتة اقيانوسـي اسـت و در طـي مطالعـات اخيـر و قد بودهاز نظر خاستگاه افيوليت ها، قبالً معتاي يـا اقيانوسـهاي تيـپ دريـاي سـرخ اند كه منشأ اوليه افيوليت ها بايد در درياهاي حاشيه داليل ژئوشيميايي متوجه شده

اي باشد ايي ممكن است در مرحلة پيشرفتهزايي يا كافت هاي اقيانوسي. اقيانوس ز باشد. يعني در ارتباط با پديدة اقيانوسنظير آنچه كه امروزه در مورد اقيانوس اطلس به اثبات رسيده و از اواخر مزوزوئيك شروع به گسـترش نمـوده و محـور مياني اين اقيانوس در حال ايجاد پوسته اقيانوسي است (گسترش كف اقيـانوس) و يـا در مـر حلـه مقـدماتي باشـد ماننـد

رياي سرخ .وضعيت فعلي د

اي ) حرارت در گوشته ، ماگمايي بازالتي به باال آمده و سپس از پوستة قارهConvection( رفت و برگشتيدر اثر جريان ).48 خارج شده و ايجاد شكافي را در مركز درياي سرخ نموده است (شكل

اي وسته قـاره

وق الـذكر و

كـف پوسـته وارد مرحلـه

طـور دائـم در

اي) ـت قـاره

و در نتيجه پو

ب و برآمده فـو

نوس كـه در كرياي سرخ را

ه كـف آن بطـ

ه از هـم (ريفـ ت.

Treuil, M.(

(Ign

و برآمده شده

هبي پوسته ملت الن است.

ه پيدايش اقيـانهمراه است در

شده و در نتيجه

ن پوسـته قـاريران شده است

1973 , Varet

neousPetro

وقاني ملتهب و رسد. مي

در بخش ميانين بازالت، آلكا

هم و در نتيجهسته اقيانوسي ه

رخ متمركز ش

گيها و جداشدحاشيه غربي اير

3ي سرخ (نقل از

ography)ن

63

باشد:

دما، گوشته فولتي به سطح م

اي د هاي قارهج، تركيب اين

اي از ه سته قاره با پيدايش پوس

ويل درياي سر

بر اثر شكستگني الاقل در ح

ش جنوبي درياي

آذرينشناسي

رتيب ذيل مي

بعلت ازدياد دل ماگمايي بازا

شكيل ريفتل ريفت بخارج

دورشدن پوسكهين مرحله

طول محور طو

است كه ديكت كمپرسيو

ل باز شدگي بخش

ش سنگ

ياي سرخ به تر

ون سال قبل) :و در عين حال

سال قبل) : تشزالتي از داخل

ن سال قبل) :نوسي است. اي

) : فوران در ط ست.

جديداقيانوس گي سبب حرك

فرضي از مراحل

ي.

مختلف.

ل شكاف دريا

ميليو 62تا 25كشاند و ال مي

ميليون 25تا 4ش ماگماي باز

تا يك ميليون 4التي يعني اقيانو

ي نموده است.

وضعيت فعلي) و بازشدگي ا

، درياي سرخو اين جداشدگ

) طرح ف48شكل

ل ذوب بخشي نشده. وسي.

ب با درجات م

مراحل تشكيل

A )5مرحلة -را با خود به با

B )4مرحلة -در نتيجه تراوش

C )4مرحله -از نوع بازاآن

اقيانوسي زايي

(و Dمرحله -حال گسترش

به اين ترتيب بوجود آمده و

شاستنوسفر. )1درحال) جبه 2) جبه ذوب ن3) پوسته اقيانو4) منطقه ذوب5

(M موهر.

-آا

بب

345

M

(IgneousPetrography) آذرينشناسي سنگ

64

:(Spilite)اسپيليت % يـا كمـي بيشـتر از آن اسـت و 45سنگ هاي دانه ريز بازيكي هستد كـه سـيليس آنهـا بطـور متوسـط در حـدود

شود. بسياري از نقاط يافت ميدر زمين شناسي بصورت الوا هاي بالشي مربوط به سنين مختلف

باشـد. بعـالوه جـاي بعبارت ديگر اسپيليت هـا يكنـوع بازالـت اسـت كـه فلدسـپات موجـود در آنهـا از نـوع آلبيـت مـي .گرفته استغالباً از نوع آهن دار هاي فرومنيزيم معمولي را كلريت سيليكات

كنـد و چـون د كه آب دريا در پوسـتة اقيانوسـي نفـوذ مـي ان محققين از مطالعة اسپيليت هاي افيوليتي به اين نتيجه رسيده گرم شـده مي شود و دوباره باال مي آيد، آب گرمگراديان زمين گرمايي در ناحيه شكاف اقيانوسي قوي است، لذا آب

گيـرد را مـي Caاسـت روي پالژيوكالزهـا تـاثير گذاشـته و جـاي Naكه بازالت را آغشته كرده (آب دريا حاوي يـون پـذيرد) موجـب تبلـور مجـدد و دگرگـوني حـرارت پـايين بازالـت و ايجـاد بنابراين پديده آلبيتي زاسـيون صـورت مـي

پاراژنزاسپيليتي مي شود.

: (Keratophyr)كراتوفير كراتوفير سنگي است آتشفشاني، لويكوكرات، حد واسط و متشكل از كاني هاي آلبيت، ارتوز و كانيهـاي فرعـي.

دازه، برش و توف ديده مي شود.اين سنگ بصورت گ

وجود داشته باشد به آن كوارتز كواتوفير گويند كه تركيب آنرا اسـيدي (بصورت فنوكريست) در كراتوفيراگر كوارتز نمايد. مي

: (Ignimbrite)ايگنمبريت ايگنمبريـت جـزء ســنگ هـاي آذر آواري (پيروكالســتيك) محسـوب مـي شــود، ايگنمبريـت داراي خصوصــيت

مجموعـه سـنگ هـاي آذر آواري كـه قطعـات آن از راه اي است و بعنوان خاكسترهاي جوش خورده مي باشـد. گدازههاي آذرآواري گويند كه هرگاه چند روانـه، هـر يـك قبـل از سردشـدن ديگـري روي جريان حمل شده باشند را روانه

ه مي كند.يكديگر ريخته شده باشد در اينصورت مجموعاً بصورت يك واحد ايگنمبريت جلو

اند و جزء سـري كالكوآلكـالن هسـتند. ايگنمبريت ها از نظر تركيب شيميايي در رديف سنگ هاي حد واسط و اسيدي ايگنمبريت هاي اسيدي داراي تركيب ريوليتي و ريوداسيتي مي باشند.

(IgneousPetrography) آذرينشناسي سنگ

65

: (Carbonatites)كربناتيت ها درصد كانيهـاي ديگـر. كانيهـاي ديگـر 50نات و درصد كرب 50كربناتيت ها سنگ هاي آذريني هستند متشكل از

باشند. كربناتيت ها به دو صورت نفوذي و خروجي ديـده مـي نوع سيليكات و غيرسيليكات مي 170كربناتيت ها بالغ بر و گاهي آذرآواري مشاهده مي شوند. (Dome)شوند. اين سنگ ها بصورت گدازه، دايك، استوك، سيل، گنبد

معموالً بصورت كمپلكس حلقوي هسـتند كـه داراي دايـك هـاي حلقـوي و شـعاعي بـوده ايـن كربناتيت هاي نفوذي روكسنيت همراه مي باشند.يكمپلكس ها با سينيت، آلكالي پ

كربناتيت هاي خروجي با نفلينيت هاي فقير از اوليوين يافت مي شوند.

اهميت مطالعة كربناتيت ها از نظر دارا بودن كانيهاي اقتصادي مهم مي باشـد كـه ايـن كانيهـا شـامل عناصـر آلومينيـوم، فسفر، تيتان، فلوئور، آهن، مس، زيركنيم، نيوبيوم، باريم، خاكهاي كمياب، توريم و اورانيم است.

از نظر تركيب شيميايي چهار نوع كربناتيت شناخته شده است:

ناتروكربناتيت - 4كربناتيت سيدريتي - 3كربناتيت منيزيمي - 2كربناتيت كلسيتي - 1

اي اسـت و اي يا قهوه اي مايل به زرد تغيير مي كند از نظـر بـافتي تـوده رنگ كربناتيت ها از سفيد تا سفيد مايل به قهوهدر ايـن ميـان ،نـوع كـاني ممتـاز ديـده شـده اسـت 170گاهي بافت تراكيتوئيد نشان مي دهند. در كربناتيت ها حـداقل

كانيهاي آپاتيت، مگنتيت، اژيرين، اوژيت، پيروكلر در درجه اول اهميت قرار دارند.

اسميرنوف كربناتيت ها را از نظر اقتصادي به سه دسته تقسيم كرده شامل :

نيـز غنـي مـي Tiو Nbو فسفر از لحـاظ اين كربناتيت ها عالوه بر آهن آپاتيت: -كربناتيت هاي حاوي مگنتيت -الف باشند. اين كربناتيت ها بيشتر در اروپا، جنوب آفريقا، كانادا و روسيه پراكنده هستند.

غالبـــــــاً داراي پيروكلـــــــر، بســـــــتتريت :كربناتيــــــت هـــــــاي محتـــــــوي كـــــــاني هــــــاي كميـــــــاب -ب[(Ce,La) CO3(F,OH)] پاريزيـت[Ca(Ce,La…) (CO3)3 Fe2] وبادلئيـت(ZrO2) هسـتند، اينهـا درآفريقـاي جنـوبي مـي

باشند.

باشند مانند كربناتيت هـاي اين كربناتيت ها بعضاً داراي ذخاير عظيمي از مس مي كربناتيت هاي محتوي فلوگوپيت:-ج پاالبورا. -آفريقاي جنوبي

،ژيكي آنهـا همبسـتگي پترولـو دريـك مكـان و و بـاهم تجمع كربناتيت ها و سنگ هاي مافيك آلكالن (تحت اشـباع) ارتباط زايشي بين اين دو را آشكار مي سازد. بطور خالصه اكثراً معتقد هستند كه ماگماي كربناتيت از ماگمـاي بـازالتي

جدا مي شود و يا تفريق ماگماي كربناتيتي از يك ماگماي مافيك يا الترامافيك مي تواند آنرا بوجود آورد.

ايـن محلـول مي شود عيناً ول سـيليكات

.نمودماگما

لـور يـك ره ب

تي اسـت در حالـت را از گانه مي ناميم.

ي ذوب مـي رنـد. منحنـي

K ادامـه پيـدارجه حرارت ه نمـي شـود. شار زيـاد مـي

ر آزمايشگاهشگاه درستگردد كه محلو ، آن را شبيه م

حـرارت خميـر

ت هـاي متفـاوتـر منحنـي دوطه ذوب سه گا

آب را منحنـيل قرار مي گير

Kbar 225 ار

االتر از اين دريع ( آب) دادهر باال رفتن فشپائين مي آيد.

(Ign

ي بررسي آن دي كه در آزمايشي سعي مي گ مواد تركيب

كـه فشـار و ح

يل دهنده:ف داراي حالتني است كه هـن نقطه را نقط

حني بين يـخ وبه حالت تعادل

C°373 و فشـايدا مي كند. با بخـار) و مـايعطه ذوب در اثرر نقطه ذوب پ

ه

neousPetro

ا ندارد ، برايهاي سيليكاتيشبيه است يعنيادير جزيي از

فراهم نمائيم ك

با يك تشكيحرارت مختلفاراي سه منحنيدا كرده كه اين

ي سازد.

ي نامند و منحشار مشخص ب

Cجه حرارت

شود خاتمه پيين فـاز گـاز (مند. اصوالً نقط باال رفتن فشا

ك تشكيل دهنده

ography)ن

66

گمايي:ماصورت اوليه ره اين محلول هو بيش به آن شضافه كردن مقا

ستي شرايطي ف

ي و يا سيستمشار و درجه حشار مختلف دحالت تعادل پيدفاز يخ جدا مي

جامد به گاز ميه حرارت و فشي جوش تا دري خوانده مي تشخيصـي بـيي ذوب مي نامد يعني در اثر

يك تايي با يك

آذرينشناسي

يكات هاي مي طبيعي به ص مي كنند. البته

كم ووده وليكه با كم و اض

خص كنيم بايس وب شود .

تم يك تايييريم كه در فشفشه حرارت و

ر يك نقطه حاو همچنين از ف

حالت تبديل جز جامد با درجهت . اين منحنينام نقطه بحرانيي هـيچ گونـه آب را منحني صدق مي كند

) سيستم49شكل

ش سنگ

محلول سيليكرسي به ماگماينوعي درست

ي ماگمايي نبو انتخاب شود ك

ك بلور را مشخوجود نقطه ذو

ي روي سيستدر نظر مي گيم كه در درجه سه منحني دررا از فاز آب و

ار را منحني حفاز بخار و فاز

ني جوش استك نقطه كه بناحرارت بحرانـيآ حني بين يخ و حالت عكس

شك

جربي روي مينكه بشر دستري را بطور مصن

ب سيليكات هايمايش طوري

لت تبلور يكر و حرارت مو

يمي فيزيكين مثال آب را دحظه مي نمائيمي نمايد . اينچين فاز بخار ر

خاز يخ و فاز ب حالت معين فو فاز آب منحن

ن منحني در يك نقطه درجه حر

منح اشاره شدتثناء براي يخ

مطالعات تجنظر به ايهاي سيليكاتيداراي تركيبهاي مورد آزم

براي اينكه حاكمي زير فشار

تجربيات شيبه عنوان

مالح 49شكلهم تفكيك ميمنحني نقطه چ

منحني بين فازنامند. در يكبين فاز بخار ومي كند و اينو فشار، يعنيهمانگونه كه اگردد ولي است

م

هده

بك

ت

شهم

منبموهگ

(IgneousPetrography) آذرينشناسي سنگ

67

تشكيل دهنده:سيستم دوتائي يا سيستم با دو سيستم سيليس و لويسيت: -

وقتي كه فلدسپات هاي پتاسيم را ذوب كنيم بين بلور و مايع حاصله واكنش بخصوصـي صـورت مـي گيـرد . ايـن نوع ذوب را اصطالحاً ذوب متناقض مي نامند . وقتي بلور اين فلدسپات را حرارت دهـيم اولـين قطـرات مـايع در درجـه

از آن جدا مي شـود و در درجـه KAlSi2O6 تشكيل مي شود و در عين حال بلورهاي لويسيت به فرمول 1150حرارت بلور فلدسپات كامالً ذوب مي شود. بالعكس وقتي مايعي را كه داراي تركيب ارتوز است سـرد كنـيم در 1530حرارت

برسد . در اين نقطـه بلـور 1150بلورهاي لويسيت شروع به تبلور مي كند تا اينكه درجه حرارت به 1530درجه حرارت % سيليس است ) با هم تركيـب شـده تشـكيل 2/42% لويسيت و 8/57باقيمانده ( كه از نظر تركيب داراي لويسيت و مايع

بلور فلدسپات پتاسيم را مي دهد كه در ضمن اين عمل درجه حرارت ثابت مي ماند.

كيـب دياگرام تعادلي مخلوط هاي سيليس و لويسيت را نشان مي دهد. چنانكه مالحظه مـي شـود بـر حسـب تر 50شكل Oباشـد در نقطـه Nمخلوط مايع اوليه نتيجه سرد كردن محلول مختلف خواهد بود . اگر مخلـوط اوليـه داراي تركيـب

با بلورهاي لويسيت تركيب شـده Rمايع Rادامه مي يابد. در نقطه Rلويسيت شروع به تبلور مي كند و اين عمل تا نقطه تبلور سانيدين قبل از پايان انحالل تمامي لويسيت خاتمه مي يابـد و نتيجـه توليد ارتوز يا سانيدين مي كند. در اين حالت

باشد تبلـور عينـاً مثـل حالـت قبلـي اسـت بـا ايـن ΄Nنهايي لويسيت و سانيدين متبلور خواهد بود. اگر تركيب مايع اوليه ارتـوز از انجمـاد مخلـوط تفاوت كه وقتي مايع تمام شد بلورهاي لويسيت هم تمام خواهد شـد و در نتيجـه سـانيدين يـا

بدست خواهد آمد.

بلورهاي لويسـيت بـا Rباشد باز هم لويسيت اول جدا مي شود و باز هم در اين حالت در نقطه ˝Nاگر تركيب مايع اوليه مايع باقيمانده تركيب شده ، ارتوز يا سانيدين تشكيل مي دهد ولي پس از اينكه كليه بلورهاي لويسيت با مـايع باقيمانـده

را طـي مـي كنـد و از آن بلورهـاي تريـديميت و ارتـوز بـه REتركيب شد هنوز مقداري از مايع باقي مي ماند كه مسير نسبت اوتكتيكي متبلور مي شود .

بنابراين مالحظه مي شود كه بسته به تركيب مخلوط اوليه ممكن است سه دسته بلورهـاي زيـر از مخلـوط هـاي مختلـف يد :لويسيت و كوارتز بدست آ

سانيدين يا ارتوز و لويسيت ) 1

سانيدين يا ارتوز) 2

سانيدين يا ارتوز و تريديميت) 3

را در سـري

يـن مخلـوط ـورد نظـر بـه

و نقطه ذوب دارد.

نقطه اي در ا جماد مشخص فـاز مـايع بـا

L حركت ميع متبلـور مـي

داراي ي كـه ديگـر بلـور

سـمت پـايين يـب مـايع بـه حالت از مـايع

رتيـب پيوسـته

معـرف ا) 51كـه مخلـوط مـ

1100ص در ن دو حد قرار

رجه حرارت بازير منحني انجدهند كه يك

LPوي خط

ورهايي شـروعد بـا فـاز مـايعييين تـر آمـد دحني ميعان بـه سحـرارت تركي كه در اين ح

(Ign

سيت

در حقيقـت تر

شـكل ( Lطه مي گيـريم ك

ب آلبيت خالصماده در بين اين

ر تركيب و درسيله نقطه اي زي را نشان مي ديب مخلوط رو اين لحظه بلوص مـي شـود

پـا Pظير نقطه مايع روي منحنـد در درجـه حميعان و بلوري

neousPetro

م سيليس و لويسي

ماگمـا يعنـي د

به طوريكه نقططوري در نظر

كنيم. نقطه ذوبتلف اين دو ما

طي كه از نظرهايي كه به وسدارند و منحنيطه معرف تركي قطع نمايد در

مشـخص Wها باجه حرارت نظهد و تركيب م

P مساويt باشـروي منحني م

ography)ن

68

از انجماد سيستم

كالزهـا را از م

ظر مي گيريموع آزمايش ط بررسي مي كخلوطهاي مخت

دهد. هرمخلوست و مخلوطه منحني قرار د سرد كنيم نقطحني ميعان راكه تركيب آنهحرارت از درل انجام مي دهPت نظير نقطه

ر ص مي شود

آذرينشناسي

) دياگرام فا50ل

لـور پـال ژيوك

ت دلخواه در نظوط را در شروين مخلوط را

شروع ذوب مخ

ط را نشان مير صد مايع اسدر بين اين دو

را Lخلوط مكه اين خط منحني بلورهايي ك .وقتي درجه حن فعل و انفعال درجه حرارت

P است مشخص

ش سنگ

شكل

ر مـي شـود تبل كند.

ت را به نسبت حرارت مخلواي سرد كردن

ست و نقطه ش

به اين مخلوطده شود صد دند نقاطي كه دل است وقتيشود تا وقتي ك

است. يعن Wهل تعادل استست و لذا با آنرض كنيم كهديك به نقطه

ت وآنورتيت:

كه ذيالً ذكـرBتشريح مي ك (

لبيت وآنورتيتو بازهم درجهب باشد و نتايج

ا 1550ص در

ار فاز مربوطميعان نشان دادصورت جامداند در حال تعادلط سردتر مي شي تركيب نقطه

P است در حالحال تعادل نيسي كند . اگر فري كه خيلي نزد

سيستم آلبيت -

مطالبي كBowenباون(

مخلوطي از آلدلخواه باشد وصورت مذاب

آنورتيت خالص

نمود 51شكلباالي منحني ممي شوند به صيك فاز جامدكند يعني فقطكند كه داراي

Pيا Lتركيب

Wبا مايع در حتر حركت ميوسيله نقطه اي

-

ب

مدصآ

شبميككت

W

تو

(IgneousPetrography) آذرينشناسي سنگ

69

Wبيشتر سـديم دارد ولـي خيلـي نزديـك بـه تركيـب Wمتبلور مي شود داراي تركيبي است كه گرچه از تركيب نقطه است.اگر عمل سرد كردن را ادامه دهيم مالحظه مي كنيم كه تركيب مايع روي منحني ميعان و تركيب بلورهايي كـه از

مشخص مـي Qجدا مي شود روي منحني انجماد به سمت آلبيت تغيير مي كند . مثالً وقتي تركيب مايع با نقطه اين مايعاست و مقدار نسبي جامد و مايع به ترتيب متناسب با Xشود بلوري كه با آن مي تواند در حال تعادل باشد داراي تركيب

XL وLQ مايع به نقطه است اين محل ادامه پيدا مي كند تا اينكه تركيبR برسد در اين لحظـه بلورهـايي كـه بـا آن درمـايع هيا همان تركيب اوليه مخلوط است و مالحظه مـي شـود كـه در ايـن زمـان كليـ yحال تعادل است داراي تركيب تبديل مي شود. yمتبلور و به بلورهايي با تركيب

عني اوالً بلورهايي كـه در هـر مرحلـه متبلـور مـي شـود از اين وضع در صورتي پيش ميايد كه تعادل كامالً برقرار باشد يمحيط عمل خارج نشود و ثانياً سرعت سرد كردن مخلوط به حد كافي آرام باشد كـه امكـان فعـل و انفعـال كامـل داده

شود .

ورت حاال اگر فرض كنيم كه شرايط تعادل برقرار نباشد و سرعت سرد شدن مايع سـريعتر از حـد الزم باشـد در ايـن صـ قبل از اينكه كليه بلور تشكيل شده در مرحله قبلي با مايع تركيب شـود بلورهـاي جديـدي بـا تركيبـي كـه داراي مقـدار سديم بيشتري است به وجود مي آيد .در اين مورد بلورهاي قبلي با مايع رل يك هسته تبلور را بازي مي كند و بلورهاي

ي شود بنابراين بلوري حاصل مـي شـود كـه قسـمت مركـزي ان داراي جديد روي بلورهاي قبلي خيلي آسانتر تشكيل مكلسيم بيشتري از قسمت خارجي است. اگراين عمل به همين صورت ادامه پيدا كند در مرحله آخر تركيب بلـوري كـه نتيجه مي شود تركيبش از مركز به سمت خارج تغيير تدريجي نشان خواهد داد . و قسمت هاي خارجي به ترتيب داراي

سديم بيشتري خواهد بود يا به گفته ديگر پالژيوكالزهاي زونه به وجود خواهد آمد. ولي نكته اي كه در اينجا الزم بـه ) عمـل تبلـور و انجمـاد Yتذكر است اين است كه در اين حالت وقتي تركيب بلور به تركيب مخلوط اوليه رسيد (نقطـه

كلسيك تـر از تركيـب متوسـط مخلـوط در حقيقـت از محـيط عمـل خاتمه نمي پذيرد بلكه بعلتي كه مقداري بلورهاي خاتمـه پيـدا مـي كنـد . Zخارج شده اند عمل تبلور ادامه مي يابد و بسته به وضع موجود عمل تبلور در نقطـه اي ماننـد

خواهد بود. Zو بلورهايي كه با آن در حال تعادل است داراي تركيب Sيعني مايع انتهايي داراي تركيب

عضي گدازه ها ، پالژيوكالزهاي زونه اي ديده مي شود كه داراي زون معكوس است يعني تركيب قسمت مركـزي در ببلور داراي سديم بيشتري از قسمت هاي خارجي است ، يا اينكه گاهي زونهاي متناوب ديده مي شود . اين زونها به ايـن

ما وارد ماگمايي كه در حال انجماد است، شده باشد و ترتيب تفسير مي شود كه ممكن است مثالً مقادير جديدي از ماگيا اينكه جريانهاي گدازه همراه با كاني ساز ها بوده است و يا باالخره ماگمايي با درجه حرارت و غلظت هـاي مختلـف

با هم مخلوط شده است .

راي گازهـاي خـل شـكاف

د.

حـرارت در هم مي شـود سـبب ذوب

م كـه داراي ظيـر تشعشـع گرانوديوريت سـنگ هـاي

Partial M ( پريـدوتيت= ضـمن پديـده

ـذابي كـه داري تواند در داختجزيه مي شو

تغييرات درجهگرمتر ه دائماً

ـت گهگـاهي

و فـرض كنـيمشـع حرارتـي نظ

گ -ب گرانيت Differenti (

Meltingشـي (

قسـمت 3 + شـدن مـواد ض

(Ign

ب يـا نيمـه مـرفته است و ميي آتشفشاني ت

وزه راجع به تغهد بلكه شايد

و از اين جهـت

نظـر بگيـريمد آمـدن تشعش داراي تركيبial Melting

ي از ذوب بخشسـمت بازالـتزيتي از ذوب ش

neousPetro

يو كالزها

وده كامالً مـذا زمين قرار گر

دازه و گازهاي

العاتي كه امروز دست نمي دت وجود دارد

دور زمـين دره سبب بوجوداگماهايي كهOr Anatex

گمـاي بـازالتيقس1 پيروليت (

ماگماي آنـدز

ography)ن

70

دياگرام فاز پالژ

ت است از تو داخل پوستهگد به دو جزء

ح زمين و اطالنها حرارتي ازر الزم حرارت

كيلـومتر د 25خواهد بود كهتصور كنيم ما

xis انتخـابي (

ي شود كه ماگست كه آن را مي شود كه م

آذرينشناسي

) د51شكل

R ( عبارتماگماد و در زير يا صورت اخير

نگ هاي سطح كه زمين نه تني بيش از مقدا

بـه ضـخامتن پوسته قادر خ مي رسد كه تل هـا از ذوب

تصور مي مروزهيتي خاصي استمچنين تصور

ه مي شود.

ش سنگ

يي:

Rittman 1958ر خود مي باشدوران كند . در

چيست؟

و موجوددر سننشان مي دهد در زمين حتي

مي شود.

گر پوسته اي بولي باشد ، اينن منطقي بنظرق ژئوسـنكلينال

ام د آمده اند.ركيب پريدوتيتود مي آيد. همدر ناحيه نتيجه

والت ماگماي

8(يف ريتمن رت محلول درسطح زمين فوتوليد ماگما چ

واد راديواكتيور دست است نر مي رسد كهز پوسته خود

مي دهد كه اگ گرانيت معمو بشود. بنابراينـمتهاي عميـقن نواحي بوجوي كه داراي تر

، بوجويده اند Subductio د (

ماگما و تحوتعريف ماگما:

طبق تعرمختلفي بصورها نفوذ يا در سمنبع يا منابع ت

مقدار موعمق زمين دربنابراين به نظرشدن قسمتي ا

محاسبه نشان متهراديواكتيوي

حرارتي زمينهسـتند در قسـموجود در آنگوشته فوقاني

Pyroliteنامي (onفرورانش (

مت

مهم

عبش

مرحهمگe

ف

(IgneousPetrography) آذرينشناسي سنگ

71

غلظـت و حـرارت نسـبت د.نين مـي شـو يـ عتانواع ماگماها بر حسب غلظت ، فشار ودرجه حـرارت و تركيـب شـيميايي معكوس دارند يعني ماگماهاي اسيدي داراي حرارت كم ولي غليظ تر از ماگماهاي بازيك مي باشند.

تحوالت ماگمايي:در اثر تغييراتي كه در ماگما يا ماگماهاي اوليه بوجود مي آيد ، انـواع مختلـف سـنگ هـا حاصـل مـي شـود. ايـن

ود:تحوالت را مي توان بصورت ذيل خالصه نم

)Magmatic Differentiationتفريق ماگمايي ( -1

)Assimilationهضم شيميايي ( -2

)Mixed Magmaticاختالط ماگمايي ( -3 تفريق ماگمايي:

تفريق ماگمايي به كليه تحوالتي گفته مي شود كه سبب مي گردد سيال هموژن و يكنواخت اوليه به قسـمت هـاي متفاوت است تقسيم مي شود . عواملي كه ممكن است سبب ايـن تقسـيم گـردد عبارتنـد از: مختلفي كه داراي تركيبات

انتقال يون ها و مولكول ها : يعني در اثر تغيير درجه حرارت يا اختالف حرارت يون ها و مولكول ها جابجا شوند -الف و در نتيجه قسمت هاي مختلف ماگما داراي تركيب شيميايي متفاوتي گردد.

عدم اختالط ماگما : ثابت شده كه گاهي دو مايع كه در درجه حرارت معيني با هم كامالً قابـل اخـتالط هسـتند در -بنتيجه تغيير درجه حرارت ممكن است از هم جدا شوند مانند مخلوط آلبيت و ارتوكالز كه در اثر كاهش حرارت پديده

ق مي افتد. ) اتفاAntiperthite) يا آنتي پرتيت (Perthiteپرتيت (

انتقال گاز : گازهاي موجود در ماگما ضمن حركت به سمت باال باعث تغيير تركيب شيميايي ماگما مي شود. -ج

اثر آب محلول در ماگما : ممكن است آب تغييراتي را در تركيـب ماگمابـه وجـود آورد مـوقعي كـه آب در داخـل -دكمتر است بيشتر آب جمع خواهد شد . مواد قليايي و بعضـي از ماگما نفوذ مي كند در نقاطي كه فشار و درجه حرارت

فلزات نيز در بعضي از نقاط همراه آب تمركز مي كنند و در نتيجه تركيب ماگما را تغيير مي دهد .

اثر نيروي ثقل : با توجه به اينكه درتركيب ماگما در طي تفريق كاني ها ، كاني هـا برحسـب وزن مخصـوص از هـم -هـشوند يعني كاني هاي سبك ، مواد فرّار و قليايي ها در قسمت هاي بـااليي تمركـز بيشـتري خواهنـد داشـت در جدا مي

صورتيكه تمركز بيشتر آهن و منيزيم در قسمت هاي پايين تر خواهد بود .

در سنگ ها آذريـن تفريق بلورين : مهمتر از هر عاملي كه در باال ذكر شد تفريق در نتيجه تبلور ماگما است . معموالً -ويك سري از كاني ها به علت اينكه در شرايطي نزديك به هم متبلور شده اند با هم در يك سنگ ديده مي شوند . مـثالً

(IgneousPetrography) آذرينشناسي سنگ

72

اوليوين و البرادوريت يا ارتوز و اوليژكالز خيلي وقت ها در سنگ هاي آذرين با هم ديده مي شـوند و از طـرف ديگـر هـم در يـك سـنگ يافـت مـي شـوند مثـل اوليـوين و آلبيـت يـا ميكـاي سـفيد و بعضي از كاني ها خيلي به نـدرت بـا

البرادوريت .

در ضمن عمل انجماد و تبلور ماگما هميشه سيستم بلور و سيال به سوي تعادل شيميايي بين فاز مايع و فاز جامد كشـانيده اري تعادل مجدد بلورهـايي كـه قـبالً از آيد براي برقرپائين تر مي مي شود . وقتي كه پس از مدتي درجه حرارت ماگما

دل نيسـتند بـا آن فعـل وانفعـال اماگما جدا شده بودند به علت اينكه در شرايط جديد ديگر با مايع باقيمانـده در حـال تعـ انجام داده ، بلورهاي جديدي را كه با شرايط موجود در حال تعادل است به وجود خواهند آورد .

گ هاي آذرين طبيعـي مالحظـه مـي نمايعات مذاب مصنوعي بدست مي آيد ومقايسه آن با ساز اطالعاتي كه از مطالعه شود كه سه سري مهم فعل وانفعال وجود دارد :

كاني هاي فرو منيزين تشكيل يك سري فعل وانفعال ناپيوسته را مي دهند كه با اوليوين پرمنيزيم شروع مي شود بعـد ) 1شده و پيروكسن از آن متبلور مي شود ، سپس با پيروكسن تركيب مي شود تـا آمفيبـول مايع باقيمانده با اوليوين تركيب

نتيجه شود و باالخره بيوتيت بدست خواهد آمد.

پالژيوكالزها تشكيل يك سري فعل وانفعال پيوسته را از پالژيوكالزهاي كلسيك تا پالژيوكالزهـاي سـديك مـي ) 2ر مرحله بينهايت كوچك است . دو سري فعل وانفعالي كه در مطالب فوق به دهند. تغييرات تركيب پالژيوكالزها د ر ه

) است كه به نام سري هاي فعل و انفعال باون يـا فقـط سـري بـاون مشـهور Bowenآنها اشاره شد در سري مشهور باون( است .

شروع شده و به نوع غني از فلدسپاتهاي قليايي نيز تشكيل يك سري پيوسته ديگر مي دهند كه از نوع غني از پتاسيم) 3 سديم ختم مي شود .

وقتي ماگما را در نظر بگيريم هر يك از كاني هايي كه از آن متبلور مي شود ضمن سرد شدن ماگما سعي مي كند كـه به كاني ها بعدي سري مربوط به خود تبديل شود كه اين تغيير بوسيله فعل وانفعال بـين بلـور و ماگمـاي باقيمانـده (مـايع

سرعت سرد شدن ماگما و شدت فعل وانفعال دير يا زود تمامي ماگمـا متبلـور براساس باقيمانده ) امكان پذير مي گردد. مي شود و عمل انجماد ماگما خاتمه مي پذيرد.

(IgneousPetrography) آذرينشناسي سنگ

73

):Assimilationجذب يا هضم شيميايي (شيميايي است اگر چه ممكن است با خيلي بندرت در حال تعادل نسبت به آن ماگما وقتي در سنگي نفوذ مي كند

يك يا چند كاني از كاني هاي سنگ درونگير در حال تعادل باشد. بنابراين واكنش هاي شـيميايي بـين ماگمـا و سـنگ درونگير يكي از پديده هاي خيلي معمولي نفوذ ماگما خواهد بود . در ضمن اين واكنش ها مـوادي كـه قـبال در سـنگ

ماگما شده تركيب اوليه آن را تغيير مي دهد كه اين عمل را بطـور كلـي جـذب مـي نامنـد. درونگير وجود داشت وارد ل جذب را عبارت از فعل وانفعاالت شيميايي بين ماگما و سنگ درونگير دانست. تعدادي از كاني عمهمچنين مي توان

بوسـيله يتعـداد ديگـر هايي كه در سنگ درونگير وجود دارند ممكـن اسـت كـامالً ذوب شـده داخـل ماگمـا گـردد . تبادالت يون ها به فازهاي بلورين ديگر تبديل مي شود كه مايع از آنها اشباع شده است و باالخره برخي ديگر كه اتفاقـاً

با ماگما در حال تعادل بوده اند ، تغييري نيافته به همان صورت داخل ماگما مي شوند.

شيميايي ماگما تغيير مي يابد و عموماً مقدار مايع موجود در ماگما بـا مالحظه مي كنيم كه در نتيجه عمل جذب تركيب پيشرفت عمل جذب تقليل پيدا مي كند.

فعل وانفعاالت زير نمونه اي است از آنچه در ضمن جذب ممكن است صورت گيرد:Mg2SiO4 + SiO2 2 MgSiO3

وينسيليس اولي پيروكسن NaAlSiO4 + 2 SiO2 NaAlSi3O8

آلبيت سيليس نفلينKAlSi2O6 + SiO2 KAlSi3O8

لويسيت سيليس ارتوز

): Magmatic Mixingاختالط ماگمايي ( اختالط ماگمايي فرضيه اي است كه درباره تشكيل سنگهاي ماگمايي حدواسط با تركيبات مختلـف عرضـه شـده

(مثالً يكي بـازالتي و ديگـري ريـوليتي) و بـه هـر نسـبت بـا هـم ماگما با تركيب كامالً متفاوت دو است و به موجب آن ه) يا دو رگHybrideاين عمل تشكيل مايع مذاب حد واسطي است كه به آن ماگماي هيبريد (مخلوط مي شوند . نتيجه

همانطوري كه در باال به آن اشـاره شـد عبـارت اسـت از اخـتالط ) مي نامند.Hybridationو اين عمل را هيبريداسيون ( ه جامد است كامالً متفاوت مي باشد. كامل دو ماگما است و با پديده هضم يا آغشتگي كه اختالط بين مايع مذاب و ماد

) عرضه گرديد. تا به امروز بـراي اثبـات آن حتـي در Fennerبوسيله فنر ( 1926فرضيه اختالط ماگماها اولين بار در سال)درباره تشكيل سـنگ هـاي آذريـن حدواسـط كـه 1928زيادي در اختيار داريم . به اين ترتيب نظريه باون ( ايران داليل

(IgneousPetrography) آذرينشناسي سنگ

74

) بـا Kunoا نتيجه تبلور بخشي ماگماي بازيك واحدي مي دانست با اشكاالتي مواجـه اسـت. چنانكـه كونـو( تمام آنها رناهنجـاري هـاي كـاني شناسـي خاصـي را مالحظـه نمـود 1936مطالعه بعضي از گدازه هاي كالكوآلكالن ژاپن در سال

مانند:

.وجود زونينگ معكوس بلورهاي پيروكسن در داسيت ها -

اوليوين با انكلوزيون هاي پيكوتيت (اسپينل كروم دار) در آندزيت ها.وجود -

.پالژيوكالزهايي كه بخش مركزي آن اوليژكالز و بخش خارجي آن البرادور -

كه تماماً با تبلور بخشي نظريه باون در تضاد است . بعد از كارهاي فنر و كونو مسئله اختالط ماگمـايي در گـدازه هـاي رو به توسعه نهاد و توجه سنگ شناسان به منشاء آندزيت ها جلب گرديد . كالكوآلكالن

رابطه بين نوع سنگ ها و شرايط تشكيل آنها : مناطق پتروگرافيك و وابستگي سنگ هاي آذرين:

) به منطقه نسبتاً وسيعي گفتـه Comagmatic) يا مناطق هم ماگما (Petrographic Provinceمناطق پتروگرافيك (شود كه در طي يك دوره عمومي فعاليت ماگمايي سنگ هاي آذرين هم تيپ در آن نفوذ كرده و يـا از آن خـارج مي

شده است.

سنگ هاي آذرين يك منطقه پتروگرافيك ممكن است از نظر تركيب يكنواخت باشند مثل بازالت هاي رودخانه كلمبيا ي شناسي و هم از نظر تركيب شيميايي با هم اختالفـاتي دارنـد در آمريكا ، ولي اكثر اين سنگ ها هم از نظر تركيب كان

كيلـومتر مربـع شـامل اوليـوين بازالـت، 650مانند منطقه پتروگرافيك اوتاگو در جنوب زالندنو در ناحيه اي بـه وسـعت بتاً زيـادي در بازالت هاي قليايي ، تراكي بازالت و فنوليت ديده مي شود كه از نظر كاني شناسي و شيميايي اختالفات نس

با وجود تمام اين تغييرات نوع سنگ هـا نمـي تـوان منكـر شـد كـه تمـام آنهـا از يـك منبـع واحـد بين آنها وجوددارد. بوجودآمده اند.

تركيب شيميايي سنگ ها داراي تغييرات خيلي زيادي است ولي اين در اكثر مناطق پتروگرافيك (ايالت سنگ شناسي) .خاصي است . اين نظم را مي توان بوسيله دياگرام تغيير تركيب سنگ ها نشان داد تغييرات عموماً داراي نظم

حـل مختلـف ل كـه مقـدار كسـيد هـاي

نمـود و رسـم

آذرين يك ه و از طـرف هـاي مشـابه

انـد از يـك صـيت معـين ـا داراي ايـن صري در ايـن گ هـا زيـاد

ـا معـرف مراحروي اين اصـلقـدار درصـد ا

ررا سـنگ هـا

ف سنگ هايصورت گرفتهشـكيل سـنگ

ه تشكيل شدهفيـك خصوصهمـه سـنگ هـ

فات مختصختالN در همه سنگ

(Ign

فيك معين

در سـنگ هـا سنگ ها را ركـرده ولـي مقـجـود در آن س

.رتباط داد

كه انواع مختلفتاً محدودي صسب

دي منجر به تش

در يك منطقهنطقـه پتروگراد. يعنـي يـا همعيني هستند اخ

a2Oطق مقدار

neousPetro

منطقه پتروگرافي

يليس موجـود تغيير تركيب

رسـم كرا ستر سـيليس موجده اي به هم ا

بر اين است ككه در زمان نسه نسبتاً محدود

ان محدودي دود. در يـك منت نسـبي باشـدخصوصيت معدر بعضي مناط

ography)ن

75

كيب براي يك

ت كه مقدار سي دياگرام هايجماد ماگما اسحسـب مقـدارنحني هاي سا

ناسان امروزه بحدي است كي در طي دوره

ه در مدت زماميـده مـي شـو

و يا بـه صـورت منطقه داراي خه باشد . مثالً د

آذرينشناسي

دياگرام تغيير ترك

ن اساس استبراي اولين بارل مختلف انجوگرافيـك برح توان بوسيله من

اكثر زمين شنيق ماگماي واچنين منطقه اي

ي آذريني كهگماي مـادر نامصورت مطلق وه سنگ هايقه وجود داشته

ستند.

ش سنگ

) د52شكل

سنگ ها بر اينب (Harker)ر

ا معرف مراحلك منطقه پتروف آنها را مي

فت كه عقيدة محصول تفريماگمايي در چ

يك سنگ هاد كه بنام ماگكن است به ص

كه كليه جودي مختلف منطقه

هس يخيلي كم

تغيير تركيب ساركره است .

د در سنگ ها سنگ هاي يككه نقاط معرف

ه مي توان گفافيك همگيهاي مختلف م

اطق پتروگرافيه شده اندد نتيج

ا شيميايي ممكشند و يا با وجن سنگ هايالً داراي فسفر خ

دياگرام هاي تانجماد ماگما

سيليس موجودمختلف را درمالحظه كرد ك

به طور خالصهمنطقه پتروگرديگر فعاليت ه

خواهد شد .

بنابر فرضيه مناماگماي واحدمينرالوژيك ياخصوصيت باشخصوصيت بيناست و يا مثالً

داسمم

بمدخ

بممخخا

ـن بـه چهـار

SiO2حسـب ك نقطـه قطـع وه آن سـري

گ هاي آذريـ

CaO را برحگر را در يـكر منحنـي گـرو

(Ign

ين اساس سنگ

:

حنـي تغييـراتنشـاء ) يكـديگحـل تالقـي در

neousPetro

S بر ابوده كه

سيم بندي كرد

همچنـين منح سـن و هـم من

در مح SiO2ر

آهكي سنگها

ography)ن

76

SiO2ر درصد

ذيل تقسسري

و SiO2سـب آذرين ( همص شدن مقدار

آ –ديس قليائي

آذرينشناسي

ن : بر مبناي مقدا

52%

<45%

S

ن را به چهار س

Alka

Na2O را برحسو سري سنگ

. با مشخصشود

اند -53شكل

ش سنگ

هاي آذرينگ هاي آذرين

ده اند:

6 %SiO2 >

6 % <SiO2 <

5% < SiO2 <

45 %SiO2 <

گ هاي آذرين

Calc-Alkali

aline-Calsic

A

O+ K2Oات

ني براي هر دوش مشخص مي

اصلي سنگي ساده سنگقسيم بندي شد

6ي اسيدي

66 حدواسط

52 بازيك

الترابازيك

سنگ 1931سال

Calsicيك

ineك آلكالن

cلي كلسيك

Alkalineلن

منحنـي تغييـراو اين دو منحن

آن SiO2زان ص خواهد شد.

سري هاي ااولين رده بنديگروه اصلي تق

سنگ هاي) 1

سنگ هاي) 2

سنگ هاي) 3

سنگ هاي) 4

پيكوك در س

سري كلسي) 1

سري كالك) 2

سري آلكالي) 3

سري آلكالن) 4

اين دانشـمند مو ،ترسيم نمود

كه ميز ندنمودسنگ مشخص

ساگ

3

4

پ

3

4

اتنس

(IgneousPetrography) آذرينشناسي سنگ

77

% باشـد سـري كالـك 56% تـا 61% باشد سري كلسـيك، اگـر بـين 61بيشتر از SiO2برطبق روش پيكوك اگرمقدار % باشد سري آلكالن خواهـد بـود. در 51% باشد سري آلكالن كالك و اگر كمتر از 56% تا 51بين SiO2آلكالن ، اگر

اي متشكله سنگ نيـز مـي تـوان كمـك گرفـت و سـري روش پيكوك عالوه بر استفاده از اكسيد هاي اصلي از كاني ه سنگ هاي آذرين را مشخص نمود:

دياگرام پيكوك با استفاده از كاني شناسي براي تشخيص سري هاي سنگ هاي آذرين -3جدول

سري آلكالن سري آلكالن كالك سري كالكوآلكالن سري كلسيك كاني

پيروكسن سديك

هورنبلند

آمفيبول سديك

فلدسپاتوئيدها

كوارتز

-

+

-

-

+

؟

+

-

-

+

+

-

+

-

+

+

-

+

+

-

SiO2 = 51 56 61 Na2O + K2O = CaO

و بيشتر بازالت هـا، آنـدزيت (Alkaline)طبق جدول باال اكثر بازالت ها ، تراكيت ها و فنوليت ها جزء سري آلكالن ها ) مي باشند.Calc-Alkalineها، داسيت ها و ريوليت ها مربوط به سري كالكوآلكالن (

از مدتها قبل سنگ شناسان به اين مسئله پي برده بودند كه سنگهاي تيپيك متعلق به مناطق معيني هستند تا اينكـه هـاركر )Harkerدور اقيانوس آرام بيشتر از سنگ هـاي كالكوآلكـالن ودر عـوض منـاطق ور تامتوجه شد كه د 1896) در سال

ساحلي و جزاير اقيانوس اطلس بيشتر از سنگ هاي آلكالن تشـكيل شـده اسـت . از ايـن رو كالكوآلكـالن را پاسـيفيك )Pacific Type) و نوع آلكالن را آتالنتيك (Atlantic Type.مي نامند (

ع سومي از سنگ ها را شناخت كه بين آلكالن و كالكوآلكـالن بـوده و داراي پتاسـيم بيشـتري ) نوNigglieبعداً نيگلي () Mediterran Typeمي باشند و چون بيشتر در ناحيـه مديترانـه بوجـود مـي آينـد ، بـدين لحـاظ بـه نـوع مديترانـه اي (

معروف مي باشند.

ماگما ها فقط به اين نواحي مذكور محـدود نمـي مطالعات دقيق سنگ شناسي ثابت كرده است كه هركدام از اين سري شوند بلكه در اقيانوس اطلس حتي مي توان دو نوع ماگماي آلكالن و كالكوآلكالن را يافت.

تا كنون به توصيف سنگ ها از نظر كاني شناسي ، تركيب شيميايي و بافت پرداختيم ضمناً به انواع ماگماهـايي كـه ايـن از زمـين وجـود دارنـد؟ و د نيز اشاره نموديم ، ولي انواع مختلف ماگما ها در چـه نقـاطي سنگ ها را به وجود مي آورن

(IgneousPetrography) آذرينشناسي سنگ

78

و سنگ هاي مختلف را در ارتباط بـا ؟و تبلور و انجماد حاصل مي نمايندحركت مي كنند آيندي بطرف باال طبق چه فر مطالب ذيل آورده مي شود:پديده ولكانيسم و پلوتونيسم به وجود مي آورند؟ در پاسخ به سئواالت مذكور چه

صفحه اصلي و تعدادي صـفحات كـوچكتر مـي پندارنـد. صـفحات اصـلي بـي زلزلـه 6امروزه پوسته زمين را مركب از فريقا، آمريكا، قطب جنوب، اروپا، آسيا، هند و آرام . يك صفحه زلزله مي تواند اكثـراً يـك قـاره آعبارتند از صفحات

فريقا و آمريكا )باشد.آوس (صفحه آرام ) يا تركيبي از قاره و اقيانوس (صفحات (صفحه اروپا و آسيا) ، يك اقيان

اكثر تغييرات ناشي از حركات اين صفحات در سطح زمين در حاشيه آنها صورت مي گيرد. بطور كلي چهار نوع حاشيه زير شناخته شده است:

حاشيه سازنده يك نوع -

دو نوع حاشيه مخرب -

كم اثر.يك نوع حاشيه -

حاشيه سازنده :اطالعاتي كه از كاوش هاي گوناگون و نيز از لرزه نگاري بدست آمده است گسترش كـف اقيـانوس هـا را تاييـد

يـا Rift( بخـش جـدا شـده كرده اند. وقتي دو صفحه اقيانوسي از يكديگر جدا مي شوند مواد مـذاب بـازالتي بـه داخـل نيـز "حاشيه سازنده صـفحات ". نام وسعت بين صفحات مي شوندباعث جماد اننفوذ مي كند، اين مواد پس از شكاف)

به همين دليل به اين حاشيه ها داده شده است. نمونه جالب اين نوع حاشيه در محور رشته كوه ميـاني اقيـانوس اطلـس و فريقا و آمريكا ديده مي شود. آدر مجاورت دو صفحه

اني :حاشيه مخرب رشته كوههاي ساحلي و جزاير كمميليون سال گذشته بستر جديـدي در اقيـانوس هـا بوجـود آمـده و بـر وسـعت آن 200پس از آنكه معلوم شد طي

افزوده شده است . اين فكر به ذهن راه يافت كه براي برقراري تعادل و جبران اين افزايش قاعدتاً مي بايست در محل يـا پوسته از بين رفته باشد .از يمحلهاي

قعيت آمريكاي جنوبي را در نظر بگيريد ؛ در محل رشته كوه مياني اقيانوس اطلس بستر جديدي بوجـود مو 54در شكل مي آيد ، به نحوي كه غرب اقيانوس اطلس جنوبي و جنوب قاره آمريكا كه هر دو قسمتي ازيك صفحه بـي زلزلـه انـد

ن حال بستر جديدي كـه در برآمـدگي نسبت به رشته كوه مياني اقيانوس اطلس به سمت غرب حركت مي كند در هميشرق اقيانوس آرام ايجاد مي شود به سمت شرق در حال حركت اسـت . ظـاهراً ايـن دو صـفحه بايـد در يـك محـل بـا

يكديگر برخورد كنند .

شود و به زيـر ز زلزله هـاي ب دارد قـرار پـائين رونـده ه سمت قـاره

مي باشد.

شتر خم مي شعات حاصل ازمت قـاره شـيبراً همـان لبـه پن از اقيانوس به

. زمين

طه چين مشخص

اي. س قاره

شد.

(Ign

، بيشزياد ترص ي گردد . اطالعه اي كه به سم

ظـاهر كهدارد هند و عمقشان

.

خاص تكتونيكيالمت خطوط نقط

سي به زير اقيانوسورد زلزله مي باش

neousPetro

وزن مخصوصوشته هضم ميش روي صفحه

Benioffنام د (ه روي مي ده ديده شده اند

ط با موقعيتهاي خزاير قوسي با عال

دن پوسته اقيانوسده مكان هاي مو

ography)ن

79

حتماالً به علتيج توسط گو آنها كم وبيش

ff Zoneوف (

اني اين صفحهكيلومتري 70

فشاني در ارتباطشيه قاره و در جز

نمايانگر خم شدف مشخص كنند

آذرينشناسي

زالتي است اح رود و به تدر دهد كه همهز كه منطقه بنيودر قسمت فوقا

00ها تا اعماق

فعاليت آتشف گي مخرب در حاش

مربند كوه زاييرروي زون بنيوف

ش سنگ

قيانوسي كه باز است فرو ميوبي نشان مي دار زلزله خيزله ها معموالً د) . اين زلزله ه

نقشه پراكندگ -5له خط و حاشيه

قطع شماتيك كممت بعالوه (+) بر

ظاهراً پوسته اقي كه گرانيتي آمريكاي جنون سطح شيبسي است . زلزل

55بد (شكل

54شكل ن اقيانوسي بوسيل

مق -55شكل عالم

در اين محل ظصفحه قاره ايسواحل غربيگرفته اند . اينصفحه اقيانوسافزايش مي ياب

شكاف ميان

دصسگصا

(IgneousPetrography) آذرينشناسي سنگ

80

گودالي كه در محل فرورفتن صفحه اقيانوسي به داخل گوشته بوجود مي آيد عموماً خالي است . خالي بودن اغلب ايـن رسوبات سطح صـفحه را بـا خـود بـه گودال ها از رسوبات چنين تفسير مي شود كه لبه پائين رونده اقيانوسي مقداري از

داخل گوشته مي برد و بقيه را در قسمت پيشين قاره اي قرار مي دهد (مـي فشـارد) تـا بتـدريج بـه رشـته كـوهي كـه در بـا فشـار زيـاد صـورت مـي گيـرد و باعـث مجاورت گودال بوجود مي آيد اضافه شود . برخورد صفحات فـوق عمومـاً

همچنانكـه كـوهزايي در آمريكـاي جنـوبي ،و ايجاد كمربندهاي كوهزايي مي شـود هايي در پوسته قاره اي دگرشكلياز آنجايي كه گدازه هاي اين آتشفشان ها اسيدي ،بصورت رشته كوه هاي آند با آتشفشان هاي فراوان ظاهر شده است

تر از بازالت سازنده صفحه پائين رونده اقيانوسي است، گمان مي رود ايـن گـدازه هـا در زمـاني بوجـود آمـده انـد كـه كيلومتري از سطح زمين رسيده است. دماي ايـن 150قسمت بازالتي پوسته اقيانوسي و رسوبات روي آن به اعماق تقريباً

(ذوب بخشي). ق به حدي است كه مي تواند ذوب قسمت هايي از صفحه و رسوبات روي آن را باعث شودعم

ماگمايي كه در طي ذوب سري پوسته قاره اي و پوسته اقيانوسي،بين ) Subductionدر اثر برخورد و پديده فرورانش (دازه هـاي حاصـل از آن از نـوع ريوليـت، كـالكو آلكـالن بـوده و گـ ) بوجود مي آيد از نوعPartial Meltingبخشي (

ريوداسيت، داسيت، آندزيت و بازالت مي باشد كه بيشترين مقدار به آندزيت اختصاص داده مي شود. به عنوان مثال در اثر برخورد سپر عربستان به زير سپر قاره اي ايران گدازه هايي كه داراي طبيعت كالكوآلكالن و اكثراً آنـدزيتي اسـت را

جنـوب شـرقي) بـه - جهـت شـمال غربـي دختر به موازات زون تراست زاگرس (با -اروميهكمر بند آتشفشاني در زون وجود آورده است كه در ارتباط با اين ماگماتيسم توده هاي معدني مس سرچشمه پديد آمده است.

بـين مـي ذوب شـدن از ازپس همانگونه كه در مثال اشاره شد، صفحه پائين رونده به تدريج Subductionيند آبر اثر فرفعاليتهاي آتشفشاني در طول كمربند كوهزايي مجاور گودال اقيانوسي ايجاد مـي از رود و قسمتي از مواد مذاب حاصل

نمايد.

حاشيه مخرب نه فقط در محل برخورد پوسته اقيانوسي با پوسته قاره اي صـورت مـي گيـرد بلكـه در محـل برخـورد دو جاد مي شود. در اثر برخورد دو پوسته اقيانوسي جزاير كماني ايجاد مي شود ، مانند محـل برخـورد پوسته اقيانوسي نيز اي

صفحات آرام و فيليپين. در اينجا صفحه آرام در امتدادي كه با گودال فيليپين مشخص مي شود به داخل گوشته فرو مي از جزايـر آتشفشـاني را بـه وجـود مـي سي شكلقورود . فعاليت هاي آتشفشاني مربوط به اين صفحه پائين رونده زنجير

يند حاصل مي شود به نام تولئيـت جزايـر آآورد كه به نام جزاير كماني فيليپين معروف است. ماگمايي كه در طي اين فر TiO2 , FeOكمتـر، SiO2) است كه در قياس بـا ماگمـاي كالكوآلكـالن حاشـيه قـاره Island Arc Tholeiiteقوسي (

اين ماگما نيز مانند ماگماي مذكور آبدار بوده و گدازه هـاي توليـد شـده ماننـد سـري قبـل بـوده منتهـي زيادتري دارد. بازالت بيشتري ايجاد مي كند.

ج در حـال از حالـت هـيچ ن برونـد . بـر ال مـي آينـد

يـك حاشـيه ت، برخـورد قيانوسـي كـه

ش يـا كاهشـي ب آمريكـاي ريكا به سمت زايـر كمـاني

آنها به تـدريجرود . در ايـنل گوشته پائينن خـورده و بـاه ديگر قـاره ي

ل تكامـل اسـتـت. پوسـته اق

گونه افزايش رسـن در غـرب به صفحه آمررام بـه زيـر جز

(Ign

اقيانوس بين آس از بين مـي ر توانند به داخل شـده ، چـين ايستد و در لبه هنـوز در حـالجود آمـده اسـ

در نتيجه هيچسل سـن آندرحه آرام نسبت از صـفحه آر

قي دو پليت

neousPetro

ركتند و كفه بستر اقيانوسه گوشته نمي

فشـردهـديگرفعاليت باز مي اي كه ظاهراًيي هيماليا بوج

وجود ندارد.

كت مي كنند. گس گيردمي ن

ت شرقي صفحه ايـن قسـمت

رد و حركت افق

ography)ن

81

مت هم در حرورد نمايند همهرشان نسبت به دارنـد بـه يكـرورونده) از فعو صفحه قارهكمربند كوهزا بود ، امروزه و

يكديگر حركه آن صورتگسل ، قسمتعني محلي كـه

اثر در اثر برخور

آذرينشناسي

قاره اي به سميكديگر برخوخصوص كمتردو قـاره قـرارتماالً (منطقه فرونه برخورد دو اين برخورد كگر جدا كرده

فقي نسبت بهرا برخوردي بهدر امتداد اين گ

آالسكا يع در56 (

حاشيه كم -56

ش سنگ

اي:كه دو صفحهدو صفحه به ي علت وزن مخه در حاشـيه دين مرحله احتود . بهترين نموست. در نتيجهي را از يكديگ

غلب به طور اد نمي آيد زيرحاشيه است. دد . اين گسلپذيرد.(شكل

شكل

ب بين قارها تصور كنيد ك

؛ زماني كه د تت قاره اي به رسـوباتي كـه

(O .پس از ا ايجاد مي شو

و بقيه آسيا است صفحه قاره اي

ثر:ت اين حاشيه اغ آنها به وجودجالبي از اين ححركت مي كندود، پايان مي پ

حاشيه مخربحالتي ربين رفتن استيك از صفحااثر برخـورد ،

Obduction)

مخرب جديدد وشبه قاره هن

زماني اين دو

حاشيه كم اصفحاتدر حجم موادشمالي نمونه جشمال غربي ح

مي رو نالئوسي

ح

بيا)

مشز

ح

دششا

(IgneousPetrography) آذرينشناسي سنگ

82

سري هاي ماگمايي در ارتباط با حواشي سازنده و مخرب :بـه آن هـا را به كمك اكسيد هاي اصلي و كاني هاي تشكيل دهنده سنگهاي آذرين را ) 1971اراگار (بو ايروين

سه سري اصلي تقسيم بندي كرده اند:

)Sub-Alkalineسري ساب آلكالن( -الف

)Alkalineسري آلكالن ( -ب

)Per-Alkalineسري پرآلكالن ( -ج

همانگونه كه از تقسيمات فوق متوجه مي شويم سري ساب آلكالن شامل دو سري كلي است به نام هاي كالك آلكـالن كه ماگماي تولئيت خود شامل دو نوع مي باشد: ، و ماگماي تولئيت

) جايگاه تكتـونيكي ايـن سـه (Island Arc Tholeiite & Abyssal Tholeiiteتولئيت جزاير قوسي و تولئيت اقيانوسي سري ماگمايي با هم كامالً متفاوت است و در نتيجه تركيـب شـيميايي ، كـاني شناسـي و در نهايـت نيـز سـنگ شناسـي

مختلفي را دارند.

سري ماگمايي كالكوآلكالن:ماگماي كالكوآلكالن منحصر به حاشيه قاره و مربوط به حاشيه مخرب مي باشد . به عبارت ديگـر در اثـر برخـورد

بـه دليـل % مـي باشـد و 56% تا 51در حد بين SiO2پوسته اقيانوسي و قاره اي حاصل مي شود . ماگماي حاصله داراي ن با انفجار همراه بـوده بنـابراين سـنگهاي پيروكالسـتيك حاصل در حين فوران از دهانه آتشفشا گدازه هايغليظ بودن

FeO و TiO2 % و مقـداركمي 17در حـدود Al2O3 زياد به همراه دارد. ميزان (آذر آواري مانند توف ها) را به مقداراسـت H2Oبا توجه به شرايط تشـكيل، ماگمـاي كالكوآلكـالن داراي ، است Na2O و K2O بيش از CaOدارد منتهي

را مي تواند بسازد. بيشترين سنگ هـاي حاصـل از ايـن ماگمـا آنـدزيت و بيوتيت بنابراين كاني هاي آبدار مثل آمفيبول است. عالوه بر اينكه ماگماي كالكوآلكالن مربوط به حاشيه قاره اي مي باشد زماني كه دو صفحه اقيانوسي به يكـديگر

كـالكو آلكـالن بـه نسـبت ن ساخته مي شود كه از نظر تركيب شيميايي برخورد مي نمايند مقداري ماگماي كالكوآلكالبـيشتري دارد و بازالـت بيشـتري نسـبت بـه ماگمـاي FeO و TiO2، كمتر SiO2حاشيه قاره متفاوت است ؛ يعني مقدار

كالكوآلكالن حاشيه قاره مي سازد.

-Calc() كالك آلكالن١

Alkaline( Tholeiite)(تولئيت)٢

) تولئيت اقيانوسي1 ) تولئيت جزاير قوسي2

(IgneousPetrography) آذرينشناسي سنگ

83

سري ماگماي تولئيت: تولئيت اقيانوسي: -

خط آتشفشاني شـكاف هـاي اقيانوسـي كـه اصـطالحاً تولئيـت اقيانوسـي يـا تولئيـت ژرف بطور كلي بازالت هاي )Abyssal Tholeiite .گويند(Ca ،Al اين تولئيت زيـاد اسـت بنـابراين درصـد نورمـاتيو پالژيوكالزهـاي آن نسـبت بـه

بازالت سـاخته شـده توسـط تولئيت جزاير قوسي زيادتر است. مقدار بازالت ساخته شده توسط اين ماگما بيشتر از مقدار تولئيت جزاير قوسي مي باشد.

كم مي باشد، بنابراين كاني هاي ارتوز و بيوتيت ساخته نمي شوند. سنگهاي حاصـل از ايـن Kدر شكاف هاي اقيانوسي مي باشد. ماگما شامل: تولئيت اوليوين دار غني از آلومينيم، تولئيت اوليوين دار و تولئيت كوارتزدار غني از آهن و تيتان

تولئيت جزاير قوسي: -

% 45آن بيشـتر از SiO2اين سري ماگمايي در اثر برخورد دو صفحه اقيانوسي حاصل مي شود به طوري كه مقدار زيادتري دارد (نسبت بـه سـري ماگمـايي كالكوآلكالن).تولئيـت جزايـر FeO وTiO2 %) ، 66تا 50است (معموالً بين

آن كاني هاي كوارتز مي سازد. در جزاير قوسي تنـوع بيشـتري از SiO2قوسي نيز ماگماي آبدار است و به علت درصد دارد. بـه نظر بازالت تولئيتي و آندزيت هاي بازالتي وجود دارد . در اين نوع ماگما سنگ هاي آذرآواري كمـي وجـود

علت اينكه ماگما بازيك و رقيق مي باشد همراه با انفجار نبوده ، بنابراين سنگ هاي آذرآواري نسبتاً كمتـري نسـبت بـه ماگماي كالكوآلكالن(در حاشيه قاره و جزاير قوسي) دارد.

سري ماگماي آلكالن:) قاره اي يا اقيانوسي . يعني در رشـته كـوه Riftاين سري ماگما در ارتباط با حواشي سازنده است يعني در شكاف (

تر كيب شـيميايي ايـن ماگمـا هاي ميان اقيانوس آرام ، اطلس و در ريفت درياي سرخ از اين نوع ماگما مي توان يافت.بيشـتر از Na2Oخيلي زيادي در اين ماگمـا وجـود دارد و بـر اسـاس اينكـه FeO و TiO2 % ، 51كمتر از SiO2شامل:

K2O باشد يا برعكس ، به سري سديك يا سري پتاسيك تقسيم مي شوند. در اين ماگما به علت كاهش و كمي درصـدSiO2 ،تنـوع كـاني هـاي فلدسـپاتوئيد زيـاد اسـت و كـاني هـاي و نيز وفور عناصر قليايي از قبيل اكسيد سديم و پتاسـيم

اوژيت فراوان مي باشـد . در منـاطق آلكـالن دار، پيروكسن سديك و آمفيبول سديك به انضمام پيروكسن از نوع تيتان شود.سنگ هاي آتشفشاني شامل بازالت آلكالن اوليوين دار، بازانيت نفلين و لويسيت دار، نفلينيت مليليت دار ديده مي

فرورانش مي ) بـه نـام Kم (

ت كـه گـدازه لق دارند.

نقـاط معـين ه تشـكيل در

يـك ،كي آن بـا ماگمـاي هاي آهن به

گدازه هاي

Sub يا منطقه فنـي از پتاسـيمبـر ايـن اسـتي فرورانش تعل

غيرفلـزي درسـتي بـه نحـوهيگاه تكتـونيك

در ارتبـاط ل: يسال، كانسار

و بت به سيليس (II)لكالن

(Ign

bductionيط

هـاي خيلـي غنهستند. اعتقاد ب فازهاي پاياني

فلـزي و حتـيبايس اكتشاف،

ماتيسمي و جايـد، بطـور مثـان و تولئيت آبي

ودار آلكالن نسبسري كالكوآل

neousPetro

منحصر به شراين به سـنگ هي پتاسيم دار همي شوند و به

كانسـارهاي في پي جويي و هر نوع ماگموجـود مـي آيـاگماي آلكالن

ت به سيليس

نمو - 58شكل

ography)ن

84

مي نمايد كه مي كالكوآلكالنوع بازالت هاييانوسي ظاهر م

ـده در فـوق،بنابراين براي،

صه در ارتباط با و مشـخص بودر ارتباط با ما

(I) ولئيتي

دار آلكالن نسبت

آذرينشناسي

شونيت ها را مها ، گدازه هاي ها اكثراً از نوعگودال هاي اقيا

ختلـف ذكرشـ،م وجود دارنده بطور خالصهعـدني خـاصدو ي، موليبدن

زه هاي سري تو

نمود -59شكل

ش سنگ

ن:الن توليد شوش حاشيه قاره ه

گدازه و شوددور از گ خيلي

ماگماهاي مخده ماگماتيسم توجه نمود كه نـوع مـادة معي مس پورفير ل مي شود.

A موقعيت گدا

ي پرآلكالنگمايي پرآلكاه در محدودةتي منتهي ميي در مناطق خ

كيب شيميايي ارتباط با پديددة ماگماتيسمخاص يـا يـك، كانسار هاي

تشكيل مگنتيت

FMودار مثلثي

سري ماگمايسري ماگ

بطوريكه .باشدسري شوشونيتهاي شوشونيتي

با توجه به تركومشخصي درارتباط با پديدنوع كانسار خكالكوآلكالن،ويژه تيتان و مگ

نمو - 57شكل

س

بسه

بوانكو

ش

ره

(Ign

وسي و حاشيه قار

يوف

neousPetro

رانش پوسته ها

نش پوسته اقيانو

رانش در زون بني

ography)ن

85

حل مختلف فرور

نوسي، ج: فرورا

هاي مناطق فرور

آذرينشناسي

مراح -60شكل

ش دو پوسته اقيان

منشأ ماگما -61

ش سنگ

ف و ب : فرورانش

شكل

الف

رانش

(Ign

ف در مناطق فرور

neousPetro

سري هاي مختلف

ography)ن

86

ي تفريق يافته سر

آذرينشناسي

واني نسبي ترمهاي

ش سنگ

نمودار فراو -62 2شكل

(IgneousPetrography) آذرينشناسي سنگ

87

منابع و مĤخذ: ص. 309، سنگ شناسي آذرين، انتشارات دانشگاه تهران، 1373سرابي، فريدون، -1

، سنگ شناسي جلد اول، انتشارات دانشگاه تهران، 1362زرعيان، سيروس، ;ايران پناه، اسد; سرابي، فريدون -2

ص. 507

دفتر ، پترولوژي سنگ هاي آتشفشاني، انتشارات واحد فوق برنامه بخش فرهنگي 1364معين وزيري، حسين، -3

ص. 228جهاد دانشگاهي، مركزي

، پتروگرافي و پترولوژي سنگ هاي آذرين، انتشارات دانشگاه 1371احمدي، علي، ;معين وزيري، حسين -4

ص. 539تربيت معلم،

Reference - Best, M.G., 1982: Igneous and metamorphic petrology, 630 pp. Freeman.

- Bowen, N. L., 1928. The evolution of igneous rocks: Princeton, New Jersey, Princeton

University Press, 334 pp., Second edition, 1956 New York, Dover.

- Hall, A. 1987. Igneous petrology, 573 pp. Longman.

- Le Bas, M.J., Streckeisen, A.L. 1990. The IUGS systematic of igneous rocks, Journal of

Geology Society. London, 148, p. 825-833.

-Mackenzie, W.S., C.H., Donaldson and C. Guilford, 1982, Atlas if igneous rocks and their

textures, 148 pp. Longman,

- Peacock, M.A., 1931, Classification of igneous rock series, Journal of Geology 39, p. 54-67.

- Streckeisen, A.L., 1974, Classification and plutonic rocks. Recommendations of the IUGS

sub commission on the systematic of igneous rocks. Geologische Rundschau. International

Zeitschrift fur Geologie. Stuttgart. Vol. 63, p. 773-785.

(IgneousPetrography) آذرينشناسي سنگ

88

- Streckeisen, A.L., 1978, Classification and nomenclature of volcanic rocks, lamprophyre,

carbonatites and melilitic rocks: Recommendations and suggestions of IUGS sub- commission

on the systematics of igneous rocks. Geology, ٧, pp. ٣٣٥-٣٣١.